نام پژوهشگر: حسن درمانی کوهی

بررسی نقش آفلاتوکسین b1 و جاذب های آلی و معدنی آن بر پاسخ فیزیولوژیکی و آنزیم های کبدی در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1388
  سهیلا کاکی سومار   محمدمهدی معینی

این پژوهش به منظور بررسی اثرات آفلاتوکسین b1 وتوانایی دو نوع جاذب آلی ومعدنی (مایکوزرب و زئولیت)در کاهش اثرات سوء آفلاتوکسین در جیره جوجه های گوشتی انجام شد .این آزمایش در قالب یک طرح آماری بلوک های کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل (12تیمار وهر تیمار در سه تکرار)به مدت42روز بر روی 252قطعه جوجه ماده هیبرید 308تجاری انجام شد. جیره های آزمایشی شامل:1- شاهد (جیره پایه) .،2-جیره پایه+ آفلاتوکسین (ppm 5 /0) .،3 - جیره پایه+ آفلاتوکسین ( ppm 1).، 4- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) .،5- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) +آفلاتوکسین (ppm 5 /0) ;6- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) + آفلاتوکسین ( ppm 1) .، 7- جیره پایه+ مایکوزرب g/kg) 1 ).،8- جیره پایه+ مایکوزرب g/kg) 1 ) + آفلاتوکسین (ppm5/0).، 9- جیره پایه+ مایکوزرب g/kg) 1 ) +آفلاتوکسین( ppm 1).، 10- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) + مایکوزرب g/kg) 1 ) + آفلاتوکسین ( ppm 1) .، 11- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) + مایکوزرب g/kg) 1 ) + آفلاتوکسین (ppm 5 /0) .،12- جیره پایه+ زئولیت( g/kg 3 ) + مایکوزرب g/kg) 1 ) . نتایج این آزمایش نشان داد تغذیه جوجه های گوشتی با جیره غذایی حاوی آفلاتوکسین (گروه های2و 3)موجب کاهش معنی داری در غلظت هماتوکریت ،گلبول های قرمز خون و درصد لنفوسیت ها در مقایسه با گروه شاهد (عاری از آفلاتوکسین) شد. در حالی باعث افزایش معنی دار در گلبول های سفید خون بخصوص هتروفیل ها شد(p<0/05). همچنین در بین شاخص های بیو شیمیایی سرم خون، غلظت آنزیم های آسپارتات آمنیوترانسفراز،لاکتات هیدروژناز،گاما گلو تامیل ترانسفراز و بیلی روبین d در جیره های آلوده به آفلاتوکسین افزایش معنی داری مشاهده شد(p<0/05) . مقادیر هتروفیل،بیلی روبین t وگاما گلوتامیل ترانسفراز در اثر افزودن زئولیت به جیره حاوی آفلاتوکسین (گروه 6) در مقایسه با گروه شاهد(فاقد آفلاتوکسین) تغییر معنی داری نداشت (p>0/05)همچنین ،بر اثر افزودن مایکوزرب به جیره های حاوی آفلا توکسین (گروه 9)علاوه بر شاخص های فوق مقادیر لنفوسیت ها ،بیلی روبین d و آنزیم های آسپارتات آمینو ترانسفراز وگاما گلوتامیل ترانسفراز تغییر معنی داری مشاهده نشد(p>0/05). افزودن هر دو جاذب زئولیت ومایکوزرب به جیره های حاوی افلاتوکسین(جیره ,1110) باعث بهبود کلیه شاخص های بیوشیمیایی وهماتولوژی در جوجه های گوشتی شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن هر یک ازمواد جاذب معدنی وآلی ( زئولیت یا مایکوزرب) باعث کاهش اثرات سمی آفلاتوکسین درجیره طیور گوشتی می شود.

اثر مکمل ال-کارنیتین در جیره های حاوی نسبت های متفاوت چربی حیوانی و چربی گیاهی بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه و میزان فاکتورهای خونی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1388
  علیرضا زمانی   حسن درمانی کوهی

چکیده تاثیر مکمل ال-کارنیتین و نسبت های متفاوت از چربی گیاهی و چربی حیوانی بر عملکرد و ترکیبات سرم در جوجه های گوشتی توسط: علیرضا زمانی چکیده به منظور بررسی اثر سه سطح از مکمل ال-کارنیتین(0 ،100 و 200 میلی گرم درکیلوگرم) و همچنین نسبت های متفاوت از چربی گیاهی و چربی حیوانی (( 1) 75 درصد روغن سویا و 25 درصد پیه گاو، 2) 50 درصد روغن سویا و 50 درصد پیه گاو، 3) 25 درصد روغن سویا و 75 درصد پیه گاو و 4) 100 درصد روغن سویا )) بر روی عملکرد و میزان فاکتورهای خونی (کلسترول، لیپوپروتئین های با چگالی بالا، لیپوپروتئین های با چگالی پائین، لیپوپروتئین های با چگالی بسیار پائین و تری گلیسرید) آزمایشی بر روی 288 جوجه ماده یکروزه گوشتی از سویه کاب صورت گرفت. این آزمایش در قالب آزمایش فاکتوریل به صورت طرح بلوک های کاملا" تصادفی با 12 تیمار و 3 تکرار صورت گرفت . به هریک از واحدهای آزمایشی 8 جوجه یکروزه گوشتی اختصاص داده شد. تمامی جیره های آزمایشی براساس میزان برابر از انرژی و پروتئین تهیه گردید. جیره های آزمایشی از روز اول آزمایش تا زمان کشتار در اختیار جوجه ها قرار گرفت. میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل به صورت هفتگی اندازه گیری می شد. در روزهای 21 و 43 آزمایش از هر واحد آزمایش به صورت تصادفی 2 جوجه به منظور تعیین میزان فاکتورهای خونی خونگیری انجام شد. در روز 43 آزمایش از هر واحد آزمایشی 2 جوجه جهت تعیین صفات لاشه و ترکیبات سرم کشتار شدند. داده های جمع آوری شده از مراحل مختلف آزمایش توسط رویه glm از نرم افزار sas مورد پردازش قرار گرفت. استفاده از مکمل ال-کارنیتین سبب بهبود ضریب تبدیل و افزایش وزن در دوره 1تا 21 روزگی گردید(05/0>p). همچنین اثر متقابل نسبت ها ی متفاوت از روغن سویا و پیه گاو با مکمل ال-کارنیتین بر میزان افزایش وزن بدن و کاهش ضریب تبدیل تنها در دوره زمانی 1 تا 21 روزگی معنی دار گردید. در دوره 21 تا 43روزگی و همچنین در کل دوره آزمایشی مکمل ال-کارنیتین و نیز اثر متقابل نسبت های مختلف روغن سویا و پیه گاو هیچگونه اثر مطلوبی در رابطه با افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل نداشت(05/0>p). نتایج حاصل هیچ بهبودی در رابطه با افزایش وزن نسبی ران، کبد، قلب و همچنین کاهش در میزان چربی محوطه بطنی نشان نداند(05/0<p). استفاده از نسبت های متفاوت از روغن سویا و پیه گاو با مکمل ال-کارنیتین سبب افزایش وزن نسبی سینه گردیده است(05/0>p). در هر کدام از سنین 21 و 43 روزگی استفاده از نسبت های متفاوت از روغن سویا و پیه گاو با مکمل ال-کارنیتین باعث ایجاد تغییرات معنی دار در میزان کلسترول و لیپوپروتئین های با چگالی پایین گردید اما در میزان لیپوپروتئین های با چگالی بالا تری گلیسرید ها سبب بروز اختلاف معنی دار نگردیده است(05/0<p). واژه های کلیدی: ال-کارنیتین، فاکتورهای خونی، جوجه های گوشتی، سویه کاب

