نام پژوهشگر: نجمه جهانی

مدیریت بهره برداری تلفیقی منابع آب سطحی و زیرزمینی با نرم افزار modflow (مطالعه موردی: حوزه قره سو)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  زینب محمدی حاجی   مهدی مفتاح هلقی

یکی از راهکارهای مدیریتی که در دهه¬های اخیر برای پایداری سیستم منابع آب مناطق مختلف جهان، مخصوصا در مناطق خشک، مورد استفاده قرار می¬گیرد، بهره¬برداری تلفیقی از آب سطحی و زیرزمینی می-باشد. در تحقیق حاضر که در منطقه قره¬سو استان گلستان انجام گرفت، قابلیت سفره آب زیرزمینی برای استحصال آب در شرایط تغییر در میزان آب سطحی بررسی گردید. آبخوان حوزه قره¬سو با استفاده از نرم¬افزار gms7.1 شبیه¬سازی و پس از کالیبراسیون و صحت¬سنجی مدل، با تعریف سناریوهایی و تغییر در میزان آب سطحی، میزان افت سطح آب زیرزمینی تعیین شد. به منظور بهبود مدیریت آبخوان و تلفیق منابع سطحی و زیرزمینی در سال¬های آتی چهار سناریو مطرح گردید. اولین سناریو با هدف افزایش بهره¬برداری از آبخوان قره¬سو و تعیین حداکثر مجاز برداشت از آبخوان در فصول خشک سال انجام شد. نتایج حاصل از اجرای مدل مشخص نمود که در شرایط کنونی تقریباً از حداکثر توان سفره آب زیرزمینی استفاده می¬شود و در صورت امکان بایستی از حفر چاه¬های جدید و نیز افزایش برداشت جلوگیری به¬عمل آید. هم¬چنین ممنوعیت¬های لازم در نواحی مرکزی دشت که از حساسیت¬های بالاتری نسبت به سایر نقاط آبخوان برخوردارند، صورت گیرد. در دومین سناریو نیز، با هدف تعیین میزان افت سفره آب زیرزمینی در صورت کاهش میزان بارش در منطقه مطالعاتی معلوم گردید که در صورت کاهش 10 درصدی مقادیر بارش در فصل بهار، سطح آب زیرزمینی تا حدود 19 سانتی¬¬متر افزایش افت خواهد داشت، که نسبت به افت در تابستان مقدار بیشتری می¬باشد. به منظور بررسی اثر متقابل و ارتباط رودخانه¬ها و سفره آب¬ زیرزمینی در منطقه سناریویی مبنی بر کاهش مقادیر سطحی تدوین شد که در آن تغذیه از بستر رودخانه صفر در نظر گرفته¬شد و سپس نقشه افت سطح آب زیرزمینی ترسیم گردید. با توجه به جهت جریان زیرزمینی که از ارتفاعات البرز به سمت شمال حوزه می¬باشد رودخانه¬ها در ورودی آبخوان تغذیه کننده می¬باشند که نشان می¬دهد تغییر در مقادیر آب سطحی بیشترین تأثیر را در نواحی ورودی آبخوان (ارتفاعات البرز) داشته¬است. در سناریو برداشت تلفیقی از منابع آب سطحی و زیرزمینی، با اعمال افزایش برداشت از آبخوان در سال آبی خشک، سفره با افت مواجه شده که از پتانسیل آبخوان برای جبران کمبودهای سطحی و تأمین نیازها کاسته خواهد ¬شد.

اثرات قفس های پرورش ماهیان دریایی در خور غزاله بر روی ماکروبنتوزها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر 1387
  نجمه جهانی   محمدباقر نبوی

