نام پژوهشگر: مهدی هدایتی

اثر تمرینات استقامتی، مقاومتی و موازی بر محتوای cgrp در عصب سیاتیک موش نر ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  رسول اسلامی   رضا قراخانلو

هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان cgrp عصب سیاتیک موش نر ویستار بود. بدین منظور 32 سر موش نر به صورت تصادفی به 4 گروه کنترل (8n=)، تمرین استقامتی (8n=)، تمرین مقاومتی (8n=)، و تمرین ترکیبی (8n=)، تقسیم شده و در دمای اتاق (22درجه سانتیگراد) و طبق چرخه 12 ساعت خواب و بیداری و با در دسترس بودن آب و غذا نگهداری شدند. حیوانات بعد از یک هفته عادت دادن به پروتکل تمرینی، از هفته دهم بعد از تولد ( با میانگین وزن 220 گرم) تمرینات خود را آغاز کردند. گروه تمرین استقامتی به مدت 12 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر 60 دقیقه روی تردمیل و با سرعت حداکثر 30 متر در دقیقه ( معادل vo2max % 80- 75) دویدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت 12 هفته، در قفس فلزی با تور سیمی که دو بطری آب در بالا ترین ارتفاع آن (2 متر) قرار گرفته بود، نگهداری می شدند. موش ها، علاوه بر موارد دلخواه، برای خوردن آب مجبور بودند از فنس سیمی اطراف قفس بالا بروند. در گروه تمرین ترکیبی نیز حیوانات 12 هفته، طبق پروتکل استقامتی 5 روز در هفته تمرین استقامتی انجام دادند و بعد از تمرین استقامتی در قفسه های توری قرار گرفته و طبق پروتکل مقاومتی، تمرین مقاومتی را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی حیوانات بیهوش شدند و عصب سیاتیک آن ها جدا شد. بافت مورد نظر بلافاصله در نیتروژن مایع منجمد شده و تا زمان اجرای آزمایش مورد نظر در دمای 70- نگهداری شد. به منظور اندازه گیری کمی پپتید cgrp از روش الایزا (ایمنی آنزیم دار) استفاده شد. برای توصیف اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی استفاده شد. همچنین از روش آماری t-تست برای بررسی تفاوت بین هر گروه تمرینی با گروه کنترل بر اساس اهداف پژوهش استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه بین گروه های تمرینی استفاده شد. تمام عملیات آماری با استفاده از نرم افزار spss و در سطح معنی داری 05/0 p< صورت گرفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که علی رغم بیشتر بودن مقادیر پپتید cgrp در گروه تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی نسبت به گروه کنترل، هیچ یک از این سه برنامه تمرینی تاثیر معنی داری بر میزان cgrp عصب سیاتیک نداشت. همچنین، نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تفاوت معنی داری بین این سه نوع تمرین از نظر تاثیر بر میزان این پپتید در عصب سیاتیک وجود نداشت. با توجه به اینکه افزایش cgrp عصب سیاتیک گزارش شده در تحقیقات قبلی را می توان به بستن لیگاتور نسبت داد و با توجه به اینکه در تحقیق حاضر از لیگاتور استفاده نشده است، بنابراین، نتایج این تحقیق بر عدم تاثیر انواع فعالیت بدنی بر مقادیر cgrp عصب سیاتیک در حالت طبیعی دلالت دارد. از طرفی، با توجه به افزایش cgrp و گیرنده های استیل کولین در عضله با تمرین به نظر می رسد که در زمان تمرین انتقال آکسوپلاسمی cgrp محدودیتی را برای رهایی آن در nmj ایجاد نمی کند.

مقایسه یک فعالیت منتخب هوازی، تمرینات پیلاتس و رژیم کم کالری بر سطوح لپتین سرم، whr و برخی عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان غیر فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1388
  اعظم رمضان خانی   پروانه نظرعلی

چاقی عارضه پیچیده ای است که با تجمع بیش از حد بافت چربی مشخص می شود و با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله بیماریهای قلبی- عروقی مرتبط است. کشف هورمون لپتین باعث پیشرفت هرچه بیشتر تحقیقات در زمینه چاقی شد. دلیل عمده این پیشرفت آن بود که نشان داد از بافت چربی سیگنال های آوران به سیستم عصبی مرکزی صادر می شود. مداخله برای بهبود الگوی تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی در اولویت برنامه های پیشگیری و کنترل منسجم چاقی و بیماریهای قلبی- عروقی در بسیاری از کشورها می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه فعالیت منتخب هوازی، تمرینات پیلاتس و رژیم کم کالری بر سطوح لپتین، whr و برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی در زنان غیر فعال، انجام گردید. بدین منظور از میان زنانی که طی فراخوان به خانه سلامت شهرداری منطقه 2 تهران مراجعه کرده بودند، 48 نفر از زنان با دامنه سنی 40-30 سال انتخاب شدند و در 4 گروه کنترل، رژیم کم کالری، فعالیت منتخب هوازی و تمرینات پیلاتس بطور تصادفی قرار گرفتند. از میان 12نفر گروه کنترل، 2نفر از مطالعه خارج شدند. اندازگیریهای whr ، لپتین سرم، تری گلیسرید، کلسترول تام، ldl-c و hdl-c به عنوان متغیرهای وابسته در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت. در پایان، جهت بررسی اختلافات درون گروهی، از آزمون آماری تی زوجی استفاده شد و جهت بررسی اختلافات بین گروهی، از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. در مرحله ی بعد، جهت مقایسه ی دو به دوی گروه های تحقیق، از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. تمامی آزمون ها در سطح معناداری 5 0/ 0درصد انجام گردید. سطوح لپتین سرم در مرحله پس آزمون در گروه تمرین منتخب هوازی (01/0p=)، پیلاتس (045/0p=) و رژیم کم کالری ((01/0p=)، کاهش معنادار پیدا کرد و در مقایسه بین گروهی نیز تفاوت معناداری بین گروههای تحقیق در سطوح لپتین سرم مشاهده شد. در گروههای تحقیق، whr بطور معناداری کاهش یافت (01/0 p=.) و در مقایسه بین گروهی نیز whr بین گروهها معنادار بود. کاهش سطوح تری گلیسرید، کلسترول تام، ldl-c، hdl-c در گروه های تحقیق معنادار نبود. ولی نسبت hdl-c/ldl-c تفاوت معناداری را بین گروه ها نشان داد (01/0 p<). در گروه کنترل تغییر معناداری در هیچ از یک از متغیرها مشاهده نشد. به توجه به یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که فعالیت های بدنی هوازی و پیلاتس و رژیم کم کالری به مدت 16هفته با کاهش میزان لپتین سرم و نسبت دور کمر به دور لگن، نقش مهمی در تنظیم وزن بدن در زنان چاق ایفا نمودند؛ اما بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی کم تأثیر می باشند که به نظر می رسد با ادامه فعالیتهای بدنی و رژیم غذایی در طولانی مدت و یا ترکیب برنامه رژیم غذایی و فعالیت بدنی، تأثیرات بارزتر شود.

تاثیر یک دوره تمرینات ایروبیک بر برخی شاخص های ایمنی ماتریکس متالوپروتئیناز و ایمونوگلوبین ? در زنان بی تمرین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1388
  طیبه رعیت رکن آبادی   افسانه شمشکی

تاثیر یک دوره تمرینات ایروبیک بر برخی شاخص های ایمنی ماتریکس متالوپروتئیناز و ایمونوگلوبین ? در زنان بی تمرین دانشجو: طیبه رعیت رشته تحصیلی: تربیت بدنی و علوم ورزشی استاد راهنما: دکتر افسانه شمشکی استاد مشاور: دکتر مهدی هدایتی تاریخ دفاع: 24/12/1388 چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرینات ایروبیک بر برخی فاکتورهای دستگاه ایمنی شامل mmp-9 و igm در زنان غیرفعال انجام گرفت. برای این منظور 34 نفر از دانشجویان زن رشته های غیر تربیت بدنی دانشگاه آزاد میبد با دامنه سنی 22-20 سال به طور تصادفی انتخاب و مجدداً به طور تصادفی به دو گروه تجربی (تعداد 17 نفر، میانگین سن49/0±37/23 سال، میانگین قد 17/2±50/163 سانتی متر، میانگین وزن 38/1±62/56 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی22/0±18/21 کیلوگرم بر مترمربع) و گروه کنترل ( تعداد 17نفر، میانگین سن 18/0±52/22 سال، میانگین قد 58/2±87/159 سانتی متر، میانگین وزن 50/54±96/1 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی7/0±32/21 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. گروه تجربی هفته ای سه روز، به مدت شش هفته تمرینات ایروبیک را با شدت متوسط (60% ضربان بیشینه قلب) انجام دادند. گروه کنترل نیز فعالیتی انجام نداد. از هر دو گروه در دو نوبت ( یک ساعت قبل فعالیت و 48 ساعت بعد از انجام فعالیت) نمونه های خونی برای سنجش میزان تغییرات mmp-9 (متالوپروتئیناز-9) و igm (ایمونوگلوبین m) اخذ گردید. جهت اندازه گیری میزان تغییرات mmp-9 سرم از روش الایزای ساندویجی و برای اندازه گیری میزان تغییرات igm سرم از روش ایمونوتوربیدومتری استفاده شد. از آرمون کلموگراف اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن داده ها و نیز از آزمون های t همبسته و t مستقل برای تعیین میزان تغییرات درون و برون گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد میزان mmp-9 در گروه تجربی افزایش معنا دار داشت (05/0 p‹). میزان تغییرات igm در هیچ یک از گروه های تجربی و کنترل معنی دار نبود (05/0p›) تغییرات بین گروهی نیز از لحاظ آماری معنی دار نشد. به دنبال نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمرینات ایروبیک متوسط می تواند محرک مناسبی برای بهبود و افزایش کارایی دستگاه ایمنی در افراد غیر فعال باشد. واژگان کلیدی: تمرین ایروبیک، زنان بی تمرین، متالوپروتئیناز-9 (mmp-9) و ایمونوگلوبین m igm))

بررسی اثر دو لیزر کم توان nm 8/632 (he-ne ) و nm 904 (ga-as )بر پتانسیل آسیب و آزاد سازی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و قدرت کششی بافت در زخم تمام ضخامت پوست موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  مه سا حسینی صنعتی   گیتی ترکمان

چکیده: استفاده از لیزر کم توان در ترمیم زخم پوستی یکی از شیوه های نوین درمانی است که مطالعات مختلفی در رابطه با اثر درمانی آن، انجام گرفته است اما نتایج متفاوتی را در این باره ذکر نموده اند. هدف از این مطالعه بررسی اثر دو لیزر کم توان nm 8/632 (he_ne) و nm 904 ((ga_as بر آزاد سازی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی بعد از 3 و 7 روز پس از ایجاد زخم، پتانسیل آسیب و قدرت کششی بافت و میزان بسته شدن سطح زخم ، پس از 21 روز التیام در زخم تمام ضخامت پوستی نمونه های سالم موش صحرایی بود. روش بررسی: در این مطالعه از 84 موش صحرایی (rat ) ، جنس نر، ن‍ژاد sprague-dawley، با وزن 350_200 گرم استفاده شد. این حیوانات به طور تصادفی به سه گروه لیزر هلیوم-نئون، گالیوم-آرسناید و کنترل تقسیم شد (هر گروه 26 نمونه). در تمام نمونه ها در فاصله یک سانتی متری از ستون فقرات پشتی حیوان، برش پوستی تمام ضخامت به طول 5/2 سانتی متری داده شد. درمان از روز 1 تا 21 به صورت یک روز در میان با لیزر کم توان با شدت 2 ژول بر سانتی متر مربع انجام شد. اختلاف پتانسیل پوست سالم مجاور با محل زخم، قبل و بعد از ایجاد زخم و هر روز بعد از لیزرتراپی ثبت شد و پس از هر جلسه درمان مساحت سطح زخم نیز ثبت گردید. از هر سه گروه در روزهای سوم و هفتم ، 8 نمونه جهت اندازه گیری فاکتور رشد اندوتلیال عروقی تهیه شد. در روز 21 نیز 10 حیوان از هر گروه، جهت بررسی پارامترهای بیومکانیکال نمونه برداری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو نوع لیزر منجر به تسریع در بسته شدن سطح زخم، نزدیک شدن اختلاف پتانسیل آسیب به سطح قبل از آسیب گردید. لیزر گالیوم-آرسناید منجر به کاهش میزان فاکتور اندوتلیال عروقی در عضله و لیزر هلیوم-نئون منجر به کاهش میزان این فاکتور در پوست در روز سوم گردید ((p<0.05. کاهش اختلاف پارامترهای بیومکانیکی پوست زخم با پوست سالم نیز به دنبال درمان با هر دو نوع لیزر دیده شد ((p<0.05. نتیجه گیری: به نظر می رسد که هر دو نوع لیزر منجر به تسریع در بهبود پارامترهای ترمیم زخم می گردند . وا‍‍‍‍ژگان کلیدی: لیزر کم توان هلیوم-نئون، لیزر کم توان گالیوم-آرسناید، پتانسیل آسیب، فاکتور رشد اندوتلیال عروقی، زخم تمام ضخامت پوستی.

تاثیر یک دوره تمرین ورزشی منتخب بر برخی سایتوکاین های پیش التهابی ms وضدالتهابی در بیماران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1388
  نسرین مقصودی   نیکو خسروی

هدف از پژوهش حاضر تاثیر یک دوره تمرینات ورزشی منتخب بر برخی سایتوکاین های پیش بود.آزمودنی های این پژوهش 19 بیمار مبتلا به ms التهابی و ضدالتهابی در بیماران مبتلا بهms 65 کیلوگرم /58±8/ 163 سانتی متر، وزن 76 /4±7/32 سال، قد 18 /9±5/ با میانگین سن 79 ) 4)بودند که از جامعه بیماران مراجعه > edss 31/35±6/19 و : fat%،24/5±3/67 : bmi، ایران درشهرتهران وبه صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.سپس ms کننده به انجمن آزمودنی ها به دو گروه کنترل( 9نفر)وتجربی( 10 نفر)تقسیم شدند. برای بررسی شاخصهای توصیفی il- درصد چربی مورد سنجش قرار گرفت و برای بررسی سایتوکاین های ،bmi، قد،وزن نمونه خون پس از 12 ساعت ناشتایی دردونوبت قبل وبعد از 8هفته تمرینات ، ifn? وtnf?،10 منتخب از آزمودنیها اخذ شد. برنامه 8هفته تمرینات منتخب شامل تمرین هوازی ،قدرتی وکششی انجام (mhr بود.تمرین هوازی با استفاده از دوچرخه وتریدمیل به شکل فزاینده ( 40 تا 70 درصدشد وشدت تمرین با استفاده از ضربان قلب آزمودنی ها ومقیاس خستگی بورگ درطول تمرین کنترل شد.تمرین قدرتی عضله چهارسر رانی وعضله همسترینگ نیز به شکل فزاینده) انجام شد. آزمودنی ها 3روزدرهفته، یک روز درمیان تمرینات را در rm 50 تا 70 درصد )حضورمحقق انجام دادند.داده ها با استفاده ازآمار توصیفی ‚تحلیل کوواریانس ‚آزمون تعقیبی تحلیل شد.نتایج این ( p?0/ بونفرونی وهمچنین ضریب همبستگی پیرسون درسطح معناداری( 5 پس ازتمرینات در گروه تجربی ( p=0/02)tnf? و( p=0/00) il- پژوهش نشان داد 10 در هر دو گروه ifn? . کاهش معنا داری داشت ولی در گروه کنترل این تغییرات مشاهده نشد کاهش معنا داری را نشان داد.بین تغییرات سایتوکاین ها همبستگی معنادار مشاهده نشد. نتایج همراه ms حاکی از آن است که 8هفته تمرینات منتخب هوازی وقدرتی درآزمودنی های مبتلا به می باشدواین کاهش همراه با بهبود معنا il- و 10 tnf? وifn? با کاهش سایتوکاین های داری در ناتوانایی های بیماران وپیشرفت در قدرت واستقامت آنان بود.

