نام پژوهشگر: محمود احمدپور داریانی

الگوی مناسب توسعه کارآفرینی توسط دولت ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  علی داوری   داود حسین پور

اگر کارآفرینی سیستمی شامل کارآفرینان، نهادها و اقدامات دولتی تلقی شود، در این صورت پیامد مطلوب توسعه کارآفرینی در کشور، افزایش سطح فعالیت های کارآفرینانه در جامعه می باشد. در این شرایط، نقش نهادها و دولت ها ایجاد محیطی است که منجر به افزایش تعداد کارآفرینان جدید می شود. بر این اساس در سال های اخیر این موضوع مورد توجه دولت ایران قرار گرفته و تلاش هایی در این زمینه انجام شده است. علی رغم این تلاش ها، در زمینه سیاست گذاری توسعه کارآفرینی و ارزیابی اثربخشی تلاش های کارآفرینانه مشکلات و خلا هایی مشاهده می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر بدنبال تدوین یک الگو و چارچوب مفهومی برای توسعه کارآفرینی با تاکید بر نقش دولت و سنجش وضعیت موجود کشور می باشد. پس از بررسی مبانی نظری و تدوین الگوی مفهومی و تحلیلی پژوهش، با توجه به دیدگاه های خبرگان، پرسشنامه پژوهش نهایی شد. در گام بعد، این پرسشنامه در وزارتخانه های کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن، تعاون، علوم، تحقیقات و فناوری، اقتصاد و دارایی و نیز مرکز پژوهش های مجلس و معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور توزیع و جمع آوری گردید. نتایج این پژوهش روابط بین ابعاد الگوی توسعه کارآفرینی را تایید کرد. همچنین نتایج بیانگر آن است که سیاست های توسعه کارآفرینی نیاز به بهبود دارند. در پایان پیشنهاداتی در جهت بهبود سیاستگذاری توسعه کارآفرینی ارائه شده است.

طراحی الگوی پرورش کارآفرینان اجتماعی در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  فرنوش اعلامی   حمید رحیمیان

کارآفرینان اجتماعی به دنبال توسعه برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی اند که فاقد کسب و کار و قدرت مالی هستند و یا در استفاده از فرصت های خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند. هدف این پژوهش که با رویکردی آمیخته انجام شده است، شناسایی عوامل موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی در ایران است. در بخش اول که به روش کیفی انجام گرفته، با 13 کارآفرین اجتماعی که به روش هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید و سپس به روش نظریه برخاسته از داده ها و روش روایتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش کیفی حاکی از 8 عامل علّی، 4 عامل زمینه ای، 5 عامل راهبردی و در نهایت 5 دستاورد به همراه زیرمقوله هایشان می باشد. سپس در بخش کمی پژوهش به منظور تأیید نتایج حاصل از بخش کیفی و تعمیم پذیری داده ها، 21 فرضیه تدوین و سوالات پرسشنامه بر اساس آن تنظیم گردید. نمونه آماری بخش کمی پژوهش 58 نفر از بنیانگذاران و مدیرعاملان موسسات خیریه در استان تهران بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز به کمک پرسشنامه و ضریب پایایی 0.93 درصد به آزمون فرضیه ها پرداخته شد و به روش آزمونt تک نمونه و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل پیشینه خانوادگی، پیشینه شغلی و حرفه ای، ابعاد شخصیتی، تجربه و رویدادهای کلیدی زندگی، فعالیت ها و علایق عمومی، دین باوری و ارزش مداری و مهارت ها از عوامل علّی موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی در ایران شناخته شدند. همچنین مقوله موسسات نیکوکاری به عنوان عامل زمینه ای و نهادینه سازی کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزشی، راهبری اثربخش تر نهادهای سیاسی و اجتماعی، مطالعات تطبیقی و الگوبرداری، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی عمومی و توسعه فعالیت های مرتبط با پرورش کارآفرینان اجتماعی به عنوان عوامل راهبردی موثر بر پرورش کارآفرینان اجتماعی مورد تأیید بخش کمی قرار گرفتند. همچنین پرورش کارآفرینان اجتماعی دارای دستاوردهایی چون افزایش سرمایه اجتماعی، افزایش مسئولیت و تعهد اجتماعی، عملکرد موثرتر موسسات نیکوکاری، پرورش رهبرانی با ارزش های بشردوستانه و خلاقیت در تأمین منابع اقتصادی می باشد. در نهایت الگویی به منظور پرورش کارآفرینان اجتماعی ارائه گردیده است و پیشنهاداتی در این راستا داده شده است.