نام پژوهشگر: علی اصغر مصلح

مرگ و نیستی از دیدگاه سه فیلسوف اگزیستانسیالیست: کی یرکگور، سارتر و هایدگر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  عباس اسکوییان   علی اصغر مصلح

دیدگاه اگزیستانسیالیستها درباره اینکه وجود انسان مقدم بر ماهیت اوست سبب شده است که آنها بر واقع بودگی و امکانات انسان تاکید بسیاری داشته باشند. از نظر آنها نگاه انسان به مرگ تاثیر بسیاری بر نوع مواجهه ای دارد که او در قبال این وضعیتها در پیش می گیرد. از طرف دیگر نوع رابطه ای که انسان با دیگران و خدا برقرار می کند، بر نگرش او نسبت به مرگ و چگونه زیستن بر اساس چنین نگرشی تاثیری عمده دارد. همانطور که انتظار می رود نگاه خاص هر کدام از این فیلسوفان به مساله خدا و ارزشهای اخلاقی در مواجهه آنها با مرگ نیز تاثیر داشته است و سبب شده تا اهداف از پیش تعیین شده ای چون آرامش و شادی را به عنوان غایت رویکرد خود در نظر نگیرند و بجای آن به طرح مساله اصالت بپردازند که ضرورتا معرف عمل خاصی نیست. این فیلسوفان برای گریز از ارائه تعریفی از انسان از ارزش گذاری اخلاقی رویگردانند و مدعی اند که صرفا ترجیحاتی را بیان می دارند، تا هر کس که با آنها همدل است شیوه ای را که برای زندگی اصیل لازم است در پیش گیرد.

واتیمو و آینده دین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1388
  لیلا کبریت چی   علی اصغر مصلح

در این پایان نامه مسئله دین از دیدگاه جیانی واتیمو فیلسوف معاصر ایتالیایی طرح و بررسی شده است. نظریات وی در باب دین با فلسفه پست مدرن وی در هم آمیخته و از او فیلسوفی دینی و پست مدرن ساخته است.او که عمدتا فیلسوفی پست مدرن به شمار می آید تحت تأثیر بزرگانی چون نیچه و هایدگر و دریدا قرار دارد و نگاه او به دین تحت تأثیر فلاسفه مذکور شکل گرفته است

دین در اندیشه نیچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  محمد باقر شهریاری خلجی   محمد رضا اسدی

نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می کند.اخلاق سروران،اخلاق برجستگان استکه فقط در یونان یافت میشد.با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت وجای آرا اخلاق بردگان گرفت.نیچه معتقد است با ظهور ابر انسان می توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت.نیچه در تحلیلهای خود بدیهی ترین امور را نیز به چالش کشاند او تمام دستاوردهای فرهنگ غرب را بر خطا می داند .نیچه همواره ستایش گر فرهنگ یونان قبل از سقراط است.به نظر او این فرهنگ توانست به وسیله تراژدی بر جنبه های وحشتناک زندگی چیره شود وبه زندگی آری بگوید.

حوزه فرانکفورت و نقد فرهنگ جدید ( آدورنو ، هورکهایمر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  لیلا گلیار   علی اصغر مصلح

موضوع فرهنگ همواره مورد توجه متفکران زیادی بوده و گروهی از این افراد را متوجه نقد اوضاع جامعه کرده است. "صنعت فرهنگ سازی" اصطلاحی است که از سوی تعدادی از اعضاء موسّسه پژوهش اجتماعی فرانکفورت، در خصوص نقد فرهنگ سرمایه داری آن زمان، وضع شد. این موسسه در سال 1923، به طور رسمی آغاز به کار کرد و از برجسته ترین اعضای آن می توان هورکهایمر ، آدورنو و مارکوزه را نام برد. آن ها معتقد بودند که نظام حاکم به کمک ابزاری مانند رسانه، موسیقی، ورزش یا طالع-بینی که از مهم ترین ارکان "صنعت فرهنگ سازی" هستند، سعی دارد تا مردم را به توده هایی منفعل در برابر سیاست های حاکم تبدیل کند. به گونه ای که امکان هرگونه تفکر انتقادی در جامعه سلب شود. از طرف دیگر نظام سرمایه داری به کمک "صنعت فرهنگ سازی"، سعی دارد تا محصولات فرهنگی و هنری را در حد یک کالا تنزل دهد تا صرفاً برای توزیع و کسب سرمایه تولید شوند. این صنعت به کمک تبلیغات قوی و گسترده، مردم را وادار به خرید محصولاتی می کند که شاید هیچ نیازی به آن نداشته باشند و نتیجه این کار سرازیر شدن سرمایه به سمت صاحبان آن است. این متفکران علاوه بر مقوله فرهنگ، به موضوعاتی چون "نظام سرمایه داری"، "خرد ابزاری" و "فلسفه تحصّلی" نیز نگاه منتقدانه داشتند و در این خصوص نظریه پردازی کرده اند. البته انتقادات مهمی به این افراد وارد است که به نوع عملکرد آنان بازمی گردد. نظریه انتقادی مستلزم کنش انقلابی است. درحالی که هیچ یک از این افراد، به جز مارکوزه نه تنها در هیچ جنبش سیاسی شرکت نکردند بلکه حمایتی نیز از آن به عمل نیاوردند. انتقاد دیگر این است که مکتب فرانکفورت با اندیشه بازنگری در اصول مارکسیسم و برطرف کردن اشتباهات آن شکل گرفت که این امر مستلزم توجهی دقیق به مدارک تاریخی و اقتصادی مربوط به ساختار صور عمده جامعه است.اما این متفکران هیچ گونه اقدام جدّی در این زمینه به عمل نیاوردند.

نحوه پذیرش و پرورش آرمان های عصر روشنگری در آلمان با تکیه بر آرا کانت، هردر و هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  گلناز صالح کریمی   علی اصغر مصلح

عقل باوری که یکی از آرمان های اصیل عصر روشنگری بود در شناخت شناسی کانت زمینه را برای شناخت استعلایی باز کرد به این ترتیب که عدم اتکا عقل به عاملی فراتر از خود و استقلال آن در شناخت در فلسفه استعلایی کانت عمق و محتوایی جدید می یابد. همین روند در پدیدارشناسی هگل به گونه ای دیگر دنبال شد به نحوی که روح مطلق هگلی در گذار از مراحل دیالکتیک شناخت به معرفت حقیقی یا همان خودآگاهی دست می یابد. به این ترتیب عقل باوری روشنگری به ایده آلیسم آلمانی تغییر ماهیت می دهد. از سوی دیگر غایت پیشرفت در تاریخ که از آرمان های این عصر است در فلسفه تاریخ هردر در قالب روح قومی و در فلسفه تاریخ هگل در قالب غایت روح مطلق ظاهر می شود.

