نام پژوهشگر: قاسم پورحسن

بررسی دیدگاه سید حسین نصر وعبدالکریم سروش در باب معرفت دینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  سیده مریم هاشمی فخر   محمدرضا اسدی

در این رساله دو دیدگاه متفاوت را درباره معرفت دینی مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم. در ابتدا دیدگاه سید حسین نصر که نماینده مکتب سنت گرایی می باشد و سپس دیدگاه عبدالکریم سروش طرفدار نوعی نواندیشی دینی را بیان می کنیم. سنت گرایان، قائل به اصولی همچون اعتقاد به حکمت خالده، گرایش به عرفان و تصوف، کثرت گرایی دینی و وحدت متعالی ادیان می باشند. نصر معرفت را کاملا عرفانی و شهودی تلقی می کند و معتقد است که معرفت تنها در ارتباط با حقیقت ابدی و ازلی حاصل می شود، این حقیقت همان امر قدسی است. در واقع نصر معتقد به معرفت قدسی می باشد و هدف این معرفت را هدایت انسان معرفی می نماید.ایشان میان معرفت سنتی و معرفت مدرن تفاوت قائل است و معتقد است که معرفت سنی، امری مقدس و در کانون قرار دارد ولی معرفت مدرن امری حاشیه ای ونامقدس است. از نظر وی ریشه و ذات معرفت از امر قدسی جدا ناپذیر است، زیرا اساس معرفت به شناخت آن حقیقتی است که جوهر آن امر قدسی می باشد و تمام لایه های وجود در مقایسه با آن چیزی جز اعراض نمی باشد. سروش در باب فهم دین قائل به این می باشد که معرفت ما نسبت به قرآن و سنت باید جنبه ی عصری داشته باشد وی این دیدگاه خود را در نظریه ای با عنوان « قبض و بسط تئوریک شریعت » مطرح می کند. وی معتقد است که دین امری ثابت و مقدس اما معرفت دینی همواره در طول ادوار در حال تغییر و تحول می باشد و امری غیر مقدس است. هر چند که وی در کتاب بسط تجربه نبوی بیان می دارد که دین و شریعت هم ثابت نمی باشد و با گذر زمان وپیدایش نیازهای جدید تغییر می کند. منشا این عقیده، پذیرفتن این نکته است که تمامی معارف بشر در حال تغییر و تحول هستند و تمامی علوم نیز در ارتباط با یکدیگر می باشند، پس هر تغییری از معرفت بشری موجب تغییر و تحول در معرفت دینی می شود. سروش معرفت دینی را تابع معرفت بشری می داند و معرفت دینی امری بشری، عصری و در عین حال تکاملی است در نتیجه انسان دین و شریعت را بر مبنای معارف عصری خود می فهمد.

بررسی تطبیقی مبناگرایی راسل علامه طباطبائی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  یحیی صولتی چشمه ماهی   عبدالله نصری

مبناگرایی به عنوان دیدگاهی توجیه نگر، به توجیه ساختار معرفت می پردازد. براین اساس می توان گفت که مبناگرایی رویکردی است معرفتی که به توجیه باورهای استنتاجی می پردازد. راسل درتجربه گرایی خویش،به ارائه مبناگرایی می پردازد. علامه طباطبائی در مبحث بدیهیات به این رویکرد می پردازد.