نام پژوهشگر: حسین قربانپور

سره نویسی و سره نویسان ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1390
  سعید جعفری   سیدمحمد راستگوفر

پایان نامه در دست بررسی در ده بخش فراپیش افکنده می شود. در دیباچه، نگارنده به بررسی نهشته و پرسمان پژوهش می پردازد. در بخش دوم به تاریخچه زبانهای آریایی و زبان پارسی همچنین به فرمانروایان ایرانی نمونشی خواهد کرد. در بخش سوم درباره سیاست گذاری زبانی، واژه «سره» و معنای آن در ادب پارسی، چیستی سره نویسی، وام گیری و سوزیان آن و سره نویسی در خط و ... پژوهشی به انجام می رسد. در بخش چهارم سره نویسان ایران از آغاز تاکنون نام برده شده و گزارشی از کارهایشان فراپیش داشته می شود. بخش پنجم درباره گروه های سره نویس و بخش ششم درباره فرهنگهایی است که سره نویسان نگاشته اند یا به کار سره نویسان می آید. دیدگاه نویسندگان درباره سره نویسی در بخش هفتم و برآیندی از این جنبش در بخش هشتم به دست داده می آید. سرانجام در بخش نهم و دهم فرهنگ برابریاب و کتاب شناسی سره نویسان فراپیش داشته خواهد شد.

تقابل راستی ودروغ در شاهنامه وبررسی خاستگاه های آن در فرهنگ مزدایی وتعالیم اسلامی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده علوم انسانی 1390
  نجمه غلباش قره بلاغی   حسین قربانپور

آنچه در این رساله با عنوان تقابل راستی و دروغ در شاهنامه، مـــــورد پژوهش قرار می گیرد؛ بررسی ریشه ای نبردهایی است که حماسه جاودان فردوسی را رقم می زند. در ظاهر، شاهنامه تقابلی است میان ایرانیان و تمامی کسانی که چشم طمع به خاک پاک ایران دوخته اند؛ امّا مراد حقیقی حماسه سرای طوس، بیان تقابلی است که در رویکردهای فکری و اخلاقی و عملی این دو گروه می توان یافت. تقابلی که گاه نبردهای جانفرسا و طولانی مدت را موجب می شود . تأثیرپذیری فراوان شاهنامه فردوسی از فرهنگ مزدایی مشهود و نمایان است. در آموزه های این دین، با نوعی دو بن گرایی و دخالت دو عامل متضاد خیر و شرّ در آفرینش هستی مواجهیم که از همان آغاز حیات، برای دستیابی به پیروزی همواره به نبرد با یکدیگر پرداخته اند. آنچه در صف آرایی این دو گروه (خیر و شر) مقابل یکدیگر قرار می گیرد، همان صفات اخلاقی نیک و بد است. در واقع این نبرد ، رویارویی تمایلات خیر و شر وجودی انسان است که استاد طوس آن را در حماسه ی گران سنگ شاهنامه، به مقابله ایران و توران بدل کرده است. راستی که در این رساله از مولفه های اساسی است، در فرهنگ مزدایی مفهومی بسیار گسترده تر از آنچه امروزه از آن بر می آید، داشته است و بسیاری از صفات نیک اخلاقی در دایره شمول آن بوده است. دروغ نیز مانند راستی، صفات ناپسند اخلاقی بسیاری را شامل می شده است؛ بنابراین آن چه به عنوان تقابل راستی و دروغ در این رساله مورد بررسی قرار می گیرد، رویارویی صفات نیک و بـــد در شاهنامه است. در تعالیم اسلامی نیز صفات نیک و زشت درونـــی فرد همواره در نبرد و رویا رویی اند. شایستگی حقیقی انسان در تمامی ادیان، شناخت صفات خیر وجودی و مقابله با اخلاقیات شر درون است.

داستان آدم و حوا در غزل معاصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  نسیم امیرنژاد   سید محمد راستگوفر

