نام پژوهشگر: مقصود امین خندقی

بررسی وضعیت موجـود و مطلـوب سبـک هـای ارزیابـی عملکـرد از منظر مـدیران دانشـگاه علوم پزشکی مشهد و اعتباریابی آن از دیدگاه خبرگان مدیریت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  هادی حسن زاده   مقصود امین خندقی

چکیده سبک های ارزیابی عملکرد مدیران می تواند موجب ایجاد انگیزه و ارتقاء سطح مدیریت و بهبود عملکرد زیردستان شود. صاحبنظران علم مدیریت تاکنون در مورد معیارها و شیوه های ارزیابی، مطالب گوناگونی را بیان نموده اند. در این پژوهش دیدگاه مدیران نسبت به سبک های ارزیابی عملکرد در وضعیت موجود و مطلوب در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال یافتن پاسخ به موضوعات زیر است: 1- بررسی وضعیت موجود و مطلوب سبک های ارزیابی عملکرد از منظر مدیران دانشگاه علوم پزشکی مشهد 2-اینکه آیا بین وضعیت موجود و مطلوب در سبک های چهارگانه ارزیابی عملکرد دانشگاه علوم پزشکی مشهد تفاوت معنی داری وجود دارد ؟ و در آخر، 3-از طریق مصاحبه دیدگاه صاحبنظران حوزه مدیریت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مورد نتایج به دست آمده در مورد سبک های ارزیابی عملکرد مدیران مورد بررسی قرار گرفت. باتوجه به هدف انجام این پژوهش، که توصیف عینی و شناخت واقعی دیدگاه مدیران نسبت به سبک های ارزیابی عملکرد در وضعیت موجود و مطلوب می باشد. پژوهش به روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه ی آماری مورد پژوهش تمامی مدیران، معاونین و روسای موجود در سطوح مختلف اداری،آموزشی، درمانی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد که در مجموع 90 نفر هستند. و به علت حجم محدود جامعه آماری کل افراد جامعه آماری مورد مطالعه قرار گرفت، بنابراین به جای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که هیچ کدام از سبک های ارزیابی عملکرد در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مورد استفاده نمی باشند. ولی در وضعیت مطلوب انتظار می رود که سبک های مذکور مورد استفاده قرار بگیرند. واژه های کلیدی: سبک بازده محدود، سبک پیامد آگاهانه، سبک ضمنی، سبک عملیات آگاهانه، مدیریت

بررسی اهداف کتاب های تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تحصیلی از حیث انطباق با آرمان های نظام جمهوری اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  غلامعلی سیفی   بهروز مهرام

پژوهش حاضر با هدف بررسی تناسب هدفها در کتاب های تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تحصیلی با هدف های تصریح شده در اسناد فرادست نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. سوال کلی این مطالعه معطوف به همسویی هدف های کتاب های مورد بررسی با اسناد فرادست و مشتمل بر راهنمای برنامه درسی مطالعات اجتماعی، اهداف مصوب شورای عالی آموزش و پرورش، سند تحول راهبردی نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران، سند چشم انداز بیست ساله کشور و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. همچنین میزان توجه به هدف های کتاب های مورد بررسی و ارتباط آن با دغدغه متخصصان (اعضای هیئت علمی دو رشته برنامه ریزی درسی و جامعه شناسی با رویکرد آموزش و پرورش و همچنین دبیران سرگروه علوم اجتماعی) مورد بررسی قرار گرفته است. روش کلی مطالعه مبتنی بر مقایسه و تطابق قرار گرفت. واحد ثبت در اسناد فرادست همانند قانون اساسی مواد قانونی و در کتاب های درسی مضمون بود. یافته ها نشان داد که اگر چه، میزان توجه به اهداف اجتماعی در کتاب های درسی در حد قابل توجه بوده است، لیکن به هدف های سیاسی کمتر توجه شده که این موضوع در پایه های اول و دوم بارز تر است. همچنین میان نگاه صاحبنظران در خصوص اهمیت هدف ها و میزان توجه به آن ها در کتاب های درسی رابطه قابل قبولی وجود ندارد.

بررسی رابطه بین انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی کامپیوتری دانشجویان دوره های آموزش الکترونیکی و میزان رضایت آنان از برنامه های درسی این دوره ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  معصومه محمدحسین زاده   مقصود امین خندقی

پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی کامپیوتری دانشجویان دوره های آموزش الکترونیکی و میزان رضایت آنان از برنامه های درسی این دوره ها پرداخته است. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فردوسی که در نیمسال دوم سال تحصیلی 89 – 88 حداقل یک واحد الکترونیکی می گذرانند، می باشد. نمونه با حجم 240 نفر از جامعه (n=800) انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی کامپیوتری و احساس رضایت دانشجویان از برنامه های درسی این دوره ها، استفاده شده است. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید و متخصصان و روش آلفای کرونباخ تایید شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری رگرسیون چندگانه، پیرسون، اسپیرمن، t-test، anova و مقایسه میانگین با ارزش ثابت، استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که نمره انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی کامپیوتری و میزان رضایت دانشجویان از برنامه های درسی دوره های آموزش الکترونیکی بیشتر از میانگین است، اما این میزان از نقطه مطلوب کمتر است. بین میزان انگیزش تحصیلی دختران و پسران و نیز بین انگیزش تحصیلی دانشجویان دانشکده های مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد. دانشجویان دانشکده ریاضی نسبت به دانشکده های دیگر از خودکارآمدی کامپیوتری بیشتری برخوردار بودند، همچنین پسران نسبت به دختران دارای خودکارآمدی کامپیوتری بیشتری بودند. رضایت دانشجویان دانشکده های علوم انسانی بیشتر از دانشجویان دانشکده های علوم تجربی و ریاضی بود. رابطه معناداری بین سه متغیر مشاهده نشد. همچنین نتیجه رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که نمی توان رضایت از برنامه-های درسی دوره ها را بر حسب میزان انگیزش تحصیلی و خودکارآمدی کامپیوتری آنها پیش بینی کرد. واژه های کلیدی: آموزش الکترونیکی، برنامه درسی، انگیزش تحصیلی، خودکارآمدی کامپیوتری، رضایت از دوره.

بررسی وضعیت برنامه درسی اجرا شده در درس ریاضیات پایه چهارم ابتدایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  نسرین صادقی اول   مقصود امین خندقی

برنامه درسی اجرا شده به معنای فعالیت های یاددهی- یادگیری وآنچه در کلاس درس رخ می دهد، حلقه ی واسطی است میان برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی کسب شده که بر آن ها تأثیر و تأثر دارد. مطالعات نشان می دهد، دو مولفه روش تدریس و ارزشیابی اثرگذارترین مولفه های برنامه درسی اجرا شده، در تحقق اهداف قصد شده می باشد. نظر به این-که در جهان کنونی، برنامه درسی ریاضی به عنوان یکی از محتواهای ناظر بر رشد و توسعه که پایه بسیاری از علوم دیگر نیز هست، شناخته می شود و این که، نتایج رقابت های جهانی و عملکرد داخلی، بیانگر عدم برخورداری ایران از جایگاه مناسب در این برنامه درسی می باشد و نیز با عنایت به نقش مهم برنامه درسی اجرا شده در تحقق اهداف آموزشی، پژوهش حاضر وضعیت برنامه درسی اجرا شده درس ریاضی را مورد بررسی قرار می دهد. برای این منظور از میان جامعه آماری (کلاس های پایه ی چهارم ناحیه 7 مشهد در سال تحصیلی 90-89) تعداد 72 کلاس انتخاب گردیدند. در این کلاس ها دو نوع رفتار معلمان مورد ارزیابی قرارگرفت. در مرحله اول، رفتار تدریس معلمان با استفاده از روش مشاهده سیستم تعاملی فلندرز مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله بعد اطلاعات مربوط به رفتار ارزشیابی معلمان از طریق چک لیست محقق ساخته، جمع آوری و توصیف و سپس با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و دانکن مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. نتایج نشان داد، معلمان بیشتر روش های مستقیم و غیر فعال را به کار می گیرند. این معلمان سخنرانی را بر پرسشگری ترجیح داده و بنابراین صحبت های دانش آموزان بیشتر حول محور اهداف از پیش تعیین شده - و نه صحبتهای آزادانه و متفکرانه- می باشد. تجزیه و تحلیل ارزش یابی های پایانی نیز از غیرفعال بودن آنها حکایت دارد. در تمامی برگه های ارزش یابی پایانی سوالی در سطوح فعال شناختی طرح نگردیده است. این نتایج در مورد معلمان با تحصیلات و سوابق تدریس گوناگون هیچ تفات معناداری نداشته است.

تحلیل محتوای کتاب های برنامه درسی علوم اجتماعی مقطع متوسطه ایران به منظور تعیین وضعیت مهارت های شناختی مورد نیاز در تفکر انتقادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  مهدی یزدی   طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی

با درنظرگیری اهمیت تفکر انتقادی هدف از این مطالعه تعیین وضعیت مهارت های شناختی مورد نیاز در تفکر انتقادی( تجزیه و تحلیل, ترکیب و ارزشیابی) در کتاب های علوم اجتماعی مقطع متوسطه ایران تعیین گردید. به طور مختصر, یافته های پژوهش آشکار ساخته است که کتاب های علوم اجتماعی موجود از حیث توجه به مهارت های شناختی مورد نیاز در تفکر انتقادی به صورت سطحی عمل می نمایندو از این رو برای تدریس مهارت های شناختی مذکور ناکافی بوده و نیاز به بازبینی دارند.