اثرمکمل جیره ای ال-کارنیتین روی پاسخهای ایمنی جوجه های گوشتی تغذیه شده باجیره های حاوی نسبتهای متفاوت از پیه گاو و روغن سویا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1389
  مهناز عبداللهی   حسن درمانی کوهی

این آزمایش برای بررسی اثر نسبتهای متفاوت چربی حیوانی و چربی گیاهی مکمل شده با ال-کارنیتین بر پاسخ سیستم ایمنی جوجه های گوشتی نر انجام شد. در این آزمایش از288 قطعه جوجه نر سویه کاب در طرح بلوک های کامل تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل ( 4×3 ) استفاده گردید. از ال-کارنیتین در سه سطح (0،100،200 میلی گرم درکیلوگرم) و چربی در چهارنسبت سطح (0 درصد چربی حیوانی و100 درصد چربی گیاهی، 25 درصد چربی حیوانی و75 درصد چربی گیاهی، 50 درصد چربی حیوانی و50 درصد چربی گیاهی، 25 درصد چربی گیاهی و75 درصد چربی حیوانی) برای دوره آغازین (21-0 روزگی) و پایانی (43-21 روزگی) استفاده گردید. درکل آزمایش شامل 12 تیمار بودکه هرتیمار از3 تکرار و هرتکرار دارای 8 پرنده بود. پرندگان درتمام دوره آزمایش دسترسی آزاد به خوراک وآب داشتند. در روزهای 21 و43 پرورش، دو پرنده از هر قفس بطور تصادفی انتخاب و جهت اندازه گیری پارامترهای خون و سرم (هموگلوبین، هماتوکریت، گلبولهای سفید، نسبت لنفوسیت به نوتروفیل، igg و تیترآنتی بادی علیه واکسن های نیوکاسل وآنفلوانزا) مورد استفاده قرارگرفت. اندامهای لنفاوی (تیموس، طحال و بورس فابریسیوس) پرنده های انتخابی (دو پرنده از هر قفس) در انتهای دوره پرورش، پس از خون گیری و ذبح، جمع آوری و وزن شد و به صورت درصدی از وزن بدن مورد ارزیابی قرارگرفت. ال-کارنیتین بر تیتر آنتی بادی سرمی تولید شده علیه واکسن های نیوکاسل وآنفلوانزا اثر معنی داری نداشت(05/0 > p). مکمل جیره ای ال-کارنیتین روی فراسنجه های خون و سرمی (لنفوسیت، هماتوکریت ، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت) تاثیر معنی داری نداشت (05/0 > p)، اما اثر آن روی درصد هتروفیل، هموگلوبین و igg معنی دار بود (01/0 p <). مکمل جیره ای ال-کارنیتین اثرمعنی داری روی وزن اندامهای لنفاوی (تیموس، طحال و بورس فابریسیوس) نداشت (05/0 > p).

اثر پودر گیاه کاسنی بر عملکرد و میکروفلور روده ای جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1391
  هادی نودهی   حسن درمانی کوهی

در این آزمایش از 210 جوجه سویه راس در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 7 تیمار شامل دو تیمار شاهد حاوی 2 و 4% پر کننده (پوسته برنج)، یک سطح آنتی بیوتیک، سه سطح از پودر ریشه کاسنی (2، 4 و 6 درصد از جیره) و یک سطح 1 درصد از اینولین در سه تکرار استفاده شد. جوجه ها از روز دوم تا 42 روزگی از آب و جیره های آزمایشی بر پایه ذرت و سویا بصورت آزاد استفاده نمودند. وزن جوجه ها و میزان مصرف خوراک بصورت هفتگی توزین و بر اساس داده های حاصل، ضریب تبدیل خوراک محاسبه گردید. در روز 14 و 42 آزمایش از هر واحد آزمایش دو جوجه بعنوان نمونه انتخاب و نمونه گیری از ایلئوم به منظور تعیین وضعیت میکروفلور صورت گرفت و سپس لاشه آنها تجزیه شد. داده های این آزمایش توسط رویه glm از نرم افزار sas مورد آنالیز قرار گرفت. در مورد مصرف خوراک تیمار 4% شاهد دارای بیشترین مقدار مصرف خوراک و تیمار آنتی بیوتیک دارای کمترین مقدار مصرف خوراک بودند که با تیمارهای دیگر اختلاف معنی دار داشتند (05/0>p). تیمار اینولین دارای بیشترین افزایش وزن و تیمار 6% کاسنی دارای کمترین افزایش وزن بود (05/0>p). تیمار اینولین و آنتی بیوتیک پایین ترین ضریب تبدیل را در تمام دوره ها داشتند که از نظر آماری در مقایسه با بقیه تیمارها معنی دار بود (05/0>p). بالاترین ضریب تبدیل هم مربوط به تیمار 6% کاسنی بود (05/0>p). بررسی نتایج نشان داد که در 14 روزگی و 42 روزگی بازده لاشه و درصد اجزای لاشه تحت تاثیر تیمارهای مختلف قرار نگرفت و اختلاف بین تیمارها معنی دار نبود (05/0<p). در 14 روزگی اختلاف معنی داری بین تیمارها در شمار باکتری های اشریشیا کولای بدست نیامد (05/0<p). تیمار آنتی بیوتیک دارای بالاترین شمار لاکتوباسیلوس و تیمار اینولین دارای کمترین شمار لاکتوباسیلوس بودند که این اختلاف با تیمارهای دیگر معنی دار بود (05/0>p). در 42 روزگی بالاترین شمار باکتری اشریشیا کولای مربوط به تیمار 4 درصد شاهد و کمترین میزان آن مربوط به تیمار 4 درصد کاسنی بود که اختلافشان با تیمارهای دیگر معنی دار بود (05/0>p). بالاترین شمار لاکتوباسیلوس مربوط به تیمار آنتی بیوتیک بود که با تیمار 2 درصد و 6 درصد کاسنی اختلاف معنی دار نداشت (05/0<p)، ولی با تیمارهای دیگر اختلاف معنی دار داشت (05/0>p). کمترین شمار لاکتوباسیلوس هم مربوط به تیمار 4 درصد شاهد بود که اختلافش به جز با تیمار 2 درصد شاهد با باقی تیمارها معنی دار بود (05/0>p).