ساخت و مشخصه یابی تریبولوژیکی و ریزساختاری پوشش های نانوکامپوزیتی پلیمری پلی(اتر اتر کتون)/سیلیکا بر سطح فولاد ساده کربنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1389
  مهدی هدایتی   مسعود پنجه پور

در این پژوهش، ساخت و مشخصه یابی ریزساختاری و تریبولوژیکی پوشش های نانوکامپوزیتی پلیمری پلی اتراترکتون (peek)/سیلیکا مورد بررسی قرار گرفته شد. بدین منظور، پوشش های نیمه بلوری و آمورف peek و نانوکامپوزیتیpeek/10 vol% sio2 توسط روش پاشش الکترواستاتیکی پودر بر روی زیرلایه هایی از فولاد ساده کربنی (st37) ایجاد شدند. پودر نانوکامپوزیت مورد نظر به روش آسیاب کاری گلوله ای پر انرژی ساخته شد. قبل از فرایند آسیاب کاری، به منظور کاهش میزان آگلومره شدن نانوذرات سیلیکا و بهبود درجه ی توزیع و پخش آنها در زمینه، و همچنین افزایـش استحکــام فصـل مشترک آنـها با زمـینه ی پلیمــری، نانـوذرات سیلیکـای اولیـه توسط عامـل پیـوند سیلانــی "3- گلیسیدوکسی پروپیل تری متوکسی سیلان"، (gptms)، اصلاح سطح شدند. ارزیابی اصلاح سطح نانوذرات توسط طیف نگاری مادون قرمز با تبدیل فوریه (ftir)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و سنجش میزان عبور نور (lt) انجام شد. تغـییرات مرفولوژیکـی، ساختار کـریستالی، تغییرات توزیع اندازه ذرات و رفتار حرارتی نانوکامپـوزیت حاصـله حین آسیاب کاری به ترتیب توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)، تفرق اشعه x (xrd)، آنالیزگر لیزری اندازه ذرات و آنالیز حرارتی دیفرانسیلی (dsc) مورد بررسی قرار گرفتند. پارامترهای پاشش الکترواستاتیکی و نیز دما و زمان ذوب برای دستیابی به پوشش های بهینه تعیین شدند. پوشش ها از نظر کیفیت سطحی و سطح مقطع، ساختار بلوری، توزیع نانوذرات در زمینه و ساختار ملکولی، به ترتیب توسط میکروسکوپ های نوری و الکترونی روبشی/ عبوری (sem/tem)، xrd و طیف نگاری مادون قرمز با تبدیل فوریه (ftir) ارزیابی شدند. سختی پوشش ها و استحکام چسبندگی آنها به زیرلایه، به ترتیب، توسط آزمون های میکروسختی ویکرز و استحکام چسبندگی pull-off بررسی شدند. رفتار تریبولوژیکی پوشش ها نیز توسط آزمون سایش پین روی دیسک مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که سختی پوشش های نیمه بلوری peek خالص نسبت به آمورف بیشتر ولی استحکام چسبندگی آنها کمتر است. با این وجود، سختی و استحکام چسبندگی پوشش های نانوکامپوزیتی تقویت شده با نانوذرات اصلاح سطح شده، به طور قابل توجهی نسبت به پوشش های peek خالص بهبود و حساسیت آنها به بلورینه یا آمورف بودن پوشش ها تا حد زیادی کاهش یافتند. اما، پوشش های نانوکامپوزیتی پرشده با نانوذرات اصلاح سطح نشده، چسبندگی ضعیف تری را نسبت به پوشش های خالص نشان دادند. همچنین، پوشش های peek خالص نیمه بلوری رفتار سایشی- اصطکاکی بهتری را نسبت به پوشش-های آمورف داشتند. حضور نانوذرات سیلیکای اصلاح سطح شده باعث افزایش ضریب اصطکاک ولی بهبود روند کاهش وزن آنها شد. اما در مورد نانوذرات اصلاح سطح نشده، حضور آنها سبب تضعیف شدید رفتار تریبولوژیکی پوشش ها شد. با توجه به مشاهدات sem سطوح سایش و نمودارهای ضریب اصطکاک و کاهش وزن، مکانیزم های سایش چسبان، خراشان خیش ریز و خستگی سطحی برای پوشش های peek آمورف و مکانیزم های چسبان و تا حدودی خراشان خیش ریز برای پوشش نیمه بلوری تعیین شدند. در مورد پوشش های نانوکامپوزیتی اصلاح سطح شده، مکانیزم خراشان سه جسمی و چسبان (ولی با شدت کمتر نسبت به پوشش های خالص) دیده شد.

بررسی اثر دوزهای مختلف کافیین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر استرس اکسایشی و آنتی اکسیدان های غیر آنزیمی مردان فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1389
  سید یاسر علوی   مهدی هدایتی

بررسی اثر دوزهای مختلف کافیین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر استرس اکسایشی و آنتی اکسیدان های غیر آنزیمی مردان فعال هدف از این تحقیق بررسی اثر دوزهای مختلف کافیین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده برفشار اکسایشی (mda به عنوان نشان گر پراکسیداسیون لیپید) و آنتی اکسیدان های غیرآنزیمی gsh، ویتامین e، اسید اوریک و لاکتات در سرم خون مردان فعال بود. به همین منظور 10 داوطلب از میان دانشجویان پسر رشته ی تربیت بدنی انتخاب شدند و در یک آزمون دو سوکور با مصرف دوز های mg/kg 5 و mg/kg 9 کافین (گروه های تجربی) یا دارو نما بر روی نوارگردان تا رسیدن به واماندگی شرکت کردند. آزمون در سه روز مجزا برگزار شد و هر آزمونی در هر جلسه تحت یکی از شرایط دوزهای کافیین یا دارونما قرار گرفت. نمونه های خونی پیش از فعالیت ورزشی و مصرف دارونما یا کافیین (پیش آزمون) و بلافاصله با قطع آزمون ورزشی (پس آزمون) جمع آوری شد. یافته های پژوهش با استفاده از آزمون های t وابسته و آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. حداقل سطح معناداری برای این تحقیق (05/0 > p) در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار spss/13.5 انجام شد. نتایج تحقیق در گروه های تجربی کاهش معناداری را برای mda آشکار ساخت (05/0 > p)، در صورتی که این تغییرات برای gsh و لاکتات با افزایش های معنادار مشخص شد (05/0 > p). اگرچه دوز mg/kg 5 کافیین هیچ تاثیر معناداری بر ویتامین e و اسید اوریک سرمی نداشت (05/0 < p)، مصرف دوز mg/kg 9 کافیین مقادیر ویتامین e و اسید اوریک را به طور معناداری افزایش داد (05/0 > p). همچنین در میان گروه های تجربی برای متغیرهای mda و اسید اوریک تفاوت معناداری ملاحظه نشد (05/0 < p)، اما این اختلاف برای gsh، ویتامین e و لاکتات به سطح معناداری رسید (05/0 > p). برای متغیرهای mda، gsh و اسید اوریک میان گروه های تجربی با دارونما تفاوت معناداری به دست آمد (05/0 > p). هر چند این اختلاف میان دوز mg/kg 5 کافیین و دارونما در متغیرهای ویتامین e و لاکتات معنادار نبود (05/0 < p). درنتیجه دوزهای mg/kg 5 و mg/kg 9 کافیین فشار اکسایشی ناشی از فعالیت وامانده ساز را کاهش داد و سیستم آنتی اکسیدانی غیرآنزیمی را به طور موثری تقویت کرد. به نظر می رسد دوز 9 درمقایسه با دوز mg/kg 5 کافیین در تقویت سیستم آنتی اکسیدانی غیرآنزیمی بدن پس از فعالیت ورزشی وامانده ساز به طور موثرتری عمل می کند. واژه های کلیدی: فعالیت ورزشی وامانده ساز، پراکسیداسیون لیپیدی، مالون دی آلدهید، گلوتاتیون احیاء.

طراحی روش حساس کمیلومینسانس و خوانش میکروپلیتی برای سنجش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  گلنوش دهباشی بهبهانی   مهدی هدایتی

سنجش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (sod) در بیماریهای شایعی مانند ، قلبی عروقی، سرطان و اختلالات خود ایمنی اهمیت دارد. در حال حاضر سنجش فعالیت این آنزیم در زمینه های مختلف علمی با کیتهای وارداتی گران قیمت انجام می شود. لذا هدف از این مطالعه طراحی روش کمی لومینومتری برای سنجش فعالیت آنزیم مذکور با بهبود حساسیت، دقت و سرعت سنجش مذکور بود. در این روش جهت اندازه گیری فعالیت آنزیم sod در نمونه سرمی به منظور افزایش حساسیت سنجش از واکنش سوپراکسید با سوبسترای لومینول و یدو فنول به عنوان شتاب دهنده واکنش در سنجش لومینومتری استفاده شد. حساسیت، دقت درون آزمونی و برون آزمونی، صحت با آزمونهای بازیافت و توازی، قیاس روش و برررسی همبستگی و توافق روشها انجام شد. به منظور افزایش دقت و سرعت خوانش، سنجش در میکروپلیت اجرا و خوانش با پلیت لومینومتر صورت گرفت. دامنه عملکرد استاندارد روش مورد مطالعه از 3 تا 300 واحد در میلی لیتر بود. حساسیت روش مذکور در حد 1/0 واحد در میلی لیتر محاسبه شد. ضرایب تغیرات درون آزمونی و برون آزمونی به ترتیب کمتر از 6/6 و 3/7 درصد بود. در آزمونهای بازیافت و توازی درصد بازیافت این روش در محدوده 92 تا 110 بود. مقایسه نتایج این روش با روش رایج رنگ سنجی ضریب همبستگی 917/0 را نشان داد. این روش قادر به اندازه گیری فعالیت آنزیم sod در نمونه های سرمی با دقت و صحت قابل قبول می باشد و احتمالا می تواند جایگزین مناسبی برای روشهای رنگ سنجی رایج وارداتی باشد.

بررسی میزان adp و atp گویچه های سرخ افراد دیابتی و ارتباط این دو شاخص با hbalc با استفاده از تکنیک بیولومینسانس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  نورالدین بختیاری   محمدرضا مهاجری

پیش زمینه: دیابت ملیتوس یک ناهنجاری متابولیکی و یا یک گروه از بیماری های متابولیکی می باشد که سلول ها قادر به جذب و استفاده از گلوکز به عنوان منبع تولید انرژی نیستند، که این منجر به عواملی مثل بیماری های قلبی- عروقی، بیماری های مغزی-نخاعی و همچنین منجر به انفارکتوس قلبی، سکته و قطع عضو می گردد. روش ها: میزان atp/adp گلبول های قرمز 4 گروه مختلف نرمال( جوان و میانسال)، ورزشکار و دیابتی با تکنیک بیولومینسانس اندازه گیری گردید و سپس با هم مقایسه شدند و همچنین میزان atp/adp را با فاکتورهای دیگر از قبیل c-پپتید پلاسمایی، نیتریک اکسید پلاسمایی، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص های چربی که به ترتیب با الکتروکمولومینسانس ، رنگ سنجی، کروماتوگرافی با کارایی بالا و کیت های تشخیصی تعیین شدند، مقایسه گردیدند و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار spss17 استفاده گردید. نتایج: میزان atp/adp در 4 گروه ( جوان و میانسال)، ورزشکار و دیابتی اندازه گیری گردیده و با تست آنالیز واریانس ها تجزیه و تحلیل شدند. که نتایج معناداری بین گروهها(p-value<0.05 ) در ارتباط با این شاخص و همچنین ارتباط این شاخص با دیگر شاخص ها از جمله: c-پپتید، نیتریک اکسید، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص های چربی مشاهده گردید p-value<0.05) ). نتیجه گیری: در این مطالعه یک ارتباط معناداری بین atp/adp گلبولهای قرمز گروههای مختلف وجود داشت، همچنین میزان atp/adp گلبولهای قرمز با دیگر شاخص ها مقایسه گردید و ارتباط مثبت و معناداری با میزان c-پپتید پلاسمایی، نیتریک اکسید پلاسمای و ارتباط منفی معناداری با هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص های چربی یافت شد. بر مبنای نتایج بدست آمده هر چه میزان atp/adp گلبولهای قرمز بالا برود میزان c-پپتید پلاسمایی و نیتریک اکسید نیز افزایش می یابد. بعلاوه atp نقش بارزی در تحریک ترشح نیتریک اکسید از سلولهای اندوتلیالی دارد.

اثر هشت هفته تمرین هوازی توام با عصاره بنه(پسته وحشی)بر سطوح استراحتی نسفاتین-1،ظرفیت ضد اکسایشی تام (tac) ولیپیدهای بافت(هیپوتالاموس و کبد) وپلاسما در موش های ماده صحرایی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1389
  محسن یزدانی   مهدی هدایتی

نسفاتین-1، پپتیدی 82 اسید آمینه ای است که اخیرا در مغز کشف شده و از پروتئین نوکلئوبایندین2 (nucb2) مشتق می شود، وبه طور عمده در مناطق مختلف مغز و هیپوتالاموس و برخی از بافت های محیطی بیان می شود. نسفاتین-1 مانع دریافت غذا و وزن گیری بدن شده و توسط وضعیت تغذیه ای(سیری و ناشتایی)، فشارهای فیزیکی، انسولین و مواد مغذی (قند و چربی) تنظیم می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی با و بدون مصرف عصاره ی آبی بنه(برای 4 هفته، 1میلی گرم به ازای 1گرم وزن بدن) بر سطوح استراحتی نسفاتین-1 ولیپیدهای پلاسمادر موش های صحرایی ماده بود. 28 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار( 10-8 هفته ای وبا وزن اولیه 160-145 گرم) به طور تصادفی به 4 گروه سالین-کنترل(7سر)، سالین-تمرین (7سر)، بنه-کنترل (7سر) و بنه-تمرین (7سر) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته(با شدت 20متر در دقیقه،60 دقیقه ،و 5روز در هفته) روی نوارگردان دویدند.حیوانات 74 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین بیهوش شده و پلاسما برای اندازه گیری نسفاین-1، و لیپید های خون جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd در سطح معنی داری 05/0 ? p تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که نسفاین-1 پلاسما و هیپوتالاموس به طور معنی داری از تیمار با بنه متاثر گردید و کاهش(به ترتیب 001/0p= و002/0p=). یافت در حالی که در کبد افزایش یافت (000/0p= ). اما تمرین تنها نسفاتین-1 هیپوتالاموس را کاهش داد(001/0p= ). گروه تمرین بنه نسبت به تمرین سالین افزایش tc هیپوتالاموس و کاهش hdl پلاسما مشاهده گردید. ارتباط معنی دار مثبت بین tc و نسفاتین-1 کبد(003/0p=) و ارتباط منفی با نسفاتین-1 هیپوتالاموس یافت شد(025/0p=). سایر اختلافات منعی دار نبود. نتایج نشان می دهد که اثر احتمالی تمرین استقامتی بر نسفاتین پلاسما و بافت ها تحت تاثیر تیمار با بنه قرار گرفته باشد و پایین بودن نسفاتین-1 پلاسما و هیپوتالاموس در گروه با عصاره بنه از تاثیر کاهش نسفاتین-1 ناشی از ناشتایی و احتمالا تحلیل منابع انرژی و عدم باسازی کامل آنها ، بدلیل مقدار بالای اسید های چرب موجود در بنه بوده باشد. داده ها احتمالا ذهن را به سمت این ایده که بنه اثر اشتها آوری دارد سوق می دهد.

پاسخ حاد سطح گرلین تام پلاسما به یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای در دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات در مردان جوان سالم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  محمد علی رستمی   مرضیه ثاقب جو

مقدمه: چاقی یک بیماری است که به وسیله فعل و انفعال بین عوامل ژنتیکی و محیطی ایجاد می شود. گرلین یک پپتید ترشح شده از معده است و نقش مهمی در تعادل انرژی، چاقی و رفتار دریافت غذا ایفا می کند. این هورمون به عنوان تحریک کننده اشتها و اکتساب وزن عمل می کند. هدف این پژوهش بررسی پاسخ حاد گرلین تام پلاسما به یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای با شدت80 درصد یک تکرار بیشینه در دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات در مردان جوان سالم بود. مواد و روش ها: 40 دانشجوی پسر با میانگین سن 26/0±19/22 سال و نمایه ی توده ی بدنی33/0± 02/21 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه تجربی و دو گروه شاهد تقسیم شدند و سطوح گرلین تام، هورمون رشد، گلوکز، کورتیزول و انسولین پلاسمای آزمودنی ها قبل و بلافاصله بعد از تمرین اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس دو سویه نشان داد یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت?? درصد یک تکرار بیشینه در حالت تغذیه پرکربوهیدرات و ناشتایی اثر معنی داری بر سطوح گرلین تام، کورتیزول، انسولین و gh پلاسما نداشت (05/0p>) و گلوکز متعاقب تمرین در هر دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات افزایش معناداری نشان داد (05/0p<). نتیجه گیری: به نظر می رسد افزایش گلوکز پلاسما در اثر افزایش روند فرآیند گلیکوژنولیز کبد منجر به اعمال اثر مهاری گلوکز بر گرلین و عدم افزایش معنی دار گرلین شده است؛ هرچند ممکن است زیر گروه های گرلین تام تغییر نموده باشند.

