نام پژوهشگر: فرخ کفیل زاده

اثر عمل آوری‎ های فیزیکی و شیمیایی بر فراسنجه های تولید گاز، قابلیت هضم در شرایط آزمایشگاهی و تجزیه پذیری ارقام مختلف جو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1388
  پارمیس زاهدی مقدم   فرخ کفیل زاده

در این مطالعه ترکیب شیمیایی، کینتیک تخمیر و قابلیت هضم به¬روش آزمایشگاهی 14 واریته مختلف جو و اثرعمل¬آوری¬های فیزیکی و شیمیایی بر فراسنجه¬های تخمیر و قابلیت هضم واریته های مختلف جو و اثرات روش-ها برتجزیه¬پذیری یکی از واریته ها (ترکمن)، مورد بررسی قرار گرفت. تیمار شیمیایی فرمالدئید و تیمارهای فیزیکی شامل اتوکلاو خشک، اتوکلاو مرطوب و اشعه ماکروویو بود. واریته های مختلف از نظرماده خشک، پروتئین خام ، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز با یکدیگر تفاوت معنی¬دار داشتند ( p <0/01 ). میانگین ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز 14 واریته به¬ترتیب 91/7، 9/8، 22/1 و6/3 درصد بود. آزمایش تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی با سه روش عمل¬آوری فیزیکی شامل اتوکلاو خشک و مرطوب (دمای 117 و 127 درجه)، پرتو¬افکنی با ماکروویو (زمان 2 و 5 دقیقه) و عمل¬آوری شیمیایی با فرمالدئید (در دو غلظت 3 و 4/5 درصد) بر روی 14 واریته صورت گرفت و گاز تولیدی در ساعات 1،2 ،3 ،4، 5،6، 8،12، 18 ،24 ،48 ،72 و 96 انکوباسیون اندازه¬گیری شد و فراسنجه های تخمیر از روی تولید گاز تجمعی تعیین شدند. تفاوت¬های معنی¬دار در تولید گاز بالقوه (b) ، نرخ تولید گاز (c ) و فاز تأخیر (lag) دربین واریته های مختلف، عمل¬آوری¬های مختلف و اثرات متقابل واریته ها و روش های عمل¬آوری دیده شد (p <0/01 ). بنابراین تیمارهای مختلف اثرات مختلفی بر فراسنجه های تخمیر واریته ها داشتند. قابلیت هضم آزمایشگاهی ماده خشک و ماده آلی 14 واریته با 4 روش عمل¬آوری اندازه¬گیری شد. در بین واریته های مختلف از نظر قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، تفاوت¬های معنی¬دار مشاهده شد ( p <0/01) و واریته های13 (مولار (و 14 (دوپر ( بالاترین و کمترین قابلیت هضم ماده آلی را به ترتیب به میزان89/7 و 73/3 درصد دارا بودند. روش¬های مختلف عمل¬آوری اثرات گوناگونی بر قابلیت هضم واریته های مختلف داشتند. آزمایش تجزیه¬پذیری با 4 روش عمل¬آوری بر روی واریته ترکمن با استفاده از دو رأس گوسفند سنجابی فیستولا-گذاری شده برای تعیین اثرات تیمارها بر فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین انجام شد. همه تیمارها باعث افزایش معنی داری در بخش بالقوه تجزیه شونده ( p< 0/05 ) و کاهش معنی داری در بخش محلول و نرخ تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین ( p< 0/05) واریته ترکمن نسبت به شاهد شدند. همگی آن ها تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک و پروتئین را در نرخ های عبور 0/02، 0/05 و 0/08 کاهش دادند بین تیمارها از نظر بخش محلول (a )،کند تجزیه (b) و نرخ تجزیه پذیری (c) تفاوت معنی¬دار دیده شد ( p< 0/05 ).تیمار فرمالدئید بهترین روش عمل¬آوری در کاهش تجزیه¬پذیری ماده خشک و پروتئین واریته جو ترکمن شناخته شد. در این آزمایشات رابطه ای بین ترکیب شیمیایی ارقام با تولید گاز بالقوه آنها و قابلیت هضم آزمایشگاهی دیده شد. واریته شماره 13 (مولار) بیشترین میزان پروتئین خام، بیشترین قابلیت هضم ماده آلی، بیشترین گاز تولیدی و کمترین محتوای دیواره سلولی را دارا بود. در مقابل واریته 14 (دوپر) کمترین میزان پروتئین خام، کمترین قابلیت هضم ماده آلی، کمترین گاز تولیدی و بیشترین محتوای دیواره سلولی را دارا بود. مطابق نتایج، تیمارها کینتیک تخمیر و قابلیت هضم را به طور متفاوت در واریته های مختلف تحت تأثیر قرار می دهند. اگرچه به نظر می رسد تیمار شیمیایی اثر پایدارتری در کاهش فراسنجه های واریته های مختلف نسبت به تیمارهای حرارتی دارد.

