نام پژوهشگر: عبدالمجید ناصری

حیات علمی وفرهنگی شیعیان در دوره معاصر افغانستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1389
  علیجان سعیدی   سید حسین فلاح زاده

رساله حاضر حول محور فعالیت شیعیان در دوران معاصر افغانستان وتاثیر آنها در فرایند تحولات علمی وفرهنگی آن کشور تدوین یافته است . آنچه که از واکاوی وبررسی تحولات صد سال اخیر وتجزیه وتحلیل رویدادها وحوادث بدست می آید ، نشانگر ظلم تاریخی وتبعیض آشکار وپنهان دستگاه قدرت بر علیه اقلیت شیعه می باشد . درتمام ادوار این دوره، دشمنی وتبعیض دربار وبه تبع آن اعضای هیئت دولت وعناصر حاکمیت ، در عر صه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی ،باعث فشار شدید بر شیعیان گردید وآنها را در انزوای اجتماعی قرار داد . تجرید شیعیان در بخش علمی وفرهنگی و موانع به وجود آمده ، فرصت برابر رشد وترقی را از آنان سلب کرد و از حیث منزلت، به قعر جدول هرم اجتماعی سقوط کردند و عملا تبدیل به شهروندان درجه دوم گردیدند. با وجود تمام این تنگناها وفضای اختناق وشیعه ستیزی ، شیعیان در عرصه فعالیت های علمی و فرهنگی رشد خوبی داشتند وبه پیشرفت های چشم گیری دست یافتند. در علوم پزشکی وطب جدید جوانان تحصیل کرده شیعه در کلیه مراکز درمانی وبهداشتی حضور داشتند ودر یک مقطع زمانی بیش از چهار هزار پزشک فقط از شیعیان قزلباش مشغول طبابت بودند وحتی اطبای دربار وپزشک مخصوص شاه ، از میان شیعیان انتخاب می شدند. در رشته حقوق علی رغم ممنوعیت تحصیل فرزندان شیعه در این رشته ، حقوق دانان برجسته ظهور کردند. شیعیان همچنین در رشته های تاریخ ، اقتصاد ، ادبیات فارسی وعربی وعلوم پایه به پیشرفت های برجسته دست یافتند وآثاری خوبی نیز خلق کردند.از حیث فرهنگی وآداب ورسوم ، شیعیان دارای عنعنات ورسومات خاص خود می باشند . در حال که بعضی از این سنت ها رسوب یافته دوران کهن و ریشه در دوران باستان دارند ، بسیاری از آنها از ملل دیگر وفرهنگ وسنت های دیگر خصوصا فرهنگ اسلام اخذ شده اند .حیات علمی وفرهنگی، آداب ، سنتها ، رسوم ، شخصیت ها ورجال مطرح در موضوعات فوق وفراز و نشیب تحولات شیعیان در صد سال اخیر به صورت خلاصه در این نوشته، بررسی شده است . روش مطالعاتی در این رساله ، کتابخانه ای بوده ، نگارنده از منظر تجزیه وتحلیل مواد، روش توصیفی وتاریخی را اعمال کرده است وگاه بر حسب نیاز از تحقیقات میدانی نیز استفاده شده است . از آنجا که رساله حاضر اولین کار در باب بررسی حیات علمی وفرهنگی شیعیان افغانستان می باشد، خالی از نقض وکمبود نخواهد بود ، پیشنهاد می شود نویسندگان وپژوهشگران کشور در این باب طرحی جدیدی بیندازند وهر مقطع تاریخی را بصورت جداگانه ومفصل از جهت تحلیل داده های کیفی مورد تمرکز قرار دهند . در این میان دوران عبدالرحمن که خسارات فرهنگی عظیمی را بر شیعیان تحمیل کرد ، کمتر مورد کنکاش تاریخی قرار گرفته از این رو جا دارد که به صورت علمی وروشمند این خسارات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته وتاثیر بازدارندگی آن در رشد شیعیان بررسی شود.

