نام پژوهشگر: ابراهیم اناری بزچلویی

بررسی شرح حال و آثار طیب صالح با تکیه بر عناصر داستانی در رمان«موسم الهجره إلی الشمال»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1389
  معصومه مولوی   قاسم مختاری

چکیده بررسی شرح حال و آثار طیب صالح با تکیه بر عناصر داستان در رمان« موسم الهجره إلی الشمال» طیب صالح نویسنده ای است سودانی که بیشتر زندگی اش را در خارج از سودان سپری کرد، وی در مدت زمان کوتاهی توانست از بسیاری از رمان نویسان جهان عرب که سال ها پیش از او شروع به کار ادبی نموده بودند پیشی جوید و جایگاه والایی در ادب عربی به خود اختصاص دهد. برخی از ناقدان برجسته وی را به دلیل مهارت و موهبت یگانه اش در زمینه ی رمان نویسی به عنوان کاندید جانشینی رمان نویس برجسته«نجیب محفوظ»معرفی نموده اند و به او لقب «نخبه داستان سرایی عربی» داده اند. طیب صالح علی رغم دوری و ترک وطن، اصالت عربی-آفریقایی و احساس عمیق و دلبستگی به اماکن و اشخاص ملی و میهنی اش را که سرشار از عادات شریف و متعالی برگرفته از زندگی در شمال سودان می باشد را حفظ نموده و در واقع شمال سودان ماده ای است که برای نمونه های انسانی خویش از آن بهره می جوید و شخصیت های داستانی اش از مردان و زنان و کودکانی است که با آنان بوده و یا به عبارت دیگر از جنس و نژاد خود اویند. رمان «موسم الهجره إلی الشمال» بیش از هر اثر دیگری نام وی را بر سر زبان ها انداخت، وی توانست با این رمان جایگاهی را که سال های سال نجیب محفوظ با رمان های متعدد به خود اختصاص داده بود، تنها با «موسم الهجره إلی الشمال» به خود اختصاص دهد. ترجمه ی این رمان به پنجاه و شش زبان زنده ی دنیا و انتخاب آن به عنوان یکی از صد رمان برتر دنیا گواه اهمیت والای ادبی این اثر است. طیب صالح در این اثر به بررسی مشکلات ارتباط غرب و شرق می پردازد، وی در انجام این رسالت خویش در به تصویر کشیدن دو جامعه ی کاملا متفاوت، در دو برهه ی زمانی مختلف، در قالب روایت از زبان دو راوی از دو نسل مهاجران به غرب، که گاه به صورت تداعی ذهنی است، موفق بوده است. این پژوهش به بررسی شرح حال طیب صالح و بررسی اجمالی آثار برجسته ی وی و نیز کاربرد عناصر داستانی شامل: موضوع، درون مایه، پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، صحنه، فضا، گفت وگو و لحن، در رمان«موسم الهجره إلی الشمال» می پردازد.

تأثیر بلاغی معانی و مفاهیم قرآن بر شعر سه تن از شاعران معاصر عرب (أمل دنقل، محمد عفیفی مطر و صلاح عبدالصبور)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک 1390
  سمیرا فراهانی   ابراهیم اناری بزچلویی