تاثیر مصرف ویتامین های گروه b روی میزان تخم گذاری ملکه زنبورعسل، رشد جمعیت و میزان تولید عسل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1392
  امید جعفریانی   غلامعلی نهضتی پاقلعه

در این آزمایش از 24 کلنی زنبورعسل که از لحاظ ملکه، میزان جمعیت و ذخیره غذا مشابه بودند، به منظور بررسی اثرات مصرف مکمل ویتامین های گروه bاز طریق شربت شکر (50 درصد قند) روی میزان رشد جمعیت کلنی، تخمگذاری ملکه، پرورش نوزادان و اندازه گیری وزن لاشه زنبوران کارگر، تولید عسل ذخیره ای و زمستان گذرانی کلنی های زنبور عسل استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 6 تکرار انجام شد. تیمارها شامل: 1) تیمار شاهد (کلنی های تغذیه شده با شربت فاقد مکمل ویتامینی گروه b) و تیمار های 2)، 3) و 4) که به ترتیب کلنی های تغذیه شده با شربت مکمل شده با سطوح 50 درصد (mg/l 250)، 100 درصد (mg/l 500) و 150 درصدی (mg/l 750) از سطح پیشنهادی مکمل ویتامین b کمپلکس، بودند. میزان شربت مصرفی حدود نیم لیتر به ازای هر کلنی و به صورت یکروز در میان به مدت 45 روز بود. نمونه برداری برای جمعیت کلنی، تخمگذاری ملکه و پرورش نوزادان در سه نوبت و در فواصل زمانی 15 روزه انجام شد، برای وزن لاشه زنبوران کارگر نمونه برداری در دو نوبت میانه و انتهای دوره آزمایش انجام شد. اندازه گیری میزان عسل ذخیره ای 15 روز پس از پایان تغذیه انجام شد و تاثیر زمستان گذرانی در پایان فصل زمستان مشاهده شد. نتایج حاصل از آنالیز آماری نشان داد که بین تیمارها از لحاظ میزان تخمگذاری، جمعیت، پرورش نوزادان، میزان عسل ذخیره ای و زمستان گذرانی تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p<). در وزن لاشه زنبوران کارگر تفاوتی بین تیمارها مشاهده نشد (05/0p>). بیشترین و کمترین میانگین جمعیت به ترتیب مربوط به تیمار 150 درصد ویتامین b (8/4 قاب) و تیمار شاهد (7/3 قاب) بود. تیمار 150 درصد ویتامین b بالاترین (131 سانتی متر مربع) و تیمار شاهد کمترین (96 سانتی متر مربع) سطح تخمگذاری را داشت (05/0p<). در پرورش نوزادان بیشترین مقدار برای تیمار 150 درصد ویتامین b با 720 سانتی متر مربع و کمترین مقدار برای تیمار شاهد با 479 سانتی متر مربع بود. بیشترین میزان عسل ذخیره ای برای تیمار 2 و 3 (50 و 100 درصد ویتامین b) با میانگین وزن 3/6 کیلوگرم برای هر کندو و کمترین میزان برای تیمار شاهد با میانگین وزن 5/4 کیلوگرم بود. برای زمستان گذرانی بیشترین تاثیر روی تیمار 100 درصد ویتامین b و تیمار شاهد بود، به طوری که در تیمار 100 درصد ویتامین b تمام تکرارها زنده بودند ولی در تیمار شاهد دو کلنی حذف شد. نتیجه اینکه، استفاده از سطوح مناسب ویتامین های گروه b در جیره غذایی زنبورعسل می تواند روی میزان تخمگذاری، رشد جمعیت، تولید عسل و زمستان گذرانی زنبوران عسل تاثیر مثبت داشته باشد.

تاثیر منابع مختلف چربی بر شاخص های تولید مثل قوچ های بالغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1392
  علی رادمنش   احمد ریاسی

این پژوهش با هدف مطالعه ی اثرات نوع چربی جیره ای روی راندمان تولید مثلی قوچ های بالغ انجام شد. برای این منظور 12 راس قوچ بالغ افشاری 32 ماهه، با میانگین وزن 67 کیلوگرم براساس منبع و نوع چربی جیره ای به چهار گروه آزمایشی تقسیم شدند. جیره ها شامل: 1- جیره حاوی 4 درصد روغن سویای معمولی (a) 2- جیره حاوی 8 درصد دانه فول فت سویا (b) 3- جیره حاوی 4 درصد نمک های کلسیمی اسیدهای چرب روغن سویا (c) و 4- جیره حاوی 4 درصد پیه گاو (d) بودند. جیره ها از نظر میزان انرژی و پروتئین یکسان و با استفاده از سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل (cncps) تهیه شدند. جیره های فرموله شده به مدت پنج ماه (از ابتدای مرداد تا آخر آذرماه) استفاده شدند. در این آزمایش ویژگی های منی، غلظت برخی از متابولیت های پلاسما و هورمون تستوسترون و نیز ابعاد ظاهری بیضه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان دهنده بهبود سلامت غشاء پلاسمایی، زنده مانی و غلظت اسپرماتوزوئید در تیمارهای c و d بود (05/0>p). همچنین افزودن نمک های کلسیمی اسیدهای چرب روغن سویا موجب افزایش قابل توجه حجم انزال و تعداد کل اسپرم در هر انزال شد (05/0>p). تیمارهای آزمایشی تاثیری بر تحرک اسپرماتوزوئیدها نداشتند (05/0<p). در بین تیمارهای آزمایشی، جیره ی حاوی نمک های کلسیمی اسیدهای چرب روغن سویا موجب افزایش غلظت کلسترول، ldl و hdl پلاسما شد (05/0>p). تیمارهای آزمایشی تاثیری بر غلظت تری گلیسیرید، تستوسترون پلاسما و ابعاد ظاهری بیضه نداشتند (05/0<p). نتیجه اینکه افزودن چربی محافظت شده به جیره اثرات مطلوبی بر تولید مثل قوچ دارد و در این میان اثرات منابع چربی های غیر اشباع محافظت شده چشمگیرتر است.

