نام پژوهشگر: محمد حسین وافی
امین مجتهدی عیسی حجت
reserches show that relationship between human and residential places is based upo both emotional and identity structures. in other words, habitat place is not only the creator of a part of humanistic identity but also form a kind of sentimental and emotional bond that may result in tendency to maintain closeness to a specific place. therefor, formaton of emotional and identity relationship with residential places may require insertion of those factors in design process that gives meanings to these places in a particular context. the aim of studying habitat place patterns in the present research is to introduce a habitat place in a neighborhood complex that is considered to be protector and supporter of socio-cultural relationships, connections and attachments, memories, feelings and the neighborhood identity.
لیلا فرشادفر عیسی حجت
مسکن به عنوان محل سکونت وآسایش یکی از نیاز های اولیه بشر و ازنخستین مسائلی است که انسان ها همواره در تلاش برای یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن هستند. مسئله مسکن یکی از مسائل حاد کشور های در حال توسعه است، افزایش شتابان جمعیت شهرنشین از یکسو و فقدان منابع کافی و ضعف مدیریت، نداشتن برنامه ریزی جامع مسکن و غیره ،از سوی دیگر تامین سر پناه در این کشور ها را به شکل غامض و چند بعدی در آورده است بدین منظور کوششهای فراوان در ساختن واحدهای مسکونی وتوسعه مجتمع های مسکونی، صورت گرفته، اما، واحد های مسکونی ساخته شده، پاسخگوی نیاز های فیزیکی و روحی ساکنان نیست و بازار مسکن با آشفتگی های فراوان خود، هر روز آسیب های فراوانی را بر جسم و روح انسان معاصر میگزارد ، می توان گفت مصیبت واقعی سکونت که دلیل بی سرپناهی انسان معاصر است هنوز به درستی درک نشده است. انسان امروزی شناختی از مفهوم و آیین سکونت ندارد .مسکن باید محلی برای آسایش انسان در ابعاد عینی و ذهنی باشد ، جایی که تن و جان انسان در آن آرام گیرد. از این منظر توجه ویژه به مسئله مسکن، با نگاهی نو و کشف الگو هایی که معماران و سایر گروه های مرتبط با امر ساخت مسکن را از آشفتگی کنونی رها کرده، و نیاز سکونت انسان معاصر را از جنبه های مختلف بر آورد، به شدت حس می شود. این الگوها جهت استفاده باید زنده باشند و برای زنده بودن و داشتن کارایی نباید محدود کننده باشند و به مانند قواعد زبان عمل کنند یعنی پایه ساخت جملات گوناگون و مورد نیاز را فراهم کنند. در این پژوهش ابتدا به خانه به طور عام،پرداخته ایم که شامل عرصه شناخت تاریخی، مفاهیم خانه و سکونت ،انواع و الگوهای سکونت است، و سپس،هویت و خصوصیات شهروند ایرانی اصفهانی را بررسی می کنیم. همچنین به مطالعاتی درباره «طراحی الگوی خانه»، شامل، نیاز، ضرورت و امکان الگو و چگونگی کشف آن پرداخته ایم. در این مسیر با نگاهی به نیاز ها و ویژگی های اقلیمی و فرهنگی خانه های معاصر قدم در راه کشف الگو می گزاریم وبا کمک داده های بدست آمده به جستجوی یافتن الگوی زنده هستیم. در این راستا به آسایش تن و جان یعنی نیاز های مادی و معنوی ساکنان خانه توجه ویژه داشته ایم.