نام پژوهشگر: امیر حسن زرنانی

مطالعه اثرات فرم فعال ویتامین d3 بر سلول های دندریتیک درin vivo و بررسی اثرات تولروژنیک آن ها با استفاده از مدل eae
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1389
  محمد مهدی افتخاریان   سید محمد موذنی

مقدمه: سلولهای دندریتیک با نقش مدیریتی که در پاسخ ایمنی ایفاء می کنند، در هدایت پاسخ و تعیین سرنوشت نهائی آن از اهمیت ویژه ای برخوردارند. ترکیبات مختلفی مثل 1 و 25 دی هیدروکسی کوله کلسیفرول (کلسیتریول=calcitriol) بر عملکرد سلولهای دندریتیک اثر گذاشته و محققین از این خاصیت، برای جهت دهی پاسخ ایمنی به سمت مطلوب استفاده می کنند. محققین مختلف تاثیر in vitro کلسیتریول را بر تمایز و عملکرد سلولهای دندریتیک گزارش نموده اند. اما از آنجا که بر هم کنش سلولهای مختلف و ریز محیط in vivo کاملا با محیط in vitro متفاوت است، در این پژوهش سعی شده است تا تاثیر in vivoکلسیتریول بر سلولهای دندریتیک مورد بررسی قرار گیرد. روش کار: موش های c57bl/6 تحت تزریقات منظم درون صفاقی کلسیتریول قرار گرفته و پس از جداسازی سلولهای دندریتیک آنها از طحال با کمک بیدهای مغناطیسی، ابتدا شاخصهای سطحی این سلولها با فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند. توان این سلولها در تحریک لنفوسیتهای t نیز با آزمون مختلط لنفوسیتی(mlr) سنجیده شد. در مرحله بعد، سلولهای دندریتیک، با پپتید (mog) myelin oligodendrocyte glycoprotein پالس گردیده و به کف دست موشهای سینژن تزریق شدند. پس از گذشت 5 روز، سلولهای غدد لنفاوی منطقه ای جدا شده و جهت انجام آزمون ltt(lymphocyte transformation test) مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین نسبت سایتوکاینهای il-4/ifn-? به عنوان نماینده پاسخهای th1 و th2 با انجام آزمون الایزا بر روی سوپ حاصل از کشت آنها تعیین گردید. در ادامه کار سلولهای دندریتیک تیمار شده، قبل و بعد از القای eae، به موشهای سینژن تزریق شده و روند پیشرفت بیماری مورد مطالعه قرار گرفت. برای بررسی میزان القای لنفوسیتهای t تنظیمی (treg) توسط سلولهای دندریتیک فوق الذکر و بررسی میزان ارتشاح سلولهای التهابی به موضع، به ترتیب آزمونهای ایمونوهیستوشیمی و هیستو پاتولوژی بر روی غدد لنفاوی گردنی و بافت مغزی-نخاعی حیوانات انجام گرفتند. در آزمونهای فوق، سلولهای دندریتیک از موشهایی که به جای کلسیتریول، حلال به آنها تزریق شده بود، استخراج و به عنوان گروه کنترل اصلی انتخاب شدند. نتایج: آنالیز آماری نتایج بدست آمده نشان داد که سلولهای دندریتیکی که در in vivo تحت تأثیر کلسیتریول قرار گرفته بودند، در اغلب موارد شاخصهای بلوغ و کمک تحریکی کمتری بیان کرده و لنفوسیتهای تحت القاء آنان نیز، هم در تحریک عمومی و هم در پاسخ اختصاصی به آنتی ژن، توانایی تکثیر کمتری داشتند. در ضمن، نسبت سایتوکاینهای il-4/ifn-? به عنوان نماینده نماینده پاسخهای th1 و th2 در آنان کاهش معنی داری را نسبت به گروه کنترل نشان می دهد. طبق نتایج به دست آمده، تزریق سلولهای دندریتیک تیمار شده با کلسیتریول، قبل از القای eae سبب کاهش علایم بیماری و ارتشاح سلولهای التهابی در بافت مغزی-نخاعی و نیز افزایش تعداد لنفوسیتهای تنظیمی در غدد لنفاوی گردنی می شود (در تمام موارد p.value<0.05)، در حالیکه این وضعیت در مورد درمان بیماری مشاهده نشد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که 1 و 25 دی هیدروکسی کوله کلسیفرول در in vivo همانند in vitroاثر تنظیمی قوی هم بر روند بلوغ و هم بر عملکرد سلولهای دندریتیک دارد. تاثیر کلسیتریول بر سلولهای دندریتیک در حدی است که تجویز سلولهای دندریتیک تیمار شده می تواند در پیشگیری از بیماری eae که مدل حیوانی بیماری مولتیپل اسکلروزیس است، موثر باشد.

بررسی عملکرد سلولهای بنیادی استرومایی خون قاعدگی افراد مبتلا به اندومتریوز در القاء سلولهای تنظیمی treg)t)و تاثیر آلاینده محیطی dioxin در این پدیده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1391
  شهره نیکو   امیر حسن زرنانی

