نام پژوهشگر: سرالله گالشی
رقیه السادات حسینی سرالله گالشی
به منظور ارزیابی اثرات کود نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه در ارقام گندم آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گرگان در سال زراعی 1387- 1386 انجام گرفت. سطوح کود نیتروژن به فرم اوره (0، 90، 180 و 270 کیلوگرم در هکتار) و ارقام (تجن، فلات و n81-18) در قالب طرح فاکتوریل با بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. پارامتر های اندازه گیری شده شامل عملکرد دانه، اجزای عملکرد، ضریب خاموشی، کارایی مصرف نور، کارایی مصرف نیتروژن، کارایی جذب نیتروژن، کارایی بهروری نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن و درصد پروتئین دانه بود. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه مربوط به رقم n81-18 در سطح نیتروژن 180 کیلوگرم در هکتار (8/9595 کیلوگرم در هکتار) و کمترین عملکرد دانه مربوط به رقم فلات ( 3129/33 کیلوگرم در هکتار) در تیمار بدون کود نیتروژن بود. تمام ارقام در برخی صفات مورد مطالعه از جمله تعداد پنجه بارور، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در تمام سطوح کودی نسبت به شاهد افزایش نشان دادند. در بین ارقام مختلف، رقم جدید n81-18به دلیل داشتن بیشترین پنجه بارور، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت در سطوح کودی مختلف نسبت به ارقام دیگر برتری داشت. میزان ضریب خاموشی تحت تاثیر کود نیتروژن و رقم قرار نگرفت اما کود نیتروژن و رقم بر میزان کارایی مصرف نور تاثیر گذار بود، بدین ترتیب که بالاترین میزان کارایی مصرف نور مربوط به رقم n81-18در سطح کودی 90 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. بهترین شاخص های نیتروژن در شرایط شاهد مشاهده شد، رقم n81-18 دارای بالاترین کارایی مصرف نیتروژن، کارایی بهروری نیتروژن و شاخص برداشت نیتروژن و پائین ترین کارایی جذب نیتروژن بود. همچنین ثابت شده است که دو جزء کارایی مصرف نیتروژن(کارایی جذب نیتروژن و کارایی بهروری نیتروژن)دارای مشارکت یکسان نمی باشند. در این مورد به نظر می رسد که مشارکت کارایی بهروری نیتروژن بیشتر از کارایی جذب نیتروژن برای تمام ارقام بود. بنابراین پیشنهاد می گردد برای تعیین بهترین سطح کودی علاوه بر عملکرد، شاخص های کارایی مصرف نیتروژن، کارایی مصرف نور، ضریب خاموشی نور نیز در نظر گرفته شود. واژه های کلیدی: گندم، عملکرد، نیتروژن، کارایی مصرف نور و کارایی مصرف نیتروژن.
سهیلا حسن آبادی سرالله گالشی
بررسی نسبت بین پارامترهای مختلف و نیز رابطه آنها با عملکرد دانه در گیاهان زراعی و نقش این روابط در تعیین عملکرد، تشخیص محدودیتها جهت دستیابی به حداکثر عملکرد در گیاه جهت تولید ایدهآل مورد نیاز میباشد و میتواند اطلاعات مفیدی به محققان بدهد. به منظور بررسی تاثیر چند صفت فیزیومورفولوژیک روی عملکرد ده ژنوتیپ گندم شامل سایونز، گاسکوژن، شهریار، مهدوی، الوند، توس، c82-6، c82-12، c83-7 و c83-8 (معرفی شده توسط مرکز تحقیقات خراسان) در مزرعه آزمایشی در قوچان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 87-1386 ارزیابی شدند. نتایج نشان دادند که عملکرد ژنوتیپها اختلاف معنیداری با یکدیگر داشتند. سایونز دارای بیشترین عملکرد (8/5247 کیلوگرم در هکتار) و توس کمترین عملکرد (3257 کیلوگرم در هکتار) را داشت. از میان شاخص های رشدی شاخص سطح برگ و دوام سطح برگ همبستگی بالایی با ماده خشک تجمعی و عملکرد داشت. ماده خشک تجمعی نیز با عملکرد دانه همبستگی بالایی دارد و این نشان دهنده اهمیت مواد تجمع یافته قبل از گلدهی در پر شدن دانه است. سرعت رشد محصول نیز تاثیر معنی داری بر افزایش عملکرد داشت، اما بین سرعت جذب خالص و عملکرد دانه همبستگی وجود نداشت. در بین اجزای عملکرد نیز تعداد دانه در متر مربع و تعداد سنبله در متر مربع نقش اصلی را در افزایش عملکرد ایفا می کنند. انتقال مجدد نیز تاثیری در افزایش عملکرد نداشت.
