نام پژوهشگر: نسرین اسدی

مطالعه علل تغییر درجه دگرگونی در طول همبری مجموعه پلوتونیک الوند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم پایه 1391
  نسرین اسدی   علی اصغر سپاهی گرو

توده پلوتونیک الوند به وسعت 400 کیلومترمربع در استان همدان قرار دارد و جزئی از کمربند پلوتونیک- دگرگونی سنندج- سیرجان محسوب می شود. مجموعه پلوتونیک الوند شامل سه تیپ ماگمایی 1) ماگمای مافیک تا حدواسط سازنده انواع گابرو تا دیوریت، 2) ماگمای فلسیک سازنده گرانودیوریت تا مونزوگرانیت و 3) ماگمای فلسیک سازنده لوکوگرانیت ها می باشد. این توده طی چندین مرحله به درون سنگ های اطراف تزریق شده و بر طبق مطالعات سن سنجی به روش u- pb سن توده ژوراسیک میانی تشخیص داده شده است. در مجاورت این توده انواع سنگ های دگرگونی مجاورتی و ناحیه ای از درجه پائین تا بالا وجود دارد و شامل انواع شیست ها، هورنفلس ها و میگماتیت هاست. دگرگونی ناحیه ای مقدم و به دنبال آن سنگ های منطقه تحت تأثیر حرارت توده و سیالات منشأ گرفته از آن متحمل دگرگونی مجاورتی شده اند. با توجه به شواهد صحرایی، مطالعات میکروسکوپی و آنالیزهای انجام گرفته بر روی سنگ های دگرگونی مجاورتی پروتولیت آن ها، رسوبی و از نوع شیل تشخیص داده شده و رخساره اکثر سنگ های مذکور هورنبلند هورنفلس می باشد. ترکیب گارنت های مناطق مطالعه شده بیشتر در قطب آلماندین و ترکیب بیوتیت ها، اکثراً در ناحیه سیدروفیلیت متمرکز است. ترکیب پلاژیوکلاز در سنگ های کردیریت دار از محدوده آلبیت تا آندزین متغیر و ترکیب پلاژیوکلاز سنگ های بدون کردیریت در محدوده الیگوکلاز قرار دارد. برای تخمین شرایط دما و فشار دگرگونی متاپلیت ها، از روش های مختلفی بهره گرفته شد. در روش دما سنجی تک-کانی بیوتیت، بیوتیت های موجود در هورنفلس های کردیریت دار دمایی ما بین 500 تا 550 درجه سانتی گراد و بیوتیت های موجود در هورنفلس های بدون کردیریت دمایی در حدود450 درجه سانتی گراد را نشان می دهند. در دماسنجی تبادل کاتیونی، از ترمومتر تبادلی گارنت - بیوتیت (متداولترین ترمومتر) و گارنت- کردیریت استفاده شد و با این روش میانگین دمای هورنفلس های بدون کردیریت با استفاده از کالیبراسیون های مختلف در حدود 580 درجه سانتی گراد و برای هورنفلس های کردیریت دار دمایی در حدود 566 درجه سانتی گراد به دست آمد. در دماسنجی تبادل کاتیونی گارنت- کردیریت در هورنفلس های کردیریت دار منطقه سیمین، میانگین دمایی در حدود 615 درجه سانتی گراد محاسبه شد. در فشارسنجی با سامانه ((gpbq، فشار به دست آمده بیشترین تطابق را با فشار به دست آمده از منحنی های تعادلی چندگانه داشت و فشار حدوداً 9/2 تا 6/3 کیلوبار تخمین زده شد. دما و فشار به دست آمده با ترکیب حاشیه کانی های در حال تعادل در سنگ های دارای کردیریت و بدون آلومینوسیلیکات، با منحنی های تعادل چندگانه و نرم افزار ترموکالک، شامل دمایی تقریباً در حدود 650 درجه سانتی گراد و فشار حدوداً سه کیلوبار است، و در دما- فشارسنجی منطقه چشمه قصابان (سنگ هورنفلس کردیریت دار بدون آلومینوسیلیکات) با ترکیب حاشیه کانی ها، دما تقریباً 530 درجه و در فشار 4/2 کیلوبار محاسبه شد. زون های تشکیل دهنده سنگ های مورد مطالعه با استفاده از مقادیر ti در برابر fe/(fe+mg) در کانی بیوتیت به ترتیب شامل کیانیت- استارولیت، سیلیمانیت- استارولیت و سیلیمانیت- مسکویت- آلکالی فلدسپار تعیین شد. با توجه به مجاورت لایه های کردیریت دار و بدون کردیریت، و یکسان بودن شرایط دما- فشار برای این لایه ها، می توان نتیجه گرفت که علت تفاوت کانی شناسی این لایه ها به احتمال زیاد تفاوت ترکیب سنگ اولیه است. بعلاوه از دلایل دیگر تفاوت درجه دگرگونی می توان وجود توده های پلوتونیک پنهان را نام برد (به علت وجود سنگ های دگرگونی درجه بالا در مناطق دورتر از کنتاکت با توده) که در سطح زمین رخنمون ندارند و نیز حذف برخی از زون های دگرگونی توسط گسله های فراوان موجود در منطقه می تواند دلیلی بر جا به جایی زون های دگرگونی و قرار-گیری مناطق دارای حرارت پایین تر در کنتاکت با توده باشد.

