نام پژوهشگر: رضا قربانی نصرآبادی

جداسازی، شناسائی و بکارگیری باکتری azospirillum spp از باکتریهای pgpr در افزایش رشد برنج در شرایط گلخانه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  فاطمه رجب زاده   محمدحسین ارزانش

در بین میکروارگانیسم های تثبیت کننده نیتروژن باکتریهای جنسazospirillum دارای جمعیت فراوانی در ریزوسفر و فضای بین سلولی ریشه غلات و دیگر گیاهان است. از ویژگی های مفید باکتری می توان به تثبیت نیتروژن، تولید هورمون های محرک رشد گیاه، در نتیجه بهبود جذب آب و عناصر غذایی، افزایش حلالیت فسفاتهای نامحلول آلی و معدنی، تولید سیدروفور، تولید انواع ویتامین، کنترل عوامل بیماریزا، رابطه سینرژیستی با سایر باکتریهای مفید خاکزی، تولید نیتریت، تولید محصولات صنعتی، زیست پالایی فاضلاب و تجزیه بقایای سمی اشاره کرد. در این تحقیق76 جدایه azospirillum از 28 نقطه از نواحی مختلف استان جداسازی شدند. چند ویژگی محرکی رشد جدایه ها مقایسه و بهترین جدایه ها انتخاب شدند. در ادامه تأثیر 10 جدایه azosprrilliumانتخابی در دو سطح کودی (100 و 50 درصد) بر اساس آزمون خاک در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. نتایج جداسازی باکتری های ریزوسفری محرک رشد گیاه نشان داد که 61 جدایه توانایی تشکیل هاله در محیط نیمه جامد nfb، تولید کلنی قرمز رنگ روی محیط rc و صورتی رنگ روی محیط pda را داشتند. تمامی جدایه ها گرم منفی، کاتالاز و اکسیداز مثبت بودند. آزمون تکمیلی شامل توانایی رشد در محیط نیمه جامد حاوی3 درصد کلرید سدیم، نیازمندی به بیوتین و توان استفاده از قندهای مختلف (گلوکز، ساکارز، فروکتوز، گلیسرول و مانیتول) و توانایی رشد در دمای 41 درجه سلسیوس نیز نشان داد که جدایه های مذکور در شش گروه متفاوت قرار داشتند. بیشترین تعداد جدایه ها منسوب به گونه a.largimobile بود. نتایج آزمایش های مربوط به ویژگی های محرکی رشد این 61 جدایه نشان داد که بعد از 24 ساعت 6 جدایه در محیط nfb هاله تشکیل دادند. افزایش تریپتوفان و زمان انکوباسیون باعت افزایش تعداد جدایه ها و میزان اکسین تولیدی گردید. توانایی حل فسفر نامحلول معدنی توسط 61 جدایه نشان داد که جدایه های آزوسپیریلومی از توانایی خوبی در حل فسفر نامحلول معدنی و آلی برخوردار بودند. تاثیر تلقیح 9 جدایه azospirillum روی عملکرد دو رقم برنج (ندا و هاشمی) در دو سطح کودی در شرایط گلخانه با یک تیمار شاهد (بدون تلقیح) بررسی شد. در حضور جمعیت میکروبی بومی خاک نتایج حاصل از این آزمایش روی عملکرد و برخی از شاخص های رشدی شامل: عملکرد دانه، تعدا دانه در هر گلدان و وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه و تراکم ریشه در تیمارهای تلقیح شده با جدایه های بومی نسبت به شاهد تلقیح نشده افزایش یافت که این افزایش از لحاظ آماری در سطح 5 درصد معنی دار بود.