علی راحمی کاریزکی سرالله گالشی
به منظور مطالعه ی تغییرات خصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک ارقام مختلف گندم و اثرات این تغییرات بر بهبود و پتانسیل عملکرد، آزمایشی در سال های زراعی 87-86 و 88-87 در مرکز تحقیقات کشاورزی استان گلستان واقع در گرگان انجام شد. در این آزمایش 16 رقم گندم که در طی سال های 1347 تا 1385 آزاد شده اند در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار آزمایش شدند. نتایج تحقیقات نشان داد که در طی سال ها فعالیت های اصلاحی در جهت بهبود عملکرد گندم صفاتی از قبیل مراحل فنولوژیک (زودرس یا دیررس کردن ارقام)، تعداد گره، تعداد پنجه در بوته، تعداد دانه در سنبلچه، کارایی جذب نیتروژن، شاخص برداشت نیتروژن، کارایی مصرف نور، وزن دانه، سرعت رشد دانه در واحد دانه، دوره پر شدن دانه، انتقال مجدد ماده ی خشک و نیتروژن، سهم انتقال مجدد ماده ی خشک و نیتروژن در عملکرد، تغییراتی صورت نگرفته است، اما سایر صفات دستخوش تغییراتی شده اند. از نظر شاخص سطح برگ، تجمع ماده ی خشک و سرعت رشد محصول دو رقم گلستان و آرتا (به ترتیب نماینده ی گروه دوم و سوم) نسبت به رقم اینیا (نماینده ی گروه اول) دارای الگوی مشابه و برتری بودند. صفاتی از قبیل kpar، کارایی مصرف نیتروژن، کارایی بهره وری، سرعت رشد دانه در واحد سطح به ترتیب معادل 39/0، 28/0، 31/0 و 7/0 درصد به ازای هر سال آزاد سازی، افزایش یافته اند. همچنین غلظت پروتئین دانه معادل 05/0 درصد به ازای هر سال آزادسازی کاهش یافته است. تعداد دانه در سنبله و تعداد دانه در واحد سطح در طی 38 سال آزادسازی به ترتیب معادل 87/28 و 74/24 درصد افزایش یافته است، یعنی به ازای هر سال به ترتیب معادل 78/0 و 80/0 درصد بهبود مشاهده شد. مهم ترین دلیل افزایش تعداد دانه در مترمربع، افزایش تعداد دانه در سنبله بود. در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به ترتیب معادل 83/24، 16/16 و 18/8 درصد افزایش حاصل شده است. به عبارتی به ازای هر سال در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت به ترتیب 67/0، 44/0 و 22/0 درصد بهبود حاصل شده است. همچنین ارتفاع بوته معادل 27/0 کاهش و طول سنبله 25/0 درصد، به ازای هر سال افزایش یافته است. به طور کلی بیشتر از 89 درصد تغییرات عملکرد دانه توسط متغیرهایی مانند شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در سنبله توجیه شد.
نیلوفر سلامتی سرالله گالشی
غرقابی یکی از مشکلات کشت پنبه در مناطق پرباران می باشد به طوری که با وقوع بارندگی دراوایل فصل بهار در مزارع فاقد زهکش مناسب، غرقابی ایجاد می گردد. همچنین با وقوع بارش دمای خاک و محیط نیز کاهش می یابد که این عمل اثرات نامطلوبی بر قدرت بذر و رشد پنبه می گذارد. به منظور بررسی اثرات طول دوره غرقابی و دما بر قدرت بذر و رشد پنبه دو آزمایش جداگانه درآزمایشگاه و گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل طول دوره غرقابی ( 0، 48،24 و 96 ساعت)و دما ( 16 ،20 و 25 درجه سانتی گراد) بودند. نتایج بخش آزمایشگاهی نشان داد که اثر طول دوره غرقابی و دما بر مولفه های جوانه زنی و رشد گیاهچه معنی دار بود به طوری که با افزایش طول دوره غرقابی از 0 به 96 ساعت و کاهش دما از 25 به 16درجه سانتی گراد از سرعت جوانه زنی، وزن خشک گیاهچه و درصد گیاهچه نرمال در پنبه کاسته گردید اما اثر متقابل طول دوره غرقابی و دما بر درصد جوانه زنی معنی دار نبود. نتایج بخش گلخانه نیزنشان داد که سطح برگ?ارتفاع و وزن خشک بوته? کلروفیل و نسبت فلورسانس متغیر به فلورسانس حداکثر? با افزایش طول دوره غرقابی و کاهش دما کاهش یافتند گرچه اثرمتقابل طول دوره غرقابی ودما تنها بر سطح برگ? ارتفاع و وزن خشک بوته معنی دار بود. نتایج نشان داد که آنزیم های الکل ? دهیدروژناز و فروکتوز 1و 6 بیس فسفات آلدولاز تحت تاثیر طول دوره غرقابی و دما قرار گرفتند اما اثر متقابل طول دوره غرقابی و دما تنها بر فعالیت آنزیم فروکتوز 1و 6 بیس فسفات آلدولاز معنی دار بود. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین همه فاکتورها در بخش گلخانه به غیر از فعالیت آنزیم ها مشاهده شد. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که در شرایط غرقابی، با کاهش دما جوانه زنی و رشد پنبه نیز کاهش می یابد. همچنین با توجه به اینکه فعالیت آنزیم های الکل دهیدروژناز و فروکتوز 1و 6 بیس فسفات آلدولاز در شرایط غرقابی روند افزایشی را نشان می دهد می توان از این دو آنزیم به عنوان مارکر و نشانگر مناسب جهت تعیین ارقام وژنوتیپ های مقاوم به غرقابی استفاده نمود. واژه های کلیدی: غرقابی، دما، قدرت بذر و رشد پنبه، آنزیم های گلیکولیتیک- تخمیری