فرایند تجدد گرائی در افغانستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1386
  عبدالله زکی   عبدالمجید ناصری

پروسه ی تجددخواهی و تجددطلبی در افغانستان، از زمان امیر شیرعلی خان و با پیشنهادات اصلاح طلبانه ی سیدجمال الدین افغانی آغاز گردیده و همچنان ادامه دارد. این موضوع، بخشی مهمی از تاریخ معاصر این کشور را تشکیل می دهد، که با چالش ها و موانع عدیده ی برخورد کرده و پیامد ها و آثار زیادی در سرنوشت این مرز و بوم داشته است. از آنجا که سه جریان عمده ناسیونالیسم، کمونیسم و اسلام گرایی در این رابطه شکل گرفته، لذا تجددخواهی در این رساله نیز در قالب سه جریان فوق مورد بررسی قرارگرفته است. هر کدام از این سه جریان در یک فصل جداگانه و به صورت تفصیلی بحث شده است. در فصل اول پس از بررسی مباحث اولیه، به زمینه های تجددگرایی در افغانستان پرداخته شده و از استعمار و امپریالیسم و عقب ماندگی، به عنوان زمینه های تجددگرایی بحث شده است. پس از آن واکنش جهان اسلام در برابر مدرنیته ی غربی بررسی شده و در ادامه ی همین موضوع، شکل گیری جریان های ناسیونالیسم، کمونیسم و اسلام گرایی در افغانستان، به عنوان سرآغاز و مطلع بحث اصلی، آورده شده است. شیوه بررسی این جریانات در تمام این سه فصل واحد بود و از یک روش برخودار است. به این معنا که در ابتدا به جریان شناسی موضوع همان فصل پرداخته شده و سپس، نقش آن جریان در فرایند تجددگرایی بررسی و در ادامه نتایج و پیامد های آن آورده شده است. در فصل دوم نقش جریان ناسیونالیسم در تجددگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که موضوع این فصل از امارت امیر شیرعلی خان تا پایان جمهوری محمد داودخان را دربرمی گیرد، لذا دوره سلطنت و حکومت هر پادشاه به صورت جداگانه بررسی شده و شکل تاریخی آن حفظ شده است، بدون اینکه به شیوه کلی بحث آسیب رسیده باشد. در این فصل پس از جریان شناسی ناسیونالیسم و دسته بندی آن به دو گروه افراطی و میانه رو، به اقدامات این جریان در زمینه ی تجددگرایی پرداخته شده و دوره هرکدام از پادشاهان به صورت مستقل، مورد بررسی قرارگرفته است. لذا این دوره حکومت امیر شیرعلی خان، حبیب الله خان، امان الله خان، محمدنادرشاه، محمدظاهرشاه و جمهوری محمد داودخان را دربر می گیرد. فصل سوم به نقش جریان کمونیستی در فرایند تجددگرایی می پردازد. در این فصل، پس از جریان شناسی کمونیسم و دسته بندی آن به دو گروه طرفداران شوروی و طرفداران چین، عملکردهای این جریان در فرایند تجددگرایی بررسی شده و در ادامه نتایج و پیامد های آن در جامعه مورد بحث قرار گرفته است. فصل چهارم و آخرین فصل این رساله، نقش جریان دین مدار/اسلام گرا در تجددگرایی را مورد بررسی قرار داده است. این فصل مانند فصل قبلی به جریان شناسی این موضوع پرداخته و جریان فوق به چهار گروه بنیاد گرایان، رادیکالها، سنت گرایان و محافظه کاران دسته بندی شده است. سپس به بررسی عملکردهای این جریان از زاویه تجددگرایی پرداخته شده و در ادامه پیامدها و نتایج آن بررسی گردیده و در پایان این رساله، جمع بندی، نتیجه گیری نهایی و پیشنهادات ارائه شده است.

تاریخ شیعه در کشمیر هندوستان تا پایان عصر مغولان کبیر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمد موسوی نجفی   قلبی حسین رضوی