مقایسه اثرات کود اوره، مواد آلی و باکتری های محرک رشد گیاه (pgpr) بر عملکرد و برخی خصوصیات رشد گندم رقم الوند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  روزبه محمدی   محسن علمایی

این تحقیق با هدف جداسازی و خالص‏سازی باکتری بومی آزوسپیریلوم برازیلنس و اثرات تلفیق آن با باکتری ازتوباکتر کروکوکوم روی رشد گندم رقم الوند انجام گردید. توانایی pgpr بودن این باکتری ها در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای در تلقیح به تنهایی و یا تلفیق با کود اوره و مواد آلی برای ترقی دادن عملکرد، شاخص های رشد و جذب مواد غذایی گیاه گندم انجام گردید. نمونه های خاک و ریشه گندم از نواحی اطراف شهر گرگان جمع آوری گردید و سویه های باکتری آزوسپیریلوم از طریق محیط های کشت اختصاصی ( rc, nfb, bms) جداسازی و شناسایی گونه های مورد نظر از طریق آزمایشات فیزیولوژیک و بیوشیمیائی انجام گردید. توانایی تثبیت نیتروژن به روش احیا استیلن و تولید هورمون iaa به روش رنگ سنجی انجام شد. این تحقیق در شرایط گلخانه ای از طریق آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا? تصادفی با چهار تکرار انجام گردید. تیمارها شامل چهار تیمار باکتریایی(b0 ، b1، b2 وb3 ) و کود اوره در سه سطح ( n0، n1 و n2 ) و مواد آلی در دو سطح ( o0 و o30 ) بود. گیاهان در گلخانه و در شرایط دمایی 20 تا 30 درجه سانتی‏گراد و رطوبت خاک 10 85 ظرفیت زراعی، رشد داده شدند. عملکرد، میزان جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم گیاه و شاخص های رشد هر گیاه در مرحله برداشت اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از نرم افزار sas و مقایسه میانگین lsd آنالیز گردید(05/.>p). هر دو باکتری در شرایط آزمایشگاهی توانایی تثبیت نیتروژن و تولید هورمون iaa را از خود نشان دادند. تأثیر تیمارهای باکتری در عملکرد، تعداد پنجه و میزان جذب نیتروژن و فسفر گیاه در سطح احتمال یک درصد معنی دار گردید. تیمارهای تلفیقی دو باکتری تأثیرات به مراتب بهتری نسبت به تیمارهای هر یک از باکتری‏ها به تنهایی داشتند. کود اوره در تمامی صفات تأثیر معنی داری در سطح احتمال یک درصد و مواد آلی در عملکرد در سطح احتمال پنچ درصد تأثیر معنی داری داشتند.

بررسی پتانسیل استفاده از گونه های مختلف باکتری azospirillum spp به عنوان باکتری محرک رشد گیاه (pgpr) برای افزایش عملکرد گیاه کلزا در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  نگار قادری گلعذانی   محمد حسین ارزانش