سروده های شاعران جز این که آینه ی ذهن و ذوق هنری و ادبی پدیدآورندگان خودند، آینه ی آموخته ها و دانسته های گوناگون آنان نیز هستند. و بازتاب هرچند فشرده و گذرای همین آموخته ها و دانسته هاست که آثار ادبی را از داده های گوناگون تاریخی، اساطیری، جامعه شناختی و ...سرشار می سازد. این داده ها که در زبان ادب تلمیح و اشاره نام گرفته اند، خاست گاه های گوناگونی دارند که یکی از زاینده ترین آن ها داستان های اساطیری و تاریخی است به ویژه داستان های پیامبران و قهرمانان. از میان داستان های پیامبران نیز داستان آدم و حوا داستانی است که با رویدادهای شگفت و شیرینش همواره الهام بخش شاعران بوده است. این داستان به ویژه در غزل امروز بسیار مورد توجه قرار گرفته و دستمایه ی مضمون آوری ها، نکته پردازی ها و تصویر سازی های بسیاری شده است. نیز همگام با تحولات و دگرگونی هایی که در این روزگار در شعر و ادب پدید آمده، بهره گیری از این داستان نیز رنگ و رویی تازه یافته است. برجسته ترین تازگی آن نیز درباره ی میوه ی ممنوع است که در طول تاریخ ادبی، همواره گندم بوده است و در این شصت هفتاد سال اخیر با اثرپذیری از فرهنگ فرنگ به سیب تبدیل شده است. بر بنیاد همین داستان، سیب در شعر امروز به گونه ی نمادی از عشق، هوس، فریب و گناه نیز درآمده است. در این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای با بررسی بیش از صد دفتر از سروده های شاعران معاصر و بیشتر شاعران دهه های هفتاد و هشتاد و نود، بازتاب این داستان و عناصر گوناگون آن در شعر امروز نشان داده شده است و برای آشنایی با اصل داستان نیز فصل نخست به نقل و تحلیل داستان بر پایه ی متون مذهبی، تفسیری و عرفانی ویژه شده است.

بررسی نقدهای شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1391
  نفیسه نصیری   علیرضا فولادی

نقد در لغت به معنای جدا کردن سره از ناسره است و نقد ادبی روشی برای سنجش سخنان یک شاعر یا نویسنده. به بیانی گویاتر ، شناخت قسمت های ارزشی یک اثر در مقابل قسمتهای کم بهای آن است و با آنچه در باور عمومی جریان دارد یعنی عیان کردن نکات ضعف یک نوشته، متفاوت است . وظیفه ی مهم نقد ادبی تفسیر و توجیه نکات موثر یک اثر هنری است که برای مخاطب نقد ، دلایل ماندگاری یک شعر یا داستان را آشکار می کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای – تحلیلی، ابتدا به شناساندن و طبقه بندی نقدهای شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری می پردازد و در ادامه موضوعات ادبی شعر آن ها را از نظر منتقدین بررسی می کند. همچنین مهمترین نظرات و منابع، تحت عنوان جمع بندی در آخر هر قسمت بیان می شود.این پژوهش خواهد کوشید نتایج نقد عملی شعر معاصر فارسی را در رابطه با شعر فروغ فرخزاد و سهراب سپهری به دست دهد.

بررسی ساختار زبان شعر سیاوش کسرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  زهرا علامه ضمیر   حسین قربانپور

سیاوش کسرایی در سال 1305 در اصفهان به دنیا آمد. او پس از پایان دبیرستان، در رشته ی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد. در دوران تحصیل به شعر و سیاست روی آورد و در سال 1374 در وین اتریش زندگی را بدرود گفت. کسرایی از خود شانزده دفتر شعر بر جای گذاشته است. در این تحقیق سعی بر آن بوده است، «ساختار زبان شعر» او با توجه به کتاب «موسیقی شعر» نوشتهی دکتر شفیعی کدکنی بررسی شود. برای این منظور، چهار سطح در نظر گرفته شد: «سطح موسیقیایی»، «سطح واژگانی»، «سطح نحوی» و «سطح ادبی ـ بلاغی». در سطح موسیقیایی، انواع موسیقی شعر او در سه محور «موسیقی بیرونی»، «موسیقی کناری» و «موسیقی درونی» مورد بررسی قرار گرفت و ملاحظه شد که حجم بیشتر اشعار او را، شعرهای نیمایی تشکیل داده است. کسرایی در کنار بهره گیری از موسیقی بیرونی، «قافیه و ردیف» را نیز به کار گرفته است؛ استفاده ی بیش از حدّ او از قافیه، موجب شده که در این تحقیق شاعری قافیه پرداز نامیده شود. او از صنایع موسیقی آفرین بدیع لفظی نیز که از آن با عنوان «موسیقی درونی» یاد شده، برای تکمیل موسیقی شعر خود و زیباتر کردن آن بهره برده است. طبق بررسی هایی که در زمینه ی واژگان و نحو شعر کسرایی انجام گرفت، می توان دریافت که «باستان گرایی» و کاربرد کلمات و نحو کهن در شعر این شاعر بسیار گسترده تر از «عامیانه گرایی و محاوره گرایی» و همچنین «تأثیر پذیری از نحو زبان گفتار» می باشد. نمی توان نوآوری های شاعر را نیز در این زمینه ها نادیده گرفت. بیشتر نوآری های کسرایی مختص به خود او نیست، بلکه نوآوری هایی است که در شعر معاصر نسبت به شعر گذشته انجام گرفته است. در بررسی زبان شعر این شاعر، شعر او از جهت ادبی و بلاغی نیز مورد پژوهش قرار گرفت. کسرایی در شعر خود از تشبیه، و پس از آن از تشخیص بسیار بهره برده است. موضوعات دیگری که در شعر او قابل ملاحظه است عبارتند از: استعاره، مجاز، کنایه، تلمیح و ... و مباحث مربوط به علم معانی از قبیل ایجاز و اطناب. کلمات کلیدی: سیاوش کسرایی، زبان شعر، ساختارگرایی، صورتگرایی، شعر معاصر.