تبیین جهت گیری های برنامه درسی براساس باورهای معرفت شناختی معلمان و دست اندرکاران نظام برنامه درسی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  بهاره بهالگردی   مقصود امین خندقی

هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی بر جهت گیری های برنامه درسی است. برای این منظور دو نمونه شامل 271 نفر از معلمان مقطع متوسطه شهر مشهد و 38 نفر از دست اندر کاران وکارشناسان دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی، پرسشنامه های جهت گیری های برنامه درسی و باورهای معرفت شناختی را تکمیل نمودند. روش این پژوهش کمی غیر آزمایشی تبیینی مقطعی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های برنامه درسی بین معلمان و دست اندرکاران تفاوت معناداری وجود دارد: معلمان به طور معناداری در مقایسه با دست اندرکاران گرایش بیشتری به باورهای خام دارند . هم چنین میانگین نمره جهت گیری های برنامه درسی معلمان به جز در جهت گیری انسان گرایی به طور معناداری از دست اندرکاران بیشتر است. اجرای آزمون تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره نشان می دهد که تفاوت معناداری بین افراد با باورهای خام و پیچیده، در خصوص جهت گیری های برنامه درسی وجود دارد؛ بدین صورت که افراد با باورهای خام تمایل بیشتری به جهت گیری عقل گرایی آکادمیک و رفتاری دارند و افراد با باورهای پیچیده گرایش بیشتری به جهت گیری فرایندهای شناختی دارند. تفاوت معناداری بین دو گروه باورهای خام و پیچیده در سایر جهت گیری ها مشاهده نشد.

بررسی وضعیت رهبری تحول آفرین در بین مدیران مدارس متوسطه پسرانه استان خراسان شمالی و شناسایی مشکلات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  مهدی ذبیحی   مجتبی بذرافشان

تحقیق حاضر به دنبال بررسی وضعیت سبک رهبری تحول آفرین در بین مدیران مدارس مقطع متوسطه پسرانه استان خراسان شمالی و شناسایی مشکلات آن می باشد تا بتواند به مدیران در اتخاذ سبک رهبری مناسب کمک کند. این تحقیق به روش پیمایشی و از طریق(آزمونهای پارامتریک t تک نمونه ای و t دو نمونه ای مستقل) انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق معلمان و مدیران مدارس متوسطه پسرانه خراسان شمالی است که با توجه به حجم نمونه به روش تصادفی خوشه ای- مرحله ای برای معلمان، برابر 279 نفر معلم و نمونه گیری تمام شماری برای مدیران برابر26 نفر مدیر تعیین شد. جهت پاسخ به سوال اصلی اول و سوالات فرعی از پرسشنامه رهبری تحول آفرین توسط معلمان و جهت پاسخ به سوال اصلی دوم از مصاحبه توسط مدیران استفاده شده است. نتایج تحقیق بیان کننده این است که میزان نفوذ آرمانی، تحریک فرهیختگی، الهام بخشی و ملاحظات فردی مدیران مدارس مقطع متوسطه پسرانه استان خراسان شمالی بیش از حد متوسط است و در کل رهبری تحول آفرین مدیران مدارس مقطع متوسطه پسرانه استان خراسان شمالی بیش از حد متوسط است. اما در مقایسه بین مدیران شهر و روستا، مدیران مدارس شهری بیشتر از مدیران مدارس روستایی دارای نفوذ آرمانی، تحریک فرهیختگی، الهام بخشی و ملاحظات فردی هستند و در رهبری تحول آفرین نیز مدیران مدارس شهر در حد بالاتری قرار دارند. در نهایت مشکلات و موانع اجرای رهبری تحول آفرین نیز: عدم آشنایی پیروان و مدیران با سبک های رهبری جدید، عدم مسئولیت پذیری پیروان، پاداش های مشروط، تغییر مدیران و عدم ارتباط رشته شغلی مدیران با رشته تحصیلی آنان تشخیص داده شد.

طراحی الگوی مطلوب (جایگزین) برنامه درسی تربیت اجتماعی برای دور? راهنمایی تحصیلی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  مرضیه دهقانی   مقصود امین خندقی

هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی مطلوب(جایگزین) برنامه درسی تربیت اجتماعی برای دوره راهنمایی تحصیلی کشور است. جهت دستیابی به این هدف، به بررسی و تحلیل پیشینه در ابعاد مختلف پرداخته و سپس به تبیین وضعیت موجود برنامه درسی تربیت اجتماعی پرداخته شد؛ بعد از آن الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اجتماعی طراحی گردید؛ بعد از طراحی الگو به اعتبار بخشی آن پرداخته و پس از تایید، الگوی مطلوب طراحی شده با وضعیت فعلی تربیت اجتماعی در برنامه درسی دوره راهنمایی تحصیلی مقایسه شد و در نهایت نیز پیشنهادهایی در این زمینه ارائه گردید. در این پژوهش، به تفکیک سوالات پژوهشی از روش های مختلف استفاده شده، لیکن روش نهایی روش پژوهش نظریه ای است. برای بررسی وضعیت موجود، ابتدا با استفاده از روش پژوهش تلفیقی: سنتز پژوهی به بررسی و تحلیل تحقیقات انجام شده در زمینه تربیت اجتماعی پرداخته شد. سپس برای تحلیل کتاب های دوره راهنمایی و راهنمای برنامه درسی دوره آموزش عمومی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. جهت دستیابی به نتایج دقیق تر، اسناد بالادستی شامل کلیات نظام آموزش و پرورش و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش نیز بررسی و تحلیل شد. برای طراحی الگوی مطلوب نیز با استفاده از روش پژوهش نظریه ای بر اساس اطلاعات جمع آوری شده به طراحی الگو پرداخته شد. ذکر این نکته ضروری است که در این پژوهش از طراحی الگوی کلاین با توجه به دوگونه تصمیم گیری در خصوص مبانی ارزشی و برنامه ریزی، و همچنین تصمیم گیری در خصوص عناصر تشکیل دهند? ی برنامه درسی، استفاده شده است. نتایج بررسی و تحلیل وضعیت موجود بیانگر این بود که رویکرد موجود در برنامه درسی رسمی فعلی تربیت اجتماعی، رویکرد دیسیپلین محور بوده و اجزاء و عناصر برنامه نیز همسو با این رویکرد می باشد. درصورتی که در وضعیت مطلوب رویکرد برنامه بر پایه اصول: حاکمیت نظام فکری، اعتقادی و ارزشی اسلام، ماهیت و هویت تربیت اجتماعی، ویژگی های رشدی دانش آموزان این دوره، اقتضائات نظری (کلان) و اقتضائات عملی (خرد) نظام آموزشی و رویکرد پیوستاری سه منبع اطلاعاتی در برنامه درسی، بر رویکرد دانش آموز محور و با گذر نرم از دانش آموز محور بر جامعه محور؛ تاکید شده است. هر یک از این اصول نیز ویژگی هایی را دارند. در این طراحی بر چهار عنصر هدف، محتوا، روش های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی تاکید و ویژگی هایی برای هر یک برشمرده شد. یکی از مهمترین نکات در برنامه درسی تربیت اجتماعی، تاکید بر مهارت برقراری ارتباط با دیگران (انسان های دیگر، جامعه، خدا و خود) در تربیت اجتماعی می باشد. در مقایسه میان الگوی مطلوب طراحی شده برنامه درسی تربیت اجتماعی که در این پژوهش ارائه شده با برنامه درسی رسمی در دوره راهنمایی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، نتایج تفاوت قابل ملاحظه ای را نشان داد. به این صورت که در برنامه درسی فعلی تربیت اجتماعی رویکرد غالب دیسیپلین محور بوده، لیکن برنامه درسی طراحی شده دارای رویکرد غالب فرد محور و جامعه محور است، به این شکل که در طول دوره، گذر نرم از رویکرد فرد محوری به سمت رویکرد جامعه محوری با حاکمیت نظام ارزشی اسلام اتفاق می افتد.

بررسی و تحلیل میزان شمول برنامه درسی تحصیلا ت تکمیلی رشته برنامه درسی بر اساس ابعاد معرفتی حوزه برنامه درسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مرضیه نامخواه   مقصود امین خندقی

مقدمه: رشته برنامه درسی قلمرو تخصصی و مطالعاتی است که از سوی صاحب نظران این رشته مباحث بسیار مهمی درباره حدود وثغور این حوزه مطالعاتی مطرح است. در این راستا تصریح مرزهای نسبی این حوزه تخصصی و هم چنین شناسایی موضوعات اساسی مطرح در هر یک از قلمروهای برنامه درسی برای آموزش در این رشته، ضرورتی انکار ناپذیر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان شمول برنامه درسی تحصیلات تکمیلی رشته برنامه ریزی درسی بر اساس ابعاد معرفتی حوزه برنامه درسی در دو سطح وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار صورت گرفت. روش: در بررسی پیمایشی و تحلیل موضوعی حاضر، جامعه آماری پژوهش عبارت بود از: 1. کتاب های درسی تخصصی مرتبط با رشته برنامه درسی؛ 2. متخصصان رشته برنامه درسی که به صورت هدفمند انتخاب شدند و 3. دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته برنامه ریزی درسی(کارشناسی ارشد: ورودی 1388 1389، و دکتری: ورودی1387 و1389) دانشگاه فردوسی مشهد که به صورت سرشماری انتخاب شدند و پرسشنامه محقق ساخته را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که در وضعیت موجود در بعد ارزشیابی و اجرا بین دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تفاوت معناداری وجود دارد؛ و در وضعیت مورد انتظار بین دانشجویان کارشناسی ارشد هیچ تفاوت معناداری بین میزان اهمیت ابعاد معرفتی حوزه برنامه درسی وجود ندارد؛ در بین دانشجویان دکتری، نظریه برنامه درسی به طور معناداری از تدوین برنامه درسی بالاتر است و با سایر ابعاد تفاوت معناداری ندارد. اجرای برنامه درسی به طور معناداری کمتر از بعد مبانی برنامه درسی است و با سایر ابعاد برنامه درسی تفاوت معناداری ندارد. هم چنین نتایج آزمون اثرات بین آزمودنی ها نشان داد که در بعد تدوین، ارزشیابی، اجرا و سیاست گذاری، طراحی و پژوهش بین دو مقطع تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج بررسی، توجه به بازنگری در سرفصل دروس، محتوای دوره، حجم مطالب، زمان پیش بینی شده برای هر واحد درسی و... اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

پیش بینی نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد نسبت به تغییر برنامه درسی به سمت میان رشته ای از طریق ابعادکارآمدی موثربر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  فاطمه وفایی   مقصود امین خندقی

