مفهوم سازمان یادگیرنده در دهه های اخیر مورد توجه کامل ادبیات مدیریت بوده است ، زیرا فرآیندهای برتر یادگیری در بر گیرنده منبعی از مزیت رقابتی هستند و انتظار می رود سازمانهایی که از راهبردهای سازگار با سازمان یادگیرنده استقبال می کنند به عملکرد بهتر دست یابند . در پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه مولفه های یادگیری و عملکرد سازمانی در بانک پارسیان از مدل مارسیک و واتکینز استفاده گردیده است ، بر اساس این مدل هفت مولفه یادگیری سازمانی که همان ابعاد سازمان یادگیرنده هستند در عین حال که با یکدیگر مرتبط می باشند با دو مولفه از عملکرد سازمانی نیز در ارتباط هستند . جامعه آماری این پژوهش کارشناسان و مدیران بخشهای ستادی بانک پارسیان بودند ، که براساس گزارش سال 86 تعداد 42 نفر از آنها رییس اداره و مدیر و 85 نفر کارشناس ، کمک کارشناس و حسابرس بودند . روش نمونه گیری در این پژوهش طبقه ای متناسب بود ، بدین ترتیب یک نمونه 82 نفری از میان این جامعه انتخاب گردید ،که شامل 27 مدیر و رییس اداره و 55 نیروی متخصص می شد . داده های پژوهش به کمک پرسشنامه سنجش ابعاد سازمان یادگیرنده جمع آوری گردید و نتایج حاکی از وجود رابطه میان مولفه های یادگیر ی با عملکرد سازمانی در این بانک بود .