نام پژوهشگر: مهدی عباسپور

رابطه بین سبک های رهبری و تفکر با میزان موفقیت مربیان والیبال لیگ برتر کشور
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  محمد محمدی   سعید صادقی بروجردی

چکیده مربیگری حرفه ای است برای کمک به ورزشکاران تا ابعاد جسمی، روحی، روانی، توانایی های فردی و اجتماعی شان را در حد بالای استعدادهای خود قرار دهند. یک مربی کارا باید مهارت و دانش فوق العاده ای در زمینه روانشناسی، مدیریت و علم تمرین داشته باشد تا بتواند ورزشکاران ماهری پرورش دهد. این تحقیق نیز به منظور بررسی رابطه بین دو سبک رهبری انسانگرا و وظیفه گرا با پنج سبک تفکر اجرایی، قانونی، قضایی، آزاداندیش ومحافظه کار مربیان موفق لیگ برتر والیبال انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود و ابزار اندازه گیری تحقیق دو پرسشنامه مقیاس رهبری وپرسشنامه مقیاس سبک تفکر بود. پس از تأیید روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید تربیت بدنی و مدیریت، اعتبار درونی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب الفای کرونباخ به ترتیب 73/0 و 657/0 محاسبه شد. روش های آماری مورد استفاده آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن و رتبه ای فریدمن بود. سطح معنی داری در این تحقیق 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج توصیفی نشان داد که: از بین 23 نفر از مربیان و سرمربیان 6/82 درصد دارای مدرک لیسانس هستند که رشته تحصیلی 4/43 درصد از آنها تربیت بدنی و 5/56 درصد غیر تربیت بدنی می باشد. از نظر درجه مربیگری 1/52 درصد دارای درجه a و 8/47 درصد دارای درجه b مربیگری بودند. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که: بین سبک رهبری وظیفه گرا و خرده مقیاس سبک های تفکر اجرایی، قانونی، قضایی، آزاداندیش ومحافظه کار رابطه معنی داری وجود ندارد و در مورد رابطه بین سبک رهبری انسانگرا وخرده مقیاس سبک های تفکر قانونی، قضایی، آزاداندیش ومحافظه کار ، تنها بین سبک رهبری انسانگرا و سبک تفکر اجرایی مربیان رابطه ای معنی دار وجود دارد و در بقیه موارد رابطه معنی داری وجود نداشت. هم چنین انتخاب های ارجح سبک های رهبری و تفکر از دید مربیان سبک رهبری انسانگرا و سبک تفکر اجرایی بوده و سبک های تفکر قضایی، قانونی، آزاد اندیش و محافظه کارانتخاب های بعدی می باشند. از این رو باتوجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می گردد که مربیان رابطه دو طرفه ای با ورزشکاران داشته باشند و اهداف مد نظر خود را به درستی برای ورزشکاران روشن نمایند و از طریق رفتاری مناسب آن اهداف را بر روی تیم پیاده کنند. کلمات کلیدی: سبک رهبری، سبک تفکر، مربیان موفق، لیگ برتر والیبال

تأثیر مصرف مکمل zma و ترکیب آن با کربوهیدرات، همراه با شش هفته تمرین مقاومتی بر مقادیر سرمی هورمون های تستوسترون و igf-1 و فعالیت آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز مردان تمرین نکرده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سالار بردبار   داریوش شیخ الاسلامی وطنی

هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکمل سازی zma و کـربـوهیـدرات، همراه بـا شش هفته تـمرین مقاومتی بر هورمون های تستوستـرون و igf-1، و آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در افراد تمرین نکرده بود. بدین منظور 27 نفر دانشجوی پسر غیرورزشکار (میانگین سنی65/1± 27/21 سال، وزن 26/10±24/68 کیلوگرم، قد 25/6±90/177 سانتی متر و شاخص توده بدنی54/2±54/21 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلب به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه شامل، گروه مکمل zma (10 نفر)، گروه کربوهیدرات + zma (9 نفر)، و گروه دارونما (8 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل سه جلسه فعالیت مقاومتی شامل هفت حرکت (دو حرکت پایین تنه و پنج حرکت بالاتنه )، با 70 درصد یک تکرار بیشینه در سه هفته اول (هر حرکت شامل سه ست و هشت تکرار) و 85 درصد یک تکرار بیشینه در سه هفته دوم (هر حرکت شامل سه ست و شش تکرار) بود. نمونه های خونی به مقدار پنج سی-سی از سیاهرگ بازویی، قبل و بعد از دوره بعد از 12 ساعت ناشتایی به منظور اندازه گیری مقادیر سرمی تستوسترون، igf-1، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز آزمودنی-هاگرفته شد. برای تـجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون two way repeated measure، t همبسته، تحلیل واریانس یک طـرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین سه گروه اختلاف معناداری در تـستوسترون و igf-1 سرم آزمودنی ها، قبل و بعد از مصرف مکمل وجود نداشت. هم چنین، در ارتباط با تأثیر مکمل zma بر تغییر فعالیت آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز مشخص شد که مکمل سازی zma به همراه تمرین مقاومتی منجر به کاهش معنادار آنزیم لاکتات دهیدروژناز به میزان 5/25 و 22/5 درصد به ترتیب در گروههای 2و1(گروههای مکمل) شد، در حالی که باعث کاهش معنادار آنزیـم کراتین کیناز در گـروههای مکمل نگردید. در مجموع، نتایج بیانگر آن است که مکمل سازیzma به تنهایی و در ترکیب با کربوهیدرات توأم با تمرین مقاومتی، باعث افزایش غیرمعنادار هورمون های تستوسترون و igf-1 و کاهش غیرمعنادار آنزیم کراتین کیناز شد، در حالی که موجب کاهش معنادار آنزیم لاکتات دهیدروژناز در افراد تمرین نکرده گردید

تاثیر حاد تمرین مقاومتی همراه با مکمل اسید آمینه شاخه دار بر غلظت اسیدهای آمینه پلاسما، پاسخهای هورمونی، و شاخص های آسیب عضلانی در زنان تمرین کرده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  آرزو مرادی   داریوش شیخ الاسلامی وطنی

چکیده هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر حاد تمرین مقاومتی همراه با مکمل اسید آمینه شاخه دار بر غلظت اسیدهای آمینه پلاسما، پاسخهای هورمونی و شاخص های آسیب عضلانی در زنان تمرین کرده بود. به این منظور 11 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با میانگین سنی 58 /1±22 و 09/1±21 ، وزن 90/5±98/61 و 81/2±33/58 ، قد 95/5±61/1 و 05/5±63/1، شاخص توده بدنی 67/1±72/23 و 47/1± 21/21 که حداقل دو جلسه فعالیت ورزشی منظم در طول هفته داشته و سابقه مصرف هیچ نوع مکملی نداشتند، به صورت داوطلب در این تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق در دو جلسه با فاصله شش هفته انجام شد. در جلسه اول 5 نفر از آزمودنی ها مکمل و 6 نفر از آنها دارونما دریافت کردند. در جلسه دوم روند معکوس داشت.20 دقیقه بعد از مصرف مکمل یا دارونما، برنامه تمرینی شامل هفت حرکت (دو حرکت پایین تنه و پنج حرکت بالاتنه) ، با شدت 50 درصد 1rm در 5 ست ،15-12 تکرار توسط آزمودنی ها انجام شد. نمونه های خونی قبل از فعالیت در ساعت 7:30 صبح) ناشتا) ، بلافاصله بعد از فعالیت، 3 ساعت بعد از فعالیت و همچنین در روز دوم آزمون در ساعت30: 7 صبح) ناشتا) جهت آنالیز اسیدهای آمینه، هورمون های انسولین و کورتیزول، آنزیم های لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز، جمع آوری شد. نتایج حاصل افزایش قابل توجهی در اسیدهای آمینه شاخه دار لوسین(001/0p=)، ایزولوسین(005/0p=) در گروه مکمل نسبت به گروه دارونما نشان دادند. همچنین، افزایش غلظت گلوتامین پلاسما در گروه مکمل مشاهده شد (041/0p=). این در حالی بودکه در ارتباط با سایر اسید های آمینه شامل فنیل آلانین، و متیونین بین دو گروه دریافت کننده مکمل و دارونما اختلافی دیده نشد. در ارتباط با تاثیر مکمل bcaa بر غلظت انسولین ، کورتیزول ، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز تغییرات معناداری در بین شرایط مورد مطالعه مشاهده نشد. در کل، مطالعه حاضر بیانگر عدم تاثیر مکمل bcaa بر پاسخهای هورمونی، شاخصهای آسیب عضلانی ، و غلظت اسیدهای آمینه پلاسما متعاقب فعالیت مقاومتی حاد است.