با توجه به رشد روزافزون دانش کاربردی و ترکیب معلومات برآمده از رشته های مختلف علمی،امروزه مطالعات میان رشته ای و کاربست آن در عرصه برنامه درسی آموزش عالی، موضوعی مهم به شمار می آید. هدف: این پژوهش در صدد پیش بینی نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد نسبت به تغییر برنامه درسی به سمت میان رشته ای از طریق سنجش کارآمدی فردی، جمعی و تیمی آنان در حیطه آموزش میان رشته ای است. روش: در بررسی پیمایشی و همبستگی حاضر،جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-1390 است که تعداد آنان 694 نفربود. از این تعداد، بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و با استفاده از فرمول حجم نمونه تعداد 165 نفرانتخاب شد.ابزار این پژوهش سه پرسشنامه سنجش کارآمدی فردی و جمعی، کارآمدی تیمی و سنجش نگرش به سمت تغییر بود که روایی و پایایی آن توسط پژوهشگر احراز شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد کهکارآمدی فردی (004/ 5-t= ، 01/0>p ، 169=df)، کارآمدی جمعی (81/ 7-= t ، 01/0>p ، 169=df) و کارآمدی تیمی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد (18/ 10-= t ، 01/0>p ،169=df) در سطح نامطلوب است و در پی آن، نگرش اعضای هیات علمی نیز نسبت به تغییر منفی است ( 08/9-,t = 01/0>p، 169df=). از میان متغیرهای پیش بین، کارآمدی فردی و کارآمدی تیمی قادر به پیش بینی نگرش نسبت به تغییر برنامه درسی به سمت میان رشته ای هستند. اما کارآمدی جمعی قادر به پیش بینی متغیر نگرش نیست (001/0 >p ،102/26 =(166، 3)f). نتیجه گیری: ناکارآمدی و نگرش منفی اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد ناشی از ساختار غیرمنعطف و دیسیپلینی نظام آموزش عالی ایران است که این امر سبب عدم شناخت کافی اعضای هیات علمی از توانمندی یکدیگر و بدنبال آن عدم توانایی متغیر کارآمدی جمعی اعضای هیات علمی جهت پیش بینی نگرش آنان شده است. از این رو، ترویج فضای آموزشی مشترک میان گروه های مختلف آموزشی جهت افزایش همکاری میان اعضای هیات علمی، بسترسازی و توسعه برنامه های درسی میان رشته ای پیشنهاد می گردد.

شناسایی و اولویت بندی شایستگی های حرفه ای مورد نیاز هنرآموزان فنی و حرفه ای از منظر هنرآموزان، کادر مدیریتی و هنرجویان هنرستان های فنی و حرفه ای شهر همدان (با استفاده از مدل بوریچ و تحلیل کوآدرانت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1391
  مرضیه جامه بزرگ   مقصود امین خندقی

هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی شایستگی های حرفه ای مورد نیاز هنرآموزان فنی و حرفه ای از منظر هنرآموزان، کادر مدیریتی و هنرجویان فنی و حرفه ای بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است که شامل 79 شایستگی حرفه ای در هشت مولفه می باشد. روایی این ابزار به روایی محتوایی رسیده و جهت تعیین پایایی پرسشنامه از روش بازآزمایی، همچنین از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه همسانی و هماهنگی درونی آزمون هایی که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کنند، استفاده گردید. در نهایت، پرسشنامه مورد نظر در مجموع بر روی نفر 122 هنرآموز، 27 کادر مدیریتی و 162 نفر از هنرجویان هنرستان های فنی و حرفه ای اجرا شد. با استفاده از مقیاس پنج گزینه ای لیکرت، شرکت کنندگان شایستگی های حرفه ای هنرآموزان فنی و حرفه ای را در دو سطح اهمیت و عملکرد ارزیابی و رتبه بندی کردند. به منظور تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون اثرات بین آزمودنی ها و آزمون t همبسته)، همچنین دو مدل ارزیابی نیاز (مدل بوریچ و تحلیل کوآدرانت) استفاده شد. شایستگی های حرفه ای هنرآموزان فنی و حرفه ای به تفکیک از دیدگاه سه گروه هنرآموزان، کادر مدیریتی و هنرجویان فنی و حرفه ای، از منظر هنرآموزان و کادر مدیریتی، و از دیدگاه هنرآموزان و هنرجویان به دست آمد و در نهایت، 26 شایستگی حرفه ای مورد نیاز که در دیدگاه سه گروه مشترک بود، ارائه شد. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده، مشخص شد که بین وضع موجود (سطح عملکرد هنرآموزان در شایستگی های حرفه ای) و وضع مطلوب (میزان اهمیت شایستگی های حرفه ای) اختلاف و فاصله وجود دارد. به علاوه، بین دیدگاه سه گروه از شایستگی های حرفه ای نیز تفاوت و اختلاف وجود داشت. بر اساس این یافته ها، توصیه شده است که همه 79 شایستگی حرفه ای باید مبنایی را برای ایجاد برنامه های درسی تربیت معلم شکل دهد. به علاوه، شایستگی هایی حرفه ای که نمره اختلاف بالایی بین سطح اهمیت و عملکرد داشتند باید به عنوان اولویت هایی برای برنامه های درسی قبل و ضمن خدمت هنرآموزان فنی و حرفه ای در نظر گرفته شوند.

جایگاه دانش مردم سالاری دینی در محتوای کتابهای علوم اجتماعی و شناسایی سلسه مراتب سطوح شناختی آن در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مریم باغانی   طاهره جاویدی کلاته جعفر آبادی

پژوهش حاضر به بررسی "جایگاه دانش مردم سالاری دینی بر اساس تحلیل محتوای کتاب علوم اجتماعی و شناسایی سلسه مراتب سطوح شناختی آن در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان" پرداخته است. روش تحقیق توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری کتابهای علوم اجتماعی دوره متوسطه در سال تحصیلی 1390 می باشد. در بررسی دانش مردم سالاری دینی در محتوای ارائه شده کتب درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه بر اساس 14 مولفه منتخب از کتاب فلسفه تربیتی دموکراتیک جاویدی کلاته جعفرآبادی (1388)، که از اهداف و اصول تربیت دموکراتیک در جمهوری اسلامی ایران استخراج شده، استفاده گردیده است. همچنین در شناسایی سطوح شناختی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به بررسی و تحلیل محتوای آزمونهای پیشرفت تحصیلی پایان ترم دروس علوم اجتماعی دوره متوسطه کلیه دبیرستان های شهرستان سبزوار پرداخته شد و پس از تحلیل محتوا سطح شناختی هر یک از سوالات مشخص گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد، به طور کلی بیشترین توجه به ترتیب نسبت به مولفه های "ایجاد روحیه تعاون و همکاری در دانش آموزان" 7/32 درصد، "بالا بردن بینش سیاسی افراد و افزایش سطح آگاهی های سیاسی و عمومی افراد جامعه" 1/14 درصد و همچنین مولفه" تقویت جنبه معنوی انسان و دین مداری" 8/10 درصد لحاظ شده است، اما کمترین توجه در محتوای کتابها به ترتیب نسبت به مولفه های "توجه به حسن خلق، عفو و گذشت و برادری"، 24/1 درصد، "پرورش روحیه آزادمنشی و آزادیخواهی"، 28/1 درصد، "توجه به صلح و نوعدوستی و همدلی با انسانهای دیگر" 57/1 درصد، " تحقق فعالیتهای آموزشی در قالب فعالیتهای گروهی"، 40/2 درصد" پرورش روحیه عدالت خواهی" 42/2 درصد و "توجه به احقاق حقوق حاکمیت نسبت به مردم و حقوق مردم نسبت حاکمیت" 95/2 درصد لحاظ شده است. در مجموع به نظر می رسد دانش به کار رفته دارای یکنواختی لازم نبود و برخی از مولفه های اساسی مورد نظر قرار نگرفته است. همچنین پس از تحلیل محتوای آزمونهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس 14 مولفه مورد نظر سوالات از جهت سطوح شناختی مورد بررسی قرار گرفتند،که در مجموع مشخص گردیده که بیشترین توجه معلمین در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از دانش آموزان در سطح غیر فعال سطوح شناختی می باشد.

ارزیابی کیفیت فرایند تولید محتوای الکترونیکی در برنامه درسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مهوش کاظمی قره چه   مقصود امین خندقی

با توجه به رشد روز افزون آموزش الکترونیکی و ترکیب آن در برنامه های درسی موسسات آموزش عالی، کیفیت محتوای آموزش الکترونیکی به عنوان یکی از اساسی ترین نمود آن در حوزه تعلیم و تربیت ، موضوع مهمی به شمار می آید. این پژوهش درصدد ارزیابی کیفیت محتوای الکترونیکی در برنامه درسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از طریق سنجش سطوح عملکرد مراحل تولید محتوای الکترونیکی و نقش ها و مسوولیت های افراد دخیل در آن است. در بررسی توصیفی و ارزیابانه حاضر، جامعه آماری افرد دخیل در فرایند تولید محتوای الکترونیکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، اسناد و مدارک مرتبط با فرایند تولید محتوای الکترونیکی و کلیه دانشجویان آموزش الکترونیکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد درسال تحصیلی 91-1390 را تشکیل می دهند. از تعداد 5000 دانشجو، براساس روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و با استفاده از فرمول حجم نمونه تعداد 274 نفر انتخاب شد. ابزار این پژوهش چک لیست مشاهده و مصاحبه محقق ساخته سنجش سطوح عملکرد مراحل تولید محتوای الکترونیکی، چک لیست مشاهده و مصاحبه محقق ساخته سنجش سطوح عملکرد نقش ها و مسوولیت های دخیل در فرایند تولید محتوای الکترونیکی و پرسشنامه محقق ساخته سنجش کیفیت فرایند تولید محتوای الکترونیکی بود که روایی و پایایی آن توسط پژوهشگر احراز شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مشاهده و مصاحبه و پرسشنامه، از قضاوت مبتنی بر طیف، آماره های توصیفی ( میانگین، واریانس و انحراف معیار) و همچنین آمار استنباطی( t-test) بر مبنای نقطه 50 و 70 درصدی، استفاده شد. نتایج حاصل از مشاهده و مصاحبه نشان دهنده وضعیت نسبتأ مطلوب در سطوح عملکرد مراحل تولید محتوای الکترونیکی و وضعیت مطلوب در سطوح عملکرد نقش ها و مسوولیت های دخیل در فرایند تولید محتوای الکترونیکی بود. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نیز نشان دهنده وضعیت نسبتأ مطلوب درکیفیت محتوای الکترونیکی ارائه شده در دوره های آموزش الکترونیکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد. نتایج بیانگر این است که کیفیت محتوای ارائه شده در دوره های آموزش الکترونیکی از دیدگاه محقق و همچنین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد از وضعیت نسبتأ مطلوبی بر خوردار می باشد. کلمات کلیدی: کیفیت، برنامه درسی، محتوای الکترونیکی، فرآیند تولید محتوای الکترونیکی.

