نام پژوهشگر: امیر علیجانی

تاثیر آزادسازی تجاری و نرخ ارز واقعی بر درآمدهای مالیاتی کشورهای عضو d8
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی و غیردولتی شهید اشرفی - دانشکده اقتصاد 1389
  امیر علیجانی   مجید صامتی

چکیده سیاست های آزادسازی تجاری بر ساختار کل اقتصاد اثر گذار است. به اعتقاد بسیاری از محققین، آزادسازی تجاری باید منجر به ایجاد یک سیستم تجاری آزاد شود که در آن کلیه تحریف های تجاری حذف شود. ولی همزمان با آزادسازی تجاری، اکثر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه به دلیل مشکلات ساختار اقتصادی، حداقل در کوتاه مدت با مشکلاتی روبرو بوده اند. یکی از مهمترین مسائل آزادسازی تجاری، از بین رفتن بخش زیادی از درآمدهای مالیاتی دولت ها است. از طرفی دیگر اصلاحات در سیاست ارزی، یک بخش جدایی ناپذیر اثر آزادسازی محسوب می گردد؛ زیرا اصلاحات از طریق آزادسازی تجاری به وسیله کاهش ارزش پول و افزایش نرخ ارز حمایت گردیده است. به طور کلی می توان گفت که موفقیت آمیز بودن آزادسازی تجاری، به طور عمده توسط سیاست های کلان اقتصادی و به ویژه سیاست های مناسب نرخ ارز امکان پذیر می باشد. در این مطالعه، با توجه به شرایط خاص کشور های در حال توسعه و با بهره گیری از سایر مطالعات انجام شده در این زمینه، الگویی برای درآمد های مالیات کل طراحی شده است. همچنین درآمد های مالیات کل به سه دسته کلی، مالیات بر کالاو خدمات، مالیات بر درآمد و سود، و مالیات بر تجارت تقسیم گردیده و اثر آزاد سازی تجاری و نرخ ارز واقعی بر روی هر کدام از این اجزا بررسی شده است. در این مطالعه همچنین اثر تورم، تولید ناخالص داخلی و سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی نیز بر درآمد های مالیاتی بررسی شده است. در الگوی مورد نظر، شش کشور حوزه d8 با سری زمانی 2006-1990 به روش گشتاور های تعمیم یافته برازش شده است. نتایج حاصل از تخمین الگوی مورد بحث در حوزه کشور های d8 حاکی از تاثیر مثبت آزاد سازی تجاری بر روی درآمد مالیاتی کل و در آمد های مالیات بر کالا و خدمات و نیز تاثیر منفی آزاد سازی تجاری بر درآمد های مالیات بر تجارت بود. همچنین نرخ ارز واقعی تاثیر منفی بر هر سه دسته درآمد مالیاتی داشت. و در نهایت این مطالعه به هیچ رابطه ای بین آزاد سازی تجاری و درآمد های مالیات بر درآمد و سود دست نیافت. از طرفی دیگر متغیر تورم دارای اثری مثبت بر درآمد های مالیات کل بوده است، ولی رابطه تورم با درآمد های مالیات بر تجارت و مالیات بر کالا و خدمات غیر معنی دار بوده است. سهم بخش کشاورزی بر روی درآمد های مالیاتی مثبت بوده است. یعنی تاثیر سهم کشاورزی بر درآمد مالیات کل، درآمد های مالیات بر تجارت و مالیات بر کالا و خدمات معنی دار و مثبت بوده است. در نهایت تاثیر تولید ناخالص داخلی بر درآمد های مالیاتی متفاوت بوده است، به طوری که تاثیر این متغیر بر درآمد های مالیات بر تجارت و مالیات بر کالا و خدمات مثبت بوده است، ولی با درآمد مالیاتی کل رابطه ای غیر معنی دار داشته است.