تاثیر 8 هفته تمرینات پیلاتس بر یادگیری ، برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی و میزان اضطراب دانشجویان مبتدی در شنای کرال سینه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده تربیت بدنی 1390
  سمیه فتحی   وحید تادیبی

چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر یادگیری،برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی و میزان اضطراب در دانشجویان شناگر مبتدی بود.بدین منظور 20 آزمودنی دختر دانشجوی دانشگاه کردستان با میانگین سنی(90/1±2/22) ،که همگی در رشته شنا مبتدی بودند در تحقیق حاضر شرکت کردند.آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند.گروه تجربی تمرینات پیلاتس همراه با آموزش شنا و گروه کنترل فقط تمرینات شنا را انجام می دادند. گروه تجربی تمرینات پیلاتس را به مدت 45 دقیقه قبل از آموزش شنا انجام می دادند ، سپس به هر دو گروه تمرینات شنا به مدت 8 هفته به صورت سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 1 ساعت توسط یک مربی مجرب شنا که دارای کارت فدراسیون بود داده شد. قبل و بعد از جلسات آموزشی ، از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون شامل: پرسشنامه اضطراب بک و آزمون های انعطاف پذیری،ترکیب بدنی، قدرت و سنجش یادگیری شنای کرال سینه بعمل آمد،همچنین در پایان هفته چهارم از فاکتورهای ذکر شده، میان آزمون بعمل آمد . نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که گروه تجربی در یادگیری شنای کرال سینه ،انعطاف پذیری و قدرت به طور معناداری بهتر از گروه کنترل بود (05/0p<)،اما در فاکتورهای اضطراب،توده چربی و توده بدون چربی تفاوت معنی داری دیده نشد . با توجه به الگوی نتایج تحقیق حاضر می توان گفت ، تمرینات پیلاتس بر میزان یادگیری شنای کرال سینه ،انعطاف پذیری و قدرت عضلانی شناگران مبتدی موثر بوده اما بر اضطراب و ترکیب بدنی آنها تاثیر معنی داری ندارد.این یافته ها اثربخشی تمرینات پیلاتس را درحیطه یادگیری حرکتی و فاکتورهای جسمانی نشان می دهد.با توجه به این که تمرینات پیلاتس باعث بهبود انعطاف پذیری کمربند شانه ، قدرت پشت و پا و یادگیری شنای کرال سینه شده است پیشنهاد می شود شناگران قبل از شنا کردن تمرینات پیلاتس را در برنامه تمرینی خود قرار دهند. باتوجه به تاثیر این تمرینات بر فاکتور قدرت،انعطاف و یادگیری پیشنهاد می شود در رشته هایی که نیاز به این فاکتورها دارند این تمرینات به کار گرفته شوند.

تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی بارائه های گوناگون بر سطوح il-6 و crp دختران دارای اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات 1391
  فریبا فلاحی   مهدی عباسپور

پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر تمرین مقاومتی با ارائه های گوناگون بر سطوح il-6 و crp در دختران دارای اضافه وزن انجام گرفت. 31 دختر دارای اضافه وزن با میانگین سنی 35/2±35/22 سال به صورت هدفمند انتخاب و سپس به شکل تصادفی در سه گروه: تجربی یک (10نفر)، تجربی دو (11نفر) و کنترل (10نفر) قرار گرفتند. قبل از شروع تمرینات، 1rm آزمودنی-ها در هشت حرکت تعیین شد. پنج روز بعد، آزمودنی ها تمرینات خود را به مدت شش هفته (سه جلسه در هفته) شروع کردند. اجرای تمرینات مقاومتی به دو صورت بود: الف) تمریناتی که از گروه عضلات درشت شروع می شد و به سمت گروه عضلات کوچک پایان می یافت (پرس پا، پرس سینه، سیم کش زیر بغل، جلو پا، پشت پا، ساق پا، جلو بازو و پشت بازو) که توسط گروه تجربی یک انجام شد و ب) تمریناتی که از گروه عضلات کوچک شروع می شد و به سمت گروه عضلات بزرگ پایان می پذیرفت (عکس تمرینات گروه الف، که توسط گروه تجربی دو انجام شد). گروه کنترل هیچ تمرینی انجام نداد. برنامه تمرینی در هر جلسه شامل سه ست با 12 تکرار و با شدت 1rm60-50% بود. خون گیری در دو نوبت، 24 ساعت قبل از اولین جلسه و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالت ناشتا انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون آنوای تکراری نشان داد که سطوح il-6 تغییر معناداری پیدا نکرد، اما در مورد crp دیده شد که گروه تجربی دو کاهش معناداری در مقایسه با گروه تجربی یک (006/0p=) و گروه کنترل (016/0p=) دارد. نتیجه گیری: در کل یافته های حاضر نشان می دهد بزرگی یا کوچکی عضلات مورد استفاده در ابتدای تمرین، تاثیری بر پاسخ il-6 ندارد، اما crp در شرایطی که تمرین با عضلات کوچک شروع می شد به دنبال شش هفته کاهش یافت.

تأثیر دو شدت بارگذاری هرمی مسطح بر قدرت و میزان هورمونهای رشد، تستوسترون و کورتیزول
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علیرضا عسگری   مهدی عباسپور