تحلیل محتوای ده ساله مجلات علوم تربیتی از جهت بررسی میزان هماهنگی با نیاز های آموزش و پرورش و شناسایی علل فاصله احتمالی این دو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  هادی مریدی   مقصود امین خندقی

چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی پژوهش های منتشر شده در هفت مجله از مجلات در حوزه ی علوم تربیتی کشور و یافتن شکاف های موجود میان مقالات و اولویت های پژوهشی در این حوزه و بررسی دلایل احتمالی آن انجام شده است. جهت حصول به این هدف تعداد 7 فصلنامه از مجموعه فصلنامه های حوزه علوم تربیتی که 4فصلنامه از آنها از فصلنامه های وابسته به وزارت آموزش و پرورش و 3 فصلنامه از فصلنامه های غیر وابسته به وزارت آموزش و پرورش بودند، انتخاب شد. سپس عناوین مقاله ها با روش تحلیل محتوا بررسی شده و با اولویت های پژوهشی پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش به عنوان معیار نیاز های آموزش و پرورش، مقایسه شد. نتایج نشان می دهد در فصلنامه های وابسته و غیر وابسته به وزارت آموزش و پرورش کمتر از 1درصد انطباق مشاهده شد. جهت بررسی این انطباق ضعیف از روش مصاحبه با اساتید و صاحبنظران در حوزه علوم تربیتی بهره گرفته شد که از زاویه اولویت ها و آموزش و پرورش دلایلی همچون: مشکلات مالی در آموزش و پرورش، طاقت فرسا بودن پژوهش در موضوعات آموزش و پرورش، محدودیت های مالی و مطرح نشدن بسیاری از اولویت های پژوهشی، نبود بسیاری از کارشناسان آموزش و پرورش در پست های تخصصی رشته تحصیلی خود ، تقدم رابطه بر ضابطه در بعضی از مسئولین و کارشناسان ادارات و سازمان ها، درست انتخاب نشدن اولویت های پژوهشی، عدم وجود شرط انتشار مقاله برای پژوهشگران در هنگام عقد قرارداد، زیر سوال بردن بعضی از طرح های آموزش و پرورش توسط نتایج پژوهش ها، و از زاویه مجلات دلایلی همچون: تحت تاثیر قرار گرفتن مقلات از جامعه جهانی علوم تربیتی و فاصله آن با سیستم آموزش و پرورش کشور، عدم وجود معیار انطباق با نیازهای آموزش و پرورش هنگام ارزیابی مقالات، مقدم شدن رابطه بر ضابطه در بعضی از مسئولین و فصلنامه ها، دانشگاهی بودن اغلب مسئولین فصلنامه ها و آموزش و پرورشی نبودنشان، به عنوان عوامل و دلایل عدم انطباق بیان شد. واژه های کلیدی: نیازسنجی، پژوهش، مقاله علمی پ‍‍‍‍‍ژوهشی، اولویت های پژوهشی آموزش و پرورش، فصلنامه علمی پژوهشی.

بررسی روحیه پژوهشی و عوامل درون مدرسه ای موثر بر آن در دانش آموزان مقطع ابتدایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا محمد شریفی   بهروز مهرام

هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل موثر درون مدرسه ای در پرورش روحیه پژوهشگری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر مشهد می باشد و روش اجرای آن تلفیقی از پیمایشی و علّی ـ مقایسه ای است. در این پژوهش از دو ابزار محقق ساخته تحت عنوان "پرسشنامه سنجش روحیه پژوهشگری" و "سیاهه عوامل درون مدرسه ای موثر بر روحیه پژوهشگری" استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه مذکور، توسط افراد متخصص تعیین و اعتبار آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 91/0 برآورد گردید. روایی سیاهه نیز به تأیید متخصصان علوم تربیتی و روانشناسی کودک رسید. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی مدارس دولتی و غیرانتفاعی ناحیه هفت شهر مشهد در سال تحصیلی 1391-1390 تشکیل داده که تعداد 1084 نفربه عنوان حجم نمونه و با روش نمونه-گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای اجرای سیاهه، محقق به شناسایی مدارسی پرداخت که به لحاظ روحیه پژوهشگری در دو کران بالا و پایین قرار داشتند. از هر کرانه، پانزده مدرسه به شیوه نمونه گیری کرانه ای انتخاب و سیاهه عوامل درون مدرسه ای در آن اجرا گشت. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و بیشینه و کمینه) و آمار استنباطی (مانوا، خی دو) صورت گرفت. یافته های حاصل از پژوهش موید آن است که عوامل درون مدرسه ای (محیط شناختی، محیط فیزیکی و محیط اجتماعی) هیچ تأثیری بر ایجاد یا بازداری روحیه پژوهشگری دانش آموزان نداشته است. به عبارت دیگر می توان گفت که این عوامل نه باعث کاهش روحیه پژوهشگری شده اند و نه موجبات افزایش آن را در دانش آموزان فراهم نموده اند.

بررسی نقش محیط آموزشی پژوهشی با میانجی گری باورهای پژوهشی و علاقه مندی پژوهشی در تجربه ی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  آرزو اسمعیلی ایولی   مقصود امین خندقی

هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش محیط آموزشی- پژوهشی از طریق باورهای پژوهشی و علاقه مندی پژوهشی در تجربه ی پژوهشی دانشجویان بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دکتری رشته های علوم تربیتی، علوم اجتماعی و روان شناسی و نیز دانشجویان کارشناسی ارشد رشته پژوهشگری علوم اجتماعی مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران و دانشگاه آزاد ساری بود. طبق جدول موردگان برای تعداد 113 نفر تعداد افراد جامعه، 101 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، چهار پرسشنامه ی باور پژوهشی، محیط آموزشی- پژوهشی، علاقه مندی پژوهشی و تجربه ی پژوهشی بود. به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مسیر (برای فرضیه اصلی) و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (برای فرضیه های فرعی) استفاده شد. برای آزمون الگوی ، بررسی نقش محیط آموزشی- پژوهشی با میانجیگری باورهای پژوهشی و علاقه مندی پژوهشی در تجربه ی پژوهشی دانشجویان از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج آزمون الگوی پیشنهادی اولیه حکایت از عدم برازش این الگو داشت. اما پس از آن، برای برازش الگوی برازش نایافته اولیه، تعدیل هایی بر اساس مبانی نظری و تجربی صورت گرفت. شاخص های کلی آزمون الگوی پیشنهادی تصحیح شده حاکی از برازش کلی این الگو است (03/5= ? 2، 4=df، 05/0 = rsmea، 98/0gfi =، 91/0agfi =،99/0cfi =). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که محیط آموزشی- پژوهشی می تواند باور تفسیری را پیش بینی کند اما نمی تواند باور اثباتی و باور انتقادی دانشجویان را پیش بینی کند. محیط آموزشی- پژوهشی می تواند تجربه ی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند اما نمی تواند علاقه مندی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند. باورهای پژوهشی می تواند تجربه ی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند اما نمی تواند به علاقه مندی پژوهشی دانشجویان را پیش بینی کند. نهایتاً علاقه مندی پژوهشی قادر به پیش بینی تجربه ی پژوهشی دانشجویان می باشد. ، ، ، تجربه پژوهش

بررسی میزان توجه به قلمروهای موضوعی مختلف و شناسایی موضوعات مغفول در تولیدات علمی حوزه برنامه درسی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  عاطفه محمدجانی اسرمی   بهروز مهرام

این پژوهش با هدف شناسایی میزان توجه به ابعاد مختلف قلمرو تخصصی رشته برنامه درسی و شناسایی خلاء های پژوهشی موجود در آن انجام شد. روش مورد استفاده، تحلیل محتوا بود. کلیه مجلات دارای اعتبار علمی- پژوهشی حوزه برنامه درسی معرفی شده توسط انجمن برنامه درسی، مجلات معرفی شده توسط معاونت پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حوزه ی علوم تربیتی، پایان نامه های دانشجویان کارشناسی ارشد و رساله های دانشجویان دکترای رشته ی برنامه ریزی درسی در دانشگاه های کشور، قلمرو مورد بررسی در این پژوهش بود. به دلیل گستردگی قلمرو پژوهش و با تحدید در قلمرو منابع و قلمرو زمانی مورد نظر، 679 مقاله از 90 شماره مجله علمی-پژوهشی و 326 پایان نامه مقطع تحصیلات تکمیلی و در مجموع 1005 اثر علمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. داده های پژوهش از طریق کاربرگ کدگذاری که شامل ابعاد معرفتی و زمینه ای حوزه ی برنامه درسی و مقوله های آن بود به شیوه قیاسی و استقرایی تحلیل شد. برای بررسی اعتبار کدگذاری، ده درصد از موارد توسط کدگذار دوم مورد بررسی قرار گرفت که توافق میان کدگذاران 75 درصد حاصل شد. داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. هم چنین جهت بررسی تفاوت میان میزان توجه به قلمروهای موضوعی با میزان ضرورت توجه پژوهشگران در جامعه علمی (از نظر متخصصان) از آزمون مجذور کا و آزمون دوجمله ای بهره گیری شد. نتایج پژوهش نشان داد که نسبت تولیدات علمی در حوزه های مربوط به ابعاد معرفتی برنامه درسی چون؛ نظریه برنامه درسی، تدوین برنامه درسی، انواع برنامه درسی، پژوهش برنامه درسی، سیاست و برنامه درسی، مبانی برنامه درسی و ابعاد زمینه ای برنامه درسی چون؛ برنامه درسی گروه های خاص، چالش های معاصر در برنامه درسی، مطالعات تطبیقی در قلمرو برنامه درسی کشورهای مختلف فراوانی تولیدات علمی کمتر از حد انتظار است. با عنایت به نقش بنیادی که بین نتایج پژوهش ها و تولیدات علمی در عرصه عمل، برنامه ریزی و تدوین اسنادی فرادست نظیر برنامه درسی ملی و سند تحول بنیادین تعلیم و تربیت که به عنوان گام های نیل به اهداف سند چشم انداز ایران 1404 وجود دارد، انتظار می رود که مسئولان و دست اندرکاران رشته برنامه درسی با برگزاری سمینارها، همایش ها و هدایت انجمن های علمی با محوریت موضوعات مغفول، گامی در جهت بهبود و توسعه تولید علم در حوزه های مغفول بردارند.

