نام پژوهشگر: صالحه خوانساری

بررسی و تحلیل مکتب دوسلدورف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای تجسمی 1388
  صالحه خوانساری   فرهاد سلیمانی

مکتب دوسلدورف، از مکاتب هنری معاصر در زمینه ی عکاسی است که توسط زوج هنرمند بکر ( hilla and bernd beker) در دهه ی 1950 پایه گذاری شد. بکرها با عکاسی از سازه های صنعتیِ در حال انقراض و اشیای دور افتاده ی ساخت بشر، مانند سیلوها، معادن، دهانه های آب و... در سرتاسر جهان، با نورپردازی های یکسان و ترکیب بندی های ثابت و عکاسی سرد و بی روح، سبک خاصی را درعکاسی به وجود آوردند. آنها رویکردی دوباره به عینیت گرایی نوین که در کار عکاسان آلمانی دهه های 1920و1930 همچون آگوست زاندر، کارل بلوسفلد و آلبرت رنگر پتچ دیده شده بود، داشتند و رد پای هنر مینیمال و کانسپچوال در کار آنها مشهود است آنها همچنین می خواستند عکاسی را از قید معنا و مفهوم که آنزمان وجه غیر قابل حذف در رسانه ی عکاسی بود، برهانند. توجه به فرم و عکاسی به صورت سری از یک موضوع خاص، نشانگر وجه مینیمال آثار آنها و توجه به ایده وتئوری کار و اطلاق نام مجسه به آثارشان، وجه کانسپچوال آثار آنان را صحه می گذارد. آنها با بازگشت به مبانی دانش عکاسی نشان دادند که می توان به عکاسی به عنوان یک رسانه ی مستقل نگاه کرد و از آن توقع تحریک احساس و عاطفه را نداشت. عکاسی می تواند بازنمایی باشد، چیزی که در آن دوران از فرط سادگی، نقش اصلی و محوری آن کمتر مورد ملاحظه و مداقه قرار گرفته بود. رفته رفته دیدگاه های آنها شهرت بسزایی یافت، که این در دوره ی خود، عرضه ی بیانی تازه به جهانیان بود و در پیشبرد این هنر نقش بسزایی داشت. آکادمی دوسلدوف موفقیت بی مانند ی برای عکاسی دهه 60 تا 80 کسب کرد و پایه و اساس جدیدی برای کارهای هنری و بخصوص عکاسی دهه های بعد از خود بوجود آورد. لازم به ذکر است، عینیت نوین، سری سری بودن، مینیمال، کانسپچوال، عکاسی سرد و... از واژگان کلیدی است که به وفور در این رساله به چشم می آیند که به درک هرچه بیشتر مطالب، کمک میکنند. ضمناً، عمده ی تحقیقات نظری، بصورت کتابخانه ای و مراجعه به سایت های اینترنتی مرتبط با موضوع و حضور در کلاس های تاریخ عکاسی معاصر صورت گرفته است.