تاثیر افزودن بذر رازیانه بر تولید و ترکیبات شیر، هورمون های رشد و پرولاکتین خون و پارامترهای تخمیر شکمبه ای گوسفند سنجابی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1388
  سیف الله کاشانی   فرخ کفیل زاده

با پیشرفت روند تحقیقات به خصوص در زمینه کشاورزی جنبه های جدیدی از افزایش تولید نهاده های دامی با هزینه کمتر و باکیفیت مطلوب مد نظر قرار گرفته است. چندیست در این ارتباط گیاهان دارویی و متابولیت های مختلف آنان و اثر آنان بر تولیدات دامی مورد بررسی قرار گرفته اند. در پژوهش حاضر اثر گیاه دارویی رازیانه بر تولید و ترکیبات شیر، هورمون های رشد و پرولاکتین خون و پارامترهای تخمیر شکمبه ای گوسفند نژاد سنجابی مورد ارزیابی قرار گرفت. دوازده راس گوسفند بر اساس سن و میانگین تولید به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه شاهد با جیره پایه و گروه آزمایشی علاوه بر جیره پایه، روزانه 20 گرم پودر بذر رازیانه نیز دریافت کردند. پس از یک هفته دوره عادت دهی،دوره آزمایشی به مدت یک ماه در نظر گرفته شد. در این مدت، هر 2 روز یک بار شیر تولیدی هر دام جداگانه ثبت شد. هر هفته از شیر شیر تولیدی نمونه برداری جهت تعیین ترکیبات شیر به عمل آمد. در روز آخر آزمایش از سرخرگ وداج هر دام نمونه های خون تهیه شد. میزان قابلیت هضم جیره به روش آزمایشگاهی اندازه گیری و اسیدیته مایع انکوباسیون ثبت شده و میزان گاز تولید شده حاصل از انکوباسیون جیره در طول مدت 96 ساعت اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که میزان شیر تولیدی در گروه آزمایشی بیشتر از گروه شاهد بود (0/01≥p). تفاوت معنی داری بین گروه آزمایشی و شاهد از لحاظ درصد ترکیبات شیر وجود نداشت ولی از لحاظ مقدار، گروه آزمایشی میانگین بیشتری داشت(0/01≥p). در مورد هورمون های خون ، هورمون رشد تغییر معنی داری نداشت ولی هورمون پرولاکتین در گروه آزمایشی بالاتر بود(0/01≥p). اسیدیته مایع انکوباسیون و قابلیت هضم در شرایط آزمایشگاهی تغییر معنی داری نکردند ولی تولید گاز تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش می توان اظهاز نمد که افزودن رازیانه در جیره میش اثر افزایش در تولید دام دارد و علی رغم متفاوت نبودن اثر آن بر قابلت هضم و تخمیر شکمبه ای، ترشح پرولاکتین را افزایش داد.

