نام پژوهشگر: سالار درافشان

بهینه سازی شوک حرارتی جهت القاءتتراپلوییدی در قزل آلای رنگین کمان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  امیر وفایی سعدی   سالار درافشان

تتراپلوییدی به عنوان یک منبع مهم برای تولید ماهیان تریپلویید غیرالقایی کاملاً عقیم و همچنین منبعی برای تولید دیگر سطوح پلوییدی (پنتا، هگزا و اکتا پلوییدی) در آبزیان اهمیت دارد. استفاده عملی از تتراپلوییدهای قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss، برای تولید ماهیان تریپلویید، بستگی به موثر بودن فرایند القاءشوک و توانایی تتراپلوییدها در تولیدمثل و ایجاد نسل قابل زیست دارد. تتراپلوییدی به روش القاء شوک دیر هنگام حرارتی در تخم های لقاح یافته قزل آلای رنگین کمان تولید می شود.در این تحقیق با استفاده از شوک های دمایی 28 ،30 و 32 درجه سانتی گراد، به مدت 1، 5 و 10 دقیقه و در زمان های 45، 55، 65، 75 و 85 ساعت ـ درجه پس از لقاح بر روی دو گروه تخمکی متفاوت (بالای 5 میلی متر و زیر 5 میلی متر)، مبادرت به القا تتراپلوییدی گردید. به منظور صحت پلوییدی و همچنین میزان درصد تتراپلوییدی ارز روش های سنجش ابعاد گلبول های قرمز و آنالیز nors استفاده شد.در اندازه گیری برخی شاخص های زیستی نظیر میزان بازماندگی در مراحل مختلف و مقایسه درون گروهی و بین گروهی مشخص شد که در هر دوگروه تخمکی در مرحله ی چشم زدگی اختلاف معنی داری در بین تیمارهای مختلف وجود دارد (p<0.05).). جهت سنجش درصد تتراپلوییدی با محاسبه ابعاد گلبول های قرمز در گروه تخمکی بالای 5 میلی متر در محدوده ی صفر تا 67 درصد و در گروه تخمکی زیر 5 میلی متر در گستره ی صفر تا 75 درصد تعیین گردید. القاءتتراپلوییدی به طور معنی داری (p<0.05) منجر به افزایش تمامی ابعاد گلبولی گردید. دامنه بازده تتراپلوییدی در گروه تخمکی بالای 5 میلی متر در محدوده ی صفر تا 13 درصد و در گروه تخمکی زیر 5 میلی متر در گستره ی صفر تا 7درصد تعیین گردید.

تنوع جمعیتی سیچلید ایرانی iranocichla hormuzensis رودخانه مهران و چشمه خورگو استان هرمزگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  زهرا قصاب شیران   سالار درافشان

سیچلید ایرانی (iranocichla hormuzensis) تنها عضو خانواده سیچلیده در ایران، پراکنش نسبتا" وسیعی در حوضه هرمز دارد. با توجه به اهمیت مطالعه تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت در مدیریت و حفاظت از گونه ها، تنوع ژنتیکی ذخایر سیچلید ایرانی با استفاده از روش مورفولوژی و ریزماهواره مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی 30 قطعه ماهی سیچلید ایرانی از چشمه خورگو و 30 قطعه ماهی از رودخانه مهران، صید شدند. مطالعات مورفولوژی شامل 13 نشانه و 13 صفت مریستیک بود. جهت آنالیز داده های حاصل از نشانه-ها و صفات مریستیک به ترتیب از روش تجزیه مولفه های اصلی و آزمون ناپارامتری u-من ویتنی استفاده شد. نتایج، تفکیک واضح دو جمعیت مورد مطالعه و تفاوت معنی دار در نه نقطه از 21 نقطه تراس و چهار ویژگی مریستیک را نشان داد (p<0.05). به منظور اجرای مطالعات مولکولی، استخراج dna به روش استات آمونیوم از بافت نرم باله دمی یا قسمتی از بدن انجام گرفت و واکنش pcr با استفاده از چهار جفت آغازگر ریزماهواره (os7r، os25، os7 و os64) انجام شد. محصولات pcr روی ژل اکریلامید 12% الکتروفورز و به روش نیترات نقره رنگ آمیزی شد و نتایج حاصل از آنها با استفاده از نرم افزار genealex6 آنالیز شد. در مجموع از چهار جفت آغازگر ریزماهواره بررسی شده همه جایگاه ها پلی مورف بودند. تعداد آلل مشاهده شده در تمامی جایگاه ها در گستره 9-4 عدد بود. میانگین تعداد آلل مشاهده شده در جمعیت چشمه خورگو 5 و در جمعیت مهران 75/5 بود. تعداد آلل موثر در تمامی جایگاه ها در گستره 84/5-90/1 عدد بود. میانگین تعداد آلل موثر در جمعیت چشمه خورگو 96/3 و در جمعیت مهران 63/3 بود. به طور کلی دامنه باندی در جایگاه های os7r، os25، os7 و os64 به ترتیب 94-78، 96-76، 150-104 و 68-38 بود. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده در جمعیت چشمه خورگو 78/0 و در جمعیت مهران 60/0 بود. میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار در جمعیت چشمه خورگو 71/0 و در جمعیت مهران 68/0 بود. نتایج مولکولی انحراف از تعادل هاردی-وینبرگ را 5 نمونه از 8 تست مورد بررسی (جایگاه-های os7r و os64 و جایگاه os25 در نمونه های ناحیه چشمه خورگو و جایگاه های os7r و os64 در نمونه های ناحیه مهران)، افزایش نسبی هتروزیگوسیتی مشاهده شده به هتروزیگوسیتی مورد انتظار در جایگاه os25، os7 و os64 چشمه خورگو و os7 رودخانه مهران، تمایز ژنتیکی پایین بین جمعیت ها (3%) و تنوع ژنتیکی بالای درون جمعیت ها (97%) و وجود جریان ژنی قابل توجه بین دو ایستگاه (76/10) را نشان داد. همچنین میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین دو منطقه به ترتیب 88/0 و 12/0 به دست آمد. گرچه آنالیزهای مورفولوژی تفاوت هایی را بین دو جمعیت نشان داد ولی آنالیزهای مولکولی علی رغم ارزیابی تنوع ژنتیکی مطلوب درون هر جمعیت قادر به تفکیک مناسب جمعیت ها از یکدیگر نبود که شاید به دلیل غیر اختصاصی بودن آغازگرهای مورد استفاده در این تحقیق باشد. مقدار تنوع ژنتیکی درون جمعیت چشمه خورگو نسبت به جمعیت مهران بیشتر بود. با توجه به فاصله ژنتیکی اندک به دست آمده در تحقیق حاضر، شاید بتوان عنوان کرد که این دو جمعیت منشأ یکسانی داشته اما در دو منطقه مجزا زیست می کنند.

تنوع موفولوژیکی جمعیت های ماهی شاه کولی جنوبی(alburnus mossulensis) در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  سیدمحمدعلی موسوی   یزدان کیوانی

چکیده جنس آلبرنوس(alburnus) از خانواده کپورماهیان (cyprinidae)که پراکندگی وسیعی از اروپا تا قسمتهای شمالی جنوب غربی آسیا دارد در برگیرنده 38 گونه در سراسر دنیا است که 6 گونه از آن در ایران وجود دارد. این گونه ها عبارتند از alburnus hohenackeri (kessler, 1870) ، alburnus atropatenae (berg, 1925 )، (kessler, 1877) alburnus filippii ، alburnus zagrosensis coad, 2009 ، alburnus chalcoides (güldenstaedt, 1772)، (heckel, 1843) alburnus mossulensis. در این مطالعه تعداد 705 قطعه ماهی alburnus mossulensis از خرداد تا شهریور 1388 از28 رودخانه حوضه های دجله، کارون، کرخه، بوشهر و کر صید شد و بعد از تثبیت در فرمالین 10 درصد جهت بررسی های آزمایشگاهی به آزمایشگاه شیلات دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان منتقل شدند. جهت مطالعات ریخت شناسی، 22 صفت اندازشی، 22 صفت اندازشی نسبی و 16 صفت شمارشی معمول در مطالعات ماهی شناسی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش های مختلف پارامتری و ناپارامتری مقایسه میانگین ها و نیز آزمون تحلیل عاملی استفاده گردید. آنالیز واریانس و آزمون ناپارامتری h کروسکال والیس برای کلیه صفات اندازشی نسبی بجز طول ساقه دمی به طول استاندارد اختلاف آماری معنی دار نشان دادند (05/0>p). نتایج آزمون 60/0=kmo و آزمون بارتلت (05/0>p) تناسب داده ها را برای تحلیل عاملی تأیید کردند. بر اساس ماتریکس همبستگی نسبت های صفات مورد مطالعه، تعداد 6عامل با مجموع واریانس 71/78% دارای مقادیر ویژه بالای 1 استخراج شدند. نمودار پراکنش عامل های استخراج شده، هم پوشانی بالایی نشان دادتنها در دو حوضه دجله و کارون تا حدودی جدایی دو حوضه دیده می شود. برای مقایسه صفات شمارشی، فلس های رو، بالا و پایین خط جانبی، شعاع های نرم و سخت باله پشتی ومخرجی و شعاع های باله سینه ای و شکمی و دمی، فلس های جلوی باله پشتی، فلس های دور ساقه دمی، فلس-های روی کیل، تعداد مهره ها ،دندان های حلقی و خارهای آبششی مورد استفاده قرار گرفتند. تمام صفات شمارشی بجز تعداد شعاع باله دمی و تعداد دندان حلقی در آنالیز واریانش و آزمون hکروسکال والیس دارای اختلاف معنی دار آماری بودند (05/0>p). در تجزیه و تحلیل عاملی آزمون62/0= kmo و آزمون بارتلت (05/0>p) تناسب داده ها را برای تحلیل عاملی تأیید کردند. تجزیه و تحلیل عاملی برای صفات شمارشی، پنج عامل دارای مقادیر ویژه بزرگتر از یک با پراکنش 93/66 درصد را جدا کرد. نمودار پراکنش دو عامل استخراج شده هم پوشانی بالای صفات شمارش جمعیت ها را نشان می دهد تنها در سه حوضه بوشهر، کارون و کرخه تا حدودی جدایی جمعیت های سه حوضه را می توان مشاهده کرد ولی در سایر حوضه ها این هم پوشانی بسیار بالاست به طوری که آنها را می توان یک جمعیت در نظر گرفت. بنابراین براساس صفات شمارشی استفاده شده در این مطالعه، نمی توان جمعیت های حوضه های مختلف را به طور کامل از هم تفکیک کرد. با شمارش 61 پلاک متافازی عدد کروموزو می این ماهی به صورت 48=n2 به دست آمد. بر اساس تفاوتهای مشاهده شده تمام جمعیت ها در بسیاری از صفات با یکدیگر اختلاف داشتند هرچند در بعضی از حوضه ها مانند دجله و کارون در بسیاری از صفات شمارشی به یکدیگر شبیه بودند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که صفات ریخت سنجی و ریخت سنجی نسبی برای جدایی جمعیت ها مناسب تر است، در حالی که صفات شمارشی در بین جمعیت ها دارای همپوشانی زیادی است. دلیل این اختلافات می تواند ناشی از شرایط متفاوت زیستگاه و اثر آن بر فاکتورهای ریخت سنجی باشد که بر روی فاکتورهای ریخت شمارشی تاثیر نمی گذارد زیرا این فاکتورها تابع تغییرات ژنتیکی است. کلمات کلیدی: alburnus mossulensis، ریخت شناسی، ریخت سنجی، صفات شمارشی، کاریولوژی