پژوهش حاضر به بررسی تاریخ تشیع در کشمیر، و مهم ترین تحولاتی که شیعیان در این منطقه پشت سر گذارده اند پرداخته است. گسترش دین اسلام در کشمیر توسط رینچن شاه که به دست سید شرف الدین اسلام آورد، آغاز شد. نخستین مبلغ شیعه در کشمیر، میر شمس الدین عراقی می باشد که در سال 884 ه.ق به عنوان سفیر خراسان به کشمیر آمد. او تمامی بت خانه ها را ویران نمود و به جای آن ها مسجد بنا کرد، و در هر مسجدی مبلّغی قرار داد. از دیگر مبلغان شیعه در کشمیر، سید علی همدانی و سید محمد مدنی هستند که به ترتیب در سال های 774 و 796 هجری وارد کشمیر شدند؛ همچنین حکومت خاندان شیعه چک از سال 701 تا 720 هجری در کشمیر موجب رونق بیشتر تشیع گردید، و علما و شاعران بسیاری در این زمان به تبلیغ تشیع می پرداختند. یکی دیگر از حاکمان شیعه، غازی شاه بود که در زمان وی همه اقشار مردم از آزادی کامل دینی برخوردار بودند. این حکومت از سال 968 تا 997 ادامه داشت. خاندان انصاری، موسوی و شیخ بحرینی نیز خدمات دینی زیادی را برای شیعیان انجام داده اند. البته برخوردهای خشنی هم در طول تاریخ با شیعیان صورت گرفته است، که از جمله، میرزاحیدر کاشغری سنی مذهب، اعتمادخان در سال 1032، سیک ها در سال 1246 هجری، و مغولان در سال 1289 اقدام به کشتار شیعیان نموده، اموالشان را غارت کرده، و مساجد و خانه های آنان را آتش زدند. در حال حاضر، شیعیان کشمیر در مناطق وادی کشمیر، له، کرگل و جمون در هندوستان، حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر هستند. در مناطق کرگل و له، حدود پانصد نفر از روحانیون تحصیل کرده در حوزه های علمیه نجف و قم، حضور دارند که با مرکزیت مدرسه اثناعشریه اداره می شوند. از مراکز فرهنگی شیعیان در کشمیر می توان به ایجوکیشنل ترست، تنظیم المکاتب، موسسه نشر علوم اهل بیت(ع)، بنیاد امام حسین(ع) ، و جامعه باب العلم اشاره کرد. در مجموع، شیعیان کشمیر از وضعیت اقتصادی و تحصیلات مناسبی برخوردار نیستند.

پیامدهای فرهنگی بازگشت مهاجرین به افغانستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمدعیسی عالمی (بصیر)   عبدالقیوم سجادی

در سه بخش و شش فصل تنظیم و سازماندهی شده است. در بخش اول فصل یک به مباحث کلیات تحقیق و در فصل دوم آن به مطالب مربوط به مفاهیم و ویژگی های کاربردی تحقیق پرداخته شده است. در بخش دوم آن نیز دو فصل تدوین گردیده است. در فصل سوم چهارچوب نظری تحقیق مطرح شده است. از این جهت در این فصل به نحویه تحلیل نظری دگرگونی فرهنگ و متغیرهای نظری آن اشاره گردیده است. در فصل چهارم توصیف یک بعدی تحقیق بیان شده است. در بخش سوم هم دو فصل تنظیم شده است، بر این اساس در فصل ینجم آن ارزیابی و شناسایی متغییرهای شکاف های فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. سرانجام در فصل ششم آن راهکارها و راهبردهای تحقیق طراحی و پیش بینی شده است.

تقیه در سیره سیاسی و اجتماعی ائمه علیه السلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1384
  محمدحسین مظفری   محمد دشتی

