نام پژوهشگر: ملیحه فلاح لاله زاری

موسیقی شعر در غزل های سنایی غزنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ملیحه فلاح لاله زاری   محمد امیر مشهدی

abstract : the purpose of this research is to study a bout multiple manifestations of poem music in hakim sanaee ghaznavi poems yherefore the first seetion of this book study and describes the complete works of this research about poem music love poem sanaee poem and this known and famous poets life and works the second section explained the external music of sanaee poems that for better unders tandiny used some tables and diayrams about this kind of musi and also analyzed the prosodical rhytms of verse eridences . the third section studies the internal music of the poems and used many repetitions puns and the relationship between consonants and vowels . the forth section explains the lateral music of poem from rhythm and rhyme aspect and their effect in music creation with poems and also mentioned the limi tation reyard to trhythm and rhyme . the fif th section studies the poem spiritual music from the creative factors of this music suchas literary works and spiritual suitabilities which cause to engoy the poets and addressec . key words : sanaee , poem music , sunnet .

پالایش روحی (کاتارسیس) در متون منظوم روایی فارسی (آثار برجسته)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  ملیحه فلاح لاله زاری   محمدصادق بصیری

آرامش ، گم شده بشر امروز و حتّی تمام دوران هاست ، پیدا کردن راه هایی برای رسیدن به این هدف ، در تمامی زمان ها مورد توجّه انسان بوده است . نقش زبان و ادبیّات را نمی توان در رسیدن به این آرمان ، نادیده گرفت .شعر و ادبیّات در بستر روایت می تواند در مخاطبان خود ، پالایش روحی ایجاد نماید .شاعر با هنری که دارد ، عناصر داستانی را طوری در کنار هم قرار می دهد که منجر به خلق اثری با قابلیّت های فراوان می گردد ؛ از جمله قابلیّت اثر گذاری بر روان مخاطب که از اهداف اصلی شاعر و نویسنده ، همین است . رسیدن به نقطه مشترک ذهنی و دریافتن احساس شخصیّت ها ، فرآیندی است که در جریان کاتارسیس (پالایش روحی) اتّفاق می افتد و این امر ، به هنر شاعر در به کارگیری صحیح عناصر داستان وابسته است. این پژوهش ، به دنبال آن است که تأثیر عناصر داستانی را بر شکل گیری کاتارسیس ، در متون منظوم روایی مورد بررسی قرار دهد ، تا مشخّص گردد ، با استفاده از کدام شکل عناصر داستانی می توان در ایجاد کاتارسیس موفّق تر عمل کرد و نقش این عناصر با هدف رسیدن به کاتارسیس در متون غنایی و حماسی چه تفاوتی با هم دارند؟