مریم طهماسبی سرالله گالشی
تنش غرقابی یکی از عوامل موثر بر روی تولید گندم میباشد. در مرحله جوانهزنی و سبز شدن حساسیت به کمبود اکسیژن شدید تر است. جوانهزنی، رشد گیاهچه و رشد رویشی تحت تأثیر عوامل محیطی بویژه دما و رطوبت خاک قرار میگیرد. شدت اثرات غرقابی بر روی رشد و تولید فرآوردههای فتوسنتزی به گونهی گیاه، حتی ارقام زراعی در یک گونه، مرحله تکوین گیاه، ویژگی خاک (مانند ph و میزان مواد آلی) به ویژه به دمای خاک بستگی داشت. این تحقیق به منظور بررسی اثرات تنش غرقابی در دماهای متفاوت بر قدرت بذر و رشد رویشی گندم در قالب تجزیه مرکب با طرح پایه کاملاً تصادفی در 4 سطح غرقاب (0، 24، 48 و 96 ساعت) و 3 سطح دما (5، 10 و 20 درجه سانتیگراد) با 4 تکرار انجام شد. در بخش آزمایشگاهی بذرهای گندم (triticum aestivum l.) رقم 8019n تحت تاثیر تیمار غرقابی و دما قرار گرفتند. نتایج نشان داد که، حداکثر، سرعت و درصد جوانهزنی به طور معنیداری با افزایش غرقاب در هر سه دما کاهش یافت، ولی سرعت رشد گیاهچه تنها با افزایش طول دوره غرقاب کاهش معنیداری نشان داد. در بخش گلخانهای در مرحله رویشی (4 تا 5 برگی) گیاهان تحت تأثیر غرقاب در دماهای مختلف قرار گرفتند. نتایج نشان داد که، اثر دما بر تعداد برگ، ارتفاع بوته، کلروفیل و نسبت fv/fm معنیدار نبود، ولی بر سطح برگ و وزن خشک گیاهچه اثر معنیداری داشت. طول دوره غرقابی بر تعداد برگ، سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن خشک گیاهچه، کلروفیل و نسبت fv/fm اثر معنیداری داشت. اثر متقابل طول دوره غرقابی و دما، بر تعداد برگ، سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن خشک گیاهچه و کلروفیل اثر معنیداری داشت. به طوریکه بیشترین تعداد برگ، سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن خشک گیاهچه و کلروفیل در تیمار شاهد (0 ساعت غرقاب) در دمای 20 درجه سانتیگراد و کمترین آنها در تیمار 96 ساعت غرقاب در دمای 20 درجه سانتیگراد مشاهده شد. همچنین اثر دما، طول دوره غرقابی و اثر متقابل دما در طول دوره غرقابی بر فعالیت آنزیمها الکل دهیدروژناز و فروکتوز 1و6 بیس فسفات آلدولاز در سطح 1 درصد معنیدار بود. با افزایش طول دوره غرقاب فعالیت آنزیمها الکل دهیدروژناز و فروکتوز 1و6 بیس فسفات آلدولاز در دماهای 5 و 10 درجه سانتیگراد افزایش یافت. در دمای 20 درجه سانتیگراد با افزایش طول دوره غرقاب تا 48 ساعت فعالیت هر دو آنزیم افزایش ولی با افزایش طول دوره غرقاب تا 96 ساعت فعالیت هر دو آنزیم کاهش معنیداری یافت. که این کاهش میتواند به دلیل تخریب فتوسیستم ii باشد.
فاطمه رسولی سرالله گالشی
این پژوهش به منظور بررسی اثر تنش غرقابی برخصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا (brassica napus l.) رقم هایولا 401 به صورت گلدانی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل، در سه تکرار در سال 1390-1389 انجام شد. فاکتور های آزمایش شامل مراحل رشدی (گیاهچه ای، ساقه رفتن، گلدهی و پر شدن دانه) و مدت اعمال تنش غرقابی (0، 3، 6 و 9 روز) بود. پارامتر های فیزیولوژیکی از جمله فعالیت آنزیم الکل دهیدروژناز، پراکسیداز، کاتالاز، پراکسیداسیون لیپید، هدایت الکتریکی، fv/fm، کلروفیل، همچنین عملکرد و اجزای عملکرد نیز اندازه گیری شد. حداکثر فعالیت آنزیم الکل دهیدروژناز در مرحله ی گیاهچه ای و تیمار 6 روز غرقاب و حداقل آن در مرحله ی گلدهی و تیمار 0 روز غرقاب مشاهده گردید. بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز در مرحله ی گیاهچه ای و تیمار 3 روز غرقاب و کمترین آن در مرحله ی گلدهی و تیمار 9 روز غرقاب بود. حداکثر پراکسیداسیون لیپید و هدایت الکتریکی در 9 روز غرقاب چهار مرحله ی رشدی بود. تنش غرقاب کاهش fv/fm و به دنبال آن کاهش فتوسنتز را در پی داشت که به بازدارندگی نوری فتوسیستم دو، شکستن، تخریب و کاهش میزان کلروفیل مرتبط بود.این کاهش در تیمار 9 روز غرقاب چهار مرحله-ی رشدی بیشتر بود. بنابراین با طولانی شدن مدت غرقاب ظرفیت پالایندگی آنزیم های آنتی-اکسیدانی کاهش، پراکسیداسیون لیپید، شکستن کلروفیل و نشت پذیری الکترولیتی غشاء افزایش یافت. حداکثر عملکرد دانه در تیمار شاهد و حداقل آن در مرحله ی گلدهی و تیمار 9 روز غرقاب مشاهده شد. عملکرد دانه با تعداد کل خورجین 85/0=r، تعداد دانه در خورجین 92/0=r، وزن هزار دانه 74/0=r و عملکرد بیولوژیک 96/0=r همبستگی بالایی نشان داد. بیشترین همبستگی بین عملکرد دانه با عملکرد بیولوژیک برقرار بود، که گواهی بر نقش موثر عملکرد بیولوژیک بر کاهش عملکرد دانه کلزا بود.
