نام پژوهشگر: مهین منصوری

بررسی تأثیر هوازدگی بر ژئوشیمی و کانی شناسی گرانیتوئیدهای ده نو (شمال شرق الیگودرز)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1388
  عاطفه سادات محمدی   محمود خلیلی

گرانیتوئیدهای منطقه ده نو، در حدود 20 کیلومتری شمال شرقی شهرستان الیگودرز، در زون سنندج – سیرجان واقع شده است. این توده نفوذی شامل گرانودیوریت و تونالیت می باشد. کانی های اصلی در این سنگ ها کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت و ارتوکلاز هستند. کانی های مذکور در اثر فرآیند هوازدگی متحمل تجزیه شده اند. بعنوان مثال پلاژیوکلازها دچار پدیده های سریسیتی و سوسوریتی شده اند، بیوتیت ها به کلریت و اسفن مبدل شده و در برخی قسمت ها ی آنها کانی اپاک آزاد شده است. مسکویت بصورت اولیه و گاهی نیز حاصل از تجزیه بیوتیت و پلاژیوکلاز (سریسیت) دیده می شود. نتایج آنالیز xrd از این نمونه ها نشان می دهد که کلسیت، کانی ثانویه مهم و کلریت تشکیل شده نیز از نوع کلینوکلر می باشد. نتایج آنالیز مایکروپروب بر روی بیوتیت و کلریت های نمونه های گرانیتوئیدی، بیوتیت ها را از نوع اولیه و ماگمایی آهن دار و کلریت حاصل از تجزیه را از نوع کروندوفیلیت مشخص نمود. ژئوترمومتری بیوتیت ها دمایی بین 602-597 درجه سانتی گراد و کلریت ها نیز دمای حدود 440 درجه را نشان می دهد. بعبارتی می توان چنین نتیجه گرفت که بیوتیت ها در دمای 440 درجه دچار تجزیه شده اند. این گرانیتوئیدها با ترکیب ماگمای کالکوآلکالن در محدوده قوس آتشفشانی واقع شده است. شیب نمودار عناصر نادر خاکی در نمونه های گرانیتوئیدی بر ماهیت کالکوآلکالن آنها تأکید دارد، همچنین عناصر نادر سبک (lree) نسبت به عناصر سنگین (hree) از فراوانی بیشتری برخوردارند. در این منطقه توده نفوذی در زیر پوششی از آرن های گرانیتی حاصل از تجزیه خود توده قرار گرفته است. به منظور تعیین درجه هوازدگی در این منطقه از شاخصهای متعددی استفاده شد که تمامی آنها با توجه به حد نهایی مقادیر پیشنهادی برای نمونه های سالم و دگرسان شده ، هوازده تعیین شده، البته هوازدگی فیزیکی در این منطقه بیش از نوع شیمیایی تأثیر گذار بوده است. محاسبه درصد تغییرات عناصر در پروفیل های هوازده نشان دهنده افزایش در میزان ca، sr، mg و h2o و کاهش در میزان al، fe، na، k، p، ba، rb، hf، zr، ta و nb می باشد. بدیهی است که تجزیه فلدسپات ها سبب کاهش در میزان عناصری همچون al، na و k می شود، اما ca بعلت افزایش قابل توجه از این قانون تبعیت نمی کند. آنومالی منفی eu نیز دلالت بر آلتراسیون سریسیتی پلاژیوکلاز و فلدسپات پتاسیم دارد. به جهت تعیین میزان تفریق عناصر نادر خاکی از نسبت های (la/yb)n، (la/sm)n و (gd/yb)n استفاده گردید. بر مبنای داده های حاصل می توان چنین عنوان نمود که میزان تفریق میان عناصر نادر سبک (lree) و عناصر نادر میانی (mree) در زون ساپرولیتی بیشتر از سنگ بستر صورت گرفته است ولی تفریق میان عناصر سنگین با عناصر سبک و عناصر نادر میانی در سنگ بستر بیش از زون ساپرولیتی صورت گرفته است

تلفیق و مدلسازی چند متغیره داده های ژئوفیزیک با حفاریهای اکتشافی انجام شده در کانسارهای مس پورفیری علی آباد و دره زرشک جهت شناسایی کلیدهای اکتشافی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان 1390
  اسماعیل قاسمی   نادر فتحیان پور

از آنجا که اکثر ذخایر مس ایران از نوع پورفیری می باشند اکتشاف بهینه کانسارهای پورفیری در ایران اهمیت بالایی دارد. در اکتشاف این تیپ کانسارها برداشت های ژئوفیزیکی و زمین شناسی اطلاعات مفیدی جهت تعیین محل کانی سازی، جدایش زون پر عیار از زمینه و تعیین مکان گمانه های اکتشافی در اختیار محققان قرارمی دهند. اما تحلیل و تفسیر این داده های خام به دلیل پیچیدگی های بسیار،کاری مشکل است. بنابر این به کارگیری آنالیزهای آماری چند متغیره و روش های کلاس بندی نظارتی می تواند ریسک تصمیم گیری ها را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش دهد. به این منظور در این پایان نامه جهت جدایش زون های پر عیار از زون کم عیار (باطله) در کانسار های مس پورفیری به کمک داده های ژئوفیزیکی شامل پلاریزاسیون القایی،مقاومت ویژه و مغناطیس سنجی و نیز داده های زمین شناسی شامل سنگ شناسی و آلتراسیون، سه روش کلاس بندی نظارتی ماشین بردار پشتیبان (svm)،آنالیز تمایز خطی (lda) و آنالیز تمایز غیر خطی (qda) به کار گرفته شده اند. در این پایان نامه اطلاعات و داده هایدو کانسار مس پورفیری علی آباد و دره زرشک مورد آنالیز قرار گرفته اند و برای هر کانسار کلاس بندی به هر سه روش فوق انجام گرفته است که در کانسار علی آباد روش svm با صحت برابر با 80 درصد در مقایسه با روش qda با صحت 69 درصد و lda با صحت 67 درصد عملکرد بهتری را در کلاس بندی داده ها ارائه نموده است. در کانسار دره زرشک نیز روش svm با صحت 90 درصد در مقایسه با روش qda با صحت 81 درصد و lda با صحت 82 درصد در کلاس بندی داده ها موفق تر عمل نموده است.