تنوع ژنتیکی گله های پرورشی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) با استفاده از نشانگر ریزماهواره
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1390
  ابوالفتح علیپور   سالار درافشان

ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) متعلق به خانواده آزادماهیان (salmonidae) مهمترین ماهی پرورشی سردآبی در ایران است. با توجه به اهمیت مطالعه تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت در مدیریت و انتخاب مولدین شایسته جهت تکثیر در کارگاه ها، تنوع ژنتیکی گله های پرورشی قزل آلای رنگین کمان با استفاده از روش ریزماهواره مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی 30 قطعه ماهی از هر یک از گله های ایرانی، آمریکایی، اسپانیایی و فرانسوی از مراکز پرورش تهیه شدند. به منظور اجرای مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا به روش استات آمونیوم از بافت نرم باله دمی یا قسمتی از بدن انجام گرفت.کیفیت دی.ان.ا استخراج شده به وسیله الکتروفورز ژل 1% و رنگ آمیزی با اتیدیوم بروماید بررسی شد. واکنش pcr با استفاده از چهار جفت آغازگر ریزماهواره (omy77, omy325, omm1332 و omm1329) در دمای الحاق 58 -5/62 انجام شد. محصولات pcr روی ژل اکریلامید 12% الکتروفورز و به روش نیترات نقره رنگ آمیزی شد و نتایج حاصل از آنها با استفاده از نرم افزار genalex6 آنالیز شد. در مجموع تمامی آغازگرهای مورد استفاده چندشکلی بالایی نشان دادند. تعداد آلل مشاهده شده در تمامی جایگاه ها در گستره 16-8 عدد محاسبه شد. میانگین تعدادآلل مشاهده شده در گله ایرانی 75/10، آمریکایی 11، اسپانیایی 50/11 و فرانسوی 10 محاسبه شد. تعداد آلل موثر در تمام جایگاه ها در گستره 53/11-40/5 عدد بود. میانگین تعداد آلل موثر در گله ایرانی 43/7، آمریکایی 03/8، اسپانیایی 65/8 و فرانسوی 19/7 بود. به طور کلی دامنه باندی در جایگاه های omy77, omm1329, omy325 و omm1332 به ترتیب 178-102، 150-100، 198-122 و204-172 جفت باز بود. میانگین هتروزایگوسیتی مشاهده شده در گله ایرانی 591/0، آمریکایی 591/0، اسپانیایی 633/0 و فرانسوی 566/0 به دست آمد. میانگین هتروزایگوسیتی مورد انتظار در گله ایرانی 861/0، آمریکایی 868/0، اسپانیایی 879/0 و فرانسوی 854/0 بود. نتایج مولکولی انحراف ازتعادل هاردی-واینبرگ را 14 آزمون از 16 آزمون مورد بررسی (جایگاه*گله)، افزایش نسبی هتروزایگوسیتی مشاهده شده به هتروزایگوسیتی مورد انتظار در جایگاه omy325 گله ایرانی، جایگاه omy325 گله آمریکایی، جایگاه omy325 گله اسپانیایی و گله فرانسوی، تمایز ژنتیکی پایین بین گله ها (7%) و تنوع ژنتیکی بالای درون گله ها (93%) و وجود جریان ژنی قابل توجه بین چهار گله (07/16) را نشان داد. همچنین میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین گله ها به ترتیب از گستره 847/0-727/0 و 319/0-166/0 به دست آمد. آنالیز های مولکولی با ارزیابی تنوع ژنتیکی مطلوب درون هر گله قادر به تفکیک مناسب گله ها از یکدیگر بود. ترسیم نمودار شجره ای در چهار گله مورد بررسی براساس فاصله ژنتیکی (1972، 1978) nei و به روش upgma انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصله نمونه های گله های آمریکایی، اسپانیایی و فرانسوی در یک شاخه و نمونه های گله ایرانی در شاخه ای جداگانه قرار گرفت. میزان fst 023/0 به دست آمد. میزان شاخص درون آمیزی (fis) در گله های ایرانی، آمریکایی، اسپانیایی و فرانسوی به ترتیب 329/0، 334/0، 295/0 و 343/0 به دست آمد. میزان تنوع ژنتیکی درون گله نمونه های اسپانیایی از دیگر گله ها بیشتر بود. با توجه به جدایی گله ایرانی از دیگر گله ها می توان عنوان نمود که برای انجام برنامه تلاقی دو گله جهت هیبریدگیری، بهترین برنامه تلاقی گله ایرانی با یکی دیگر از گله ها است.

ساختار جمعیتی عروس ماهی زاینده رود (petroleuciscus esfahani) در رودخانه زاینده رود در پاسخ به آلودگی کادمیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  ندا شجاعی   سالار درافشان

عروس ماهی زاینده رود petroleuciscus esfahani از خانواده کپورماهیان از جمله ماهیان با ارزش اکولوژیک و صید ورزشی در حوضه زاینده رود و رودخانه کارون در ایران است. با توجه به اهمیت مطالعه تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیت در مدیریت و حفاظت از گونه ها، تنوع ژنتیکی ذخایر عروس ماهی زاینده رود با استفاده نشانگر مولکولی ریزماهواره در پاسخ به آلاینده فلز سنگین کادمیم مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی 30 قطعه ماهی از هر یک از ایستگاه های چشمه دیمه، خرسونک، چمگردان و پل صفائیه صید شد. پس از آماده سازی و هضم نمونه های بافت آبشش، عضله، روده و کلیه، مقدار فلز سنگین کادمیم با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله ای تعیین گردید. به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا. با استفاده از کیت بایوبیسیک از قسمتی از بدن انجام گرفت و واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از پنج جفت آغازگر ریزماهواره ctof-172، bl1-2b، cnab-030، llea-071 وca3 در دمای الحاق °c 58-56 انجام شد. محصولات واکنش زنجیره-ای پلیمراز روی ژل اکریلامید ?? درصد الکتروفورز و به روش نیترات نقره رنگ آمیزی شد و نتایج حاصل از آنها با استفاده از نرم افزار های powermarker ver 3.0، popgene ver 3.2، ver 3.11 arleguin، mega ver 4 و ntsys ver 2.02 آنالیز شد. بافت عضله کمترین و بافت کلیه به دلیل تجمع و ماندگاری فلز در طولانی مدت بیشترین میزان آلاینده را نشان داد. همچنین غلظت این آلاینده از بالادست سد (چشمه دیمه و خرسونک) به سمت پایین دست سد (چمگردان و پل صفائیه) به دلیل کاربری اراضی و ورود فاضلاب کارخانه ذوب آهن به رودخانه افزایش یافت. تعداد آلل مشاهده شده از 6/9 (چشمه دیمه) تا 6/8 (خرسونک، پل صفائیه و چمگردان) و تعداد آلل موثر از 84/6 (چشمه دیمه) تا 66/5 (چمگردان) متغیر بود. ارزش میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی برای تمامی مکان های ژنی 82/0 محاسبه شد. در میان پنج جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030 در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. هتروزایگوسیتی مورد انتظار از 82/0 (خرسونک و چمگردان) تا 85/0 (چشمه دیمه) با میانگین 849/0 و هتروزایگوسیتی مشاهده شده از 92/0 در ایستگاه چمگردان تا 00/1 در ایستگاه خرسونک با میانگین 978/0 متغیر بود. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام مکان های ژنی در تمام ایستگاه ها نشان داد که نشانگر های ctof-172 و cnab-030 در تمام ایستگاه ها، نشانگر bl1-2b در ایستگاه های چشمه دیمه ، خرسونک و پل صفائیه، نشانگر llea-071در ایستگاه های خرسونک و پل صفائیه و نشانگر ca3 تنها در ایستگاه چمگردان به طور معنی داری از تعادل منحرف بودند (001/0p<). میانگین fst در بین ایستگاه های مورد مطالعه 02/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که %20/2 تنوع، بین ایستگاه ها و 80/97 درصد تنوع داخل افراد وجود داشت، یعنی این که بیشتر تنوع کل به تفاوت در داخل افراد و فقط سهم کوچکی از تنوع به تفاوت بین ایستگاه ها اختصاص داشت. میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین ایستگاه ها به ترتیب از دامنه 859/0- 756/0 و 244/0- 141/0 به دست آمد. در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی عروس ماهی زاینده رود بالا بود و تفاوت معنی داری در تنوع ژنتیکی بین ایستگاه ها مشاهده شد، تفاوت ژنتیکی بین دو به دو ایستگاه ها نیز معنی دار بود (05/0>p) که می تواند به دلیل آلودگی کادمیم باشد، چه بسا حضور آلل های منحصر به فرد در برخی ایستگاه ها نیز این موضوع را تاکید می کند اما این تفاوت در حدی نبود که ایستگاه ها را از هم تفکیک کند. تفاوت کم بین ایستگاه ها می تواند به دلیل فاصله جغرافیایی اندک و جریان ژنی بالا بین ایستگاه ها باشد. جهت درک بهتر ساختارجمعیتی عروس ماهی زاینده رود در پاسخ به آلاینده ها مطالعه ساختار جمعیتی آن با استفاده ازدیگرنشانگرهای مولکولی و دیگر آلاینده های موجود در مناطق پراکنش آن و نیز مطالعات بیولوژیکی واکولوژیکی توصیه می شود.