تبیین و سنجش جهت گیری اسلامی برنامه درسی معلّمان و دست اندرکاران نظام برنامه ریزی درسی ایران بر اساس پرسش نامه اصلاح شد? جهت گیری های برنامه درسی جنکینز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  الهام امیری   مقصود امین خندقی

چکیده پژوهش حاضربا هدف تبیین و سنجش جهت گیری اسلامی معلّمان و دست اندرکاران نظام برنامه ریزی درسی ایران انجام شد. برای این منظور جامعه آماری شامل 286 نفر از معلّمان مقاطع متوسطه شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس و 34 نفر از دست-اندکاران و کارشناسان دفتر تألیف و برنامه ریزی کتب درسی به روش نمونه گیری تمام شماری، پرسش نامه اصلاح شد? جهت گیری-های برنامه درسی را تکمّیل کردند. با توجه به تغییرات انجام شده در پرسش نامه جهت گیری های برنامه درسی با 30 سوال در طیف چهار درجه ای لیکرت به 5 سوال با 6گزینه در قالب یک گزینه درست، پایایی مجدد این پرسش نامه با استفاده از روش باآزمایی بررسی شد؛ که ضریب همبستگی 0.71به دست آمد. روش این پژوهش در پاسخ گویی به قسمت اول پژوهش، برای دست یافتن به فهم روشنی از دیدگاه اسلامی در برنامه درسی روش تحلیلی – استناجی بود، جهت دست یافتن به نتایج بعدی پژوهش حاضر از روش کمّی غیر آزمایشی پیمایشی استفاده شد. و داده ها با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که جهت گیری غالب در هر دو گروه معلّمان و دست اندرکاران جهت گیری اسلامی است و بین دو گروه دست اندرکاران و معلّمان تفاوت معناداری وجود ندارد. همین طور در رابطه با مقایسه یافته های پژوهش حاضر با پژوهش انجام شده در این زمینه در سال 89 یافته ها بیانگر تفاوت معنادار بین جهت گیری های برنامه درسی معلّمان در دو پژوهش حاضر بود؛ در قسمت یافته های نیز جانبی نیزبین دوگروه معلّمان و دست اندرکاران تفاوت معناداری در جهت گیری های برنامه درسی بر حسب چهار متغیر جنسیت، سابقه، سطح تحصیلات و رشته تحصیلی مشاهده نشد. واژه های کلیدی: جهت گیری برنامه درسی؛ برنامه درسی اسلامی؛ جهت گیری انسان گرایی؛ جهت گیری شناختی، جهت گیری رفتاری؛ جهت گیری عقل گرایی آکادمیک؛ جهت گیری بازسازی اجتماعی

بررسی برداشت مدیران،دانش آموزان و مربیان پرورشی از نقش یک مربی پرورشی مطلوب و مقایسه آن با وضعیت موجود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  سمیه حسن نیا مقدم   محمود سعیدی رضوانی

بررسی برداشت مدیران،دانش آموزان و مربیان پرورشی از نقش یک مربی پرورشی مطلوب و مقایسه آن با وضعیت موجوددر مدارس شهرستان شیروان

تحلیل و ارزیابی عناصر چهارگانه و رویکرد کلان حاکم برسند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظر متخصصان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  آزاده عبدالعلی زاده فرد   مقصود امین خندقی

چکیده با توجه به نقشیی که سیند برنامه درسیی ملی در ارتقای کیفیت برنامههای درسی و آموزشی دارد و از طرفی امری نوپا و بدیع در ایران محسیو میشیود بنابراین همواره و به طور مسیتمر نیاز به بازنگری، ارزیابی و تحلیل خواهد داشیت تا به زدودن نواقص و کمبودهای آن یاری رسیاند، از این رو اقدام در جهت رفع ابهامات و بهبود کیفیت سیند برنامهدرسیی ملی از جمله اهداف مهم در پژوهشهای مرتبط با سند مذکور میباشد، لذا هدف از این مطالعه تحلیل و ارزیابی رویکرد کلان ) فطرتگرایی توحیدی ( و عناصیر چهارگانهی سیند برنامهدرسیی ملی جمهوری اسیلامی ایران بر اسیا نظر متخصیصیان میباشید . در این پژوهش از روش پژوهش کیفی، شیوه ارزشیابی و مدل تخصیص محور اسیتفاده شیده است . جامعهی آماری این پژوهش را متخصصان حوزهی برنامه درسی که در زمینه برنامه درسییی ملی پژوهش انجام دادهاند، تشییکیل میدهند که با اسییتفاده از روش نمونهگیریِ گلولهبرفی 11 نفر برای انجام مصیاحبه انتخا شیدند . ابزار گردآوری یافتهها مصاحبهی نیمهساختاریافته میباشد و جهت رواییِ آن از معیار چهارگانهی لینکن و گابا اسیتفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که سند برنامهدرسیملی نقاط ضعفی از منظرِ اسیاسیی و بنیادی دارد که خود موجب شکل گرفتن اشکالات فنی میشود، مهمترین و اصلیترین اشکال بنیادی که کلیت سییند را آسیییبپذیر نموده و وضییعیت مطلو آن را به مخاطره میاندازد " عدم تبیین نظریهی هنجاری فطرتگرایی توحیدی " میباشید. همچنین عدم سیازگاری بین عناصیر برنامهدرسی ملی ) اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی یادگیری و ارزشییابی ( به لحاظ رویکردی و نوآورانه نبودن این عناصیر از اشکالات بنیادی و وارد به سییند میباشیید . لذا با توجه به نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت بازاندیشییی جدی جهت تبیین ماهیت فطرتگرایی توحیدی، برقراری سیازگاری درونی سیند و بهرهگیری از متخصیصیان به ویژه متخصیصان حوزهی دین و دینشیناسیی میتواند تا حد چشیمگیری موجب چرخش سیند برنامهدرسیی ملی به سمت وضعیت مطلو گردد . واژگان کلیدی : برنامه درسی ملی، هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، ارزشیابی، فطرتگرایی توحیدی

بررسی نگرش و میزان ارتکاب دانش آموزان به تقلب ونقش مولفه های برنامه درسی اجرا شده بر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1392
  مریم فراست   بهروز مهرام

هدف از مطالعه حاضر بررسی نگرش ومیزان ارتکاب دانش آموزان به تقلب و نقش مولفه هایبرنامه-درسی اجرا شده برآن بوده است. بدین منظور نمونه ای متشکل از 153 دانش آموز دختر دبیرستان شهرستان مه ولات به روش تصادفی انتخاب گردید. ابزارمورد استفاده دراین پژوهش پرسشنامه محقق ساخته نگرش به تقلب، پرسشنامه محیط آموزشی راف و همکاران(1997) و پرسشنامه ارزشیابی ادراک شده الخروصی(2009) بود. نتایج نشان داد که میاننمرهنگرشبهتقلبوارتکاببهآن88/0 همبستگی وجود دارد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ادراک فراگیران از روش تدریس، معلم، فضای یادگیری، خودکارآمدی تحصیلی یادگیرنده، ارزشیابی تبحری با نگرش به تقلب همبستگی منفی دارند و ارزشیابی عملکردی محور با نگرش به تقلب همبستگی مثبت دارد. نتایج رگرسیون همزمان نیز نشان داد کهمتغیرهای پیش بین می توانند به صورت ترکیبی 86 درصد از تغییرات متغیر نگرش به تقلب را تبیین کنند و از بین متغیرهای پیش بین، دو متغیر ارزشیابی تبحری محور و عملکردی محور می تواند متغیر ملاک(نگرش به تقلب) را پیش بینی کنند و سایر متغیرهای پیش بین به تنهایی قادر به پشبینی نگرش به تقلب نیستند. همچنین نتایج یافته ها بیانگر آن است نمرهنگرشتقلبدانش-آموزاننسبتبهتقلبازارزشمتوسطپرسشنامهبیشتراست و1/96 درصد دانش آموزان در آزمون مرتکب تقلب می شوند و تنها (9/3) درصد دانش آموزان اصلاً مرتکب تقلب نمی شوند. بر اساس یافته های این پژوهش، تکوین فنی برنامه درسی و بازنگری در اجرای برنامه درسی از ضرورت های مهم نظام آموزشی در جهت پرورش صداقت و پرهیز از تقلب دانش آموزان قلمداد می شود

صلاحیت های معلم در برنامه درسی تربیت معلم: شناسایی، میزان تحقق و نقاط قوت و ضعف، از منظر اساتید، دانشجویان وفارغ التحصیلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  علیرضا عقیلی   مقصود امین خندقی

