نام پژوهشگر: علی گیلانی

اثر کنجاله پنبه دانه عمل آوری شده با بنتونیت سدیم برکیفیت تخم مرغ، برخی از ترکیبات خون، پاسخ ایمنی و عملکرد مرغ های تخمگذار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  علی گیلانی   ابوالقاسم گلیان

گوسیپول آزاد موجود در کنجاله پنبه دانه عامل ضد تغذیه ای است که استفاده از آن را در تغذیه مرغ تخمگذار محدود کرده است. از آنجایی که در پژوهش های قبلی، بنتونیت سدیم توانسته بود سموم قارچی و نیز رنگدانه ها را به خوبی جذب و دفع نماید در این تحقیق از آن برای جذب احتمالی گوسیپول آزاد استفاده گردید. برای انجام این تحقیق، 288 قطعه مرغ تخمگذار های-لاین مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش از آغاز هفته 51 و به مدت 12 هفته انجام شد. مدل آماری این پژوهش، ترتیب فاکتوریل 3× 3 و در قالب طرح کاملا تصادفی بود. عامل اول، بنتونیت سدیم در سه سطح 0 ، 1 و 2 درصد وعامل دوم، کنجاله پنبه دانه در سه سطح 0 ، 10 و 20 درصد در جیره استفاده شد. 9 تیمار غذایی با 4 تکرار و 8 قطعه مرغ در هر تکرار وجود داشتند. برای تعیین صفات مختلف تخم مرغ تازه، 6 بار رکوردگیری به صورت یک هفته در میان انجام شد. برای تعیین تغییر تدریجی کیفیت داخلی تخم مرغ در طی نگهداری در سردخانه، در 4 روز پایانی هر دوره 28 روزه (3 دوره) جمع آوری تخم مرغ انجام گردید و تخم مرغ ها در دمای 4 درجه سانتیگراد به ترتیب به مدت 1 ، 2 ، 3 و 4 هفته ذخیره شدند. ph زرده و سفیده در طی نگهداری در سردخانه افزایش یافت. phزرده در تیمارهای دارای میزان20% کنجاله پنبه دانه بیشتر از بقیه افزایش یافت. زرده تخم مرغ های گوسیپولی علاوه بر تغییر رنگ، حالت خمیری و چسبناک پیدا کرده بود. در این پژوهش هیچ سفیده صورتی رنگ مشاهده نشد. استفاده از میزان 20% کنجاله پنبه دانه در جیره باعث کاهش تولید تخم مرغ، کاهش وزن تخم مرغ و گرم تخم مرغ تولیدی روزانه، تغییر رنگ شدید زرده، نامناسب شدن ضریب تبدیل خوراک به تخم مرغ و از دست رفتن وزن مرغ گردید، اما میزان 10% کنجاله پنبه دانه اثر منفی بر عملکرد مرغ نداشت. استفاده از میزان 1% بنتونیت سدیم باعث کاهش تغییر رنگ زرده گردید و هیچ اثر منفی بر عملکرد مرغ نداشت اما میزان 2% آن باعث کاهش درصد تولید روزانه و توده تخم مرغ گردید. بنتونیت سدیم، قابلیت هضم ظاهری ماده خشک و ماده آلی را کاهش داد وسطح 20% کنجاله پنبه دانه نیز قابلیت هضم ظاهری ماده آلی را کاهش داد. تیمار های غذایی اثر معنی داری بر ترکیبات خون و پاسخ کل پادتن علیه srbc تزریقی نداشتند. در این پژوهش جیره با میزان 1% بنتونیت سدیم و10% کنجاله پنبه دانه از نظر عملکرد و اقتصادی بهتر از سایر جیره ها بود.

اثر آب مغناطیسی و ظرفیت جذب اسید (abc) اقلام خوراکی و نوع جیره بر قابلیت هضم مواد مغذی، هیستومورفولوژی روده، ترکیبات خون و عملکرد جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  علی گیلانی   حسن کرمانشاهی

در آزمایش اول، دو نوع آب آشامیدنی مغناطیسی (آب یک دقیقه و سه ساعت مغناطیسی شده) به همراه تیمار شاهد یعنی آب معمولی مرغداری (مغناطیسی نشده) از روز اوّل تا 42 روزگی در جوجه های گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مصرف آب مغناطیسی شده به ویژه نوع سه ساعت فرآیند شده توسط جوجه ها به طور معنی داری نسبت به آب معمولی در همه دوره ها بیشتر بود. مصرف خوراک در دوره آغازین در جوجه های دریافت کننده آب سه ساعت مغناطیسی شده نسبت به شاهد افزایش معنی داری داشت. اثر آب مغناطیسی شده بر افزایش وزن جوجه ها تنها در دوره آغازین به طور معنی داری از آب معمولی بیشتر بود. آب مغناطیسی ارتفاع پرز ژژونوم را افزایش داد. در آزمایش دوم، مقدار abc3 اقلام مختلف خوراکی در آب های دیونیزه مغناطیسی نشده و مغناطیسی شده در دماهای 21 و 41 درجه سانتیگراد اندازه گیری شد. منابع انرژی همراه با نمک معمولی و بعضی افزودنی ها مانند پری بیوتیک و زئولیت کمترین مقدارهای abc3 را داشتند. منابع پروتئینی و برخی مکمل ها و افزودنی ها دارای abc3 متوسط بودند و ویتامین ها و مواد معدنی بیشترین میزان abc3 را در بین همه اقلام خوراکی داشتند. این نتایج نشان می دهند که نوع ماده خوراکی، نوع فرآوری خوراک، ماده مورد استفاده برای محلول به ویژه آب مغناطیسی و دمای محیط عوامل تعیین کننده ای برای مقدار abc3 خوراک طیور می باشند. در آزمایش سوم، اثرات سه سطح abc3 (650، 800 و 950 میلی اکی والان در هر کیلوگرم)، دو ترکیب اسید آلی (اسید تارتاریک-دی استات سدیم و اسید فوماریک-پروپیونات کلسیم) و دو نوع جیره با قابلیت هضم زیاد (بر پایه ذرت-کنجاله سویا) و کم (بر پایه گندم-ذرت-کنجاله سویا) بر روی جوجه های گوشتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ترکیب اسید تارتاریک و دی استات سدیم به ویژه در دوره آغازین سبب تلفات شدید شد که اثر منفی آن در کل دوره و شاخص کارایی تولید نیز مشاهده شد. سطح 800 میلی اکی والان abc3 نسبت به سطوح 650 و 950 میلی-اکی والان در هر کیلوگرم خوراک سبب افزایش معنی دار مصرف خوراک و وزن بیشتر جوجه های گوشتی گردید. سطح 650 abc3 جیره بر مصرف خوراک و افزایش وزن کل دوره اثر منفی معنی داری داشت. سطح 650 میلی اکی والان abc3 منجر به کاهش همه ویژگی های اندازه گیری شده بافت روده در 21 روزگی و نیز کاهش ارتفاع و مساحت سطح پرز، عمق کریپت و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت در 41 روزگی گشت. جیره بر پایه گندم-ذرت در مقایسه با جیره ذرت گرانروی محتویات ژژونوم در 21 روزگی و وزن نسبی ایلئوم و روده های کور در 41 روزگی را افزایش داد و سبب کاهش معنی دار ارتفاع، عرض و مساحت پرز، نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت و ضخامت لایه ماهیچه ای ژژونوم در 21 و 41 روزگی و همچنین کاهش معنی دار فسفر خون و آبکی شدن فضولات شد.