اثر پودر ژل آلوئه ورا بر رشد، صفات لاشه، میکروفلور روده و ایمنی بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1392
  انوشیروان جعفرزاده   حسن درمانی کوهی

این تحقیق به منظور بررسی اثر پودر ژل آلوئه ورا بر عملکرد، صفات لاشه، ایمنی و میکروفلور مستقر در ایلیوم بلدرچین ژاپنی انجام شد. در این آزمایش از تعداد 700 قطعه بلدرچین یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی در 4 تیمار، 5 تکرار و 35 قطعه پرنده در هر تکرار به مدت 42 روز استفاده شد. تیمارها عبارت بودند از: 1) تیمار شاهد: جیره شاهد (صفر درصد پودر ژل آلوئه ورا)، 2) جیره شاهد + 1/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا، 3) جیره شاهد + 2/0درصد پودر ژل آلوئه ورا و 4) جیره شاهد + 3/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش، در رابطه با خوراک مصرفی، ضریب تبدیل و افزایش وزن تفاوت معنی داری در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0<p). صفات لاشه در بین تیمارها فقط در مورد وزن سینه (درصد از وزن زنده) و بازده لاشه معنی دار بود و تیمار 2/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا با تیمار شاهد و تیمار 3/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). در مورد وزن لاشه و وزن نسبی ران، سنگدان و کبد در بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). وزن دئودنوم تیمار شاهد نسبت به تیمار 1/0 و2/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا افزایش معنی داری نشان داد (05/0p<). وزن ژژنوم و ایلیوم در بین تیمارها تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0<p). در مورد اندام های لنفوییدی، وزن تیموس تیمار 3/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود و این تفاوت معنی دار بود (05/0p<). برای وزن بورس فابریسیوس و طحال، تفاوت بین تیمار ها معنی دار نبود (05/0< p)، ولی با افزایش سطح مصرف پودر ژل آلوئه ورا، وزن نسبی این اندام ها افزایش نشان داد. تیتر آنتی بادی کل و igg علیه گلبول قرمز گوسفند(srbc)، اگرچه در تیمار 3/0درصد پودر ژل آلوئه ورا نسبت به سایر تیمار ها بیشتر بود، ولی این تفاوت ها معنی دار نبود (05/0<p). میزان آنتی بادیigm علیه گلبول قرمز گوسفند (srbc) در تیمار 3/0درصد پودر ژل آلوئه ورا نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود (05/0p<). با افزایش سطح مصرف پودر ژل آلوئه ورا تعداد باکتری های لاکتوباسیلوس افزایش یافتند که در این رابطه تفاوت تیمار3/0 درصد پودر ژل آلوئه ورا با تیمار شاهد معنی دار بود (05/0p<). تفاوت شمار لاکتوباسیلوس ها بین تیمار های 1/0، 2/0و 3/0 پودر ژل آلوئه ورا معنی دار نبود (05/0<p). تعداد باکتریهای اشرشیاکلی با افزایش سطح مصرف آلوئه ورا کمتر شد ولی تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (05/0<p).

تاثیر اولتیمیت اسید و عصاره ی کاسنی بر عملکرد و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  ابوذر نجف زاده شوکی   حسن درمانی کوهی

در این آزمایش از 330 قطعه جوجه گوشتی نر و ماده یک روزه سویه راس 308 در قالب آزمون فاکتوریل (3×2) با طرح پایه کاملاً تصادفی با 6 تیمار، 5 تکرار و 11 جوجه در هر تکرار استفاده شد. فاکتورهای استفاده شده شامل 3 سطح اولتیمیت اسید (0/5،0 و 1 میلی لیتر در یک لیتر آب) و 2 سطح عصاره کاسنی (0 و 2 میلی لیتر در یک لیتر آب) بود که به طور مستمر از طریق آب آشامیدنی در اختیار جوجه ها قرار می گرفت. جهت ارزیابی ایمنی هومورال، در روزهای 28، 35 و 42 پرورش پاسخ ایمنی هومورال از طریق اندازه گیری تیتر آنتی بادی سرم در واکنش به تزریق 0/1ml گلبول قرمز گوسفندی (srbc) 25 درصد در روزهای 12 و 29 پرورش به عضله سینه جوجه ها تعیین شد. همچنین عیار آنتی بادی علیه بیماری نیوکاسل با روش hi تعیین شد. در پایان دوره از هر تکرار 2 جوجه ( نزدیک به میانگین تکرار) انتخاب شد و پس از کشتار، ویژگی های لاشه آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این آزمایش اثرات منفی استفاده از اولتیمیت اسید را نشان داد. استفاده از عصاره کاسنی باعث بهبود در افزایش وزن روزانه، نسبت اوزان لاشه، سینه و ران نسبت به وزن زنده شد (p<0/05). اثرات متقابل عصاره کاسنی و اولتیمیت اسید موجب ایجاد تفاوت معنی دار در صفات مورد اندازه گیری شد (05/0p<). اثر استفاده از کاسنی روی ضریب تبدیل غذایی با وجود عدم معنی داری مثبت بود. اثرات استفاده از عصاره ی کاسنی و اولتیمت اسید بر روی سیستم ایمنی در مقایسه با تیمار شاهد مثبت و معنی دار بود (p<0/05). اثر اولتیمیت اسید بر میزان آنتی بادی تام، igg و) igm به استثنای روزهای 28 و 35 در رابطه با(igg در مقایسه با گروه شاهد معنی دار بود (p<0/05). عصاره کاسنی موجب ایجاد تفاوت معنی دار در عیار آنتی بادی تام، igg وigm در مقایسه با گروه شاهد به استثنای روز 42 برای igg و igm شد. اثر سطوح مختلف عصاره کاسنی و اولتیمیت اسید بر عیار نیوکاسل در روز 42 معنی دار بود (p<0/05). از نظر عددی بالاترین مقدار تیتر نیوکاسل مربوط به تیمار 1 درصد اولتیمیت اسید و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار شاهد بود. به طور کلی می توان بیان کرد که بهترین عملکرد با مصرف 2ml عصاره کاسنی و 1ml اولتیمیت اسید در لیتر آب آشامیدنی مشاهده شد.