موضوع مورد تحقیق در این رساله "تقیه در سیره سیاسی و اجتماعی ائمه علیه السلام" است، و مسأله آن این است که تقیه چه نقشی در سیره سیاسی و اجتماعی امامان معصوم علیه السلام داشته است؟ به این معنی که رعایت تقیه تحت چه شرایطی و به چه میزان مشی سیاسی و اجتماعی ائمه علیه السلام را تحت تأثیر قرار داده و ایشان را به عقب نشینی تاکتیکی در برابر خصم واداشته است؟ سوال های فرعی تحقیق عبارتند از: ا. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امام علی علیه السلام چگونه بوده و در این زمینه، تقیه چه تأثیری در مشی سیاسی و اجتماعی آن حضرت داشته است؟ 2. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امام حسن علیه السلام و روزگار امام حسین علیه السلام چه بوده و در این شرایط، تقیه چه تأثیری در مشی سیاسی و اجتماعی داشته است؟ 3. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امام سجاد علیه السلام چگونه بوده و در این اوضاع، تقیه چه تأثیری در مشی سیاسی و اجتماعی آن بزرگوار داشته است؟ 4. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر روزگار صادقین علیه السلام از چه قرار بوده و در این وضعیت، تقیه چه نقشی در سیره سیاسی و اجتماعی آن دو امام معصوم علیه السلام داشته است؟ 5. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر دوران امام کاظم علیه السلام چگونه بوده و در این شرایط، تقیه چه تأثیری در مشی سیاسی و اجتماعی آن حضرت داشته است؟ 6. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر امام رضا و امام جواد علیه السلام از چه قرار بوده و در این شرایط، تقیه چه تأثیری در خط و مشی سیاسی و اجتماعی ایشان داشته است؟ 7. شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر عسکرین علیه السلام، چگونه بوده و در این زمینه، تقیه چه نقشی در سیره سیاسی و اجتماعی آن دو امام معصوم علیه السلام بر جای گذاشته است؟ فرضیه این پژوهش که در واقع می توان آن را پاسخ بدوی به همه سوال های فرعی دانست این است که: ائمه علیه السلام دارای مکتب و آرمان سیاسی و اجتماعی خاصی بودند که در راه عینیت بخشیدن به آن به عنوان یک وظیفه الهی نهایت سعی و تلاش خود را مبذول داشته و از هیچ کوششی فروگذار نمی کردند؛ لکن آنگاه که شرایط سیاسی و اجتماعی مساعد نمی گردید و نیروهای مخالف سد راه ایشان می شدند، به گونه ای که اصرار ورزیدن به ایده و آرمان خود جز به پیروزی مطلق خصم و تحمل ضرر و زیان جبران ناپذیر جبهه حق منتهی نمی شد؛ "تقیه" می کردند و در مقام عمل اقدامی علیه خصم انجام نمی دادند و حتی گاه از ابراز مواضع و دیدگاه سیاسی خود نیز به صورت علنی ابا می ورزیدند. اتخاذ چنین موضعی از سوی امامان معصوم علیه السلام که معقول ترین و منطقی ترین گزینه برای ادامه حیات سیاسی در آن شرایط بود، نه به معنای همسویی با نظام حاکم، بلکه در واقع نوعی تغییر تاکتیک علیه حاکمیت، به منظور رسیدن به اهداف مورد نظر خویش محسوب می شد، چنانکه فعالیت های بنیادین و دراز مدت ائمه علیه السلام نظیر تربیت شاگرد، ترویج مکتب اهل بیت علیه السلام و حمایت از جنبش های مکتبی تحت پوشش تقیه گواه صدق این مدعاست.

بررسی تاریخی مخالفان امیرالمومنین (ع) از دیدگاه نهج البلاغه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  علیرضا احمدی   عبدالمجید ناصری

در رویکرد به مناسبات میان اشخاص در تاریخ اسلام چنین دریافت می شود که جنبه ای از آن، مخالفت ورزی با امیرالمومنین (ع) در ابتدای حکومت نوپای آن حضرت بوده است.و این مخالفت با حکومت وی که ریشه در گذشته دارد، در زمان حکومت امام به گونه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بروز یافت. در زمان پیامبر اسلام (ص) بر خلوت گزیدن پیامبر گرامی اسلام (ص) و نیز برگشوده ماندن در خانه ای علی بر مسجد پیامبر (ص) رشک ورزی در قالب اعتراض بر رسول گرامی اسلام نمایان شد. پس از رحلت غم بار پیامبر گرامی اسلام عده در ثقیفه تجمع کردند و به مخالفت با امام (ع) برخاسته و جایگاهی را که برازنده او بود، تصرف کردند. و امام 25 سال خانه نشین شد. پس از گذشت سالها، هنگامی که جامعه ای مسلمین از الگوی جامعی که رسول گرامی اسلام (ص) برای آنان بنا نهاده بود، فاصله گرفته بود، با این همه، مردم به امام (ع) رو آوردند و برای سپردن رهبری، به ایشان پای فشاری کردند. اما این برهه ای از زمان پایان مخالت ها با امام (ع) نبود، بلکه مخالفت ها با او ابعاد گسترده تر و شدت بیشتری یافت حسدورزان و دنیاطلبان که تاب تحمل عدالت نداشتند، کور دلان و متحجران که درک پیروی از سیاست های حکیمانه امام (ع) برای شان دشوار بود، به مخالفت با امام (ع) برخاستند و مشکلات و موانع فراوانی در برابر او به وجود آوردند. که آشکارترین شکل آن جنگهای بود که به بهانه های واهی علیه دستگاه خلافت آن حضرت به وجود آوردند. مخالفان امام (ع) در این جنگها علیه آن حضرت و حکومتش از شیوه های گوناگون چون شایعه پراکنی و توطئه چینی و...استفاده کردند. اما برخورد امام (ع) با مخالفان واکنش طبیعی در برابر رفتار نامناسب آنان نبود بلکه عملکرد وی در برابر مخالفان همیشه تابع مصالح اسلام و حفظ اصول آن بود و همواره مصالح شخصی خود را فدای مصالح اسلامی می کرد. امام (ع) در برابر اهانت و رفتارهای آنان تا آنجا که اصول اسلام مورد تهدید قرار نمی گرفت شکیبایی می ورزید و جز به هنگام رویارویی براندازانه برخورد جدی نمی کرد که آن هم بعد از اتمام حجت بود.