هدف این پژوهش شناسایی و مقوله بندی صلاحیت های معلم، بررسی میزان تحقق این صلاحیت ها و بررسی نقاط قوت و ضعف برنامه درسی تربیت معلم از منظر اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان مراکز تربیت معلم است. پژوهش به روش پیمایشی انجام شد، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و اساتید دو مرکز شهید بهشتی و شهید هاشمی نژاد شهر مشهد در سال تحصیلی 92- 1391 به تعداد 1025 نفر و فارغ التحصیلان این مراکز در 10 سال گذشته بود. حجم نمونه برای دانشجویان مطابق فرمول کوکران 146 بدست آمد، نمونه اساتید به روش سرشماری و نمونه فارغ التحصیلان از افراد در دسترس استفاده شد. به منظور شناسایی صلاحیت های معلم از مدل 5 مرحله ای بیهام و مایر، و برای بررسی میزان تحقق این صلاحیت ها از پرسشنامه محقق ساخته شامل 58 گویه (صلاحیت) و برای بررسی نقاط قوت و ضعف برنامه درسی از مصاحبه استفاده شد. روایی محتوایی توسط متخصصان علوم تربیتی احراز شد و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و آمار استنباطی بر مبنای نقطه 50 و 70 درصدی استفاده شد. یافته های سوال اول پژوهش، تدوین و مقوله بندی صلاحیت های معلم در قالب 4 عامل کلی (صلاحیت های علمی ـ عملکردی، صلاحیت های فردی-شخصیتی، صلاحیت های مدیریتی و صلاحیت های تربیتی)، 9 مولفه و 58 صلاحیت بود. یافته های سوال دوم نشان داد که میزان تحقق صلاحیت های معلم در برنامه درسی تربیت معلم در کلیه مولفه ها در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارد. همچنین یافته های سوال سوم نشان داد که نارسایی های برنامه درسی در بخش محتوا شامل؛ غیر کاربردی بودن درس روش ها و فنون تدریس، وجود سرفصل های غیر ضروری، عدم توجه به مباحث روانشناسی، به روز نبودن منابع درسی، شیوه های ارزشیابی نامناسب، موضوع محور بودن منابع درسی، حجم زیاد کتب درسی، عدم توجه به تحقیق و پژوهش و زمان کم برخی دروس، و در بخش روش های تدریس شامل؛ عدم آشنایی اساتید با تکنولوژی های آموزشی، پایین بودن سطح علمی برخی اساتید، استفاده از روش های سنتی در تدریس، تدریس برخی از اساتید در دروس غیر تخصصی و انگیزه پایین بسیاری از اساتید نسبت به کار خود می باشند.

کار پوشه‏های حرفه‏ای اعضای هیئت علمی دانشگاه: بنیادی برای طراحی برنامه درسی به روش هیوریستیک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  نرگس آهنچیان   بختیار شعبانی ورکی

چکیده با انفجار دانش و گسترش انواع دانشگاه‏ها نیاز به دانش برنامه درسی آموزش عالی افزایش یافته است. متخصصان برنامه درسی و نیز اعضای هیئت علمی لازم است با اهتمام ویژه ای، دانش لازم جهت مواجهه با این چالش را گرد آوری کنند. با توجه به اینکه بخشی از این دانش مورد نیاز در تجربه حرفه‏ای اعضای هیئت علمی برجسته دانشگاه موجود است، در این بررسی، تجربه اعضای برجسته هیئت علمی دانشگاه مورد کند و کاو قرار گرفته و کار پوشه‏های حرفه‏ای آنان تجزیه و تحلیل شده است تا هیوریستیک‏های برنامه درسی آموزش عالی شناسایی شده و طبقه بندی مفهومی آنها ارائه شود. برای این منظور با رویکرد پدیدار شناسی با بیست تن از اعضای برجسته هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد مصاحبه‏های ساخت نایافته انجام شده است. به منظور ثبت، کد گذاری، و تحلیل داده‏ها از نرم افزار تحلیل داده‏های کیفی استفاده شده است. یافته‏های این پژوهش نشان داده است که نمونه‏های مورد بررسی در برنامه درسی آموزش عالی بطور هیوریستیکی به اقداماتی مبادرت کرده‏اند. این اقدامات پس از مفهوم سازی در قالب جداولی با عنوان هیوریستیک‏های برنامه درسی آموزش عالی ارائه شده‏اند که شامل؛ اختصاص زمانی برای تامل در برنامه، ارزشیابی موثر، استاد الگو، استفاده از مکان متناسب برای تدریس، انتخاب منابع و رسانه‏های متناسب یادگیری، تحلیل مسائل برنامه، تربیت متفکر مسئول و خلاق هدف است، تسلط استاد به محتوای مورد تدریس، تعاملات موثر استاد، جسارت‏های استاد، جهان بینی و باور‏های استاد، زمان بندی متناسب، شرایط حرفه‏ای شدن استاد، علایق استاد، فعالیت‏های یادگیری دانشجویان در کلاس، گروهبندی برای یادگیری بهتر، محتوای متناسب و مرتبط، نگاه جامع استاد به مسائل برنامه درسی آموزش عالی و هنر‏های تدریس می‏باشد. نتایج نشان می‏دهند برخی از هیوریستیک‏های برنامه درسی آموزش عالی بنیادی برای ایجاد سایر هیوریستیک‏ها هستند. یکی دیگر از نتایج این پژوهش طبقه بندی مفهومی هیوریستیک‏های برنامه درسی آموزش عالی و بنیادهای این هیوریستیک‏ها می‏باشد که بر اساس آن می‏توان در طراحی برنامه درسی آموزش عالی بر این هیوریستیک‏ها و بنیاد‏های آن تامل کرد. کلید واژه ها: برنامه درسی آموزش عالی، راه حل‏های هیوریستیک، کارپوشه حرفه ای

عقل در جایگاه تربیت دینی از دیدگاه غزالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی شهید مطهری 1392
  ریحانه شایسته   جهانگیر مسعودی

از آن جا که غزالی از مهم ترین مربیان اسلامی است و از سوی دیگر، عقل در تربیت اسلامی از عناصر مهم و جدی قلمداد می شود، بنابراین در این نوشتار سعی شده، میزان توجه غزالی به عقل در تربیت دینی مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی بر خلاف آن چه درباره غزالی شهرت پیدا کرده، وی به عقل و تاثیر ویژه آن در دین اهمیت نشان داده است، هدف اصلی وی از تربیت، زمانی تحقق می یابد که مربی به تربیت عقلانی شخص توجه کند و رویکرد تربیتی خود را در دوران بعد از بلوغ، بر تربیت عقلانی استوار کند. وی به مبانی فلسفی تربیت تا آن جا توجه نشان داده است که مبداشناسی، مقصدشناسی، راهنماشناسی، ارزش شناسی و انسان شناسی او، تا حدی زیادی مبتنی بر عقل است؛ در این راستا می توان نشان داد که عقل در تمامی مراحل دینداری شخص حضور دارد و دینداری حقیقی بر مبنای عنصر عقل شکل می گیرد. البته باید به اصول تربیتی تفّرد و تدّرج در منظومه عقاید او توجه کرد، زیرا بر این مبنا توجه او به عقل در برخی افراد نسبت به افراد دیگر و برای هر فردی در دوران مختلف زندگی اش متفاوت است.

تبیین جهت گیری برنامه درسی معلّمان و کارشناسان دوره پیش و متوسطه حرفه ای آموزش و پرورش استثنائی براساس نوع نگرش به دانش آموزان کم توان ذهنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  فرزانه دیمه کارحقیقی   مقصود امین خندقی

هدف از این مطالعه تبیین جهت گیری های برنامه درسی دوره متوسطه دانش آموزان کم توان ذهنی براساس نوع نگرش معلّمان و کارشناسان آموزش و پرورش استثنائی دو شهر مشهد و تهران به دانش آموزان کم توان ذهنی بود. مقیاس نگرش سنج در سه مولفه اصلی نگرش های خوش بینانه، تصورات غلط رفتاری و نگرش های بدبینانه با 22 گویه و پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی دوره متوسطه در سه مولفه اصلی جهت گیری های زندگی مستقل، جهت-گیری شغلی و جهت گیری تحصیلی (آکادمیک) با 41 گویه طراحی شد و در اختیار متخصصین جهت احراز روایی محتوایی قرار گرفت. پرسشنامه های تهیه شده در دو مرحله آزمایشی و نهایی اجرا شد. جامعه مورد بررسی شامل دو گروه معلّمان مقاطع پیش و متوسطه حرفه ای در دو شهر تهران و مشهد؛ که 126 معلّم به روش نمونه-گیری در دسترس و جامعه دوم شامل دست اندرکاران دوره متوسطه حرفه ای؛که 33 نفر به شیوه تمام شماری انتخاب شدند و به هر دو پرسشنامه نگرش سنج و جهت گیری های برنامه درسی پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزار آماری spss مورد تحلیل قرار گرفتند. پایایی مقیاس نگرش سنج از روش آلفای کرونباخ 84/0 و پرسشنامه جهت گیری برنامه درسی 94/0 احراز شد. روایی ابزار پزوهش شامل مقیاس نگرش سنج و پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی نیز از روش روایی محتوایی بدست آمد. نتایج حاصل از یافته های پژوهش نشان داد که نگرش های غالب معلّمان و کارشناسان نگرش های خوش بینانه بوده و بین نگرش این دو گروه تفاوت معنادارای مشاهده نشد. همچنین جهت گیری غالب معلّمان و کارشناسان در دوره پیش و متوسطه حرفه ای جهت گیری زندگی مستقل تعیین شد که تفاوت آماری معناداری نیز در این دو گروه مشاهده نگردید. آزمون های آماری تفاوت معناداری را در مولفه های جهت گیری ها بر حسب نوع نگرش های (خوش بینانه، بدبینانه و تصورات غلط رفتاری) نشان داد.

