محمدرضا اسمخانی (نویسنده مسئول)

دانشجوی دکتری موسسۀ حکمت و فلسفۀ ایران، گروه مطالعات علم، ایران، تهران (نویسنده مسئول)

[ 1 ] - معرفت و علایق انسانی؛ جُستاری دربارۀ نسبت دو مقوله

این مقاله می‌کوشد به یکی از مباحثِ چالش‌برانگیز در معرفت‌شناسی یا علم‌‌شناسی، یعنی رابطۀ «علایق انسانی» با «معرفت» به‌ویژه «معرفت علمی» بپردازد و الگویی قابل‌‌دفاع از نسبتِ میان این دو مقوله ارائه دهد. در این راستا، نخست سه سنخ الگوی پیشنهادی دربارۀ این رابطه طرح و نقد می‌شوند: «رابطۀ استعلاییِ» علایق با معرفت (هابرماس)، «رابطۀ برسازندۀ» یک‌سویۀ علایق با معرفت علمی (برنامۀ قوی) و «رابطۀ برساختۀ دو...

[ 2 ] - مروری بر کتابِ «سرنوشت علم

هِلِن لونجینو، یکی از فلاسفۀ علمِ فمینیستیِ معاصر، در این کتاب می کوشد به روی شکافی پُل بزند که معتقدست فلسفۀ علمِ معاصر را به دو حوزۀ ظاهراً آشتی­ناپذیر تبدیل کرده است: از یک سو، شرحهای تجربه­گرایانه و انضمامی از معرفتِ علمیکه عمدتاً سرشتِ «جامعه­شناختی» دارند، و از سوی دیگر، شرحهای هنجاری از آن که صبغۀ «فلسفی» دارند

[ 3 ] - دیویدسن، هابرماس، و ایدۀ اینترسوبژکتیویته

در این مقاله، ابتدا می‌کوشم توصیفِ مختصری از مسئلۀ کانونیِ فلسفۀ مدرن؛ یعنی نسبت سوژه-اُبژه و راه‌حل‌های ممکن برای آن ارائه دهم. سپس می‌کوشم با رهیافتِ مقایسه‌ای به توضیحِ نقاطِ مشترکِ راه‌حلِ دو فیلسوفِ معاصر، یعنی دیویدسن و هابرماس، به این مسئله بپردازم. این راه‌حل که بر ایدۀ اینترسوبژکتیویته تکیه دارد در این حکم خلاصه می‌شود که رابطۀ سوژه و اُبژه در بستری اینترسوبژکتیو قوام می‌یابد. نکتۀ مورد تأکیدِ ای...

نویسندگان همکار