بررسی ساختار جامعه پلانکتونی دریاچه سد زاینده رود اصفهان در فصول بهار و تابستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  بهزاد حمیدی منفرد   امیدوار فرهادیان

چکیده دریاچه ها، اکوسیستم های آبی پویا و پایداری هستند که به لحاظ اکولوژیکی و اقتصادی بسیار با اهمیت می باشند. پلانکتون ها گروه های بسیار مهمی از موجودات زنده اکوسیستم های آبی هستند، آنها اساس شبکه غذایی در هرم غذایی پلاژیک محسوب می شوند. یکی از مهمترین مطالعات اکولوژیکی بررسی تغییرات زمانی و مکانی پلانکتون ها در دریاچه ها است. در این مطالعه ساختار جامعه پلانکتونی دریاچه سد زاینده رود، واقع در استان اصفهان تاکید تاکید شده و ترکیب گونه ای، فراوانی و تنوع جوامع فیتوپلانکتونی و زئوپلانکتونی آن همراه با برخی ازخصوصیات کیفی آب بررسی شده است. نمونه-برداری از آب و پلانکتون ها از 9 ایستگاه معین در فصول بهار و تابستان سال 1390 (با تناوب 45 روز یکبار) انجام شد. نمونه-برداری از فیتوپلانکتون ها با برداشت نمونه آب از لایه سطحی آب (< cm30) به کمک بطری نانسن و زئوپلانکتون ها با استفاده از تورپلانکتون گیری (چشمه 50 میکرون) با تورکشی عمودی انجام گرفت. اندازه گیری ها دامنه اکسیژن محلول، دما، هدایت الکتریکی، ph، نیترات، فسفات و عمق رویت سکشی دیسک را به ترتیب در محدوده 2/11-1/7 میلی گرم در لیتر، 8/24-6 درجه سانتی گراد، 361-241 میکروموس بر سانتی متر، 53/8– 77/7، 31/2-36/1 میلی گرم در لیتر، را 39- 4/1 میکرو گرم در لیتر و 5/8-1/0 متر نشان داد. جامعه فیتوپلانکتون ها شامل bacillariophyceae، chlorophyceae، cyanophyceae، euglenophyceae، dinophyceae، cryptophyceae و chrysophyceae که به ترتیب در محدوه تراکمی 5/604-4/160، 9/185-4/41، 1/9-1/2، 7/17-8/0، 1/98-3/0، 4/27-0 و 3/23-0 سلول در میلی لیتر بودند. فیتوپلانکتون های غالب در دوره مطالعه مربوط به جنس های cyclotella ،stephanodiscus ، fragilaria،chlorella و carteria بود. جامعه زئوپلانکتون ها شامل rotifera، cladocera، copepoda، ostracoda و nematoda به ترتیب در محدوه تراکمی475-2، 214-112، 495-13، 10-0 و 4-0 فرد در متر مکعب بود. بیشترین فراوانی زئوپلانکتون ها مربوط به copepoda و کمترین آن مربوط به nematoda بود. شاخص های تنوع زیستی سیمپسون، شانون-وینر و مارگالف برای فیتوپلانکتون ها به ترتیب 67/0، 19/2 و 68/2 در اردیبهشت، 54/0، 95/1 و 97/1 در خرداد، 81/0، 22/3 و 1/3 در مرداد و 67/0، 8/2 و 97/3 در شهریور بدست آمد. شاخص های تنوع زیستی سیمپسون، شانون-وینر و مارگالف برای زئوپلانکتون ها به ترتیب 83/0، 91/2 و 44/2 در اردیبهشت، 61/0، 84/1 و 85/1 در خرداد، 73/0، 37/2 و 14/2 در مرداد، 73/0، 28/2 و 43/1 در شهریور برآورد شد. فراوانی فیتوپلانکتون ها همبستگی معنی داری را در سطوح مختلف با درصد اشباعیت اکسیژن (03/0 = p ، 36/0 r =)، نیترات (001/0 = p ، 51/0- = r)، فسفات (01/0 = p ، 40/0- r =) و هدایت الکتریکی (01/0 = p ، 5/0- r =) نشان داد. بر اساس آنالیز مولفه های اصلی (pca)، مهمترین فاکتورهایی که می تواند ساختار جوامع پلانکتونی در دریاچه سد زاینده رود را بیان کند به ترتیب، ph، عمق سکشی، دما، میزان نیترات و فسفات بود. بر اساس یافته های ساختار جوامع پلانکتونی در این پژوهش رهاسازی لارو ماهیان در تراکم بالا به علت پایین بودن سطوح تولیدات پلانکتونی توصیه نمی شود. علاوه بر این، بر اساس کیفیت آب و جامعه فیتوپلانکتونی، آب این دریاچه به عنوان یک منبع آبی سالم طبقه بندی شد که آن را برای مصارف انسانی قابل استفاده می نماید. کلمات کلیدی: فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون، فراوانی، تنوع زیستی، سد زاینده رود، دریاچه، اصفهان

اثرات تحت کشنده کادمیوم بر برخی شاخص های خون شناسی و ساختار آبشش ماهی استرلیاد (acipenser ruthenus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  مرضیه عروجعلی   فاطمه پیکان حیرتی

کادمیوم از جمله فلزات سنگین شایع وارد شده به دریای خزر و اکوسیستم های رودخانه ای اطراف آن است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات غلظت های تحت کشنده کادمیوم بر ساختار بافت آبشش و برخی پارامترهای خونی ماهی استرلیاد بود. 60 قطعه ماهی با میانگین وزنی 95/0±69/41 گرم و میانگین طولی 14/0±98/23 سانتی متر در 4 گروه با 3 تکرار تقسیم شدند. ماهیان در گروه های صفر (شاهد)، 16، 32 و 64 میکروگرم در لیتر کادمیوم به مدت 21 روز در تانک های 95 لیتری تحت شرایط آزمایشگاهی نیمه ثابت قرار گرفتند. در طی آزمایش فاکتورهای فیزیکو شیمیایی آب شامل اکسیژن محلول، درجه حرارت، ph، ec، نیترات، فسفات، قلیائیت و سختی سنجش شد. در پایان دوره خونگیری از ناحیه ساقه دمی ماهی با استفاده از ماده ضد انعقاد edta پنج درصد صورت پذیرفت و بافت آبشش برای مطالعات آسیب شناسی در محلول بوئن تثبیت و به روش مرسوم هماتوکسیلین ائوزین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادکه بافت آبشش متحمل تغییرات متعددی همچون هیپرپلازی، هیپرتروفی و ادم سلول های اپیتلیال رشته های آبششی، نکروز رشته ها و تیغه های ثانویه آبششی، حلقه شدن تیغه های ثانویه و همجوشی رشته ها و تیغه های ثانویه آبششی شده است. شدت تغییرات وارده به بافت آبشش متناسب با افزایش غلظت کادمیوم، افزایش یافت به طوری که بیشترین تغییرات آسیب شناسی در ماهیان تیمار شده با غلظتg/lµ64 در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد. پارامترهای خون شناسی شامل شمارش گلبول های قرمز و سفید، هماتوکریت، هموگلوبین، شاخص های ثانویه خون شناسی شامل متوسط حجم گلبول قرمز(mcv) ، میانگین هموگلوبین هر گلبول قرمز (mch) و میانگین غلظت هموگلوبین گلبول قرمز (mchc)، شمارش افتراقی گلبول های سفید و نسبت گلبول سفید به گلبول قرمز اندازه گیری شدند. به طوری کلی نتایج نشان داد که از بین فاکتورهای مورد بررسی، تنها دو شاخص هماتوکریت و هموگلوبین در گروه های تیمار شده با 32 و 64 میکروگرم در لیتر کادمیوم در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافته بود (05/0p<). سایر فاکتورهای خون شناسی تفاوت معنی داری را در بین گروه های مختلف آزمایشی نشان نداد (05/0p>). این نتایج بیانگر اثر مخرب کادمیوم محلول در آب در غلظت های تحت کشنده در ایجاد تغییرات آسیب شناسی بافت آبشش و فاکتورهای خون-شناسی ماهی استرلیاد است.