اثرات مکمل جیره ای پودر جاشیر بر عملکرد تولیدی و پاسخ های ایمنی جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن الهی جو   حسن درمانی کوهی

چکیده این آزمایش به منظور بررسی اثرات مکمل جیره¬ای پودر گیاه جاشیر بر عملکرد تولیدی و پاسخ¬های ایمنی جوجه¬های گوشتی انجام شد. تعداد 264 قطعه جوجه¬ی گوشتی یکروزه سویه¬ی راس 308 در یک طرح کاملا تصادفی به 6 تیمار و هر تیمار شامل 4 تکرار اختصاص یافتند. در هر تکرار 11 قطعه جوجه¬ی یک¬روزه تا سن 42 روزگی پرورش یافتند. جیره-های آزمایشی شامل: 1) تیمار شاهد 2) تیمار آنتی¬بیوتیک فلاووفسفولیپول (7/0 گرم در کیلوگرم جیره) 3) تیمار 5/0% پودر جاشیر 4) تیمار 1% پودر جاشیر 5) تیمار 5/1% پودر جاشیر و 6) تیمار 2% پودر جاشیر بود. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی به¬صورت هفتگی و در پایان هر دوره اندازه¬گیری شدند. در 42 روزگی برای بررسی اثرات تیمار¬های آزمایشی روی بازده لاشه و صفات لاشه از هر تکرار 2 قطعه جوجه گوشتی انتخاب، کشتار و تجزیه لاشه شدند. ارزیابی پاسخ ایمنی هومورال با استفاده از تزریق عضلانی گلبول¬های قرمز گوسفندی در 12 و 29 روزگی و تعیین تیتر آنتی¬بادی تام، igg و igmدر روز¬های 28، 35 و 42 انجام شد. در روز 42 تیتر آنتی¬بادی ضد ویروس نیوکاسل اندازه-گیری شد. در مورد مصرف خوراک، تیمار 2 درصد پودر جاشیر تفاوت معنی¬داری با تیمار شاهد در دوره¬ی آغازین و رشد داشت (05/0>p). از نظر افزایش وزن، تیمار¬های حاوی آنتی¬بیوتیک و تیمار 5/0 درصد پودر جاشیر تفاوت معنی¬داری با تیمار شاهد در دوره پایانی و کل دوره داشتند (05/0>p). ضریب تبدیل تیمار حاوی 2 درصد پودر جاشیر در دوره آغازین کم¬تر از تیمار شاهد بود (05/0>p). در دوره پایانی و کل دوره، تیمار¬های آنتی¬بیوتیک و تیمار 5/0 درصد پودر جاشیر تفاوت معنی¬داری با تیمار شاهد داشتند (05/0>p). از نظر صفات مربوط به لاشه تفاوت معنی¬داری بین تیمار¬های آزمایشی مشاهده نشد (05/0<p). از نظر تیتر¬های آنتی¬بادی ضد srbc، در 28 روزگی تیتر igm، در 35 روزگی تیتر آنتی¬بادی تام و igm، و در 42 روزگی تیتر آنتی¬بادی تام و igg تفاوت معنی¬دار بین تیمار¬های آزمایشی داشتند (05/0>p). تیتر آنتی¬بادی ضد ویروس نیوکاسل تفاوت معنی¬داری بین تیمار¬های آزمایشی نداشت (05/0<p). کلید واژگان: پاسخ¬های ایمنی هومورال، جایگزین آنتی¬بیوتیک، فلاونوئید¬ها، گیاهان دارویی

اثرات پری بیوتیک (فرمکتو) مکمل شده به جیره های با تراکم متفاوت مواد مغذی بر عملکرد تولیدی و میکروفلور روده ای جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1393
  مونا دژم خوی   حسن درمانی کوهی

تعداد 320 قطعه جوجه گوشتی یک روزه در قالب آزمایش فاکتوریل (2×2×2) با دو سطح تراکم جیره (جیره براساس کاتالوگ راس 308 و جیره رقیق شده: 95 % از سطح پیشنهادی کاتالوگ)، دوسطح نوع جیره (جیره برپایه دانه ذرت و جیره برپایه دانه گندم) و دو سطح از پری¬بیوتیک (صفر و 2/0 درصد) در یک طرح کاملاً تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار به 32 واحد آزمایشی اختصاص یافتند. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش، هیچ یک از اثرات اصلی و متقابل تراکم جیره، نوع جیره و پری¬بیوتیک بر خوراک مصرفی معنی¬دار نبود (05/0p<). در رابطه با افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک از میان اثرات اصلی درکل دوره تنها اثر سطوح تراکم جیره معنی¬دار بود (05/0p<)، جوجه¬های تغذیه شده با جیره¬های بر اساس کاتالوگ بیشترین افزایش وزن وکمترین ضریب تبدیل را داشتند. هیچ یک از اثرات متقابل دو طرفه و سه طرفه تراکم جیره، نوع جیره و پری¬بیوتیک بر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل در کل دوره پرورش معنی¬دار نبود (05/0p>). اثرات اصلی و اثرات متقابل سه طرفه تراکم جیره، نوع جیره و پری¬بیوتیک بر شمار اشرشیاکلی در 28 روزگی معنی¬دار نبود (05/0p>). اثر متقابل دو طرفه نوع جیره × پری¬بیوتیک بر شمار اشرشیاکلی در 28 روزگی معنی¬دار بود (05/0p<) و جوجه¬های تغذیه شده با جیره حاوی دانه ذرت بدون پری¬بیوتیک بیشترین شمار باکتری اشرشیاکلی را داشتند. اثرات اصلی هر سه عامل بر شمار لاکتوباسیل¬ها در 28 روزگی معنی¬دار بود (05/0p<). استفاده از جیره رقیق شده، دانه گندم و پری¬بیوتیک شمار لاکتوباسیلوس¬ها را در 28 روزگی بهبود داد. در 42 روزگی اثرات اصلی نوع جیره و پری¬بیوتیک بر شمار اشرشیاکلی معنی¬دار بود (05/0p<). استفاده از دانه گندم و پری¬بیوتیک در جیره سبب کاهش شمار باکتری اشرشیاکلی شد. اثرات اصلی تراکم جیره و پری¬بیوتیک بر شمار لاکتوباسیلوس¬ها در 42 روزگی معنی¬دار بود (05/0p<). استفاده از جیره رقیق شده و پری-بیوتیک سبب افزایش شمار لاکتوباسیلوس¬ها شد. اثرات متقابل دو طرفه و سه طرفه تراکم جیره، نوع جیره و پری بیوتیک بر شمار اشرشیاکلی در 42 روزگی و شمار لاکتوباسیلوس¬ها در 28 و 42 روزگی معنی¬دار بود(05/0p<). به طور کلی استفاده از فرمکتو در جیره¬های متفاوت از نظر تراکم مواد مغذی و نوع دانه غله¬ای مورد استفاده (دانه ذرت یا دانه گندم) تأثیری بر عملکرد جوجه¬های گوشتی نداشت ولی سبب بهبود در جمعیت میکروبی مفید روده در 28 و 42 روزگی شد

