نام پژوهشگر: مُسلم اِبراهیمی

بررسی نشانه شناختی وابستگی های فرم و محتوا در نوشتارنگاری (تایپوگرافی) فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی نبی اکرم - دانشکده هنر 1388
  مُسلم اِبراهیمی   عبدالرضا چاریی

«نوشتار تجلی دیداری زبان است» آنچه باعث جذایبت و در عین حال پیچیدگی بحث نوشتارنگاری می شود این است که نوشتار موجودیتی دوگانه و دو وجهی است یکی وجه زبانی و دیگری وجه بصری، وجه بصری نوشتار آن را به حیطه هنرهای تصویری و وجه زبانی آن را به علوم حوضه زبانشناسی مربوط می سازد. این قابلیت باعث شد تا پژوهشگر روشی میان رشته ای را برای جستجوی پرسش های خود برگزیند که ترکیبی از طراحی گرافیک و نشانه شناسی است. نشانه شناسی در این پژوهش تنها حکم روش را داشته و یاری می کند تا توسط آن نحوه عملکرد معنا در نظام نوشتارنگاری را بررسی کنیم. طراحی گرافیک نیز در واقع بدنه ی پژوهش بوده، ساختار و نمود تصویری نوشتار به کمک آن بررسی می شود. رساله ای که پیش رو دارید شامل پنج فصل است که اهداف و کارهای انجام شده در هر فصل را به اختصار ذکر می کنیم. فصل اول (تبار شناسی نوشتار فارسی) محتوایِ این فصل در حجمی اندک پیشینه نوشتار فارسی، ارتباط آن با خط عربی و دین اسلام، خدمات ایرانیان و تحولات و تغییراتی که به واسطه ی آمیختگی با زبان فارسی داشته است. فصل دوم (معناشناسی نوشتارنگاری) تنوع دیدگاه ها و عقاید در میان هنرمندان و صاحب نظران و وجود تعاریف مختلف باعث ایجاد ابهام در ادراک نوشتارنگاری می شود و از آنجا که ممکن است باوری غلط مسیر پژوهش را به بیراهه سوق دهد. بر آن شدیم تا طی این فصل فهم و درک صحیحی از نوشتارنگاری به دست آورده، نقش و جایگاه آن در طراحی گرافیک و ارتباطات بصری را مشخص کنیم. فصل سوم (ساختارشناسی نوشتارنگاری فارسی) این فصل به سه بخش اصلی تقسیم شده است که در واقع سه حوضه فعالیت نوشتارنگاری محسوب می شود. 1. (arranging type) یا (typesetting) به معنی چینش حروف 2.(typedesign) طراحی حروف 3. (modifying type glyphs) ایجاد تغییر بر روی شکل حروف (برخورد تصویری با حروف) سپس در هر بخش متغیرها و عناصر شکل دهنده ساختار نوشتارنگاری در هر حوضه را به تفصیل بررسی می کنیم. بسیاری از این متغیرها، موارد فراموش شده در نوشتارنگاری فارسی هستند. که پژوهشگر با پیروی از قواعد و منابع نوشتارنگاری لاتین و تغییر و تعمیم آن به نوشتارنگاری فارسی سعی در رفع این نیاز علمی نموده، ضمن اینکه از این تعاریف و اصطلاحات در تعریف های خود استفاده می نماید. فصل چهارم (روش شناسی نشانه شناسی) طی این فصل نشانه شناسی به عنوان روشی برای تحلیل متن های تصویری معرفی می شود. اگرچه این معرفی در حجمی اندک ارایه شده است لیکن پژوهشگر ناگزیر بوده منابع متنوعی با موضوع نشانه شناسی را مطالعه و بررسی نماید در میان این منابع پژوهشگر نگرش نشانه شناختی فرزان سجودی با نام نشانه شناسی لایه ای را مناسب ترین نگرش برای تحلیل آثار نوشتارنگاری می یابد و پیرو این گزینش، آن را تا حد امکان در این فصل معرفی می نماید. فصل پنجم (بررسی موردیِ وابستگی های فرم و محتوا در نوشتارنگاری فارسی) این فصل که به عنوان بحث اصلی در انتهای این رساله گنجانیده شده است از همه ی آن چه از ابتدای این جستجو بدست آوردیم استفاده کرده و طی تحلیل چهار پوستر که در آنها نوشتارنگاری نقش اصلی را ایفا می کند، به اثبات فرضیه تحقیق (ویژگی های تصویری نوشتار می تواند عاملی موثردرتاویل معنای متن باشد) می پردازد. پژوهشگر در این چهار تحلیل تاکید بر نقد روشمند و پایبند به نگرش نشانه شناسی لایه ای دارد. بنابر این نشانه ها را یک به یک استخراج، و دلالت ها را بررسی می کنیم و با توجه به روش نشانه شناسی لایه ای هر نشانه را به نسبت عوامل متن بررسی کرده ارتباط لایه های متنی را آشکار می کنیم. در پایان هر تحلیل نیز نموداری ترسیم کرده ایم که تصویری کلی از نحوه عملکرد معنا در اثر مربوطه است.