نام پژوهشگر: حبیب‌الله قاسم‌زاده

بررسی تأثیر زندگی با همسران هم وابسته بر اختلال وسواس فکری - عملی
پایان نامه دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1386
  محمد سعدی   محمد رضا جلالی

چکیده ندارد.

بررسی زمینه های همسو با "شناخت " و "شناخت درمانی" از مثنوی مولانا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 0
  علی کیمیایی   حبیب الله قاسم زاده

بیشترین کمک افراد متعلق به حرفه های یاری دهنده ای که در ارتباط با مشکلات روانی کار می کنند، تغییر دادن شناخت و رفتار است . ایجاد تغییر در شناخت و رفتار مورد توجه بسیاری از مکاتب روان درمانی و روان شناسی بوده است . از آن جمله شناخت درمانی را می توان نام برد که به تغییر شناخت فرد، رفتار او را دگرگون می سازد. تحقیق حاضر بر آن است تا آن دسته از مفاهیم، اصول، زمینه ها و تکنیکهایی را که در "شناخت " و "شناخت درمانی" به آن پرداخته شده و در مثنوی مولانا به نحوی به آن اشاره شده است ، به بحث و تحلیل گذارد تا آن دسته از مفاهیم، تکنیکها، اصول و زمینه های شناخت درمانی که متناسب با فرهنگ ایرانی است ، تدوین و معرفی کند. به علاوه آن دسته از اشعار مولانا که تا حدی مناسب جلسات روان درمانی به شیوه شناختی است ، جمع آوری و معرفی خواهد شد. بنابراین، هدف این تحقیق پاسخگویی به دو سئوال زیر خواهد بود. -1 آیا می توان در آثار مولانا به زمینه ها و الگوهایی دست یافت که امروزه به نحوی در "شناخت " و سیستم "شناخت درمانی"مورد استفاده قرار می گیرد؟ -2 برای ایجاد حرکتی در این زمینه، به چه عوامل، شرایط و مقدماتی نیاز است ؟

بررسی سوگیری حافظه آشکار در خصیصه اضطراب و اختلال وسواسی-اجباری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1379
  زهرا ایزدی خواه   حبیب الله قاسم زاده

هدف از انجام این پژوهش، مطالعه الگوی سوگیری حافظه آشکار در افراد دارای خصیصه اضطراب و بیماران اختلال وسواسی-اجباری بود. نشان داده شده است که الگوی پردازش اطلاعات افراد دارای خصیصه اضطراب مشابه بیماران اختلال اضطراب فراگیر است. این یافته ها از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که آیزنک معتقد است افراد دارای خصیصه بالای اضطراب مستعد رشد اختلال اضطراب فراگیر هستند، این افراد نه تنها مانند بیماران اختلال اضطراب فراگیر، سوگیری توجه و تفسیر به سمت اطلاعات تهدیدزا دارند، بلکه مانند این بیماران فاقد سوگیری حافظه آشکار در جهت اطلاعات تهدید کننده اند. فرایند عدم سوگیری حافظه آشکار در بیماران اختلال اضطرابی چنین تبیین شده است که برخی فرایندهای بازداری در اضطراب وجود دارند که موجب تداخلهایی در حافظه برای اطلاعات تهدیدکننده می شوند، اطلاعات مربوط به تهدید بسیار ناخوشایند هستند و بیماران مضطرب یاد گرفته اند به طور عمدی و ارادی از بسط معنایی کلمه های مربوط به تهدید اجتناب کنند. بنابراین نشانه های بازیابی کمتری هنگام یادآوری در اختیار دارند.