نام پژوهشگر: داود حسینی چفلی

ابهام، تحلیل منطقی پارادوکس خرمن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  داود حسینی چفلی   ضیاء موحد

یک دانه گندم خرمن نمی سازد. افزودن یک دانه گندم به آنچه خرمن نیست، خرمن ایجاد نمی کند. پس هیچ خرمنی وجود ندارد. این پارادوکس مشهور به پارادوکس خرمن است. عباراتی در زبان طبیعی –نظیر خرمن- که مشابه پارادوکس مذکور برای آنها قابل بازسازی است، معمولا ویژگیهای دیگری نیز دارند که مهمترین آنها از این قرارند: نخست داشتن موارد حاشیه ای: انباشتهایی از گندم یافت می شود که نه می توان گفت خرمن گندم هستند و نه می توان گفت خرمن گندم نیستند. دوم داشتن مرز مغشوش: مرز بین انباشتهایی از گندم که خرمن هستند و بقیه انباشتها مرز دقیق و واضحی نیست. سوم رواداری: افزودن یا کاستن یک دانه گندم در انباشتی از گندم، در خرمن بودن آن تاثیری ندارد. اینگونه عبارتها را اصطلاحا مبهم نام می دهند. نظریه های موجود درباره ابهام عمدتاً سعی بر این دارند که ابهام را بر اساس ویژگی داشتن موارد حاشیه ای توضیح دهند و با این رویکرد پارادوکس خرمن و پارادوکس های مشابه را رفع کنند. هدف این پژوهش گامی برای حل پارادوکس خرمن است. این پژوهش دارای دو بخش نفیی و اثباتی است. اولا: سعی می شود نارسایی رویکردهای مذکور نشان داده شود. روند کار بدین صورت خواهد بود که ابتدا نشان داده می شود راه حل های موجود در این نظریه ها برای پارادوکس خرمن، نقصهای اساسی دارند. سپس نشان داده می شود که این ویژگیها از هم متمایزند و آنچه عامل پارادوکس می شود رواداری است. نتیجه این بخش معرفی معیاری خواهد بود که بسیاری از نظریه های فعلی را ناتوان از حل پارادوکس اعلام می کند. ثانیا: سعی می شود راه حلی برای پارادوکس خرمن پیشنهاد و از آن دفاع شود. این راه حل مبتنی بر پذیرش واقعی بودن ویژگی رواداری است. پس از آن طرح اولیه ای برای منطق و سمنتیک متناسب با رواداری ارایه خواهد شد.

تحلیل منطقی برهان وجودی آنسلم بر پایه تصورپذیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  حامد قدیری   داود حسینی چفلی

برهان آنسلم یکی از نمونه های نامور برهان وجودی است که می کوشد وجود «آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست» را اثبات کند. در نگاره حاضر، چهار مورد از صورت بندی های منطقی این برهان مورد بررسی قرار می گیرد؛ نخست به صورت بندی اوپنهایمر و زالتا (1991) پرداخته می شود که با ارائه یک مدل مبتنی بر تصورپذیری و در نتیجه بازسازی یک زیربرهان، تلاش می شود فاصله میان متن آنسلم و مقدمات نویسندگان پر شود. بر اساس این زیربرهان، یکی از نقدهای وارد بر این برهان ـ مسئله امکان خدای آنسلمی ـ نمود یافته و پاسخ های محتمل به آن بررسی می شوند. در فصل پایانی کار، به اختصار صورت بندی های میلیکان (2004)، لوئیس (1970) و کینگ (1984) گزارش و بررسی می شوند که طی آن، نگارنده می کوشد نقدهایی بر این صورت بندها وارد کند. در پایان، تلاش می شود با ایجاد تغییراتی در برهان وجودی، صورت بندی نوینی ارائه شود که بخش عمده ای از نقدهای وارد بر صورت بندی های پیشین را پاسخ دهد. با این حال، چنین به نظر می رسد که این صورت بندی ـ در به ترین حالت ـ اثبات می کند که خدای آنسلمی در ذهن واجد ویژگی «وجود در خارج» است. اما نقد مهمی که پیرامون «فرض تعدی ویژگی ها» مطرح می شود، نشان می دهد که نه تنها این صورت بندی ها، بل که بخش عمده ای از صورت بندی های برهان وجودی آنسلم با مشکل مواجه خواهند شد.

