عقیده به تجلّی ربوبیّت در مظهر بشری، یا مطالعۀ جمال معنی در آینۀ طلعت شاهدان، شیوه برخی از صوفیّه در جمال پرستی بوده است. به عقیدۀ این گروه، نظر کردن به نکورویان، به شرط آنکه از روی شهوت نباشد بلکه به قصد اعتبار باشد و ناظر از مشاهدۀ شاهد، به غایب عنایت کند و جمال صانع را در صنع بیند، جایز است. سعدی نیز مانند عارفان منسوب به این مکتب، پرستش جمال صوری و عشق مجازی را راه وصول به جمال مطلق می دانست. ...

عقیده به تجلّی ربوبیّت در مظهر بشری، یا مطالعۀ جمال معنی در آینۀ طلعت شاهدان، شیوة برخی از صوفیّه در جمال‌پرستی بوده است. به عقیدۀ این گروه، نظر کردن به نکورویان، به شرط آنکه از روی شهوت نباشد بلکه به قصد اعتبار باشد و ناظر از مشاهدۀ شاهد، به غایب عنایت کند و جمال صانع را در صنع بیند، جایز است. سعدی نیز مانند عارفان منسوب به این مکتب، پرستش جمال صوری و عشق مجازی را راه وصول به جمال مطلق می‌دانست. ...

سید جمال الدین حسینی اسدآبادی‘فقیه‘فیلسوف‘عارف و متفکر بزرگ اسلامی‘فصلی تازه در روش مبارزه با مستبدان و استعمارگران آغاز نمود و پایه های محکم و استوار وحدت امت اسلامی را بنا نهاد. انقلاب آزادیخواهان و مسلمانان شبه قاره هندوستان و ایجاد کشور اسلامی مستقل پاکستان یکی از انقلاب هایی است که از روحیه عرفانی‘حماسی و آزادیخواهی سید جمال بی بهره نبوده است . علامه اقبال لاهوری در سخنرانی ها و نوشته های...

سید جمال الدین حسینی اسدآبادی‘فقیه‘فیلسوف‘عارف و متفکر بزرگ اسلامی‘فصلی تازه در روش مبارزه با مستبدان و استعمارگران آغاز نمود و پایه های محکم و استوار وحدت امت اسلامی را بنا نهاد. انقلاب آزادیخواهان و مسلمانان شبه قاره هندوستان و ایجاد کشور اسلامی مستقل پاکستان یکی از انقلاب هایی است که از روحیه عرفانی‘حماسی و آزادیخواهی سید جمال بی بهره نبوده است . علامه اقبال لاهوری در سخنرانی ها و نوشته های...

اصطلاح قاهری و دلبری درکلیات فارسی اقبال به معنای صفات جلال و جمال خداوند و تجلی این صفات بر مؤمن به کار رفته است. از دیدگاه اقبال، عارف واقعی دارای هر دو صفت جلال و جمال الهی است و فقدان هر یک از این صفات الهی برای عارف نقص محسوب می شود. اما از آنجایی که جمال خداوند بر جلال او می چربد، عارف نیز به تبع معشوق خود پیش از آنکه دارای صفات قهرآمیز باشد، دارای صفات مهرآمیز است.

اصطلاح قاهری و دلبری درکلیات فارسی اقبال به معنای صفات جلال و جمال خداوند و تجلی این صفات بر مؤمن به کار رفته است. از دیدگاه اقبال، عارف واقعی دارای هر دو صفت جلال و جمال الهی است و فقدان هر یک از این صفات الهی برای عارف نقص محسوب می شود. اما از آنجایی که جمال خداوند بر جلال او می چربد، عارف نیز به تبع معشوق خود پیش از آنکه دارای صفات قهرآمیز باشد، دارای صفات مهرآمیز است.