نام پژوهشگر: فاطمه سلیمی

بررسی نامگذاری در شهر قزوین براساس زبانشناسی اجتماعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  فاطمه سلیمی   بهمن زندی

بشر از ابتدای آفرینش برای تبیین محیط زندگی خود به نام گذاری آن پرداخته است . ‏نام گذاری کشورها ، استانها ، شهرها وبسیاری از پدیده های طبیعی از نخستین انگیزه هایی است که ‏بشر پس از رسیدن به شناخت عقلانی و پدیدآوردن تدریجی کلمات در نهایت زبان ، جهت بیان ‏خواسته های مادی و معنوی، به آن دست پیدا کرده است . ( توکلی مقدم ، 1375 : 4 ) نام ها واژگان ‏خاصی هستند که توسط فرایند نام گذاری بر روی پدیده های خاص قرار داده می شوند. نام شناسی ‏که بخشی از زبان شناسی اجتماعی است، به معنای دانش یا مطالعه ریشه و اشکال نام های خاص ‏انسان ها یا مکانهاست.‏ معابر و مدارس، بخشی از فرهنگ رسمی جامعه را شامل می شوند و نام گذاری آن ها توسط ‏دولت و طبق مقررات خاصی انجام می شود؛ اما مشاغل که بخشی از فرهنگ غیررسمی جامعه را ‏شامل می شود، از جمله اماکنی هستند که طبق سلیقه و ذوق شخصی صاحبان مشاغل نام گذاری ‏می شوند. ‏ در این پژوهش سعی شده تا اسامی فراحوزه رسمی (مدارس و معابر) و اسامی فراحوزه ‏غیررسمی (مشاغل) از دید زبان شناسی اجتماعی به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد.‏ ابزار پژوهش، چک‏لیست‏های محقق‏ساخته است که با توجه به مدل ارائه شده توسط استاد ‏محترم راهنما و با در نظر گرفتن مولفه‏های پژوهش تدوین شده است.‏ ‏ کلیه مدارس، معابر و مشاغل شهر قزوین جامعه آماری این تحقیق می باشند.از آنجا که کلیه ‏عناصر جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفته شده است، حجم نمونه برابر با جامعه آماری است. ‏ با توجه به آمار توصیفی طی بررسی توزیع فراوانی مطلق و درصدی دو فراحوزه رسمی و ‏غیررسمی مشخص شد که نام گذاری در شهر قزوین به مقوله انسان مدار و در مقوله طبیعت، ‏نام گذاری این شهر به زیرمقوله گیاهی گرایش دارد.و اما با توجه به متغیر جنسیت، نام خانوادگی ‏نسبت به مذکر، مونث و خویشاوندی غالب می باشد؛ و در مورد متغیر هویت نام گذاری این شهر به ‏هویت فروملی (محلی) گرایش دارد؛ و با توجه به متغیر مشاهیر در نام گذاری این شهر بیشتر از ‏مشاهیر گذشته گرا استفاده شده است.‏ با عنایت به آمار استنباطی که با توجه به متغیرهای هویت، جنسیت و مشاهیر انجام گرفت، ‏مشخص شد که بین میانگین تعداد نام ها در فراحوزه های رسمی و غیررسمی شهر قزوین، تفاوت ‏مهم و معناداری وجود ندارد.‏ کلیدواژه ها: زبان شناسی اجتماعی – نام شناسی – هویت – جنسیت – مشاهیر - فرهنگ ‏رسمی – فرهنگ غیررسمی

تاثیر متیل جاسمونات و تنش شوری بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی بابونه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1389
  فاطمه سلیمی   فرید شکاری