تاثیر سطوح مختلف پلی اتیلن گلیکول و پلی وینیل پلی پیرولیدون روی تولید گاز و سنتز پروتیین میکروبی دانه سه واریته سورگوم به روش آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  سید یاسرالدین موسوی   فرخ کفیل زاده

این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پلی اتیلن گلیکول (peg) و پلی وینیل پلی پیرولیدون (pvpp) بر روی تولید گاز در ساعات مختلف انکوباسیون، قابلیت هضم مواد مغذی و سنتز پروتیین میکروبی (پورین ها) دانه سه واریته سورگوم دانه ای (سپیده، کیمیا و پیام) در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. بدین منظور، مایع شکمبه از چهار راس قوچ سنجابی فیستوله شده، جمع آوری گردید. تیمار های آزمایشی شامل دانه سه واریته سورگوم دانه ای و سطوح مختلف pegیاpvpp (0، 500، 750 و 1000 میلی گرم به ازای500 میلی گرم ماده خشک) بود. طرح آزمایشی استفاده شده در این مطالعه طرح فاکتوریل در قالب کاملا" تصادفی با سه تکرار بود. نتایج نشان داد میزان ماده آلی، پروتیین خام، چربی خام و الیاف نا محلول در شوینده خنثی و الیاف نا محلول در شوینده اسیدی دانه واریته سپیده به ترتیب 24/98، 43/9، 38/1، 35/28 و 27/9 درصد، برای دانه واریته کیمیا به ترتیب 23/98، 35/11، 41/1، 76/34 و 27/10 درصد و برای دانه واریته پیام به ترتیب 39/98، 41/10، 60/1، 21/30 و 60/10درصد ماده خشک بود.کل ترکیبات فنلی قابل استخراج و کل تانن های دانه سپیده به ترتیب 33/0 و 10/0، دانه کیمیا به ترتیب 46/0 و 13/0 و برای دانه پیام به ترتیب 36/1 و 64/0 درصد ماده خشک بود. مقادیر تانن متراکم در دانه این واریته ها به ترتیب 02/0، 03/0 و 04/0 درصد ماده خشک اندازه گیری شد. واریته سپیده دارای میزان گاز بالقوه "a" بیشتری نسبت به کیمیا (61/23) و پیام (68/28) بود. فراسنجه "b"در واریته پیام بیشتر و در واریته کیمیا کمترین محاسبه شد. سطح 500 میلی گرم peg به ازای 500 میلی گرم ماده خشک واریته سپیده باعث افزایش "a" نسبت به دیگر سطوح شد (05/0p<) در حالی که تمام سطوح peg در واریته کیمیا باعث کاهش (05/0p<) ولی در واریته پیام تغییر معنی داری ایجاد نکرد. در هر سه واریته فراسنجه های فاز تاخیر، "b"، t1/2 و rel1 تحت تاثیر peg قرار نگرفت. تغییرات فراسنجه rel2 در واریته ها روند متفاوتی داشت. مقدار پورین ها در حضور واریته سپیده با سطوح مختلف peg کاهش یافت و بیشترین کاهش مربوط به سطح 500 بود (05/0p<). در واریته های کیمیا و پیام، مقدار پورین ها تحت تاثیر سطوح peg قرار نگرفت (05/0p>). قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی واریته سپیده درحضور سطوح استفاده شده peg تغییر معنی داری نداشت. در واریته کیمیا تنها سطح 500 peg سبب کاهش این دو فراسنجه شد (05/0p<) ولی استفاده از سطح 1000peg در واریته پیام سبب افزایش قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی شد (05/0p<). استفاده از peg سبب افزایش قابلیت هضم پروتیین خام در هر سه واریته گردید (01/0p<). صرف نظر از سطوح peg به کار رفته، قابلیت هضم مواد مغذی واریته سپیده بالاتر از دو واریته دیگر بود (01/0p<). آنالیز رگرسیون اثر سطوح peg بر قابلیت هضم مواد مغذی سورگوم صرف نظر از نوع واریته نشان داد که تنها اثر بر قابلیت هضم پروتیین خام معنی دار و معادله رگرسیون این فراسنجه به صورت درجه دوم بود. سطوح pvpp در واریته های سپیده و کیمیا سبب کاهش فراسنجه "a" و در واریته پیام باعث افزایش آن شد (01/0p<). فراسنجه "b" در هر سه واریته تحت تاثیر pvpp کاهش یافت (01/0p<). در هر سه واریته فراسنجه های فاز تاخیر و rel1 تحت تاثیر قرار نگرفت ولی t1/2 روند افزایشی و rel1 روند کاهشی داشتند (05/0p<). آنالیز رگرسیون اثر سطوح مختلف pvpp بر فراسنجه های کینتیک گاز صرف نظر از نوع نشان داد که به جز در مورد فاز تاخیر معنی دار و معادله رگرسیون به صورت خطی بود. مقدار پورین ها در واریته های کیمیا و پیام تحت تاثیر pvpp قرار نگرفت اما در واریته سپیده منجر به کاهش مقدار پورین ها شد (05/0p<). بر اساس آنالیز رگرسیون اثرات پلی وینیل پلی پیرولیدون، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی سورگوم تحت تاثیر واریته قرار نگرفت (05/0p>) در حالی که قابلیت هضم پروتیین خام در واریته های مورد آزمایش با هم اختلاف معنی داری داشت (01/0p<) به نحوی که قابلیت هضم پروتیین خام واریته کیمیا بیشترین و واریته پیام کمترین بود. استفاده از سطوح پلی وینیل پلی پیرولیدون در محیط کشت حاوی دانه سورگوم سبب کاهش خطی قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی گردید (01/0p<) به نحوی که بیشترین کاهش به جهت سطح 1000 حاصل شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که peg و pvpp فراسنجه های تولید گاز و هم چنین قابلیت هضم مواد مغذی را به شکل متفاوتی تحت تاثیر قرار دادند.

