نام پژوهشگر: سید یوسف خالقی امری

بررسی و مقایسه اصحاب اخدود در نهج البلاغه و متون تفسیری فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1389
  سید یوسف خالقی امری   سید علیرضا حجازی

قرآن تصویر شگفت تقابل کفر و ایمان اصحاب اخدود را طی پنج آیه سوره بروج (چهار تا هشت) آورده است. از زمان و مکان وقوع این حادثه شگفت و عاملان انسانی آن سخنی به میان نیامده است. از دهه های آغازین اسلام، مفسرین و اندیشمندان علوم قرآنی، در مجالس تفسیر قرآن مساجد، به بررسی اصحاب اخدود می پرداختند. اولین گزارشها، از طریق مسیحیانی که از نجران به کوفه و مراکز علمی مسلمانان مهاجرت کرده بودند، میان مسلمین انتشار یافت. همچنین آنچه در این خصوص، از احبار مسلمان شده روایت کرده اند (غالباً تحریف شده و با نام اسرائیلیات در تفاسیر معروف می باشد) میان مسلمانان رواج یافت منابع قابل اعتماد نمی تواند باشد. نقل قول های غیر موثّقی نیز در منابع اسلامی موجود است که قابل اعتماد نیست. ولی روایاتی اندک از امام علی(ع) و معصومین(ع) در این خصوص آمده که می توان به آن استناد کرد. چهار عنصر اصلی: گودال پرآتش، آتش و برافروزندگان آن، حالت قعود اصحاب اخدود بر لبه گودال پرآتش، و مومنانی که در آتش انداخته می شدند؛ تصویر ساز این واقعه هستند. قرآن کریم، با ذکر صریح آیه 8 بروج راه را بر هرگونه ادعای دیگر، برای طرح انگیزه های نادرست، بسته است. قرآن با ذکر آیه: «وما نَقَموا مِنهم اِلاّ اَن یومنوا باالله العزیز الحمید»، فقط تقابل ایمان و کفر را، انگیزه ی وقوع حادثه می داند در حالی که منابع یهودی و مسیحی انگیزه های سیاسی، اقتصادی، تعصّب دینی آتش افروزان و تقابل چهار دولت: ایران، روم، حبشه و یمن را دخیل می دانند. باتوجه به طرح همه نظریه ها و نقدهای وارده بر آن، ما کلام منقول از امام علی(ع) و تفسیر المیزان را صحیح ترین تفسیر در این خصوص می دانیم. براساس کلام امام علی(ع) این واقعه در سرزمینی اتّفاق افتاد که پیامبرشان حبشی بود، بدون ذکر زمان و مکان و عاملان انسانی آن. منابع تحقیقی ما، اندک و پراکنده، و دارای مشترکات مضمونی بسیار، و نیز تعارضات آشکارمی باشد که ما نیز ناچار از ذکر مکرر مشترکات و تعارضات آن شده ایم. نبودن اتفاق نظر کار تحقیق رامشکل کرده، وبه ناچار در سطور مختلف به عنوان شاهد، به تکرار آرا و اقوال منابع پرداختیم که امید است پذیرفته شود. محدوده جغرافیایی این واقعه را: روم، بین النهرین، حبشه و یمن دانسته اند. نیز عوامل آن را: نبوکدنصر، انتیاخوس رومی، ذی نواس و حاکمان حبشه گفته اند؛ سخنان پراکنده و آمیخته به شبهه و سوال.