کارایی استفاده از تنظیم کننده های رشد گیاهی روی بخش هوایی گیاهان اثبات شده است. متیل-جاسمونات یک سیگنال مولکولی مهم در گیاهان در پاسخ به تنش های محیطی است و موجب تحمل گیاهان در شرایط تنش زا نظیر شوری می گردد. به منظور بررسی تاثیر محلول پاشی متیل-جاسمونات روی برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک بابونه، در شرایط تنش شوری، آزمایشی در محل گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل محلول پاشی با متیل جاسمونات در 4 سطح 75، 150، 225، 300 میکرومولار و یک تیمار بدون محلول پاشی به عنوان شاهد، در مجموع 5 تیمار و فاکتور دوم سطوح شوری بکار برده شده در4 سطح 1/2 (شاهد)، 6، 10 و 14 دسی زیمنس بر متر بود که با اضافه کردن nacl به خاک گلدان ها این مقادیر بدست آمد. عمل افشانه کردن متیل جاسمونات بر روی گیاهان بابونه درسه مرحله 1) سه الی چهاربرگی 2) درمرحله ساقه روی 3) در مرحله ظهورگل آذین انجام شد. نتایج نشان داد که تاثیر تنش شوری و متیل جاسمونات روی اغلب صفات مورفولوژیک (سطح برگ، نسبت های رشدی، طول ریشه، نسبت طولی و وزنی s/r)، پارامترهای فیزیولوژیک فتوسنتزی (مقدار فتوسنتز و پارامترهای وابسته، کارایی کربوکسیلاسیون، کارایی مصرف آب لحظه ای، کلروفیلa , b و کل، محتوای نسبی آب)، خصوصیات فیزیولوژیک غیر فتوسنتزی (درصد آسیب به غشا، پرولین، قند محلول، آنزیم های آنتی اکسیدانت و عناصر یونی) خصوصیات کمی گل (وزن تر و خشک گل، درصد رطوبت، تعدادگل و وزن خشک کل گل ها) و اثر اصلی این تیمارها روی کیفیت گل یا میزان فلاونول-o-گلیکوزیدها معنی دار بود. سطوح مختلف شوری اثر معنی داری را روی اکثر صفات اندازه گیری شده داشت و با افزایش شوری فراتر از سطح 6 دسی زیمنس بر متر کلیه صفات مذکور کاهش معنی داری یافتند. بالاترین میزان هر یک از صفات متعلق به تیمار 6 و کمترین آن متعلق به تیمار 14 دسی زیمنس بر متر بود. با کاربرد متیل جاسمونات کلیه صفات اندازه گیری شده به جز کارایی تعرق تحت تاثیر معنی دار این تنظیم-کننده قرار گرفتند. نتایج نشان داد تحمل گیاه نسبت به شوری با کاربرد متیل جاسمونات افزایش یافت. بیشترین افزایش عملکرد و تخفیف اثرات تنش در گیاهان تیمار شده با غلظت 75 میکرومولار متیل جاسمونات مشاهده گردید. اما با افزایش غلظت متیل جاسمونات فراتر از 75 میکرومولار، اثرات ممانعت کننده تظاهر یافت.

مفاهیم زیباشناسی "عالی" و "زیبا" در رمان بلندی های بادگیر اثر امیلی برونته: مطالعه بورک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فاطمه سلیمی   سهیلا فغفوری