محمد صالح روان سرالله گالشی
به منظور مطالعه روند پر شدن دانه، عملکرد و اجزای عملکرد دانه در گندم تحت تاثیر ژنوتیپ و تاریخ کاشت در شرایط محیطی گنبد آزمایشی در سال زراعی 90-89 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد در شرایط دیم انجام شد.این آزمایش با پنج ژنوتیپ ( کوهدشت، لاین 17، زاگرس، مروارید و n-80-19 ) و چهار تاریخ کاشت (26 آذر، 13 دی، 30 دی و 17 بهمن) به صورت فاکتوریل بر مبنای بلوک های کامل تصادفی انجام شد. صفات تعداد پنجه در بوته، تعداد گره در ساقه، طول سنبله، تعداد روز تا(پنجه روی، ساقه روی، گرده افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک)، حداقل زمان رسیدن به 50% حداکثر وزن دانه، طول دوره ی موثر پر شدن دانه، شاخص های رشد، انتقال مجدد مواد فتوسنتزی و سهم انتقال مجدد مواد در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه و اجزای عملکرد دانه ( به غیر از وزن دانه) با تاخیر در کاشت کاهش یافتند، اما صفات سرعت پر شدن دانه و شاخص برداشت افزایش یافتند.بیش ترین شاخص سطح برگ (4/98) و سرعت رشد محصول (29/64 گرم بر متر مربع در روز) متعلق به لاین 17 بود که در تاریخ کاشت 26 آذر به دست آمد. بیش ترین سرعت پر شدن دانه متعلق به کوهدشت (1/73 میلی گرم دانه در روز) و کم ترین دوره ی موثر پر شدن دانه (22/75 روز) نیز مربوط به لاین 17 در تاریخ کاشت 17 بهمن بود. بیش ترین و کم ترین عملکرد دانه به ترتیب 480/93 و 337/6 گرم در مترمربع، متعلق به اولین و آخرین تاریخ کاشت بود به طوری که به ازای هر روز تاخیر در کاشت عملکرد دانه 2/81 گرم در مترمربع، معدل 0/58 درصد، کاهش یافت.
ایمان عمارلو کامبیز مشایخی
امروزه در تغذیه گیاهی به منظور بهینه سازی در مصرف کودهای شیمیایی و کاهش خطرات زیست محیطی ناشی از کودها از روش محلول پاشی استفاده می شود. با محلول پاشی گیاهان عناصر به سرعت به گیاه منتقل شده و در اختیار شاخه، برگ و یا میوه قرار می گیرند. در این پژوهش اثرات محلول پاشی عناصر اسیدسیتریک، اتانول و متانول روی خصوصیات کمی و کیفی بوته های گوجه-فرنگی رقم سوپرآ در مزرعه کشت و صنعت دلند مورد مطالعه قرار گرفت. بدین جهت آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار در چهار تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل اسیدسیتریک (در غلظت های 500، 1000 و 1500 پی پی ام)؛ اتانول (در غلظت های 5، 15 و30 درصد)؛ متانول (در غلظت های 5، 15 و 30 درصد) و تیمار شاهد بودند که به صورت محلول-پاشی یک هفته پس از استقرار گیاه و به فواصل 14 روز یک بار انجام شد. متغیرهای اندازه گیری شده شامل صفات ظاهری (ارتفاع بوته، ضخامت ساقه، تعداد برگچه، تعداد گل در خوشه و تعداد خوشه گل روی بوته)، خصوصیات اجزاء عملکرد (تعداد میوه قرمز در بوته، وزن میوه، طول و قطر میوه، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک ساقه و میزان سفتی میوه) و صفات بیوشیمیایی (درصد بریکس، اسیدیته قابل تیتراسیون، ویتامین c، قند کل، لیکوپن، کلروفیل، کارتنوئید و آنتوسیانین) بود. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که در بین تمامی صفات مورد بررسی به غیر از ضخامت ساقه، تعداد برگچه، وزن تر و خشک ریشه، ویتامین c، کلروفیل b، کارتنوئید و آنتوسیانین که پاسخ معنی داری به تیمارهای اعمال شده نداشتند سایر صفات به طور معنی داری تحت تأثیر یک یا چند مورد از تیمارهای اعمال شده قرار گرفتند. تیمارهای اسیدسیتریک 500، 1000 و 1500 پی پی ام به ترتیب باعث افزایش میزان قند کل، اسیدیته قابل تیتراسیون و درصد بریکس گردیدند. تعداد خوشه گل روی بوته و طول و قطر میوه به طور معنی داری در اثر کاربرد اتانول 30 درصد افزایش پیدا کرد. تیمارهای متانول 15 و 30 درصد با اختلاف معنی داری در سطح یک درصد باعث افزایش تعداد میوه قرمز در بوته، لیکوپن، کلروفیل a و کل نسبت به شاهد شدند. همچنین متانول 30 درصد باعث افزایش ارتفاع بوته، وزن میوه و میزان سفتی میوه گردید. با توجه به نتایج تحقیق، استفاده از این عناصر می تواند در افزایش طول عمر پس از برداشت و عملیات انبارداری میوه ها موثر باشد. همچنین افزایش میزان قند و بریکس جهت استحصال در صنایع تبدیلی و نهایتاً مقاومت به حمل و نقل به بازارهای دوردست مورد استفاده قرار گیرد.