تجزیه پذیری بقایای قارچ آسپرژیلوس نایجر و تاثیر آن بر محتوای جمعیت میکروبی،تولید گاز و الگوی روند تخمیر شکمبه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  مینا عزتی   فرخ کفیل زاده

این تحقیق به منظور مقایسه تجزیه پذیری پسماند قارچ آسپرژیلوس نایجر پس از استحصال اسیدسیتریک (پسماند قارچ) و کنجاله تخم پنبه دانه (کنجاله) و هم چنین اثر افزودن سطوح مختلف پسماند قارچ بر روی تولید گاز ، الگوی تخمیر و قابلیت هضم مواد مغذی (در شرایط آزمایشگاهی) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل پسماند قارچ، جیره پایه و سطوح 10، 20، 30 و 40 درصد برحسب ماده خشک پسماند قارچ بود. میزان پروتئین خام ، چربی خام، خاکستر، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز پسماند قارچ به ترتیب 70/18 ،30/1 ،70/1 ، 41 و 02/29 درصد ماده خشک بود. میانگین درصد ناپدید شدن ماده خشک، ماده آلی و پروتیین خام پسماند قارچ پس از 48 ساعت به ترتیب 63/43، 54/81 و 37/89 درصد بود. مقادیر متناظر برای کنجاله به ترتیب 20/43، 58/60 و 42/89 درصد بود. بخش محلول ( a ) ماده خشک و آلی کنجاله بیشتر و فراسنجه " b" کمتر از پسماند بود (05/0 p<) در حالی که بخش محلول و بخش قابل تجزیه (b) پروتیین خام پسماند قارچ به مراتب بیشتر از کنجاله بود. نرخ تجزیه پذیری پروتیین خام در پسماند قارچ بیشتر از کنجاله بود. تولید گاز بالقوه (b) با افزودن پسماند قارچ در سطوح مختلف افزایش یافت به نحوی که بیشترین افزایش در سطح 20 درصد جایگزینی ثبت گردید (05/0 p<). هر چند نرخ تخمیر یا تولید گاز کاهش و فاز تاخیر افزایش یافت (05/0 p<). میانگین قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی،پروتئین خام و دیواره سلولی جیره پایه با اضافه کردن سطوح مختلف پسماند قارچ آسپرژیلوس نایجرافزایش یافت . بررسی آماری داده ها نشان داد که بین تیمار ها در میزان قابلیت هضم ماده خشک ، ماده آلی ، پروتئین خام و دیواره سلولی تفاوت معنی دار وجود داشت(05/0 p<). افزودن سطوح مختلف پسماند قارچ به جیره پایه سبب تغییر در میانگین اسیدیته مایع انکوباسیون در ساعات مختلف انکوباسیون شد (05/0 p<) به نحوی که در همه تیمارها میانگین اسیدیته مایع انکوباسیون کاهش (یا افزایش) یافت (05/0 p<). بیشترین افزایش ph در سطح 40 درصد