نسبت تفکر و عمل در اندیشه هانا آرنت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  حامد خزایی   عبدالله نصری

در بررسی اندیشه فیلسوف آلمانی، هانا آرنت (1975-1906) زوایای متعددی از تفکر فلسفی را می توان یافت. اما بی تردید در اندیشه وی دو واژه تفکر و عمل از اهمیت زیادی برخوردارند. آرنت موضوع عمل را در کتاب وضع بشری و موضوع تفکر را در کتاب حیات ذهن به طور دقیق بررسی کرده است. آرنت در کتاب وضع بشری برای ساحت انسان سه فعالیت زحمت، کار و عمل را و در کتاب حیات ذهن که به نحوی جلد دوم وضع بشریمحسوب می شود نیز سه فعالیت تفکر، اراده و داوری را بررسی کرد که از میان آنها به عمل و تفکر بیش از دیگر فعالیت ها پرداخت. بررسی نسبت تفکر و عمل در وضع کنونی حاکم بر دنیای اندیشه ضروری می نماید. آرنت فقط تفکری را مفید و ارزشمند می داند که به عمل منجر شود. وی ضمن بررسی زوایای گوناگون تفکر و عمل، یکی از راه های کمک کردن به بشر در مواجهه با دنیای کنونی را برقراری نسبتی درست در میان تفکر و عمل می داند.

مفهوم خدا از دیدگاه هگل (براساس کتاب کویینتین لاوئر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  زهره جمشیدی کیا   علی اکبر احمدی افرمجانی

هگل به عنوان یکی از بزرگترین فلاسفه همواره محل بحث بوده است و پیچیدگی اندیش? وی و زبان دشواری که برای بیان این اندیشه ها به کار برده است، نه تنها فهم فلسف? وی را دشوار ساخته بلکه امکان تفسیرهای مختلف و گاه کاملاً متفاوت را به هگل شناسان و منتقدان وی می دهد. کوئینتین لاوئر تفسیری ویژه از هگل در آثار متعدد خود ارائه داده است. یکی از مهمترین آثار وی کتاب مفهوم خدا از دیدگاه هگل است که در آن تلقی هگل از خدا بر مبنای «منطق» خاص وی تفسیر شده است. این کتاب مبنای پژوهش ما در این رساله واقع شده است. لاوئر در این اثر، پس از اینکه مرتبط بودن دین و فلسفه در اندیش? هگل را پیش فرض خود قرار می دهد، با در اختیار گرفتن معنای منحصر به فردی که هگل از «مفهوم» مد نظر داشته آغاز کرده و با استناد به قطعاتی از کتاب علم منطق و حواشی بعدی هگل بر آن، تلاش کرده است تفسیر منطقی خود را مستند ارائه کند که بر طبق آن باید خدای مد نظر هگل را از راه منطق او فهمید. پس از آن، وی درباره خدا به مثابه روح و امر نامتناهی، براهین اثبات وجود خدا، و اینکه آیا می توان هگل را متهم به همه خدا انگاری کرد یا نه، بحث می کند؛ و در نهایت به تفصیل به ارتباط خاصی که میان فلسفه و دین می توان دریافت، می پردازد. رسال? حاضر بر مبنای ترجمه دو فصل نخست کتاب مفهوم خدا از دیدگاه هگل، مقدمه ای تحلیلی دربار? الهیات هگل به دست می دهد. واژگان کلیدی: هگل، خدا، روح، مطلق، مفهوم، عقل، منطق، ایده، دین، فلسفه، شناخت، عقلانیت.

تبیین و تحلیل انتقادی عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  سید محمد مهدی موسوی مهر   محمد رضا اسدی

الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): به نظر هیدگر ذات تکنولوژی به هیچ وجه امری تکنولوژیک نیست و نباید تکنولوژی را امری خنثی تصور کرد زیرا در آن صورت تسلیم آن خواهیم شد. او از تحلیل مفهوم پوئیسیس و تخنه کمک می گیرد تا نشان دهد که ماهیت تکنولوژی ربطی تام با انکشاف دارد. به نظر او انکشاف حاضر در تکنولوژی جدید نوعی تعرض است. تعرضی که از این انتظار بیجا ناشی شده که طبیعت باید تامین کننده انرژی باشد و این همان چهارچوب بندی است. اهمیت این تحقیق به ویژه با تاکیداتی که در جامعه ما بر آراء هیدگر وجود دارد که عموما به نظریات او در باب علم کمتر توجه می شود، مضاعف خواهد بود. همچنین تحقیقاتی از این دست می تواند برخی سوء تعبیرها که درباره هیدگر وجود دارد را برطرف نماید. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: تا قبل از هیدگر تعاریف معمولی از تکنولوژی و حتی تعاریف فلسفی نوعی تعاریف ابزاری و مبتنی بر رویکردی جامعه شناختی بوده است. اما هیدگر با تبیین هستی شناختی که از تکنولوژی ارایه می دهد، افق جدیدی را در فهم تکنولوژی می گشاید که مسبوق به سابقه نیست. مضاف بر آن این تحلیل از تکنولوژی چنان با تعابیر پیچیده و دشوار فلسفی آمیخته است که استفاده از دیدگاه او برای اهل فلسفه و خصوصا غیراهالی فلسفه تا حدودی ناممکن می شود. لذا لازم است برای برطرف کردن ابهامات و پیچیدگیهای تبیین هیدگر از تکنولوژی و قابل استفاده کردن آن برای دیگر شاخه های علوم انسانی و حتی علوم پایه نیاز جدی به بررسی دیدگاه هیدگر باشد. بنابراین منظور اصلی از این تحقیق تبیین و تحلیل عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر و بیان نقاط مبهم آن است. پرسش های تحقیق : الف) پرسش اصلی : تکنولوژی جدید چگونه وجودی است که ذات آن باید بر اساس تعریف جدیدی از علیت و در نسبت با حقیقت و هنر و معرفت معرفی شود؟ ب) سوالات فرعی 1- چگونه تکنولوژی از ماهیت (ذات) تکنولوژی متمایز می شود؟ 2- تعریف جدید هیدگر از علیت چیست؟ 3- نسبت انکشاف با پوئیسیس و ماهیت تکنولوژی چیست؟ 4- نسبت تخنه با هنر و حقیقت چیست؟ 5- نسبت علم جدید و تکنولوژی چیست؟ 6- گشتل چیست؟ 7- نسبت گشتل با تقدیر و آزادی و خطر و نجات بخشی چیست؟ 8- نسبت آزاد با تکنولوژی به چه معناست؟ 9- نسبت هنر و تکنیک جدید چیست؟ فرضیه تحقیق اساسا چنین تحقیق هایی چون از نوع اکتشافی هستند نمی توانند با فرضیه آغاز شوند. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجریه و تحلیل داده ها: در این تحقیق با مراجعه به منابع دست اول شامل متون اصلی هیدگر و استفاده از منابع دست دوم، شامل کتاب ها، مقالات، شروح و تعلیقه های موجود در باب فلسفه تکنولوژی که مرتبط با مباحث هیدگر است و همچنین مراجعه به مقالات و آثار منتشر شده در نمایه ها، پایان نامه ها و مجلات معتبر علمی داخلی و خارجی کوشش شده است بر اساس مطالعه کتابخانه ای به بررسی و تحلیل مسایل مطروحه پرداخته شود. ت. یافته های تحقیق: در نظر هیدگر تکنولوژی هم هستی را به عقب نشانده است، هم تفکر را محدود و بی خاصیت کرده و هم زبان را از کار انداخته است. یعنی از همان دوره افلاطون که تکنولوژی تحقق یافته است به تدریج چنین پیامدهایی را به بار آورده است تا به امروز که در نقطه اوج تحقق تکنولوژی هر یک از عناصر یاد شده، در نهایت دوری از مراتب اصیل خود گرفتار آمده اند. بر این اساس می توان تحلیل هیدگر از تکنولوژی را زمینه ساز درک عمیق ذات تکنولوژی دانست و این همان چیزی است که هیدگر همواره بر آن تاکید کرده است. به همین دلیل امروزه در نظر بسیاری از محققین، فلسفه تکنولوژی هیدگر، مهم ترین گرایش در فلسفه تکنولوژی است و هیدگر هم به عنوان مهم ترین فیلسوف تکنولوژی شناخته می شود. چرا که مبانی یاد شده با روابطی در هم تنیده و در خلاقیتی بی نظیر تفکری را پیش روی ما می گزارد که می توان آن را فلسفه پدیدارشناسانه تکنولوژی نامید. عناصر موجود در فلسفه هیدگر توانسته اند نظامی استوار در باب تبیین و تحلیل تکنولوژی پدید آورند و این نظام مند بودن ناشی از این است که تفکری اصیل در پس این عناصر وجود دارد. زیرا از همان ابتدا که هیدگر تکنولوژی جدید را در نظر می آورد، متوجه هستی است و به دنبال این است که شیوه انکشاف هستی را در دوره معاصر بنمایاند. نتیجه ای که او بدان دست می یابد این است که شیوه انکشاف هستی در دوره معاصر «تکنولوژی» است.محوریت هستی و نوع انکشاف آن را که ذات تکنولوژی جدید است، می توان در تحلیل هیدگر از تکنولوژی به شکل بارزی ملاحظه کرد. حتی شاید در یک نگاه عمیق تر به مبانی و محتوای فلسفه تکنولوژی هیدگر، بشود بر این سخن اصرار ورزید که می توان کلیت اندیشه هیدگر را در یک گونه تبیین تکنولوژیکی عرضه نمود. این قرائت و تحلیل از فلسفه تکنولوژی هیدگر واجد همه خصلت های یک اندیشه فلسفی عمیق و سترگ است. چرا که این قرائت ناظر بر تفکراتی است که از دوره پیش سقراطیان تا دوره معاصر وجود داشته است و می تواند کلیت تفکرات فلاسفه تبیین کند. ث. نتیجه گیری و پیشنهادها: فلسفه تکنولوژی هیدگر وجودشناسانه است و هیدگر از متن هستی شناسی بنیادین خود به آن رسیده است. همه آنچه که هیدگر درباره تکنولوژی گفت اقتضای هستی است. او برای تکنولوژی طرحی نمی دهد بلکه شرایط وجودی آن را برای ما آشکار می کند به همین جهت نباید او را ضدتکنولوژی دانست همان طور که او خود بارها اعلام کرده است. موضوع دومی که به نظر ما مبنای تحلیل هیدگر از تکنولوژی بود، شرایطی بود که امروزه علم جدید ایجاد کرده است. در این تحقیق نشان داده شد که گشتل تکنولوژی، توسط علم در جهان جدید گسترده شده است و بنابراین باعث نفوذ چهارچوب بندی در جهان شده است. طبق آنچه در فصل دوم نشان داده می شود اصول و مبانی تکنولوژی بر آموزه های هستی و زمان استوار شده بود و اگرچه هیدگر بخش دوم هستی و زمان را منتشر نکرد اما آنچه بعنوان فلسفه تکنولوژی هیدگر از لابلای سایر آثار دوره متاخر قابل تحصیل است بر همان پایه ها و ستونهایی استوار شد که در هستی و زمان بر پا شده است. بنابر آنچه در فصل سوم تبیین شد فلسفه تکنولوژی هیدگر در دو بخش قابل تحلیل است. بخش اول آن سعی در نشان دادن ماهیت تکنولوژی به ما دارد. در این بخش هیدگر سعی می کند به ما نشان دهد که در وراء تکنولوژی انکشافی نهفته است که همان گشتل است. هیدگر در قسمت دوم تحلیل خود سعی می کند نحوه سلوک درست با تکنولوژی را با استفاده از تفکر معنوی به ما نشان دهد. شاید بتوان گفت همان چیزی که عموما درباره هیدگر متاخر می گویند( که هیدگر متاخر به تکنولوژی و شعر پرداخته است) در دو بخش تحلیل تکنولوژی حضور دارد. به نظر می رسد بخش اول بررسی هیدگر که به نقد تکنولوژی می پردازد به نسبت بخش دوم تحلیل او از تکنولوژی که سلوک با تکنولوژی را بازگو می کند، چشم گیرتر و قابل استفاده بیشتری است.