باکتری جنس azospirillum از باکتری های محرک رشد گیاه می باشد که در ریزوسفر و فضای بین سلولی ریشه غلات و سایر گیاهان مشاهده شده است. از ویژگی های مفید این باکتری می توان به تثبیت نیتروژن، تولید هورمون های محرک رشد گیاه و در نتیجه بهبود جذب آب و عناصر غذایی، افزایش حلالیت فسفات های نامحلول، تولید سیدروفور، تولید ویتامین ها، کنترل عوامل بیماری زا، رابطه سینرژیستی با سایر باکتری های مفید خاکزی، تولید نیتریت، زیست پالایی فاضلاب و تجزیه بقایای سمی اشاره کرد. لذا در این تحقیق از 38 نمونه خاک و ریشه گیاه کلزا از مناطق مختلف استان گلستان، 58 جدایه azospirillum جداسازی و ضمن مقایسه ویژگی های محرک رشد، بهترین جدایه ها انتخاب شدند. در ادامه، تأثیر 4 جدایه برتر azospirillum بر روی گیاه کلزا (رقم هایولا 401) در شرایط اتاقک رشد و در دو سطح کودی (100 و 50 درصد) براساس آزمون خاک، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و دو مرحله برداشت اجرا گردید. نتایج جداسازی باکتری azospirillum نشان داد که 58 جدایه توانایی تشکیل هاله در محیط nfb نیمه جامد، تولید کلنی قرمز و صورتی رنگ روی محیط rc و تولید کلنی صورتی رنگ روی محیط pda را داشتند. تمامی جدایه ها گرم منفی، ویبروئیدی شکل، کاتالاز و اکسیداز مثبت بودند. جدایه های مذکور براساس آزمون های تکمیلی شامل توانایی رشد در دو محیط nfb جامد و نیمه جامد حاوی 3 درصد کلرید سدیم، نیازمندی به بیوتین و توان استفاده از قند گلوکز به سه گونه منسوب به a. brasilense، a. lipoferum و a. irakense به ترتیب با فراوانی 28، 8 و 22 جدایه تفکیک شدند. همچنین نتایج آزمون های مربوط به ویژگی های محرک رشد نشان داد که تنها 62/8 درصد (5 جدایه) ارزیابی شده، توانایی استفاده از acc را داشتند. تمام جدایه ها قادر به تولید اکسین پس از 120 ساعت در هر دو محیط دارای تریپتوفان و فاقد تریپتوفان بودند، ولی میزان تولید اکسین بین جدایه های مختلف متفاوت بود. 56 جدایه (55/96 درصد) توانایی حل فسفات معدنی نامحلول به روش نیمه کمی را داشتند. توانایی حل فسفات معدنی نامحلول بر روی 18 جدایه برتر بومی به روش کمی نشان داد که 33/83 درصد قادر به حل فسفات ناحلول بودند. آزمون تثبیت بیولوژیک نیتروژن مولکولی بیانگر این بود که بین 14 جدایه انتخابی از نظر توان احیای استیلن به اتیلن در سطح یک درصد اختلاف معنی داری وجود داشت. تأثیر تلقیح 4 جدایه azospirillum بر روی برخی از شاخص های جوانه زنی بذور کلزا نشان داد که بین جدایه های مختلف از نظر درصد جوانه زنی، میانگین مدت و سرعت جوانه زنی در سطح 1 درصد اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین تأثیر تلقیح 4 جدایه azospirillum بر روی برخی از پارامترهای رشدی گیاه کلزا در دو سطح کودی در شرایط اتاقک رشد بررسی شد. اثر تیمارهای باکتری در برداشت اول بر روی وزن خشک اندام هوایی، میزان جذب پتاسیم و نیتروژن اندام هوایی در سطح 5 درصد معنی دار شد و در برداشت دوم نیز بر روی هیچ یک از صفات مورد مطالعه معنی دار نبود. اثر تیمارهای کود در برداشت اول بر روی میزان جذب عناصر، وزن خشک اندام هوایی و حجم ریشه به ترتیب در سطح 1، 5 و 5 درصد معنی دار شد و در برداشت دوم نیز بر روی وزن خشک اندام هوایی، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، میزان جذب پتاسیم و نیتروژن اندام هوایی به ترتیب در سطح 5، 1، 5، 1 و 5 درصد معنی دار گشت.

تأثیر جدایه های مختلف باکتری azospirillum spp بر روی واریته های مختلف برنج در استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1389
  ام لیلا خسروی   محمد حسین ارزانش