این پایان نامه برانست که رساله زیبا شناسی ادموند بورک تحقیق فلسفی در مورد خاستگاه نظریات ما از عالی و زیبارا در رمان بلندی های بادگیراثر امیلی برونته بررسی کند.زمانی که این رمان برای اولین بار در سال1847 منتشر گردید, منتقدان دوره ویکتوریا و خوانندکان طبقه متوسط جامعه این رمان را به عنوان یک رمان موفق تکذیب کردند.جامعه ویکتوریا یک جامعه متوسط بود که نظم و تمدن را ارج می نهاد. با این وجود امیلی برونته به جای پایبندی به عقاید و نرم های جامعه ویکتوریا, در رمان خود به بعد رمانتیک و ماورا الطبیعه گروید.او فضای رمانتیک و ماوراالطبیعه رابا به تصویر کشیدن ساختمان بلند و تاریک بلندی های بادگیر, تمایل شدید احساسی شخصیت ها, کابوس لاک وود,شبح کاترین, زمین های بایر متروک, سگ های زوزه کش, و همچنین با به تصویر کشیدن ترس و وحشت از طریق درد و رنج, بیماری و مرگ خلق کرد. از این رو, رمان بلندی های بادگیر را می توان براساس بافت زیبا شناسی قرن هجدهم مطالعه کرد. تئوری زیبا شناسی بورک میتواند به عنوان یک نقطه اغاز و یک راه مناسب در مطالعه احساسات بشری در رمان عمل کند. این تئوری می تواند بافت مناسبی را جهت بحث در مورد مفاهیم زیباشناسی "عالی" و "زیبا"در رمان فراهم کند. با بررسی دو احساس "عالی"و "زیبا", بورک بیان داشت که اساس "عالی" بر پایه ترس و وحشت و اساس " زیبا" عشق و محبت است. وی توضیحی فیزیولوژیکی را برای این دو احساس ارائه داشت. علاوه بر انقباض واستراحت اعصاب که دلایل اصلی به وجود اورنده "عالی"و "زیبا"می باشند, بورک بعضی ویژگی ها و خصوصیات را به عنوان منابع به وجود اورنده این دو احساس شناسایی کرد. این منابع در رمان بلندی های بادگیردیده می شوند که از این رو ارزش رمان را از لحاظ زیبایی شناسی بالا می برد.

بررسی تطبیقی تصویر طبیعت در شعر نیما یوشیج و خلیل مطران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه سلیمی   علی سلیمی

طبیعت و پدیده های آن همواره عرصه ی تاخت و تاز شاعران بوده است. از میان شاعران معاصر، «نیما یوشیج» در ادبیّات فارسی و «خلیل مطران» در ادبیّات عربی از سردمداران طبیعت سرایی در شعر هستند. طبیعت گرایی مشخصّه ی بارز شعر «نیما یوشیج» و «خلیل مطران» است که روحیه ی متفاوت آن دو سبب شده تا پدیده های طبیعی، در شعر هریک از این دو، رنگی ویژه به خود بگیرد. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و احساس تنهایی، از جمله عواملی است که دو شاعر را به دامن طبیعت کشانده است. در این میان بهره ی «نیما» بیشتر از «مطران» است و این طبیعت در شعر «نیما»، به نمادی برای بیان دردها و مشکلات و اعتراض علیه اوضاع حاکم بر جامعه تبدیل شده است در حالی که این طبیعت در شعر «مطران» به دوست و همدمی برای او تبدیل شده و طبیعت آیینه ی تمام نمای آلام و احزان اوست و تصویر صادقی از زندگی سراسر رنج و شکست او را ارائه می دهد. پدیده های مشترکی از طبیعت در دیوان اشعار هر دو شاعر رخنه یافته از جمله تصویر حیوان، گل، ستاره، شب و ... که خود دارای وجوه اشتراک و تفاوت هایی هستند. هرکدام در عالم خیال شاعرانه، از این پدیده های طبیعی، نمادی متناسب با احساسات درونی خود خلق نموده اند. لازم به ذکر است که همدردی و دلسوزی نسبت به همنوعان و حساسیّت نسبت به مشکلات و مسائل زندگی در شعر «نیما» پیرامون طبیعت برجسته تر است در حالی که اشعار «مطران» عاطفی است و این به دلیل داشتن روحیه ی رمانتیک اوست. افزون بر این «نیما» و «مطران» هر دو از پیشوایان نوگرایی در ادبیّات خود هستند و به گونه ای دست به نوآوری زده اند. نوآوری «نیما» شامل دگرگونی در شکل و محتوای شعر است امّا نوآوری «مطران» محتوایی است.

