نام پژوهشگر: محمد عزیزی فهلیانی

« بررسی تأثیر الگوی سیستمی مداخلات مددکاری اجتماعی بر کاهش دفعات بستری بیماران اسکیزوفرن در مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1388
  محمد عزیزی فهلیانی   مصطفی اقلیما

مقدمه: امروزه در رویکردهای ارائه خدمات به بیماران روانی به خصوص در زمینه مراقبت از بیماران اسکیزوفرنیا تغییرات عمده ای بوجود آمده است. عود و بستر ی های مکرر از خصوصیات بارز بیماران اسکیزوفرنیا می باشد. با توجه به این تغییرات و اینکه خانواده منبع اصلی و مهم حمایت و مراقبت از بیمار می باشد، توجه به نیازها و مشکلات خانواده از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخوردار است.رفع مشکلات آموزشی و انجام پیگیریهای حمایتی برای این دسته از بیماران و خانواده هایشان می تواند از عود بیماری و دفعات بستری این بیماران بکاهد. هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر الگوی سیستمی مداخلات مددکاری اجتماعی بر کاهش دفعات بستری بیماران اسکیزوفرنیا در مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی انجام گردیده است. روش: این مطالعه یک تحقیق کاربردی از نوع مطالعات شبه آزمایشی است. نمونه گیری به روش تمام شماری انجام شده است. بدین منظور بخش های فعال مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. مشخص گردید که در بخش های مورد مطالعه 153 بیمار اسکیزوفرنیا بستری بودند که از میان آنها 70 بیمار اسکیزوفرنیا شرایط ورود به پژوهش داشتند. سپس نمونه های دارای معیار ورود به پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش( 35 نفر ) و گروه کنترل( 35 نفر ) تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل سه پرسشنامه بود. دو پرسشنامه محقق ساخته مربوط به اطلاعات اجتماعی- جمعیت شناختی بیمار و مراقب بیمار بوده و پرسشنامه دیگر مربوط به سنجش کارکرد خانواده ( fad ) بود. روایی این ابزار توسط محققان داخل کشور و خارج از کشور مورد تأیید قرار گرفته است و اعتبار خرده مقیاس های آن نیز از 72/0 تا 92/0 از همسانی درونی نسبتاً خوبی برخوردار بوده که مورد تأیید محققان داخل کشور قرارگرفته است.در ابتدا هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های اطلاعات اجتماعی- جمعیت شناختی بیمار، مراقب بیمار و پرسشنامه سنجش کارکرد خانواده را تکمیل نموده و سپس برای گروه آزمایش مداخلات مددکاری شامل : آموزش روانی-اجتماعی به خانواده و حمایتگری و پیگیری پس از ترخیص که در 4 جلسه انجام گردید در حالیکه برای گروه کنترل هیچگونه مداخله ای ارائه نشد. پس از پایان مداخلات هر دو گروه آزمون و کنترل پرسشنامه های اطلاعات اجتماعی- جمعیت شناختی بیمار، مراقب بیمار و پرسشنامه سنجش کار کرد خانواده ( fad ) را مجدداً تکمیل نمودند. نتایج : ابتدا با استفاده از آزمون کولموگراف- اسمیرنوف نرمال بودن متغییرها مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از آزمون مجذور کای همسانی دو گروه آزمایش وکنترل بررسی شد. سپس به منظور مقایسه دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله قبل و بعد از مداخلات، از آزمون های مان ویتنی، ویل کاک سون و t استودنت مستقل و زوجی استفاده گردید. نتایج آزمون نشان داد که بین گروه آزمایش وکنترل پس از انجام مداخلات مددکاری اجتماعی در کاهش دفعات بستری بیماران اسکیزوفرنیا، بهبود عملکرد خانواده بیماران اسکیزوفرنیا و طول مدت بازگشت بیماران تفاوت معناداری وجود دارد( 001/0= p). در گروه آزمایش در مرحله قبل و بعد از مداخلات در کاهش دفعات بستری بیماران اسکیزوفرنیا و بهبود عملکرد خانواده بیماران اسکیزوفرنیا نیز تفاوت به صورت معناداری وجود داشت.( 001/ 0= p) در گروه آزمایش پس از اجرای مداخلات تنها 6 بیمار عود علائم منجر به بستری داشتند در صورتیکه در گروه کنترل همه بیماران در طول چهار ماه 1 تا 2 بار در مراکز درمانی بستری شدند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که بکارگیری الگوی سیستمی مداخلات مددکاری اجتماعی بر کاهش دفعات بستری بیماران اسکیزوفرنیا، طول مدت بازگشت بیماران و بهبود کارکرد خانواده تأثیر گذار بوده و رابطه معناداری دارد.