اثر یادگیری در شکارگری درون رسته ای دو گونه کنه شکارگر فیتوزئید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1393
  نسرین اسدی   حسن رحمانی

اثر یادگیری در شکارگری درون رسته ای دو گونه کنه شکارگرcalifornicus n. وp. persimilis در چهار آزمایش با طعمه های مختلف (لارو کنه تارتن دو لکه ای یا لارو همگونه و غیرهمگونه) انجام شد. طعمه های هر گروه با هم و انتخابی در اختیار شکارگر های یک روزه قرار گرفتند و زمان دستیابی محاسبه و نوع طعمه انتخابی ثبت شد. در شکارگرn. californicus هنگام تجربه با لارو کنه تارتن دو لکه ای زمان دستیابی به لارو کنه تارتن دو لکه ای کوتاهتر از لارو همگونه به دست آمد. در هنگام تجربه با لارو همگونه، زمان دستیابی در حمله اول تفاوت معنی داری نداشته است اما در حمله دوم زمان دستیابی شکارگر به لارو کنه تارتن دو لکه ای نسبت به لارو همگونه کوتاهتر شد. در هنگام تجربه با لارو غیر همگونه زمان دستیابی به لارو کنه تارتن دو لکه ای کوتاهتر از لارو غیر همگونه شد. در آزمایش سوم تجربه با لارو همگونه زمان دستیابی به لارو همگونه کوتاهتر شد (5± 37در مقابل 17±40). اما در حمله دوم زمان دستیابی به لارو غیر همگونه کوتاهتر بود (21±63 در مقابل 16±89). در آزمایش چهارم هنگام تجربه با لارو همگونه در حضور لارو کنه تارتن، زمان دستیابی به لارو همگونه کوتاهتر از لارو غیر همگونه شد. در شکارگر p. persimilisهنگام تجربه با لارو کنه تارتن، زمان دستیابی به لارو تارتن کوتاهتر از لارو همگونه شد. در هنگام تجربه با لارو همگونه زمان دستیابی به لارو همگونه کوتاهتر شد (3±26 در مقابل 20±47) اما در حمله دوم زمان دستیابی به لارو غیر همگونه کوتاهتر شد (15±51 در مقابل 6±71). در آزمایش چهارم هنگام تجربه با لارو غیر همگونه زمان دستیابی به لارو همگونه کوتاهتر از لارو غیر همگونه شد. نتایج آزمون انتخابی نوع طعمه نشان می دهد که این دو شکارگر در حمله اول به نوع طعمه تجربه شده در حمله قبل از بلوغ حمله کردند و در حمله دوم تمایلی به تغذیه از طعمه تجربه شده در مرحله نابالغ نداشتند و همچنین تغذیه شکارگرها در دو روز متوالی با طعمه (لارو کنه تارتن دو لکه ای یا لارو همگونه و غیرهمگونه) در دوره بلوغ نشان داد تغذیه در مرحله بلوغ در یادگیری شکارگرها نیز تأثیر دارد