بررسی تحلیلی روایت نقّالی «رستم و سهراب» به روایت ماصَرمیان

نویسنده

  • جبّاره ناصرو, عظیم
چکیده مقاله:

داستان رستم و سهراب یکی از بخش­‌های گیرای شاهنامه‌­ی فردوسی است که از همان آغاز، به دلیل ماهیت تراژیک در میان عامه­‌ی مردم نیز رواج یافته‌­است. گیرایی این روایت سبب شده‌­است نقالان بیش از هر بخش دیگری از شاهنامه به این داستان روی بیاورند و گاه نیز به مقتضای حال و مقام، دگرگونی­‌هایی در اصل این روایت ایجاد کنند. هر چند پیش از این مرحوم انجوی ­شیرازی در اثر گرانسنگ «فردوسی و مردم» بخش­‌هایی از این روایت‌­ها را گرد آورده‌­است، هنوز روایت­‌های عامیانه­‌ی بسیاری در گوشه و کنار این مرز و بوم هست که توجهی بدان­‌ها نشده‌­است. یکی از این روایت­‌ها که تاکنون در هیچ سند مکتوبی تدوین نشده، روایتی است بسیار متفاوت از این داستان که در گذشته در میان ساکنان روستای ماصرم، از توابع منطقه کوه‌مره سرخی در جنوب غربی شیراز، رواج داشته­‌است و اکنون از سوی مسن‌­ترین زن این دیار، «خاور قشنگ» روایت می‌­شود. سن نسبتاً بالای ایشان (115 سال) و نیز تأکید مکرر بر قدمت این روایت و فراموش­‌شدن آن در میان عامه­‌ی مردم، همچنین وجود نشانه­‌هایی از کهن بودن این روایت، بیانگر این حقیقت است که روایت موجود از دیرباز در این روستا رواج داشته‌است و شاید بتوان گفت، به مرور از سوی نقالان و راویان دستخوش دگرگونی شده‌است. بررسی این روایت نسبتاً مفصل، نشان می­‌دهد که در بیشتر بخش­‌ها دچار تغییر و دگرگونی شده‌­است؛ بخشی از آن به دلیل تلاش نقالان برای بومی­‌کردن روایت، بخشی دیگر برای افزایش هیجان و جذابیت داستان و بخش­‌هایی نیز برای برطرف­ کردن نقص­‌های روایت شاهنامه به داستان افزوده شده­‌است. در این پژوهش، نگارنده کوشیده‌­است با رویکردی توصیفی و تحلیلی به بررسی این روایت کهن بپردازد.

برای دانلود باید عضویت طلایی داشته باشید

برای دانلود متن کامل این مقاله و بیش از 32 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

تحلیل منطق واسازانه روایت رستم و سهراب

در هر روایت، نوعی منطق واسازانه وجود دارد که از طریق تقابل اجزای ساختاری روایت یعنی رخ­دادها و طرح شکل می‌گیرد. تکیه بر هر کدام از این اجزا، خوانشی متفاوت به وجود می­آورد. روایت رستم و سهراب به دلیل نوع تراژیک خود، باید به فاجعه منتهی شود. این ویژگی، روی­دادها را به سمت طرحی خاص جهت می‌دهد و در نتیجه این­گونه برداشت می‌شود که روی­دادها بر اساس نیت نویسنده و نوع تراژدی چیده شده‌اند و هیچ گریزی ا...

متن کامل

روایت نقالان از داستان رستم و سهراب

هنر نقالی یکی از شاخه‌های مهم ادبیات عامه، بازتاب‌دهنده تجربه‌های بازسازی‌شده از حماسه‌های ملی و پهلوانی است. نقالان می‌کوشند با ساده‌ترین تعابیر و باز‌سازی جذاب‌ترین وقایع، اجزای مختلف داستان‌ها را متناسب با ذهنیت مخاطبان به‌نوعی تغییر دهند یا تکمیل کنند. به‌این‌ترتیب بر هسته اصلی داستان، شاخ‌ و‌ برگ‌های درهم‌پیچیده‌ای تنیده می‌شود. در این تحقیق ضمن مروری کوتاه بر پیشینۀ سنت نقالی، سازوکار روا...

متن کامل

روایت نقالان از داستان رستم و سهراب

هنر نقالی یکی از شاخه های مهم ادبیات عامه، بازتاب دهنده تجربه های بازسازی شده از حماسه های ملی و پهلوانی است. نقالان می کوشند با ساده ترین تعابیر و باز سازی جذاب ترین وقایع، اجزای مختلف داستان ها را متناسب با ذهنیت مخاطبان به نوعی تغییر دهند یا تکمیل کنند. به این ترتیب بر هسته اصلی داستان، شاخ و برگ های درهم پیچیده ای تنیده می شود. در این تحقیق ضمن مروری کوتاه بر پیشینۀ سنت نقالی، سازوکار روایی...

متن کامل

تحلیل داستان رستم و سهراب براساس نظریه های روایت شناسی

نقد و تحلیل آثار ادبی در گذشته به منظور تشخیص سره از ناسره بود؛ اما اکنون از دید ساختگرایان هدف از نقد، شناخت ساختارهای زبانیِ متن و تحلیل بنیادهای معنوی آن است. یکی از ارمغان های مکتب ساختگرایی برای ادبیات، ایجاد مباحث روایت شناسی است .بنابر نظریه های روایت شناسی، می توان داستان رستم و سهراب را به عنوان یک روایت در دو سطح داستان و کلام (گفتمان) بررسی نمود: در سطح داستان با تکیه بر نظریات تولان ...

متن کامل

تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی

چکیده    داستان «رستم و سهراب» فردوسی یکی از مشهورترین داستان­های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده ­است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامه بوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده­است. سهراب بدون مقدّمه­ و درنهایت خشم، نام پدرش را ...

متن کامل

آیه های طبیعت به روایت سهراب

باید از او بسیار گفت و بارها و بارها نوشت، چرا که در روزگار حیاتش همه به خود مشغول بودند و قدرش را نمی دانستند. اگرچه او از بازترین پنجره با مردم زمانش سخن می‌گفت، اما حرفی از جنس زمان نمی‌شنید و زبانش را نمی‌شناختند. از این‌رو پیام او در مسیر کج‌فهمی افتاد و اغلب تحریف شد. بعدها بود که دانستیم از نا‌مهربانی‌ها، شیشۀ نازک تنهایی‌اش ترک بر‌می‌داشت و دلگیر از انسان‌های دور و برش که کمترین وزش همد...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


عنوان ژورنال

دوره 2  شماره None

صفحات  128- 111

تاریخ انتشار 2016-12

با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.

کلمات کلیدی

کلمات کلیدی برای این مقاله ارائه نشده است

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023