تحلیل و بررسی آرایه های ادبی امثال و حکم دهخدا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1392
  حامد نگهداری   حسین قربانپور

آرایه های ادبی، بخشی از شیوه های زیبایی آفرینی سخن هستند و همواره در ادبیات فارسی مورد توجه و اهمیّت بوده اند. رساله حاضر به تحلیل زیبایی های بیانی و بدیعی در امثال و حکم دهخدا پرداخته و مبنای آن فقط بر کتاب امثال و حکم دهخدا است. امثال و حکم دهخدا در چهار مجلّد جمع آوری شده است که شامل امثال و حکم منظوم، منثور و عامیانه و ادبی می باشد. امثال و حکم دهخدا جامع ترین کتابی است که تاکنون به جمع آوری امثال و حکم زبان فارسی پرداخته است. درباره جنبه های گوناگون امثال و حکم فارسی تاکنون تحقیقاتی انجام گرفته است، از جمله درباره جنبه های اجتماعی و تاریخی و جمع آوری آن ها، ولی در باب جنبه های زیبایی شناختی امثال و حکم فارسی، تحقیق خاصی به انجام نرسیده است و این رساله کوشیده است این جنبه را در امثال و حکم روشن سازد. این تحلیل نشان می دهد که کدام یک از صناعات بیانی و بدیعی در امثال و حکم دهخدا بسامد بیشتر و کدام یک بسامد کمتری دارد و ساختار آن ها بیشتر بر اساس کدامین آرایه های ادبی بنیاد نهاد شده است. در پایان با ارائه نمودار بسامد زیبایی های بیانی و بدیعی لفظی و معنوی در امثال و حکم دهخدا نشان داده شده است که خواننده را به درک ملموسی از ساختار ادبی امثال و حکم فارسی می رساند.

تحلیل شخصیت های تاریخ بیهقی بر اساس نظریه شخصیت آدلر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  راضیه شهرابی فراهانی   حسین قربانپور

تاریخ بیهقی تألیف محمد بن حسین بیهقی؛دبیر غزنویان اثری تاریخی ادبی می باشد. این اثر که به نثری ادیبانه نگاشته شده، از جمله منابع تاریخی غزنویان است که نویسنده در آن به بیان وقایعی که خود شاهد آنها بوده یا از افرادی مطمئن شنیده می پردازد. بیهقی در این اثر نام اشخاص بسیاری را همراه با ذکر اعمال و رفتار آنها آورده است که می توان از این ویژگی در بررسی های روانشناسانه استفاده کرد و اشخاص تاریخ بیهقی را با توجه به نظریه های شخصیّت مورد تحلیل قرار داد. از میان نظریه های شخصیّت روانشناسان، نظریه شخصیّت آدلر که بر اصل اجتماعی بودن انسان و انگیزه ی تلاش برای برتری و رفع عقده ی حقارت تکیه دارد برای این تحقیق انتخاب گردید. همچنین از میان چاپ های تاریخ بیهقی، تاریخ بیهقی تصحیح علی اکبر فیاض مورد استناد قرار گرفت. روش کار در این تحقیق توصیفی تحلیلی است، بدین گونه که پس از مطالعه و گردآوری اطلاعات لازم از منابع ادبی و روانشناسی و تحلیل و بررسی داده ها بر اساس نظریه آدلر، به تحلیل شخصیّت های تاریخ بیهقی پرداختیم. و پس از مطالعه ی کافی درباره ی تاریخ بیهقی و وجوه مختلف آن، همچنین بررسی نظریه شخصیّت آدلر، با کاوش در تاریخ بیهقی به دسته بندی اطلاعات مربوط به هریک از اشخاص با ذکر منبع اقدام گردید. و سپس با توجه به ویژگی های برجسته ی هر شخصیّت، و هم خوانی آن با یکی از چهار سبک زندگی آدلر به دسته بندی اشخاص روی آوردیم. همچنین نمونه ی واکنش های بازیابی تراز شخصیّتی و گرایشهای محافظ آدلر، از اشخاص تاریخ بیهقی برای آشنایی بهتر خوانندگان تحقیق با نظریه ی شخصیّت آدلر، در قالب جدول آورده شده است.