مبانی ولوازم زیبایی از منظر عین القضات همدانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  رقیه سهرابی   نصراله حکمت

دراین رساله تلاش برآنست تا به ارکان زیبایی شناسی در اندبش? عین القضات با نگاهی جامع به آثار ارزشمندش تمهیدات،نامه ها،زبده الحقایق،شکوی الغریب و باریک اندیشی های ژرف وی به اسرار باطنی و حکمت اشراقی پرداخته شود.رکن رکین سلوک قدسی در منظوم? فکری وی،حصول معرفت شهودی و ادراک زیبایی های حقیقی در پرتوی اشراقات انوار قدسی عشق است که مبتنی بر اصل مشرقی «نور و ظلمت» می باشد و تنها راه تحصیل سعادت آدمی است. بخش قابل ملاحظه ای از این پژوهش، مربوط به ادراکات آدمی در طوری ورای عقل و تمثل حق تعالی در اطوار گوناگون است که منجر به مشاهده بی واسط? حقیقت می شود. سالک برای رسیدن به این معرفت بایستی از امور حسی و علایق مادی عبور کند و آنگاه که از بند این علایق رهایی یافت به معرفت شهودی خواهد رسید که از دیدگاه عین القضات این تنها راه نیل به مطلوب حقیقی و کشف حقایق عالم ازلی است. فلسف? حکمی – ذوقی وی در مقایسه با فلسفه های متعارف تحولی شگرف و انقلابی در حوزه تفکر فلسفی ایرانی - اسلامی است که در این مجموعه سعی شده اندیشه اشراقی عین القضات را با وجهه نظر به جاویدان خرد،مورد تحلیل و بررسی دهیم. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های فلسفی می باشد و از روش تحلیل مفهومی بهره گرفته است تا مبانی اصلی در زیبایی شناسی عین القضات را تشریح و ارتباط آن مفاهیم را با یکدیگر تبیین کند. واژگان کلیدی:عشق و محبت- تمثّل- زیبایی- بصیرت طوری وراء عقل- نور احمد و ابلیس.

آشتی فرد و اجتماع: جامعه ی مدنی و دولت در نظر هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  میثم پورافضل   علی اصغر مصلح

در این رساله سعی شده است تا با محوریت مفهوم «آشتی»، فلسفه ی سیاسی- اجتماعی هگل بازخوانی شود. علت انتخاب این مفهوم به عنوان مدخل این رساله آن است که به واقع، وظیفه و غایت فلسفه از نظر هگل، «آشتی» و رفع شکاف ها و رخنه هایی است که در طی تاریخ پدیدار می شوند. در فلسفه ی سیاسی، این شکاف در شکل «تقابل و نزاع میان فرد و اجتماع ظهور» می کند. پس ابتدا باید چیستی و چگونگی این شکاف را شرح داد و سپس نشان داد چگونه می توان این گسست را از میان برداشت. برای این کار، ابتدا خاستگاه تاریخی مفهوم آشتی، با توجه به رویدادهای زمانه ی هگل و به ویژه انقلاب فرانسه، بیان شده و سپس، خاستگاه نظری «آشتی» و مسئله ی «مناقشه ی نظر و عمل» و پاسخ هگل به آن، با توجه به فیلسوفانی همچون روسو، کانت و نیز سنت رومانتیسیسم آلمان بررسی شده است. در ادامه، با ورود به فلسفه ی سیاسی هگل، نزاع فرد و اجتماع و منشاء آن در انسان شناسی و فلسفه ی سیاسی هگل تصویر شده و در آخر، راه حل هگل برای «آشتی فرد و اجتماع»، یعنی نظریه ی دولت هگل بر اساس کتاب فلسفه ی حق، آمده است.

نسبت میان آگاهی و آزادی در فلسفه هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  کاوه خورابه   محمود عبادیان

مسئله شناخت و به تبع آن نظریه ی شناخت ، هماره مسئله ای مهم برای اذهان فلسفیِ فیسلوفانی بوده است که بر آن بوده اند تا با مواجهه با جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه ی اندیشنده دریابند. لذا در فرایند شناخت همواره با دو سوی «واقعیت» موجود و ذهن کنشگرِ آماده برای شناسایی روبه روییم. از این لحاظ ، شناخت واقعیت، نحوه و نوع شناخت آن درنهایت بستگی به درک صریح واقعیت دارد . بنابراین به نظر می رسد در فرایند شناخت آنچه مقدم بر شناخت می گردد همانا مسئله هستی شناختی واقعیت موجود است.به عبارت دیگر تاریخ فلسفه همانا تعامل سوژه ی اندیشنده با جهان بیرون بوده است. به نظر هگل فیلسوفان همواره میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته اند و از این رو شناخت را چونان ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته اند.هگل با نقد این نگرش ها بر آن است تا با در نظر داشتِ شناخت به مثابه علم به تعریفی نوین از آن دست یابد.او با رد دو پاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه ی پدیداری و ناپدیداری،گذار شناخت از مرحله آگاهی طبیعی تا دستیابی به شناخت مطلق را که از ابتدابا امر مطلق سرو کار دارد ،ممکن می سازد. در این میان آزادی خود را به مثابه مقوله ای بنیادین در فرایند مسیر آگاهی تثبیت می کند.اینکه هگل را فیلسوف آزادی لقب داده اند به این معنا است که آزادی در ذات و کنه تفکر او قرار گرفته است و حذف این مقوله از تفکر او به معنای طرد و نفی فلسفه ی او خواهد بود.هگل آزادی را عالی ترین و والاترین محتوا و مضمونی می داند که هر سوژه یا کنشگری می تواند آن را در خود به وجود آورد؛ به عبارت دیگر هگل منزل گاه و سرنوشت نهایی روح را آزادی می داند، بنابراین آنگاه که روح در مراحل گذار آگاهی ره می پوید، منزل به منزل با آزادی مواجه می گردد و هرآینه در می یابد که در رویارویی با اشکال مختلف آگاهی میان او و آزادی هیچ امر بیگانه ای وجود نخواهد داشت. لذا آزادی همانا خودآگاهی است به این معنا که دستیابی به آزادی واقعی برای انسان میسر نمی شود مگر با وقوف به این امر که جهان همانا خود اوست. هدف اصلی هگل نشان دادن این است که آزادی عبارت است از گذر آگاهی به خودآگاهی و سپس نایل شدن به دانش مطلق که در آن به جهان به مثابه خود نگریسته می شود. پرسش بنیادین در این پژوهش همانا چگونگی نمود این مفهوم آزادی در خلال گذر ازمنزلگاهای متعدد آگاهی تا شناخت مطلق است.