فعالیت های آبزی پروری امروزه اهمیت فراوانی دارند، لذا به موازات این فعالیت ها مطالعه اثرات آنها، بر اکوسیستم دریا ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به منظور بررسی اثرات احتمالی قفس های پرورش ماهیان دریایی خور غزاله، واقع در خور موسی در منطقه خوزستان، بر روی جوامع بنتیک انجام شده است. نمونه برداری ماهیانه به مدت 9 ماه از تیرماه تا اسفند ماه 1386 انجام گرفت و به این منظور در خور غزاله، 4 ایستگاه برحسب فاصله از زیر قفس های پرورشی ) زیر قفس، 50 متری قفس، 150 متری قفس، 400 متری قفس به عنوان شاهد) انتخاب شد. از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی ماکروبنتوزها و یک نمونه برای آنالیز دانه بندی رسوبات و سنجش میزان مواد آلی درون رسوبات یاtom ، به وسیله گرب van veen با سطح مقطع 0/0225 متر مربع، برداشت گردید. همچنین توسط بطری نانسن، از آب ایستگاه های مورد نظر، جهت بررسی فاکتورهای فیزیکی شیمیایی آب، نمونه برداری شد. میزان مواد آلی در رسوبات خور غزاله با دامنه(23/26-6/17) درصد سنجش شد، که بیشترین وکمترین میزان به ترتیب مربوط به مرداد ماه و آبان ماه در ایستگاه 400 متری می باشد. میانگین میزان مواد آلی در زیر قفس بیشتر از ایستگاه شاهد(400متری) اندازه گیری شد (زیرقفس 14/47- شاهد11/44).در آنالیز دانه بندی رسوبات، میزان silty-clay بین (97/47-4/76) درصد محاسبه شد که بیشترین مقدار مربوط به مردادماه ایستگاه 150متری و کمترین مقدار مربوط به مهر ماه ایستگاه 50 متری قفس بود. در اغلب ایستگاه ها میزان سیلت – رس بیشتر از 50% تخمین زده شده است که نشان دهنده گلی بودن بافت بستر در منطقه مورد مطالعه می باشد. در بررسی جوامع بنتیک 21 گروه جانوری شناسایی شد که به ترتیب، پرتاران با 60/62%، نرمتنان با 19/67% و سخت پوستان با 16/49%، فراوان ترین گروه های ماکروبنتوزی بودند. در گروه پرتاران گونه هایcossura sp. وcapitella sp. به ترتیب با فراوانی 4836 و 3521 فرد در متر مربع، فراوان ترین گونه ها را شامل شده اند. در میان سخت پوستان گونه های maera sp. و tanaies sp. به ترتیب با فراوانی ، 1415 و 1246فرد در متر مربع گونه های غالب را نشان دادند و از بین نرمتنان دوکفه ای ervilia sp. و paphia sp. به ترتیب با فراوانی ، 2396 و 1261 فرد در متر مربع، فراوان ترین گونه های نرمتن شناخته شده اند. فراوانی و بیومس ماکروبنتوزها به ترتیب با اختلاف ،6860 فرد در متر مربع و 4/46 گرم بر متر مربع، در ایستگاه زیر قفس کمتر از ایستگاه شاهد(400متری قفس) می باشد. نتایج بررسی شاخص های زیستی نیز نشان داد که تنوع در ایستگاه زیر قفس کمتر از ایستگاه 400 متری بود، میزان شاخص تنوع از زیر قفس به سمت ایستگاه شاهد از1/76 به 2/66 و شاخص غالبیت از 0/74 به 0/85 می رسد. در زیر قفس غالبیت با گونه capitella sp. با فراوانی 103فرد در متر مربع بود که به عنوان یک گونه فرصت طلب در دنیا شناسایی شده است. حضور این گونه می تواند یکی از شاخصه های استرس در محیط نمونه برداری شده به شمار رود.نتایج بررسی شاخص abc(abundance biomass curve) نشان می دهد که ایستگاه زیر قفس دارای آشفتگی متوسط محیطی است، در صورتی که ایستگاه شاهد شرایط نامطلوب محیطی را نشان می دهد، علی رغم اینکه فراوانی وتنوع آن شرایط مطلوب تری را نسبت به زیر قفس نشان می دهند. با توجه به اینکه فراوانی سخت پوستان، دوکفه ایها و قلم های دریایی که شاخص آبهای تمیز هستند borja et al., 2000))، در ایستگاه 400 متری بیشتر از ایستگاه زیر قفس است. احتمالاً تغییر ترکیب گونه ای، دلیل کاهش اندک بیومس در ایستگاه شاهد می باشد.نتایج آنالیز واریانس یکطرفه anova عدم معنی داری اختلافات فاکتورهای فیزیکی شیمیایی آب را در بین ایستگاه های مورد مطالعه نشان داده است(p>0.05). مقایسه ماهیانه فاکتورهای فوق تنها اختلافات معنی دار را در بین فاکتورهای حرارت، شوری، bod5 ، 3-po4 نشان می دهد.