نام پژوهشگر: سمیرا اصغرزاده

بررسی اثرات کشت همزمان سلول های بنیادی مزانشیمی مغزاستخوان بر بلوغ اووسیت های گوسفند در محیط آزمایشگاه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده دامپزشکی 1389
  سمیرا اصغرزاده   پژمان میرشکرایی

بلوغ آزمایشگاهی اووسیت ivm (in vitro maturation)، فناوری زیستی است که قابلیت ویژه ای بهart (assisted reproductive technology) بخشیده است. در ivm می بایست محیط میکرو اندوکرینی مناسب جهت بلوغ اووسیت فراهم گردد. سلول بنیادی، سلول های تمایز نیافته ای با توانایی تکثیر و تولید سلول های تمایز یافته، هستند. این سلول ها فاکتورهای رشد، اینترلوکین ها و سیتوکاین های مختلفی تولید می کنند، که می توان از این سلول ها در کشت همزمان با اووسیت های نابالغ جهت افزایش بلوغ اووسیت، همراه افزایش تسهیم، بلاستوسیست و هچ بهره برد. سلول های بنیادی مزانشیمی از کشت مغز استخوان گوسفند بالغ به دست آمد و سه هفته در محیط تمایزی استخوان و چربی قرار گرفت و سپس سلول های تمایز یافته به چربی با رنگ اختصاصی oil red o و سلول های تمایز یافته به استخوان با رنگ اختصاصی الیزارین رد رنگ شدند و ژن oscalsin در سلول های استخوانی و ژنlpl در سلول های چربی با روش rt-pcrارزیابی شد. نتایج حاصل از رنگ آمیزی و rt-pcr بنیادی بودن سلول های مزانشیمی را تایید کرد. نمونه های کشتارگاهی در ماه های آبان، آذر و اسفند از کشتارگاه نجف آباد جمع آوری شد، اووسیت های به دست آمده از آسپیراسیون فولیکول های تخمدانی در چهار گروه شامل محیط کشت همزمان سلول های اپیتلیال اوویداکتی، محیط کشت همزمان سلول های بنیادی مزانشیمی، محیط کشت دارای سرم و محیط کشت بدون سرم قرار گرفتند و بعد از 24 ساعت انکوباسیون، بلوغ هسته با رنگ آمیزی dapi مورد ارزیابی قرار گرفت. اووسیت ها بعد از مرحله ی ivm از نظر expansionکومولوس بررسی شدند و سپس به محیط ivf انتقال داده شدند و با افزودن اسپرم 24 ساعت انکوباسیون شدند. در مرحله بعد جنین ها بعد از برهنه شدن به محیط ivc منتقل شدند و در روزها ی 3، 6، 7 و 8 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بلوغ هسته معنادار نبود، میزان expansion کومولوس به ترتیب از بیشتر به کمتر شامل محیط دارای سرم، محیط سلول بنیادی مزانشیمی، محیط سلول اویداکتی، محیط بدون سرم گزارش شد. بیشترین میزان تسهیم در محیط دارای سرم 27/86% و بعد محیط کشت سلول بنیادی مزانشیمی 18/77% و محیط سلول اویداکتی 28/72% که البته نسبت به هم معنادار نبودند ولی کمتر از محیط دارای سرم و بیشتر از محیط بدون سرم 55/57% گزارش شدند. میزان بلاستوسیست در گروه دارای سرم 6/35% و در محیط سلول بنیادی مزانشیمی 53/22% و در محیط سلول اویداکتی 20% که نسبت به هم معنادار نبودند ولی کمتر از محیط دارای سرم و بیشتر از محیط بدون سرم 04/16% گزارش شد. میزان هچ در محیط دارای سرم 80/46% و در محیط سلول بنیادی مزانشیمی 75/43% که نسبت به هم معنادار نبودند ولی بیشتر از محیط سلول اویداکتی 33/33% و محیط بدون سرم 7/7% گزارش شد.