نام پژوهشگر: مسعود ایثاری

تحلیلی بر نظریه مدل و ملاحظاتی درباره مبادی و نتایج فلسفی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  مسعود ایثاری   علی اکبر احمدی افرمجانی

نظریه ی مدل یک نظریه ی منطقی سمانتیکی با هدف ارائه ی شیوه ی تفکر قیاسی سازگار از طریق رهیافت فرازبانی است. این نظریه مبتنی بر مفهوم تعبیرپذیری زبان است و به تبع آن ریشه در سنت و دیدگاه مدل انگارانه دارد که به روایت هینتیکا در اواخر قرن نوزدهم با هیلبرت آغاز شده است. این دیدگاه، به رغم مخالفت های سرسختانه ی یونیورسالیست های پیرو فرگه، در نیمه ی نخست قرن بیستم در مکتب لوف-ورشو بالیده و در میانه ی این قرن به دست تارسکی در قالب نظریه ی مدل به بار نشسته است. مفهوم تعبیرپذیری زبان به همراه مفهوم سازگاری به ویژه در ارتباط با مفهوم سمانتیکی صدق، که همگی زمینه ساز مجادلات پیچیده ی فلسفی اند، نظریه ی مدل را به فلسفه پیوند می دهند و طبعا دو پرسش را پیش می کشند: اول آنکه از منظر فلسفی کدام مبادی از این نظریه پشتیبانی می کنند و دیگر آنکه باز هم از همین منظر چه نتایجی بر این نظریه مترتب است. متن حاضر نخست کوششی است برای بررسی پارادایم سمانتیک علمی و بیان منقح اصول آن به عنوان بستر اصلی نظریه ی مدل بر مدار فعالیت های برجسته ی تارسکی در پایه ریزی و قوام و گسترش این نظریه و به ویژه ابهام زدایی از مجادلات فلسفی یاد شده در این پارادایم؛ سپس با معرفی اجمالی نظریه ی مدل تلاشی است برای پاسخ گویی به دو پرسش فوق. اجمالا، مبنای اصلی نظریه ی مدل، و اساسا سمانتیک علمی، بی طرفی اپیستمولوژیک و انتولوژیک دیدگاه مدل انگارانه است. این بی طرفی زمینه ساز تعبیر پذیری زبان و متعاقبا، مطابق رای هاجز، از طریق مفهوم صدق در یک ساختار مبنای نسبی سازی مفهوم مدل است که بر پایه ی آن دو نتیجه ی مهم و مرتبط فلسفی حاصل می شود: یکی سمانتیک زبان های صوری موجهه، با محوریت کریپکی، و دیگری سمانتیک مدل انگارانه ی زبان های طبیعی (مورد تردید خود تارسکی) با محوریت مونتاگیو. واژگان کلیدی: نظریه ی مدل، سمانتیک علمی، نظریه ی صدق تارسکی، تعبیرپذیری زبان، سازگاری