نام پژوهشگر: خسرو صادقی بروجنی

جهانی سازی و تاثیر آن بر نابرابری های اجتماعی در کشورهای کم توسعه (مورد مطالعه: ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  خسرو صادقی بروجنی   مهدی ادیبی سده

چکیده: اصطلاح globalization و معنا و مفهومی که از آن برداشت می شود همواره مورد چالش نظریه پردازان و اندیشمندان حوزه های گوناگون بوده است. در کنار مفهوم متداولی که ضمن اتخاذ رویکردی مثبت و یا بی طرفانه برآیند جهانی شدن را همگرایی جهانی در نظر می گیرد، دسته ای از صاحب نظران با اشاره به نولیبرالیسم به عنوان ایدئولوژی حاکم بر جهانی شدن معاصر، آن را حاوی معنای جدیدی می دانند که اهداف ایدئولوژی نولیبرالیسم را دنبال می کند. طی سه دهه ی گذشته برنامه های «تعدیل ساختاری» که دارای درونمایه ی نولیبرالی می باشند، از مهم ترین برنامه هایی بوده اند که در جهت تحقق بخشیدن به اهداف جهانی شدن نولیبرالی در کشورهای کم توسعه اجرا شده است. در این پژوهش سعی شده است، ضمن بیان مفهوم جدید جهانی شدن در پیوند با ایدئولوژی نولیبرالیسم، ابعاد سیاسی و فرهنگی آن و به ویژه تأثیری که بر نابرابری های اجتماعی در کشورهای کم توسعه داشته است بررسی شود. روش تحقیق مطالعه ی این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد و روش گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی است. مورد مطالعه در این پژوهش کشور کم توسعه ی ایران می باشد. در این پژوهش نابرابری اجتماعی در مناطق کم توسعه یِ جهان در سه بعد نابرابری های طبقاتی، کشوری و جنسیتی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در مورد ایران از شش شاخص که عبارت است از شاخص توسعه انسانی (hdi)، شاخص توسعه مرتبط با جنسیت (gdi)، شاخص ارتقای جنسیت(gem) ، شاخص فقر انسانی (hpi)، نسبت هزینه های غیرخوراکی به خوراکی و دخانی و ضریب جینی استفاده شده است. بر اساس نتایج این پژوهش در کشورهای کم توسعه و در دوران موسوم به جهانی سازی (پس از 1980) به جز مناطق شرق و جنوب آسیا در مناطق دیگر نابرابری اجتماعی افزایش یافته است. ایران نیز در دوره ی پس از جنگ و در دوره هایی که اجرای برنامه های نولیبرالی تعدیل ساختاری شدت گرفته است، شاهد افزایش نابرابری ها بوده است، اما در دوره هایی که اجرای این برنامه ها محافظه کارانه تر و با ملاحظه ی آثار منفی آن ها بوده است، شاخص های فوق الذکر اگر چه دارای افت و خیزهایی بوده است اما در کل بهبود یافته اند. جهانی سازی همچنین الگوی خاصی از دموکراسی و فرهنگ را در سه دهه ی اخیر ترویج داده است که همگرایی زیادی با اهداف و برنامه های نولیبرالیسم دارد. با وجود این، چنین اهداف و برنامه هایی با مقاومت و اعتراض جنبش های اجتماعی با سازماندهی نوینی مواجه شده است که در قالب جنبش های ضد جهانی سازی خود را نشان داده است. واژگان کلیدی: جهانی شدن، جهانی سازی، نابرابری اجتماعی، کشورهای کم توسعه، برنامه تعدیل ساختاری، دموکراسی، فرهنگ.