حیاه امهات المعصومین من اهل البیت علیهم السلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1386
  کاظم علی عبدالعزیز بدری   منذر حکیم

یتکون بحث حیاه أمهات المعصومین من أهل البیت (علیهم السلام) من مقدمه وتمهید وبابین. ? الباب الأول یضم فی ثنایاه حیاه أمهات أصحاب ألکساء (علیهم السلام) موزعا فی أربعه فصول ? ? الفصل الأول: أم خاتم الأنبیاء والمرسلین (صلی الله علیه واله وسلم). ? الفصل الثانی: أم سید الأوصیاء أمیر المومنین (علیه السلام). ? الفصل الثالث: أم سیده نساء العالمین (سلام الله علیها). ? الفصل الرابع: أم السبطین الحسن والحسین (علیهم السلام). ? الباب الثانی: یضم حیاه أمهات الائمه المعصومین التسعه من ذریه الأمام الحسین (علیه السلام)، ویقع فی فصلین: ? الفصل الأول: حیاه أمهات الائمه السجاد والباقر والصادق (علیهم السلام); علی أنّ أم الأمام السجاد من الجواری ولکنها تشرفت بالاقتران بأحد سیدی شباب أهل الجنه وأنها تنحدر من سلاله ملوک فارس و کذلک بالنسبه للسیدتین أمیّ الباقر والصادق (علیهما السلام) فإنهما قرشیتان تنحدران من ربوع مکه المکرمه ومن قبیله قریش، شأنهما شأن أصحاب الکساء (علیهم السلام). ? الفصل الثانی: حیاه أمهات الائمه الکاظم والرضا والجواد والهادی و العسکری والمهدی المنتظر وکل تلک السیدات المبارکات هنّ جواری جاءت بهن المشیئه الألهیه من أقاصی الدنیا البعیده ; بلاد الترک والروم و الأندلس وشمال أفریقیا وغیرها لیکنّ أوعیه مبارکه لحمل ذریه رسول الله المعصومین(علیهم السلام). ? نتیجه البحث: تبین من خلال البحث أن تعداد أمهات المعصومین من أهل البیت (علیهم السلام) ثلاث عشره إمرأه مخدره جلیلهً، تمثل الطائفه الأولی منهنّ نساء مکه وقریش فیما تنتمی الطائفه الثانیه إلی الأمم الأخری أمثال فارس والروم والأندلس وشمال أفریقیا. ولوحظ إن من بین تلک النساء المبارکات الصدّیقه فاطمه وهی المعصومه الوتر علی إن کل تلک النساء فاضلات وعفیفات وامتزن بالطهاره والعفه ولهنّ دور ملحوظ فی تربیه اولادهن المعصومین علیهم السلام.

اسلام در سند از آغاز تا قرن هشتم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  غلام قاسم غازی خان   عبدالمجید ناصری