تاثیر مهارت های حرفه ای معلمان علوم تجربی دوره راهنمایی بر نگرش دانش آموزان نسبت به علم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  کوکب زرقانی   مقصود امین خندقی

چکیده مقدمه:انقلاب اطلاعاتی وصنعتی موجب پدید آمدن دوران جدید عصر اطلاعات و جامعه علمی شده است، ازاین رو، نگرش های علمی افراداز ضرورت های حیاتی حضوردراین عرصه واز جمله مفاهیمی است که بر پایه پیشرفت درزمینه علوم تجربی امکان پذیر است؛بنابراین مهارت های حرفه ای معلمان امکان همگامی جامعه با تحولات سریع علمی، صنعتی وآماده سازی آینده سازان برای حضور در جامعه پویای اطلاعاتی را فراهم می آورد. هدف: این پژوهش درصدد ارزیابی مهارت های حرفه ای معلمان علوم پایه سوم راهنمایی وتأثیر آن بر نگرش علمی دانش آموزانشان می باشد. روش:مطالعه حاضر، علّی ـ مقایسه ای بوده و جامعه آماری شامل کلیه معلمان علوم پایه سوم مدارس راهنمایی دخترانه ناحیه4و1مشهد ودانش آموزان آنها درسال تحصیلی91-1390بوده است.از تعداد 54 معلم علوم پایه سوم و1450 دانش آموز، براساس روش نمونه گیری در دسترس 46 معلم ازجامعه معلمان و1140دانش آموز از جامعه دانش آموزان انتخاب شده اند. ابزار این پژوهش سیاهه مشاهده سنجش مهارت های حرفه ای معلم، پرسشنامه سنجش مهارت های حرفه ای معلم وپرسشنامه سنجش نگرش دانش آموزان به علم بود که روایی و پایایی آن توسط پژوهشگر احراز شد. به منظور پاسخ دهی به سوالات، ازآماره های توصیفی(میانگین، واریانس و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تی تک نمونه ای، تی مستقل و آزمون دو جمله ای )استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از مشاهده و پرسشنامه نشان دهنده وضعیت مطلوب معلمان در سطح مهارت های حرفه ای(عمومی) وعملکرد نسبتاً مطلوب، در سطح مهارت های حرفه ای(اختصاصی)، همچنین نگرش مثبت دانش آموزان نسبت به علم بود. نتایج آزمون تی مستقل نیز نشان دهنده تأثیر مهارت های حرفه ای معلمان علوم پایه سوم راهنمایی بر نگرش دانش آموزان نسبت به علم می باشد. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت که معلمان علوم پایه سوم راهنمایی در بخش مهارت های عمومی وضعیت بهتری نسبت به مهارت های اختصاصی دارند. نگرش دانش آموزان آنها در درس علوم نسبت به علم بیشترمثبت است همچنین تأثیر مثبت مهارت های حرفه ای معلمان علوم بر نگرش دانش آموزانشان نسبت به علم تأیید شد.

تحلیل و ارزیابی برنامه درسی حرفه آموزی دانش آموزان دارای کم توانی ذهنی و طراحی آن مبتنی بر الگوی برنامه تربیتی انفرادی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی 1392
  صدیقه کاظمی   مقصود امین خندقی

آموزش و پرورش استثنائی / ویژه، نشانه گسترش توجه به تفاوت¬های فردی است، چرا که به لحاظ ویژگی انسان و تفاوت¬های فردی باید هر فردی به فراخور توان ذهنی و جسمی، نیازها، استعدادها و علایق خود از آموزش و پرورش خاصی بهره گیرد. در این میان، برنامه درسی به عنوان یکی از زیر نظام های اصلی نظام تربیت رسمی و عمومی در جهت پشتیبانی از جریان تربیت، انجام رسالت و کمک به تحقق اهداف و کارکردهای این نظام در زیر نظام آموزش و پرورش استثنایی جایگاه خاصی دارد. هدف این رساله در بخش اول، تجزیه و تحلیل برنامه قصد شده حرفه¬ای دانش¬آموزان کم توان ذهنی که از سال 1386 به طور آزمایشی پس از تصویب دوره متوسّطه حرفه¬ای اجرا شد، بر اساس چهار مولفه اهداف، محتوا، روش¬های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی، بود و در بخش دوم سعی گردید بر اساس اقتضائات نظری، عملی و تجربی به دست آمده از بخش اول رساله و بررسی پیشینه، الگوی برنامه درسی قصد شده این دوره مبتنی بر برنامه تربیتی فردی شده و اقتضائات آن در چهار مولفه، تبیین و طراحی شود و در نهایت الگوی مفهومی خلق شده، توسط متخصصان امر، اعتبارسنجی شد. لذا با استفاده از رویکرد کیفی و با استفاده از برگزاری جلسات گروه¬های کانونی با معلمان، مصاحبه نیمه ساختار یافته با کارشناسان و تحلیل کیفی اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش استثنایی و عادی و یافته¬های طرح ارزشیابی ملی دوره متوسطه حرفه¬ای به سوالات رساله پاسخ داده شد. به طور کلی، یافته¬ها در بخش اول نشان داد رویکرد اصلی حاکم بر برنامه فعلی در مولفه¬های چهارگانه، رویکرد دیسیپلینی با جهت¬گیری شغلی و تحصیلی است و در بخش دوم، مدلی مفهومی طراحی شد که نقطه عزیمت آن در هر مولفه برنامه، دانش¬آموز کم¬توان ذهنی بوده بدون این که بافت کلی برنامه درسی مورد غفلت قرار گیرد.

شناسایی مؤلفه ها و استانداردهای اخلاق حرفه ای تدریس استادان معارف اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  مرتضی مرادی دولیسکانی   محمود سعیدی رضوانی

چکیده این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه¬ها و استانداردهای اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی تهیه و تدوین شده است. روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، تحلیلی- استنتاجی بود. جامعه آماری در سؤال اول کلیه کتابها و مقالات علمی فارسی و انگلیسی مرتبط با اخلاق حرفه¬ای تدریس به طور عام و اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی به طور خاص و در سؤال دوم شامل کلیه اساتید معارف اسلامی و همچنین کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد که در سال 93-1392 مشغول به تحصیل هستند، بود. تعداد استادن معارف اسلامی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم تربیتی، با توجه به آمار اخذ شده از گروه معارف اسلامی و گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد به ترتیب 40 و 199 نفر بودند. به علت تعداد محدود استادان معارف اسلامی از روش نمونه¬گیری در دسترس استفاده شدکه 19 نفر از استادان معارف اسلامی حاضر به همکاری شدند و از بین دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی 32 نفر به روش نمونه¬گیری در دسترس، انتخاب شدند. مراحل گردآوری داده¬ها شامل مراحل زیر بود. در مرحله اول تمام منابع انگلیسی و فارسی مربوط به موضوع که شامل 25 منبع انگلیسی و 16 منبع فارسی بود، بررسی و شناسایی شدند. در مرحله بعد، با بررسی منابع، استانداردهای اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی شناسایی و استخراج گردید و در نهایت فهرستی مشتمل بر 287 استاندارد ( با تکرار بعضی از موارد) و 166 استاندارد ( بدون موارد تکرار) گردآوری گردید. در مرحله بعد به خاطر تعداد زیاد موارد استانداردها، موارد مشابه و مرتبط با هم ادغام و تلیق شدند و عنوان مناسب برای هر یک از آنها به صورت مؤلفه انتخاب شد، که در نهایت 287 استاندارد به 30 مؤلفه کلی با ذکر فراونی هر یک از آنها به دست آمد. برای روایی مؤلفه¬ها از نظرات متخصصان استفاده شد و روایی هر یک از آنها تأیید گردید. همچنین پایایی تحقیق از طریق کدگذاری برای ده درصد از استانداردهای توسط کدگذار دوم انجام شد که ضریب توافق کامل میان پژوهشگر و کدگذاران مشاهده شد. در مرحله بعد، جهت اعتباریابی مؤلفه¬های اخلاق حرفه¬ای تدریس برای استادان معارف اسلامی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی استفاده گردید، بدین منظور از نظرات 6 نفر از خبرگان دینی و دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی استفاده شد و براساس آن روایی این ابزار تأیید گردید. جهت بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرانباخ استفاده شد که ضریب آن 86/0 بدست آمد. پس از توزیع پرسشنامه در میان جامعه آماری، از میان اساتید معارف اسلامی 19 پرسشنامه و از میان دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی 32 مورد فرم تکمیل شده به محقق بازگردانده شد که در نهایت 52 پرسشنامه جمع¬آوری شد. سپس داده¬های پرسشنامه به صورت کدگذاری وارد نرم افزار spss شد و با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه مؤلفه¬ها براساس میزان اهمیت در سه طبقه ده تایی طبقه¬بندی شدند که به ترتیب اهمیت عبارتند از: طبقه اول) صداقت و درستکاری، دارا بودن اخلاص و تقوای الهی، برقراری ارتباط مناسب و مؤثر، رعایت احترام و تکریم، الگو بودن، خوش¬رویی، فروتنی و مهربانی، امانتداری، سعه¬ی صدر و بردباری، عدالت¬محوری، رازداری، خودداری از اعمال رفتاری¬های نادرست، طبقه دوم) تقویت دانش تخصصی و شایستگی¬های حرفه¬ای خود، توجه به بعد تربیتی فراگیران، داشتن تعهدکاری، ایجاد جو و فضای باز، مثبت، مؤثر و صمیمی، داشتن ویژگی¬های ظاهری مناسب، دارا بودن دانش فنی تدریس و کاربرد آن در کلاس، رعایت نظم و انضباط، تقویت روحیه کاوشگری و انگیزش در دانشجویان، نگاه مشاور گونه در برخورد با امور مختلف دانشجویان، طبقه سوم) داشتن روحیه مشارکت و همکاری، داشتن تفکر حل مسئله، انتقادپذیری و آموزش آن به دانشجویان، توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی، روحیه پژوهش محوری، دارا بودن فن بیان، خلاق بودن، داشتن بینش روان¬شناختی، التزام عملی به سیاست¬ها و قوانین آموزشی دانشگاه و دارا بودن دانش ارزشیابی و نحوه کاربرد آن که در 6 مؤلفه و خوشه اخلاق بین فردی (ارتباطات)، شایستگی¬های علمی-تخصصی، شخصیتی-رفتاری، اعتقادی-ارزشی، ادراکی و روانی-اجتماعی سازماندهی شده است.