چکیده هنجارگریزی از نظریه های ادبی جدید و از شیوه های آشنایی زدایی است که توسط مکتب فرمالیسم روسی در سال (1917م.) مطرح شد. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با علم بلاغت و آرایه های ادبی به کار رفته در آن دارد. به اعتقاد فرمالیست ها -به ویژه رومان یاکوبسن- سخنگوی زبان، نشانه ای را از روی محور جانشینی انتخاب نموده و با سایر نشانه های زبانی بر روی محور هم نشینی ترکیب می کند و از این طریق پیامی را به مخاطب انتقال می دهد. با توجه به این دیدگاه برخی مباحث علم بیان از جمله استعاره و کنایه، عملکردی مشابه با محور جانشینی دارند و برخی دیگر چون مجاز و تشبیه در بحث محور هم نشینی قابل طرح است. عرب ها پس از آشنایی با اصول و مبانی این نظریه، به دلیل پیوند آن با علم بلاغت که از جمله مباحث مهم و ریشه دار در تاریخچه ادبیات عربی است، تلاش نمودند تا از دریچه هنجارگریزی به متون و آثار ادبی خویش نگاهی نو و تازه بیفکنند و در پاره ای موارد به تطبیق اصول و مبانی آن، با میراث بلاغت عربی و اندیشه های صاحب نظران گذشته ی آن بپردازند. در این میان علاقه فراوان عرب ها به شعر و ادبیات و نیز توجه به جنبه های اعجاز بیانی قرآن کریم و کارکرد آرایه های ادبی در بافت روایی آیات، موجب شد تا شاعران و ادیبان -گذشته و معاصر- پیوسته به متن قرآن و صنایع ادبی به کار رفته در آن توجه نمایند. توجه به قرآن از جنبه های ادبی و زیبایی شناختی، گویای کارکرد هنجارگریزی در قرآن کریم است. حضور آیات و مفاهیم قرآنی در اشعار شاعران معاصر هم پای شاعران گذشته، ظرافت و لطافت خاص خود را داراست. شاعران این دوره با ابتکار و نوآوری، زیبایی آیات را به کلام خود پیوند زده و بر ارزش سخن خویش می افزایند. از جمله این شاعران می توان به محمد عفیفی مطر، أمل دنقل و صلاح عبدالصبور اشاره کرد. این سه شاعر از شاعران برجسته مصری هستند که با تأثیرپذیری از سیر تحولات شعری در غرب و نیز بهره مندی از رمز و اسطوره، قدم به عرصه نوینی در عالم ادبیات نهادند. این شاعران به یاری عناصر ادبی و زیبایی شناسی در سروده های خویش، اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی کشور مصر را منعکس می سازند و از میراث ادبی و دینی گذشته برای هر چه پربارتر نمودن کلام خود بهره می برند. در این رساله خوانش اشعار این شاعران بر مبنای اصول بلاغی صورت می پذیرد و تأثیرپذیری این شاعران از قرآن کریم از دریچه ی علم بلاغت و مباحث علم بیان (هنجارگریزی معنایی) نگریسته و بسامد هریک از هنجارگریزی های معنایی و نیز چگونگی تعامل هر یک از این سه شاعر در برخورد با آیات و مفاهیم قرآنی تبیین می گردد و در پایان با تحلیل آماری و ارائه جدول ها در خصوص هنجارگریزی معنایی قرآن در شعر این سه تن، نحوه ی حضور متن قرآن در شعر آنان و نیز عملکرد هر یک از شاعران در استفاده از آیات الهی ارزیابی می گردد. واژگان کلیدی: هنجارگریزی معنایی قرآن، محمد عفیفی مطر، أمل دنقل، صلاح عبدالصبور.

نقد وبررسی تأثیر ساختار و مضامین شعری محمّد الماغوط بر اندیشه و اشعار أمل دنقل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  داوود قاسمی   محمود شهبازی