تاکسونومی ماهی خیاطه .alburnoides spp در ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  صدیقه محمودی ده علی نقی   سالار درافشان

جنس alburnoides متعلق به خانواده کپورماهیان به عنوان گونه های مرکب با تنوع زیاد مطرح بوده است. از ایران شش گونه ماهی خیاطه شامل nicolausi .a، a. petrubanarescui، a. namaki، a. idignensis،a. eichwaldii و a. qanati به ترتیب از حوضه- های کرخه، ارومیه، دریاچه نمک، کرخه، دریاچه خزر و کر گزارش شده است. در پژوهش حاضر، وضعیت آرایه شناختی گونه-های مذکور با استفاده از صفات ریختی شامل 22 صفت اندازشی نسبی و نه صفت شمارشی از شش گونه که مجموعاً از 144 نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت. صفات ریختی با استفاده از کولیس دیجیتال با دقت 01/0 میلی متر و صفات شمارشی در زیر لوپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مطالعات مولکولی سه نمونه از محصول پی.سی.آر (مجموعاً 18 محصول پی.سی.آر) قطعه bp409 ژن سیتوکروم b میتوکندریایی هر گونه توالی یابی گردید. در تجزیه به مولفه های اصلی صفات اندازشی نسبی هم پوشانی بالایی بین گونه ها نشان داد اما تا حدودی می توان گونه های a. nicolausi و a. idignensis را بر اساس مولفه اول و گونه های a. petrubanarescui و a. idignensis را بر اساس مولفه دوم از یکدیگر تفکیک کرد. در مورد صفات شمارشی نیز هم پوشانی خوبی دیده می شود ولی نسبت به صفات ریخت شناسی میزان هم پوشانی آن ها کمتر است. گونه های a. nicolausi و a. idignensis بر اساس مولفه اول از یکدیگر مجزا می شوند و گونه a. eichwaldii بر اساس مولفه دوم از سایر گونه ها جدا می شود. در تجزیه خوشه ای صفات اندازشی نسبی دو گونه a. namaki و a. nicolausi و همچنین دو گونه a. qanati و a. eichwaldii شباهت بیشتری با یکدیگر دارند اما در صفات شمارشی دو گونه a. qanati و a. eichwaldii دارای شباهت بیشتری با یکدیگر هستند. در تجزیه داده های مولکولی گونه های a. eichwaldii و a. petrubanarescui بیشترین شباهت (99%) و گونه a. idignensis (85%) بیشترین تفاوت را نسبت به دیگر گونه ها نشان دادند که این نتایج تا حدودی داده های به دست آمده از بررسی ریخت شناسی و شمارشی را تأیید می کند. همچنین درخت های فیلوژنی حاصل از روش های حداکثر احتمال و حداکثر پارسیمونی، گونه a. idignensis را از دیگر گونه ها مجزا کرد و دو گونه a. eichwaldii و a. petrubanarescui را به صورت خواهر گروه نشان داد. نتایج به دست آمده از داده های توالی یابی این قطعه از ژن سیتوکروم b نشان می دهد که این قطعه برای بررسی روابط فیلوژنتیک گونه های مورد مطالعه جنس alburnoides مفید بوده است، ممکن است ویژگی-هایی همچون اندازه کوچک این ماهیان، قدرت پراکنش اندک و تحرک پایین، ایزوله یا محدود بودن جمعیت های این ماهی و اندازه کوچک زیستگاه یا فضای اشغال شده توسط ماهی منجر به تکامل بسیار بومی و منطقه ای در اغلب گونه های این جنس شده باشد و این امر منجر به بروز اختلافات ریخت سنجی و شمارشی در گونه های مورد مطالعه شده است.

تنوع جمعیتی ماهی خیاطه در حوضه جنوب غربی دریای خزر با استفاده از ویژگی های مورفولوژیک و نشانگر مولکولی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا 1391
  الهام حقیقی   سالار درافشان

ماهی خیاطه (alburnoides eichwaldii) از جمله فراوانترین ماهی های رودخانه ای در حوضه جنوب غرب دریای خزر است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار جمعیتی ماهی خیاطه در رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس بود. از این جهت 31 صفت ریخت سنجی سنتی، روش ریخت سنجی تراس با 14 نشانه، روش ریخت سنجی هندسی، 16 صفت شمارشی محاسبه و مطالعه مولکولی انجام شد. صفات مرفولوژیک و مولکولی 120 قطعه ماهی خیاطه از رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس(از هر رودخانه 30 قطعه) صید شده در مرداد 1389 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون ناپارامتری مقایسه میانگین و آزمون تحلیل عاملی، آنالیز تابع متمایزکننده و آنالیز تحلیلمتغیرهایکانونیاستفاده شد. بر اساس نشانگرهای مرفولوژیک 3 جمعیت جداسازی شد. در بین جمعیت ها 28 صفت ریخت سنجی، 67 فاصله تراس، 8 لندمارک و 15 صفت شمارشی تفاوت معنی دار مشاهده شد(p<0.05). به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا. با استفاده از کیت بایوبیسیک ازقسمتیازبدنانجام گرفت و واکنش زنجیره ای پلیمراز بااستفادهازششجفتآغازگر ریزماهواره ctof-172، bl1-2b، cnab-030، llea-071 ،ca3 و z21908 دردمایالحاق °c 58-56 انجامشد. محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز رویژلاکریلامید??درصدالکتروفورزوبهروشنیتراتنقرهرنگ آمیزیشدو نتایجحاصلازآنهابااستفادهازنرمافزار های powermarker ver 3.0، popgene ver 3.2، ver 3.11arleguin، mega ver 4 و ntsys ver 2.02 آنالیزشد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. تعداد آلل مشاهده شده از 15/6 (آستاراچای) تا7 (کرگان رود) و تعداد آلل موثر از 3/4 (آستاراچای) تا 01/5 (کرگان رود) متغیر بود. ارزش میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی برای تمامی مکان های ژنی 94/0 محاسبه شد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. هتروزایگوسیتی مورد انتظار از 77/0 (آستاراچای) تا 81/0 (کرگان رود) و هتروزایگوسیتی مشاهده شده از 98/0 در ایستگاه آستاراچای تا 00/1 در ایستگاه کرگان رود متغیر بود. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام مکان های ژنی در تمامرودخانه هانشان داد که شش نشانگر در جمعیت های مورد مطالعه به طور معنی داری از تعادل منحرف بودند (001/0p<). میانگین fst در بین ایستگاه های مورد مطالعه 07/0 محاسبه شد. میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین رودخانه ها به ترتیب از دامنه 77/0- 69/0 و 36/0- 24/0 به دست آمد. در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی ماهی خیاطه بالا بود وتفاوت معنی داری در تنوع ژنتیکی بین رودخانه ها مشاهده شد، تفاوت ژنتیکی بین دو به دو رودخانه ها نیز معنی دار بود (05/0>p). بر اساس داده های مرفولوژی و مرفومتریک 3 جمعیت ماهی خیاطه از شمال ایران تعیین شد ولی مطالعات مولکولی 4 جمعیت از ماهی خیاطه را در رودخانه های مورد مطالعه شناسایی کرد. تفاوت ژنتیکی و ریختی بین رودخانه ها می تواند به دلیل فاصله جغرافیایی بین رودخانه ها و تاثیر شرایط زیستگاه ، شرایط فیزیکوشیمیایی آب و شرایط تغذیه ای باشد. جهت درک بهتر ساختارجمعیتی ماهی خیاطه مطالعه ساختار جمعیتی آن با استفاده ازدیگر نشانگرهای مولکولی و مطالعات بیولوژیکی واکولوژیکی توصیه می شود.