به کارگیری کودهای شیمیائی در بهبود حاصلخیزی خاک و افزایش بازده محصولات کشاورزی بسیار ضروری است، اما کود شیمیائی تنها منبع تامین کننده نیاز بخش کشاورزی به عناصر مغذی نیست و بخشی از این از طریق ذخایر طبیعی موجود خاک، مواد آلی، حیوانی و گیاهی برگردانیده شده به خاک و تثبیت ازت اتمسفری تامین میشود. برنج در بین غلات پس از گندم، در سطح بسیار وسیعی از زمینهای زراعتی برخی از کشورهای مختلف جهان کشت می گردد. سطح زیر کشت برنج در دنیا کمتر از گندم بوده، لکن مقدار تولید آن تقریبا برابر گندم می باشد. با توجه به هدرروی (آبشوئی، تصعید و دنیتریفیکاسیون)، پایین بودن راندمان و کمی یا استفاده نادرست از کودهای شیمیایی و نیز با توجه به اینکه برنج یکی از وعده های غذایی اصلی مردم جهان را تشکیل می دهد، لزوم افزایش راندمان کودهای شیمیایی و افزایش کمّی و کیفی این محصول ضروری است. مطالعات زیادی توسط محققان در کشور های مختلف نشان داده شده است که کودهای بیولوژیک می توانند در %70 مواقع باعث افزایش عملکرد و افزایش راندمان کود های شیمیایی شوند. کودهای بیولوژیک که از ریزموجودات مفید خاک جدا شده و پس از یکسری آزمون های شیمیایی و تائید اثر بخشی آنها در شرایط مزرعه ای به صورت انبوه تولید می شوند، در سال های اخیر به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. به منظور معرفی بهترین جدایه یا جدایه های azospirillum جهت تولید مایه تلقیح برنج و نیز واکنش ارقام غالب برنج استان ، سه جدایه از گونه a. largimobile (azr53، azr24، azr8) و یک گونه خارجی از a. irakense dsm 1693)) برای این تحقیق استفاده گردیدند. در ادامه تاثیر 3 جدایه برتر انتخابی a.largimobile و یک جدایه خارجی a.irakense روی پارامترهای رشدی دو رقم برنج در شرایط مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در قالب طرح کرت های دو بار خرد شده (اسپلیت-اسپلیت-پلات) سه عاملی بر روی دو رقم برنج (هاشمی و ندا)، دو تیمار کودی (بدون کود و کود کامل) و چهار تیمار باکتری azospirillum و یک شاهد (بدون تلقیح) در سه تکرار ( بلوک) بررسی شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که اثر تلقیح جدایه های آزوسپیریلوم، سطح کودی و رقم برنج (هاشمی و ندا) بر روی پارامترهای رشدی از جمله ارتفاع ساقه، تعداد پنجه، قطر ساقه، طول برگ پرچم، وزن تر و خشک برگ پرچم، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، طول ساقه، وزن تر و خشک ساقه و مدت زمان ظهور خوشه در سطح 1 درصد معنی دار بوده همچنین رقم ندا نسبت به رقم هاشمی واکنش پذیری بیشتری نسبت به تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم از خود نشان داد. بعلاوه بخش های مختلف گیاه عکس العمل متفاوتی به تلقیح از خود نشان دادند. بطورمثال در رقم هاشمی ارتفاع گیاه، تعداد دانه در خوشه، تعداد دانه در واحد سطح و طول خوشه در اثر تلقیح با جدایه های بومی azr.8 و azr.53 افزایش یافت، در حالی که در رقم ندا این برتری با جدایه خارجی a.irakense 1691 بود. در نهایت می توان از جدایه بومی azr.8 برای رقم هاشمی و از جدایه های خارجی a.irakense 1691 یا جدایه بومی azr.53 برای تولید مایه تلقیح برنج در استان گلستان استفاده نمود

بررسی توانمندی انحلال فسفات (های) معدنی در باکتری های قابل کشت در ریزوسفر برخی گیاهان زراعی استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  علی اصغر اردشیری لاجیمی   رضا قربانی نصرآبادی