چکیده محمد الماغوط و أمل دنقل دو تن از شاعران نوپرداز ادبیات معاصر عربی هستند که با استفاده از شعر و اندیشه ی خود در پی ایجاد تغییر و تحول در جامعه ی معاصر خود بوده اند و در این راه از میراث قدیم شعر و ادبیات خود و تجربه های شعر و ادبیات جهانی بهره جسته اند. هر دو شاعر در بیان آرا و اندیشه های شعری خود از قالب های نو شعری استفاده می کنند؛ قالب شعری الماغوط "قصیده النثر" ( شعر سپید) است و وی هیچ گاه از وزن و قافیه در شعرش استفاده نمی کند. در مقابل دنقل در بیان اندیشه های شعریش بیشتر از شعر آزاد (شعر الحرّ) استفاده می کند و به وجود وزن و قافیه در شعرش پایبندی دارد. مسأله ی قابل اهمیّت این است که سبک و قالب شعری که دو شاعر در بیان اندیشه های خود از آن بهره می برند،به یکباره و اتفاقی به وجود نیامده است و شعر امروز عرب مراحل متعدد و جاده ای پر پیچ و خم را پشت سر گذاشته تا به شکل و قالب امروزی خود رسیده است و در این راه اشخاص و مکتب های ادبی نقشی پر رنگ و تأثیر گذار داشته اند. شعر الماغوط و دنقل در دو سطح ساختاری و محتوایی قابل بحث و بررسی است و دارای مشابهت ها و اشتراکاتی نیز می باشد. به نظر می رسد که در پاره ای موارد دنقل از الماغوط تاثیر پذیری داشته است. ساختار شعر دو شاعر در حیطه های واژگانی، رویکرد به زبان طنز، استفاده ی گسترده از رمز و نماد، بهره جستن از متون قدیم مذهبی، تاریخی و ادبی قابل بررسی است و در این حیطه ها، مشابهت ها و ویژگی هایی مشترک دارد. استفاده از واژگان روزمره و ساده، تکرار ضمیر من، استفاده از اسلوب ندا و استفهام از مهمترین ویژگی های زبانی شعر الماغوط و دنقل است. بهره جستن از زبان طنز برای بیان کژتابی های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ی عربی از دیگر ویژگی های ساختاری مشترک در شعر الماغوط و دنقل می باشد. رویکرد به رمزها و نمادها نیز از جمله ویژگی های مشابه شعر دو شاعر می باشد که دلایل متعددی از جمله تأثیر پذیری آن دو از شعر و ادبیات غربی و خفقان سیاسی، اجتماعی موجود در جامعه در روی آورن آنها به عالم رمزها موثر می باشد. رمزهای دو شاعر بیشتر از عناصر طبیعت، تاریخ و اسطوره های قدیم عرب و جهان و متون دینی و مذهبی گزینش شده است. مسأله ی اقتباس و بهره جستن از متون قدیم مذهبی، ادبی و تاریخی از دیگر ویژگی های مشترک شعر دو شاعر می باشد و این مسأله جلوه و زیبایی خاصی به شعر دو شاعر داده است. واژگان، آیات و داستان های قرآن کریم، حدیث و سخنان بزرگان، شعر و حکمت های قدیم عرب و به خصوص شعر دوره ی جاهلی و عباسی و داستان ها و اسطوره های تاریخ قدیم و جدید از مهم ترین و عمده ترین موارد تشکیل دهنده ی شعر الماغوط و دنقل است. در حیطه ی محتوایی بیشتر درون مایه های شعر الماغوط و دنقل را مسأله ی مقاومت و پایداری تشکیل می دهد. وطن، آزادی، فلسطین و سرکشی و تمرّد از مهمترین درون مایه های شعری دو شاعر است و قسمت عمده ای از شعر آنها را به خود اختصاص داده است و دو شاعر اندیشه های خود را درباره ی این مسائل به گونه های مختلفی بیان می کنند و در این بین می توان مشابهت ها ی فراوانی را در درون مایه و اندیشه های دو شاعر مشاهده کرد و آنچه که در این میان در همه ی موارد نزدیکی و مشابهت دارد، ناسازگاری و تمرّد دو شاعر درباره ی این مسایل است.

تصویر برتر در شعر مقاومت فلسطین با بررسی موردی شعر معین بسیسو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سمیه ماستری فراهانی   ابراهیم اناری بزچلویی