ارزیابی منابع معدنی ژرمانیوم در کشور و بررسی روش های بهینه استحصال ژرمانیوم از منابع اثبات شده
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده فنی 1391
  فاطمه سلیمی   غلامرضا کریمی

در این پایان نامه، منابع معدنی ژرمانیوم در ایران بصورت مقدماتی مطالعه شده و همزمان امکان استحصال ژرمانیوم از کنسانتره سولفید روی و خاکستر زغال سنگ بررسی شده است. بدین منظور ابتدا از چند معدن سرب و روی و زغال سنگ و کارخانه های فرآوری، نمونه گیری به عمل آمد و مشخص گردید کنسانتره سولفید روی کارخانه های باما، لکان و کوشک به ترتیب حاوی 50.39، 14.63 و 25.8 گرم در تن ژرمانیوم می باشند. نتایج مطالعات برای اولین بار نشان داد که ژرمانیوم دارای پتانسیل خوبی در کشور می باشد که عموما همراه با برخی ذخایر سولفور فلزی تمرکز یافته است. آزمایش های لیچینگ بر روی کنسانتره سولفید روی، نشان داد که در شرایط غلظت اسید سولفوریک g/l100، دمای ?c 60-40، زمان نیم ساعت و نسبت جامد به مایع g/ml 8/1، می توان حدود 76.6، 90 و 65.4 درصد ژرمانیوم موجود در کنسانتره های باما، کوشک و عمارت را در یک مرحله لیچینگ حل نمود. در آزمایش های ترسیب ژرمانیوم از محلول لیچ حاصل از مرحله لیچینگ ، ابتدا تانن اضافه شد، سپس دما تا ?c 100-90 افزایش داده شد. نتایج نشان دادند که در نمونه های باما، کوشک و عمارت 80%،92% و 61% ژرمانیوم موجود را به صورت انتخابی می توان راسب کرد.

مهار بیان ژن cxcr1 توسط وکتور لنتی ویروسی حامل microrna در سلول های بنیادی سرطانی سینه به منظور القای مرگ سلولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1391
  فاطمه سلیمی   مهدی فروزنده مقدم

سرطان سینه با وقوع بیش از 5000 مرگ در سال، هنوز از عوامل مهم مرگ ومیر است. با پیدایش فرضیه سلول های بنیادی سرطانی، محققان همواره به دنبال بررسی هدف های ممکن برای از بین بردن آنها بوده اند. این سلول ها، سلول های تمایز نیافته داخل بافت توموری هستند که دارای ویژگی خودتکثیری و توانایی ایجاد تومور جدید می باشند. همچنین این سلول ها به شیمی درمانی و رادیودرمانی مقاومند. ویژگی اخیر دلیل بازگشت تومور پس از این گونه درمان های رایج می باشد. برای ازبین بردن کامل تومور نیاز است که این سلول ها مورد هدف قرار گیرند. مسیرهای پیام دهی التهابی نقش مهمی در برهم کنش بین سلول های بنیادی سرطانی و محیط اطراف آن ها دارند. فعالیت مولکول های دخیل در این مسیرها باعث افزایش قدرت رشد و تکثیر این سلول ها می شود. به عنوان یک عامل التهابی مهم، اینترلوکین 8 پس از اتصال به گیرنده اش cxcr1، سبب افزایش رگ زایی و تکثیر سلولی و نیز بدخیمی در سلول های بنیادی سرطانی سینه می شود. علاوه بر این افزایش بیان ژن cxcr1 در سلول های بنیادی سرطانی سینه با شاخص cd44+/cd24و نیز سلول های با فنوتیپ aldh+ دیده شده است. بنابراین کاهش بیان این ژن می تواند اثر il-8 را روی این سلول ها کاهش دهد و سبب القای مرگ سلولی در آن ها شود. در این مطالعه به منظور ;کاهش بیان ژن cxcr1، microrna ساختگی که دارای توالی های لازم برای پردازش در سلول هدف بود، ابتدا در وکتور pcdna 6.2 کلون شد. سپس قطعه emgfp/microrna به وکتور لنتی ویروسی plex/mcs lentiorf منتقل شد. سلول های hek293t برای تولید ذرات ویروسی حامل قطعه مورد نظر مورد استفاده قرار گرفتند. سلول های رده سلولی mda-mb231 که دارای درصد بالایی سلول های cd44+/cd24- هستند، با ویروس حامل microrna آلوده شدند. روش real-time pcr، کاهش بیان ژن cxcr1 را نسبت به سلول های تیمار نشده نشان داد. کاهش قدرت زنده ماندن سلول ها در اثر این مهار نیز توسط تست mtt تأیید گردید.