شناسایی تمثیل های جایگزین(مطلوب) در آیات و روایات برای گنجاندن در محتوای کتاب پیام¬های آسمانی سال سوم دوره متوسطه اول
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  کبری قبادی   محمود سعیدی رضوانی

پژوهش حاضر باهدف شناسایی تمثیل¬های جایگزین(مطلوب) در آیات و روایات برای گنجاندن در محتوای کتاب پیام¬های آسمانی دوره متوسطه صورت گرفت. برای این منظور جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه اول سال تحصیلی "93-1392" شهرستان گچساران بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 120 نفر دانش آموز پرسشنامه محقق ساخته را تکمیل نمودند. برای پاسخگویی به سوال اول این پژوهش محتوای کتاب پیام های آسمانی مورد مطالعه قرار گرفت و تمثیل های موجود در آیات و روایات شناسایی شد. و برای پاسخگویی به سوال دوم پژوهش از نرم افزار جامع الاحادیث(5/3) بهمنظور استخراج تمثیل¬های موجود در آیات و روایات استفاده شد. جهت دست یافتن به نتایج بعدی پژوهش حاضر از روش کمّی غیرآزمایشی(توصیفی- پیمایشی) استفاده¬ شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spssتجزیه وتحلیل شدند. یافته¬های پژوهش حاضر نشان داد 1- عدم وجود تمثیل در کتاب برای برخی مفاهیم 2- تمثیل¬های استخراج شده از آیات و روایات در مقایسه با تمثیل¬های موجود در کتاب برای دانش¬آموزان از جذابیت و قابلیت فهم بیشتری برخوردار بودند، و بین دو گروه دختر و پسر در برخی موارد تفاوت معناداری وجود دارد و برای دختران از جذابیت و فهم بیشتری برخوردار بودند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که از قرآن و روایات بهعنوان یک منبع غنی و بسیار با اهمیت در محتوای کتاب پیام های آسمانی غفلت شده است. در کتاب های درسی ما کمتر به تمثیلات قرآنی و روایات معصومین توجه شده است. درصورتی کههر یک از تمثیل¬های قرآن بهعنوانمهم ترین و مفیدترین ابزار در جهت سلامت روحی و ارتقاء تربیت و اخلاق می تواند نقش موثری ایفا نماید.

میزان اشاعه استانداردهای ارزشیابی در گزارش پژوهش های ارزشیابی آموزشی در پایان نامه های کارشناسی ارشد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  معصومه قائمی پور   مرتضی کرمی

ارزشیابی برای سلامت تعلیم و تربیت و برنامه های آن، امری مهم و حیاتی است. هدف این پژوهش بررسی میزان اشاعه استانداردهای ارزشیابی در پژوهش های ارزشیابی آموزشی در پایان نامه های کارشناسی ارشد بود. پژوهش حاضر از نظر روش، پژوهش ارزشیابی بود و با توجه به اینکه گزارش های پایانی مدنظر قرار گرفت فرا-ارزشیابی از نوع پایانی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه پایان نامه های کارشناسی ارشد دفاع شده با موضوع ارزشیابی طی سال های 1392-1382 در چهار دانشگاه علامه طباطبایی، شهید بهشتی، تهران و فردوسی مشهد بود که به شیوه سرشماری مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از چک لیست فرا-ارزشیابی استافل بیم (2012)، استفاده شد که بر اساس آن میزان اشاعه استانداردهای ارزشیابی برنامه در پایان نامه های کارشناسی ارشد با موضوع ارزشیابی مشخص گردید؛ صرفاً پژوهش هایی که با روش کمی انجام شده اند برای بررسی انتخاب شد. برای مشخص کردن پایایی کدگذار از ضریب همبستگی کاپا استفاده شد که مقدار آن 93/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که استاندارد استدلال واضح ارزشیابی در سطح خیلی خوب بود؛ استانداردهای جهت دهی کلی و پاسخگو، صراحت و انصاف، فرایند و محصولات معنی دار، تصمیمات و نتایج موجه و اطلاعات معتبر در سطح خوب بودند؛ استانداردهای اطلاعات مرتبط، مقبولیت بافت، کاربرد منابع، شفافیت و افشا، ارزش های روشن، اطلاعات پایا، مدیریت اطلاعات، تجزیه و تحلیل و طراحی های درست و ارتباط و گزارش در سطح متوسط بودند و استانداردهای مقبولیت ارزیاب، توجه به ذی نفعان، گزارش و ارتباط به موقع و مناسب، نگرانی برای عواقب و تأثیر، مدیریت پروژه، رویه های قابل اجرا، توافقات رسمی، احترام و حقوق شرکت کنندگان انسانی، تعارض در علاقه، اهداف مذاکره ای و برنامه روشن و توصیف موقعیت در سطح ضعیف بودند. به طور کلی، همه ی پایان نامه ها در اشاعه ی معیارهای سودمندی، قابلیت کاربرد، درستی در سطح ضعیف و در اشاعه معیار دقت و مسئولیت پذیری ارزشیابی در سطح متوسط ارزشیابی شدند. توصیه می شود پژوهش گران در زمینه ی ارزشیابی آگاهی های لازم از استانداردهای ارزشیابی برنامه داشته باشند تا ارزشیابی آن ها از برنامه موردنظر دچار نقصان نشود و بتوان به نتایج آن اعتماد کرد.

تحلیل کیفی محتوای کتب دوره متوسطه از منظر گفتمان سازی نظریه ولایت فقیه براساس آموزه های انقلاب اسلامی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  فاطمه سادات جعفرنیا   مقصود امین خندقی

انقلاب اسلامی ایران، یکی از بزرگترین وقایعی است که جوانب گوناگون حیات بشری را دگرگون ساخته است. یکی از معارف نابی که به واسطه انقلاب اسلامی، در عمل احیا گشت، نظریه ولایت فقیه بود. از دیگر سو و به واسطه اهمیت یافتن تربیت دینی بعد از انقلاب اسلامی در نظام آموزش و پرورش، کارنامه چندساله در این زمینه عدم توفیق نسبی آن را تایید می کند. از جمله علل این ناکامی را می توان بی توجهی به مبانی ایدئولوژیک و ناموفقیت در تدوین کتب درسی، عنوان نمود. این پژوهش طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای، به بررسی رویکرد گفتمان سازانه که متوجه به مبانی نظری بومی و نشات گرفته از مذهب اسلام می باشد در کتب درسی و در باب موضوع ولایت فقیه پرداخته است. تحلیل گفتمان که یکی از انواع تحلیل محتوای کیفی است، روش انجام این پژوهش می باشد. کتب درسی مقطع پیش دانشگاهی و متوسطه در تمام پایه ها و رشته ها که جمعا شامل هشت کتاب بودند، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل واقع شدند. از این کتب به انتخاب 20 نمونه دست زده شد تا امکان تحلیلی عمیق تر را فراهم سازد. به منظور تامین اعتبار پژوهش نیز بر اساس نظر گوبا و لینکلن عمل شد. یافته های پژوهش نشان دادند که کتب درسی در انتقال موضوع ولایت فقیه، از رویکرد اخبارگونه و تاریخی پیروی می کنند و رویکرد گفتمان سازانه مورد غفلت واقع شده است. از مهمترین نشانه های اخبارگونگی متن می توان به سازماندهی محتوای درسی بر اساس رخدادهای زمانی، تقسیم بندی موضوعی و ترتیب منطقی و غفلت از توجه به روابط ذاتی معارف اشاره نمود. علاوه بر این استفاده از شیوه بیان مستقیم، عدم توجه به مخاطب و شبهات ذهنی او، سطحی نگری، تمرکز بر حافظه پروری و بی توجهی به عمق مطالب، و غفلت از ابعاد معنوی و عاطفی مخاطبان، از دیگر ویژگی های متن در انتقال نظریه ولایت بودند. این پژوهش در نهایت استفاده از رویکرد گفتمان سازانه را در طراحی و تنظیم کتب درسی با موضوعات مذهبی، پیشنهاد می کند.

بررسی وضعیت تطابق محتوای کتاب¬های علوم ابتدایی با مبانی ارزش شناختی مربوط به طبیعت در سند برنامه درسی ملی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  طاهره موسوی   جواد قندیلی

هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب¬های علوم ابتدایی به منظور بررسی وضعیت توجه این کتاب ها به مبانی ارزش¬شناختی مربوط به طبیعت در برنامه درسی ملی بود. روش مورد استفاده، تحلیل محتوای کمی و قلمرو مطالعاتی، کتاب¬های درسی علوم تجربی پایه¬های اول، دوم، سوم و ششم ابتدایی می¬باشد که در راستای همسوسازی با برنامه درسی ملی در سال تحصیلی 93-92 تألیف گردیده است. ابزار پژوهش، سیاهه¬ی محقق-ساخته ای می¬باشد که دارای 6 مقوله اصلی و 22 مقوله فرعی بوده است. مقوله¬های اصلی از مبانی ارزش¬شناختی مربوط به بخش طبیعت در برنامه درسی ملی، استخراج شد. در این پژوهش جهت تحلیل محتوا، واحد زمینه، صفحات کتاب و واحد ثبت، مضمون جملات کتاب بوده و جهت بررسی سؤالات از آمار توصیفی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که کتاب علوم تجربی دوم ابتدایی بیش از سایر پایه¬های مذکور، به این مقوله¬ها پرداخته است. همچنین در همه کتاب¬های علوم مذکور، به مقوله¬ احساس مسئولیت در برابر پدیده¬های خلقت و همکاری در حفاظت از زمین، گیاهان و جانوران و حفظ تعادل در آب و هوا و مقوله اعتقاد به برخورداری همه مظاهر خلقت از مراتبی از حیات و شعور پرداخته نشده و مقوله کمک به حفاظت و توسعه زیست ¬بوم شهری، روستایی و محیط طبیعی در جهت بقا و ارتقاء کیفیت محیط و توسعه پایدار بیشتر مورد توجه واقع گردیده است. در مجموع مشخص شد که وضعیت محتوای کتاب¬های علوم از نظر توجه به مبانی ارزشی طبیعت مناسب نیست و مستلزم توجه بیشتری است.

تبیین ماهیت نظریه در حوزه برنامه درسی و ارائه طبقه بندی مفهومی جدید از نظریه های معتبر در این حوزه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  مقصود امین خندقی   بختیار شعبانی ورکی

چکیده ندارد.