تعیین اثر هشت هفته تمرین تناوبی هوازی بر سطوح لیپوکالین 2، گلوکز،انسولین و مقاومت به انسولین در زنان چاق
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1390
  مریم جعفرزاده دهنوی   محمدرضا کردی

زمینه و هدف: چاقی به عنوان یک وضعیت التهابی مزمن با بسیاری از بیماری های قلبی عروقی و متابولیکی از جمله مقاومت به انسولین مرتبط است. کشف آدیپوکین های ترشح شده از بافت چربی، نظیر لیپوکالین2 (ngal)، در شرایط التهابی نشان دهنده ارتباط این آدیپوکین ها با اختلالات مرتبط با چاقی و اجزا سندروم متابولیکی به ویژه مقاومت به انسولین، می باشد. اولین بارngal به عنوان یک پروتئین القاکننده قوی درپاسخ به فاکتورهای رشد فیبروبلاست ها شناخته شد. پژوهش های بسیاری نقش آن را در انتقال آهن، آپوپتوز، التهاب، فشار اکسایشی و فعالیت ضد باکتریایی بیان کرده اند. اخیراngal به عنوان یک آدیپوکین شناخته شده است که با چاقی و مقاومت به انسولین رابطه دارد. پژوهش حاضراثریک دوره تمرین متناوب هوازی را بر سطوح پلاسماییngal، انسولین، گلوکزو شاخص مقاومت به انسولین مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. مواد و روش ها: 18 زن چاق غیرفعال به طور تصادفی در دو گروه تجربی( با میانگین سنی 20/1±2/34 و شاخص توده بدنی78/1±9/32) و گروه کنترل( با میانگین سنی 13/2±4/33 و شاخص توده بدنی 31/3±3/32 ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه تجربی تمرین تناوبی هوازی را به مدت هشت هفته و به صورت هفت دوره ی پنج دقیقه ای با فواصل استراحت دوونیم دقیقه، با شدتhrr 75-60% و به مدت 35 دقیقه انجام دادند. پس از 12 ساعت ناشتایی در حالت پایه و در پایان 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات، خون گیری برای اندازه گیری سطوح ngal، انسولین، گلوکز پلاسما، ارزیابی مدل هموستازی شاخص مقاومت به انسولین(homa-ir) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و آزمون آنالیز کوواریانس(ancova)، در سطح معناداری 05/0 > p و با نرم افزار spss16، انجام گرفت. یافته ها: نتایج آزمون ancova نشان داد تغییرات سطوح ngal (300/0 = p) و گلوکز(835/0 = p) پلاسما پس از هشت هفته تمرین تناوبی هوازی معنا دار نبوده است در حالی که، تغییرات انسولین(048/0 = p) و میزان شاخص مقاومت به انسولین( homa-ir)، (011/0 = p) معنادار بوده است. هم چنین نتایج آزمون t همبسته نشان داد که، پس از هشت هفته تمرین تناوبی هوازی کاهش معنا داری در غلظت پلاسمایی ngal در هر دو گروه(001/0 = p) و کاهش معناداری در غلظت انسولین(011/0= p) و میزان homa-ir (009/0 = p) در گروه تجربی مشاهده شد. نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون، هیچ گونه رابطه ای را بین میزان سطوح پلاسمایی ngal، انسولین و گلوکز نشان نداد. نتیجه گیری: اگرچه نشان داده شده است که تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی منظم در تعدیل شاخص های التهابی مرتبط با بروز بیماری های قلبی- عروقی و متابولیکی به ویژه مقاومت به انسولین موثر هستند ولی با توجه به یافته های به دست آمده به نظر می رسد که تمرین متناوب هوازی بر میزان غلظت ngal تاثیری نداشته است. اما این نوع تمرین سبب کاهش معناداری بر میزان سطوح انسولین پلاسما ومیزان homa-ir شده است . کلمات کلیدی تمرین تناوبی هوازی،ngal، انسولین، گلوکز، homa-ir، زنان چاق

اثر یک دوره تمرین ایستگاهی منتخب بر برخی شاخص های ضد اکسایشی گلبول سفید در زنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1390
  زینب عسکری   افسانه شمشکی

چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرینات ایستگاهی منتخب بر عوامل دستگاه ایمنی شامل آنزیم های میلوپراکسیداز (mpo) و الاستاز ( ela) در زنان تمرین نکرده انجام گرفت. برای این منظور 30 نفر دانشجوی زن رشته های غیر تربیت بدنی دانشگاه پیام نور سبزوار با دامنه سنی 25-18 سال به طور تصادفی انتخاب و مجدداً به طور تصادفی به دو گروه تجربی (تعداد 15 نفر، میانگین سن88/0 ± 7/20 سال، میانگین قد18/5 ± 3/154 سانتی متر، میانگین وزن59/10 ± 0/58 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی19/4±3/24 کیلوگرم بر متر مربع) و گروه کنترل (تعداد 15 نفر، میانگین سن 8/1±7/20 سال، میانگین قد 24/7 ± 4/157 سانتی متر، میانگین وزن 09/9 ±1/53 کیلوگرم و میانگین شاخص توده بدنی33/3 ± 4/21 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. گروه تجربی هفته ای سه روز، به مدت هشت هفته تمرینات ایستگاهی منتخب انجام دادند. گروه کنترل فعالیتی انجام نداد. از هر دو گروه در دو نوبت ( یک ساعت قبل فعالیت و 24 ساعت پس از انجام فعالیت) نمونه های خونی برای سنجش میزان تغییرات mpo و ela اخذ گردید. برای اندازه گیری میزان تغییرات mpo و ela سرم از روش الایزای ساندویجی استفاده شد. برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگراف اسمیرنوف و از آزمون t برای تعیین میزان تغییرات درون و برون گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد میزان تغییرات mpo و ela در هیچ یک از گروه های تجربی و کنترل معنی دار نبود (05/0p›) تغییرات بین گروهی نیز از لحاظ آماری معنی دار نشد. به دنبال نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمرینات ایستگاهی منتخب این پژوهش نمی تواند چالش لازم را برای بهبود و افزایش کارایی دستگاه ایمنی در افراد غیر فعال ایجاد نماید. واژگان کلیدی: تمرین بی هوازی، زنان تمرین نکرده، میلوپراکسیداز(mpo) و الاستاز (ela)

بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی واسپین و برخی شاخص های التهابی در موش های صحرایی دیابتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  علی رضا صفرزاده   مهدی هدایتی

واسپین آدیپوکین جدیدی است که بالقوه حساسیت انسولینی را افزایش می دهد. اطلاعات اندکی در مورد تاثیر تمرین ورزشی بر غلظت سرمی واسپین وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی واسپین و برخی از شاخص های التهابی در وضعیت دیابتی می باشد. 36 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 22 ± 288 گرم به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: کنترل غیردیابتی، تمرین غیردیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی. گروه های تمرینی یک برنامه تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان را (3 روز در هفته، برای 4 هفته) انجام دادند. وزن بدن، غلظت گلوکز، واسپین، اینترلوکین-6 il-6))، پروتئین واکنشی c ((crp و عامل نکروز توموری آلفا (tnf-?) سرمی اندازه گیری شد. 4 هفته تمرین مقاومتی در موش های صحرایی غیردیابتی به طور معناداری سطوح سرمی واسپین را کاهش داد، درحالی که در گروه تمرین دیابتی سطوح سرمی واسپین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی افزایش نشان داد. هرچند این برنامه تمرین مقاومتی غلظت گلوکز، il-6 و tnf-? را تغییر نداد، کاهش crp در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه های کنترل شان مشاهده شد. این پژوهش نشان داد که تمرین مقاومتی به طور متفاوتی بر مقدار سرمی واسپین در گروه های دیابتی و غیردیابتی موش های صحرایی تاثیر می گذارد. هرچند به منظور روشن نمودن نقش واسپین و مکانیسم های ملکولی مرتبط با آن مطالعات بیشتر ضرورت دارد. همچنین کاهش غلظت crp ممکن است حاکی از تاثیر بالقوه تمرین مقاومتی بر تعدیل التهاب ناشی از دیابت باشد.

اثر سطوح متفاوت لسیتین سویا و تخم مرغ جیره با منابع پروتئینی پودر ماهی و کازئین بر رشد، ترکیب اسیدهای چرب بدن، فعالیت آنزیمهای گوارشی و برخی فاکتورهای فیزیولوژیک آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1391
  حمید محمدی آذرم   عبدالمحمد عابدیان کناری

چکیده فارسی فسفولیپید به عنوان عاملی جهت بهبود بلوغ انتروسیت های روده، کمک به ساخت کیلومیکرون ها، تامین کولین، فسفر، انرژی، اسیدهای چرب ضروری و پیش ساز ایکوزانوئیدها منجر به افزایش رشد و مقاومت به استرس های محیطی در ماهیان می شود. از این رو در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف لسیتین سویا و تخم مرغ در دو نوع جیره آزمایشی با منابع پروتئینی مختلف، شامل پودر ماهی و جایگزینی پودر ماهی با کازئین بر رشد، زنده مانی، فعالیت آنزیم های گوارشی و برخی فاکتورهای فیزیولوژیک و همچنین مقاومت به استرس کمبود اکسیژن در آلوین ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) مورد بررسی قرار گرفت. 14 جیره غذایی حاوی مقادیر صفر (به عنوان شاهد)، 2 درصد، 4 درصد و 6 درصد لسیتین سویا و تخم مرغ به جای روغن سویا با انرژی و پروتئین یکسان برای 14 تیمار آزمایشی ساخته شد. آلوین های قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 08/4 ± 120 میلی گرم به صورت تصادفی در تانک های 90 لیتری (تکرار) قرار داده شدند. میزان غذادهی به مقدار 6 وعده در روز در حد سیری برای هر تیمار با 3 تکرار به مدت 40 روز انجام شد. در مقادیر مختلف لسیتین سویا و تخم مرغ به کار رفته در هر دو نوع جیره آزمایشی، آلوین های تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی 2 درصد لسیتین تخم مرغ به ازای هر کیلو گرم غذای خشک، رشد بیشتری را نسبت به شاهد نشان دادند (05/0 p < ). استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ منجر به افزایش معنادار فعالیت آنزیم های پانکراتیک ( آمیلاز، لیپاز، فسفولیپاز 2 a) و نوار مسواکی (آلکالین فسفاتاز، آمینو پپتیداز)، میزان ترشح کوله سیستوکینین، لیپوپروتئین ها و همچنین فعالیت کمتر آنزیم سیتوزولی لوسین آلانین پپتیداز در آلوین ماهیان تغذیه شده با هر دو نوع جیره آزمایشی در مقایسه با شاهد شد (05/0 p < ). بعلاوه استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ منجر به افزایش معنی دار نسبت آنزیم های نوار مسواکی به سیتوزولی در دستگاه گوارشی آلوین ها در مقایسه با شاهد شد ( 05/0 p < ). همچنین مقدار 4 درصد لسیتین سویا اثرات مثبتی بر رشد آلوین ها داشته و منجر به افزایش معنا دار فعالیت آنزیم های پانکراسی، نوار مسواکی، میزان ترشح کوله سیستوکنین، لیپوپروتئین ها و نسبت آنزیم های نوار مسواکی به سیتوزولی در آلوین ماهیان تغذیه شده با هر دو نوع جیره آزمایشی پودر ماهی و جایگزینی پودر ماهی با کازئین شد ( 05/0 p < ). آزمایش فوق تقابلی را بین نوع منبع پروتئینی و نیاز به فسفولیپید نشان نداد بطوریکه مقدار نیاز آلوین ها در هر دو نوع جیره آزمایشی شامل پودر ماهی و همچنین جیره جایگزینی پودر ماهی با کازئین 2 درصد لسیتین تخم مرغ یا 4 درصد لسیتین سویا تعیین شد. میزان زنده زمانی آلوین های تغذیه شده با 6 درصد لسیتین تخم مرغ به کار رفته در جیره های جایگزینی پودر ماهی با کازئین در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود (05/0 p <). از طرفی آلوین های تغذیه شده با لسیتین تخم مرغ در جیره های جایگزینی پودر ماهی با کازئین بیشترین زنده مانی را در مقابله با تنش کمبود اکسیژن نسبت به شاهد نشان دادند (05/0 p <). بنابراین نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از 2 درصد لسیتین تخم مرغ یا 4 درصد لسیتین سویا از طریق بهبود برخی فاکتورهای بیوشیمیایی منجر به افزایش رشد در آلوین قزل آلای رنگین کمان می شود.

اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و نیمرخ لیپیدی در زنان دارای اضافه وزن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده تربیت بدنی 1390
  سمیه دستی گردی   مرضیه ثاقب جو

چکیده عنوان پایان نامه تأثیر تمرینات مقاومتی و هوازی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و لیپیدهای پلاسما در زنان دارای اضافه وزن نام دانشجو سمیه دستی گردی هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و لیپیدهای پلاسما در زنان دارای اضافه وزن است. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. 38 زن داوطلب دارای اضافه وزن (میانگین سن 70/5 ±48/38 سال، نمایه توده بدنی 65/3 ±82/28 کیلوگرم بر متر مربع، درصد چربی 39/3 ± 34/36 درصد و نسبت دور کمر به دور لگن 04/0 ± 85/0 ) به طور تصادفی در3 گروه قرار گرفتند.14 آزمودنی در گروه تمرین هوازی (50 دقیقه در روز، 85-80 درصد ضربان قلب ذخیره، 4 روز در هفته)، 14 آزمودنی در گروه تمرین مقاومتی ( 50 دقیقه در روز، 70-60 درصد یک تکرار بیشینه، 4 روز در هفته) و 10 آزمودنی نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. نمونه های خون آزمودنی ها در حالت ناشتا جمع آوری و به منظور بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی ویسفاتین، لیپیدها (tg، tc، ldl و hdl)، انسولین و گلوکز در قبل و پس از 2 ماه تمرین مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی فرض تحقیق و استخراج نتایج، از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd در سطح 05/0< p استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، سطوح پلاسمایی ویسفاتین و انسولین در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با دو گروه دیگر به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 >p)؛ همچنین bmi، whr و درصد چربی نیز در گروه های تجربی به طور معنی داری کاهش یافت (001/0 > p). بر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان اظهار کرد که کاهش پلاسمایی ویسفاتین که در اثر تمرین مقاومتی ایجاد می شود، احتمالاً ناشی از کاهش وزن و تغییرات ایجاد شده در ترکیب بدن زنان دارای اضافه وزن می باشد. واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، تمرین هوازی، ویسفاتین، لیپیدهای پلاسما، زنان دارای اضافه وزن. چکیده عنوان پایان نامه تأثیر تمرینات مقاومتی و هوازی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و لیپیدهای پلاسما در زنان دارای اضافه وزن نام دانشجو سمیه دستی گردی هدف از این تحقیق بررسی تأثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر سطوح استراحتی ویسفاتین و لیپیدهای پلاسما در زنان دارای اضافه وزن است. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. 38 زن داوطلب دارای اضافه وزن (میانگین سن 70/5 ±48/38 سال، نمایه توده بدنی 65/3 ±82/28 کیلوگرم بر متر مربع، درصد چربی 39/3 ± 34/36 درصد و نسبت دور کمر به دور لگن 04/0 ± 85/0 ) به طور تصادفی در3 گروه قرار گرفتند.14 آزمودنی در گروه تمرین هوازی (50 دقیقه در روز، 85-80 درصد ضربان قلب ذخیره، 4 روز در هفته)، 14 آزمودنی در گروه تمرین مقاومتی ( 50 دقیقه در روز، 70-60 درصد یک تکرار بیشینه، 4 روز در هفته) و 10 آزمودنی نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. نمونه های خون آزمودنی ها در حالت ناشتا جمع آوری و به منظور بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی ویسفاتین، لیپیدها (tg، tc، ldl و hdl)، انسولین و گلوکز در قبل و پس از 2 ماه تمرین مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی فرض تحقیق و استخراج نتایج، از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd در سطح 05/0< p استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، سطوح پلاسمایی ویسفاتین و انسولین در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با دو گروه دیگر به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 >p)؛ همچنین bmi، whr و درصد چربی نیز در گروه های تجربی به طور معنی داری کاهش یافت (001/0 > p). بر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان اظهار کرد که کاهش پلاسمایی ویسفاتین که در اثر تمرین مقاومتی ایجاد می شود، احتمالاً ناشی از کاهش وزن و تغییرات ایجاد شده در ترکیب بدن زنان دارای اضافه وزن می باشد. واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، تمرین هوازی، ویسفاتین، لیپیدهای پلاسما، زنان دارای اضافه وزن.

