نتایج جستجو برای: شوپنهاور
تعداد نتایج: 71 فیلتر نتایج به سال:
خوشبینی و بدبینی نظری پیآمد تعیین نسبت وجودی و اخلاقی خیر و شرِ جهان بر حسب دیدگاهی خاص و ارائه ادلهای پسینی یا پیشینی در توجیه آن است. هرچند شوپنهاور بنا به دیدگاه پیشینیاش بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار ورزیده و از اینرو یک بدبین است، اما خوبی و خیر را ابژهای خاص با تلاش معین اراده، و بدی و شر را به عدم چنین مناسبتی « مناسبت » در سپهر پدیداری به تعریف میکند. رویکرد شوپنهاور به م...
شوپنهاور با قائل شدن به شفقت به عنوان بنیاد و اساس اخلاق، ما را به طرف همدلی و همدردی برای دیگران ترغیب میکند، اما زمانیکه به سمت نظام فلسفیاش میرویم، با تعارضاتی مواجه میشویم که اخلاقش منتفی میشود و شفقت نمیتواند در عمل فرصتی برای عرضِ اندام پیدا کند. از جملۀ این تعارضات نفی اختیار در متافیزیکاش، شر بودن اراده، ذاتی و تغییرناپذیری شخصیت (خصلت) و شربود...
آرتور شوپنهاور فیلسوف آلمانی قرن 19 میلادی در کتاب مهم خود «جهان همچو خواست و بازنمود» جهان را اراده و خواست و سراسر رنج میداند. او معتقد است زندگی سراسر شر است؛ زیرا که انسان همیشه خواستی دارد و این خواستنها را پایانی نیست. برای رهایی از رنج دو راه را پیشنهاد میکند، یکی راه موقت و کوتاهمدت که پناه بردن به هنر و ژرفاندیشی هنری است و دیگری راه درازمدت که دل کندن از دنیا و نفی و انکار خواست ...
چکیده معنای زندگی موضوعی مبهم و در عین حال اساسی در فلسفه است. بسیاری از اندیشمندان اشتیاق برای فهم فایده، غایت، ارزش و به طور کلی معنای آن را اشتیاقی عمیق و بنیادین در انسان دانسته اند. اگر فرآیند زندگی را فراتر از مظاهر صرف حیاتی و زیست روزمره در نظر بگیریم، پرسش های فلسفی اساسی و متعددی درباره ی این موضوع بروز می کند. اندیشمندان متعدد هر یک بر اساس اصول ویژه ی فکری خود به بررسی این موضوع پر...
چکیده " کانت" با آگاهی از دشواریهایی که معرفتشناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازهای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش بهدستآوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهة همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفتشناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تأسیس بنیانی برای معرفتشناختی...
چکیده ندارد.
اصل جهت کافی یکی از اصول بسیار مهم فلسفی است. آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی، بر این اصل بسیار تأکید کرد و آن را مدخلی برای ورود به نظام فلسفی خویش قرار داد. وی بر آن است تا حدود و شرایط اطلاق این اصل را به نحو دقیق مشخص کند و از کاربرد ناروای آن در ساحت ماورای واقعیت پدیداری بپرهیزد. این اصل در نظام فلسفی وی حاکم بر روابط و نسب میان پدیدارها و اعیان است. به علاوه، اصل مذکور در نظام فلسفی و...
شوپنهاور، فیلسوف قرن نوزدهمی آلمان، این جهان پدیدار را از لحاظ ماهیت درونیاش اراده دانسته که خود عامل تنازع در جهان مادی است؛ لذا رنج، یکی از نتایج خواست و اراده است. در میان فلاسفه اسلامی، ابنسینا با تأکید بر مسئله علم الاهی و اینکه لازمه جهان مادی عدم انفکاک شرور از آن است و با توجه به حکمت و غایتمندی افعال الاهی، وجود نظامی بهتر از نظام کنونی را ناممکن دانسته است. در این مقاله ضمن تبیین ا...
ابوالعلاء معری از ادیبان و اندیشمندان قرن چهارم هجری است که ازطریق شعر و ادب توانست افکار خود را جاودانه سازد. آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام آور قرن نوزدهم آلمان نیز از ادبیات بهره فراوان گرفت و خود یکی از بزرگ ترین استادان نثر زبان آلمانی است؛ ولی آنچه میان این دو تن قابل مقایسه و بررسی است، افکار فلسفی بدبینانه این دو است که هر دو با تفاوت هایی در نظریه و عمل به تبیین آن دست زده اند. این دو اندی...
بحثِ هنر در فلسفهی شوپنهاور جزئی ساختاری است. شوپنهاور پس از بیانِ اصولِ اندیشهاش به دو نوع شناخت میپردازد؛ اولین شناخت شناختِ عادیِ گرفتارِ رنج است، که تنها مربوط به پدیدار است و شناختِ دوم، رها شدن از شیوهی شناختِ عادی و شناختی معطوف به رهایی از رنجِ زندگی است. این شناخت هم شرطِ تجربهی زیباییشناسانه و هم شرطِ رستگاری در اخلاق است. هنر خود فعالیتی رهایی بخش است و رو به سوی رستگاری دارد، اما صرفا به صورتِ ...
نمودار تعداد نتایج جستجو در هر سال
با کلیک روی نمودار نتایج را به سال انتشار فیلتر کنید