نمادهای کهن الگویی در مثنوی معنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  عاطفه سادات میرقادری   علیرضا فولادی

یونگ ساختار ذهن انسان را متشکل از دو لایه ی خودآگاه و ناخودآگاه می دانست. او لایه ی ناخودآگاه را به دو بخش ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تقسیم کرد. مفهوم ناخودآگاه جمعی از اساسی ترین مفاهیم در مکتب روانشناسی یونگ است و در مطالعات روانکاوانه ی وی از جایگاه خاصی برخوردار است. این لایه از ذهن، عمیق، گسترده و مبهم است و برخلاف خودآگاه که منحصر به هر شخص و همیشه قابل دسترس است، مربوط به جمعی از انسانهاست و دسترسی به آن آسان نیست. کهن الگوها، محتویات این عمیق ترین لایه های ذهنی بشر یعنی ناخودآگاه جمعی هستند. ضمیر ناهشیار جمعی گنجینه ای از تصاویر کهن الگویی مشترک در میان افراد هر قوم و ملتی است. تصاویر کهن الگویی یا نمونه های ازلی، تصاویری فرافرهنگی و تکرارشونده و بازتاب روان جمعی بشریت هستند که در ذهن همه ی افراد رسوب کرده است. در این پژوهش کهن الگوهای مهمی چون خود، نقاب، سایه، مادر، پیرخردمند، آنیما، قهرمان، خواب، تولددوباره، سفر، درخت، خورشید، آب، آسمان، ماندالا و اعداد در پنج طبقه ی کهن الگوهای انسانی، طبیعی، موقعیتی، عددی و اشکال هندسی دسته بندی و تحلیل گردید. از میان کهن الگوها، کهن الگوی «پیرخردمند» برجستگی بیشتری نسبت به دیگر کهن الگوها دارد و در اغلب داستانهای مثنوی نمود یافته است. کمترین نمود در میان کهن الگوها، مربوط به کهن الگوی ماندالا می شود. این کهن الگو در مثنوی در مقایسه با دیگر کهن الگوها نمود چشم گیری ندارد. کهن الگوهای دیگر در مثنوی، تقریباً نمود یکسانی دارند. مولانا در به کارگیری اغلب نمادهای کهن الگویی، به هر دو سویه ی مثبت و منفی آنها توجه داشته است و هر دو وجه آنها در اشعارش بازتاب یافته اند. در بسیاری از داستانهای مثنوی و حتی در ذهن مولانا، نمادهای کهن الگویی در ارتباط با هم تجلی کرده اند. در اثنای حکایات متعددی از مثنوی با انواع کهن الگوها و پیوند آن ها با یکدیگر برخورد می کنیم. اساساً در داستانهای مثنوی، کهن الگوها در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا می کنند و مفهوم اصلی اندیشه های مولانا در فهم ترکیبی آنها به دست میآید.به کارگیری نظریات روانشناسی، به ویژه نظریه ی روانشناسی یونگ در آثار ادبی و عرفانی و تطبیق این نظریات با سخنان و اندیشه های شاعران، راهگشای فهم بخش وسیعی از اینگونه آثار است. شاعران از افرادی هستند که تصاویر مثالی را در آثارشان، ناخودآگاهانه و به شکل "نماد" خلق می کنند. بنابراین در آثار ادبی و اسطوره ها می توان به دنبال این نمونه های کهن ازلی بود که ریشه در ضمیرناخودآگاه دارند و رسوبات ذهن انسان جمعی هستند.کهن الگوها در بین شش دفتر مثنوی، در دفتر پنجم کم ترین سهم را دارند. یکی از دلایل کمبود مفاهیم کهن الگویی در دفتر پنجم، این است که مولانا بیش تر از مضامین هزل گونه و الفاظ رکیک و مستهجن، در بیان اندیشه های خود استفاده کرده است و کمتر از بینش اسطوره ای در ناخودآگاه ذهن خود بهره گرفته است.بررسی و تحلیل نمادها در مثنوی، حاکی از آن است که این نمادها و رمزها قابل انطباق با کهن الگوهای یونگی هستند، بنابراین تحلیل روان شناسانه ی این نمادها می تواند مکمل تأویل های عارفانه ی مثنوی باشد. هم چنین استفاده از نظریات یونگ و انطباق کهن الگوها با نمادها و رمزهای مثنوی و ارائه ی مصادیق و شواهد از این متن ادبی- عرفانی، ما را هر چه بیشتر به سوی اشتراکات و تشابهات قومی و فرهنگی میان ملت ها رهنمون می سازد. گستردگی حوزه ی ادبیات، این امکان را فراهم می کند که با دیگر علوم نیز ارتباط برقرار کند و از رویکردهای گوناگون مورد مطالعه قرار گیرد. یکی از شاخه های علوم انسانی که پیوندی محکم با ادبیات دارد، علم روانشناسی است. اشتراکات فراوان میان این دو حوزه، موجبات پژوهشهای میان رشته ای را فراهم کرده است و این گونه بررسی های میان رشته ای ما را با استعدادها و ظرفیت های متنوّع متونی چون مثنوی مولوی آشنا می سازد.