پژوهش حاضر به منظور مطالعه ی تأثیر دو شدت بار گذاری هرمی مسطح بر قدرت و میزان هورمون های رشد، تستوسترون و کور تیز ول انجام گرفت. بدین منظور 15 آزمودنی مرد با میانگین سنی 41/0±80/18 سال و bmi 28/3±91/21 2 kg/mبه صورت هدفمند انتخاب و به شیوه ی تصادفی در دو گروه تمرینی با بار متوسط (8 نفر) و بار سنگین (7 نفر) جایگزین شدند. پیش از شروع تمرینات، 1rm آزمودنی ها در چهار حرکت پرس سینه، زیر بغل سیم کش، پرس پا و پرس پشت پا اندازه گیری شد. سپس آزمودنی ها شش هفته تمرین مقاومتی به روش هرمی مسطح را اجرا کردند. گروه بار متوسط در ابتدا و پایان هر ایستگاه، با شدت 50% 1rm، یک ست 15 تکراری و در ست-های میانی با شدت 60%1rm ، چهار ست 12 تکراری انجام دادند. گروه بار سنگین در ابتدا و پایان با شدت 80% 1rm یک ست 5 تکراری و در ست های میانی با شدت90%1rm ، چهار ست 3 تکراری انجام دادند. استراحت بین ست ها برای گروه بار سنگین 2 تا 3 دقیقه و برای گروه بار متوسط 1 تا 2 دقیقه و بین ایستگاه ها برای هر دو گروه 4 دقیقه بود. برای رعایت اصل اضافه بار در هفته های دوم و چهارم1rm آزمودنی ها مجدداً اندازه گیری و در بار گذاری اعمال شد. اولین خون گیری روز قبل از شروع تمرینات، دومین خون گیری 48 ساعت بعد از اتمام تمرینات و سومین خون گیری یک هفته بعد از اتمام دوره ی تمرینی گرفته شد. آنالیز نتایج با استفاده از آزمون آ نو ای تکراری حاکی از عدم تفاوت معنی دار در متغیرهای اندازه گیری شده بین دو شدت به کار گرفته شده بود اما قدرت هر دو گروه در پرس سینه و پرس پا در پس آزمون افزایش معنی دار یافت. غلظت هورمون تستوسترون در هر دو گروه افزایش معنی دار یافت اما کورتیزول فقط در گروه بار متوسط افزایش معنی دار یافت و نسبت تستوسترون به کورتیزول در هر دو گروه افزایش غیر معنی دار یافت. غلظت هورمون رشد فقط در گروه بار سنگین کاهش معنی دار یافت اما در دوره ی بی تمرینی 1 هفته بعد از تمرینات در دو گروه کاهش معنی دار یافت. در پایان می توان گفت: با توجه به این که 6 هفته تمرین مقاومتی به روش هرمی مسطح با بار متوسط در قیاس با تمرین با بار سنگین در افزایش قدرت و غلظت هورمون های رشد و تستوسترون برتری نشان داد، می توان بکارگیری شدت متوسط نسبت به شدت سنگین را در الگوی هرمی مسطح، به ورزشکاران مبتدی و مربیان آنها توصیه نمود.

تاثیر روزه داری توام با فعالیت بدنی ایروبیک بر آمادگی جسمانی وابسته به سلامت، انسولین و لپتین پلاسما
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهرا حسنی نصرت   مهدی عباسپور

هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر روزه داری توام با فعالیت بدنی ایروبیک بر آمادگی جسمانی وابسته به سلامت و غلظت های انسولین و لپتین پلاسما بود. بدین منظور 19 نفر از بانوان شرکت کننده در کلاس های ایروبیک با میانگین سنی 89/9 ±68/29سال به صورت داوطلب به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند.گروه اول که هم در ماه رمضان روزه می گرفتند و هم در کلاس ایروبیک شرکت می کردند (9نفر) و گروه دوم که روزه می گرفتند اما به ایروبیک نمی پرداختند (10نفر). نمونه های خونی آزمودنی ها (پنج سی سی از سیاهرگ بازویی)، سه روز قبل از ماه رمضان پس از 12 ساعت ناشتایی به منظور اندازه گیری مقادیر لپتین، انسولین و قند خون گرفته شد. برای تعیین آمادگی جسمانی وابسته به سلامت فاکتورهای ترکیب بدنی با استفاده از دستگاه امپدانس متری، توان هوازی با آزمون بروس، قدرت عضلانی با دستگاه دینامومتر، استقامت موضعی با انجام آزمون های دراز و نشست و شنای سوئدی ویژه بانوان، انعطاف پذیری با استفاده از جعبه انعطاف پذیری، اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و t مستقل و سطح معنی داری 5 % نشان داد که بین دو گروه اختلاف معنی داری در لپتین، انسولین و قند خون قبل و بعد از ماه رمضان وجود نداشت اما در میان فاکتورهای آمادگی جسمانی مشخص شد که میانگین دو گروه در متغیر درازونشست(05/0 ? p) تفاوت معنی داری دارد و در بین سایر فاکتور ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.در مطالعه تغییرات درون گروهی در گروه اول مشخص شد که قند خون ناشتا از73/6± 83/84 به 43/5 ± 33/95 mg/dl افزایش معنی-دار و انسولین از97/3 ± 31/12 به 78/2 ± 25/4 uiu/mil کاهش معنی داریافت و در میان فاکتور های آمادگی جسمانی، انعطاف پذیری و شنای سوئدی تفاوت معنی داری را نشان دادند و در بین سایر متغیرها تفاوت معنی-داری مشاهده نشد. درگروه دوم قند خون ناشتا از 53/3 ± 88 به 06/9 ± 66/94 mg/dl و لپتین از96/11 ± 02/35 به 59/12±35/ 19ng/ml تغییر معنی دار یافتند و در میان فاکتور های آمادگی جسمانی تنها شنا سوئدی تفاوت معنی داری داشت و در بین سایر متغیرها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع، نتایج تحقیق بیانگر آن است که روزه داری توام با فعالیت بدنی ایروبیک باعث افزایش معنی دار در متغیر درازونشست از میان فاکتورهای آمادگی جسمانی شد و در مقادیر لپتین، انسولین و قند خون تفاوت معنی داری مشاهده نشد و نتایج نشان داد که فعالیت بدنی حین روزه داری تأثیر منفی بر عملکرد ندارد.