بررسی مفهوم رنج و عشق از دیدگاه کی یرکگور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1390
  فائزه معینی   امیرعباس علیزمانی

کرکه گور نخستین فیلسوف بزرگ مکتب اگزیستانسیالیسم و یک الاهی دان قرن نوزدهم به‎شمار می‎آید. در اندیشه او دو مفهوم رنج و عشق جایگاه محوری دارند. رنج از نظر کرکه گور احساسی سوبژکتیو نسبت به وضعیت نامطلوب انسان در حیات مادی است. او بر اساس تعریفی از سه سپهر وجودی زندگی بشری یعنی سپهر زیبایی شناختی، سپهر اخلاقی و سپهر دینی، رنج های بشری را تعریف می کند. او بزرگ ترین رنج بشر را دوری از حقیقت مطلق می داند؛ او رنج را وجه گریزناپذیر زندگی بشر تلقی می کند و احساس تعلق شدید انسان به پدیده ای است که نسبت به آن در خود احساس شیفتگی و تسلیم می کند. او از میان ساحت‎های وجودی، بیش از همه به حضور رنج در سپهر دینی اشاره می‎کند. کرکه گور جویای عشق متعالی در سپهر دینی بود و مسیحی راستین را با رنج هم نشین می داند. از نظر او هرچه رنج شدیدتر باشد وصل مومن به سعادت محتمل تر خواهد بود. او که یک مسیحی پروتستان بود، رسالت دینی خود را چیزی جز این نمی‎دانست که «مسیحیت راستین» را به مسیحیان بشناساند و در این راه تلاش بسیار کرد. کرکه گور با توجه به سه سپهر وجودی زندگی بشری سه نوع عشق را از یکدیگر تفکیک می کند که آنها را به ترتیب اروس(eros)، فیلیا (philia) و آگاپه(agape) می نامد، ولی در عین حال توجه عمده او به اروس و آگاپه است و باارزش ترین عشق را آگاپه معرفی می کند که مورد توجه مسیحیت نیز بوده است. او در پایان والاترین گونه عشق را عشق الاهی معرفی می کند.

تحلیل و بررسی مواجهه نیچه با اسلام و فرهنگ اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات 1390
  محمد حاجی میرزایی   رضا سلیمان حشمت

در این مقاله برای بررسی مواجهه ی نیچه با اسلام در ابتدا با نگاهی به انتقادهای نیچه از مسیحیت، تلاش می کنیم نوع نگاه نیچه به دین خوب و بد را مشخص کنیم. همچنین کارهای متفکرانی که پس از نیچه تلاش کرده اند تا مسیحیت را با آرای نیچه سازگار کنند نیز در بخش دیگری بررسی می شود. سپس به بررسی درون مایه های مذهبی در آثار نیچه می پردازیم تا نشان دهیم که نیچه یک ملحد متجدد نیست و نسبت به دین نگاه متفاوتی دارد. سپس با نگاه ویژه به مفاهیم اخلاق خواجگان و اخلاق بندگان به مواجهه ی نیچه با اسلام خواهیم پرداخت و سعی می کنیم نشان دهیم انتقادهای نیچه از مسیحیت تاریخی به اسلام وارد نیستید. همچنین نشان می دهیم که تحسین نیچه از اسلام نقش مهمی در تفکر او دارد. در انتها نیز مفاهیم انسان کامل در عرفان اسلامی را با ابرانسان نیچه مقایسه خواهیم کرد.

بعد دینی در اندیشه هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1387
  مهرداد امیدی   علی اکبر احمدی

موضوع و طرح مساله (اهمیت موضوع و هدف): بررسی عناصر دینی در نظام فلسفی هگل و ارتباط بین حیات دینی که باید درک شود و فعالیت درک کننده که فلسفه هگل است موضوع اصلی بحث است. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: هگل یک فلسفه مطلق یعنی یک نظام همه فراگیر و بنابراین نظام نهایی از یک عقل همه فراگیر و در نتیجه نامتناهی را مطرح می کند که بیشتر از هر فلسفه دیگری نیازمند شرح نظام مند است تا تکوینی چگونه فلسفه هگل می تواند به دین مسیحی نیاز داشته باشد و با این وصف خودمختاری یک نظام عقلانی را حفظ کند. و چگونه می تواند با یا بدون کمک دین مسیحی یک نظام تفکر همه فراگیر باشد و یا اینحال واقعیت پایای ممکن چند پاره و متناهی را بازشناسد. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم روش تحقیق جامعه مورد تحقیق نمونه گیری و روشهای نمونه گیری ابزار اندازه گیری نحوه اجرای آن شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها برگردان کتاب امیل لودوبگ فاکنها به تحت عنوان بعد دینی در اندیشه هگل و رجوع به منابع مربوطه. یافته های تحقیق دین یکی از صورت های ظهور روح در زندگی آدمی است. کوشش فاکنهایم دادن تقریری جدید از نزاع مشهور هگلی چپ و راست است. همچنین او سعی در نشان دادن نسبت دین و فلسفه با قریری جدید است. فاکنهایم برای نحوی تالی لیبرالیسم سیاسی با فلسفه دین تلاش می کند. او قایل به سازگاری سیر تطور آگاهی انسان تا مرحله ی درک مطلق با ایمان مسیحی پروتستان است. نتیجه گیری و پیشنهادات مقتضی است یک شرح نظام مند از فلسفه هگل عرضه شود تا براساس آن ابعاد مختلف تفکر هگل بررسی شده و جایگاه دین در اندیشه او با توجه به کل نظام فلسفی او نمایان شود.

جایگاه شعر در زیباشناسی رمانتیسم آغازین آلمان با تکیه بر آراء نوالیس و برادران شلگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  نوید افشارزاده   علی اصغر مصلح

رمانتیسمِ آغازینِ آلمان علی رغمِ عمر کوتاه فعالیتش در ینا، نظریه زیباشناسی خلاقانه ای را عرضه نمود که بعد از گذشتِ بیش از دو سده، همچنان جذابیت های بسیاری در مباحث فلسفی و هنری به دنبال دارد. آنچه که در خصوص متفکران این جنبش بیش از هر چیز جالب توجه است، بینش رادیکالی است که آن ها در قبالِ بسیاری از مسائل موجود در فلسفه و زیبایی شناسی از خود نشان دادند. رساله ی حاضر می کوشد تا با خوانشی که از مفهوم شعر رمانتیک به مثابه هسته اصلی زیباشناسی رمانتیسم آغازین آلمان به دست می دهد، ضمن روشن ساختن موضع فلسفی خاص رمانتیک ها، این دو بحث را مستقیماً به زیبایی شناسی نویسش قطعه وار پیوند زند و از خلالِ آن تلاش کند تا به مهم ترین پیامد های زیباشناسی رمانتیک بپردازد.