تأثیر عصاره آویشن شیرازی (zataria multiflora) بر عملکرد، جمعیت میکروبی روده و ثبات اکسیداتیو گوشت بعد از کشتار در جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه محمدپور   حسن درمانی کوهی

به منظور انجام این آزمایش از تعداد 336 قطعه جوجه یکروزه در یک طرح کاملا تصادفی با 7 تیمار، 4 تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل: 1) تیمار شاهد (جیره پایه بدون عصاره آویشن شیرازی)، 2 و3) جیره پایه + سطوح 5/0 و 1 درصد از عصاره آویشن شیرازی به مدت 42 روز، 4 و 5) جیره پایه + 5/0 و 1 درصد عصاره آویشن شیرازی به مدت 14 روز انتهای پرورش و 6 و7) جیره پایه + 5/0 و 1 درصد عصاره آویشن شیرازی به مدت 7 روز انتهای پرورش بود. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به صورت هفتگی و دوره ای (آغازین، رشد و پایانی) اندازه-گیری شد. همچنین تفکیک و اندازه گیری اجزاء لاشه در روز 42 پرورش انجام شد. به منظور بررسی جمعیت میکروبی باکتری اشرشیاکلی و لاکتوباسیلوس ایلئومی، در روزهای 21 و 42 پرورش از جوجه ها نمونه گیری شد. جهت اندازه گیری میزان اکسیداسیون و کیفیت گوشت از قسمت ران 2 قطعه جوجه در روز 42 نمونه گیری و ذخیره سازی نمونه های گوشت به مدت 2، 4 و 6 ماه در دمای فریزر نگهداری شدند و سطح tbars در بافت ران و میزان ph و درصد رطوبت گوشت ران اندازه گیری شد. نتایج این بررسی نشان داد مکمل جیره ای عصاره آویشن شیرازی منجر به کاهش معنی دار مصرف خوراک در طول دوره های 21-0، 35-0 و 42-0 روزگی شد (05/0p<). مکمل کردن عصاره آویشن شیرازی در سطح 1 درصد به مدت 42 روز به طور معنی داری ضریب تبدیل خوراک را در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی کاهش داد (05/0p<). مکمل کردن عصاره آویشن شیرازی و زمان استفاده از آن تأثیر معنی داری روی وزن نسبی اجزاءلاشه نداشت (05/0p>). مکمل جیره ای عصاره آویشن شیرازی در سطح 1 درصد و به مدت 42 روز منجر به افزایش معنی داری در وزن نسبی تیموس شد (05/0p<). عصاره آویشن شیرازی در سطوح 5/0 و 1 درصد و در 21 روز ابتدایی از دوره پرورش جمعیت میکروبی اشرشیاکلی را کاهش و جمعیت لاکتوباسیلوس را افزایش دهد (05/0p<). کمترین میزان اشریشیا کلای و بیشترین میزان لاکتوباسیلوس مربوط به عصاره آویشن شیرازی در سطح 1 درصد و به مدت 42 روز بود (05/0p<). استفاده از عصاره آویشن شیرازی منجر به کاهش معنی داری در غلظت tbars پس از 2، 4 و 6 ماه ذخیره-سازی شد (05/0p<)، اما تأثیری بر میزان ph و درصد رطوبت گوشت نداشت (05/0p>).

برآورد پارامترهای ژنتیکی خصوصیات منحنی رشد در گوسفندان مغانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  حمزه علیزاده   نوید قوی حسین زاده

در این تحقیق به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی پارامترهای منحنی رشد از 69475 رکورد مربوط به صفت رشد 69475 که طی سالهای 1373 تا 1389 توسط مرکز اصلاح دام گوسفند مغانی که در ایستگاه جعفرآباد مغان جمع آوری شده بود استفاده گردید. ابتدا کلیه اطلاعات درقالب فایل داده ها درنرم افزار excel ذخیره شد و در چند نوبت با استفاده از بخش های گوناگون این برنامه و visual fox pro 8.0 مورد بازنگری و تصحیح قرارگرفت. تجزیه آماری شامل آماده سازی داده ها، برآورد پارامترهای منحنی رشد، بررسی عوامل موثر بر صفات مورد بررسی و برآورد پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات تحت بررسی بود. برای آنالیز اثرات عوامل ثابت از نرم افزار sas 9.1 استفاده گردید. به منظور برآورد پارامترهای منحنی رشد از سه مدل گومپرتز، برودی و لجستیک استفاده شد. برای برآورد پارامترهای منحنی رشد از رویه nlin برنامه آماری sas استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها برای برآورد پارامترهای ژنتیکی، ارزش اصلاحی حیوانات و سایر معیارهای لازم برای محاسبات با استفاده از نرم افزار wombat [meyer, 2011] انجام شد. از الگوریتم aireml و مدل حیوانی برآورد اجزای واریانس استفاده شد. بیشترین مقدار برآورد شده پارامتر c و b مربوط به مدل لجستیک و بیشترین مقدار برآورد شده پارامتر a مربوط به مدل برودی می باشد.میانگین برآورد شده پارامتر a، b و c در مدل های گومپرتز، برودی و لجستیک به ترتیب 38/40، 71/31، 57/33، 05/2، 69/0، 27/6، 012/0، 009/0 و 02/0 بدست آمد. برای بررسی معنی دار بودن عوامل ثابت بر متغیر های مورد بررسی از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد و مشاهده گردید که تاثیر عوامل ثابت جنسیت، سال و فصل تولد، تیپ تولد و سن مادر در زمان زایش بر پارامتر a در هر سه مدل معنی دار بود (001/0< p ) ولی در هر سه مدل مورد بررسی تاثیر عامل جنسیت بر پارامترهای b و c غیر معنی دار بوده و تاثیر عوامل سال و فصل تولد بر این دو پارامتر معنی دار بود (001/0 p >).در مرحله آخر پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی بر اساس بهترین مدلهای انتخاب شده برآورد گردید. وراثت پذیری ژنتیکی هر سه پارامتر به طور متوسط 15 درصد بدست آمد. وراثت پذیری ژنتیک مادری به ترتیب 1، 3 و 2 در صد برای پارامترهایa، b و c بود و همچنین مقدار نسبت واریانس محیطی دائمی بر واریانس فنوتیپی برای هر سه پارامتر صفر بود.

