نام پژوهشگر: ندا مهرابی

بررسی تاثیر پیش تیمار سرمایی و محیط کشت القاء بر کشت بساک گندم پاییزه )triticum aestivum l. (
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده علوم 1388
  ندا مهرابی   دانیال کهریزی

بهبود تولید هاپلوییدی از طریق کشت بافت، از دستاورد ها ی جدید بیوتکنولوژی گیاهی می باشد، که جهت تسریع برنامه های اصلاحی به صورت عملی بکار گرفته شده است. در این آزمایش تاثیر پیش تیمار سرمایی و محیط کشت القاء بر روی پاسخ به کشت بساک دو ژنوتیپ گندم هگزاپلوئید (triticum aestivum l) پاییزه ایرانی مورد بررسی قرار گرفت. گیاهان بخشنده در گلخانه ی کنترل شده ای تحت شدت نور 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و دمای 15/25 درجه سانتی گراد (شب / روز) کشت شدند. سنبله ها قبل از کشت بساک در سه دوره ی یک، دو و سه هفته در دمای 4 درجه سانتیگراد و در تاریکی پیش تیمار شدند. بساکها، پس از انجام تیمار سرما برروی محیط کشت chb حاوی سطوح مختلف 2,4-d با غلظت 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر و kinetin با غلظت 1/0 میلی گرم در لیتر منتقل شدند. بسته به ژنوتیپ مورد بررسی، پس از حدود 45-35 روز، بساک‏ها تولید جنین یا کالوس نمودند. که صفت درصد جنین یا کالوس القاء شده مطابق تعیین شد. کالوس‏ها و جنین‏های حدود 1-3 میلی‏متر به محیط کـشت ms حاوی 1 میلی گرم بر لیتر 2,4-d و 5 میلی گرم بر لیتر bap انتـــقال داده، تا تولید گیاهچه کنند. درصد کل گیاهچه‏های باززایی شده (باززایی کل)، درصد گیاهچه‏های سبز باززایی و درصد گیاهچه‏های آلبینو باززایی شده با رشد گیاهان سبز به طول حدود 2-3 سانتیمتر، امکان انتقال به لوله‏های آزمایش با همان محیط باززایی قبلی حذف تمامی تمامی هورمون‏ها فراهم گردید. و در نهایت گیاهچه‏های با ارتفاع حدود 10 سانتی متر به گلدان های کوچک با خاک استریل منتقل شدند. آزمایش های انجام شده در این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی (crd) با سه تکرار برای هر نمونه صورت گرفت. مطابق با نتایج حاصل از تجزیه های آماری، اختلاف معنی داری بین سطوح عوامل مورد بررسی (ژنوتیپ، پیش-تیمار سرمایی و غلظت های 2,4-d برای تمامی پارامترهای آندروژنیک (القاء کالوس، باززایی گیاه سبز و آلبینو) وجود داشت. در این رابطه اثرات متقابل تاثیر ضعیفی از خود نشان دادند. در بین دو ژنوتیپ، ژنوتیپ شماره 1 پاسخ بالاتری را به آندروژنز نشان داد. همچنین آندروژنز مطلوبی در2 mg/l 2,4-d و 7 روز پیش تیمار سرمایی (عوامل حد واسط) مشاهده شد. غلظت 3 میلی گرم در لیتز 2,4-d در هر سه سطح پیش تیمار سرمایی اختلاف معنی داری ندارند و بالاترین میزان کالوس زایی برای اثر متقابل پیش تیمار درمحیط را نشان داد(19%). نتیجه مذکور اثبات کرد که پیش تیمار سرمایی سنبله به همراه غلظت هورمون در محیط کشت القاء، برای بهینه شدن پاسخ کشت بساک واریته های گندم ضروری می باشد. افزایش غلظت 2,4-d محیط کشت القاء و طول دوره پیش تیمار سرمایی باعث افزایش باززایی کل می شود. ولی این باززایی بیشتر به صورت آلبینو ظهور می یابد، پس حد متعادلی از این عوامل باید به کار گرفته شود.