الهام شیروی فرشید قادری فر
این پژوهش به منظور بررسی اثر تنش شوری بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه دارویی سیاه دانه (.nigella sativa l) به صورت گلدانی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با آرایش فاکتوریل، در چهار تکرار در سال 1391-1390 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل زمان اعمال تنش (هشت برگی و شروع گلدهی) و غلظت های شوری (0، 25، 50 و75 میلی مولار) بود. پارامترهای فیزیولوژیکی از جمله فعالیت آنزیم پراکسیداز، کاتالاز، پروتیین، fv/fm، کلروفیل، پتاسیم، سدیم، نسبت پتاسیم به سدیم، همچنین عملکرد و اجزای عملکرد نیز اندازه گیری شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز به-ترتیب در تیمار 25 و 50 میلی مولار مرحله ی اعمال تنش هشت برگی و کمترین میزان در تیمار 75 میلی مولار مرحله ی اعمال تنش شروع گلدهی بود. بیشترین میزان سدیم در مرحله ی اعمال تنش شروع گلدهی (تیمار75 میلی مولار) مشاهده گردید. بیشترین میزان پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم در تیمار صفر میلی مولار شوری (شاهد) هر مرحله ی رشدی مشاهده گردید. تنش شوری سبب کاهش fv/fm شد و به دنبال آن کاهش فتوسنتز را در پی داشت که به بازدارندگی نوری فتوسیستم ii، تخریب و کاهش میزان کلروفیل مرتبط بود .با افزایش غلظت شوری ظرفیت پالایندگی آنزیم های آنتی اکسیدانی کاهش و شکستن کلروفیل افزایش یافت. حداکثر عملکرد دانه در تیمار شاهد و حداقل آن در مرحله ی اعمال تنش شروع گلدهی و تیمار 75 میلی مولار مشاهده شد. عملکرد دانه با تعداد کل فولیکول 90/0=r، تعداد دانه در فولیکول 84/0=r، وزن هزار دانه 91/0=r و عملکرد بیولوژیک 85/0=r همبستگی بالایی نشان داد. بیشترین همبستگی بین عملکرد دانه با وزن هزار دانه وجود داشت، که گواهی بر نقش موثر وزن هزار دانه بر کاهش عملکرد دانه گیاه سیاه دانه بود.
محبوبه شهبازی میان گسکری ابراهیم زینلی
بهبود کارایی استفاده از نیتروژن، یکی از مهم ترین راهبردهای مدیریتی برای بهبود عملکرد، کاهش هزینه¬های تولید و حفظ کیفیت محیط است. به منظور بررسی اثرات مقدار نیتروژن کودی بر رشد، عملکرد و کارایی استفاده از نیتروژن (nue) در دو رقم برنج (oryza sativa l.) هاشمی و سپیدورد، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 92-1391 در مزرعه پژوهشی موسسه تحقیقات برنج کشور در رشت انجام شد. مقدار نیتروژن کودی شامل مقادیر 0، 40، 80، 120 و 160 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که اثر نوع رقم و مقدار نیتروژن کودی بر شاخص سطح برگ، ارتفاع بوته، تجمع ماده خشک، اجزای عملکرد و عملکرد دانه، nueو غلظت نیتروژن معنی¬دار بود. اثرات متقابل بین نوع رقم و مقدار کود بر صفات سطح برگ (فقط در مرحله ساقه رفتن)، ارتقاع بوته، تعداد پنجه¬بارور، وزن دانه، غلظت نیتروژن معنی دار نبود. با افزایش مقدار نیتروژن کودی کلیه صفات به استثنای شاخص برداشت و nue افزایش یافتند. نتایج این آزمایش نشان داد که برای دستیابی به حداکثر عملکرد در رقم بومی هاشمی مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن کودی در هکتار کافی بوده است ولی دستیابی به حداکثر عملکرد در رقم پر¬محصول سپیدرود مستلزم مصرف نیتروژن کودی به مقداری بیش از 160 کیلوگرم در هکتار می باشد. حداکثر کارایی نیتروژن در مقادیر کمتر نیتروژن کودی حاصل شد. anue دانه در مقادیر 40، 80، 120 و 160 کیلوگرم در هکتار به ترتیب 049/32، 49/30، 32/26 و 098/22 کیلوگرم دانه بر کیلوگرم نیتروژن بود. کارایی فیزیولوژیکی استفاده از نیتروژن برای تولید کل بیوماس (pnue total) از 905/39 کیلوگرم در کیلوگرم در تیمار 40 کیلوگرم در هکتار به 86/31 کیلوگرم در کیلوگرم در تیمار 160 کیلوگرم در هکتار کاهش یافت. کارایی زراعی- فیزیولوژیک استفاده از نیتروژن از 28/17 کیلوگرم در کیلوگرم در تیمار 40 کیلوگرم به 81/10 کیلوگرم در کیلوگرم در تیمار 160 کیلوگرم در هکتار رسید. همچنین کارایی بازیافت نیتروژن و بهروری نیتروژن با افزایش مقدار نیتروژن کودی کاهش می¬یابد.
