نتایج جستجو برای: سیذارتا
تعداد نتایج: 7 فیلتر نتایج به سال:
رمان «سیذارتا» که توسط هرمان هسه، نویسنده اهل آلمان نگاشته شده است، در زمره برترین داستانهای عرفانی- تعلیمی ادبیات معاصر جهان، از دید جهانبینی و آموزههای تبلیغی، همگونیها و مطابقاتی شگرف با تعالیم شاهکارهای کلاسیک ادبیات فارسی دارد. این نوشتار در پی آن است که با رویکردی تطبیقی و با گستردن دامنه بازنمایی همسانیها میان رمان «سیذارتا» و ادب عرفانی و تعلیمی فارسی به حیطه درونمایهها،...
در میان آثار ادبی جهان ویژگیهای مشترکی میتوان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمدهاند. جستوجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملت ها و فرهنگ های مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان هسه، نویسندة معاصر آلمانی، و حکایت شیخ صنعان در منطقالطیر عطار، شاعر و عارف قرن ششم هجری، نیز شباهتهای قابل توجهی در این زمین...
نقد روانشناختی از شاخههای پویای نقد ادبی معاصر است که خود زیرشاخههای متعددی دارد. یکی از آنها نقد از دیدگاه کارل گوستاو یونگ است. آثار هرمان هسه را میتوان از دیدگاه روانکاوانه یونگ بهخوبی نقد و تحلیل کرد، زیرا اندیشهها و افکار او در موارد زیادی به یونگ شبیه است. آنها با هم ارتباط مستقیم داشتند. هردو به سمبلها و نمادها علاقهمند بوده آنها را تفسیر و تحلیل میکردند. هسه نیز مانند یونگ ...
حکایت شاه و کنیزک یکی از محوری ترین حکایت های مثنوی است که با توجه به قرار گرفتنش بعد از نی نامه و نیز تأکید خود مولانا بر اهمیت آن، بسیار مورد توجه مفسران مثنوی قرار گرفته است. قاطبه ی مولوی پژوهان این حکایت را داستانی نمادین دانسته اند که مولانا در قالب آن تلاش کرده به موضوع پراهمیت آفرینش و کمال انسان اشاره کند. در این مقاله با روش تحلیل- مقایسه ای تلاش شده با بهره گیری از چند داستان عرفانی ...
در میان آثار ادبی جهان ویژگیهای مشترکی میتوان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمدهاند. جستوجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملتها و فرهنگهای مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان هسه، نویسندة معاصر آلمانی، و حکایت شیخ صنعان در منطقالطیر عطار، شاعر و عارف قرن ششم هجری، نیز شباهتهای قابل توجهی در این زمین...
حکایت شاه و کنیزک یکی از محوریترین حکایتهای مثنوی است که با توجه به قرار گرفتنش بعد از نینامه و نیز تأکید خود مولانا بر اهمیت آن، بسیار مورد توجه مفسران مثنوی قرار گرفته است. قاطبهی مولویپژوهان این حکایت را داستانی نمادین دانستهاند که مولانا در قالب آن تلاش کرده به موضوع پراهمیت آفرینش و کمال انسان اشاره کند. در این مقاله با روش تحلیل- مقایسهای تلاش شده با بهرهگیری از چند داستان عرفانی ...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید