نام پژوهشگر: فرشاد مرادی

رابطه کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با نوآوری سازمانی کارکنان دانشگاه سمنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سمنان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  فرشاد مرادی   علی اکبر امین بیدختی

چکیده: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با نوآوری سازمانی کارکنان دانشگاه سمنان بوده است. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه سمنان به تعداد 473 نفر می باشند؛ که از این افراد طبق جدول مورگان 213 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه ی استاندارد کیفیت زندگی کاری، هوش سازمانی و نوآوری سازمانی بوده است. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون به منظور بررسی رابطه بین متغیرها، تحلیل رگرسیون برای تبیین و پیش بینی و از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون t مستقل جهت مقایسه و بررسی تفاوت ها استفاده شده است و نتایج زیر به دست آمده است: بین کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی با نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ و کیفیت زندگی کاری و هوش سازمانی قابلیت پیش بینی نوآوری سازمانی را دارا هستند. همچنین نتایج نشان می دهد که کارکنان با سطح تحصیلات بالاتر از هوش سازمانی و نوآوری بیشتری برخوردار هستند؛ بین کارکنان زن و مرد از لحاظ کیفیت زندگی کاری، هوش سازمانی و نوآوری سازمانی تفاوت معناداری وجود دارد؛ و همچنین نتایج نشان داد که بین سن و متغیرهای تحقیق رابطه معناداری وجود دارد به این صورت که با بالا رفتن سن، میانگین هوش سازمانی، کیفیت زندگی کاری و نوآوری سازمانی کارکنان بالاتر می رود.

بررسی سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسی دهه ی سی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  فرشاد مرادی   احمد پارسا

موضوع پژوهش حاضر «بررسی سمبولیسم اجتماعی در شعر فارسیِ دهه ی سی» است. آشنایی بهتر با ارتقای درک و دریافت اندیشه ی شاعران این دهه از طریق شناخت نمادهای شعریِ آنان، شناخت بهتر رویدادهای تاریخی از طریق نمادهای شعری شاعران این دوره، درک بهتر سروده های این دهه و تبیین بهتر روند تحوّلات ادبیِ آن از اهداف پژوهش حاضر است. در این راستا، سروده های منوچهر آتشی، هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، محمّد زُهَری، احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، فروغ فرّخزاد، سیاوش کسرایی، محمود مُشرف آزاد تهرانی، یدالله مفتون امینی و نیما یوشیج بررسی شده است. دلیل گزینش این شاعران، کثرت سروده های سمبولیستیِ اجتماعی آنان است. روش پژوهش توصیفی است و داده ها به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد شاعران این دهه با بهره گیری از دو ویژگیِ بارز سمبولیسم اجتماعی یعنی نمادگرایی و جامعه گرایی به توصیف شرایط آن دوره پرداخته اند و در این راستا از همه ی ظرفیت های زبانی و بیانی در نمادسازی استفاده کرده اند. استفاده از پدیده های انسانی، اعداد، پدیده های طبیعی و مواردی از این دست از موارد بهره گیری از ظرفیت های زبانی و بیانی به وسیله ی این شاعران است.

طراحی ماژول حافظه sram و sttram با مصرف توان بسیار پایین و قابلیت اطمینان بالا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده مهندسی 1393
  هومان فرخانی   علی پیروی

حافظه های sram به طور گسترده ای بر روی اکثر تراشه ها به عنوان حافظه موقت در کنار پردازنده ها مورد استفاده قرار می گیرند. از طرف دیگر حافظه های sram بیش از 80% از فضای پردازنده های پیشرفته را اشغال کرده و بیش از 60% مصرف توان این پردازنده ها به این نوع از حافظه اختصاص می یابد. بنابراین پارامترهای فضای اشغال شده و توان مصرفی سلول های sram جزو پارامترهای با اهمیت زیاد است. از طرف دیگر توسعه کاربردهای وسایل قابل حمل و کاشتنی در درون بدن اهمیت دو پارامتر فوق الذکر مخصوصا کنترل مصرف توان را افزایش داده است. بدلیل اهمیت بهبود دو پارامتر ذکر شده در بالا خصوصا مصرف توان راه حل های زیادی در سطح طراحی سلول، طراحی مدارهای جانبی، و استفاده از ترانزیستورهای جدید در گذشته پیشنهاد شده اند. همچنین در سالهای اخیر حافظه های جدیدی در حال توسعه و پیشرفت می باشند که پیش بینی می شود در آینده نزدیک به عنوان جانشین حافظه های sram مورد استفاده قرار گیرند. در بین آنها حافظه sttram بدلیل سرعت بالا (در حدود sram)، چگالی بالا (در حدود dram) و غیر فرار بودن (مثل flash) یکی از کاندیداهای اصلی جایگزینی حافظه sram در آینده نزدیک می باشد. در این رساله سعی شده است تا کاهش مصرف توان در سلولهای sram در تمام سطوح ذکر شده مورد بررسی قرار گیرد. در همین راستا ابتدا مقایسه جامعی بین ترانزیستورهای cmos و finfet انجام شده و مزایا و معایب استفاده از هر کدام از آنها بر روی عملکرد دو سلول پایه sram مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح طراحی سلول، یک سلول 6 ترانزیستوری جدید پیشنهاد شده است که علاوه بر کاهش فضای اشغال شده منجر به کاهش چشمگیر مصرف توان از طریق کاهش حداقل منبع ولتاژ می گردد. در سطح مدارهای کمکی جانبی نیز یک روش کمکی نوشتن جدید پیشنهاد شده است. اثر این مدار جانبی بر روی عملیات نوشتن در سلول پیشنهادی و سلول 10 ترانزیستوری مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که حاشیه نویز در زمان عملیات نوشتن عامل محدود کننده حداقل ولتاژ منبع در اکثر سلولهای sram می باشد، استفاده از روش کمکی نوشتن پیشنهادی اجازه عملکرد صحیح سلول sram در ولتاژهای پایین تر را می دهد. این امر به نوبه خود باعث بهبود چشمگیر مصرف توان مدار می شود. در نهایت بررسی کاملی بر روی حافظه sttram انجام شده است. از آنجایی که در این نوع از حافظه عمده مصرف توان مدار به عملیات نوشتن اختصاص دارد، دو روش جدید جهت کاهش موثر مصرف توان در زمان عملیات نوشتن پیشنهاد شده است. یکی از عواملی که منجر به مصرف توان زیاد حافظه sttram در زمان نوشتن می گردد تفاوت چشمگیر عملیات نوشتن داده "1" و "0" می باشد. در روش اول پیشنهادی سعی شده تا اندازه ممکن زمان و توان عملیات نوشتن "1" و "0" به یکدیگر نزدیک شوند. در روش دوم پیشنهادی مصرف توان عملیات نوشتن از طریق ردیابی عملیات نوشتن و اتمام آن به محض تغییر حالت سلول، کاهش داده شده است.

مقایسه ی سبکی هجویات در دو دیوان خاقانی و متنبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - پژوهشکده ادبیات 1385
  فرشاد مرادی   سید احمد پارسا

چکیده: هجو از فروع ادب غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ی ادبی دیگـر، دارای ویژگی های سبکی خاصی است که آن را ازگونه های دیگر متمایز می کند. بررسی این ویژگی ها، گــامی جهت شناخت بیشتر و دقیق تر این گونه ی ادبی محسوب می شود. بررسی سبکی هجو در هر اثر ادبی، ارزش ادبی آن اثر را روشن تر می سازد و به فهم ساختار آن کمک می کند. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه ی سبک شناسی هجویات در دو دیوان خاقانی و متنبّی پرداخته است. هدف این پژوهش ، بررسی وجوه اشتراک و افتراق سبکی هجویات خاقانی و متنبّی است و انتظار می رود نتیجه ی آن بتواند در فهم بهتر هجو وسبک شناسی آن موثر واقع شود.ایجاد زمینه ی شناخت وتعمیق مطالعات بین رشته ای وتعا مل فرهنگی بیشتر میان فرهنگ ایرانی و عربی، انتظار دیگری است که از نتیجه ی این پژوهش متصور است. جامعه ی آماری این پژوهش، دو دیوان خاقانی و متنبّی می باشد. تحقیق به روش کتابخانه ای و اطلاعات از طریق فیش جمع آوری شده است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که این دو شاعر با وجود تفاوت های زبانی و زمانی از نظر سبک شناسی اشتراکاتی دارند که به طور اجمال به آن ها اشاره می کنیم: بیشترین اشتراک هجویات آنان در سطح زبانی ـ آوایی و در موسیقی بیرونی و درونی است. در سطح لغــوی تفاوت های میان بسامد واژه ها در هجویات این دو دیوان بیشتر از اشتراکات قابل توجه است. درسطح نحوی، اشتراک هجویات آنان در حد صفر است لذا در این سطح اصلاً مقایسه ای صورت نگرفته و تنها به بررسی نحوی هجویات خاقانی بسنده شده است. درسطح فکری به مقایسه ی میزان تأثیر ذهنیت بر زبان هر دو شاعــر و شیوه ی سَلب و ایجاب در هجویات آنان پرداخته ایم. در سطح ادبی میزان به کارگیری آرایه های بیانی و بدیع معنوی در هجویات این دو شاعر بررسی شده است هم چنین برای سهولت مقایسه، هر جا ممکن بوده است نتایج مبحث را در جدول و نمودار نمایش داده ایم.