اثر تمرینات استقامتی و مکمل گیاهی باریجه بر پروتئین شوک گرمایی و برخی از شاخص های التهابی و اکسایشی بافت کلیه موش های صحرایی نر مبتلا به پرفشار خونی ناشی از نیتروال-آرژنین متیل استر
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1390
  معصومه حبیبیان   مقصود پیری

پرفشارخونی به دلیل شیوع زیاد و خطرات قلبی عروقی و بیماری های کلیوی همراه با آن، به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات سلامت جدی در دنیا شناخته شده است که با تغییر در عملکرد اندوتلیال از طریق کاهش فراهمی نیتریک اکسید و آسیب نسبی در دفع سدیم از طریق کلیه همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرینات استقامتی و مکمل گیاهی باریجه بر پروتئین شوک گرمایی و برخی از شاخص های التهابی و اکسایشی بافت کلیه موش های صحرایی نر مبتلا به پرفشار خونی ناشی از نیتروال-آرژنین متیل استر بود. این پژوهش تجربی بر روی 60 سر موش های صحرایی نر (با دامنه سنی 8 الی10 هفته و میانگین وزنی20±240 گرم) انجام شد.حیوانات پس از آشنایی با محیط جدید و نحوه فعالیت روی نوارگردان به طور تصادفی و مساوی به شش گروه کنترل، شم( سالین 9/0%،1میلی لیتر/ کیلو گرم)، l–name (10میلی گرم /کیلو گرم ،6 جلسه/ هفته)، باریجه(گاواژ معدی- 90 میلی گرم / کیلوگرم)، تمرین و تمرین+باریجه تقسیم بندی شدند. برنامه ی اصلی تمرینی شامل 8 هفته دویدن روی نوار گردان بدون شیب، با سرعت بین 15تا22 متر در دقیقه و25 تا 64 دقیقه،5 جلسه در هفته بود. پس از 12 ساعت ناشتایی شبانه و 48ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و یا تیمار، موش ها با تزریق داخل صفاقی کتامین و زایلازین فدا شدند و میزان فعالیت آنزیم sod، mda، سطوح سایتوکاین های پیش التهابی tnf-?،il-6 و hsp70 کلیوی و فعالیت ace، سطوح tac و no پلاسمایی اندازه گیری شد.آنالیز آماری با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد(05/0>p). نتایج نشان داد که 8 هفته مکمل سازی با عصاره هیدروالکلی باریجه، تمرین هوازی و ترکیبی از روش های مداخله ای فوق منجر به افزایش معنی دار فعالیتsod و کاهش معنی دار سطوح سایتوکاین های پیش التهابیtnf-?،il-6 ، hsp70 وmda کلیوی در موش های تیمار شده با l-name شدند. علاوه بر این تاثیر بلند مدت مصرف عصاره باریجه، اجرای تمرین هوازی و روش ترکیبی ، ضمن افزایش معنی دار سطوح tac پلاسمایی و کاهش فعالیتace پلاسمایی در موش های تحت القا پرفشارخونی با افزایش فراهمی نیتریک اکسید پلاسمایی همراه بودند. تمرینات هوازی منظم، مکمل سازی با عصاره هیدروالکلی باریجه و ترکیبی از دو روش درمانی فوق ممکن است از طریق کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و سطوح سایتوکاین های پیش التهابی tnf-?وil-6، تنظیم مثبت دفاع آنتی اکسیدانتی ، تعدیل سطوح افزایش یافته hsp70 و توسعه فراهمی نیتریک اکسید، اثرات حمایتی خود را در مقابل استرس اکسایشی و التهاب کلیوی ناشی از نقص نیتریک اکسید سنتاز اعمال نمایند.

تاثیر یک دوره برنامه تمرین استقامتی شنا و مکمل سیلیمارین بر تغییرات vegfو ویژگی های هیستومتریک بافت کلیه نوزادان موش های باردار در معرض مسمومیت باکادمیوم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1391
  مریم جراحی   اکبر حاجی زاده مقدم

چکیده: زمینه و هدف: فاکتور رشد اندوتلیال عروقی(vegf) نقش مهمی در توسعه عروقی جهت رشد و تمایز اندامها در دوره جنینی و دوران رشد پس از تولد به عهده دارد.ورزش در دوران حاملگی از طریق تاثیر بر vegfمی تواند بر رشد جنین موثر باشد. لذا در این پژوهش، ما اثر مکمل سیلیمارین و تمرین استقامتی شنا در موشهای باردار را در برابر اثرات کادمیوم برسطوح vegf و ساختار هیستومتریک بافت کلیه نوزادان آنها مورد مطالعه قرار دادیم. روش شناسی: 72 سر موش صحرائی ویستار باردار به طور تصادفی به گروه های پایه ، کنترل ، کادمیوم، سیلیمارین، تمرین، سیلیمارین+کادمیوم، تمرین+کادمیوم، تمرین+سیلیمارین و تمرین+سیلیمارین+کادمیوم تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی شامل 3 جلسه در هفته ( 3 هفته در طول بارداری) و شنا با زمان 30 دقیقه در جلسه اول شروع شد و با افزایش 5 دقیقه در هر جلسه، به60 دقیقه در جلسه افزایش پیدا کرد. تزریق سیلیمارین بعد از هر جلسه تمرین و بصورت زیر پوستی انجام شد. موشها ppm 400 کادمیوم را بصورت کلرید کادمیوم محلول درآب آشامیدنی دریافت کردند. نمونه گیری از بافت کلیه، نوزادان موش ها دو روز پس از تولد انجام شد. اندازه گیری سطوح vegf و بررسی تغییرات ویژگی های هیستومتریک بافت کلیه، به ترتیب با استفاده از کیت و به روش elisa و با استفاده از عدسی چشمی انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری یافته های پژوهش از آزمون کالموگراف اسمیرنف، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون tukey در سطح معنی داری p<0/05 استفاده شد. نتایج: نتایج ، کاهش معنی دار سطوح vegf در گروه کادمیوم و افزایش معنی دار آن در سایر گروه ها نسبت به گروه پایه را نشان داد. همچنین بررسی های بافت شناسی، کاهش معنی دار قطر لوله پروکسیمال بافت کلیه نوزادان در گروه کادمیوم نسبت به گروه پایه را نشان داد. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از مکمل سیلیمارین و تمرینات منظم استقامتی شنا، می تواند اثرات ناشی از کلرید کادمیوم را مهار کند و به عنوان یک راه کار حمایتی در برابر اثرات تخریبی کادمیوم در جنین، مورد توجه قرار گیرد.

بررسی سطوح آکواپورین5 بافت ریه طی یک دوره کاهش بار تمرینی و مصرف سیاهدانه در موش های در حال بالیدگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  اکرم ارزانی   غلامرضا حمیدیان

زمینه و هدف: آکواپورین5 (aqp5) پروتئین غشایی و انتگرالی است که نقش مهمی در حفظ هموستاز آب ریه در دوران بالیدگی ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره کاهش بار تمرینی با مکمل سیاهدانه بر سطوح aqp5 بافت ریه موش های در حال بالیدگی بود. روش شناسی: 95 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد سه هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به سه گروه پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. پس از پایان دوره 6 هفته ای تمرین، گروه کنترل به 2 گروه با و بدون سیاهدانه و گروه تمرین به 6 گروه تیپر تکرار، تواتر و شدت با سیاهدانه و بی-سیاهدانه، تقسیم شدند. مکمل سیاهدانه پس از هفته 6، روزانه به مقدار mg/kg500 وزن بدن به صورت گاواژ به گروه های سیاهدانه خورانده شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته در سه الگوی کاهش تکرار، تواتر و شدت انجام شد. اندازه گیری سطوح aqp5 با استفاده از کیت و به روشelisa انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون lsd در سطح 05/0? pانجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در حالی که مصرف سیاهدانه میانگین سطوح aqp5 گروه های تیپر تکرار، تواتر و شدت را افزایش داد، اما تفاوت معنی داری(45/0p?) بین سطوح aqp5 گروه های با و بدون مکمل سیاهدانه وجود نداشت. همچنین تیپر سه هفته ای در مقایسه با تیپر دو هفته ای موجب افزایش سطوح aqp5 و کاهش میانگین زمان خستگی گروه های سیاهدانه و بی سیاهدانه شد. نتیجه گیری:پیشنهاد می شود یک دوره کاهش با افزایش سطوحaqp5 موجب بهبود شاخص های فیزیولوژیکی و عملکردی ریه در طی دوران بالیدگی شود.

بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه بر غلظت هپسیدین پلاسما در مردان دونده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1392
  افسانه افسری کلاشمی   افسانه شمشکی

پژوهش حاضر تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه را بر غلظت هپسیدین پلاسما در مردان دونده بررسی کرد. برای این منظور 8 دونده ی عضو تیم دو و میدانی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه مازندران با میانگین سن 34/1±7/21 سال، قد 88/5±6/175 سانتی متر، وزن 13/11±7/71 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 95/2±2/23 کیلوگرم بر متر مربع به طور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها با شدت 65% ذخیره ی ضربان قلب روی نوارگردان به مدت60 دقیقه دویدند و نمونه های خونی برای سنجش غلظت هپسیدین، اینترلوکین-6، آهن و فریتین پلاسما در دوره های زمانی پیش، بلافاصله، 3 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی گرفته شد. برای تعیین تفاوت های بین مراحل خون گیری از آزمون anovaبا اندازه های تکراری و در صورت وجود اختلاف معنادار از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت هپسیدین پلاسما 24 ساعت پس از فعالیت نسبت به بلافاصله پس از فعالیت کاهش معنی دار داشت (05/0p<) که می تواند ناشی از کاهش معنی دار در غلظت اینترلوکین-6 سه ساعت پس از فعالیت (794/0r=؛ 05/0p<) باشد، از سوی دیگر، میزان تغییرات آهن پلاسما پس از فعالیت ورزشی زیر بیشینه از نظر آماری معنادار نبود (05/0p>)؛ ولی افزایش معنی داری در غلظت فریتین در بلافاصله، 3 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت نسبت به پیش از فعالیت مشاهده شد (05/0p<). با توجه به عدم همبستگی بین غلظت هپسیدین با میزان آهن پلاسما می توان نتیجه گرفت که یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه تغییرات معنی داری در غلظت هپسیدین پلاسما بلافاصله پس از فعالیت و به دنبال آن هیچ تغییری در تنظیم سوخت و ساز آهن ایجاد نمی کند که ممکن است به مدت و شدت فعالیت ورزشی وابسته باشد.

بررسی تغییرات میزان پلاسمایی استئوکلسین، پروتئین شماره چهار اتصالی رتینول(rbp-4) و شناسایی تغییرات تک نوکلئوتیدی در پروموتر ژن استئوکلسین در بیماران مبتلا به سرطان مدولاری تیروئید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  جبار لطفی   محمد تقی خانی

سرطان تیروئید شایعترین سرطان سیستم اندوکرین بوده و مسئول حدود ?? تمامی سرطان ها در انسان است. این بیماری معمولا به یکی از چهار نوع سرطان پاپیلاری، فولیکولار، مدولاری و آناپلاستیک تقسیم بندی می گردد. کارسینوم مدولاری تیروئید توموری بدخیم با منشاء سلول های پارافولیکولار یا سلول های c می باشد. استئوکلسین که به عنوان گاما کربوکسی گلوتامیک اسید استخوان نیز نامیده می شود، یک شاخص برای بازسازی استخوان است. پروتئین های اتصالی رتینول خانواده ای از پروتئین ها هستند که به طور عمده ناقل رتینول ( ویتامین a) در بدن می باشند. اگر چه افزایش قابل توجه کلسی تونین علامت بالینی تشخیص کارسینومای مدولاری تیروئید بوده، اما افزایش نسبتا کم می تواند در بیماری های عفونی ریوی، تومورهای کارسینویید گاسترینوما و نارسایی کلیوی نیز صورت گیرد. لذا بررسی ترکیبات مختلف بیوشیمیایی دیگر جهت دستیابی به فاکتورهای کمک تشخیصی ضروری به نظر می رسید. شیوع سرطان تیروئید در زنان بیش از مردان بوده و چون بافت چربی در زنان بیش از مردان است، احتمال دارد محصولات بافت چربی نیز مانند پروتئین اتصالی رتینول بتواند به عنوان مارکر استفاده شود. از طرفی طی مطالعاتی که تا کنون انجام شده، وجود رابطه بین پلی مورفیسم در پروموتر ژن استئوکلسین و وجود برخی سرطان ها ادعا شده است (rs 1800247). در این پژوهش به روی 90 نمونه، سنجش میزان پلاسمایی استئوکلسین و پروتئین شماره ? اتصالی رتینول با روش الایزا و برای بررسی پلی مورفیسمی به روی 200 نمونه با روش ,pcr-sequencing مطالعه انجام گرفت. در نهایت مشاهده شد، غلظت پلاسمایی استئوکلسین و پروتئین شماره ? اتصالی رتینول در افراد مبتلا به کارسینوم مدولاری تیروئید نسبت به افراد سالم از لحاظ آماری به طور معناداری بالاتر است، ولی فراوانی آللی و ژنوتیپی افراد مبتلا به بیماری با افراد سالم تفاوتی ندارد. مطالعه صورت گرفته بیانگر این مطلب است که استئوکلسین و پروتئین شماره ? اتصالی رتینول پتانسیل تبدیل شدن به دو فاکتور کمک تشخیصی در صورت تایید توسط مطالعات گسترده تر را دارند، ولی پلی مورفیسم ذکر شده کاندیدای مناسبی جهت تشخیص ژنتیکی نمی باشد.

تاثیر کاهش بار تمرینی و مکمل سیاهدانه بر سطح hif-1? ریه و تغییرات هیستومتریک بافت پوششی و مجاری پارانشیم ریوی موش های در حال بالیدگی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  احسان عرب زاده   غلامرضا حمیدیان

زمینه و هدف: پروتئین hif-1? در شرایط هایپوکسی بیان شده و زمینه ساز بسیاری از سازگاری های فیزیولوژیک و پاسخ های پاتوفیزیولوژیک است. شرایط مختلف از جمله تمرینات ورزشی شدید و طولانی مدت می توانند سبب هایپوکسی و ایجاد پاسخ پاتوفیزیولوژیک این پروتئین در بافت ریه شوند. از طرفی فواید درمانی بی شمار سیاهدانه بر سیستم تنفسی نیز مشخص شده است. لذا در پژوهش حاضر به بررسی اثر مکمل سیاهدانه و کاهش بار تمرینی در مقابل عوارض ناشی از تمرینات ورزشی اینتروال فزاینده و شدید بر سطوح hif-1? و ساختار بافتی ریه رت های در حال بالیدگی پرداخته شد. مواد و روش ها: 95 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد سه هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به سه گروه پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. پس از پایان دوره 6 هفته ای تمرین اینتروال فزاینده، گروه کنترل به 2 گروه با و بدون سیاهدانه و گروه تمرین به 6 گروه تیپر تکرار، تواتر و شدت با سیاهدانه و بی سیاهدانه، تقسیم شدند. مکمل سیاهدانه پس از هفته 6، روزانه به مقدار mg/kg500 وزن بدن به صورت گاواژ به گروه های سیاهدانه خورانده شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته در سه الگوی کاهش تکرار، تواتر و شدت انجام شد. اندازه گیری سطوح hif-1? با استفاده از کیت به روش الایزا و اندازه گیری های هیستومتریک هم با روش معمول تهیه مقاطع بافتی انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون lsd در سطح p?0/05 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که سطوح پروتئین hif-1? ریه در گروه های مختلف تیپر تفاوت معنی داری (p?0.05) نسبت به تمرین اینتروال فزاینده داشت که گروه های تیپر با سیاهدانه به ویژه هفته های سوم، کاهش بیشتر در سطوح این پروتئین را نشان دادند. یافته های هیستومتریک هم حاکی از آسیب پارانشیم ریه در دوران تمرین اینتروال فزاینده بود که کاهش بار تمرینی در هفته های سوم به ویژه گروه های باسیاهدانه، به طور معنی داری ارتفاع بافت پوششی برونش و برونشیول، ضخامت طبقه عضلانی برونش، ضخامت طبقه ادوانتیس برونش و برونشیول و تعداد سلول های جامی شکل برونش را کاهش داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که هرچند تیپرهای هفته دوم می تواند بر روی عملکرد موثر باشد ولی آسیب های هیستومتریکی ریه به دنبال تمرینات شدید گذشته، با سه هفته تیپر به طور موثرتری مورد ترمیم قرار می گیرد. همچنین سه هفته تیپر با مکمل سیاهدانه پاسخ های سازگاری مناسب تری بر روی پروتئین القایی هایپوکسی ایجاد می کند، بنابراین به نظر می رسد کنترل دوز سیاهدانه می تواند بر روی عملکرد موثر باشد و از سوی دیگر پاسخ های تیپر بر روی ساختارهای ریوی نیازمند مطالعات بیشتری است.

