تامس نیگل در حرف آخر1 استدلال می کند که مدّعیات عقل دارای نوعی غائیت یا جایگاه مطلق است. مسیر اصلی استدلال وی از شهرت نسبتاً زیادی برخوردار است: تلاش هایی که برای تضعیف عقل صورت می گیرد, خودشکن است. هم چنین مضمون و برآیند سخن وی دربردارنده مغالطه ضد شخص2 است; زیرا برآیند سخنان وی آن است که بسیاری از کسانی که شیفته نوعی شک گرایی, نسبی گرایی, کل گرایی, پساتجدّدگرایی یا ضد عقل گرایی می شوند, افرادی ب...