ارزیابی منحنی های رشدی به منظور توصیف رشد و اجزای لاشه در بلدرچین ژاپنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده کشاورزی 1393
  سعید احدی   حسن درمانی کوهی

این تحقیق به منظور بررسی اثر جیره های متفاوت از نظر مواد مغذی بر عملکرد، صفات لاشه و منحنی رشدی در بلدرچین ژاپنی انجام شد. در این آزمایش از تعداد 1000 قطعه بلدرچین یک روزه در قالب طرح کاملا تصادفی در 4 تیمار، 3 تکرار و 86 قطعه پرنده در هر تکرار به مدت 56 روز استفاده شد. تیمارها عبارت بودند از: 1) جیره با تراکم 5% کمتر از پیشنهاد جدول احتیاجات غذایی طیور (1994) 2) جیره بر اساس پیشنهاد جدول احتیاجات غذایی طیور (1994) 3) جیره با تراکم 5% بیش از پیشنهاد جدول احتیاجات غذایی طیور و 4) جیره با تراکم 10% بیش از پیشنهاد جدول احتیاجات غذایی طیور. بر اساس نتایج حاصل از این آزمایش، خوراک مصرفی روزانه به طور معنی داری در تیمار با تراکم 5% کمتر از nrcو در هفته ی ششم نسبت به سایر تیمار ها بیشتر بود(05/0p<). در رابطه با مصرف خوراک در دوره ی صفر تا 21 روزگی تفاوت معنی داری بین تیمار با تراکم 5% کمتر در مقایسه با سایر تیمارها مشاهده شد (05/0p<)، به طوری که افزایش تراکم منجر به افزایش در خوراک مصرفی شد. در هفته های اول، دوم و سوم کاهش تراکم مواد مغذی منجر به کاهش در افزایش وزن در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی شد. تیمار با تراکم 10% بالاتر از سطح پیشنهادی nrc منجر به بهبود در ضریب تبدیل خوراک در مقایسه با تیمارهای با تراکم nrc و 5 درصد کمتر از nrc شد (05/0p<). صفات لاشه در بین تیمارها فقط در مورد وزن ران (درصد از وزن زنده) در جنس ماده معنی دار بود (05/0p<). در مورد وزن نسبی پانکراس، سنگدان و کبد در بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). وزن دئودنوم، ژژنوم و ایلیوم در بین تیمارها تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0<p). نکویی برازش مدل های رشدی (ریچاردز، لوپز، گومپرتز و ون برتالانفی) با استفاده ازآماره هایaic ،bic ، rmse و r2 نشان داد که مدل ریچارد توانایی بهتری را در خصوص توصیف رشد و صفات مرتبط با لاشه در جوجه بلدرچین ها داشته است که دلیل آن می تواند انعطاف-پذیری بیشتر این مدل بوده باشد. استنتاج کلی این است که باتوجه به دقت و ویژگی های مدل ریچارد می توان از این مدل در ارزیابی رشد جوجه بلدرچین ها استفاده نمود.

اثر مکمل سازی آنزیمی بر عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های دارای مقادیر بالایی سبوس گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1387
  محسن بهرامی ماهورکی   حسن درمانی کوهی

اثر مکمل سازی آنزیمی بر عملکرد جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های دارای مقادیر بالایی از سبوس گندم چکیده این آزمایش برای تعیین اثرات سطوح مختلف جیره ای مکمل آنزیمی (آنزیم تجاری با فعالیت فیتاز، بتا-گلوکاناز، آلفا-آمیلاز، سلولاز، همی سلولاز، پکتیناز، آمیلوگلیکوزیداز، زایلاناز، پروتئاز و پنتوزاناز) و سبوس گندم بر عملکرد رشدی و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی ماده انجام شد. 360 قطعه جوجه ماده راس 308 به یک طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل 4×3 اختصاص یافتند. فاکتورهای آزمایش عبارت بود از: سه سطح آنزیم (0، 250 و 350 گرم در تن خوراک) و چهار سطح سبوس گندم (0، 5، 10 و 15 درصد جیره برای دوره آغازین (21-7 روزگی)، و 0، 10، 15 و 20 درصد جیره برای دوره پایانی (42-21 روزگی)). آزمایش شامل 12 تیمار با 3 تکرار و 10 پرنده در هر تکرار بود. پرندگان در تمام دوره آزمایشی دسترسی آزاد به خوراک و آب داشتند. میانگین وزن بدن و مصرف خوراک در پایان هر هفته تعیین می شد. در روز 42 دو پرنده بطور تصادفی از هر پن انتخاب و بطور انفرادی وزن کشی و کشتار شد. سپس وزن لاشه و وزن بخشهای (پانکراس، سنگدان، کبد، پیش معده، قلب، روده و چربی حفره شکمی) تعیین شد. نتایج نشان داد که مکمل سازی آنزیمی جیره های حاوی سبوس گندم وزن بدن و مصرف خوراک را بهبود نداد ولی مکمل سازی آنزیمی جیره حاوی (350 گرم در تن خوراک در جیره حاوی 0 درصد سبوس گندم) ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی تغذیه شده با این جیره را بطور معنی داری بهبود بخشید. جیره های حاوی سبوس گندم منجر به کاهش افزایش وزن و مصرف خوراک شدند و اندازه اندامهای گوارشی را افزایش دادند. وزن اندامهای گوارشی و چربی حفره شکمی با مکمل سازی آنزیمی کاهش نیافت. کلمات کلیدی: آنزیم، سبوس گندم، عملکرد رشدی، خصوصیات لاشه، جوجه های گوشتی.

اثرات پری بیوتیک های جیره ای (اینولین و مانان اولیگوساکارید) و مکمل آنتی بیوتیکی روی عملکرد جوجه های گوشتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1388
  مرتضی حسنی مقدم   شهاب قاضی

