نام پژوهشگر: نصراله پورمحمدی املشی

زندگانی و فعالیت سیاسی- اجتماعی حسین مکی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی 1388
  مراد مومنی   محسن بهشتی سرشت

حسین مکی، یکی از فعالان سیاسی در تاریخ معاصر ایران می باشد. وی از سال 1320ه.ش همزمان با فضای باز سیاسی در کشور فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. مکی در احزابی مانند حزب ایران و حزب دمکرات ایران که بعد از 1320ه.ش شکل گرفته بودند به فعالیت پرداخت. از طریق حزب دموکرات ایران به نمایندگی مجلس پانزدهم انتخاب شد. وی در مجلس پانزدهم به عنوان یک منتقد عمل می کرد و همواره جز نمایندگان اقلیت مجلس بودو توانست از تصویب قرارداد الحاقی (گس- گلشائیان)جلوگیری نماید. پس از پایان مجلس پانزدهم همراه با مصدق و دیگر آزادیخواهان مبادرت به تشکیل جبهه ملی کردندوبا مبارزاتی که صورت داد به مجلس 16 راه پیدا کرد. مکی با عضویت در کمیسیون مخصوص نفت و حضور فعال در امر خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، نقش موثری در ملی شدن صنعت نفت داشت و در سال های اوج نهضت به عنوان شخصیتی ملی گرا شناسانده شده بود. وی پس از مدتی در یک بازنگری که در گرایش های سیاسی خود صورت داد، به جرگه مخالفان دولت ملی پیوست و مبارزات منفی و فرسایشی در مجلس علیه مصدق صورت دادو موجبات ضعف دولت وی را فراهم کرد و در نهایت دولت مصدق با کودتای 28 مرداد1332ه.ش سقوط کرد و مکی با مخالفت های که صورت داده بود در تسهیل کار کودتاچیان نقش بارزی ایفا کرد. مکی از همکاری با دولت کودتای زاهدی خودداری کرد و به مخالفت خود ادامه داد و با مخالفت علیه نهضت، پرستیژ و ارزش خود را در میان توده ها از دست دادو همین مساله باعث افول سیاسی وی شد و در سال 1339ه.ش به صورت تلاشی نافرجام با بقائی فعالیت خود را از سر گرفت ولی نتیجه بخش نبود و در سالهای پر تنش انقلاب اسلامی، مورد بی توجهی فعالان سیاسی آن دوران قرار گرفت. و هر گز نتوانست اعتبار سیاسی پیشین خود را به دست بیاورد.

نقش امارت بابان در مناسبات ایران و عثمانی (1135- 1267ه.ق)
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد رنجبر   نصراله پورمحمدی املشی

امارت بابان یک حکومت محلی کُرد بودکه بر بخش بزرگی از سرزمین کُردستان از جمله شهرزور وسلیمانیه کنونی در فاصله ی قرن های یازدهم تا سیزدهم هجری برابر با قرن های شانزدهم تا نوزدهم میلادی حکمرانی می کرد،این امارت همانند سایر امارات کُرد در نتیجه ی تقابل دولت های صفوی وعثمانی بعداز نبرد چالدران(920ه.ق/1514.م)وتحولات بعد از آن،ازجمله سوءسیاست شاهان صفوی تابع امپراتوری عثمانی شد،بعدازعهدنامه ی صلح زهاب 1049ه.ق/1639.م که تقریباً مرزهای دوکشورترسیم شده وپاشانشین[پاشالیک]بغداد توسط عثمانی به وجود آمد.از آن زمان به بعدامارت بابان بیشترزیرنظر وزیر بغدادقرار گرفت، امارت بابان در مناسبات ایران وعثمانی از اواخر دوره ی صفویه نقش داشت ونخستین بار سلیمان ببه(بابان)در دوره ی شاه سلطان حسین صفوی عامل تنش دیپلماتیک بین دو کشور بود،در دوره ی ورود افاغنه به ایران وسقوط صفویان، بابان ها موفق به فتح غرب ایران وکُردستان اردلان شده وچندین سال برآن حکومت کردند،با ظهور نادرشاه افشار آن ها از منطقه اخراج وسرزمین بابان چندین بار توسط وی تصرف ورابطه اش با بابان ها نسبتاً تیره بود. بابان ها دردوره ی زندیه رابطه ی دوستانه ای با کریم خان زند برقرار کرده و حتی به کمک ودستور کریم خان علاوه بر کُردستان بابان بر کُردستان اردلان حکمرانی کردند، با مرگ وی بابا ن ها موقتاً ناچار به گرایش به سوی وزیر بغداد وعثمانی شدند. ابراهیم پاشا بابان در سال 1198ه.ق شهر سلیمانیه کنونی را بنا نهاد. در دوره ی فتحعلی شاه قاجار عبدالرحمن پاشای بابان چندبار توسط وزیر بغداد عزل شد وهر مرتبه توسط ایران به قدرت برمی گشت. با مرگ عبدالرحمن پاشا، محمودپاشا فرزندش به همان شیوه عمل کرد و بارها بامداخله ی ایران وبخصوص حاکم کرمانشاه،شاهزاده محمدعلی میرزا(دولتشاه) ودر ادامه،عباس میرزای ولیعهد،به حکومت بابان رسید وباعث درگیر های مرزی دو کشور شد.اما با مرگ عباس میرزا وفتحعلی شاه و از زمانی که بین دو کشور عهدنامه ی صلح دوم ارزنه الروم 1263ه.ق/1848.م برقرارشد،دست ایران از حمایت امارت بابان کوتاه گردید، به دنبال آن دولت عثمانی با انجام سیاست اصلاحات وتنظیمات و تمرکزگرایی اداری،به ادامه ی حیات امارت بابان ونقش آن در روابط دو کشورخاتمه داد. کلید واژه: ایران،عثمانی،کُردها،کُردستان،بابان،اردلان،وزیر بغداد