مینا یوسفی داز سرالله گالشی
از آنجائیکه دوام سطح برگ و فعالیت فتوسنتزی برگ با وضعیت نیتروژنی آن در ارتباط است، تعیین اهمیت نقش نیتروژن در دوام سطح برگ حائز اهمیت میباشد. آزمایشی در دو سال زراعی (1391-1390) و (1392-1391) با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بر روی رقم مروارید گندم اجرا شد. تیمارهای آزمایش در سال اول شامل چهار مقدار کودی 0، 100، 175 و250 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و در سال دوم 0، 60، 120 و180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و چهار مرحله تقسیط کود شامل مراحل کاشت، پنجه زنی، ساقه دهی و آبستنی بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که اثر تیمارهای مختلف کودی بر دوام سطح برگ از کاشت تا گردهافشانی، دوام سطح برگ از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک و دوام سطح برگ از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بود. رابطه بین دوام سطح برگ با مقدار نیتروژن کودی در هر سه مرحله از یک معادله دوتکهای تبعیت کرد که در هر سه مرحله به ترتیب با افزایش نیتروژن کودی تا 5/129، 5/155 و 0/135 کیلوگرم در هکتار، دوام سطح برگ به ترتیب تا 8/189، 4/73 و 8/261 مترمربع در مترمربع افزایش یافت و بعد از آن افزایش میزان کود در افزایش دوام سطح برگ موثر نبود. عملکرد دانه با دوام سطح برگ در هر سه مرحله همبستگی مثبت و معنیداری داشت. رابطه دوام سطح برگ در هر سه مرحله در مقابل مقدار کود، در تیمارهای مختلف تقسیط نیتروژن کودی از یک مدل دوتکهای تبعیت کرد که بر اساس این مدل، میتوان تیمارهای c و d را به عنوان بهترین تیمارها برای ایجاد بهترین دوام سطح برگ در هر سه مرحله انتخاب کرد. در تیمارهای c و d نیتروژن کودی به صورت تقسیط در سه مرحله شامل کاشت، پنجهزنی و ساقهرفتن مصرف گردید با این تفاوت که در تیمار c مقدار نیتروژن کودی در هر سه مرحله با هم برابر ولی در تیمار d مقدار نیتروژن کودی در هر سه مرحله با هم متفاوت بود. به طور کلی افزایش دوام سطح برگ از کاشت تا گردهافشانی، از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک و از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژی، باعث افزایش عملکرد دانه شد، ولی برای تولید عملکرد بالاتر دوام سطح برگ از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک از اهمیت بیشتری برخوردار بود.
یونس محمدنژاد سرالله گالشی
به منظور بررسی و مقایسه روابط آبی، رشدی و برخی روابط یونی در ارقام گندم متحمل به شوری و شرایط دیم، آزمایشی در دو سال 91 -1390 و 92 -1391 انجام شد. سال اول در شرایط مزرعه و با هدف انتخاب ارقام متحمل بود که به این منظور 9 ژنوتیپ گندم با شرایط آبی در سه محیط بدون شوری، شوری شدید (19 دسی زیمنس بر متر) و شوری متوسط (9 دسی زیمنس بر متر) و 8 ژنوتیپ گندم در دو محیط با شرایط آبی و دیم، جمعاً در 5 مکان به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مرحله اجرا درآمد. بعد از برداشت، عملکرد و اجزای عملکرد اندازه گیری و شدت تنش و شاخص های انتخاب شامل شاخص حساسیت به تنش (ssi)، شاخص تحمل (tol)، میانگین محصول دهی (mp)، میانگین هندسی محصول دهی (gmp) و تحمل به تنش (sti) محاسبه شدند. به منظور شناخت بهتر روابط بین ژنوتیپ ها تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه کلاستر انجام و بای پلات آن بر اساس مولفه اول و دوم و کلاستربندی ژنوتیپ ها تهیه گردید. ژنوتیپ 20-87-n برای شوری متوسط و کریم برای شرایط دیم، مناسب بودند که برای سال دوم انتخاب شدند. سال دوم در شرایط گلدانی جهت مقایسه فیزیولوژیکی ژنوتیپ های انتخاب شده از سال اول بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل با دو رژیم رطوبتی (5 و 75 درصد تخلیه از رطوبت قابل استفاده خاک)، چهار سطح شوری (5/4، 5/6 و 8 دسی زیمنس بر متر و بدون شوری به عنوان شاهد) و دو رقم (20-87-n و کریم) در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد ژنوتیپ 20-87-n در تیمار خشک تر، یعنی 75 درصد تخلیه از رطوبت قابل استفاده خاک، عملکردی برابر با رقم کریم دارد. در شرایط مرطوب تر، یعنی 5 درصد تخلیه از رطوبت قابل استفاده خاک، عملکرد ژنوتیپ 20-87-n نسبت به رقم کریم به واسطه تعداد پنجه در بوته، تعداد سنبله در بوته و تعداد سنبلچه در سنبله بیشتر، بالاتر بود. رقم کریم در شرایط خشک تر کارایی مصرف آب دانه بالاتری نسبت به شرایط مرطوب داشت، اما ژنوتیپ 20-87-n برعکس آن بود و در شرایط مرطوب کارایی مصرف آب بالاتری نسبت به شرایط خشک از خود نشان داد. غلظت سدیم در ساقه حدود دو برابر برگ (به ترتیب 58/0 و 32/0 درصد) بود که با افزایش هر واحد در میزان شوری خاک تا 8 دسی زیمنس بر متر تقریبا 068/0 و 025/0 درصد به ترتیب بر غلظت سدیم در برگ و ساقه افزوده گردید. از نظر نسبت na+/k+ ساقه و برگ اختلافی بین دو ژنوتیپ مشاهده نشد، اما با افزایش در شوری خاک این نسبت برای ساقه و برگ کاهش یافت.