تاثیر تمرین تناوبی سرعتی و تداومی استقامتی بر سطح مارکرهای التهابی در دانشجویان دارای فعالیت تفریحی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1389
  طاهره عارفی راد   فریبرز هوانلو

در عصر جدید بیماری های مرتبط با التهاب درجه پایین چوب دیابت نوع 2 و آترواسکلروز در حال پیشرفت میباشند که بعضی از عوامل التهاب با این بیماری ها افزایش می یابند. از طرف دیگر ثابت شده است که تمرین ورزشی دارای اثرات ضد التهابی بوده و باعث کاهش این عوامل میشود. تحقیق حاضر در نظر دارد تا به این سوال پاسخ دهد که آیا بین تاثیر دو نوع تمرین تناوبی سرعتی و تداوی استقامتی بر روی این عوامل تفاوتی وجود دارد.

پاسخ حاد سطح گرلین آسیل دار پلاسما به یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای در دو حالت ناشتایی و تغذیه پرکربوهیدرات در مردان جوان سالم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  یادگار فهیمی   مرضیه ثاقب جو

گرلین یک پپتید 28 اسید آمینه ای موثر در کنترل اشتها و وزن بدن می باشد.گرلین آسیل دار شکل فعال گرلین است. بیان شده که شکل آسیل دار این پپتید، از حیث زیستی فعال است و از اهمیت ویژه ای در تنظیم و تعادل انرژی برخوردار است. این تحقیق با هدف بررسی تاثیرات احتمالی یک جلسه تمرین مقاومتی با شدت بالا، در هر دو حالت ناشتایی و تغذیه پر کربوهیدرات بر گرلین آسیل دار پلاسما صورت گرفت. 40 دانشجوی پسر با میانگین سنی 14/1±22 سال و شاخص توده بدنی 66/1±15/21 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی در دو گروه تجربی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه های تجربی یک جلسه برنامه تمرینی مقاومتی را با شدت 80% یک تکرار بیشینه، در حالت ناشتایی و بعد از تغذیه پرکربوهیدرات انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین به منظور اندازه گیری غلظت های گرلین آسیل دار پلاسما، گلوکز، انسولین و کورتیزول پلاسما جمع آوری شد. نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس دوسویه نشان داد. گرلین آسیل دار و گلوکز پلاسما در گروه های تمرین در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری یافتند (مقادیرp به ترتیب: 03/0p= و 04/0p= ) و هورمون رشد، کورتیزول و انسولین پلاسما نیز تغییر معناداری را متعاقب تمرین نشان ندادند. به نظر می رسد افزایش گرلین آسیل دار پلاسما در گروه های تمرین کرده در هر دو جلسه، به دلیل کاهش انرژی و تخلیه ذخایر گلیکوژنی عضله طی تمرین بوده که شرایط را برای جذب انرژی و ایجاد تعادل مثبت انرژی فراهم می کند.

اثر 6 هفته تمرین هوازی با و بدون مصرف عصاره بنه بر بیان پروتئین انتقال دهنده گلوکز-4 و سطح گلیکوژن عضله دوقلوی موش های دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  محمود زرع کار   محسن فواد الدینی

گر چه تاثیر تمرینات ورزشی روی بیان پروتئین انتقال دهنده گلوکز-4 (glut4) در مطالعات متعدد بررسی شده، ولی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف فلاونوئید، بر بیان پروتئینglut4 عضلات، برای بهبود بیماری دیابت نامعلوم است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی و عصاره بنه بر بیان پروتئین glut4 و سطح گلیکوژن عضله دوقلوی موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود. 36 موش نر صحرایی ویستار به صورت تصادفی به 5 گروه کنترل دیابتی، دیابت + عصاره بنه ، دیابت + تمرین هوازی، عصاره بنه + دیابت + تمرین هوازی و کنترل سالم، تقسیم شدند. القاء دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (mg/kg40) انجام شد. گروه های تمرین 5 جلسه در هفته به مدت 6 هفته روی تردمیل با سرعت 20متر در دقیقه، شیب 5 درصد و به مدت 40 دقیقه تمرین کردند. گروه های عصاره بنه نیز، 5 روز در هفته به مدت 6 هفته به صورت گاواژ عصاره دریافت کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و مصرف عصاره، موش ها با استفاده از اتر بی هوش شدند و عضله دوقلوی آن ها جدا شد و پس از هموژناسیون بافت، متغیرهای تحقیق با استفاده از روش های الایزا و رنگ سنجی شیمیایی مورد سنجش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با سطح معناداری 05/0p< انجام شد. شش هفته تمرین هوازی به همراه مصرف عصاره بنه افزایش معنی داری در بیان پروتئین glut4 (001/0p=) و سطح گلیکوژن (02/0p=) بافت عضله دوقلو ایجاد کرد و تمرین و عصاره بنه به تنهایی تاثیر معنی داری در متغیرهای مذکور نداشت. به نظر می رسد مصرف عصاره بنه به همراه تمرینات ورزشی هوازی، نسبت به استفاده از هر یک از این استراتژی ها به تنهایی، روش مطلوب تری در جهت افزایش پروتئین های انتقال دهنده گلوکز و بهبود عملکرد انسولین در بیماران دیابتی می باشد.

بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی با مصرف دارچین بر ظرفیت تام آنتی اکسایشی و برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی بر زنان فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  حمیده نخعی   پریچهر حناچی

عنوان: بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی با مصرف دارچین بر ظرفیت تام آنتی اکسایشی و برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی بر زنان فعال چکیده: مقدمه: تمرین منظم برای ارائه شماری از فواید سیستم قلبی عروقی پیشنهاد می شود. علاوه براین، گیاهان دارویی می توانند آسیب های اکسیداتیو ناشی از عوامل استرس زا را کاهش دهند. در این مطالعه، ما اثر همزمان ورزش هوازی با مصرف دارچین بر ظرفیت تام اکسایشی و برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی بر زنان فعال را بررسی می کنیم. روش بررسی: 28 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی( سنین:02/2±36/22سال؛ وزن: 17/7±80/59 کیلوگرم؛ قد: 60/6±40/162 سانتی متر) به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به 5 گروه: 1) تمرین هوازی2) تمرین هوازی به همراه مصرف دارچین3) تمرین هوازی به همراه مصرف دارونما4) دارچین5) کنترل تقسیم شدند. تمرین هوازی به مدت 6 هفته و با شدت 80-65 درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری گردید و در سطح معناداری ( 05/0 p>) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: قند خون، hdl، ldl، کلسترول، تری گلیسرید، tac، اسید اوریک و بیلی روبین در گروه تمرین هوازی به همراه مصرف دارچین تفاوت معنی داری نداشت (05/0 p>). نتیجه گیری: احتمالا انجام فعالیت ورزشی بیش از 4 هفته و مصرف دارچین بیش از یک گرم در روز می تواند موجب بهبود ظرفیت تام آنتی اکسایشی و برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی گردد. واژه های کلیدی: ورزش هوازی، دارچین، تمرین

اثر مصرف شکلات تلخ برظرفیت آنتی اکسیدان تام و مالون دی آلدئید در زنان جوان ورزشکار به دنبال یک جلسه فعالیت شدید هوازی
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  نسیبه دولت آبادی   افسانه شمشکی

بررسی ها نشان می دهد که استفاده از مکمل های تغذیه ای در حین فعالیت بدنی می تواند برای بهبود توانایی آنتی اکسیدانی موثر باشد. لذا هدف از پایان نامه حاضر بررسی اثر مصرف شکلات تلخ بر ظرفیت آنتی اکسیدان تام و مالون دی آلدئید در زنان جوان ورزشکار به دنبال یک جلسه فعالیت شدید هوازی می باشد. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با اندازه گیری مکرر می باشد که از بین افراد داوطلب 14 زن جوان فعال در دامنه سنی 30-20 سال در تحقیق شرکت داده شدند. آزمودنی ها به دو گروه مکمل (مصرف شکلات تلخ) و کنترل تقسیم شدند و به گروه شکلات سه روز قبل از اجرای آزمون ورزشی شکلات (هر روز به میزان ?? گرم) داده شد. از تمامی افراد در سه مرحله قبل از تست ورزشی gxt (15-20 دقیقه)، بلافاصله و 1 ساعت بعد از تمرین نمونه خونی جهت اندازه گیری tac (total antioxidant capacity)و mda (malondialdehyde ) اخذ شد. بررسی های آماری پایان نامه حاضر نشان داد که سطح tac در گروه شکلات تلخ بلافاصله بعد از تمرین افزایش معنی داری یافت (048/0 p=)، لیکن در مرحله ریکاوری تغییر معنی داری نیافت (610/0 p=). با این حال در گروه کنترل بلافاصله بعد از تمرین و در مرحله ریکاوری سطح tac تغییر معنی داری نداشت (391/0 p= و 408/0 p=). سطح mda در گروه مکمل و کنترل در هیچ یک از مراحل فعالیت تغییر معنی داری نیافت (05/0 ?p). همچنین یافته های آماری تحقیق حاضر مشخص ساخت که گروه مکمل از سطح tac بالاتری در مقایسه با گروه کنترل برخوردار بودند (005/0 p=). همچنین سطح mda در گروه شکلات تلخ در مقایسه با گروه کنترل در سطح پایین تری گزارش شد، هر چند این تغییر معنی دار نبود(05/0 ?p). نتایج پایان نامه حاضر نشان داد که استفاده از شکلات تلخ به عنوان یک مکمل آنتی اکسیدانی منجر به افزایش توان آنتی اکسیدانی و کاهش بیشتر رادیکال های آزاد در حین تمرین شدید ورزشی می شود. کلمات کلیدی: ظرفیت آنتی اکسیدان تام، مالون دی آلدئید، شکلات تلخ، ورزش، زنان

تاثیر هشت هفته تمرین ، ایروبیک مقاومتی بر سطوح آپلین ، مقاومت به انسولین ، گلوکز پلاسما و فاکتورهای چربی در زنان غیر فعال دارای اضافه وزن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  سمیرا تاجیک   افسانه شمشکی

چکیده فارسی مقدمه : در طول دهه گذشته ، تعداد فزاینده ای هورمون یا آدیپوکین هایی شناسایی شده است . از جمله لپتین، آدیپونکتین، رزیستین که این آدیپوکین ها در مقررات فیزیولوژیکی توسعه شرح داده شده است و در ذخیره سازی چربی و سوخت و ساز بدن درگیر می شوند . آپلین یک آدیپوکین جدید است که بر روی گیرنده apjتنظیم شده است وگزارش شده است که سطح آپلین پلاسما در افراد چاق افزایش می یابد . مواد و روش ها : در این پژوهش30 نفر از زنان غیر فعال دارای اضافه وزن ، شهرستان پیشوا به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه تجربی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند . گروه تجربی در 24 جلسه تمرینات ایروبیک مقاومتی شرکت داشتند . سطح آپلین ، مقاومت انسولین ، گلوکز پلاسما و فاکتورهای چربی اندازه گیری شد . تمامی داده ها ثبت و با استفاده از برنامه spss، نسخه ی 16 تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها : تمرین ایروبیک مقاومتی باعث کاهش معنی داری بر سطوح آپلین (02/0 = p ) ، مقاومت به انسولین (003/0 = p) ، کلسترول تام (01/0 = p ) وldl (005/0 = p) در24 ساعت پس از آزمون در مقایسه با 24 ساعت قبل از آزمون شد . با توجه به (05/0 = p ) این کاهش اختلاف معناداری داشت . در حالی که میزان تری گلیسیرید(822/0 =p ) و گلوکز (07/0=p ) کاهش یافته بود ولی از لحاظ آماری معنی دار نشد . میزان hdl (01/0 = p ) از لحاظ آماری افزایش معناداری داشت . بحث و بررسی : بر اساس یافته های بدست آمده از این مطالعه ، تمرینات ایروبیک مقاومتی ، توانست سطوح آپلین ، مقاومت انسولین را کاهش داده و برداشت گلوکز را افزایش دهد . هم چنین موجب کاهش درمیزان ldl و کلسترول تام شده است و به طور موثری موجب افزایش hdl شد . تمرین ایروبیک مقاومتی با افزایش مصرف سوخت چربی موجب کاهش تعداد و حجم سلول های چربی شد. هم چنین میزان سطوح آپلین با کاهش وزن ، کاهش یافت . کلید واژه ها : ورزش ایروبیک مقاومتی ،آپلین پلاسما ، مقاومت به انسولین ، گلوکز، فاکتورهای چربی ، زنان غیر فعال دارای اضافه وزن

بررسی تاثیر تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین hsp25 و بیان ژن murf1 درعضله fhl موش های صحرایی دیابتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  سارا پناهی   حمید آقاعلی نژاد

آتروفی عضلانی یکی از مشکلات متداول دیابت می باشد. در چنین شرایطی، تجزیه پروتئین افزایش وسنتز آن کاهش می یابد. hsp25 یک پروتئین شوک گرمایی است که بیان آن در بسیاری از مدل های آتروفی عضلانی ناشی از بی باری کاهش یافته است، اما نقش آن در آتروفی عضلانی ناشی از بیماری های سیستمیک از جمله دیابت تاکنون مشخص نشده است. murf1 یک لیگاز یوبیکوئیتین e3 است که به عنوان یک واسطه تحلیل عضلانی در بسیاری از مدل های آتروفی عضلانی شناخته شده است و در نتیجه آتروفی بیان آن افزایش می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین hsp25 در مدل آتروفی عضلانی ناشی از دیابت ایجاد شده توسط استرپتوزوتوسین در عضله fhl موش های صحرایی می باشد. مواد و روش ها:36 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدن 22 ± 288 گرم به طور تصادفی به ? گروه تقسیم شدند: کنترل غیر دیابتی، تمرین غیر دیابتی، کنترل دیابتی و تمرین دیابتی. گروه های تمرینی یک برنامه تمرین مقاومتی با استفاده از نردبان (?روز در هفته، برای4 هفته) انجام دادند. بیان پروتئین hsp25 با روش western blot سنجیده شد و بیانmurf1 mrna نیز برای کنترل مسیر آتروفی درگیر با روش rt-pcr سنجیده شد. یافته ها : نتایج آزمون آنالیز واریانس دو طرفه نشان داد دیابتی کردن سبب افزایش آتروفی و افزایش بیان murf1 و از طرف دیگر باعث کاهش میزان پروتئین hsp25 گردید)05/0(p< ؛ 4 هفته تمرین مقاومتی توانست بیان murf1 در موش های دیابتی را کاهش دهد، همچنین قادر بود میزان hsp25 را در موش های دیابتی و غیر دیابتی افزایش دهد)05/0(p<. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد 4 هفته تمرین مقاومتی می تواند به مقابله با آتروفی ناشی از دیابت در موش های دیابتی بپردازد. به نظر می رسد hsp25 از واسطه های تنظیم کننده مسیر آتروفی است که نقش مهمی در مقابله با آتروفی در شرایط دیابتی دارد، به گونه ای که افزایش مقدار آن در اثر تمرین مقاومتی سبب کاهش آتروفی و کاهش بیان murf1 می گردد. این نوع تمرین می تواند راهکار مناسبی برای درمان آتروفی در شرایط بیمارگونه دیگر که ویژگی های کاتابولیکی مشترکی با دیابت دارند نیز باشد که البته نیازمند مطالعات و بررسی های بیشتری است.