اثر عصاره چای کوهی (stachys lavandulifolia vahl)بر عملکرد و پاسخ به استرس در کپور معمولی (cyprinus carpio)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم طبیعی 1392
  صمد بهرامی باباحیدری   فاطمه پیکان حیرتی

امروزه گسترش بیماری های یکی از مشکلات اساسی در آبزی پروری است. عموما آنتی بیوتیک ها به منظور جلوگیری از گسترش بیماری ها در ماهیان و همچنین تحریک رشد و افزایش کارایی غذا مورد استفاده قرار می گیرند. به علت برخی از مضرات استفاده از آنتی بیوتیک ها نظیر گسترش مقاومت باکتریایی و کاهش کارایی آنتی بیوتیک ها استفاده ها از مواد طبیعی محرک سیستم ایمنی رو به افزایش است. مواد محرک سیستم ایمنی علاوه بر افزایش قدرت سیستم ایمنی ماهیان تاثیر مثبتی بر میزان رشد، ضریب تبدیل غذایی و ترکیب شیمیایی لاشه بدن ماهیان دارد. چای کوهی (stachys lavandulifoliavahl) یکی از مواد محرک سیستم ایمنی با اثرات مثبت بر سیستم ایمنی است. بنابراین برای ارزیابی اثرات چای کوهی بر پارامترهای رشد (شامل وزن نهایی، ضریب رشد ویژه، ضریب چاقی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی)، ترکیب شیمیایی لاشه (شامل پروتئین، رطوبت و چربی)،پارامترهای خونی (شامل هموگلوبین، هماتوکریت، تعداد گلبل قرمز، تعداد گلبول سفید، میانگین هموگلوبین ذره ای، حجم متوسط یاخته ای، میانگین غلظت هموگلوبین ذره ای، لنفوسیت، مونوسیت و نوتروفیل)، پارامترهای بیوشیمیایی (شامل پروتئین کل، البومین، گلوبولین، کلسترول و تری گلیسیرید) فعالیت سیستم ایمنی ( فعالیت لیزوزیمی) و پاسخ به استرس بر روی کپور معمولی جوان، تعداد 144 ماهی به طور تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند (هر تیمار سه تکرار). تیمار 1 به عنوان تیمار شاهد (تغذیه شده با جیره پایه)، تیمار 2، 3 و 4 از جیره های حاوی عصاره چای کوهی به ترتیب میزان 4،8 و 16 میلی لیتر بر کیلوگرم جیره به مدت 70 روزمورد تغذیه قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در پارامترهای هماتولوژی است. تعداد یاخته قرمز در تیمار 2 درصد به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد بود(05/0>p). اختلاف معنی داری در ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مشاهده نشد. وزن نهایی، ضریب تبدیل غذایی، شاخص وضعیت و افزایش وزن به طور معنی داری در تیمارهای حاوی عصاره چای کوهی افزایش یافت (05/0>p). اختلاف معنی داری در میزان هموگلوبین، هماتوکریت، میانگین هموگلوبین گلبولی، میانگین حجم گلبول قرمز و میانگین غلظت هموگلوبین گلبولی بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (05/0<p). تعداد گلبول های سفید اختلاف معنی داری را بین تیمارهای مختلف نشان نداد، اما نسبت تعداد گلبول سفید به تعداد گلبول قرمز به طور معنی داری افزایش نشان داد (05/0>p). افزایش معنی داری در میزان پروتئین کل، البومین و گلوبولین و نسبت آلبومین به گلوبولین با افزایش میزان عصاره مشاهده شد. افزودن عصاره چای کوهی به جیره سبب کاهش میزان تری گلیسیرید سرم، کلسترول نسبت به تیمار شاهد شد (05/0<p). فعالیت لیزوزیمی به طور معنی داری در تیمار 4 درصد نسبت به دیگر تیمارها افزایش نشان داد (05/0<p). بعد از القای استرس شدید، سطح کورتیزول و گلوکز سرم، سدیم، کلسیم و پتاسیم ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی عصاره چای کوهی به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد کاهش نشان داد (05/0<p). نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت عصاره چای کوهی بر شاخص های رشد، پارامترهای بیوشیمیایی سرم و سیستم ایمنی ماهیان در مقابل استرس است.

تأثیر نوکلئوتید جیره بر عملکرد و پاسخ به استرس در گربه ماهی رنگین کمان (pangasianodon hypophthalmus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مریم یعقوبی   سالار درافشان

در این مطالعه تا?ثیرات تغذیه ای نوکلئوتید (اپتیمون) (chemoforma, augst, switzerland) بر شاخص های رشد، پارامتر های خونی، بیوشیمیایی خون و واکنش به استرس حاد در گربه ماهی رنگین کمان (pangasianodon hypophthalmus) مورد بررسی قرار گرفت. پنج جیره آزمایشی با سطوح مختلف نوکلئوتید (0، 25/0، 5/0، 75/0 و1%) به مدت 10 هفته استفاده شد. تعداد 750 ماهی با (میانگین وزنی± se03/0±52/1گرم) سازش داده شدند و سپس به صورت تصادفی در پنج گروه 150 تایی که هرگروه شامل 3 تکرار بود تقسیم شدند. در پایان دوره آزمایش، شاخص رشد، پارامتر های خونی (هماتوکریت، هموگلوبین، گلبول های قرمز، گلبول های سفید، پروتئین کل، کلسترول، تری گلیسیرید، گلوکز، آلبومین، میانگین حجم گلبولی(mcv) ، میانگین هموگلوبین گلبولی(mch) ، میانگین غلظت هموگلوبین گلبولی(mchc) ، آلانین ترانس آمیناز (alt)، آسپارتات ترانس آمیناز (ast)، آلکالین فسفاتاز (alp) و لاکتات دهیدروژناز (ldh) اندازه گیری شدند. تیمار دریافت کننده بالاترین دوز و تیمار کنترل تحت استرس دستکاری قرار گرفتند. از نمونه خون ماهیان تحت استرس در فواصل 0،1، 3، 8 ، 24 و48ساعت بعد از استرس نمونه برداری شد و میزان کورتیزول، گلوکز، سدیم،کلسیم و پتاسیم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که ماهیان تغذیه شده با جیره های محتوی 1و75/0% نوکلئوتید بالاترین فاکتور وضعیت را نشان دادند، در حالی که اختلاف معناداری درسایر پارامترهای مرتبط با رشد در بین تیمارها مشاهده نشد (05/0<p). نتایج پارامترهای خونی نشان داد که هموگلوبین (hb)و هماتوکریت (hct) اختلاف معنا داری را بین تیمار های مختلف دارد(05/0>p)، از سوی دیگر اختلاف معنی داری بین جیره های حاوی نوکلئوتید به لحاظ گلبول های قرمز و سفید و میزان mchc، mcv و mch در مقایسه با گروه شاهد مشاهده گردید (05/0>p). نتایج حاصل از فاکتور های بیوشیمیایی خون نشان داد که پروتئین کل، آلبومین،کلسترول و گلوکز اختلاف معناداری بین تیمارهای آزمایشی نداشت (05/0<p)، اما میزان تر ی گلیسرید به طور معنا داری در تیمارهای 1 و 75/0% بیشتر از سایر تیمارها بود (05/0>p). آنزیم لاکتات دهیدروژناز به طور معنی داری تحت تأثیر نوکلئوتید کاهش یافت (05/0>p)، اما سایر آنزیم ها تحت تأثیر نوکلئوتید کاهش نیافت. طول تاخوردگی روده درگروه دریافت کننده 75/0 و 1% نوکلئوتید و طول آنتروسیت در گروه دریافت کننده 25/0% به طور معنی داری افزایش یافت. بعد از استرس اختلاف معناداری بین کورتیزول ماهیان تغذیه شده با نوکلئوتید وگروه کنترل مشاهده نشد (05/0<p). میزان گلوکز وکلسیم در طی زمان های مختلف خونگیری ابتدا روند افزایشی داشت وبه ترتیب بعد از 3 و1 ساعت کاهش یافت، در حالی که سدیم و پتاسیم به ترتیب بعد از 3 و 48 ساعت به کم ترین میزان خود رسید. در نهایت نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن نوکلئوتید با مقادیر 25/0، 5/0 و75/0% تأثیر معنی داری بر پارامترهای رشد، پارامترهای خونی و پاسخ به تنش نداشت، اگرچه در برخی موارد منجر به بهبود نسبی فاکتور وضعیت، تری گلیسرید، طول تاخوردگی روده و طول آنتروسیت شد.

اثر نانو ذرات نقره بر برخی شاخص های خون شناسی، تغییرات بافت آبشش و بیان ژن متالوتیونئین در گربه ماهی رنگین کمان pangasianodon hypophthalmus
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1392
  پرستو رزم آرا   فاطمه پیکان حیرتی