مهسا مظلوم سرالله گالشی
به منظور بررسی اثر دوره غرقابی و مقادیر مختلف فسفر و پتاسیم بر تثبیت زیستی نیتروژن در مرحله رویشی (v4) گیاه سویا رقم دی¬پی¬ایکس (کتول) آزمایشی به¬صورت گلدانی در سال 1392 در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل با سه تکرار انجام شد. فاکتورها شامل: 1) تلقیح با باکتری (brad¬yrhizobium japonicum) و عدم تلقیح با باکتری، 2) ترکیب مقادیر مختلف فسفر و پتاسیم (سطح اول: بدون مصرف کود، سطح دوم: 200 میلی¬گرم فسفر و 150 میلی¬گرم پتاسیم در گلدان، سطح سوم: 300 میلی¬گرم فسفر و 300 میلی-گرم پتاسیم در گلدان) و 3) طول دوره¬های غرقابی (0، 5، 10، 15روز) بود. نتایج نشان داد میزان فعالیت پراکسیداز با اعمال تنش غرقابی ابتدا به مدت 5 و10 روز غرقاب افزایش و در تیمار 15 روز غرقابی کاهش یافت. در بین تیمار¬های آزمایش، کمترین فعالیت آنزیم پراکسیداز در شرایط عدم تلقیح، عدم مصرف کود و صفر روز غرقاب (5/78 نانو مول بر دقیقه بر گرم در بافت تر) و بیشترین فعالیت (488 نانو مول بر گرم در بافت تر) در شرایط تلقیح با باکتری در سطح سوم کودی و 10 روز غرقاب مشاهده گردید. آنزیم کاتالاز نیز با افزایش مدت تنش غرقاب در تمامی تیمار¬ها کاهش یافت. بیشترین آنزیم کاتالاز (1600 نانو مول بر دقیقه بر گرم در بافت تر) را تیمار تلقیح با باکتری در سطح کودی سوم و 15 روز غرقاب داشته است. با افزایش مدت غرقابی غلظت فسفر و پتاسیم در دانه و برگ و اندام غیربرگ (غلاف و ساقه) گیاه سویا روند کاهشی نشان داد اما در تیمار تلقیح در سطح کودی سوم با شیب کمتری نسبت به دیگر تیمار¬ها کاهش صورت گرفت. حداکثر عملکرد دانه (22/43 گرم در بوته) در تیمار تلقیح در سطح کودی سوم و صفر روز غرقاب و کمترین آن (13/31 گرم در بوته) در تیمار عدم تلقیح در سطح کودی اول و 15 روز غرقاب به¬دست آمد. میزان تثبیت زیستی نیتروژن (bnf) در گیاه با افزایش مدت دوره¬های غرقابی رو به کاهش گذاشت اما با افزایش سطوح تغذیه¬ای میزان نیتروژن تثبیت شده در گیاه کمتر تحت تاثیر قرار گرفت. بیشترین تثبیت زیستی نیتروژن در سطح کودی سوم بدون غرقاب (280 میلی¬گرم در بوته) و کمترین آن در سطح کودی اول و 15 روز غرقاب (5/94 میلی¬گرم در بوته) مشاهده شد.
ریحانه شهیدی ناصر لطیفی
چکیده ندارد.
الیاس سلطانی سرالله گالشی
چکیده ندارد.
عبدالقدیر قجری سرالله گالشی
این آزمایش بمنظور بررسی تاثیر فاصله بین ردیفها، فاصله بوته ها در ردیف و اثر متقابل آنها بر شاخه دی (رویا و زایا)، زودرسی، اجزای عملکرد و کیفیت الیاف در قالب طرح کرتهای دوبار خرد شده با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقات پنبه کارکنده-کردکوی اجرا گردید. سه رقم پنبه ساحل، سای اکرا 324 و زتا2- سطوح عامل اصلی، دو فاصله ردیف 80 و 100 سانتی متر سطوح فاکتور فرعی و سه فاصله بوته 10 و 20 و 360 سانتی متر سطوح عامل فرعی فرعی تشکیل می دادند. هرکرت آزمایش دارای شش ردیف به طول 11 متر بود. در ارقام مورد آزمایش افزایش فاصله ردیف از 80 به 100 سانتی متر باعث افزایش تعداد شاخه زایا، تعدا قوره در شاخه زایای شاخه های رویا، تعدا قوره تا گروه پنجم و استحکام الیاف گردید. همچنین با این افزایش فاصله بین ردیفها تعداد قوزه در شاخه زایای ساقه اصلی، تعداد کل قوزه در بوته، وزن قوزه و عملکرد بوته کاهش یافت . کاهش فاصله بوته از 30 به 10 سانتی متر طول شاخه رویا،قطر طوقه ساقه اصلی تعداد شاخه زایا در شاخه ها رویا و ساقه اصلی، تعداد کل شاخه زایا، تعدا قوزه در شاخه های رویا و ساقه اصلی، تعدا کل قوزه و عملکرد وش بوته کاهش یافت . همچمنین با این تغییر، ارتفاع اولین شاخه زایا از زمین و مقاومت در برابر کشش الیاف افزایش یافت . افزایش تراکمن باعث کاهش ارتفاع بوته، ارتفاع موثر قوزه دهی، طول شاخه رویا، تعدا شاخه زایا و قوزه در رقم ساحل گردید اما در رقم سای اکرا باعث کاهش طول شاخه رویا و تعداد شاخه زایا گردید. از نظر محصول دهی رقم سای اکرا در فاصله 80*20 سانتی متر بالاترین عملکرد را دارد و بطور معنی دار برتر از تیمارهای 80*10 و 80*30 سانتی متر و کلیه تیمارهای رقم ساحل و فاصله های 100*10، 100*20، 100*30 سانتی متر رقم زتا2- است .