بررسی شاخصهی سرمی، ادراری و عملکردی آسیب عضلانی پس از یک وهلهتمرین برونگرا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سعید محمدی   ناصر بهپور

چکیده: برای بررسی شاخص های عملکردی، سرمی و ادراری آسیب عضلانی پس از یک وهله تمرین برونگرا 24 نفر دانشجوی مرد سالم غیر ورزشکار با دامنه سنی 23-19سال از بین 30 نفر که به صورت تصادفی از میان 500 دانشجویی که واحد تربیت بدنی 1 را در نیمسال دوم92-1391 در دانشگاه صنعتی کرمانشاه اخذ کرده بودند انتخاب و به صورت هدفمند به دو گروه 12 نفری کنترل و تجربیتقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی اقدام به انجام 50 فرود از روی نیمکت (drop jump) 60 سانتی متری به زمین که با فاصله 10 ثانیه از هم، در 5 مرحله 10 حرکتی (که بین هر مرحله یک دقیقه استراحت) کردند که از هر دو گروه کنترل و تجربی نمونه گیری خون در قبل و 24 ساعت پس از آزمون و نمونه ادراری در قبل و در طول مدت پس از آزمون تا صبح روز بعد در حالت ناشتا جمع آوری شد. به منظور تعیین فاکتور خونی کراتین کیناز از کیت های تجارتی پارس آزمون، از روشjaffe برای فاکتور ادراری کراتینین و با استفاده از گونیامتر دامنه حرکتی فلکشن مفصل زانو اندازه گیری شد. داده های بدست آمده از طریق آزمون t مستقل به منظور تفاوت پس از آزمون گروه های تجربی و کنترل و در سطح معنی داری 05/p ? و از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط فاکتور ها استفاده شد. نتایج این تحقیق افزایش معنی داری را در شاخص های خونی کراتین کیناز و ادراری کراتینین و کاهش معنی داری در شاخص عملکردی دامنه حرکتی مفصل زانو در 24 ساعت پس از آزمون نشان داد، اما با وجود ارتباط معنی دار بین دامنه حرکتی مفصل زانو و کراتین کیناز، ارتباط معنی داری بین کراتین کیناز و کراتینین و همچنین دامنه حرکتی مفصل زانو و کراتینین مشاهده نشد. واژگان کلیدی: تمرین برونگرا، کراتین کیناز، کراتینین و دامنه حرکتی فلکشن مفصل زانو.