با رشد کنونی نانوفناوری و افزایش تعداد محصولات نانو، این صنعت به یک رکن مهم در اقتصاد جهانی تبدیل شده است. محیط های آبی که بسیار آسیب پذیر هستند، محل رسوب و تجمع بسیاریاز این نانو ذرات هستند. از میان طیف وسیع نانوذرات، نانوذرات نقره به دلیل خاصیت ضدمیکروبی کاربرد گسترده ای دارند. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی اثرات محتمل نانوذرات نقره بر برخی ویژگی های فیزیولوژیک گربه ماهی رنگین کمان pangasianodon hypophthalmus است. هشتاد و پنج قطعه گربه ماهی رنگین کمان ( 26/0 ± 12 گرم و 46/0 ± 7/10 سانتی متر) یه طور تصادفی در 5 تانک شیشه ای (حجم کلی 100 لیتر) استقرار یافت. آزمایش در 5 تیمار شامل: غلظت های µg/l 1 نانوذرات نقره (1ag-nps)، µg/l1 نیترات نقره(1agno3) ، µg/l20 نانوذرات نقره(20ag-nps)، µg/l20 نیترات نقره (20agno3) و گروه شاهد به مدت 10 روز اجرا شد. نمونه برداری از کبد ماهیان در روزهای 1، 5 و 10 (پایان آزمایش) برای انجام آنالیز های بیان ژن متالوتیونئین صورت گرفت. بافت آبشش نیز در پایان روز 10 به منظور مطالعات آسیب شناسی بافتی در فرمالین 10% تثبیت شد. خون گیری از ماهیان پس از 1 و 10 روز درمعرض گذاری صورت گرفت و شاخص های مرسوم خون شناسی مورد ارزیابی قرارگرفت. ابتدا توالی قسمتی از ژن متالوتیونئین (62 جفت باز) برای نخستین بار در گربه ماهی رنگین کمان شناسایی شد. شدت بیان نسبی ژن متالوتیونئین در بافت کبد به روش real-time pcr با استفاده از ژن کنترل داخلیs 18اندازه گیری شد که به طور معناداری در همه زمان ها در تیمار 20ag-nps بالاتر از گروه شاهد بود )05/0(p<. مهم ترین تغییرات بافت شناسی ایجاد شده در آبشش در اثر مواجهه با نانوذرات و نیترات نقره شامل هایپرپلازی، کوتاه شدن و حلقه شدن تیغه های ثانویه بود. میزان هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز (rbc) در تیمار 20ag-nps در روز اول افزایش یافت )05/0(p<؛ در حالی که در روز دهم تفاوت معناداری بین تیمار ها مشاهده نشد )05/0(p>. در هر دو زمان بررسی، شاخص های ثانویه خون شناسی تغییرات معناداری نشان نداد )05/0(p>. بر اساس نتایج این مطالعه، سمیت نانوذرات نقره به خصوص در غلظت بالا بر روی این گربه ماهی بدیهی است و بنابراین لازم است اثرات جانبی نانوذرات-نقره به عنوان یک ترکیب ضد میکروبی در صنعت آبزی پروری مورد توجه قرار گیرد. کلمات کلیدی: نانوذره نقره، ویژگی خون شناسی، آبشش، متالوتیونئین، گربه ماهی رنگین کمان، pangasianodon hypophthalmus.

القاء تکثیر در کپور کوی (cyprinus carpio) با استفاده از هورمون hcg و ترکیب ovaprim
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1392
  علی مومنی نژاد   سالار درافشان

ماهی کوی (cyprinus carpio)از جمله ماهیان زینتی است که هم اکنون در بیشتر کشورهای دنیا مورد تکثیر و پرورش قرار می گیرد. هدف از این مطالعه القاء تکثیر در ماهی کوی با استفاده از گنادوتروپین جفت انسانی hcg و ترکیب سنتتیک ovaprim بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با تکرار نامساوی برای هر تیمار برای دو جنس نر و ماده به شرح زیر اجرا شد. در خصوص ماهیان نر، 9 تیمار آزمایشی شامل سه گروه دریافت کننده hcg (در مقادیر iu/kg 500، 1000 و 1500) و سه گروه دریافت کننده ovaprim (در مقادیر ml/kg 1/0، 15/0 و 2/0 ) و سه گروه شاهد بدون تزریق، دریافت کننده سرم فیزولوژیکی (حلال hcg) و پروپیلن گلیکول (حلال ovaprim) در مجموع شامل 27 مولد با میانگین وزنی 6 ± 68 گرم تعریف شد. در تمامی تیمارها تزریق به صورت داخل صفاقی و یک مرحله ای بود. در نهایت حجم و تراکم اسپرم استحصالی، درصد اسپرماتوکریت، مدت زمان تحرک اسپرم در آب و سرم فیزیولوژی و درصد تحرک سنجیده شد. در مجموع 28 قطعه مولد ماده با میانگین وزنی 12± 80 در 9 گروه آزمایشی شامل سه گروه دریافت کننده hcg (در مقادیر iu/kg 1000،2000 و 3000) و سه گروه تزریق شده با ovaprim (در مقادیر ml/kg 2/0، 3/0 و 4/0) بود. سه گروه شاهد نیز به شرح فوق مورد بررسی قرار گرفت. تزریق در ماهیان ماده به صورت داخل صفاقی و دو مرحله ای با فاصله زمانی 12 ساعت صورت گرفت. اثر بخشی تیمارها بر کارایی تولیدمثلی مولدین ماده با ویژگی هایی همچون درصد پاسخ دهی مولدین، دوره کمون، درصد تخم دهی به وزن بدن، تعداد تخم در هر گرم تخم استحصالی، تعداد تخم به ازای هر کیلوگرم مولد، درصد چشم زدگی، درصد تفریخ و درصد لارو دارای شنای فعال سنجیده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان حجم، تراکم، درصد اسپرماتوکریت، زمان تحرک اسپرم در سرم فیزیولوژیک و درصد تحرک در بین تیمکارهای مختلف آزمایشی وجود داشت (05/0>p). بیشترین میانگین حجم اسپرم استحصالی (میکرولیتر به ازای هر گرم وزن مولد) در تیمار iu 1500 hcg به میزان 35/18 و در تیمارovaprimml/kg 2/0 معادل 83/16 میکرولیتر بود. بیشترین میانگین تراکم سلول اسپرم معادل حدود 26 و 21 میلیون سلول در هر میلی لیتر مایع منی به ترتیب در تیمارهای iu 1000 hcg و ml/kg 1/0 ovaprim مشاهده شد و نیز بیشترین درصد اسپرماتوکریت در تیمار hcg در دوزهای iu 1000 و 1500 (95%) و در تیمار ovaprim در مقدار ml/kg 1/0 (70%) مشاهده شد. بیشترین زمان تحرک اسپرم در سرم فیزیولوژی در تیمار hcg در دوز iu 1000،( 60 ثانیه) و در تیمار ml/kg 1/0 ovaprim (58 ثانیه) ثبت گردید. اگرچه تفاوت معنی داری در مدت زمان تحرک اسپرم پس از فعال سازی با آب در بین تیمارها مشاهده نشد اما پس از فعال سازی با سرم فیزیولوژیک بیشترین مدت زمان تحرک در ماهیان دریافت کننده 1000iu از hcg و ml/kg 1/0 از ovaprim مشاهده شد (05/ 0p<). هیچ یک از مولدین ماده در گروه های شاهد موفق به تخم دهی نشدند. تمامی ماهیان در گروه های تزریق شده با ovaprim به میزان ml/kg 2/0 و 3/0 موفق به تخم دهی شدند. دوره کمون در دامنه 8 الی 10 ساعت قرار داشت و تفاوت معنی داری را بین گروه های مختلف آزمایشی نشان نداد (05/0p>). تعداد تخم در گرم و درصد تخم دهی به ازای هرگرم وزن بدن تفاوتی را در بین گروه های مختلف نشان نداد (05/0<p). با این وجود بالاترین تعداد تخم 870 عدد در هر گرم تخم و 98000 عدد تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در گروه دریافت کننده iu/kg 2000 hcg محاسبه شد. تخمک های استحصالی از ماهیان تیمارشده با hcg ، فاقد توانایی باروری بودند. در گروه های تیمارشده با ovaprim، چشم زدگی، تفریخ و بازماندگی تا شنای فعال به ترتیب در محدوده 12% ، 72% و 55% بدون تفاوت معنی دار در بین گروه ها قرار داشت. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که استفاده از ovaprim در مقدار ml/kg 2/0 می تواند منجر به القای موفقیت آمیز تکثیر در ماهیان نر و ماده کوی شود. تکرار آزمایش با تعداد مولدین بیشتر برای تعیین دوز بهینه ovaprim پیشنهاد می شود.

آرایه شناسی ماهی لوتک دهان بزرگ (cyprinion macrostomum heckel,1843).و لوتک دهان کوچک (cyprinion kais heckel,1843) در حوضه رودخانه کرخه و رودخانه گدارخوش در استان ایلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1387
  منوچهر نصری   یزدان کیوانی