اثر یک دوره برنامه تمرینی استقامتی شنا و مکمل سیلیمارین در موش های مادر در معرض مسمومیت کادمیوم بر تغییرات hif-1a و ساختار هیستومتریک ریه نوزادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1390
  آنا عرب   اکبر حاجی زاده مقدم

زمینه و هدف: ازآنجا که رشد در یک محیط هایپوکسیک اتفاق می افتد، تعجب آور نیست که فاکتورهای القائی هایپوکسی (hifs) می توانند از اجزای مهم پیدایش جنین باشند لذا فعالیت ورزشی در دوران بارداری می تواند با تاثیر برسطوح فاکتور القائی هایپوکسی متعاقبا بر رشد جنین تاثیر بگذارد. بدین منظور ما در این پژوهش به بررسی اثر مکمل سیلیمارین و یک دوره تمرین ورزشی شنا در دوران بارداری در مقابل عوارض ناشی از مسمومیت کادمیوم در سطوح hif-1? و ساختار بافتی ریه نوزادان موش های صحرایی پرداختیم. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع تجربی بوده و آزمودنی ها تعداد 72 سر موش صحرایی باردار نژاد ویستار را تشکیل می دادند که به 9 گروه: پایه، کنترل، کادمیوم، سیلیمارین، تمرین، کادمیوم-سیلیمارین، کادمیوم-تمرین، سیلیمارین-تمرین و کادمیوم-تمرین-سیلیمارین تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی شامل 60 دقیقه شنا (1 ساعت در روز، 5 روز در هفته در استخری به ابعاد 100×50×50 سانتی متر) در طول دوران بارداری بود که تا زمان زایمان ادامه داشت. کادمیوم نیز به میزان 400 میلی گرم بر لیتر و به شکل محلول در آب آشامیدنی به طور آزاد در اختیار موش ها قرار می گرفت. به علاوه، میزان 100 میلی گرم بر کیلوگرم سیلیمارین، 3 بار در هفته به صورت زیر پوستی به آزمودنی ها تزریق می شد. سطوح پروتئین hif-1? به روش الایزا و برای اندازه گیری های هیستومتریک از روش معمول تهیه مقاطع بافتی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های این پژوهش از آزمون های شاپیرو ویلک، آنالیز واریانس یک طرفه و هالم- سیداک برای مقایسه بین گروه های مختلف در سطح p?0.05 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که سطح پروتئین hif-1? ریه در گروه های مختلف تفاوت معنی داری (p?0.05) داشت و میزان آن در گروه های تمرین و سیلیمارین افزایش معنی دار و در گروه کادمیوم کاهش معناداری نسبت به گروه های پایه و کنترل نشان داد. همچنین بررسی های هیستومتریک نشان دهنده ی افزایش معنی دار در ضخامت بافت پوششی برونش و برونشیول، ضخامت طبقه ی عضلانی برونش و برونشیول، تعداد سلولهای جامی شکل، ضخامت دیواره بین آلوئولی و جمعیت نموسیت تیپ ii در دیواره آلوئول و کاهش معنی دار جمعیت نموسیت تیپ i در دیواره آلوئول ریه ی نوزادان گروه کادمیوم در مقایسه با گروه های کنترل بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که ورزش منظم و مکمل گیری سیلیمارین با جبران کاهش ناشی از کادمیوم سطوح hif-1? ریه ی نوزادان و مقابله با تغییرات بافتی ناشی از این آلاینده قادر به مهار اثرات سمیت تنفسی کادمیوم شدند و این نتیجه می تواند به عنوان راهکاری مناسب در پیشگیری و درمان بیماری های تخریبی بافت ریه و همچنین جلوگیری از تاثیرات مخرب کادمیوم بر جنین در نظر گرفته شود.

بررسی اثر حاد دو نوع تمرین شنا در شرایط هایپوکسی بر سطوح سرمی vegf و αhif-1 در مردان جوان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  حامد عیدی یوسف آباد   مرضیه ثاقب جو

فعالیت ورزشی و شرایط هایپوکسی مهمترین عوامل موثر بر عامل رشد اندوتلیال عروق (vegf) و عامل القایی هایپوکسی یک آلفا (hif-1α) می باشند. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر حاد دو نوع تمرین شنا در شرایط هایپوکسی بر سطوح سرمی vegf و hif-1αدر مردان جوان بود. ده شناگر مرد (با میانگین سن 4/22 سال، قد 177 سانتی متر و وزن 15/78 کیلو گرم)، در یک جلسه تمرین شنای کرال سینه با کنترل تنفس و با لوله تنفسی شرکت نمودند. درصد اشباع اکسیژن مویرگی محیطی (spo2) و ضربان قلب آزمودنی ها قبل، بلافاصله پس از هر تکرار و یک دقیقه بعد از اتمام هر تمرین اندازه گیری شد. نمونه گیری خون، قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از اجرای هر تمرین انجام شد. داده ها با آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0p≤ تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو تمرین شنا در شرایط هایپوکسی، منجر به افزایش معنادار سطح سرمی vegf بلافاصله پس از تمرین شد (0001/0= pدر هر دو نوع تمرین) و دو ساعت پس از تمرینات به سطح پایه بازگشت (99/0=p). سطح سرمی hif-1αپس از تمرینات تغییر معناداری یافت (05/0=p). میزان spo2 در حین تمرین نسبت به پیش از تمرین کاهش معناداری یافت (006/0=p) و یک دقیقه بعد از تمرین به مقدار پایه بازگشت (99/0=p). به نظر می رسد، یک جلسه تمرین شنای کرال سینه با کنترل تنفس و لوله تنفسی، احتمالا از طریق افزایش ضربان قلب و ایجاد هایپوکسی منجر به افزایش سطح سرمی vegf و تغییر hif-1αشود. این یافته ها ممکن است بینش نوینی را در راستای فرآیند مولکولی افزایش چگالی مویرگی و متعاقبا افزایش توان هوازی در پاسخ به چنین تمریناتی پدید آورد. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، این تمرینات برای شناگران توصیه می شود.

بررسی مقایسه ای اثر پودر و عصاره اتانولی گل بابونه با آنتی بیوتیک محرک رشد بر صفات عملکردی، فراسنجه های بیوشیمیایی، پاسخ های ایمنی در جوجه گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی 1393
  مریم قائدی   مهدی هدایتی

در مطالعه حاضر 288 جوجه گوشتی یک روزه سویۀ راس 308 با 6 تیمار و 4 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی اثر بابونه بر صفات بیوشیمیایی خون، پاسخ ایمنی و شمارش باکتری در مقایسه با آنتی¬بیوتیک محرک رشد در جوجه¬های گوشتی انجام شد. تیمارهایی که مورد مطالعه قرار گرفتند شامل تیمار 1 به عنوان شاهد با جیره پایه، تیمار 2 با جیره پایه به همراه 450 گرم در تن آنتی بیوتیک محرک رشد فلاوومایسین، تیمار 3 به همراه 05/0 درصد عصاره بابونه به همراه جیره پایه و تیمارهای 4 و 5 و 6 به ترتیب 05/0، 1/0 و 3/0 درصد پودر بابونه به همراه جیره پایه تغذیه شدند. در پایان پرورش، از هر تکرار دو جوجه به صورت تصادفی انتخاب شده و کشته شدند و نمونه خون و مدفوع آنها جمع¬آوری گردید و برای آنالیز به آزمایشگاه فرستاده شد. نتایج نشان داد که مصرف خوراک در تیمار 3/0% پودر بابونه نسبت به تیمارهای شاهد و 05/0% پودر و 05/0% عصاره افزایش معنی¬داری نشان داد (05/0p<). همچنین در این آزمایش تیمار دریافت کننده 3/0% پودر بابونه باعث افزایش ماندگاری گله شد. تیتر آنتی¬بادی علیه بیماری آنفولانزا در تیمارهای 1/0% و 3/0% پودر بابونه در مقایسه با تیمار شاهد افزایش یافت (05/0>p). پودر و عصاره بابونه hdl و تری¬گلیسیرید را کاهش داد. تیمارهای 05/0% عصاره و 05/0% پودر بابونه سبب کاهش کلسترول و ldl در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>p). استفاده از عصاره اتانولی و پودر بابونه سبب کاهش تعداد باکتری¬های سالمونلا، اشرشیاکولی و کلی¬فرم شد. همچنین اثر بابونه بر روی وزن اندام¬های احشایی تنها بر وزن سنگدان در تیمار 3/0% پودر اثر معنی¬داری نشان داد (05/0>p ). به طور کلی پودر گیاه دارویی بابونه در دوز 3/0% باعث بهبود صفات عملکردی و سلامتی دستگاه گوارش جوجه-های گوشتی شد.

مقایسه سطوح متفاوت پروبیوتیک حاوی لاکتوباسیلوس با آنتی بیوتیک محرک رشد برخصوصیات عملکردی، فراسنجه های بیوشیمیایی خون، شمارش باکتری های روده، مورفولوژی روده کوچک و پاسخ ایمنی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  علی عیسی پور   میلاد منافی

به منظور ارزیابی سطوح متفاوت پروبیوتیک حاوی لاکتوباسیلوس با آنتی بیوتیک محرک رشد برخصوصیات عملکردی، فراسنجه های بیوشیمیایی خون، شمارش باکتری های روده، مورفولوژی روده و پاسخ ایمنی در جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش با 300 قطعه جوجه گوشتی مخلوط نر و ماده یک روزه سویه تجاری راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با 15 واحد پرورشی شامل 5 تیمار و 3 تکرار و در هر تکرار 20 قطعه جوجه گوشتی استفاده شد. تیمار اول به عنوان شاهد با جیره پایه تغذیه شده و تیمار دوم با جیره پایه به همراه 45/0 درصد آنتی بیوتیک محرک رشد فلاوومایسین بوده و از سه سطح متفاوت پروبیوتیک تجاری پریمالاک به عنوان تیمار3 (3560/0 درصد)، تیمار4 (4750/0 درصد)، تیمار 5 (5930/0 درصد) پروبیوتیک استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده خوراک مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراکی تفاوت معنی داری بین تیمارها در دوره های آغازین، رشد، پایانی و کل دوره مشاهده نگردید (05/0p>). برای صفات درصد وزن اندام های داخلی، وزن سنگدان، به طور معنی داری در تیمارهای پروبیوتیک افزایش داشته است (p=0/009)، برای اندام داخلی طحال، به طور معنی داری (p=0/019) در تیمارهای پروبیوتیک کاهش داشته است. در مورد اندام داخلی پانکراس، کبد و پیش معده اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). در مورد قلب، اختلاف معنی داری بین گروه شاهد و بقیه تیمارها وجود نداشت (p=0/069). برای اندام داخلی کبد، اختلاف معنی داری بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد (05/0p>). نتایج فراسنجه های بیوشیمیایی خون، در موردalt و ggt در تیمارهای 3 و 5 به طور معنی داری کاهش داشته است (05/0p<). برای کلسترول، تری گلیسیرید، آلکالین فسفاتاز alp، hdl و ldl، آلبومین و پروتئین تام اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0p>). نتایج پاسخ ایمنی تیترهای خونی علیه ویروس های نیوکاسل، برونشیت عفونی و آنفلونزای پرندگان در بین گروه های آزمایشی معنی دار نبود (05/0p>). نتایج شمارش باکتریایی، در مورد باکتری اشرشیاکولی، کلی فرم ها و سالمونلا اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p>).نتایج ارتفاع ویلوس، عمق کریپت و نسبت ارتفاع ویلوس به عمق کریپت بافت روده کوچک اثر معنی داری در بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید (05/0p>).

اثرات استفاده از پروبیوتیک تجاری بر روی عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی 1394
  محمدرضا روحانی اردشیری   میلاد منافی

به منظور بررسی اثرات استفاده از پروبیوتیک تجاری بر روی عملکرد، خصوصیات لاشه، فراسنجه های خونی و مورفولوژی روده جوجه های گوشتی، تعداد 240 قطعه جوجه خروس سویه تجاری راس 308، در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 3 تکرار و 16 قطعه جوجه در هر تکرار در یک دوره 42 روزه بر روی بستر پرورش یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار 1: گروه شاهد، تیمار 2: جیره حاوی آنتی بیوتیک محرک رشد، تیمار 3: جیره حاوی پروبیوتیک با دز مصرف توصیه شده شرکت سازنده، تیمار 4: جیره حاوی پروبیوتیک 25 درصد بیشتر از مقدار توصیه شده شرکت سازنده و تیمار 5: جیره حاوی پروبیوتیک 25 درصد کمتر از مقدار توصیه شده شرکت سازنده بودند. نتایج آزمایش نشان داد اثر تیمار های آزمایشی بر خوراک مصرفی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، میانگین وزن زنده، بازده لاشه، بازده ران، بازده سینه، نسبت چربی به وزن لاشه و فراسنجه های خونی شامل کلسترول، تری گلیسیرید، ldl، hdlو مورفولوژی روده شامل ارتفاع، عرض و عمق میکروویلی های روده و تعداد سلولهای گابلت و شمار باکتری های اشرشیاکلی معنی داری نبود (p>0.05). اختلاف معنی داری در مورد صفت چربی محوطه شکمی به وزن زنده و شمار کل باکتری های گرم منفی بین تیمارها وجود داشت (p<0.05). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از پروبیوتیک در دز مصرف توصیه شده شرکت سازنده نسبت به جیره حاوی آنتی بیوتیک عملکرد بهتری را در بین صفات مورد بررسی در جوجه خروس های گوشتی سویه تجاری راس 308 به همراه داشت.

اثر مقایسه ای عصاره اتانولی ریشه کاسنی و آنتی بیوتیک محرک رشد بر خصوصیات عملکردی، فراسنجه های خونی، پاسخ ایمنی و شمارش باکتری های روده ای در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  آسیه شیخ الاسلامی   مهدی هدایتی

در این آزمایش تعداد 192 قطعه جوجه گوشتی یک¬روزه سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار، 4 تکرار و 12 مشاهده در هر تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمار اول به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد و از جیره پایه استفاده نمود. تیمار دوم از جیره پایه به همراه آنتی بیوتیک فلاوومایسین به میزان 045/0% و تیمارهای 3 و 4 از جیره پایه و به¬ترتیب همراه با 0/05 0/1عصاره ریشه کاسنی به صورت مخلوط در جیره استفاده کردند که از روز اول تا 42 روزگی در اختیار جوجه¬ها قرار داده شد. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک هفتگی در طی دوره آزمایش اندازه¬گیری شد. در پایان آزمایش از هر تکرار 2 جوجه نر و ماده به صورت تصادفی، انتخاب شده و پس از کشتار، نمونه¬گیری از سکوم برای تعیین وضعیت میکروفلور و نمونه¬گیری خون برای تعیین فراسنجه¬های خونی و پاسخ ایمنی صورت گرفت و سپس خصوصیات لاشه مورد ارزیابی قرار گرفت. برای میانگین مصرف خوراک و افزایش وزن تفاوت معنی¬داری بین تیمارها وجود نداشت. ضریب تبدیل غذایی در هفته چهارم برای تیمار 0/05سبت به تیمار آنتی-بیوتیک و تیمار شاهد کمتر بود (0/05≥p)زان ماندگاری در هفته سوم در تیمارهای حاوی عصاره کاسنی نسبت به تیمار آنتی¬بیوتیک بیشتر بود. در فراسنجه¬های خونی پروتئین تام در تیمارهای حاوی عصاره کاسنی نسبت به آنتی¬بیوتیک افزایش معنی¬داری داشت (0/05≥p) در جوجه¬های مصرف¬کننده عصاره کاسنی در مقایسه با تیمار شاهد و آنتی¬بیوتیک، تعداد باکتری¬های کلی¬فرم و اشریشیاکولی کاهش یافت (0/05≥p). تعداد باکتری¬های سالمونلا در تیمارهای حاوی کاسنی و تیمار آنتی¬بیوتیک نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی¬داری داشت (0/05≥p)). بر اساس نتایج این آزمایش عصاره کاسنی می¬تواند جایگزین مناسبی برای آنتی-بیوتیک محرک رشد در تغذیه جوجه¬های گوشتی باشد.

بررسی مقایسه ای عصاره اتانولی ترخون با آنتی بیوتیک محرک رشد بر صفات عملکردی، بیوشیمیایی، پاسخ ایمنی و جمعیت باکتری های روده ای در جوجه گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی 1394
  مریم یزدان پور   مهدی هدایتی

در این آزمایش 192 قطعه جوجه گوشتی (راس 308) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار، 4 تکرار و 12 مشاهده در هر تکرار به منظور بررسی اثر مصرف عصاره اتانولی ترخون در دو سطح مختلف بر عملکرد، فراسنجه های خونی، پاسخ ایمنی و جمعیت باکتری های روده ای جوجه های گوشتی در مقایسه با مصرف آنتی بیوتیک محرک رشد مورد استفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) تیمار شاهد دریافت کننده جیره پایه، 2) تیمار دریافت کننده جیره پایه به همراه 0/045 درصد آنتی بیوتیک محرک رشد فلاوومایسین، 3) تیمار دریافت کننده جیره پایه به همراه 0/05 درصد عصاره اتانولی ترخون و 4) تیمار دریافت کننده 0/1 درصد عصاره اتانولی ترخون همراه با جیره پایه. جیره ها از روز 1 تا 42 روزگی در اختیار جوجه ها قرار داده شدند. خوراک مصرفی و افزایش وزن به صورت هفتگی و ضریب تبدیل و ماندگاری محاسبه گردید. در پایان دوره از هر تکرار دو جوجه انتخاب شده که بعد از نمونه گیری جهت آزمایشات ایمنی و بیوشیمیایی، نمونه گیری جهت بررسی اندام های احشایی و شمارش باکتری های روده ای با کشتار جوجه ها انجام شد. نتایج نشان داد که مصرف عصاره ترخون در هر دو سطح ترخون بر مصرف خوراک در کل دوره اختلاف معنی داری با گروه شاهد و آنتی بیوتیک نداشت. اثر تیمار های آزمایشی در مورد افزایش وزن و ضریب تبدیل تنها در هفته اول پرورش تاثیر معنی¬دار نشان داد (0/05<p). از نظر فراسنجه های بیوشیمیایی خون، تری گلیسیرید، تیمار 0/1 درصد ترخون کاهش معنی داری با گروه آنتی بیوتیک و گروه شاهد نشان داد (0/05<p). اثر تیمار ها بر تیتر ایمنی علیه نیوکاسل و آنفولانزا اختلاف معنی داری نشان نداد. هر دو سطح ترخون به طور معنی داری تعداد باکتری های سالمونلا، اشرشیا کولی و کلی فرم را کاهش داد (0/05<p).