بررسی تطبیقی نوستالژی در سروده های نازک الملائکه و فروغ فرخزاد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  مهوش حسن پور   روح الله صیادی نژاد

چکیده نوستالژی و درد ناشی از آن ریشه در میراث فکری و دینی ما دارد، امّا آن چه این موضوع را تازگی می-بخشد بروز شرایط مدرن و شهرنشینی و تبعات ناشی از آن است که موجب بروز انبوهی از ناراحتی های روحی از جمله" بیگانگی" گردیده است. در جستار پیش رو، نگارنده بر آن است تابه بررسی این پدیده ی روانی در سروده های دو شاعر معاصر عراقی و ایرانی، "نازک الملائکه"و"فروغ فرّخزاد"، بپردازد. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی روزگار شاعران، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و . . . باعث شده است که این دو شاعر به ناخودآگاه خود رجوع نمایند و با حسرت و دیدی تراژیک از روزگاران خوش گذشته یاد کنند. مهمترین دستاورد پژوهش این است که بن مایه های نوستالژیک، مانند اوضاع سیاسی و اجتماعی، یاد مرگ، یاد عشق، اندوه هبوط، یاد کودکی، یاد زادبوم، آرمانشهر و یاد عزیزان را در سروده های هر دو شاعر می توان یافت، با این تفاوت که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی نیز در کلام و اندیشه ی این دو شاعر دیده می شود؛ فروغ در بیان نوستالژیک عشق خود از واژه های اروتیک بهره گرفته است، ولی نازک الملائکه هیچ گاه به سراغ این نوع واژه ها نرفته است.

گونه شناسی شعر کوتاه فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  الهام نیکبخت نصرآبادی   علیرضا فولادی

امروزه به دلیل گسترش مدرنیسم و مینی مالیسم، شعر کوتاه در سراسر جهان مورد توجّه قرار گرفته است و شعر فارسی نیز از این امر، مستثنی نیست و به سمت کوتاه سرایی پیش می رود. از آن جا که شعر فارسی قابلیت خیره کننده ای برای تطابق با نیازهای روز دارد، اکنون از بطن آن، قابلیت های خاصی برای کوتاه سرایی پدید آمده است، ضمن این که قالب های کلاسیک شعر کوتاه هم مجدّداً نوسازی شده اند. پایان نامه ی حاضر، گونه های شعر کوتاه فارسی را بررسی می کند. این پایان نامه طی دو فصل اصلی، شامل کلیّاتی درباره ی شعر کوتاه و بررسی گونه های شعر کوتاه فارسی و همچنین دو فصل فرعی، مقدمه و نتیجه گیری به انجام می رسد. هرچند منابع ما برای این منظور اندک بوده است، کوشیده ایم تازه ترین آگاهی ها را از بیشترین منابع موجود در این باره به دست آوریم و هر گونه ی شعر کوتاه فارسی را از منظر شناخت، ویژگی ها، خاستگاه، دگرگونی ها و نمایندگان مورد واکاوی قرار دهیم.