در این آزمایش از 192 جوجه نر سویه آرین در قالب طرح پایه کاملا تصادفی، با هشت تیمار شامل شاهد، آنتی بیوتیک، سه سطح پری بیوتیک اینولین (1/5، 3 و 4/5درصد جیره، محصول تجاری باریج اسانس) و سه سطح پری بیوتیک مانان اولیگوساکارید (0/1، 0/2 و 0/3 درصد از جیره، محصول تجاری اکتیوموس) و سه تکرار استفاده شد. هدف از این آزمایش، بررسی جایگزین نمودن پری بیوتیک ها به جای آنتی بیوتیک در جیره جوجه های گوشتی و بدست آوردن سطح مطلوب استفاده از پری بیوتیک موثر در جیره بود. جوجه ها از روز دوم تا پایان 42 روزگی از آب و جیره های آزمایشی بر پایه ذرت و سویا بصورت آزاد استفاده نمودند. وزن جوجه ها و میزان مصرف خوراک بصورت هفتگی توزین و بر اساس داده های حاصل، ضریب تبدیل خوراک محاسبه گردید. در روز 43 آزمایش از هر واحد آزمایش دو جوجه بعنوان نمونه انتخاب و لاشه آنها تجزیه شد. داده های این آزمایش توسط رویه glm از نرم افزار sas مورد آنالیز قرار گرفت که این نتایج حاصل شد: در طی هفته اول بین تیمارها اختلاف معنی داری در رابطه با افزایش وزن هفتگی، میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک وجود نداشت(0/05 > p). از هفته دوم تا انتهای آزمایش(6 هفتگی) جوجه های تیمار 4/5درصد اینولین (باریج اسانس) بیشترین مقدار افزایش وزن را نشان دادند که این اختلاف با تیمار 3 و 1/5 درصد اینولین (باریج اسانس) معنی دار بود(0/05 > p). اختلاف سطوح پایین اینولین (1/5 و 3 درصد باریج اسانس) با یکدیگر و با تیمار آنتی بیوتیک معنی دار نبود(0/05 > p). کمترین میزان افزایش وزن هفتگی مربوط به سطوح مختلف اکتیوموس بود که با شاهد و آنتی بیوتیک اختلاف معنی داری داشتند (0/01 > p).در هفته های دوم تا ششم بیشترین مقدار مصرف خوراک مربوط به تیمارهای اینولین (باریج اسانس) بود. مقدار مصرف خوراک در تیمار 5/4 درصد اینولین (باریج اسانس) با آنتی بیوتیک و شاهد دارای اختلاف معنی دار بود(0/01> p). کمترین میزان مصرف خوراک مربوط به تیمارهای مصرف کننده مانان اولیگوساکارید (اکتیوموس) بود که این اختلاف با تیمار شاهد و آنتی بیوتیک معنی دار بود (0/01 > p). کمترین ضریب تبدیل خوراک مربوط به تیمارهای اینولین (باریج اسانس) بود. تیمار 0/3درصد اکتیوموس بیشترین ضریب تبدیل خوراک را نشان داد که با سطح 0/1درصد مانان اولیگوساکارید (اکتیوموس) اختلاف معنی دار بود (0/05 > p) و اختلاف سطح0/1 درصد مانان اولیگوساکارید نیز با شاهد معنی دار می باشد (0/01>p). وزن چربی حفره بطنی در تیمار آنتی بیوتیک بیشترین مقدار بود و با دیگر تیمارها اختلاف معنی داری داشت (0/05 > p). سطوح اینولین (باریج اسانس) دارای کمترین میزان چربی حفره بطنی بودند که با دیگر تیمارها اختلاف معنی داری داشتند (0/05 > p). وزن ژژنوم و ایلیوم در واحد طول در تیمارهای باریج اسانس افزایش یافته بود و تیمار 4/5 درصد اینولین (باریج اسانس) با دیگر تیمارها اختلاف معنی داری داشت (0/05 > p). بین دیگر اجزاء لاشه اختلاف معنی داری مشاهد نشد (0/05 > p). لیپوپروتئین با دانسیته بالا، کلسترول و تری گلیسرید پلاسما در تیمار 3 و 4/5 درصد اینولین (باریج اسانس) کاهش یافته بود که در مقایسه با دیگر تیمارها اختلاف معنی داری از خود نشان دادند (0/05 > p).

اثرات آنزیم چندمنظوره بر عملکرد و کیفیت تخم مرغ در مرغان تخمگذار تغذیه شده با جیره های حاوی سطوح بالای سبوس گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام - دانشکده کشاورزی 1388
  محمد صالح رنجبری   حسن درمانی کوهی

چکیده در این تحقیق از 144 قطعه مرغ تخمگذار لگهورن سفید در هفته های 34-26 تولید استفاده شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، طرح بلوک کاملاً تصادفی در قالب آزمون فاکتوریل بود. فاکتورها شامل 4 سطح سبوس گندم (0، 5، 10 و 15 درصد از جیره) و سه سطح آنزیم (0، 250 و 350 گرم در هر تن جیره) بود. مجموعاً از 12 تیمار، هر تیمار در 4 تکرار و هر تکرار با سه مشاهده استفاده شد. مکمل آنزیمی مورد استفاده آنزیم چند منظوره ناتوزیم بود که شامل زایلاناز، بتا-گلوکاناز، گلیکاناز، پکتیناز و سلولاز است. جیره های مورد استفاده در آزمایش بصورت تمام آردی بودند. طی هفته های آزمایش تخم مرغ های تولیدی هر قفس به صورت روزانه جمع آوری و توزین شدند. از اطلاعات بدست آمده بهمراه میزان خوراک مصرفی و از طریق فرمولهای محاسباتی مربوطه فراسنجه های کمی شامل درصد تولید تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی، میانگین وزن و توده تخم مرغ تولیدی به صورت دوره ای محاسبه شدند. از هر تکرار، هفتگی و بصورت تصادفی 2 عدد تخم مرغ انتخاب و از آنها جهت ارزیابی کیفی تخم مرغ های تولیدی استفاده شد. به منظور ارزیابی کیفی تخم مرغ های تولیدی از فراسنجه های ضخامت پوسته، شاخص تخم مرغ، شاخص زرده، شاخص سفیده، واحد هاو و رنگ زرده استفاده شد. جهت اندازه گیری متابولیت های سرم خون مرغان تخمگذار، در انتهای آزمایش از هر قفس به طور تصادفی دو قطعه مرغ انتخاب و حدود cc 5 خون از سیاهرگ زیر بال آنها گرفته و بلافاصله به آزمایشگاه فرستاده شد. در مورد هر کدام از نمونه ها مقدار متابولیت های کلسترول، آلبومین، کل پروتئین، کلسیم و فسفر تعیین شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار sas و با استفاده از رویه glm انجام شد. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش حاضر، با وجود اثرات مثبت مکمل آنزیمی روی ضریب تبدیل غذایی و ضخامت پوسته تخم مرغ های تولیدی، این فاکتور نتوانست بهبودی را در رابطه با سایر صفات تولیدی مربوط به تخم مرغ ایجاد نماید. اگرچه استفاده از سبوس گندم در سطوح 10 و 15% در داخل جیره غذایی مرغان تخمگذار (به عنوان جایگزین برای بخشی از دانه ذرت و کنجاله سویا) باعث افت عملکرد در صفات تولیدی مرغان از قبیل درصد تولید تخم، توده تخم مرغ تولیدی و ضریب تبدیل غذایی گردید، ولی در مجموع تاثیر این جایگزینی روی صفات کیفی تولید و متابولیتهای سرم خون مرغان معنی دار نبود. واژه های کلیدی: آنزیم چند منظوره، سبوس گندم، مرغان تخمگذار، تولید تخم مرغ، متابولیتهای خونی