بخشایش در فلسفه اخلاق جدید: ماهیت و جایگاه آن

پایان نامه
چکیده

بخشایش یکی از پدیدارهای اخلاقی مهم است که از منظر اخلاقی و فلسفی تأملات فراوانی در خصوص آن صورت گرفته است. فیلسوفان مختلف از یونان و روم باستان گرفته تا قرون وسطا، دوره جدید و دوره معاصر در باب آن به تفصیل سخن گفته اند. بخشایش هرگز، به عنوان یک فضیلت اصلی، در زمره فضایل چهارگانه ای که فیلسوفان یونان به آن می پرداختند طرح نشده است؛ هرچند هم فیلسوفان بزرگ یونان و هم فیلسوفان رومی تا حدودی به این بحث توجه داشته اند. با ظهور مسیحیت، تحت تأثیر تعالیم مسیح، این فضیلت بیشتر محل توجه واقع می شود و در قرون وسطا تجلی بیشتری می یابد. در دوره جدید نیز دیگر فیلسوفان در ضمن آثار خود به این بحث پرداخته اند، تا اینکه در دوران معاصر، به دلیل تشدید سکولاریسم و نیز تحت تأثیر وقایعی که در قرن بیستم، به ویژه در دو جنگ جهانی و پس از آن اتفاق افتاد، این بحث قوت گرفت و تأملات نظری فراوانی را رقم زد. برخی تحت تأثیر مسیحیت بر نامشروط بودن بخشایش و بخشایش افراطی استدلال می کردند؛ در مقابل عده ای معتقد بودند بخشایش همواره فعلی اخلاقی نیست و باید مشروط باشد. تقابل این دیدگاه ها مباحث مختلفی را پیش کشید. در این رساله می کوشیم پس از تبیین مفهومی بخشایش و تعیین مرز آن با سایر پدیدارهای مشابه، پیشینه این بحث را در تاریخ فلسفه اخلاق دنبال کنیم. سپس انواع بخشایش را طرح می کنیم و پس از آن به مهم ترین مباحثی که از منظر فلسفه اخلاق به صورت هنجاری و ارزیابانه در خصوص بخشایش طرح شده است خواهیم پرداخت، که عبارت اند از: نسبت بخشایش با فضیلت، وظیفه، مسئولیت اخلاقی؛ سازگاری یا ناسازگاری بخشایش با عدالت و نسبت آن با انتقام و مجازات؛ اخلاقی بودن یا نبودن بخشایش، ادله موافقان و مخالفان بخشایش و ... . درنهایت نیز مروری بر ابعاد الاهیاتی و مابعدالطبیعی بخشایش خواهیم داشت. گرچه این رساله بیشتر عهده دار تبیین جایگاه این موضوع در فلسفه اخلاق غرب است و بیشتر به طرح اصل مسئله و دیدگاه های مطرح در این زمینه می پردازد، اما می توان دستاورد اصلی آن را تحلیل مفهومی جامعی دانست که از مفهوم بخشایش ارائه کرده است. همچنین ادله موافقان و مخالفان بخشایش، در این رساله به تفصیل طرح و بررسی شده است. عمده مباحث این رساله در حوزه فرااخلاق و اخلاق هنجاری است و عمدتاً از دو روش تحلیل و توصیف در نگارش آن استفاده شده است.

۱۵ صفحه ی اول

برای دانلود 15 صفحه اول باید عضویت طلایی داشته باشید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

جایگاه اخلاق در اندیشه هایدگر و جایگاه هایدگر در فلسفه اخلاق

هایدگر در مورد اخلاق بسیار کم می­نویسد و خود نیز بیان می­کند که پرسش­های اخلاقی در مباحث او جایی ندارند. بنابراین، جایگاه اخلاق در اندیشة­ او بسیار مبهم و ناآشکار است و این خود سبب شده است تا تفاسیر متفاوتی راجع به دیدگاه اخلاقی او شود. با این حال، می­توان مباحثی را در آثار او یافت که جدای از اینکه به هستی­شناسی و مسئله وجود می­پردازند، جنبة ارزش­گذارانه نیز داشته باشند، مانند بحث از اصالت و بو...

متن کامل

جایگاه حیوانات در سیر تاریخی اخلاق و فلسفه در غرب

Generally, when moral values and ethical principles are concerned, human beings are considered as the sole subject of these fields. It is then concluded that the only living creatures with some privileges and obligation towards their own bodies and also, towards their other human counterparts are humans. An emerging issue, particularly in the past recent three decades, has been the expansion ...

متن کامل

جایگاه اخلاق در اندیشه هایدگر و جایگاه هایدگر در فلسفه اخلاق

هایدگر در مورد اخلاق بسیار کم می­نویسد و خود نیز بیان می­کند که پرسش­های اخلاقی در مباحث او جایی ندارند. بنابراین، جایگاه اخلاق در اندیشة­ او بسیار مبهم و ناآشکار است و این خود سبب شده است تا تفاسیر متفاوتی راجع به دیدگاه اخلاقی او شود. با این حال، می­توان مباحثی را در آثار او یافت که جدای از اینکه به هستی­شناسی و مسئله وجود می­پردازند، جنبة ارزش­گذارانه نیز داشته باشند، مانند بحث از اصالت و بو...

متن کامل

تبیین جایگاه اخلاق در فلسفه نیچه

نیچه یکی از بزرگترین فیلسوفانی است که مهم ترین مسئله فلسفه را اخلاق می داند، به اعتقاد وی تاریخ فلسفه تاریخ ارزش ها بوده است. نیچه بیان می کند که در یونان باستان ارزش های دیونوسیوسی حاکم بودکه مطابق آن مردم به تمام ارزش های زندگی آری می گفتند و هیچ چیز را خوار نمی دانستند. (نیچه کتابی دارد بنام تراژدی در یونان باستان و او این عصر را عصر تراژدی می نامد.) اما با ظهور سقراط و شاگرد وی افلاطون ار...

15 صفحه اول

جایگاه حیوانات در سیر تاریخی اخلاق و فلسفه در غرب

اساساً وقتی سخن از ارزش و جایگاه اخلاقی می شود، فرض بر این است که انسان عضو بی رقیب جامعه ی اخلاقی (moral community) محسوب شده و به تبع آن، بهره مند از پاره ای امتیازات و در عین حال ملزم به رعایت و انجام برخی امور نسبت به خود و هم نوع خود. از جمله مسایلی که به ویژه از سه دهه ی گذشته تا کنون در عرصه ی اخلاق بحث برانگیز بوده، این است که مرز و بوم جامعه ی اخلاقی در حال گسترش است. اگر زمانی نظرغالب ...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023