تفسیر چارلز تیلور از فلسفه هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  علی احقربازرگان   علی اکبر احمدی افرمجانی

این مجموعه تلاشی است برای استخراج رویکرد تیلور به فلسفه هگل. آن چه تیلور در هگل جستجو می کند، تنها شناخت ساختار اندیشه هگلی نیست. تیلور در پی آن است که بخش هایی از فلسفه هگل را، که در نگاه وی، در حل معضلات جامعه مدرن کاربرد دارد، استخراج نماید و با کاربست آن جامعه و انسان امروز را به فهم در آورد. در این مسیر تیلور گایست یا مطلق را به کناری می نهد و آن را غیر قابل دفاع معرفی می کند اما، از طرف دیگر انسان شناسی و نگاه هگل به جامعه را پر رنگ می گرداند. تیلور با استفاده از این نگاه به نقد خوانش مرسوم در ادبیات فلسفه سیاسی آنگلوساکسون، یعنی لیبرالیسم، از فرد، جامعه و رابطه میان این دو می پردازد. از خلال این نقد جریان جدیدی در فلسفه سیاسی سر بر می آورد که به جامعه گرایی یا کامیونیتارینیسم مشهور است. این تغییر زاویه دید به هگل، یعنی کم اهمیت جلوه دادن مطلق، در کنار توجه ویژه به فهم هگلی از انسان و جامعه را می توان ویژگی اصلی تفسیر تیلور از فلسفه هگل دانست.

تفکر و فلسفه از نظرگاه دکتر رضا داوری اردکانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  شهاب الدین فیض آبادی   رضا سلیمان حشمت

پژوهش حاضربه منظور روشن سازی و رفع ابهام مقدر از افکار استاد رضا داوری اردکانی، متفکر معاصر ایرانی، در باب تفکر و فلسفه انجام شده است. از این منظر سعی ما در این پژوهش مطالعه و بررسی، ونقد افکار و آراء ایشان از طریق مراجعه مستقیم به آثار و تألیفاتشان از زمان گذشته تا به امروز است. در ابتدای این پژوهش به طرح و بحث موضوعات و مباحث مهم در این باب پرداخته ایم از قبیل: تعریف فلسفه(گفت وجود در گوش زمانی بشر به زبان زمان) ، ویژگی های فلسفه (الف): فلسفه مانند علم آموختنی نیست. ب): فلسفه با عالم خاص خود متناسب است، ج): اینکه فلسفه قائم بر فیلسوفان نیست بلکه مطلب برعکس است، چگونگی پدیدآمدن نگاه فلسفی ، چیستی حقیقت (که بدون درک آن فهم بسیاری از افکار ایشان ممکن نیست) ، دفاع از فلسفه در عین انتقاد از آن ، منظور از پایان یافتن فلسفه، نقدهای کلی برفلسفه از نظر ایشان. سپس به بررسی و تحلیل: چیستی فلسفه اسلامی ، ویژگی های مهم فلسفه ی اسلامی ، طرح فیلسوفان اسلامی (جمع بین دین و فلسفه) ، موفقیت یا شکست این طرح از نظر ایشان پرداخته ایم و شباهت ها و اختلاف های رضا داوری اردکانی با متفکران پیشین اسلامی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده ایم و در فصل آخر: چیستی تفکر ، انواع تفکر اصیل (دینی، عرفانی، شعری،فلسفی) ، نسبت فلسفه با تفکر و انواع آن، پایان فلسفه، تکلیف تفکر بعداز پایان فلسفه را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم. نکات مهمی که، با روشن شدن معانی آن ها، امکان این امر به وجود می آید که، به زوایای مختلف افکار داوری اردکانی راه یابیم، عبارتنداز: تعریف حقیقت و به دنبال آن تعریف فلسفه و تفکر. ایشان حقیقت را ظهور و انکشاف وجود می داند که در هر دوره ای ظهوری خاص دارد پس حق به دومعنا است، در معنای اول حق همان وجود است و در معنای دوم حق، ظهور وجود است؛ و به دنبال این تعریف از حقیقت، فلسفه گفت وجود در گوش زمانی بشر به زبان زمان و تفکر به گوش دادن به ندای وجود در احوال و اوقات حیرت و فطرت ثانی تعریف شده است.

تفسیر هیدگر از هگل در باب وجود و روح؛ با نظر به آراء شارحان»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  حسین رستمی جلیلیان   علی اصغر مصلح

این رساله در پی شرح و بسط تفسیر هیدگر از هگل بویژه در باب مسأله وجود و روح در ترتیب زمانی نگارش آثار هیدگر درباره اوست. از اینرو به آراء شارحان نیز در باب موضوع رساله توجه شده است. داده های این پژوهش با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. فرضیه اصلی رساله این است که توجه هیدگر به مسأله تفاوت وجودشناختی در بررسی مولفه های مهم تفکر هگل دارای نقشی اساسی است. اما مسأله اصلی این بررسی این است که تفسیر هیدگر از هگل درباره مسائلی نظیر نسبت روح و زمان، وجود، پدیدارشناسی روح، مفهوم مطلق و... چیست؟ در پاسخ به نسبت زمان و روح می توان گفت، از نظر هیدگر، زمان در هگل، زمان عرفی و عامیانه است، و هگل این نسبت را تنها به طریقی صوری و به عنوان نفیِ نفی شناخته است. هیدگر درباره شاهکار هگل یعنی پدیدارشناسی روح به بررسی غرض، شرح برخی از سوءتعبیرها درباره آن و نسبت امر متناهی و نامتناهی با توجه به کلید واژه فلسفه او یعنی روح پرداخته است. او پدیدارشناسی روح را به مفهوم پدیدارشناسی هوسرلی ندانسته و معتقد است که هگل تنها به نحو صوری واقعیت متناهی را به امر نامتناهی اعتلاء بخشیده است. او در مفهوم تجربه هگل، پدیدارشناسی هگل را حضور یا ظهور مجدد مطلق می خواند و سپس با برقراری نسبت بین متافیزیک دوره جدید و نیست انگاری حاصل از تفکر حیث موضوعی، نیست انگاری دوره جدید را حاصل این نحوه از برداشت هگل می خواند. از نظر هیدگر، متافیزیک هگل، انتو- تئو- لوژیک یا به عبارتی، وجودشناختی- الهیاتی است. در این بررسی به نقش مفهوم موضوع شناسایی در نسبت هگل و یونانیان نیز اشاره شده است. سپس در نتایج حاصل از بحث به نقد تجدد و متافیزیک دوره جدید پرداخته شده است. در پایان نتیجه گرفته می شود که علی رغم تعاریف هیدگر از هگل که او را از نخستین متفکرانی می داند که در باب تاریخ و به نحو تاریخی می اندیشیده است، اما تصویر واقعی هیدگر از هگل آنست که فلسفه او را فلسفه ای متافیزیکی و موضوع(شناسایی) محور می داند که غایت آن در متافیزیک تکنولوژیکی تجدد رقم خورده است. در عین حال به نظر نگارنده در هر دو نحوه از تفکر در باب مسأله اینهمانی و تفاوت با گونه ای انسداد مواجهیم و تفکر هیدگر نیز نتوانسته است کاملاً رافع تمامی تعارضات در این باره باشد.