تصویر یکی از رایج ترین اصطلاحات نقد ادبی است که منتقدان بلاغت از دیرباز آن را مطرح نموده و در نقد جدید نیز به گونه ای گسترده تر بدان پرداخته شده است. در حقیقت، تصویر همان تبلور معانی و اندیشه های بلند یک هنرمند ادبی است که در چارچوبی منسجم و نظام مند، طراحی گشته و نمودی عینی از تجربه شعری وی را به نمایش می گذارد. این تصویر، دارای مولفه ها و اجزای سازنده ای چون موسیقی، زبان، اندیشه، عاطفه و خیال است که هر کدام در جایگاه خود منشأ تصاویر جزئی تری هستند که در پیوند با یکدیگر، کلیتی از یک متن ادبی را با کارکردهای متفاوتی چون سیاسی، اجتماعی، تاریخی و ... بازتاب می-دهند. از مهم ترین این عناصر تصویر ساز که در برانگیختن عواطف مخاطب و صحنه سازی های دور از ذهن برای نمایش معانی مجرد، تاثیر فراوانی دارد، عنصر خیال است. علم بیان و گونه های مجازی آن، یکی از مولفه های اصلی این عنصر هستند که نقشی بسزا در بازپرداخت تصاویر ادبی از ورای کارکرد ارجاعی زبان ایفا می کنند. این داده های تصویری، بر اساس یک دسته بندی از منتقد معاصر عرب «کامل حسن البصیر»، به سه نوع «رو در رو»، «جانشین» و «عینی» تقسیم بندی می شوند. ادبیات، عنصری است پویا و زنده که در مقیاس کوچک تر آن، یعنی ادب پایداری، نوعی از ادبیات متعهد وجود دارد که مفاهیم و آموزه های ارزشی را فراتر از مرزهای مکانی و زمانی، در گستره ای انسانی مطرح نموده و در تصویر پردازی این اندیشه ها، بهره شگرفی از ترفندهای هنری خیال انگیز چون سازه های بیانی علم بلاغت جهت برانگیختن مخاطب و همراهی و همدلی وی می برد. معین بسیسو یکی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین است که مبارزه و پایداری، پیوندی ناگسستنی با شعر و ادب وی داشته و از رهگذر گرایش به رمز و اسطوره های نمادین، حضور عناصر خیال، به ویژه این نمودهای بیانی را در تصویر پردازی های شعری خود و بازتاب پیام محوری مقاومت به گونه ای برجسته تقویت نموده است. رساله حاضر بر آن است تا با بر اساس تصاویر بیانی ذکر شده، به استخراج نمونه هایی از این انواع تصویری در شعر معین بسیسو پرداخته و از این رهگذر، تبیین نماید که در بافت شعری وی، محور جانشینی تصاویر ادبی، بسامد بالایی را در خلق صحنه های مرتبط با مقاومت به خود اختصاص داده است و در میان قطب-های این محور نیز عنصر کنایه از موصوف با ساختاری رمزآلود، در جایگاه نخست قرار می گیرد که به عنوان تصویر برتر، بارزترین و چشمگیرترین نقش را در تصویر پردازی های شعری این شاعر برجسته و بازتاب پیام مقاومت ایفا نموده است.

بررسی تطبیقی سبک زنانه در اشعار پروین اعتصامی و نازک الملائکه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  معصومه درخشان   قاسم مختاری

سبک زنانه به عنوان یکی از زیرشاخه های سبک شناسی، ساختار زبان زنان و عوامل موثر بر آن را مورد بررسی قرار می دهد؛ طوری که از یک طرف شعر آ ن ها با شعر مردان تفاوت های زبانی و محتوایی دارد و از طرف دیگر در گستر? شعر شاعران زن نیز یک دست دیده نمی شود. پژوهش حاضر با فرض بر این اصل که بین متغیرهای اجتماعی جنس و ویژگی های زبانی گروه های آن، ارتباطی مستقیم و قاعده مند وجود دارد؛ از یک جهت سعی دارد تا با تکیه بر گرایش های عام حاکم بر رفتارهای کلامی گروه زنان، ثابت نماید که پروین اعتصامی و نازک الملائکه در بیشتر مختصات زبانی از جمله: استفاده از صورت ها و اقلام واژگانی، کاربرد ساخت ها و الگوهای زبانی، انتخاب موضوع و همچنین ویژگی های کاربردی و فرازبانی، کاملاً موافق با روحیات و خلق و خوی زنانه عمل کرده اند