تحقیقی را که پیش رو دارید، تحت عنوان تاریخ اسلام در سند از آغاز تا قرن هشتم، نگارش داشته است. از آنجایی که تحقیق و پژوهش پیرامون تاریخ اسلام در منطقه سند، در ادوار و زمان های گوناگون و مختلف در این سطور نمی گنجد؛ بنابراین تحقیق حاضر به روند ورود اسلام و گسترش اسلام از این دیار، به شبه قاره هند را تشکیل می دهد. در این تحقیق سعی بر این بوده است که ضمن مراجعه به منابع مطالعاتی، به منابع و مآخذ اصلی و دسته اول مراجعه شود تا تحقیق مناسب و موثق تری ارائه گردد. با این حال به علت بضاعت اندک و توان ناچیز در حیطه ی تحقیق و پژوهش خود معترفم که تحقیق حاضر مملو از کاستی و جز مقدمه ای بر تاریخ اسلام آن هم پیدایش و سیر تکوین و توسعه ای آن در منطقه سند نخواهد بود. بنابراین می طلبد که در این زمینه مطالعه های وسیع تر و مفصل تری صورت گیرد. اسلام در زمان مورد تحقیق به معنا و مفهوم دین و سیاسی آن که همراه با ایمان خداوند متعال و پیامبر گرامی آن، حضرت محمد بن عبد الله(ص) باشد، همین طور با ارادت اهل بیت (علیهم السلام) آنحضرت باشد، و تنفر و دوری از شرک و تنفر از دشمنان آنها باشد، در منطقه سند وجود داشته است. همین معنا از آغاز اسلام تا امروز بوده است. مگر کسی که مخالف اهلبیت آنحضرت باشد. اسلام در قرن اول در زمان خلافت حضرت علی(ع) وارد منطقه سند شد، اولین فاتحان سند، از شیعیان آنحضرت، تغاربن صغیر و حارث بن مره عبدی بودند که در سال 38 هجری با فرمان و اجازه آنحضرت وارد منطقه سند شدند و کفاران از هندو مذهب را شکست داده و بر منطقه سند، پرچم اسلام را آویختند. فقط محمد بن قاسم ثقفی را اولین فاتح سند دانستن اشتباه است. فتوحات اسلامی در منطقه سند، در زمان حضرت علی(ع) با فرمان آنحضرت، پاسخی است برای آنان که، بر امیر(ع) ایراد و اشکال وارد می کنند که در زمان خلافت علی هیچ منطقه نو و جدید، در فتوحات اسلامی اضافه نشد. اگرچه منطقه سند سرسبز و از لحاظ مالی و مادی زرخیز بود، ولی اکثر فاتحان عرب و غزنوی ها، به اقتصاد این دیار توجه نکردند، حتی منابع و ثروت مالی این منطقه را با غارت به بصره، دمشق و غزنه بردند. با ورود اکثر خانواده های سادات به سند، اسلام و تشیعه در این دیار رونق خاصی پیدا کرده و با زحمات علمای شیعیان منصوره، اولین ترجمه قرآن در زبان سندی، در جهان نوشته شد. با برکت اسلام، رابطه خویشاوندی خاندان پیامبر(ص) با مردم سند استوار شد واکثر خانواده-های سادات با سرزمین سند نسبت مادری دارند. اسلام در ایالت سند این قدر وسعت پیدا کرد که تعداد مدارس اسلامی در این دیار، تا قرن هشتم هجری، تا چهار هزار مدرسه رسید، و اکثر محصل علوم اسلامی و طلاب خارجی از هندوستان و منطقه خراسان ایران هم در مدارس ایالت سند تحصیل می نمودند. مسلمانان منطقه سند تأثیر مهمی بر سائر نقاط شبه قاره هند داشته اند، حتی منطقه سند برای شبه قاره دروازه اسلام تبدیل شد. هدف از این نوشتار آشنا کردن مردم، با منطقه اسلامی سند و از زحمات علمای اسلام سابقه است، تا ماهم هر چند گام کوچک برداریم برای اسلام و وحدت اسلامی و خصوصاً جوانان ما را از انحراف غربی نجات دهیم.

تاریخ تشیع در کشمیر (از آغاز تا دوره معاصر)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 0
  غلام محمد متو (گلزار)   نعمت الله صفری فروشانی