فسفر یکی از عناصر ضروری و دومین عنصر محدود کننده رشد گیاهان می¬باشد. در نتیجه واکنش-های شیمیایی قسمت عمده¬ای از فسفر تثبیت و به شکل¬های غیرمحلول و غیرقابل دسترس تبدیل می¬شود. باکتری¬های حل¬کننده¬فسفات می¬توانند فسفر خاک را به فرم قابل دسترس تبدیل و رشد و عناصر غذایی گیاه را افزایش دهند. هدف این تحقیق جداسازی و خالص¬سازی باکتری¬های حل-کننده¬فسفر از ریزوسفر ذرت و سویا و ارزیابی اثر جدایه¬های منتخب بر روی شاخص¬های رشد و عناصر غذایی در ذرت بود. آزمایشات گلدانی به صورت کاملاً تصادفی با هشت تیمار و در چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل تلقیح باکتری یک (b1) و باکتری دو (b2)، tcp+b1، tcp+b2، تیمار بدون تلقیح با tcp، اکسین+ tcp، اکسین و شاهد بود. 175 باکتری از ریزوسفر ذرت و سویا خالص شد. غربالگری اولیه براساس تشکیل هاله بر روی محیط nbrip صورت گرفت، چهل جدایه برای بررسی آزادسازی فسفر از منابع تری¬کلسیم¬فسفات و آلومینیوم¬فسفات در محیط مایع انتخاب شدند. نتایج ما نشان داد جدایه¬ها فعالیت متفاوتی از لحاظ انحلال فسفر و اسیدی کردن محیط که با آزاد کردن فسفر از tcp مصادف می¬شود دارند. در صورتی که همبستگی بین آزادسازی فسفر از alpo4 و ph وجود نداشت. هشت جدایه بر اساس اطلاعات 16s rrna شناسایی شدند. هفت جدایه انتروباکتر و یکی از آنها متعلق به گونه پانتوئیا شناسایی شدند. هر هشت جدایه توانایی تولید iaa را داشتند ولی هیچکدام از آنها hcn تولید نکردند. دو جدایه انتروباکتر که توانایی متوسط و زیادی در آزادسازی فسفر در محیط مایع داشتند، با ذرت تلقیح کرده، این باکتری¬ها افزایش معنی¬داری در شاخص¬های رشد گیاهی (وزن خشک ساقه و ریشه، سطح برگ) و افزایش در مقدار کلروفیل، فسفر، نیتروژن و پتاسیم را نسبت به گیاه غیر تلقیح نشان دادند. هر دو سویه پتانسیل خوبی در افزایش رشد و جذب عناصر غذایی در آزمایشات گلدانی نشان دادند، بررسی این جدایه¬ها در آزمایشات مزرعه¬ای نیز ضروری می¬باشد.

امکان سنجی کاربرد کود پتاسیم براساس عملکرد در نقاط مختلف جی پی اس و کالیبره کردن حدود کفایت آزمون خاک و تعیین حدود کفایت آزمون پتاسیم خاک برای کشت گندم دیم در یک خاک با تورم کند و محدودیت پتاسیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه چراغپور   علیرضا موحدی نائینی

