نام پژوهشگر: علیرضا نوبری هژبری

دوران گذر از مس سنگی به مفرغ شمال غرب ایران با تکیه بر محوطه های کاوش شده در منطقه خداآفرین ( کهنه پاسگاه )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  آیلار عبداله زاده   حمید خطیب شهیدی

تپه کهنه پاسگاه یکی از محوطه های باستانی حوزه سد خداآفرین است که در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. این محوطه در طی دو فصل مورد کاوش و بازنگری قرار گرفت. از جمله اهداف کاوش های فصل اول اقدام به انجام کاوش های افقی و نیز لایه نگاری به قصد شناسایی ادوار مختلف فرهنگی موجود در محوطه و هدف از کاوش های فصل دوم بازنگری و کاوش های گسترده تر در راستای تائید و تکمیل فرضیات ارائه شده در فصل قبل بود. همانطور که در بخش های مختلف در این پایان نامه اشاره شد محوطه کهنه پاسگاه چهار دوره فرهنگی را چون اسلامی، تاریخی، مس سنگی جدید و عصر مفرغ قدیم را در خود جای داده است. در فصل دوم کاوش ها از راس تپه انجام شد. چرا که کاوش های فصل قبل در حواشی تپه، تنها منجر به کشف گودال های انباشه از دورریزهای فرهنگی شده بود. نتیحه کاوش های این فصل حضور سفال های مس سنگی جدید و نیز نشانه هایی از گذر فرهنگی بین دو دوره مس سنگی و مفرغ قدیم در این محوطه را تائید کرد. چرا که مسلما دوران گذر از مس سنگی جدید به مفرغ قدیم ( فاز i فرهنگ یانیک ) در این محوطه مشاهده می شود. اما در این دوران که به دوران گذر معروف است جای فرهنگ آغازین ماورای قفقاز قدیم خالی است که بدین ترتیب نمی توان لفظ توالی فرهنگی را برای آن انتخاب کرد و بهتر است از واژه گذر به جای توالی استفاده شود. بنابراین آنچه از آن به عنوان دوران گذر فرهنگی از مس سنگی جدید به برنز قدیم در این محوطه یاد می شود، بیانگر یک توالی و پیوستگی بدون وقفه از مس سنگی جدید به فرهنگ ماورای قفقاز قدیم i به ii و iii نیست. در واقع آنچه در این محوطه بر اساس دو فصل کاوش مشاهده می شود حضور این گذر فرهنگی از مس سنگی جدید به مفرغ قدیم ( فاز i ) همزمان با یانیک و یا همان فرهنگ ماورای قفقاز قدیم ii است که مانند سایر محوطه های شمال غرب ایران جای شکلگیری این فرهنگ در آن خالی است. کلید واژه : دوران گذر، مس سنگی جدید، عصر برنز قدیم و کهنه پاسگاه تپه سی

طبقه بندی نقوش سفال از آغاز تا عصر کالکولتیک ( مس و سنگ ) . مطالعه موردی فلات مرکزی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  اسدالله میرزا آقاجانی ملک میان   حمید خطیب شهیدی

در این رساله ضمن بررسی موقعیت جغرافیایی ، زیست محیطی فلات مرکزی در گذشته و حال ، پیشینه مطالعات باستاشناسی ، تطور فن سفالگری ، به برسی نقوش سفالها از آغاز تا عصر مس و سنگ ( اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد ) می پردازد. در این بررسی ، تمامی نقوش سفالهایی که به وسیله کاوشگران و محققین منتشر شده و از لحاظ ظاهری قابل تشخیص و طبقه بندی بوده اند در چهار گروه نقوش هندسی ، گیاهی ، جانوری و انسانی به صورت مصور طبقه بندی شده اند، به طوری که بیش از 1400 نقش از گروههای چهارگانه مزبور به صورت یک فرهنگ مصور ارائه گردیده است . با انجام این طبقه بندی که براساس گاهنگاری مجیدزاده تنظیم شده است ، نقوش سفالها از دوره فلات عتیق تا فلات جدید به صورت عینی به تصویر کشیده شده و به راحتی قابل تشخیص ، مقایسه و ارزیابی عینی باستان شناختی و هنری است . به طوری که تمامی نقوش سفالهای گروههای مزبور که از لحاظ ظاهری شبیه به هم بوده اند مورد بررسی ، مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که از این حیث در ایران در نوع خود بی سابقه بوده است . تنظیم و ترکیب قرار گیری نقوش سفالها در این رساله به صورتی است که یافته های جدید و نقوش سفالهای مناطق دیگر را نیز می توان به راحتی در آن منظور کرد بدون اینکه تغییر اساسی در آن داده شود . به این ترتیب نخستین حرکت برای تدوین فرهنگ مصور نقوش سفالهای پیش از تاریخ ایران که هدف عمده این رساله است صورت می گیرد تا نسبت به برطرف کردن یکی از کمبودهای عمده جامعه پژوهشی کشور که همانا ضعف پژوهشهای تطبیقی در رابطه با شناخت و تحلیل نقوش سفالهاست گامی برداشته شود.