چکیده جنس cyprinion از خانواده cyprinidae تنها در آسیا پراکنش دارد. این جنس دارای نه گونه است که از بین آنها، پنج گونه در ایران گزارش شده است. گونه ی c. kais، c. macrostomum و c. tenuiradius در حوضه رودخانه های کرخه و کـارون، گزارش شده اند. بنابر گزارش های مختلف، وضعیت آرایه شناختی آنها در ابهام است. در این مطالعه تعداد 282 نمونه c. macrostomum و 24 نمونه c. kais با استفاده از تور پره، تور پرتابی (اندازه چشمه cm 2 فاصله گره تا گره مجاور) و الکتروشوکر از رودخانه های حوضه کرخه (رودخانه های دوآب، گاماسیاب، سیمره، کشکان، چرداول و کرخه) و رودخانه گدارخوش در استان ایلام صید و به صورت تثبیت شده، منجمد و یا زنده، به آزمایشگاه ماهی شناسی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان انتقال داده شدند. به منظور مطالعه آرایه شناسی نمونه ها، از مطالعات ریخت شناسی، استخوان شناسی و کاریولوژیک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری، از روش های مختلـف پـارامتری و ناپـارامتری مقـایسه میانگین ها و نیز آزمـون تحلیل عامـلی استفاده شـد. طـول آخـرین شعـاع سخت بـالـه پشتـی در c. kais بیشتـر از c. macrostomum بـود (sd ± میانگین نسـبت ارتفـاع بـالـه پشـتی بـه طـول استـاندارد، به ترتیب 02/ 0± 19/0 و 01/ 0± 18/0). دنـدانک های سطـح پشتـی آخرین شعاع سخت باله پشتی از نظر اندازه، در c. macrostomum همگن ولی در c. kais غـیــرهمگــن بـودنـد و بــخـش نــوک آن در c. kais نــرم و قـابل انعطـاف تــر از c. macrostomum بـود. فرم دهانی در c. kais به صورت کمانی بسته و در c. macrostomum به صورت کمانی باز بود (sd ± میانگین نسبت شعاع دهان به طول استـاندارد، بـه تـرتیب 02/ 0± 19/0 و 01/ 0± 18/0). پیونـد مفصلی بین دو استخوان دندانی در c. kais نسبت به c. macrostomum ضعیف تر بوده و استخوان های دندانی، فکی و پیش فکی در c. kais دارای حالت کمانی بسته تری نسبت به c. macrostomum بودند. عدد دیپلویید در هر دو آرایه به صورت 50 = n2 بود. فرمول کروموزومی در c. kais شامل هشت جفت کروموزوم متاسنتریک، ده جفت ســاب متـاسنـتـریـک و هفـت جفــت آکـرو و تـلـوسنتـریـک و تعــداد بــازوهـای کـرومـوزومی 86 = fn بـود. فرمـول کرومـوزومی c. macrostomum به صورت چهار جفت کروموزوم متـاسنتریک، سیزده جفت سـاب متاسنتریک و هشت جفت آکرو و تلوسنتریک و همچنین تعداد بازوهای کروموزومی 84 =fn مشخص گردید. در سایر صفات مورد مطالعه، تفاوت آماری قابل ملاحظه ای بین میانگین های مقادیر صفات اندازه گیری شده در دو آرایه مشاهده نگردید (05/0 > p). بر اساس تفاوت های مشاهده شده از لحاظ فرمول کـروموزومی، مشخصـات مـربــوط بــه دهـان و آخـریـن شـعاع سخت بـالـه پشتـی، دو آرایـه c. kais و c. macrostomum، حداقل در سطح زیرگونه از هم قابل تمایز هستند. اگرچه امکان جداسازی آنها در حد گونه نیز وجود دارد، ولی احتمالاً به علت گذشت زمان کم از شروع جدایی بین آنها، هنوز این جدایی به طور کامل صورت نگرفته است.

اثر نانوذرات نقره و نوکلئوتید بر آسیب شناسی بافتی گربه ماهی رنگین کمان (pangasianodon hypophthalmus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  بهزاد پورنوری   فاطمه پیکان حیرتی

در سالیان اخیر، توسعه شگرفی در نانو فن¬آوری پدید آمده است. استفاده از نانوذرات در صنایع مختلف و رهایش آن¬ها به محیط زیست منجر به بروز استرس ناشی از حضور آن¬ها در محیط¬های طبیعی می¬شود. در دهه اخیر، استفاده از ترکیبات مختلف در جیره غذایی آبزیان به منظور بهبود عملکرد و پاسخ به استرس پیشنهاد شده است. نوکلئوتیدها، ترکیباتی با وزن مولکولی پایین که عملکردهای متعددی در حیات ماهیان دارند، از جمله این مواد هستند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی کارائی نوکلئوتید افزوده شده به جیره غذایی گربه¬ماهی رنگین¬کمان pangasianodon hypophthalmus در مواجهه با غلظت¬های مختلف نانوذرات نقره و نیترات نقره محلول در آب است. ماهیان به مدت 10 هفته با جیره حاوی نوکلئوتید (075/%) یا جیره شاهد تغذیه شدند. در پایان دوره، 40 قطعه ماهی از گروه تغذیه شده با نوکلئوتید و 40 قطعه از گروه شاهد، به طور تصادفی با میانگین وزنی 26/0± 12 گرم تفکیک شدند. هر گروه از ماهیان (شامل 8 قطعه برای هر گروه) به مدت 10 روز در پنج گروه آزمایشی شامل تیمار شاهد، 1 و 20 میکروگرم در لیتر نانوذرات نقره و 1 و 20 میکروگرم در لیتر نیترات نقره در شرایط ساکن تجدید تحت تیمار قرار گرفتند. در پایان دوره، نمونه¬برداری از بافت¬های آبشش، کبد، کلیه و روده به منظور ارزیابی تغییرات آسیب¬شناسی صورت گرفت. همچنین نمونه-برداری از بافت آبشش و عضله به منظور ارزیابی غلظت نقره به روش جذب اتمی انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن نانوذرات نقره یا نیترات نقره به آب در هر دو گروه ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی نوکلئوتید و بدون نوکلئوتید، تغییرات آسیب¬شناسی واضحی را در مقایسه با گروه شاهد پدید می¬آورد. مهمترین آسیب¬های بافتی در آبشش شامل هایپرپلازی سلول¬های اپیتلیال، تورم و آب¬ آوردن تیغه¬های ثانویه، نکروز سلول¬های اپیتلیال، ترشحات ائوزینوفیلیک و تجمع خونی بود. در بافت کبد عوارضی همچون تجمع رنگدانه، هسته پیکنوتیک، واکوئله¬شدن سیتوپلاسم و فیبری¬شدن سلول¬های هپاتوسیت مشاهده شد. افزایش تعداد سلول¬های گابلت، پیوستگی و تخریب ریز¬پرزها از آسیب¬های بافتی روده بود. افزایش حضور گلبول قرمز و ائوزینوفیل¬ها، توسعه گلومرولی، نکروزیس گلومرول، نکروزیس توبولار و ترشحات التهابی در بافت کلیه مشاهده شد. براساس شاخص ارگان (iorg) بیشترین شدت آسیب بافتی در بافت کبد ماهیان تغذیه شده با جیره فاقد نوکلئوتید و در مواجهه با غلظت بالای نانوذرات نقره مشاهده شد. با این وجود، تفاوتی در شدت آسیب بافتی در اندام یکسان بین دو گروه تغذیه شده با نوکلئوتید و بدون نوکلئوتید در مواجهه با یک نوع ماده آلاینده مشاهده نشد (05/0<p). تجمع نقره در بافت آبشش در تمامی تیمارهای آزمایشی بیشتر از بافت عضله بود. میزان غلظت نقره در آبشش ماهیان تغذیه شده با نوکلئوتید نسبت به گروه بدون نوکلئوتید به طور معنی¬داری کمتر بود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که علی¬رغم وجود تفاوت در میزان تجمع نقره حداقل در بافت آبشش دو گروه ماهیان مورد بررسی، میزان آسیب¬های بافتی مشاهده شده بین دو گروه تفاوت محسوسی را نشان نداد. کلمات کلیدی: نانو فن¬آوری، نیترات نقره، جذب اتمی، شاخص ارگان، تجمع

تأثیر نانوذرات و نیترات نقره محلول در آب بر تغییرات آسیب شناسی بافتی و خون شناسی عروس ماهی اصفهانی (petroleuciscus esfahani)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  میثم راکی   سالار درافشان

افزایش تولیدات و محصولات نانو به ناچار منجر به افزایش نانومواد می¬شوند که به طور عمدی یا اتفاقی وارد محیط می¬شوند. محیط¬های آبی که بسیار آسیب¬پذیر هستند محل رسوب و تجمع بسیاری از این نانوذرات هستند. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی اثرات نانوذرات نقره و نیترات نقره بر برخی شاخص¬های خون¬شناسی و بافت¬شناسی عروس¬ماهی اصفهانی (petroleuciscus esfahani) بود. برای این منظور 100 قطعه عروس¬ماهی اصفهانی با میانگین وزنی 26/4±1/3 گرم و طولی 12/5± 0/33سانتی¬متر(mean±se) از محیط طبیعی صید و به آزمایشگاه منتقل گردید. ماهیان در یک طرح کاملاً تصادفی در 5 گروه آزمایشی شامل غلظت¬های µg/l 1 نانوذرات نقره (agnps)، µg/l1 نیترات نقره (agno3) ، µg/l25 نانوذرات نقره و µg/l25 نیترات نقره، هر گروه آزمایش شامل 15 قطعه ماهی و به مدت 10 روز مورد تیمار قرار گرفتند. در پایان آزمایش، خون¬گیری از ساقه دمی ماهیان پس از بیهوشی آن¬ها صورت گرفت و شاخص¬های مرسوم خون-شناسی بررسی شد. بافت کبد و آبشش نیز در پایان روز 10 به منظور مطالعات آسیب¬شناسی بافتی در فرمالین 10% تثبیت شد. به منظور ارزیابی میزان تجمع فلز نقره، پس از آماده¬سازی و هضم نمونه¬های بافت آبشش، کبد، کلیه، عضله و روده مقدار فلز سنگین نقره با استفاده از دستگاه جذب اتمی شعله¬ای تعیین گردید. بیشترین میزان هماتوکریت (3/09±75/47) و هموگلوبین (0/93±15/6)در دوز µg/l25 نیترات¬نقره مشاهده شد که تفاوت معنی¬داری با گروه شاهد داشت(p<0/05) . تعداد گلبول قرمز(rbc) در دوز µg/l25 نانوذرات نقره کاهش معنی¬داری نسبت به گروه شاهد داشت (p<0/05). به جز غلظت متوسط هموگلوبین گلبولی (mchc)، در سایر فاکتورهای ثانویه خون¬شناسی نیز تفاوت معنی¬¬داری با گروه شاهد مشاهده شد (p<0/05). مهمترین تغییرات بافت شناسی ایجاد شده پس از مواجه با نانوذرات نقره و نیترات نقره در آبشش شامل هایپرپلازی، پرخونی، ادم و کوتاه شدن تیغه¬های ثانویه و در کبد پرخونی، نکروز کانونی، پیکنوزیس هسته ای و کاریولیز هسته¬ای بود. علاوه بر این شاخص ارگان برای بافت آبشش و کبد در دوز 25 µg/l نیترات نقره نسبت به سایر گروه¬های آزمایشی تفاوت معنی-داری داشت (p<0/05). بیشترین میزان تجمع نقره در تمام بافت¬ها در دوز µg/l25 نیترات¬نقره مشاهده شد که تفاوت معنی-داری با سایر تیمارها داشت (p<0/05). به طور کلی در عروس¬ماهی اصفهانی بیشترین تجمع نقره در همه گروه¬های آزمایشی در بافت کبد (2/48-15/45) و کمترین مقدار تجمع در بافت عضله (0/19±- 0/47 میکروگرم در گرم) مشاهده شد.