موضوع این پایان نامه تاریخ تشیع در کشمیر است و سوال اصلی ما تشیع در کشمیر چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است بوده است. ما در این تحقیق ورود تشیع به کشمیر را از جهات مختلف مورد بحث و بررسی قرار دادیم. سوال های فرعی ما از قرار زیر بوده اند. تشیع کی و توسط چه کسی به کشمیر وارد شده است. و نقش میر شمس الدین عراقی در ترویج آن چیست- نقش پادشاهان جک ها (شیعیان) در ترویج فرهنگ تشیع در کشمیر چه بوده است- اوضاع اجتماعی سیاسی علمی فرهنگی شیعیان کشمیر در دوره های مغول و افغان ها چگونه بوده است - نقش شیعیان در ترویج فرهنگ کشمیری چیست. در این پایان نامه ذکر گردیده است مذهب تشیع توسط مبلغان صوفیان ایرانی به کشمیر وارد شد و در زمان کوتاهی به تمام نقاط آن از لداخ بلتستان گرفته تا پونچه و جاموسرایت کرده پیروان چشمیگری با خود اختصاص داد. و با گذشت کمتر از یک قرن مذهب رسمی کشور اعلام گردید. اما مخالفان این مذهب همواره سعی کردند چراغ تشیع را در این سرزمین خاموش بکنند. با وجود تمام مشکلات و تنگناها شیعیان کشمیر توانستند در ابعاد گوناگون تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشمیر کارهای فراموش نشدنی انجام دهند. این پایان نامه مشتمل بر شش فصل است. فصل اول مربوط به جغرافی طبیعی و سیاسی و نیز تاریخ کشمیر است در این فصل اشاره کوتاهی بر پیشینه ای اسلام در کشمیر شده است. در فصل سوم دولت شیعیان کشمیر و اوضاع سیاسی اجتماعی و علمی و فرهنگی و اقتصادی آنان مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم: شیعیان در عصر مغول- فصل پنجم: فعالیت ها، تلاش هاو کوشش های شیعیان کشمیر- فصل ششم وضعیت فعلی شیعیان کشمیر

بررسی تاریخی تحولات سیاسی و اجتماعی ارزگان (از برآمدن امیر عبدالرحمان تا بر افتادن طالبان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1385
  خان علی عظیمی   عبدالمجید ناصری

ولسوالی (شهرستان) ارزگان یکی از نقاط مهم، حاصلخیز، استراتژیک و دارای سابقه درخشان تاریخی در کشور افغانستان است. تا قبل از حاکمیت عبدالرحمان مرکز قدرت و اقتدار هزارستان (منطقه شیعه نشین) شمرده می شد و ساکنان آن را مردم هزاره تشکیل می دادند. پس از به قدرت رسیدن عبدالرحمان، وی به خاطر یک سلسله عوامل داخلی و خارجی، سرستیز با شیعیان گرفت. نیروی فراوان را جهت تسخیر ارزگان تهیه نموده و آنگاه تهاجم گسترده را به آن سمت آغاز نمود و بی سابقه ترین نسل کشی قومی را انجام داد، طوری که بر اثر آن قتل عام و نسل کشی، بسیاری از اقوام ساکن ارزگان به انقراض دچار گردیدند. پس از آن جنایت بی نظیر تمام زمین های ارزگان را به پشتون های فرامرزی (پاکستان) واگذار کرد. بعد از عبدالرحمان، در دوران حبیب الله و امان الله، اگر چه چند گام مثبت در مورد هزاره ها برداشته شد، حبیب الله خرید و فروش برده و کنیز را که مصداق اصلی آن در آن روز مردم هزاره بودند، ممنوع کرد، عده از مردم ارزگان را در سمت شمال افغانستان بجای زمین ارزگان، زمین داد. امان الله نیز قانون جواز بردگی را که در زمان جدش به تصویب رسیده بود لغو کرد و تا حدودی آزادی های فردی و مذهبی به وجود آورد، اما آن هردو، در مورد ارزگان همان سیاست سلف شان را دنبال نمودند و هیچ اقدامی جهت جبران خسارت هزاره ها و استرداد زمین ارزگان نکردند. در دوره طولانی حاکمیت ظاهرخان؛ تا اواسط حاکمیت وی، هزاره ها تحت فشار سیاست های تبعیض آمیز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار داشتند و از حدود سال (1324 شمسی)به بعد اعتراض ها و قیام ها بر ضد سیاست های تبعیض آمیز حکومت اوج گرفتند و حاکمان کابل را تا حدی وادار به بازنگری، در مورد بعضی سیاست های تبعیض آمیز آنها هنگام قیام بر ضد رژیم کمونیستی، برای اولین بار روابط نسبتا مناسب بین دو قوم پشتون و هزاره بر قرار شد، در حالیکه قبل از آن، پشتون های مهاجر هیچ ارزش و اهمیتی برای هزاره ها نمی دادند.