این تحقیق با هدف کالیبره کردن عملکرد گندم دیم در مقابل کود پتاسیم مصرفی برای حصول تولید هدف (yield goal) برای حد کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک در مزرعه شماره 1 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگاندر دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 در ادامه یک پروژه سه ساله اجرا گردید. اراضی مورد مطالعه¬ی این تحقیق با عملکردهای با حد کفایت زیاد آزمون خاک از 4275 تا 4750، حد کفایت متوسط آزمون خاک از 3325 تا 4275 و حد کفایت کم آزمون خاک از 2375 تا 3325 کیلوگرم بر هکتار قبلا در سال اول پروژه (91-1390) تفکیک و رنج آزمون خاک برای هریک تعیین شده بود. این تحقیق بر پایه¬ی دو ¬طرح بلوک کامل تصادفی طی سال زراعی 92-1391 در دو زمین با حد کفایت متوسط و زیاد آزمون خاک و سه طرح بلوک کامل تصادفی طی سال زراعی 93-1392در سه زمین با حد کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک با 5 تیمار و 4 تکرار اجرا گردید. در هر 5 طرح آزمایشی در طی دو سال آزمایش، 200 کیلو گرم بر هکتار اوره و 250 کیلو گرم بر هکتار دی آمونیوم فسفات در همه پلات های آزمایشی مصرف شد. تیمارها، 5 مقدار مصرف پتاسیم به نام های ko،k1،k2،k3 وk4 و با استفاده از کود کلرید پتاسیم در سال اول آزمایش و کود سولفات پتاسیم در سال دوم آزمایش بودند. تیمارهای ko،k1،k2،k3 وk4 بترتیب مقادیر 0، 5/78، 9/58،3/39 و 6/19 کیلو گرم بر هکتار پتاسیم خالص در زمین با حد کفایت متوسط آزمون خاک در سال زراعی 92-1391 و و زمین با حد کفایت کم و متوسط آزمون خاک در سال زراعی 93-1392 بودند. همین تیمارها بترتیب مقادیر 0، 9/58، 3/39، 6/19 و8/9 کیلوگرم بر هکتار پتاسیم خالص در زمین با حد کفایت زیاد آزمون خاک در هر دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 بودند.تیمارها در زمان کشت اعمال شدند، به جز تیمار اوره که یک سوم آن در زمان کشت و دو سوم دیگر آن به صورت سرک در دو مرحله پنجه زنی و قبل از خوشه دهی اضافه شد. کاربرد کالیبره کردن عملکرد گندم دیم در مقابل کود پتاسیم مصرفی برای حصول یک تولید هدف (yield goal)، در کاربرد پتاسیم در نقاط gps در کشاورزی دقیق می باشد که مقدارو هزینه مصرف کود را کاهش و عملکرد را افزایش می دهد. تفاوت قابل ملاحظه ای بین کلرید پتاسیم و سولفات پتاسیم بر عملکرد ها با مقایسه دو سال آزمایش مشاهده نشد. عملکرد و اجزای عملکرد گندم در مرحله برداشت و میزان فسفر و پتاسیم و ازت در بافت گیاه و پتاسیم خاک با عصاره گیر های استات آمونیوم و تترافنیل بران سدیمدر مراحل قبل خوشه دهی و برداشت در سال زراعی 93-1392 اندازه گیری شدند. مقایسه پتاسیم خاک مراحل قبل خوشه دهی و برداشت سال زراعی 93-1392 با سال زراعی 91-1390 نشان می دهد که با کاهش بارندگی و رطوبت خاک، پتاسیم قابل استخراج تیمارهای مشابه در سال 93-1392 کاهش یافت. با توجه به نوسانات پتاسیم خاک در سال های مختلف و تغییرات رنج آزمون خاک، استفاده از عملکرد گندم برای تعیین حدود کفایت کم، متوسط و زیاد آزمون خاک نسبت به استفاده از رنج آزمون خاک مناسب تر بنظر می رسد.

ارزیابی اثر تلقیح متقابل استرپتومایسس و بردی رایزوبیوم ژاپونیکوم بر شاخص های رشد و جذب فسفر سویا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1394
  فاطمه تشکری   رضا قربانی نصرآبادی

