نام پژوهشگر: طلعت جهانگیری

بررسی جایگاه خلیج فارس در سیاستهای منطقه ای ایالات متحده ی آمریکا با تکیه بر دکترین نیکسون (1969 ـ 1979 م/ 1348 ـ 1357 ش)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  طلعت جهانگیری   علی اکبر کجباف

چکیده با اعلام خروج نیروهای انگلستان از شرق سوئز و خلیج فارس در سال 1968 م/ 1347 ش، آمریکا به عنوان ابرقدرت غرب به تدریج نفوذ خود را در منطقه ی خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم گسترش داد تا از توسعه ی نفوذ شوروی در منطقه جلوگیری نماید. با مطرح شدن مسئله ی خلاء قدرت و تغییر موازنه ی قدرت در منطقه، آمریکا با زمینه سازی های سیاسی و تبلیغاتی حضور رسمی خود را به عنوان حافظ منافع غرب در خلیج فارس اعلام نمود. با توجه به اهمیت راهبردی خلیج فارس در سیاست خارجی منطقه ای آمریکا، درسال 1969 م/ 1348 ش، بر اساس دکترین نیکسون ـ کیسینجر، سیاستی به نام سیاست دو ستونی برای حفظ سلطه بر منطقه با هزینه ی دولتهای محلی جهت بومی کردن مسائل منطقه ای اتخاذ شد که بر مبنای آن، ایران ستون نظامی و عربستان ستون مالی آن را تشکیل می دادند. سیاست دو ستونی حدود ده سال در منطقه ادامه یافت تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 م/ 1357 ش، با توجه به تغییر نظام سیاسی و سیاست خارجی جدید «نه شرقی، نه غربی» ایران و اعلام خروج جمهوری اسلامی ایران از پیمان سنتو، آمریکا با از دست دادن حمایت ایران در سیاستهای منطقه ای خود به عنوان یکی از پایه های آموزه ی دو ستونی، سرانجام این نظام امنیتی یعنی راهبرد منطقه ای آمریکا در خلیج فارس در خلال دهه ی 1970 م/ 1350 ش، با شکست مواجه شد. در این پایان نامه سعی شده است تا به بررسی جایگاه خلیج فارس در سیاستهای منطقه ای آمریکا در چارچوب دکترین نیکسون طی سالهای 1979 ـ 1969 م/ 1357 ـ 1348 ش، پرداخته شود. روش تحقیق در این پایان نامه بر اساس منابع کتابخانه ای و آرشیوی است و از نوع توصیفی ـ تحلیلی می باشد. کلید واژه ها: ایالات متحده آمریکا، ایران، خلیج فارس، دکترین نیکسون، راهبرد، سیاست خارجی، منافع حیاتی.