تاثیر شدت های مختلف فعالیت مقاومتی بر سطوح رسیستین و فیبرینوژن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 دارای اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1391
  زهرا حیدری   داریوش یخ الاسلامی وطنی

دیابت نوع 2 یک بیماری التهابی است که اغلب با افزایش در فاکتورهای خطر بیماری های قلبی عروقی همراه است. از جمله ی این فاکتورها می توان به رسیستین و فیبرینوژن اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شدت های مختلف فعالیت مقاومتی بر سطوح رسیستین و فیبرینوژن در بیماران دیابتی نوع2 دارای اضافه وزن بود. بدین منظور تعداد 11 نفر بیمار دیابتی مرد (با میانگین ± انحراف معیار سن: 55/3 ± 73/53 سال، قد: 4 ± 36/171 سانتیمتر، شاخص توده ی بدنی: 97/0 ± 16/29 ) به صورت هدفمند از بین داوطلبین شرکت در طرح انتخاب شدند. در ابتدا آزمودنی ها در دو جلسه آشنایی و تعیین قدرت بیشینه در هر حرکت شرکت کردند. سپس، پروتکل فعالیت مقاومتی، سه جلسه با شدت های 35-30%، 55-50% و 75-70% یک تکرار بیشینه (1rm) به فاصله ی یک هفته و به طور تصادفی اجرا کردند. سه جلسه تمرین شامل 1- سه ست 16 تکراری با شدت 35-30% 1rm ، 2- سه ست 11 تکراری با شدت 55-50% 1rm و 3- سه ست 7 تکراری با شدت 75-70% 1rm در هر جلسه بود. زمان استراحت بین ست ها و ایستگاه ها 60 ثانیه بود. برای ارزیابی تغییرات در رسیستین و فیبرینوژن در پاسخ به فعالیت دو نمونه ی خونی قبل و پس از فعالیت گرفته شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری-های مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری در پاسخ رسیستین به شدت فعالیت دیده نشد (848/0p=)، اما فیبرینوژن در پاسخ به جلسه ی با شدت بالا افزایش معنادار (046/0 = p) داشت. از یافته ها می توان نتیجه گرفت یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت های مختلف منجر به تغییرات معنادار در مقادیر رسیستین نمی گردد. هم-چنین افزایش معنادار در مقادیر فیبرینوژن پلاسما بعد از فعالیت با شدت بالا اتفاق افتاد که می تواند ناشی از تغییرات در رئولوژی خون پس از فعالیت مقاومتی باشد.

تاثیرترتیب اجرای مولفه های قدرت و استقامت در تمرینات ترکیبی بر پروفایل لیپیدی و ترکیب بدنی دختران دارای اضافه وزن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  مریم علی محدی   مهدی عباسپور

چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه اثرات دو شیوه ی تمرین ترکیبی (مقاومتی- استقامتی در مقابل استقامتی- مقاومتی) بر پروفایل لیپید و ترکیب بدنی دختران دارای اضافه وزن انجام گرفت. 30 نفر دانشجوی دختر غیر ورزشکار سالم دارای اضافه وزن (سن: 4/2±2/23 سال، قد: 9/4±7/162 سانتیمتر و وزن: 4/3±3/74 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند که به طور تصادفی به 3 گروه تمرینات ترکیبی مقاومتی-استقامتی (10نفر)، گروه تمرینات استقامتی-مقاومتی (10نفر) و گروه کنترل (10نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات ترکیبی 3 روز در هفته به مدت 8 هفته اجرا شد. برنامه تمرینات مقاومتی شامل حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با رعایت اصل اضافه بار در 3 نوبت 8 تکراری (با شدت 80% 1rm) با فواصل استراحتی 3-2 دقیقه ای بین نوبت ها و 5-3 دقیقه ای بین حرکات بود. همچنین، برنامه تمرینات استقامتی شامل: دویدن به مدت 10 دقیقه در جلسه اول و افزایش مدت زمان 30 ثانیه ای در هر جلسه از تمرین. در 4 هفته اول برنامه استقامتی با 75-70% ضربان قلب بیشینه (mhr) و در 4 هفته دوم نیز با 80-75% ضربان قلب بیشینه اجرا شد. به منظور بررسی نتایج قبل و پس از آزمون در هر گروه از آزمون t همبسته و همچنین برای مقایسه تفاوت متغیرهای مورد نظر در گروه های سه گانه، از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0p< با استفاده از نرم افزار spss نسخه 17، استفاده کردیم. نتایج این پژوهش نشان داد که پروفایل لیپیدی (کاهش معنی دار tc، tg، ldl-c و vldl-c و افزایش معنی دار hdl-c) و ترکیب بدنی (کاهش معنی دار توده چربی و درصد چربی، افزایش ناچیز و غیر معنی دار توده بدون چربی و کاهش معنی دار وزن بدن) به طور معنی داری بهبود یافتند. 8 هفته تمرینات ترکیبی قدرتی و استقامتی باعث بهبود پروفایل لیپیدی و ترکیب بدنی شد اما اختلاف معنی داری در بین تاثیر ترتیب اجرای دو روش تمرین ترکیبی بر روی پروفایل لیپیدی و ترکیب بدنی مشاهده نشد که احتمالا به دلیل تاثیر گذاری تقریبا یکسان دو شیوه تمرینی با توجه به مدت، حجم، شدت و نوع تمرین یکسان بوده باشد.