تنوع جمعیتی کپوردندان اصفهان (aphanius isfahanensis)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  سعید پناهی   یزدان کیوانی

تجزیه وتحلیل ویژگی های ریختی برای بررسی وضعیت جمعیت ها ی کپوردندان اصفهان (aphanius isfahanensis) در اکوسیستم آبی استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، تعداد 227 نمونه از 4 ناحیه مختلف حسن آباد، ورزنه، مالواجرد و زرین شهر نمونه برداری شد. برای تشخیص تنوع ریختی از روش ریخت سنجی هندسی استفاده شد. رابطه طول-وزن یک فاکتور اصلی در مطالعات شیلاتی است و در مطالعه حال حاضر b بدست آمده در کل جمعیت ها بیشتر از(b=3) مورد انتظار بود که نشانگر رشد آلومتریک مثبت است. به واسطه دوشکلی جنسیتی در گونه مورد مطالعه، جنس های نر و ماده بطور مجزا با استفاده از آنالیز های چندمتغیره dfa مورد تحلیل قرارگرفتند. به منظور اجرای مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا به روش استات آمونیوم از بافت نرم باله دمی یا قسمتی از بدن انجام گرفت.کیفیت دی.ان.ا استخراج شده به وسیله الکتروفورز ژل 1% و رنگ آمیزی با اتیدیوم بروماید بررسی شد. واکنش pcr با استفاده از شش آغازگر ریزماهواره در دمای الحاق 61 -5/53 انجام شد. محصولات pcr روی ژل اکریلامید 6% الکتروفورز و به روش نیترات نقره رنگ آمیزی شد. در مجموع تمامی آغازگرهای مورد استفاده چندشکلی بالایی نشان دادند. تعداد آلل مشاهده شده در تمامی جایگاه ها در گستره 13-3 عدد محاسبه شد. محدوده هتروزایگوسیتی مورد انتظار در حسن آباد725/0-892/0، ورزنه662/0-905/0، مالواجرد827/0-891/0 و زرین شهر820/0-887/0 بود. نتایج آزمون رتبه بندی ویلکاکسون نشان داد که بین حسن آباد، ورزنه، مالواجرد و زرین شهر تفاوت معنی داری در رابطه با هتروزیگوسیتی مورد انتظار و همچنین هتروزیگوسیتی مشاهده شده وجود ندارد (z-value= –0.892, p-value = 0.373; z-value= –0.447, p-value = 0.655). میزان شاخص درون آمیزی (fis) در حسن آباد، ورزنه، مالواجرد و زرین شهر به ترتیب 234/0، 242/0، 158/0 و 36/0 به دست آمد. تبعیت جایگاه های مورد مطالعه از تعادل هاردی- واینبرگ (p > 0.05) و همچنین استقلال ژنوتیپ ها در بین جایگاه ها (p > 0.05) سبب شد که امکان استفاده از مدل پریچارد در این مطالعه فراهم باشد. با توجه به متنوع بودن ویژگی های محیطی و جدایی جغرافیایی مناطق مورد مطالعه، تنوع پذیری صفات ریخت شناسی این گونه در این مناطق محتمل به نظر می رسد. براساس مشاهدات صورت گرفته در صفات مورد مطالعه، جمعیت های ماهی کپوردندان اصفهان را تا حدودی می توان از یکدیگر تفکیک کرد. در روش ریخت سنجی هندسی با تحلیل متغیر های کانونی و آنالیز توابع جداکننده تفاوت های معنی داری در بین مناطق نمونه برداری وجود دارد که این تفاوت ها می تواند جمعیت های هر یک از این مناطق را به عنوان یک تاکسون جداگانه معرفی کند. براساس دندوگرام structure به دست آمده در این تحقیق می توان عنوان نمود که احتمالاً جمعیت مجزایی از کپوردندان اصفهان در مناطق مورد بررسی وجود دارد. دندوگرام structure جمعیت های مورد بررسی را در دو گروه مجزا طبقه بندی نمود. بر این اساس سه جمعیت حسن آباد، مالواجرد و ورزنه در یک گروه کاملا مشابه قرار گرفته و در گروه دیگر جمعیت زرین شهر قرار گرفته است وجود این جمعیت های متفاوت را می توان به ویژگی ها جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت مناطق مورد بررسی مرتبط دانست.

اثر کلرید کادمیوم محلول در آب بر شاخص های زیستی ماهی نازک (chondrostoma regium)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1393
  مسعود زنگنه   فاظمه پیکان حیرتی

بوم سازگان آبی هر روزه، دریافت کننده حجم وسیعی از آلاینده هایی همچون فلزات سنگین، هیدروکربن ها، آفت کش ها و مواد آلی هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات کلرید کادمیوم بر برخی شاخص های خون شناسی و بافت شناسی ماهی نازک chondrostoma regium است.

جایگاه آرایه شناختی عروس ماهی زاینده رود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده منابع طبیعی 1394
  سید علی رضا علوی   سالار درافشان

این مطالعه به منظور تعیین جایگاه آرایه شناختی عروس ماهی اصفهان با استفاده از داده های ریختی شناسی و مولکولی مربوط به ماهیان صید شده از حوضه ی رودخانه زاینده رود، طراحی شد. در مجموع 30 قطعه ماهی از منطقه ی چشمه دیمه با استفاده از تور پره صید گردید. توالی ژن سیتوکروم bو اندازه گیری های ریختی به منظور تعیین جایگاه آرایه شناختی نمونه ها مورد استفاده قرار گرفت. 25 صفت اندازشی و 7 صفت شمارشی اندازه گیری شد و از آنالیز آزمون t یک نمونه ای جهت مقایسه صفات اندازشی نسبی نمونه ها با هلوتیپ دو جنس alburnus و petroleuciscus استفاده شد.این تجزیه و تحلیل آماری نتایج قابل استنادی را برای تعیین جایگاه آرایه شناختی گونه مورد مطالعه ارائه نکرد. به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج dna به روش فنول کلروفوم از باله دمی ماهی ها انجام گرفت و کیفیت dna روی ژل آگاروز بررسی شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز با استفاده از یک جفت آغازگر ژن سیتوکروم b (bp 1142) در دمای الحاق 60 درجه سانتی-گراد انجام شد. درخت فیلوژنی بر اساس روش maximum likelihood با استفاده از نرم افزار mega5.2ترسیم گردید. دندوگرام رسم شده این گونه را در گروه خواهری با دو گونه ی alburnus filippii و alburnus chalcoides قرار داد.

مقایسه ژنتیکی ماهیان مهاجر پاییزه و بهاره آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) به روش ریز ماهواره (میکروساتلایت)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1387
  آیناز شیرنگی   محمدرضا کلباسی

ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) از نظر تولید مثلی دارای دو فرم مهاجر بهاره و پاییزه می باشد. به دلیل آنکه فعالیت های مرکز بازسازی ذخایر شهید باهنر کلاردشت تنها محدود به تکثیر و رهاسازی انواع پاییزه بوده است، نسبت ماهیان مهاجر پاییزه نسبت به بهاره افزایش یافته است. با توجه به عدم شناخت ساختار و تفاوتهای ژنتیکی احتمالی در ماهیان مذکور در این پژوهش تلاش گردید تا با استفاده از5 جایگاه ریزماهواره، ساختار ژنتیکی این ماهیان مقایسه شود، لذا با جمع آوری 42 نمونه ماهیان پاییزه در سال 1386 و 21 نمونه ماهیان بهاره در سال 1387 تحقیق حاضر انجام شد . نتایج بررسی موید آن است که بیشترین فراوانی اللی در ماهیان مهاجر پاییزه مشاهده شد، متوسط هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار ماهیان مهاجر پاییزه و بهاره به ترتیب، 6108/0، 7719/0 و 4435/0، 5911/0 می باشد. به غیر از جایگاه strutta543inra در ماهیان مهاجر بهاره هر دو گروه دارای انحراف از تعادل هاردی واینبرگ بودند. هم چنین در هر دو گروه به غیر از جایگاه strutta543inra در فرم بهاره، میزان هتروزیگوسیتی مورد انتظار از هتروزیگوسیتی مشاهده شده، بیشتر بوده است، فاصله ژنتیکی بین دو جمعیت 081/0 بود که بیانگر تفاوت ژنتیکی ناچیزی بین جمعیت های مورد مطالعه می باشد. میزان fst به عنوان شاخص جدایی جمعیت ها 025/0 بود که نشان داد اختلاف ژنتیکی دو فرم مهاجر معنی دار است (p<0.01). نتایج نهایی موید آن است که، 5 جایگاه ریزماهواره مورد استفاده تفاوت ژنتیکی اندکی رابین ماهیان مهاجر پاییزه و بهاره نشان داد.