بیان و اثبات تقدم رتبی ادبیات معرفت گرای فارسی بر فلسفه اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  مرتضی دررودی جوان   احمد تمیم داری

رساله ی حاضر کوششی است به منظور اثبات پیش گامی ادبیات معرفت گرای فارسی بر فلسفه ی اسلامی در بستر فرهنگ ایرانی. انگاره ی بنیادین پژوهش چنین است که با سنجش ادبیات معرفت گرای فارسی و فلسفه ی اسلامی، به عنوان دو عضو از پیکره ی فرهنگ ایرانی، درمی یابیم که ادبیات معرفت گرای فارسی از منظر های متعدد نسبت به سنت فلسفی متداول در جامعه ی اسلامی ایران پیش گامی دارد و حد جامع این وجوه چند گانه ی تقدم را تقدم رتبی نامیده ایم. در سنجش این دو مقوله ی کلان فرهنگی زمینه هایی همچون اشتمال بر حکمت نظری و عملی، کارکرد های تاریخی و ویژگی های زبانی و بیانی مورد نظر قرار گرفته و در هر یک از این زمینه ها دلایلی به منظور اثبات انگاره ی بنیادین رساله ارائه شده است. با توجه به مجموع براهین ذکر شده در رساله ی حاضر درمی یابیم که ادبیات معرفت گرای فارسی اگرچه با دانش فلسفه و روش آن تفاوت های ماهوی دارد؛؛ لیکن این گونه از ادبیات، در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران بخشی عمده از کارکرد هایی را که از فلسفه انتظار میرود به عهده داشته است.در نتیجه، توجه به رویکرد های معرفت گرایانه به ادبیات فارسی و نیز بهره بردن از روش های پذیرفته شده به منظور استخراج امور معرفتی صرف از درون متون ادبی ضروری به نظر می رسد. نیز با عنایت به اقبال تاریخی ایرانیان به امور ذوقی، اشراقی و الهامی، توازن بخشیدن به دو جنبه ی متقابل عقل و ذوق در جامعه تنها با همت متولیان امر فرهنگ و آموزش و با اهتمام به ترویج عقلانیت و تقویت روحیه ی نقد و پرسش گری و پرهیز از دامن زدن به ذوق گرایی افراطی امکان پذیر است.

پژوهشی تطبیقی در معانی «وجود» و «راه» در تفکّر هیدگر و دائویسم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  مرتضی گودرزی   علی اصغر مصلح

تحقیق حاضر پژوهشی تطبیقی است که بر دو مسئله ی کلیدی در فلسفه ی هیدگر و آیین دائویسم یعنی «وجود» و «راه» تمرکز دارد؛ پرسش اصلی هیدگر حول مسئله ی وجود، مبنا و محور تفکّر وی را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، «مسئله ی وجود»، موضوع بنیادین تفکّر در نظر هیدگر است. تفکّر نیز به طریقت نیاز دارد و از این رو هیدگر در پی گشودن راهی برای تفکّر است. از سوی دیگر، در تفکّر دائویی نیز، دائو(dao) راه است. راهی که گشاینده ی «وجود» است، بنابر این در نگرش دائویی «راه» و «وجود» مفاهیمی اصیل تلقّی می شوند. مسئله ی این رساله واکاوی «وجود» و «راه» در اندیشه ی هیدگر و مکتب دائویی و مدّعای آن یافتن راه های جدید برای تفکّر در حیات بشری است به نحوی که از آن طریق بتوان بر برخی مشکلات و تنگناهایِ هم اندیشیِ غرب- شرق فائق آمد. درواقع این رساله می کوشد با نگرشی میان فرهنگی به هدف خود دست یابد. با اتکا به آثار هیدگر به ویژه در دوره ی متأخّر حیات وی و بازخوانی دو اثر اصیلِ تفکّر دائویی یعنی دائو ده جینگ و مکتوبات جوانگ زه، چارچوب اساسی در این رساله منطبق بر بررسی تاریخیِ واژگان و معناشناختی می باشد که به نحوی پدیدارشناسانه به مقصود می رسد و از مایه هایِ زیباشناختی بهره می برد. پرسش اصلیِ این رساله عبارت است از اینکه «وجود» و «راه» در اندیشه هیدگر و در دائویسم چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند؟ و کاوش در این وجوه چه ره آوردهایی برای مفاهمه فلسفی و فرهنگیِ غرب و شرق دارد و چگونه می تواند زمینه ی گفتگو را برای متفکران غرب و شرق فراهم آورد؟ مهمترین فرضیّات عبارتند از اینکه فلسفه ی هیدگر به ویژه در دوره ی متأخرِ حیات وی قابلیّت برقراریِ ارتباط میان فرهنگی با شرق را دارد و دائویسم با توجه به ابعاد گسترده ی آن به عنوان یک تفکّر شرقی، می تواند به عنوان یک مدل برای تطبیق انتخاب شود. ویژگی هایِ مشترکی میان «وجود» در نظر هیدگر و «دائو» در تفکّر دائویی وجود دارد و در اندیشه ی هیدگر و تفکّر دائویی میان «هستی» و «نیستی» نسبتی وجود دارد که امکان بررسیِ تطبیقی میان آن دو را فراهم می آورد. وجه هستی شناختیِ «زبان» به منزله ی «شعر و تفکّر»، در اندیشه ی هیدگر و تفکّر دائویی، و مفاهیم مورد توجه در دو فلسفه، یعنی وارهایی و وارستگی، آزادی، در راه بودن، طبیعت و تکنولوژی، زیبایی شناسی، آشکارگی و ذات حقیقت، اصالت، پدیدارشناسی و رخداد، روشن گاه، تهیگاه، پرسشگری و گفتگو، امکانِ پژوهشی تطبیقی را فراهم می آورند. روش تحقیق در این رساله، کتابخانه ای بوده و مبتنی بر بررسی تطبیقی منابع دست اول در فلسفه هیدگر و دائویسم می-باشد. تعارف با روش فیلولوژیک به صورت استنتاجی بدست آمده است. مفاهیم مورد توجه در دو فلسفه که در متونِ مربوطه مورد تفسیر و شرح قرار گرفته است به شیوه ی قیاسی، تاریخی مورد مقایسه قرار می گیرند، آنگاه به صورت تطبیقی مورد قیاس قرار گرفته اند. مستندات شارحان و تحلیل گران فلسفه ی هیدگر و حکمت دائویی برای تقویت نتایج تطبیقی مورد توجه قرار گرفته است.

