نام پژوهشگر: محمد رضا قنبرپور

شبیه سازی جریان رودخانه با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: حوزه قره آغاج استان فارس)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده منابع طبیعی 1388
  مهدی جلالی   محمود حبیب نژاد روشن

به منظور پیش بینی جریان رودخانه در حوزه های آبخیز طی سالیان متمادی روشهای مختلفی ابداع گردیده که کارایی آنها نیز به اثبات رسیده است. یکی از این مدلهای شیبه سازی، شبکه های عصبی مصنوعی است که می تواند با دقتی در خور توجه واقعیات موجود را به تصویر بکشد. در این تحقیق به منظور شبیه¬سازی دبی به بررسی و تاثیر پارامترهای هواشناسی بر روی جریان رودخانه قره آغاج پرداخته شد. برای این منظور از آمار دبی، بارش و دمای ماهیانه ایستگاههای موجود حوزه با طول دوره آماری 23 سال (83-1360) استفاده گردید. داده های موجود پس از نرمال سازی به سه دسته آموزش، صحت سنجی و آزمایش تقسیم و به 5 صورت متفاوت و 9 مدل با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با قانون پس انتشار خطا و توابع یادگیریlm و gdx مورد آزمون قرار گرفتند. بهترین آرایش شبکه با استفاده از تابع یادگیری lm به صورت 1-21-9 با مقادیر ضریب همبستگی 1 و 1 بترتیب برای داده های آموزش و تست و برای تابع یادگیری gdx نیز به صورت 1-13-7 با مقادیر ضریب همبستگی 94/0 و 96/0 حاصل گردید. نتایج حاصل بیانگر تاثیر پارامترهای هواشناسی مانند دما و بارش روی جریان خروجی حوزه و اختلاف بسیار ناچیز بین داده های شبیه سازی شده با مقادیر مشاهداتی می باشد. همچنین شبکه های عصبی در شبیه سازی جریان رودخانه با تابع یادگیری lm کارایی بهتری را نشان داد.

بررسی روند تغییرات کیفی منابع آب زیرزمینی (مطالعه موردی؛ دشت قائم شهر- جویبار، استان مازندران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده منابع طبیعی 1389
  الماس رحمانی   محمد رضا قنبرپور

چکیده در سال های اخیر، بیشتر تحقیقات در کشور های صنعتی از مسئله بهره برداری و تامین آب های زیرزمینی به مسئله کیفیت آب زیرزمینی تغییر یافته است، دشت قائم شهر- جویبار قسمتی از دشت بزرگ منتهی به دریای خزر با آبخوان کم عمق است. آب های زیرزمینی کم عمق بیشتر و زودتر از آب های عمیق در معرض آلودگی قرار می گیرند. با توجه به هیدروگراف واحد دشت قائم شهر- جویبار در دوره آماری 87-1364 سطح آب زیرزمینی دارای نوسانات افزایشی و کاهشی بوده است اما به طور کلی سطح آب زیرزمینی 2/1 متر افزایش یافته است. نتایج آزمون من-کندال و نقشه تراز سطح آب نیز افزایش سطح آب زیرزمینی را نشان دادند. بین بارش و سطح آب زیرزمینی ضریب همبستگی معنی داری وجود دارد. همزمان با افزایش کمی آبخوان، کیفیت آبخوان در دوره مورد مطالعه بهبود یافته است. بررسی نقشه های هم مقدار mg، ca، na، cl، so4، hco3، tds، th، k و ec نشان داد که مقدار آنها کاهش یافته است و این نتایج در بررسی این عوامل با استفاده از آزمون من- کندال نیز تایید شد. همچنین به طور کلی بیشترین غلظت در نواحی ساحلی و کمترین غلظت این عوامل در نواحی ابتدای دشت و جنوب دشت می باشد. براساس طبقه بندی آب آبیاری طبق نظر ویلکوکس در حال حاضر آبخوان دشت در دو کلاس c3s1, c3s2 قرار می گیرد که دارای آب شور است و باید با تمهیدات ویژه ای مورد استفاده قرار گیرد. نتایج طبقه بندی آب شرب(طبقه بندی شولر) نشان داد که در حال حاضر دشت دارای آب در کلاس متوسط تا مطبوع می باشد که این نشان دهنده بهبود کیفیت آب زیرزمینی در دشت قائم شهر-جویبار می باشد.

اولویت بندی سیل خیزی واحد های هیدرولوژیکی حوضه آبخیز با استفاده از مدل hec-hms مطالعه موردی: حوضه آبخیز بابل رود،استان مازندران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده منابع طبیعی 1389
  مجید بازدار   محمد رضا قنبرپور

چکیده امروزه سیل به عنوان یکی از بزرگترین بلاهای طبیعی، سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی را در سرتاسر دنیا به بار می آورد. یکی از راه هایی که می توان خسارات ناشی از سیلاب را کاهش داد، تعیین مناطق مولد سیلاب و اعمال روشهای مناسب کنترل آن می باشد. با استفاده از روشهای اولویت بندی سیل خیزی می توان نواحی بحرانی را از نظر سیل خیزی مشخص نمود. در این مطالعه که در حوضه آبخیز بابل رود انجام گرفت، با استفاده از مدل hec-hms، شبیه سازی بارش- رواناب بر اساس 5 واقعه در این حوضه انجام گرفت. از 5 واقعه انتخابی، 4 واقعه برای کالیبراسیون و 1 واقعه برای اعتبارسنجی مدل استفاده شد. نتایج اعتبار سنجی مدل نشان داد که همبستگی خوبی بین هیدروگراف مشاهده ای و هیدروگراف محاسباتی وجود دارد (r2=0.87). در نهایت با استفاده از روش حذف انفرادی هر واحد هیدرولوژیک در هر بار اجرای مدل، سهم هر یک از واحدهای هیدرولوژیک در دبی خروجی کل حوضه تعیین گردید. اینکار منجر به اولویت بندی سیل خیزی واحدهای هیدرولوژیک گشته تا بتوان عملیاتهای مناسب کنترل سیل را اتخاذ نمود. در این مطالعه همچنین با از بین بردن عامل مساحت هر واحد هیدرولوژیک، اولویت بندی سیل خیزی به ازای سطح نیز انجام گرفت. نتایج نشان داد که سهم مشارکت هر واحد هیدرولوژیک در سیل خروجی کل حوضه تنها تحت تاثیر مساحت و دبی اوج آن واحد هیدرولوژیک نمی باشد. به طور مثال زیر حوضه کارسنگ رود علی رغم اینکه رتبه مساحت و دبی اوج آن به ترتیب3 و 2 بود ولی به عنوان سیل خیز ترین زیرحوضه شناخته شد.