بررسی و تحلیل ربیعیات در شعر اندلس با بهاریه ها در شعر فارسی قرن چهارم و پنجم هجری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  حدیثه بهادری   محسن سیفی

توصیف بهار و زیبایی ¬هایش، یکی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه شاعران قرار گرفته و بازتاب گسترده¬ ای در آثارشان داشته است. در توصیف این فصل قصایدی سروده شده است که به این اشعار در ادبیات عربی ربیعیه و در ادبیات فارسی بهاریه می-گویند. این رساله به بررسی و تحلیل این اشعار پرداخته است. ربیعیات و بهاریه ¬ها، در اشعار شاعران قرن چهارم و پنجم هجری، بهانه ¬ای برای خوش¬ باشی و عیش و طرب است و در این اشعار به مسائل دیگر کمتر توجه شده است. آرامش سیاسی و اجتماعی که در جامعه¬ این شاعران حاکم بود و رفاهی که این شاعران در اثر ارتباط با دربار پیدا کرده بودند، در توصیف ¬هایشان از فصل بهار تأثیر به سزایی داشت، شاعرانی چون ابن عبدربه، ابن خفاجه، ابن زیدون ، منوچهری و فرخی که به این مضمون¬ها پرداخته¬اند،به طوری ¬که از آمدن این فصل احساس خوشحالی می¬کردندو زمینه نشاط و شادی و بساط عیش و نوش برای آنها فراهم می¬شد و برای آنها فصل خوش¬گذرانی و برپایی مجالس شرابنوشی بود، در شعر این شاعران بر خلاف ادبیات دوره¬های بعد به این فصل با چشم ¬انداز عرفانی و معنوی کمتر توجه شده است.

آسیب شناسی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان از دیدگاه استادان با سابقه «به سوی طراحی یک الگوی کارآمد»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  نسرین آقایی   حسین قربانپور

یادگیری زبان دوم فرآیندی پیچیده و شیوه تدریس آن همیشه با چالش هایی روبه رو بوده است. با توجه به وجود شیوه های مختلف تدریس، در این تحقیق در جست وجوی یافتن بهترین شیوه برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان و در نهایت یافتن الگوی کارآمد جهت این مهم از روش آماری q استفاده شده است. این روش پژوهشگر را قادر می سازد تا ادراکات و عقاید فردی را شناسایی و طبقه بندی کند. بدین صورت که پژوهشگر جامعه آماری را از میان افرادی انتخاب می کند که ارتباط مستقیم و تجربه کافی با موضوع تحقیق داشته باشند و پیشنهادهای این افراد بتواند راهکارهای منطقی و صحیحی را در این ارتباط در اختیار محقق قرار دهد. در نهایت با جمع آوری داده های حاصل از پرسشنامه و تحلیل آنها در نرم افزار کوانل، به مجموعه ای از «بایدها» و «نبایدها» در آموزش زبان فارسی دست یافته و الگوی مورد نظر جهت استفاده سایر استادان طراحی شد. در این الگو بر نکاتی نظیر استفاده از استادان متخصص در امر آموزش، تنوع و انعطاف در محتوای آموزشی، استفاده از وسایل کمک آموزشی و آغاز آموزش زبان با مهارت درک شنیداری تاکید و مواردی مانند تکیه بر آموزش قواعد دستور زبان، یادگیری واژگان به صورت مطلق و استفاده از زبان واسط در آموزش زبان نهی شده است.

مطالعه خانواده و حقوق آن در شاهنامه فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  مینا تجلیان منفرد   رضا شجری