بررسی زمین شناسی و پترولوژی توده های نفوذی گجد در ارتباط با ولکانیتهای اطراف دهکده گجد در جنوب غربی نائین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1371
  مهین منصوری   ایرج نوربهشت

ناحیه مورد مطالعه در 100 کیلومتری شرق اصفهان و 40 کیلومتری جنوب غربی نائین در محدوده ای بطول جغرافیائی 45 و 52 و 49 و 52 و عرض جغرافیائی 48 و32 و 50 و 32 واقع شده است . از نقطه نظر زمین شناسی این ناحیه متعلق به بخش غربی ایران مرکزی در کمربند آتشفشانی ارومیه - دختر می باشد. دو گسل اصلی، ناحیه را از طرف شرق توسط گسل ده شیر - بافت و از طرف غرب توسط گسل قم - زفره محدود نموده که گسلهای عرضی ناشی از آنها ناحیه را تحت تاثیر قرار داده و ساخت کاتاکلاستیک در آنها تولید نموده است . بررسی رخنمونهای موجود نشان داده است که در ناحیه مطالعه شده سنگهای قدیمی تراز ائوسن وجود ندارد و عمدتا" از انواع سنگهای پلوتونیک ، گدازه ای و پیرو کلاستیک می باشند. سنگهای پلوتونیک دارای تنوع : مونزوگابرو، کوارتز گابرو، کوارتز مونزو گابرو، آلکالی فلسپات کوارتز سینیت ، کوارتز مونزونیت ، کرانودیوریت ، آلکالی فلدسپات گرانیت ، مونزو گرانیت و رگه های اپلیت می باشد. ترکیب اصلی توده نفوذی که در بین ولکانیکها و پیرو کلاستها نفوذ نموده است طبق شواهد ژئوشیمیائی تونالیت نبوده بلکه عمدتا" مونزوگرانیت می باشد. سنگهای گدازه ای شامل : انواع بازالت ، آندزیت ، الکالی فلدسپات ، کوارتز تراکیت ، آلکانی فلدسپات ریولیت و انواع آذرآواری شامل : توف اندزیتی، توف ریولیتی، توف آلکالی فلدسپات ربولیت و ایگنمبریت می باشد. نفوذ این توده نفوذی سبب دگرگونی مجاورتی از نوع درجه ضعیف با فاسیس البیت - اپیدوت هورنفلس را نموده است . انکلاوهای میکروگرانولر با ترکیب اسید تا حد واسط در داخل ترکیب مونزوگرانیت وجود دارد که نشانگر اختلاط و آلودگی ماگمائی می باشد. باتوجه به نمودارهای مختلف کلیه سنگها دارای روند کالکو آلکالن بوده و منشاء دوگانه ای دارند. بخشهای بازیک و متوسط، از ماگمای بازیک ناشی از گوشته و بخشهای اسید حاصل ذوب بخشی پوسته هستند . همچنینی روند گرانیتوئیدهای منطقه با روند گرانیت های کردیلرایی که نشانگر وجود حاشیه قاره می باشد مطابقت نموده و از نظر کانی شناسی و ژئوشیمیائی مشابه گرانیتهای تیپ i بوده و جزء گرانیتهای کوهزائی (orogenic) محسوب می شوند . باتوجه به خصوصیات ژئوشیمیائی عناصر موجود در سربهای ماگمائی پراکندگی و بی نظمی میزان zr,rb,sr.cao.k2o,sio2 در انواع سنگها مشاهده می شود . که تائید کننده آلودگی ماگمائی می باشد. فعالیت محلولهای هیدرونرمال در منطقه مورد مطالعه بسیار شدید بوده و باعث تشکیل رگه های اپیدوت ، کوارتز، کلسیت ، سریسیت و کلریت شده است همچنین بین توده نفوذی و سنگهای دربرگیرنده (ولکانیکها) تبادل یون na2o,k2o,sio2 صورت گرفته و باعث تغییرات ژئوشیمیائی در انواع مختلف سنگهای حاشیه ای شده به طوری که سبب تشکیل کانیهای فلدسپات الکالن، بیوتیت و بافت میکرولیتی گردیده است . بررسی ژئودینامیکی ناحیه، ضمن تائید روند کالکو الکالن و اختلاف ماگما در آنها احتمال تشکیل این توده ها در حاشیه قاره با طبیعت کمان ماگمائی قاره ای (continental arc magmatic) را با تیپ آندین (anidian) می دهد، بنابراین توده های آذرین جنوب غربی نائین می تواند در ارتباط با پدیده فرورانش صفحه اقیانوسی دریای تتیس به زیر پوسته به زیر پوسته قاره ای پلاتفرم ایران احتمالا" حاصل شده باشد.