نام پژوهشگر: محمد جواد کاشی

هویت ملی و خود قدرتمند در ایران معاصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  سمیه حمیدی   محمد جواد کاشی

سیرتحول گفتار ناسیونالیستی از گفتار بالنسبه منحل کننده خود (self) به سمت گفتار دموکراتیک تر و گشاینده فضا برای ظهور خود (self) تحول یافته است.در این میان گسترش شهر نشینی، تحصیلات ، جهانی شدن و غیره از عوامل عینی قدرتمندی خود (self) در ایران بوده است. این پژوهش به بررسی سه دوره زمانی می پردازد در مرحله نخست ناسیو نالیسم تجدد خواه ناسیونالیسمی است که تازه با مفاهیم مدرن آشنا شده است و از سوی دیگربه دلیل قدرت اتوریته این دوره ناتوان ازدرک جایگاه خود دردوران مدرن است این ناسیونالیسم با شناخت ناپخته خود از جهان پیرامون راه حل را از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن می داند . تعامل خود در این دوره با دیگری ناقص است از این رو خود نمی تواند در این دوره تحول آفرین و سازنده باشد. فضای باز سیاسی ایجاد شده پس از دوران استبداد رضا شاهی نیز نمی تواند برای خود ایرانی ثمربخش باشد این فضا نه تنها نمی تواند زمینه را برای شکل گیری خود مدرن فراهم کند بلکه حتی زمینه جذب بی برنامه و توده ای به آلترناتیو های دیگر را مهیا می کند و در نهایت زمینه ساز خود بدون خود در دوره بعدی می شود مرحله بعدی ناسیونالیسم ایرانی با محوریت دکتر مصدق شکل می گیرد و با کنار رفتن او در محاق می رود از سوی دیگر همین خود ناقص در این دوره از عوامل فروپاشی جنبش ملی گراست از این رو از خود در این دوره به خود بدون خود یاد می شود.انقلاب اسلامی ایران همانند نقطه عطفی است .با انقلاب ایران روند دگرگونی عوامل ساختاری شتاب می گیرد که این منجر به قدرت یابی خود می شود.دراین مرحله که ما بزنگاه آن رادردوم خرداد می بینیم این بار ناسیونالیسم ایرانی به خود برای خود می رسد همچنین ضعف های خود را نیز به دیگری محول نمی کند بلکه خود برای خود است خود در این مرحله خود آزادی خواه توسعه خواه و صلح جوست .