خانواده از مهم ترین و اساسی ترین نهادهای اجتماعی است که بنای آن بر الفت و همدلی و دوستی استوار است و به همین علّت از محبوب ترین بناها نزد خداوند به حساب می آید. در قرآن کریم در رابطه با تشکیل خانواده دستوراتی آمده است که اجرای آنها موجبات آرامش و سعادت بشر را فراهم می آورد و آنها را از لغزش ها و گناهان دور می سازد. در ایران باستان و در تعالیم دین زرتشت نیز همانند اسلام تشکیل خانواده، امری نیک تلقی می شده و آنها طبق آیینی مقدس به نام «پیوکانی» با یکدیگر ازدواج می نموده اند. این ازدواج ها دارای شرایط و آداب و قوانین و حقوقی است که بررسی آن موضوع کار نگارنده است. در این پایان نامه که از یک مقدمه و سه فصل تشکیل شده، سعی شده است تا به مطالعه و بررسی خانواده و حقوق آن در شاهنامه اثر گرانقدر حکیم عالی مقام طوس ابوالقاسم فردوسی پرداخته شود و برای آنکه تغییرات و تحولات آداب و رسوم و مسائل مربوط به خانواده در آن روزگار نسبت به شرایط موجود در جامعه امروز ایران بررسی و نتیجه آن روشن تر بیان گردد، به مقایسه قوانین حاکم بر جامعه اسلامی امروزه ی ایران با ایران باستان و شاهنامه پرداختیم. در مقدمه با استناد بر منابع موجود به بیان تعاریف خانواده و انواع و اهمیت آن در ایران باستان پرداختیم. در فصل اول ازدواج، انواع، شرایط و آداب و رسوم مربوط به آن در ایران باستان و شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار گرفت و فهرستی از ازدواج های صورت گرفته در شاهنامه که به حدود 40 وصلت می رسید، ارائه گردید و برای روشن شدن تفاوت های آن زمان با امروزه، به بیان برخی قوانین موجود در جامعه ی امروزی ایران نیز پرداختیم. در فصل دوم به بیان برخی روابط و حقوق اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، بحث فرزند خواندگی و شرایط آن و طلاق در آن دوره بر مبنای مقایسه با قوانین کنونی پرداختیم. در فصل سوم به نقش و جایگاه و مسائل مربوط به زنان در ایران باستان و شاهنامه فردوسی و مقایسه ای اجمالی با قوانین کنونی اشاره شد. در پایان از مجموع مطالب فصول سه گانه نتیجه گیری شد و اشتراکات و اختلافات حقوقی جامعه پیش از اسلام ـ که در شاهنامه بازتاب یافته است ـ با قوانین و آداب جامعه ی امروزی بیان گردید.

بررسی تطبیقی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  مسعود پورتحویلی   محمد راستگو

عرفان مقوله ای باطنی و فراعقلی بوده و به واقع راهی قلبی و درونی است برای شناخت حقیقت خود، جهان خود و خداوند. عارفان بر این باورند که شناخت حقیقت راه های گوناگونی دارد و علم و عقل گرایی تنها یکی از این راه هاست، نه تنها راه. به ویژه در روزگار پست مدرن و بر اثر ظهور معرفت شناسی جدید و در هم شکسته شدن اقتدار علم و متدهای تجربی راه برای مکتب های عرفانی و معنوی که انسان را به درکی شهودی و یقینی فرا می خوانند، گشوده شده است. بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا می توان به این نکته رسید که همه ی عرفان ها که از دل ادبیات و فرهنگ یک ملت بر می خیزند نیز یک هدف و حقیقت واحد را دنبال می کنند. این مکتب بر این باور است که آموزه های عرفانی با درنوردیدن مرزها، مذاهب و ملیت های گوناگون را پشت سر نهاده و در همه ی فرهنگ ها به هر شکلی وجود دارند. به زبان دیگر تمام اندیشه های عرفانی و فراعقلی از آنجا که جزو ویژگی های سرشتین و وجودی انسان هاست، از یک اندیشه ی نخستین برخاسته و یک هدف را می جویند. حتی در میان دورترینِ فرهنگ ها از لحاظ زمانی و مکانی نیز می توان تشابهات و وجه اشتراکاتی یافت. برای اثبات این نظریه در این پژوهش به بررسی تطبیقی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا پرداخته شده است که از لحاظ مکانی، یکی در شرق است و دیگری در غرب و از لحاظ زمانی، حدود هشتصد سال میان این دو مکتب فاصله می باشد. مولانا در میان عارفان ایران و جهان از وجهه ای خاص برخوردار است و بن مایه ی اندیشه های او از نوعی دیگر است. چرا که در اواسط زندگی خویش به خاطر آشنایی با شمس تبریزی، دچار تحول روحی و افکار درونی شد و همه ی اندیشه های اش به گونه ای دیگر بیان گردید. کارلوس کاستاندا نیز که دانشجوی رشته ی مردم شناسی بود پس از آشنایی با دون خوان ماتوس، عمری تحصیل و کسب دانش را بی فایده دید و آتش در آن اندوخته ها زد و موسی وار همراه دون خوان وارد دریا شد. با بازبینی نکات و آموزه های عرفانی در احوال و افکار این دو عارف، به یگانگی ها و تشابهاتی میان آن ها برمی خوریم و نتیجه ی به دست آمده را گواهی یا مهر تاییدی تلقی می کنیم بر ادعای یگانگی عرفان ها، مکتب اصالت معنی و در نهایت وحدت درونی ادیان. باری در این پژوهش بر آنم تا بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا و با نگرش عرفان تطبیقی به بررسی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا بپردازم.

روش شناسی فرهنگ های فارسی معاصر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  سپیده دش   علیرضا فولادی

اختراع زبان و خط یکی از بی بدیل ترین راه های حفظ و ماندگاری یک ملت بوده است. تحولات و دگرگونی های زبانی و تعامل با فرهنگ ها و زبان های دیگر باعث روی آوردن جوامع به حفظ و تثبیت زبان خود و تدوین واژه نامه ها و فرهنگ ها شد. هر فرهنگی به مثابه ی حافظه ی یک ملت است که برای تثبیت هویت انسان ها در طول تاریخ، تلاش می کند. فرهنگ ها هسته ی اصلی توسعه ی زبان و ترقی آن اند و تعامل و ارتباط بهتر و مناسب با سایر جوامع در سایه ی تدوین و تألیف فرهنگ ها شکل می گیرد. فرهنگ نگاری ، امروزه علمی است که با کمک رشته های مختلفی مانند : ریشه شناسی، زبان شناسی، دستور و ... در پی ایجاد اثری ماندگار در گنجینه های زبانی است. از آن جا که ایران کشوری است با پیشینه ی فرهنگ نگاری دور و دراز، اما در عمل و علمِ فرهنگ نگاریِ نوین، نوپا، در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش شناسیِ تدوین و تألیف فرهنگ هایِ عمومیِ تک زبانه ی فارسی معاصر، عدم رعایت اصول و موازین فرهنگ نگاری نوین در این آثار و روش مند نبودن آنها که عمده ترین شان عبارتند از : لغت نامه ی دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ عمید، فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ جامع زبان فارسی، بررسی شده و به شیوه ی توصیفی توسعه ای که محور اصلی این نوشتار است راه کارهای کاربردی در فرهنگ نگاری و به تبع آن در نقد فرهنگ که مکمل و صورت عملیِ رعایت اصول در فرهنگ نگاری است، ارائه شده و الگویی مناسب در جهت روش مند سازی فرهنگ نگاری مطرح شود. در این بررسی در پایان هر فصل بعد از بیان نظرات صاحبان اندیشه و علم، بخشی به نام طبقه بندی رده شناسی بر اساس اصول مالکیل مطرح شده است و به بررسی کلی هر فرهنگ پرداخته می شود که پیش از این به این شکل درباره ی آنها بحث نشده است (به جز درباره ی کلان ساختار و خردساختار فرهنگ بزرگ سخن) و برای اولین بار بیان شده است که البته شرح جزئی تر آنها وارد بحث زبان شناسی شده که در این مقال نمی گنجد و نیازمند پژوهش متخصصان این امر است. همچنین در نگارش این نوشتار از مصوبه های فرهنگستان و کتاب نگارش دکتر سمیعی گیلانی استفاده شده است. در این پژوهش علاوه بر فرهنگ های فوق به فرهنگ نگاری نوینی که حاصل علوم و فناوری ارتباطات و اطلاعات و وب است، در فصلی به نام فرهنگ های الکترونیک نیز پرداخته شده و نمونه هایی از این نوع فرهنگ ها و مبحث نمایه سازی معرفی وبررسی شده است.

تصحیح و تعلیق غزلیات وحید قزوینی (بخش پنجم قسمت دوم قافیه «د» )
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1394
  مهناز مجدبرزکی   سیدمحمد راستگوفر

میرزا محمدطاهر قزوینی شاعر و خوش‏نویس قزوینی است که در اواخر قرن یازده و اوایل قرن دوازده می‏زیسته است. شاعر سبک هندی است که از وی چندین مثنوی و یک دیوان غزل با حدود 30000 بیت به جای مانده است، در سرودن غزلیات علاوه بر بهره‏گیری استادانه از زبان، ساخت ترکیبات تازه، استفاده از صور خیال و زبان مردم کوچه بازار از مضامین اخلاقی، عرفانی، مدحی و عاشقانه نیز بهره یافته است. موضوع این پژوهش تصحیح و تعلیق حدود 3500 بیت از غزلیات وی (بخش دوم قافیه «د» و یک غزل 7 بیتی از قافیه «ذ») می‏باشد که در سه فصل تنظیم شده است: فصل اول زندگی شاعر، سبک شعری و معرفی نسخه‏های استفاده شده؛ فصل دوم تصحیح متن و فصل سوم، تعلیقات؛ در پایان نیز فهرست‏ها آورده شده است.