تحلیل وجود محمولی در منطق آزاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  جمال کدخداپور   لطف الله نبوی

درحالی که به لحاظ شهودی و عرفی جمله ای مثل «رخش وجود ندارد» به وضوح صادق است اما طراحی سیستمی منطقی که بتواند با موضوع قرار دادن رخش و محمول قرار دادن وجود، این جمله را تحلیل کند، تبدیل به یکی از مسائل پیچیده ی منطقی و فلسفی گشته است. این پایان نامه در میان گستره ی نظریات پیرامون وجود محمولی، دامنه ی کاری خود را به تحلیل های سازگار با منطق آزاد محدود کرده است. ابتدا نظریه راسل در تحلیل وجود محمولی- که با سیستم منطقی خود در مقام استدلال برای انکار وجود به عنوان ویژگی افراد پیشتاز است- مطرح می شود. بعد از نقد راسل، منطق آزاد و سمنتیکهای منطق آزاد مطرح می شوند. سپس به خاطر ظرفیت هایی که منطق آزاد ایجاد می کند و موجب ورود سمنتیکهای دو بخشی یا ماینونگی به منطق می شود، ماینونگ گرایی نیز مطرح می شود. در پایان نسخه های اصلاح شده پارسونز و زالتا از ماینونگ گرایی تشریح می شود.

تحلیل برهان صدیقین ابن سینا بر پایه ی منطق جدید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  هما رنجبر   داود حسینی چفلی

طبق یک تعریف رایج، برهان صدیقین استدلالی است که در آن با تأمل در نفس وجود و بدون فرض وجود ممکن، وجود واجب الوجود اثبات می شود. شیخ الرئیس، مبتکر برهان صدیقین، تقریرهای متفاوتی را از این سبک برهان در کتاب های اشارات، نجات و مبدأ و معاد ارائه نموده و فلاسفه ی دیگر با وجود تأیید چهارچوب کلی برهان، نقدهایی را بر آن وارد کردند. برخی از این نقدها، متوجه صدیقین بودن برهان و برخی هم ناظر بر مفهوم اصلی به کار رفته در آن یعنی، سلسله هستند. در این نوشتار ضمن بررسی سه تقریر اصلی برهان سینوی به تحلیل منطقی یکی از آن ها، یعنی تقریر نجات، پرداخته و امکان اثبات اعتبار منطقی آن را در منطق موجهات محمولی بررسی می نماییم. از این طریق روشن می شود که: اولاً تقریر شیخ واجد ملاکی که خود، برای براهین صدیقین معرفی می کند، هست یا خیر. ثانیاً نقد وارد بر وجود فی نفسه سلسله بر اعتبار منطقی استدلال چه تأثیری دارد و به طور کلی در این زمینه چه پاسخی می توان به منتقد داد و در نهایت تفاوت های صورت بندی حاضر با صورت بندی شیخ و پی آمد های آن از جمله داخل بودن واجب در سلسله، چگونه قابل توجیه است. هم چنین اهتمام نوشتار حاضر بر این است تا اصول تقریر منتخب را به همراه لوازم منطقی و فلسفی هریک، مانند نیاز به یک نظریه ی جامع برای علیّت، استخراج و اثبات اعتبار منطقی آن ها و ارتباط شان با حوزه های دیگر فلسفی مانند پارشناسی را بر عهده گیرد. در این راستا امکان کاهش تعداد مقدمات را به طور کلی و نیز از طریق برخی پیش نهادات شیخ، مانند ارائه ی تعریف جدیدی از واجب الوجود بررسی می نماییم.

معناشناسی دوبعدی دیوید چالمرز و بررسی نقدهای آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  میثم شجاعی نژاد   داود حسینی چفلی

معماهایی چند در باب ذهن و زبان مطرح بوده که سالیان متمادی در قرن بیستم فکر بسیاری از فیلسوفان تحلیلی را به خود جلب کرده اند. برخی فیلسوفان متاخر مانند کاپلن و استالنیکر برای حل برخی از این دست معما ها طرح شد و معناشناسی دوبعدی دیوید چالمرز با ایده گرفتن از این کارها و طرح نمودن مفاهیمی مبتنی بر تعریف ایده آلی از پیشینی چارچوب خود را بسط داده و مدعی می شود که قادر به حل معماهای طرح شده است.این چارچوب با نقد هایی نیز همراه بوده است. از بزرگ ترین منتقدان به این کار می توان به سوامز، بلاک، استالنیکر، بایرن، پرایور و ... اشاره داشت. انتقاداتی که رویکردهای دوبعدی را یا به طور کلی نادرست می دانند و یا انتقاداتی که رویکرد چالمرز ونتایج حاصل از آن را به چالش می کشند. برخی دیگر از انتقادات نیز چارچوب چالمرز را نسخه ای از وصف گرایی دانسته اند. چالمرز با همه انتقادات مقابله کرده و تقریبا به هر انتقادی پاسخ می دهد. این مسئله و یا به تعبیری جدال هم چنان ادامه دارد و از بحث های روز فلسفه زبان، فلسفه ذهن و حتی متافیزیک است.