مقایسه میزان چربیهای خون، درصد چربی زیر پوستی و تعیین رابطه بین آنها در دانش آموزان پسر ورزشکار و غیرورزشکار سنین 15-18 سال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1378
  مهدی عباسپور   رضا قراخانلو

مسیر اغلب عوامل خطر بیماریهای قلبی و عروقی نظیر چاقی و میزان نامناسب لیپیدها و لیپوپروتئین های پلاسما از سنین پایین شروع شده و در بزرگسالی بصورت بیماری بروز می کند. به منظور بررسی اثرات فعالیت بدنی در رشته های فوتبال و کشتی در سنین 15-18 سال بر این عوامل 46 دانش آموز مقطع متوسطه (15 فوتبالیست ، 15 کشتی گیر عضو کانون ورزشی و 16 غیرورزشکار) انتخاب شدند. روش انجام پژوهش از نوع علی یا پس از وقوع بوده و بین آزمودنیها از لحاظ سن و وزن تفاوت معنی داری وجود نداشت . پس از انجام اندازه گیری چربی زیرپوستی در سه نقطه پشت بازو، تحت کتف و ساق پا و استفاده از فرمول اسلاتر-اصلاح شده توسط لومان-درصد چربی بدن آزمودنیها محاسبه شد. بعد از خون گیری از شرکت کنندگان در حالت 12-14 ساعت ناشتا و با گذشت 48 ساعت از آخرین جلسه تمرینی، میزان لیپیدها و لیپوپروتئین های سرم آزمودنیها با استفاده از دستگاه اتو آنالایزر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری spss، آزمون t و آنالیز واریانس نشان داد که: میزان کلسترول تام (p0/005)، ldl-c (p0/00)، نسبت tc/hdl-c (p0/000) و درصد چربی بدن (p0/007) در دانش آموزان ورزشکار از دانش آموزان غیرورزشکار کمتر است . در مورد hdl-c آزمون lsd نشان داد که فقط در گروه فوتبالیست میزان آن از گروه غیرورزشکار بیشتر است (p0/01). همچنین بین میزان vldl-c, tg گروهها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (p>0/05). بین درصد چربی بدن با tc (r0/58, p0/000) با tg(r0/49, p0/001) با ldl-c (r0/47, p0/002) همبستگی وجود داشت . بررسی نتایج پژوهش تفاوت معنی داری بین میزان متغیرهای اندازه گیری شده در دو گروه فوتبالیست و کشتی گیر نشان نمی دهد (p>0/05). یافته های پژوهش ضمن تایید تاثیر مثبت فعالیت بدنی (در سنین نوجوانی و جوانی) بر ترکیب بدن، لیپیدها و لیپوپروتئین های پلاسما فواید ورزش را در کاهش عوامل خطر قلبی و عروقی نشان داده و نقش پیشگیری کننده آن را در این زمینه نشان می دهد.