بررسی تاثیر یک دوره تمرین ورزشی شنا و مکمل سیلیمارین بر متالوتیونین ریه نوزادان موش ها ی مادر در معرض مسمومیت کادمیوم در دوران بارداری و شیر دهی
پایان نامه موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی شمال - آمل - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  فهیمه حسین زاده   شادمهر میردار

کادمیوم یک فلز سمی سنگین است. این فلز منجر به آسیب حاد سلولی وبافتی می شود. ارگان مورد هدف آن ریه کلیه کبد و مغز است. کادمیوم می تواند موجب تومور در ریه، پروستات و بیضه ها شود. افزایش جذب اکسیژن در اثر تماس با کادمیوم در بافت های موش دلالت بر این دارد که رادیکال های اکسیژنی مضر در مسمومیت زایی کادمیوم نقش مهمی ایفا می کنند. القایmt در بدن موجود زنده بوسیله انواع استرس های فیزیکی و شیمیایی مرتبط با آسیب اکسایشی، سازگار با عملکرد mt به عنوان یک آنتی اکسیدان می باشد. اثرات ورزش بر روی تولید آنتی اکسیدانها به نوع برنامه تمرینی و شدت و مدت آنها بستگی دارد. درطی تغییرات متابولیکی دوران بارداری، تماس مادر با فلزات سنگین برای عملکرد جفت و سلامت جنین بسیار مهم است. عصاره گیاه سیلیبوم ماریانوم قرنها است که برای درمان اختلالات مربوط به کبد، طحال، ریه و مثانه بکار می رود. عصاره سیلیمارین دارای خواص ضد سرطانی، ضد التهابی و آنتی اکسیدانی است. با توجه به نقش القایی متالوتیونین در سلولهای بدن در واکنش به استرس های فیزیو لوزیک ار جمله بارداری و نیز وجود آلاینده های محیطی مانند کادمیوم در کنار نقش سازنده برخی عوامل انتی اکسیدانی مانند سیلیمارین و اهمیت تمرینات ورزشی متعادل و زیر بیشینه و کم خطر مانند شنا،محقق در صدد است به این پرسش پاسخ دهد که یک دوره تمرین ورزشی شنای استقامتی زیر بیشینه و استفاده از مکمل سیلیمارین،چه تاثیری بر میزان فعالیت متالوتیونین ریه نوزادان مو ش های باردار در طی دوران بارداری و شیر دهی در معرض مسمومیت کادمیوم دارد؟

بررسی تاثیر عصاره اتانولی گیاه نعناع فلفلی بر پارامترهای عملکردی و سلول های ایمنی و شمارش باکتری های روده ایی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی 1394
  ثریا سمائی   مهدی هدایتی

این آزمایش به منظور بررسی اثرات عصاره اتانولی نعناع فلفلی در جوجه های دریافت کننده srbc (گلبول قرمز خون گوسفندی) بر صفات عملکردی، شمارش باکتری های روده ای و پاسخ های ایمنی به صورت طرح کاملا تصادفی در قالب فاکتوریل با 4 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه یک روزه (مخلوط نر وماده) نژاد راس 308، در هر تکرار اجرا گردید. تیمار 1 به عنوان گروه شاهد با جیره پایه تغذیه شده، تیمار 2 جیره پایه همراه با 450 گرم در تن آنتی بیوتیک فلاوومایسین، تیمار 3 جیره پایه به همراه 1/0 درصد نعناع فلفلی و تیمار 4 جیره پایه به همراه 2/0 درصد نعناع فلفلی دریافت کردند. در پایان هر هفته پرورش خوراک مصرفی، افزایش وزن و تلفات توزین و ثبت شد. در سنین 28 و 35 روزگی میزان 5/0 سی سی srbc در عضله سینه سمت راست هر پرنده تزریق شده و در روزهای 35 و 42 روزگی از هر تکرار دو نمونه جهت بررسی تیتر ایمنی (تیتر آنتی بادی علیه نیوکاسل و آنفولانزا، تیتر آنتی بادی علیه srbc، شمارش سلول های ایمنی خون) خون گیری به عمل آمد. در روز 42 جهت بررسی پروتئین فاز حاد c خونگیری به عمل آمد. پس از کشتار صفات احشایی و تعداد باکتری های دستگاه گوارش مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اثر عصاره نعناع فلفلی بر روی عملکرد طیور معنی دار نبود. درصد لاشه و وزن سنگدان در تیمارهای دریافت کننده عصاره نعناع فلفلی به طور معنی-داری افزایش و وزن قلب به طور معنی داری کاهش یافت (05/0?p). افزودن عصاره نعناع فلفلی به جیره جوجه های گوشتی باعث افزایش پاسخ ایمنی از طریق افزایش تولید آنتی بادی بر علیه srbc و همچنین افزایش تیتر آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل در 42 روزگی شد. در بررسی گلبول های سفید خون در 35 و 42 روزگی مشاهده شد که گلبول های سفید خون در هر دو روز به طور معنی داری افزایش پیدا کرد و درصد هتروفیل و ائوزینوفیل تنها در 42 روزگی در تیمار دریافت کننده عصاره نعناع فلفلی به طور معنی داری کاهش یافت (05/0?p). استفاده از عصاره نعناع فلفلی با توجه به اثر ضدمیکروبی خود میزان عفونت در بدن را کاهش داده و بنابراین باعث کاهش تولید crp شد که تفاوت این کاهش نسبت به بقیه تیمارها معنی دار بود (05/0?p). تیمارهای دریافت کننده عصاره نعناع فلفلی باعث کاهش جمعیت باکتری های مضر دستگاه گوارش شد که این کاهش معنی دار بود (05/0?p). اثر متقابل استفاده از عصاره نعناع فلفلی و همچنین تزریق گلبول قرمز خون گوسفندی در جوجه های گوشتی بر روی افزایش وزن و میزان ماندگاری معنی دار بوده به طوری که در زمانی که به جیره جوجه های گوشتی 2/0 درصد عصاره نعناع فلفلی افزوده شد و تزریق srbc صورت گرفته نسبت به زمانی که از همین دوز عصاره گیاه مذبور استفاده شد ولی srbc تزریق نشد، میزان ماندگاری به طور معنی داری افزایش و افزایش وزن بدن به طور معنی داری کاهش نشان داد. به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اثر عصاره نعناع فلفلی تاثیری بر صفات عملکردی و ماندگاری در جوجه های گوشتی نداشته ولی اثرات مثبتی بر پارامترهای ایمنی و خصوصیات لاشه باکتری های روده کور داشتند.

بررسی تاثیر عصاره گیاه دارویی مرزه خوزستانی و آویشن شیرازی در مقایسه با آنتی بیوتیک محرک رشد بر خصوصیات عملکردی، شمارش باکتری های روده و پاسخ ایمنی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده علوم کشاورزی 1394
  سمانه اکبری   مهدی هدایتی

این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای تاثیر عصاره اتانولی مرزه خوزستانی و آویشن شیرازی با آنتی بیوتیک محرک رشد فلاوومایسین بر عملکرد، شمارش باکتری های روده کور و پاسخ ایمنی در جوجه های گوشتی انجام گرفته است. در این آزمایش تعداد 200 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس 308 به صورت طرح کاملا تصادفی در قالب فاکتوریل با 5 گروه آزمایشی که هر گروه دارای 4 تکرار و در هر تکرار10 قطعه جوجه انجام گرفت. گروه های آزمایشی شامل گروه 1 به عنوان شاهد، گروه 2 جیره پایه به همراه 045/0 درصد آنتی بیوتیک محرک رشد فلاوومایسین، گروه 3 جیره پایه به همراه 05/0 درصد عصاره مرزه خوزستانی گروه 4 جیره پایه به همراه 05/0 درصد عصاره آویشن شیرازی و گروه 5 جیره پایه به همراه 025/0 درصد عصاره مرزه خوزستانی و 025/0 درصد عصاره آویشن شیرازی بودند. در پایان هر هفته پرورش، خوراک مصرفی، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی و تلفات اندازه گیری و ثبت شد. در سنین 28 و 35 روزگی میزان 5/0 سی سی srbc (گلبول قرمز خون گوسفندی) در عضله سینه سمت راست تکرارهای زوج تزریق شده و در روزهای 35 و 42 روزگی از 2 پرنده از هر تکرار جهت بررسی تیتر ایمنی (تیتر آنتی بادی علیه نیوکاسل و آنفولانزا، تیتر آنتی بادی علیه srbc و شمارش تعداد گلبول های سفید خون) خون گیری به عمل آمد. در روز پایانی آزمایش (42روزگی) 2 پرنده از هر تکرار به طور تصادفی انتخاب و ضمن خونگیری جهت اخذ سرم به منظور اندازه گیری پروتئین فاز حاد، به منظور بررسی صفات احشایی و شمارش باکتری های روده کور کشتار شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که اثر گروه های آزمایشی بر روی میزان خوراک مصرفی، میانگین افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، به جز هفته اول پرورش در هیچ یک از هفته های پرورش معنی داری نبودند. اثر گروه های آزمایشی بر میزان ماندگاری و باکتری های روده کور معنی دار نبود (05/0>p). گروه های آزمایشی باعث افزایش معنی دار درصد لاشه شدند و همچنین وزن قلب و وزن بورس فابرسیوس به طور معنی داری کاهش پیدا نمود (05/0>p) تیتر آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل در سن 35 روزگی تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار گرفت (05/0>p). بالاترین تیتر در گروه05/0 درصد عصاره آویشن مشاهده شد، در حالی که تیتر آنتی بادی علیه بیماری آنفولانزا در سن 35 و42 روزگی و تیتر علیه نیوکاسل در سن 42 روزگی تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفتند (05/0>p). اثر گروه های آزمایشی بر روی تیتر آنتی بادی علیه srbc معنی دار بود (05/0>p). بالاترین تیتر آنتی بادی متعلق به گروه05/0 درصد عصاره ی آویشن بود. در بررسی سلول های خون در 35 روزگی گروه ترکیب عصاره مرزه و آویشن به طور معنی داری سبب افزایش درصد لنفوسیت های خون و کاهش نسبت هتروفیل به لنفوسیت شد (05/0>p). در سن 42 روزگی گروه 05/0 درصد عصاره آویشن به طور معنی داری سبب افزایش درصد لنفوسیت های خون شد. (05/0>p). گروه 05/0 درصد عصاره مرزه به طور معنی داری سبب افزایش درصد ائوزینوفیل های خون شدند (05/0?p). گروه ترکیب عصاره مرزه و آویشن به طور معنی داری سبب کاهش پروتئین های فاز حاد در جوجه های گوشتی شد (05/0>p). تزریق گلبول قرمز خون گوسفند به عنوان یک عامل خارجی در کل دروه پرورش تنها برروی درصد مونوسیت ها ی خون در سن 42 روزگی اثر معنی دار ی گذاشته است به طوری که تکرارهای دریافت کننده گلبول قرمز خون گوسفند به طور معنی داری سبب کاهش مونوسیت های خون شدند (05/0>p). به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اثر داروهای گیاهی (مرزه، آویشن و ترکیب آن دو) تاثیری بر صفات عملکردی و ماندگاری و باکتری های روده کور در جوجه های گوشتی نداشته ولی اثرات مثبتی بر پارامترهای ایمنی و خصوصیات لاشه داشتند.

بررسی ترکیب‏های عصاره‏های گیاهی و افزایش دهنده ضخامت پوسته بر عملکرد بیوشیمیایی، ایمنی و خصوصیات کیفی تخم مرغ‏های تخم‏گذار نژاد های‏لاین w36
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده کشاورزی 1394
  فاطمه محبی امین آبادی   میلاد منافی

در این آزمایش تعداد 500 قطعه مرغ تخم‏گذار نژاد لگهورن سفید، سویه های‏لاین w36 در سن 55 هفتگی، در قالب طرح کاملاً تصادفی با اندازه‏گیری‏های تکرار شونده در زمان با 5 تیمار، 5 تکرار و20 مشاهده در هر تکرار در سه دوره چهارده روزه‏ی آزمایشی (جمعاً 42 روز) مورد بررسی قرار گرفت. گروه اول به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد و از جیره پایه استفاده نمود. گروه دوم از جیره پایه به همراه آنتی بیوتیک فلاوومایسین به میزان 05/0% و گروه‏های 3 و 4 و 5 از جیره پایه و به ترتیب همراه 1/0% ترکیب محرک افزایش ضخامت پوسته، 1/0% مخلوط عصاره‏های گیاهی آویشن، پونه و رازیانه و 1/0% ترکیب محرک افزایش ضخامت پوسته به‏همراه مخلوط عصاره‏های گیاهی آویشن، پونه و رازیانه به صورت مخلوط در جیره استفاده شده است که از ابتدای دوره اول تا انتهای دوره سوم در اختیار مرغ‏ها قرار داده شد. مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، میانگین وزن و درصد تولید تخم‏مرغ به‏صورت هفتگی در طی دوره‏های آزمایش اندازه گیری شد. در پایان هر دوره آزمایشی آزمایش از هر تکرار 1 عدد تخم‏مرغ به صورت تصادفی، انتخاب و پس از شماره‏گذاری، کیفیت داخلی و خارجی آن‏ها اندازه‏گیری شد. در پایان دوره آزمایش از هر تکرار یک قطعه مرغ به‏صورت تصادفی انتخاب شد و از آن‏ها نمونه گیری خون برای تعیین فراسنجه های بیوشیمیایی خون و پاسخ ایمنی صورت گرفت. برای میانگین مصرف خوراک تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. ضریب تبدیل غذایی برای تیمار 3 نسبت تیمار شاهد کمتر بود (05/0>p). بیشترین درصد تولید تخم‏مرغ در تیمار 3 به دست آمد که با تیمار شاهد اختلاف معنی‏دار نشان داد (05/0>p). میانگین وزن تخم‏مرغ در تیمار شاهد بیشتربود که به‏غیر از تیمار آنتی‏بیوتیک محرک رشد، با سایر تیمارها اختلاف معنی‏دار نشان داد (05/0>p). کمترین مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و بیشترین درصد تولید تخم‏مرغ در دوره اول به‏دست آمد که اختلاف آن با سایر دوره‏ها از لحاظ آماری معنی‏دار بود (05/0>p). بیشترین میانگین وزن تخم‏مرغ در دوره سوم به‏دست آمد که با سایر دوره‏ها اختلاف معنی‏دار داشت (05/0>p). میانگین خوراک مصرفی و میانگین وزن تخم‏مرغ تحت‏تأثیر اثر متقابل دوره و تیمار قرار گرفتند (05/0>p). اثر متقابل تیمار و دوره بر ضریب تبدیل غذایی و درصد تولید تخم‏مرغ معنی‏دار نبود. هیچ‏گونه اختلاف معنی‏داری بین تیمارهای آزمایشی بر فراسنجه‏های کیفی تخم‏مرغ وجود نداشت. بیشترین وزن مخصوص تخم‏مرغ در دوره دوم به‏دست آمد که اختلاف آن با سایر دوره‏ها معنی‏دار بود (05/0>p). بیشترین واحد هاو مربوط به دوره سوم بود که با سایر دوره‏ها اختلاف معنی‏دار داشت (05/0>p). ارتفاع سفیده در دوره سوم بیشتر بود که با سایر دوره‏ها اختلاف معنی‏دار نشان داد (05/0>p). مقاومت پوسته تخم‏مرغ در دوره اول و دوم بیشتر بود که با دوره سوم اختلاف معنی‏دار داشت (05/0>p). فراسنجه‏های کیفی تخم‏مرغ تحت‏تأثیر اثر متقابل تیمار و دوره قرار نگرفتند. تیمارهای آزمایشی اثرات معنی‏داری بر فراسنجه‏های بیوشیمیایی خون و تیتر آنتی‏بادی علیه عامل مولد بیماری نیوکاسل نداشتند. بیشترین تیتر ایمنی بر علیه بیماری آنفولانزا با استفاده از تیمار 4 به‏دست آمد که با تیمار 3 اختلاف معنی‏دار داشت(05/0>p)، اما با سایر تیمارها اختلاف معنی‏دار نشان نداد. بر اساس نتایج به‏دست آمده استفاده از 1/0% ترکیب عصاره‏های گیاهی و محرک افزایش ضخامت پوسته اثرات مفیدی بر عملکرد مرغ و خصوصیات کیفی تخم‏مرغ نداشت.

