نام پژوهشگر: زینب عادلی

کنترل علف هرز تاج خروس ریشه قرمز در مزرعه سویا تحت شرایط مدیریتی متفاوت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1389
  زینب عادلی   محمدعلی باغستانی میبدی

چکیده به منظور کنترل علف هرز تاج خروس ریشه قرمز در مزرعه سویا تحت شرایط مدیریتی متفاوت، آزمایشی در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. آزمایش به صورت طرح کرت های خرد شده نواری در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش روش های کاشت هیرم کاری وخشکه کاری در ردیف های افقی و روش های کنترل علف هرز که شامل استفاده از علف کش، وجین به وسیله ابزار مکانیکی، وجین کامل و شاهد است، در ردیف های عمودی بررسی شد و تراکم سویا شامل فاصله ردیف 35 سانتی متر، 50 سانتی متر و 65 سانتی متر در داخل کرت های اصلی خرد شدند. نتایج نشان داد که عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع، وزن خشک و شاخص سطح برگ سویا به طور معنی دار تحت تاثیر روش های کنترل علف هرز قرار گرفت. دو تیماری که بیشترین میزان عملکرد دانه را به خود اختصاص داده اند، تیمارهایی می باشند که عمل وجین در آن ها انجام شده است که دلیل آن حذف کامل علف هرز و حذف رقابت بر سر منابع مختلف بین علف های هرز و سویا می باشد. همچنین عملکرد دانه، تعداد غلاف در بوته و شاخص سطح برگ به طور معنی دار تحت تاثیر فواصل کشت سویا قرار گرفت. نتایج مربوط به شاخص های رشدی تاج خروس نیز نشان داد که ارتفاع و وزن خشک تاج خروس تحت تاثیر فواصل کشت سویا قرار گرفت به طوری که در فاصله کشت 35 سانتی متر ارتفاع و وزن خشک تاج خروس کاهش یافت. در واقع می توان گفت فواصل کشت نزدیک تر باعث کنترل بهتر علف هرز می شود. به این ترتیب با کاهش فواصل کشت و از طریق افزایش توان رقابتی گیاه زراعی می توان شاخص های رشد تاج خروس را تضعیف نمود. کلمات کلیدی: سویا، تاج خروس ریشه قرمز، فاصله کشت، علف هرز

تدوین مدل جامع سازماندهی کالبدی شبکه امن شهری به منظور کاهش آسیب پذیری در مواقع بحران (نمونه موردی شهر قزوین)
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده معماری و شهرسازی 1390
  زینب عادلی   بهرام امین زاده گوهر ریزی

مدیریت بحران به مجموعه اقداماتی اطلاق می شود که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع سانحه، جهت کاهش هر چه بیشتر خسارات و عوارض آن صورت می گیرد . یکی از معضلاتی که همواره و در طی قرون متمادی، زندگی جوامع انسانی را مورد تهدید قرار داده است، وقوع بلایا و سوانح طبیعی است. این اقدامات با توجه به انواع بلایای طبیعی و محیطی که این گونه بلایا در آن رخ می دهد، متفاوت است. یکی از نواحی که در صورت وقوع بلایا به خصوص زلزله، آسیب های جدی را متحمل می شود، نواحی شهری است که این مسئله خود، ضرورت برنامه ریزی ها در راستای کاهش آثار بحران را بیش از پیش روشن می سازد. در مناطق شهری، اثرات زیانبار معمول در اثر وقوع سوانح طبیعی، شامل تلفیقی از ویرانی های کالبدی و اختلال عملکرد عناصر شهری است. انهدام سازه ها و ساختمان های مسکونی، شریان های ارتباطی و حیاتی نظیر راه ها، خطوط تلفن، برق، لوله کشی آب، گاز و ... از مواردی است که می توان به آن اشاره نمود. علاوه بر آسیب های مستقیم ناشی از ویرانی تاسیسات و ابنیه، خسارات ناشی از حوادث تبعی نظیر نشت گاز و آتش سوزی را نیز باید مدنظر داشت. حوادث انسانی به عنوان یکی دیگر از ابعاد بحران است که این تلفات به خصوص در مناطقی که از جمعیت زیاد برخوردارند و دارای بافت فشرده ای می باشند، بیشتر می گردد. در کنار بسیاری از علوم و دانش های مطرح در راستای کاهش آسیب ها و تلفات ناشی از زلزله، دانش شهر سازی را می توان از جمله دانش های موثر در این زمینه دانست. کاهش آسیب-پذیری و ایمن سازی شهرها در برابر خطرات ناشی از زلزله، زمانی محقق خواهد شد که به عنوان یک هدف در تمامی سطوح برنامه ریزی مد نظر قرار گیرد. در این میان، برنامه ریزی شهری به عنوان سطح میانی برنامه ریزی، از جمله کارآمدترین سطوح برنامه ریزی برای کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله مطرح می شود. به منظور سازماندهی کالبدی بافت در راستای کاهش آسیب پذیری ضروری است، شبکه ای منسجم و حیاتی تحت عنوان"شبکه امن شهری" را تشخیص داد. این شبکه تنها مجموعه ای از خیابان ها و معابر نیست بلکه مجموعه ای پیوسته و سازمان-یافته از شبکه معابر اصلی و مهم ترین مراکز مورد نیاز در مواقع بحران است . شبکه ای که تحت هر شرایطی باید اختلال در آن جلوگیری به عمل آید. در این پژوهش، کوشش شده است تا با تعریف معیار ها و شاخص های محیطی، جمعیتی-اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، میزان آسیب پذیری نواحی 19 گانه شهر قزوین با استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه مورد ارزیابی قرار گیرد. در انتها مشخص گردید، 3 ناحیه از 19 ناحیه شهر قزوین آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله دارند. این مسئله لزوم توجه به ایمن سازی و مقاوم سازی بافت های شهری را بیش از پیش مشخص می سازد. پس از آن، عناصر کالبدی حیاتی و موثر در مدیریت بحران به منظور کاهش آسیب پذیری در مواقع بحران شناسایی شدند. سپس مکان بهینه این مراکز با تعریف معیارها و شاخص هایی مشخص گردید. در نهایت با توجه به ضوابط و استانداردهای حاکم بر راه های اولیه و ثانویه و مکان قرارگیری این مراکز و دسترسی به مراکز مختلف در کوتاه-ترین زمان ممکن، راه های اولیه و ثانویه در شهر قزوین مشخص شدند.