تحلیل محتوای مفهوم عفاف و حجاب در کتاب های داستانی کودکان رده ی سنی ب و ج در سال های 1370 و 1390
پایان نامه دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  فاطمه سلیمی   رویا برادر

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین مفاهیم و نمادهای عفاف و حجاب و سنجش میزان حضور آنها در کتاب های داستانی کودکان رده ی سنّی ب و ج در سال های 1370 و 1390 انجام شده است. روش‏شناسی: این پژوهش به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کتاب های داستانی است که در سال های 1370 و 1390 برای کودکان رده ی سنّی ب و ج چاپ شده است. از تعداد 2110 عنوان کتاب مرتبط، 423 عنوان، به صورت تصادفی و با استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب گردید که از این میان، 113 عنوان کتاب، مربوط به سال 1370 و 310 عنوان کتاب مربوط به سال 1390 می باشد. یافته‏ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که بین نمادها و مفاهیم عفاف و حجاب در کتاب های داستانی رده ی سنّی ب و ج در سال 1370 و 1390 تفاوت معناداری وجود ندارد، با این وجود در محتوای کتاب های داستانی رده ی سنّی ب و ج در سال 1370 به میزان 94/31% و در سال 1390 به میزان 86/31% به مفاهیم و نمادهای عفاف و حجاب اشاره شده است. به این ترتیب مشخص می شود که فراوانی نمادها و مفاهیم عفاف و حجاب در محتوای کتاب های داستانی رده سنّی ب و ج در سال 1370 بیشتر از سال 1390 می باشد. از بین نمادها و مفاهیم عفاف و حجاب، در هر دو سال مورد نظر، پیراهن به ترتیب با 7/30% در سال 1370 و 1/33% در سال 1390 بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. در میان نمادها و مفاهیم عدم رعایت عفاف و حجاب نیز زیور آلات با 7/13% در سال 1370 و موی نمایان با 6/15% در سال 1390 بیشترین فراوانی را داشته اند. اگرچه 74/32% از کتاب های داستانی رده ی سنّی ب و ج در سال 1370 و 8/35% از کتاب های مربوطه در سال 1390 را آثار ترجمه شده تشکیل می دهد، در محتوای آنها به میزان 6/60% در سال 1370 و 7/63% نیز در سال 1390 به نمادها و مفاهیم عدم رعایت عفاف و حجاب اشاره شده است. نتایج دیگر حاکی از آن است که بیشتر مفاهیم و نمادهای حجاب در سال 1370 مربوط به رده ی سنی ج با فراوانی 5/31% و در سال 1390 مربوط به رده ی سنّی ب با فراوانی 3/42% می باشد. نتیجه: یافته های پژوهش نشان می دهد که محتوای کتاب های داستانی کودکان رده ی سنّی ب و ج در سال های 1370 و 1390 به طور کافی به مفاهیم و نمادهای عفاف و حجاب نپرداخته اند و نیز به پوشش چادر به عنوان حجاب برتر در رتبه های بالا اشاره نشده است. از این رو لازم است نسبت به این ارزش در کتاب های داستانی کودکان توجّه بیشتری صورت گیرد.

برخی کران های پایین برای کوچکترین مقدار تکین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده علوم 1394
  مجید ادیب

مقادیر ویژه و به طبع آن مقادیر تکین ماتریس ها نقش مهمی در بحث همگرایی روش های تکراری حل دستگاه های خطی دارند. از آنجا که در بسیاری از مسائل عملی نیازی به محاسبه ی دقیق مقادیر تکین نمی باشد و نیز محاسبه ی دقیق آن ها امری هزینه بر و زمان بر است، لذا یافتن تقریب هایی برای مقادیر تکین، به ویژه کوچک ترین مقدار تکین ماتریس ها اهمیت بسزایی دارد. به همین علت در این پایان نامه کران های پایین مختلفی برای کوچکترین مقدار تکین ماتریس ها ارائه و سپس با مثال های عددی به مقایسه برخی از آن ها می پردازیم.