حقیقت ترس آگاهی در گذار از ساحت مفهوم به ساحت تجربه سینمایی در پرتو تفکر هایدگر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  محمدصادق صادقی پور   احمدعلی حیدری

در این رساله به تحلیل حوزه معنایی ترس در اندیشه هایدگر پرداخته، و تلاش کرده ایم اثبات نماییم که این حوزه معنایی در طیفی از امر نااصیل (ترس) تا امر اصیل (ترس آگاهی) تعریف می شود و رسیدن به یافتگیِ بنیادین ترس آگاهی در سیری تدریجی از استحاله حوزه معنایی ترس میسر است. نقطه آغازین این طیف پدیدار ترس است در مقام امر نااصیل آغازین که به مثابه نخستین پله به ما کمک می کند تا پس از گذر از مراتب میانی رعشت، دهشت و وحشت به سوی پله غایی اصالت که همان ترس آگاهی است حرکت نماییم. یعنی چنانکه هایدگر معتقد است حرکت به سوی امر اصیل ناگزیر از گذار از ساحت بی اصالتی است. اهمیت یافتگیِ بنیادین ترس آگاهی در دوران فراموشی مطلق هستی، در ایجاد التفات در دازاین نسبت به هستی و کمک به او برای حرکت به سوی اصیلانه بودن آشکار می شود. سپس یکی از مهم ترین مضامین اندیشه هایدگر یعنی «رویداد حقیقت» از منظر وقوع آن در کار هنری و به طور خاص هنر فیلم مورد تأمل قرار می گیرد و تلاش می شود که با طرح مفهوم پیکار میان پوشیدگی و ناپوشیدگی در کار هنری، که هایدگر آن را پیکار میان زمین و جهان می نامد، به سیطره تماشاگر در تفسیر جهان فیلم خاتمه داده شود زیرا با این رویکرد، تماشاگر دیگر سوژه ای نیست که بخواهد فیلم را به ابژه ای برای شناخت خویش بدل نماید بلکه در یک رویارویی با جهانِ فیلم در پرده فرو افکندن از حقیقت در ساحت فیلم یاری رسانده و با تفسیر خود از فیلم، در تحقق رویداد حقیقت مشارکت می نماید. پدیدارشناسی هرمنوتیک به عنوان روش شناسی این رساله به ما یاری می رساند که دریابیم چگونه تجربه رویارویی با جهان فیلم، تماشاگر را به پرسش هستی شناختی خودش از فهم فیلم رهنمون می گردد زیرا هر تفسیر، تماشاگر را به فهم از هستیِ خودش، در مقام دازاین در-جهان ارجاع می دهد؛ دازاینی که بازیگر است و درگیر با جهان و نه مشاهده گری صرف در ساحت تفکر محاسبه گر دکارتی و به دور از تجربه در-جهان-بودن. در نهایت نظریه نهایی این رساله مطرح می شود که از ترکیب آرای هایدگر با سه نظریه سینمایی در باب غایت سینمای وحشت متعلق به نوئل کارول، سینتیا فریلند و جرج اوچوا حاصل آمده است. در طرح نظریه نهایی از توانش های این سه نظریه استفاده شده و نقطه ضعف آن ها، که تفکر محاسبه گر دکارتی و غفلت از پرسش هستی است، به مدد تفکر تأملی هایدگر مرتفع می گردد. نظریه نهایی این رساله معتقد است هیولا، به مثابه تجسم شرّ و عنصر محوری سینمای وحشت، در جلوه های متفاوتی از پدیدار ترس (شامل ترس، رعشت، دهشت، وحشت و ترس آگاهی) تجلی می یابد. سینمای وحشت با طرح عناصر اساسی تحلیل هرمنوتیکی هایدگر (یعنی جهان، مرگ، گناه، طرح افکنی و اصالت) در نسبت با دازاین در قالب بیان سینمایی، امکان ظهور «رویداد حقیقت» در جهان فیلم را با مشارکت تماشاگر، در مقام دازاین تفسیرکننده، فراهم می آورد و «رویداد حقیقت» منکشف شده در این سینما، یافتگی بنیادین «ترس آگاهی» است که در جهانی سینمایی برساخته از 5 ژانر اساسی شامل ژانر ترس، ژانر رعشت، ژانر دهشت، ژانر وحشت و در نهایت ژانر ترس آگاهی از خویش پرده فرو می افکند.

علم عمران ابن خلدون و مقایسه آن با مباحث فلسفی درباره فرهنگ و تمدن در دوره مدرن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  وحید احمدی   علی اصغر مصلح

این پژوهش در پی بازخوانی مقدمه ابن خلدون در پرتو فلسفه فرهنگ است. از این رو این تحقیق با بسیاری از خوانش هایی که مقدمه را به عنوان تلاشی برای تاسیس جامعه شناسی می دانند، متفاوت است. با به کارگیری فلسفه فرهنگ به مثابه جایگاهی که در آن ما سرتاسر مقدمه را نظاره خواهیم کرد، در خواهیم یافت که بسیاری از مقولاتی که در فلسفه فرهنگ مطرح می شوند، در اینجا ظاهر می شوند، و خواهیم دید مفاهیمی همچون جنگ، صلح، خشونت، احساس وحدت با نوع بشر، تمدن و فرهنگ به عنوان فاصله گیری از طبیعت و ... در پس مقدمه نهفته اند.

نیچه و غلبه بر نیست انگاری از طریق زیبایی شناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  کیوان انصاری   علی اصغر مصلح

در این پژوهش سعی بر آن است تا در مرحله ی اول، نسبت بین نیچه و نیست انگاری روشن شود؛ این که مقصود نیچه از نیست انگاری چیست و این که او در برابر نیست انگاری چه موضعی اتخاد می کند. در مرحله ی بعد، به این پرداخته می شود که نیچه چگونه و با چه استدلالی راه عبور از این نیست انگاری را در آفرینش هنری و نگریستن به جهان و زندگی همچون پدیده ای زیبایی شناختی می داند.

بررسی فلسفه دین کرکگور از دیدگاه لویی پویمن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  حسین محمودی   علی اکبر احمدی افرمجانی

چکیده ندارد.

انسان در فلسفه مارکس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1385
  رعنا ایمانی مرنی   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.

نیست انگاری فعال نیچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1385
  ناهید فرح بخش   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.

سیر تطور مفهوم خدا در فلسفه غرب از دکارت تا نیچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  صالح حسن زاده   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.

بررسی انتقادی مبانی فلسفی دیدگاههای اخلاقی جان دیویی و هیلاری پاتنام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1386
  اعظم قاسمی   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.

هگل و مسیحیت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1387
  مجید حدادی   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.

نسبت آزادی و ضرورت در فلسفه هگل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1387
  فرج حاجت پور   علی اصغر مصلح

چکیده ندارد.