نام پژوهشگر: سید عطا الله بیطرف

مدل سازی مبتنی بر نظریه در علوم اجتماعی با تأکید بر استنتاج فازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده برق و کامپیوتر 1389
  سید عطا الله بیطرف   وحید قاسمی

مدل سازی مبتنی بر نظریه به روش های مدل سازی گفته می شود که داده های کیفی، یعنی گزاره های زبانی، را جهت ساخت مدل سیستم به کار می گیرند. مدل سازی در علوم اجتماعی از داده های کمی، یا اطلاعات بدست آمده از پرسش نامه ها، و اطلاعات کیفی، یعنی نظریات کارشناسانه که شامل مبانی نظری و چهارچوب های نظری تحقیق می شوند بهره برده است. از روش های جدید و مرسوم در مدل سازی های علوم اجتماعی، می توان به مدل سازی معادله ساختاری اشاره کرد که مدل مطلوب برای یک سیستم را مدلی می داند که شاخصه های آماری و الزامات مبانی نظری را توأمان برآورده سازد. در الگوریتم پنج مرحله ای مدل سازی معادله ساختاری که بصورت بازگشتی اجرا می شود بصورت تناوبی شاخصه های آماری برازش مدل پیشنهادی با داده های نمونه ای را مورد سنجش قرار داده و بصورت همزمان نظرات کارشناسان نیز پارامترهای پیشنهادی را تأیید و یا تکذیب می کنند. الگوریتم بازگشتی مذکور هنگامی پایان جستجو را اعلام می کند که مدل نهایی مورد تأیید مبانی نظری و شاخصه های آماری باشد. گاه ممکن است که این حلقه به نتیجه ی مطلوبی نیز ختم نشود که در این صورت پژوهش های بعدی تئوریک لازم خواهد بود. علاوه بر مدل سازی معادله ساختاری، روش های شناخته شده در مدل سازی های فازی، تحلیل مجموعه ای و نقشه های ادراکی انواع مدل هایی هستند که در متن این پایان نامه به عنوان روش های مدل سازی کیفیت محور مورد توجه تحقیق بوده اند. در مدل سازی معادله ساختاری و نقشه های ادراکی، ارتباطات علی و معلولی درون ساختاری برای سیستم تحت بررسی مورد توجه قرار گرفته و مدل بدست آمده ارزش تحلیل های حساسیت را برای عواملی که ساختار درونی سیستم را تشکیل می دهند دارد. روش های مدل سازی فازی عمدتاً نگاهی ورودی-خروجی داشته به عنوان روش هایی پیش بین کاربرد دارند. تحلیل مجموعه ای نیز با استفاده از جداول تقاطعی آماری، گروه بندی های محقق را در ارتباط با متغیرهای مختلف اجتماعی روبروی همدیگر قرار داده و گزاره های زبانی تناظری را از روی آن ها استخراج می کند. با ورود منطق فازی به تحلیل های مجموعه ای قسمی جدید از گزاره های تقریبی قابل ساخت خواهند بود که پژوهشگران را به نسبیت های موجود در ارائه ی مفاهیم و نظریات نزدیک تر می کند. به طور کلی می توان روش هایی که در کنار داده های کمی از عوامل انسانی و نظریات آن ها به عنوان اطلاعات ورودی در جهت مدل سازی و یا تصمیم گیری استفاده می کنند را در تمام کاربردهایی که در آن ها به اطلاعات صرف کمی اطمینان کافی وجود ندارد مفید دانست. این مهم در بین جامعه شناسان که معمولاً به اعداد و ارقام صرف اعتماد ندارند حیاتی تر است، اما نمی توان کاربردهای صنعتی روش های مذکور را نیز نادیده گرفت. «تنظیم خروجی مطلوب در یک فرآیند نیمه-خودکار بر اساس سلیقه کاربر» با توجه به مفهوم مطلوب بودن یک انتخاب چالش برانگیز است که از طرفی حضور عامل انسانی را در حلقه تنظیم خروجی ضروری دانسته و کنترل نیمه-خودکار را در شرایطی که هدف از کنترل، مطلوب بودن مقدار تنظیم باشد به کنترل تمام-خودکار خروجی ترجیح می دهد و هم از طرف دیگر وجود تجهیزاتی را که قادر باشند میان زبان کامپیوتر و زبان انسان ارتباط برقرار نمایند را لازم می داند. «جعبه افزار ساخت سیستم های فازی خالص» یک جعبه افزار گرافیکی جدید و از دستاوردهای این پایان نامه است که امکانات جدیدی را جهت نیل به ارتباط آسان تر انسان و کامپیوتر معرفی کرده است. گرافیک و چینش هدفمند تکمه های نرم افزار، ارتقاء انتخاب کاربر در تعریف مجموعه های فازی بعلاوه ی پیشنهاد الگوریتمی در جهت ساخت تمام مجموعه های فازی متناظر با تمام واژگان زبانی متصور، از روی تعداد محدودی مجموعه ی فازیِ کلیدی، از ملاحظات کاربردی در جهت کاربرپسندی و کارآیی این جعبه افزار می باشند.