تثبیت بیولوزیک نیتروژن فرآیندی زیستی است که منجر به تبدیل نیتروژن مولکولی هوا به شکل قابل استفاده گیاه شده، نیاز تیتروژنی گیاهان را برطرف کرده و تا اندازه زیادی جایگزین کودهای شیمیایی شود. از سوی دیگر، خاک های آهکی و با ph بالا معمولاً حاوی مقادیر کمی از عناصر غذایی قابل استفاده گیاه می باشند و استفاده از رایزوباکتری های محرک رشد گیاه می تواند قابلیت استفاده عناصر غذایی را بهبود بخشد. استرپتومایسس ها از باکتری های متداول در ریزوسفر بوده و دارای ظرفیت بالایی در سنتز انواع ترکیبات مفید هستند که این ترکیبات می توانند منجر به بهبود رشد گیاه شوند. تشکیل گره به وسیله رایزوبیوم ها در سویا و برقراری همزیستی آن ها به روش های مختلفی متاثر از ریزجانداران خاک است. هدف از این پژوهش جداسازی و غربالگری رایزوبیوم های حاصل از گره-های ریشه سویا و ارزیابی اثرات تلقیح همزمان رایزوبیوم ها و استرپتومایسس ها بر شاخص های رشد و جذب عناصر غذایی بود. در این پژوهش خصوصیات محرک رشدی جدایه های رایزوبیومی شامل فعالیت انحلال فسفات، تولید ایندول استیک اسید (iaa)، سیانید هیدروژن (hcn) و تولید آنزیم-های هیدرولیتیک و مقاومت به تنش های غیرزیستی (شوری، دما، خشکی، علف کش) اندازه گیری شد. آزمایشی گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با استفاده از 10 تیمار و 4 تکرار انجام شد. تیمارها شامل تلقیح باکتریایی با دو جدایه رایزوبیومی(بومی(2t) و تجاری (3t))، دو جدایه استرپتومایسس(5t، 4t)، اثر متقابل آن ها (9t، 8t، 7t، 6t) و تیمارهای فاقد باکتری شامل شاهد (1t) و کود نیتروژنی اوره (10t) بود. 21 جدایه رایزوبیومی از گره های ریشه ای سویا از مناطق مختلف استان گلستان جداسازی و خالص سازی شد. تست گره زایی نشان داد که که تنها 11 جدایه از 21 جدایه مورد بررسی بر روی ریشه های گیاه سویا گره تشکیل دادند. جدایه ها فعالیت انحلال فسفات متفاوتی را در محیط مایع بافر و غیر بافر از خود نشان دادند و اسیدی شدن محیط مایع همزمان با انحلال فسفات از تری کلسیم فسفات رخ داد. تمامی جدایه ها توان تولید ایندول استیک اسید (06/56-88/7 میکروگرم در میلی لیتر) را دارا بودند در حالی که فقط سه جدایه سیدروفور تولید نموده و هیچ یک از جدایه ها توان تولید سیانید هیدروژن را نداشتند. نتایج نشان داد که همه جدایه ها تا 5 درصد nacl را تحمل نمودند. ارزیابی تحمل دمایی نشان داد که تنها جدایه های شماره 2 و 16 به دمای 42 درجه سانتی گراد حساس بوده و بقیه جدایه ها به خوبی در دمای بالا رشد نمودند. همه جدایه های مورد بررسی به آنتی بیوتیک تتراسایکلین حساس بوده در حالی که آنتی بیوتیک های کلرامفنیکل و استرپتومایسین اثر بازدارنده بر رشد جدایه های رایزوبیومی نداشتند. اثر بازدارندگی علف کش تریفلورالین بر رشد سویه های رایزوبیومی بیشتر از سوپر گالانت بود. تنش خشکی اعمال شده به وسیله پلی اتیلن گلایکول تاثیر منفی بر رشد رایزوبیوم ها داشت و شدت آن به سطح خشکی و سویه رایزوبیومی بستگی داشت. تلقیح گیاهان سویا با جدایه های رایزوبیومی و استرپتومایسس ها منجر به افزایش معنی دار شاخص های رشد (وزن خشک ریشه، حجم ریشه و وزن خشک اندام هوایی) نسبت به شاهد شد. کاربر همزمان رایزوبیوم ها و جدایه های استرپتومایسس اثر سینرژیستی بر روی همه شاخص های رشد اندازه گیری شده داشت. هم چنین کاربرد مایه تلقیح باکتریایی و اثرات متقابل آن ها اثرات معنی داری بر غلظت عناصر غذایی ریشه و اندام هوایی گیاهان سویا داشت. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش کاربرد همزمان این دو نوع باکتری اثرات سینرژیستی بر رشد و جذب عناصر غذایی سویا در آزمایش گلدانی داشته و برای تایید نتایج حاصل، ارزیابی توانمندی آن-ها در شرایط مزرعه ای ضروری است. واژه های کلیدی: رایزوبیوم، استرپتومایسس، انحلال فسفر، خصوصیات محرک رشد، سویا