اثر عصاره اتانولی گیاه دارویی پونه و آنتی بیوتیک محرک رشد تتراسایکلین بر فاکتورهای عملکرد تولیدی، بیوشیمیایی و تیتر ایمنی در بلدرچین تخم گذار ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ملایر - دانشکده مهندسی 1394
  عیسی نظری   میلاد منافی

مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات افزودن عصاره اتانولی پونه در جیره غذایی به عنوان جایگزینی برای آنتی بیوتیک محرک رشد و بررسی تاثیر آن بر عملکرد تولیدی، کیفیت تخم، فراسنجه های بیوشیمیایی و ایمنی بلدرچین تخم گذار انجام شد. در هفته 35 بلدرچین ها بر اساس وزن و درصد تولید تخم انتخاب شدند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار ( هر تکرار دارای 12 قطعه بلدرچین تخم گذار) شامل کنترل، عصاره اتانولی 0/1 و 0/2 درصد پونه و 0/4 درصد آنتی بیوتیک محرک رشد تتراسایکلین انجام شد.

اثر سه هفته مکمل یاری ژل رویال به همراه فعالیت ورزشی هوازی بر شاخص های التهابی crp و تغییرات سطوح پلاسمایی ایمونوگلوبین igg1 در زنان غیر فعال
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1394
  الهه پناهی   افسانه شمشکی

چکیده زمینه و هدف: ورزش هوازی باعث ایجاد انطباق درسوخت وساز و سازگاری ویژه که شامل تغییرات مثبت در عوامل التهابی مانند کاهش پروتئین واکنشی c (کاهش سطح crp) و تغییرات مثبت در ایمونوگلوبین igg1 می شود. هدف کلی این پژوهش بررسی اثر سه هفته مکمل یاری ژل رویال به همراه فعالیت ورزشی هوازی بر شاخص التهابی crp و تغییرات سطوح پلاسمایی ایمونوگلوبین igg1 در زنان غیرفعال است. روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش را 28 نفر از زنان شهر تهران با دامنه سنی 55-45 سال و bmi بالای 24 تشکیل دادند ،که به طور تصادفی در چهار گروه کنترل و تجربی انتخاب شدند. برنامه تمرینی شامل فعالیت هوازی همراه با مصرف ژل رویال به مدت سه هفته (پنج جلسه در هفته) با شدت 70-65 % حداکثر ضربان قلب انجام شد و هر هفته به شدت تمرین اضافه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 20، در سطح 05/0? ? استفاده شد. یافته ها: بین میزان تغییرات در پیش آزمون و دو نوبت پس آزمون در شاخصcrp (03/0=p) و igg1 (001/0=p) تفاوت معناداری وجود داشت. برنامه تمرین (002/0=p) و تمرین مکمل (046/0=p) میزان crp پلاسما را در آزمودنی ها کاهش داد. ولی تغییرات در گروه مکمل (173/0=p) معنادار نبود. همچنین مقادیر igg1 در هر سه گروه تمرین (001/0=p)، مکمل (028/0=p) و تمرین مکمل(028/0=p) پس از نوبت اول پس آزمون افزایش داشت و این افزایش نسبت به گروه کنترل معنی دار بود. همچنین در شاخص ترکیب بدنی (bmi) تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده شد و در شاخص وزن در گروه تمرین مکمل (2/0=p) و در گروه مکمل (1/0=p)تفاوت معنادار نبود؛ اما در گروه تمرین (01/0=p) تغییرات معنادار بود. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد تمرین هوازی و مکمل یاری ژل رویال موجب کاهش سطوح پلاسمایی crp که می تواند در پیشگیری از بروز بیماری های قلبی - عروقی موثر واقع شود. هم چنین افزایش سطوح ایمونوگلوبین igg1 موجب بهبود سیستم ایمنی بدن در برابر برخی عوامل خطرزای بیماری می شود.

تاثیر دو هفته تمرین هوازی همراه با مکمل یاری ژل رویال بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(tac) و سوپراکسید دیسموتاز(sod) روی موش های صحرایی نر نژاد ویستار
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1394
  پروین سلیمانی   افسانه شمشکی

چکیده مقدمه: افزایش متابولیسم و تولید رادیکال های آزاد در طول فعالیت بدنی ازجمله تغییرات بیولوژیکی بارزی می باشند که بـا ایجاد استرس اکسیداتیو در بدن می توانند زمینه ی بروز بسیاری از بیماری ها را فراهم سازند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو هفته تمرین هوازی همراه با مکمل یاری ژل رویال بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(tac) و سوپراکسید دیسموتاز(sod) روی موش های صحرایی نر نژاد ویستار می-باشد. روش کار: این پژوهش که از نوع تجربی است که در آن 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار سن 12 هفته ای با وزن 250 گرم به دو گروه تمرین با مکمل و تمرین بدون مکمل به طور تصادفی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 30 دقیقه دویدن روی نوارگردان با سرعت 12 متر بر دقیقه و پنج روز در هفته انجام شد و ژل رویال 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن موش ها روزانه به صورت خوراکی و به مدت دو هفته داده شد. ابتدا آزمون طبیعی بودن داده ها با استفاده از روش کلوموگروف- اسمیرنوف و شاپیرو ویلک استفاده و برای مقایسه درون گروهی از آزمون پارامتریک t test جفت شده و آزمون نا پارامتریک ویلکاکسون و برای مقایسه بین گروهی از آزمون پارامتریک ttest و آزمون ناپارامتریک یو من ویتنی بر روی داده ها و با سطح معنی داری 5 صدم (05/=?) انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار و نرم افزار spss نسخه 20 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: تأثیر دو هفته تمرین هوازی همراه با مکمل ژل رویال بروی سوپراکسیداز دیسموتاز(tac) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام(sod) تأثیر معنی داری دارد. نتیجه گیری: در این تحقیق نشان داد که خوردن ژل رویال باعث کاهش استرس اکسایشی می شود. کلیدواژه: ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، سوپراکسید دیسموتاز، موش های صحرایی نر نژاد ویستار

اثر سه هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل یاری ژل رویال برحساسیت به انسولین وتغییرات سطوح انسولین و گلوکز پلاسمادر زنان غیر فعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1394
  طاهره نوری   افسانه شمشکی

چاقی عارضه ای است که به دنبال کم تحرکی و عادات غذایی نادرست گریبانگیر جوامع شده است. اکنون میزان مرگ و میر ناشی از چاقی از معضلات جدی است. یکی از مهم ترین و مناسب ترین استراتژی هایی که به نظر می رسد که برای پیشگیری از چاقی و التهابات وابسته به آن، علاوه بر شاخص های تغذیه ای و رژیم غذایی مفید باشد شرکت در فعالیت فیزیکی منظم است. از مهمترین فواید ورزش در این زمینه، افزایش میزان مصرف انرژی است افزایش وزن باعث افزایش چربی های خون از جمله تری گلیسیرید، کلسترول تام، ldl،hdl می شود که منجر افزایش تعدادی از اختلالات متابولیکی از جمله کاهش حساسیت به انسولین، افزایش چربی خون، فشار خون، افزایش مقاومت به انسولین، دیابت نوع 2و بیماری های قلبی و عروقی می شود(اشتاین برگر،2003).

تأثیر یک دوره تمرین منتخب هوازی بر میزان کلسیم، هورمون پاراتیروئید و برخی نشانگرهای ساخت استخوان در دانشجویان زن غیرفعال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1386
  مژگان نصیری زاهد   فاطمه سلامی

چکیده ندارد.

بررسی اثر تستوسترون بر عملکرد تیروئید در موشهای اخته شده تحت درمان با رژیم غذایی کمبود ید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  زهره بهرامی   محمد تقی خانی

چکیده ندارد.

اثر 6 هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط بر تظاهر ژن abca1 کبدی و انتقال معکوس کلسترول در موش های صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  بهزاد مهدی خبازیان   مهدی هدایتی

چکیده ندارد.

اثر شدتهای مختلف تمرین استقامتی بر سطوح استراحتی گلیکوژن عضله اسکلتی و کبد در موشهای صحرایی نر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  زهرا فرشیدی   عباس قنبری

چکیده ندارد.

اثر یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای بر میزان agrp و لیپوپروتئین های پلاسمای دانشجویان پسر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1386
  سعید نباتچیان   عباس قنبری نیاکی

چکیده ندارد.

اثر تمرین هوازی و مکمل های ویتامین eوc بر فشار اکسایشی و دفاع ضد اکسایشی در موش های باردار و نوزادان آنها
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1389
  الهام حکاک دخت   مهدی هدایتی

چکیده ندارد.

تاثیر مکمل دهی حاد ویتامین ث بر پاسخ فاکتور اکسایشی و آنتی اکسیدانی به یک جلسه فعالیت زیر بیشینه در شرایط نورماباریک-هایپوکسیا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1389
  هادی زاهدی   مریم نورشاهی

چکیده ندارد.

تأثیر سن بر پاسخ غلظت سرمی ویسفاتین و مقاومت به انسولین به یک جلسه فعالیت استقامتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی 1389
  هیوا رحمانی   مهدی هدایتی

چکیده ندارد.

مقایسه اثر هشت هفته تمرین قدرتی و هوازی بر هورمون پارتیروئید، کلسیم، آلبومین، آلکالن فسفاتاز و استروژن زنان سالمند
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  لاله باقری   فاطمه سلامی

چکیده ندارد.

تغییرات زمانی غلظتهای استراحتی agrp و گرلین پلاسما و عضله پس از تمرین هوازی در موشهای نر صحرایی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1387
  حسین عابد نظری   حمید رجبی

چکیده ندارد.

بررسی احتمال حضور آنتی بادی هایی با فعالیت کاتالیتیک در سرم افراد دیابتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1387
  ملیحه محمدی   منوچهر میرشاهی

چکیده ندارد.

اثر 12 هفته تمرین هوازی بر بیان abca1 در بافتهای موش نر صحرایی، سطوح apoa-i و غلظت پلاسمائی hdl
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  علیرضا صفرزاده گل پردسری   عباس قنبری نیاکی

چکیده ندارد.

بررسی تاثیر شدت فعالیت مقاومتی بر هورمون های مرتبط با چاقی و حساسیت انسولین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  آرش خدامرادی   مهدی هدایتی

چکیده ندارد.

ارتباط تعداد تماشاگران با کورتیزول بزاقی، اضطراب و ارزیابی عملکرد داوران لیگ برتر فوتبال
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  هاشم حسینی   مهدی هدایتی

چکیده ندارد.

تاثیر دوره های زمانی مختلف تمرین استقامتی بر تغییرات فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کبدی موش صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  مریم ابراهیمی   فریبرز هوانلو

چکیده ندارد.

بررسی مقایسه ای پلی مورفیسم های مدیفایر sumo4 در بیماران دیابتی و افراد کنترل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشگاه پیام نور مرکز تهران - دانشکده علوم پایه 1387
  مهرزاد جعفرزاده   سودابه فلاح

چکیده ندارد.

اثر تمرین و مصرف مکمل ترکیبی آنتی اکسیدانی بر استرس اکسیداتیو در میوکارد رت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده تربیت بدنی 1388
  حکیمه شهسوارنژندبناب   نیکو خسروی

فعالیت بدنی شدید اغلب با تولید گونه¬های فعال اکسیژن و رادیکال¬های آزاد در بافت¬های مختلف همراه است، مکمل¬های آنتی¬اکسیدانی ممکن است برای کاهش استرس اکسایشی مفید باشند و نقش حفاظتی بیشتری علیه پیامدهای احتمالی آن فراهم نمایند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ورزش برون¬گرای وامانده¬ساز بر استرس اکسایشی بافت قلبی و نقش حفاظتی مصرف خوراکی کوتاه مدت مکمل ویتامینی ترکیبی آنتی اکسیدانیe و c علیه آن می باشد. در این پژوهش تجربی36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (شش هفته ای، 1/58 ± 94/61 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل (شش، c)، ورزش (12، ex)، مکمل (شش، s)، ورزش با مکمل (12، ex-s) تقسیم شدند. گروه¬های مکمل، به مدت دو هفته مکمل ویتامینی ترکیبی آنتی اکسیدانی (30 واحد بین المللی ویتامین e و 60 میلی گرم ویتامین c در روز) بصورت خوراکی مصرف کردند. بعد از اتمام دوره¬ی مکمل¬یاری،گروه¬های ورزش یک وهله ورزش برون¬گرای وامانده¬ساز بر روی نوارگردان با شیب 15 – درجه اجرا نمودند که با سرعت 10 متر در دقیقه شروع و به تدریج بر سرعت نوارگردان اضافه می¬شد تا به 30 متر بر دقیقه می¬رسید. متوسط زمان رسیدن به واماندگی 90/36 دقیقه بود. بعد از گذشت دو هفته مکمل¬یاری روز پانزدهم از موش¬های صحرایی گروه کنترل و گروه مکمل نمونه برداری بافت قلبی به عمل آمد و از نیمی از گروه ورزش و گروه ورزش با مکمل، بلافاصله بعد از اجرای برنامه¬ی ورزشی و از نیمی دیگر 24 ساعت بعد از آن نمونه-گیری بافت قلبی به عمل آمد. نمونه بافتی در بافر تهیه شده هوموژن و پس از سانتریفوژ، مایع فوقانی برای اندازه¬گیری مالون¬دی¬آلدئید (mda) و پروتئین کربونیله شده (prc) استفاده گردید. ورزش برون¬گرای وامانده¬ساز باعث افزایش معنی¬داری در میزان mda بافت قلبی موش صحرایی شد (0/000=p). میزان prc بافت به طور معنی¬داری بعد از ورزش کاهش یافت (0/000 = p). مصرف مکمل ویتامینی ترکیبی آنتی¬اکسیدانی قبل از ورزش به صورت معنی¬داری میزان mda بافت قلبی را پس از اجرای آن کاهش داد (0/000 = p) ولی میزان prc کاهش معنی¬داری نداشت (p=0/250). و 24ساعت بعد از ورزش در گروه ورزش (24 - ex) هیچ تغییر معنی¬داری در میزان mda و prc نسبت به میزان آن¬ها بلافاصله بعد از ورزش ایجاد نشد (به ترتیب 0/149= p و 0/836= p ). هم¬چنین 24 ساعت بعد از ورزش در گروه ورزش و مکمل (24 – ex – s) هیچ تغییر معنی¬داری در میزان mda و prc نسبت به میزان آن¬ها بلافاصله بعد از ورزش ایجاد نشد (به ترتیب 0/950= p و 0/410= p ). افزایش معنی¬دار mda بعد از اجرای ورزش برون¬گرای وامانده¬ساز دلیل بر آسیب اکسایشی بعد از ورزش می¬باشد و مصرف مکمل های ترکیبی آنتی اکسیدانی (ویتامین e و c) می¬توانند جهت کاهش استرس اکسایشی ناشی از ورزش مفید واقع شوند.

مقایسه متابولیت های استروژن بین دو گروه زنان یائسه فعال و غیرفعال
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1388
  اسما دامن پاک   امیرحسین حقیقی

هدف تحقیق حاضر ، مقایسه متابولیت های استروژن بین زنان یائسه فعال و غیر فعال بود. بدین منظور از 74 زن یائسه خواسته شده بودکه پرسشنامه فعالیت بدنی بیک را تکمیل کنند. بر اساس این پرسشنامه، افرادر دو گروه فعال) بامیانگین های سن 4/3 ± 89 /55 سال ، قد0/05± 156/93 متر ، وزن50/ 6 ± 63/18 کیلو گرم، درصد چربی 29 /6± 26/25، شاخص توده بدن 3 /2± 25/79 کیلو گرم بر متر مربع ، آمادگی هوازی 05/08± 34/02 میلی لیتر کیلو گرم بر دقیقه ) وغیر فعال(با بامیانگین های سن 80/ 4± 57 سال ،قد052/ ± 95/ 156 متر ، وزن67 /7± 65/9 کیلو گرم ،درصد چربی 6/44 ± 27/07 و شاخص توده بدن 95 /1± 26/69 کیلو گرم بر متر مربع، آمادگی هوازی 10/2± 21/24 میلی لیتر کیلو گرم بر دقیقه ) قرار گرفتند. از افراد در حالت ناشتا نمونه های خونی گرفته شد و غلظت های پلاسمایی متابولیت های 2ohe1 ، 16αoeh1اندازه گیری شد و نسبت آنها ( 16/2) محاسبه گردید. ازآزمون t مستقل برای تحلیل آماری داده ها استفاده شد.نتایج نشان داد که بین زنان یائسه فعال و غیر فعال در شاخص های2ohe1 ، 16σoeh1 و نسبت 2/16 تفاوت معنا داری وجود داشت(p<0/05). به این مفهوم که شاخص های 2ohe1 و نسبت 2/16 در زنان یائسه فعال بالاتر و شاخص 16σoeh1در آنها پائین تر بود.می توان گفت انجام طولانی مدت فعالیت های بدنی می تواند با تأثیر بر متابولیت های استروژن خطر سرطان پستان را در زنان یائسه کاهش دهد