عبدالصالح کرنژادی سرالله گالشی
به منظور ارزیابی تحمل ژنوتیپ های پنبه به شوری در مرحله گیاهچه ای، آزمایشی در گلخانه و داخل گلدان به صورت طرح های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور ژنوتیپ های پنبه در 30 سطح و شوری در 4 سطح(0، 5، 10 و 15 میلی موس بر سانتی متر) با سه تکرار اجراء گردید. در این آزمایش درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن، ارتفاع ساقه، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک برگ و ساقه و ریشه، نسبت وزن خشک ریشه به بخش هوایی گیاه و همچنین نسبت پتاسیم(k) به سدیم(na) در ریشه و اندام های هوایی در تیمارهای مختلف اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان داد که با افزایش سطح شوری کلیه صفات یاد شده، به غیر از نسبت وزن خشک ریشه به اندام های هوایی که در سطح شوری 5 میلی موس بر سانتی متر نسبت به شاهد افزایش و در سطوح شوری بالاتر کاهش پیدا کرد، بطور قابل توجهی کاهش یافتند. در بین صفات اندازه گیری شده سطح برگ از حساسیت بیشتری برخوردار بود و کاهش آن در نتیجه تنش شوری شدیدتر بود در حالی که نسبت وزن خشک ریشه به ساقه از حساسیت کمتری نسبت به سایر صفات برخوردار بود. اثر متقابل شوری و ژنوتیپ های پنبه از نظر سطح برگ، وزن خشک برگ و نسبت وزن خشک ریشه به بخش هوایی در سطح 5 درصد معنی دار بود. نتایج نشانگر عکس العمل متفاوت ژنوتیپ های پنبه به شوری می باشد. از نظر شاخص حساسیت به شوری ژنوتیپ های شیرپان و نازیلی 84 در مرحله سبز شدن و ژنوتیپ های کوکر349*312 در مرحله گیاهچه ای ژنوتیپ های برتر بودند و ژنوتیپ های زودرس موتاژنز و 43259 در هر دو مرحله سبز کردن و گیاهچه حساس ترین ژنوتیپ های مورد آزمایش بودند.نسبت k/na در ریشه و بخش هوایی در چهار ژنوتیپ انتخاب شده بر اساس بیشترین وزن خشک ریشه، ساقه و برگ نسبت به شاهد به عنوان معیار تحمل و حساسیت انتخاب گردید. به طوری که میزان سدیم برگ های دو ژنوتیپ 43347 و ترمزـ 14 با افزایش شوری نسبت به دو ژنوتیپ شیرپان و کوکر349*312 افزایش یافت.در حالی که این میزان در ریشه ها کاهش یافت و در ریشه ها عکس این حالت بود. نسبت k/ na ریشه های دو ژنوتیپ 43347 و ترمزـ14 نسبت به دو ژنوتیپ دیگر، مقدار بالایی را به خود اختصاص دادند. در برگ مقدار k در ژنوتیپ های شیرپان و کوکر349*312 بیشتر از از دو ژنوتیپ 43347 و ترمرـ14 بود و نسبت k / na در برگ ژنوتیپ های شیرپان و کوکر 349*312 مقدار کمتری از دو ژنوتیپ دیگر برخوردار بودند.به نظر می رسد افزایش ارتفاع گیاهچه، سطح برگ و وزن خشک برگ در دو ژنوتیپ شیرپان و کوکر 349*312 نسبت به دو ژنوتیپ ترمزـ14 و 43347 به دلیل سدیم و افزایش پتاسیم در برگ باشد که وجود پتاسیم در کنترل روزنه های برگی از جهت فتوسنتز و کمبود سدیم در کاهش سمیت می تواند دلیل قانع کننده ای بر رشد مطلوب ژنوتیپ های شیرپان و کوکر 349*312 باشد. ضرایب همبستگی نیز نشان داد که همگی صفات ارزیابی شده با یکدیگر به صورت دو به دو دارای همبستگی مثبت و معنی دار بودند.
میترا رستمی هیر سرالله گالشی
تاثیر شوری(کلرید سدیم) بر رشد و تثبیت بیولوژیک نیتروژن در یازده رقم سوبا به نامهای هیل،l.b.k،b.p، هاگ ، دیر، گرگان 3، سحر، هابیت ، ویلیامز، j.k و l.w.k بصورت آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی همراه با تیمارهای صفر، 60، 30 و 80 میلی مول کلرید سدیم در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان می دهد که با افزایش شوری تعداد گره ، سطح برگ، وزن خشک کل، درصد و عملکرد نیتروژن و درصد پتاسیم کاهش می یابد در حالیکه درصد سدیم ، نسبت سدیم به پتاسیم و نسبت ریشه به قسمت هوایی روند افزایشی را نشان می دهد.