مقدمه: بیماری اندومتریوز با حضور سلولهای اندومتر در خارج حفره رحمی شناخته می شود. برگشت خون قاعدگی به داخل حفره صفاقی بعنوان یکی از تئوریهای مورد قبول در ایجاد اندومتریوز شناخته شده است. اخیرا وجود سلولهای بنیادی در خون قاعدگی نشان داده شده و به نظر می رسد این سلولها نقش مهمی در شکل گیری اندومتریوز داشته باشند. از سوی دیگر نشان داده شده دیوکسین (dioxin) بعنوان یک آلاینده محیطی می تواند نقش مهمی در ایجاد اندومتریوز ایفا کند. در مطالعه حاضر سلولهای بنیادی استرومایی خون قاعدگی (menssc) افراد طبیعی و اندومتریوز از لحاظ مورفولوژی، ایمونوفنوتایپ و عملکرد مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین اثر دیوکسین بر روی این سلولها نیز به طور جداگانه بررسی شد. مواد و روشها: سلولهای استرومایی از خون قاعدگی افراد طبیعی و اندومتریوز جداسازی و کشت داده شدند. سپس این سلولها از نظر بیان شاخصهای سلولهای بنیادی با روش فلوسایتومتری مورد بررسی قرار گرفتند. تاثیر این سلولها بر جنبه های متفاوت واکنش mlr شامل: تکثیر سلولهای تک هسته ای خون محیطی (pbmc) ، القاء سلولهای t تنظیمی، آنزیم ido و تولید سایتوکاینها مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد، اثر دیوکسین بر عملکرد سلولهای menssc طبیعی و اندومتریوز در واکنش mlr مورد بررسی قرار گرفت. بعلاوه، تاثیر این ماده بر سلولهای menssc طبیعی و اندومتریوز بطور جداگانه مقایسه و بررسی شد. نتایج: سلولهای menssc بیماران اندومتریوز از لحاظ شکل ظاهری، قدرت کلونی زایی، ایمونوفنوتایپ، میزان تکثیر و قدرت تهاجمی با سلولهای menssc افراد طبیعی متفاوت بودند. کاهش پاسخ تکثیری pbmc ، القاء بیشتر آنزیم ido و سلولهای t تنظیمی بوسیله سلولهای menssc بیماران اندومتریوز در واکنش mlr مشاهده شد. در واکنش mlr با حضور سلولهای menssc ، دیوکسین پاسخهای ایمنی را به سمت کاهش واکنشهای التهابی، کاهش پاسخ های تکثیری و القاء سلولهای t تنظیمی سوق داد. همچنین، دیوکسین باعث کاهش قدرت تهاجمی سلولهای menssc اندومتریوز شد. نتیجه گیری: با توجه به تفاوت های مشاهده شده، سلولهای menssc اندومتریوز می توانند بعنوان یکی از عوامل دخیل در ایجاد این بیماری معرفی شوند. دیوکسین به صورت افتراقی روی خصوصیات متفاوت سلولهای menssc طبیعی و اندومتریوز تاثیر می گذارد. در عین حال، با وجود ارتباطی که بین دیوکسین و بیماری اندومتریوز مطرح شده پی بردن به مکانیسم دقیق تاثیر این ماده بر اندومتریوز بررسی های بیشتری را می طلبد.

تهیه، بهینه سازی و عامل دار کردن نانوذرات مغناطیسی به عنوان کاتالیزگر در سنتز ترکیب های ناجورحلقه و کاربرد های پزشکی آن ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده شیمی 1393
  زهرا رشید   رامین قهرمان زاده

واکنش¬های چند جزئی فرایند¬هایی تک-ظرف هستند که در آن سه جزء یا تعداد بیشتری با یکدیگر ترکیب می شوند و بدون جداسازی فراورده¬های میانی، محصول نهایی را ایجاد می کنند. در دهه¬ی گذشته با افزایش نگرانی¬های زیست محیطی، به طراحی واکنش-های چند جزئی جدید با روش¬های سبز و دوستدار محیط زیست توجه زیادی شده است. در سال¬های اخیر استفاده از نانو ذرات مغناطیسی در سنتز ترکیب¬های ناجورحلقه به علت مزایایی مانند فعالیت کاتالیزگری بالا، تهیه¬ی آسان و قابلیت بازیابی با استفاده از یک آهنربای خارجی مورد توجه بسیاری از شیمیدان¬های آلی قرار گرفته است. هسته¬های اسپایرواکسیندول بخش مهمی از ترکیب¬های فعال زیستی و طبیعی می¬باشند. این ترکیب¬ها دارای گستره¬ی وسیعی از فعالیت¬های زیست شناختی مانند ضد تومور، ضد قارچ، ضد میکروب، ضد مالاریا و غیره می¬باشند. در نتیجه جستجوی روش سنتزی جدید و کارآمد برای تهیه¬ی اسپایرواکسیندول¬ها یک چالش مهم و زمینه¬ی مشهور در شیمی می¬باشد. در این پژوهش،تهیه¬ی سه دسته¬ی جدید از ترکیب¬های اسپایرواکسیندول با استفاده از آیزاتین به عنوان یک ترکیب کربونیل فعال، ch اسید¬های مختلف و انامین¬های متنوع در حضور نانوذرات مغناطیسی منگنز فریت به عنوان یک کاتالیزگر قوی در محیط سبز گزارش شده است. همزمان با توسعه¬ی روش¬هایی برای بیان کارآمد پروتئین¬های نوترکیب، دست¬یابی به سیستم های سریع و مناسب برای خالص سازی پروتئین هدف از مخلوط پیچیده¬ی پروتئینی به طور افزاینده ای لازم است. خالص سازی پروتئین¬ها امری حیاتی برای توصیف وظیفه، ساختار و برهمکنش¬های پروتئین مورد نظر می¬باشد. روش های معمول به منظور خالص سازی پروتئین ها شامل مراحل پیچیده می باشد که این روش ها زمان¬گیر و بسیار پرهزینه هستند و چندان کارآمد نمی باشند. از این¬رو طراحی روش های نوین در راستای دست یابی به بازده بالاتر، افزایش سرعت و کاهش در هزینه ها از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این پژوهش، روشی ساده، ارزان و سریع با استفاده از دو ساختار نانو ذرات مغناطیسی جدید در تخلیص پروتئین نوترکیب a با دنباله¬ی 6 هیستیدینی با بازده بالا استفاده شده است