بررسی ذخیره کربن و پارامترهای کیفیت خاک در کاربری های جنگلی، مرتعی و زراعی اراضی شیبدار لسی شرق استان گلستان، حوزه آبخیز آق سو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان 1388
  سمیه شمسی   فرهاد خرمالی

تأثیر نوع کاربری اراضی بر نحوه عملکرد خاک در اکوسیستم، از طریق مطالعه و ارزیابی تغییرات شاخص های کیفیت خاک امکان پذیر می باشد. اینگونه مطالعات که با هدف حفظ و بهبود کیفیت منابع اراضی انجام می گیرد، امکان شناسایی مدیریت های پایدار و به تبع آن پیشگیری از تخریب فزاینده خاک را فراهم می سازد. به منظور مطالعه تأثیر کاربری های مختلف بر تحول و تکامل و پارامترهای کیفیت خاک، اراضی لسی شرق استان گلستان منطقه آق- سو انتخاب شد. تعداد 6 پروفیل در کاربری های مرتع، جنگل طبیعی بلوط، جنگل مصنوعی سرو و زراعی حفر شد و مورد مطالعه قرار گرفت. از افق های مختلف تعدادی نمونه جهت مطالعات فیزیکوشیمیایی و تعدادی جهت مطالعات میکروسکوپی برداشته شد. خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژی مهم به عنوان پارامترهای کیفیت خاک از قبیل وزن مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابل دسترس، کربن توده زنده میکروبی و تنفس میکروبی در کاربری ها مقایسه شد. نتایج نشان دادند که کشت و زرع منجر به تخریب تقریباً همه پارامترهای کیفیت خاک مورد مطالعه شده است. oc، cec و mwd در کاربری زراعی خیلی پایین تر بودند. میزان مواد آلی در منطقه جنگلی و مرتعی به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از اراضی زراعی بود. مطالعه تکامل پروفیل خاک نشان داد که خاک های جنگلی تکامل یافته ترند، به طوری که خاک های مناطق جنگل طبیعی تحت عنوان argixerolls calcic طبقه بندی شدند و پایداری اراضی بیشتر سبب به وجود آمدن افق آرجیلیک با بی فابریک لکه ای و کریستالی در افق کلسیک زیرین شده است. ولی خاک های زراعی دارای تکامل کمتری بودند و تحت عنوان calcixerepts typicطبقه بندی شدند. بی فابریک خاک های زراعی در تمام افق ها کریستالیتیک بوده و نشاندهنده عدم آبشویی کافی کربنات و متعاقب آن عدم انتقال رس است و بدلیل فرسایش شدید افق های سطحی، افق غنی از آهک زیرین رخنمون نموده و مانع تکامل پروفیل شده است. خاک های جنگل مصنوعی و مرتع نیز دارای افق مالیک و طبقه بندیtypic calcixerolls بودند و از تکامل متوسطی برخوردار بودند. این نتایج نشان دهنده کارآیی مطالعات کیفیت خاک در تعیین وضعیت کنونی اراضی در عرصه های کشاورزی و منابع طبیعی است. در تعیین کارایی روش سنجش از دور به منظور بررسی ماده آلی سطح خاک از داده های رقومی سنجنده aster ماهواره terra مربوط به سال 2006، استفاده گردید. پس از تصحیح هندسی تصاویر، فنون مختلف بارزسازی نظیر، تجزیه به مولفه های اصلی و ادغام بر روی داده های اصلی انجام شد. ارزش رقومی تصاویر در هر نقطه نمونه برداری شده استخراج گردید. رابطه بین dn نقاط نمونه برداری و پارامتر اندازه گیری شده خاک مورد بررسی قرار گرفت. پس از تعیین مدل مناسب، دقت آن با پارامترهای کنترل اعتبار (rmse) تعیین شد که برای ماده آلی سطحی rmse معادل 63/0 به کمک داده های aster بدست آمد.