جایگزینی مشاهده شد. بین سطوح مختلف قارچ نیز از لحاظ اثر برph محیط، تفاوت ها معنی دار بود (05/0>p). میزان غلظت نیتروژن آمونیاکی تولید شده در حضور پسماند قارچ به مراتب کمتر از مقدار متناظر در حضور کنجاله بود. افزودن سطوح مختلف پسماند قارچ به جیره پایه سبب تغییرمعنی دار در غلظت نیتروژن آمونیاکی شد (05/0 p<). در ساعت 48 انکوباسیون روند تغییرات به نحوی بود که بیشترین غلظت نیتروژن آمونیاکی به سبب 20 درصد جایگزینی پسماند قارچ ایجاد شد (05/0 p<) هر چند میزان ثبت شده در مورد همه تیمار ها نسبت به ساعات اولیه انکوباسیون کاهش نشان داد. غلظت کل اسیدهای چرب فرار مایع انکوباسیون جیره پایه با افزودن پسماند قارچ تحت تاثیر قرار گرفت، به نحوی که در 24 ساعت اولیه روند کاهشی و سپس در برخی سطوح روند افزایشی مشاهده گردید (05/0 p<). در 24 ساعت دوم انکوباسیون روند افزایشی در تولید اسید های چرب فرار در سطوح بیش از 5 درصد افزوده شده پسماند قارچ ثبت گردید (05/0 p<) که بیشترین مقدار در سطح 20 درصد پسماند قارچ بود (05/0 p<). حداکثر میزان کل اسیدهای چرب فرار در کلیه تیمار های آزمایشی و جیره پایه در 12 ساعت اول انکوباسیون مشاهده گردید که پس از آن تقریبا" روند کاهشی نشان داد. نتایج این آزمایش نشان داد که افزودن پسماند قارچ به جیره پایه سبب بهبود قابلیت هضم مواد مغذی گردید و بیشترین تاثیر با افزودن 40 درصد پسماند حاصل شد

عملکرد، ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم وکینتیک تخمیر میوه، ساقه و برگ کدوی تخم کاغذی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  علی مجیدزاده   فرخ کفیل زاده

کدو تخم کاغذی گیاهی یکساله و متعلق به تیره کدوئیان است که در سالهای اخیر وارد فلور گیاهی ایران شده و کشت این گیاه به دلیل استفاده از دانه های ارزشمند آن صورت می پذیرد. در این پژوهش، اثر استفاده از چهار سطح کود نیتروژن(0، 75، 100 و 125 کیلوگرم در هکتار) بر عملکرد بقایا، ترکیب شیمیایی، همچنین تولید گاز و قابلیت هضم این اجزا بررسی شد. تولید گاز در ساعات 2، 4، 6، 8، 12، 24، 48، 72، 96 و 120 اندازه گیری شد و برای تعیین قابلیت هضم از روش تیلی و تری استفاده گردید. عمکرد برگ در سطوح مختلف کود نیتروژن به ترتیب 714، 2822، 2061 و 2194 کیلوگرم در هکتار و تحت تأثیر کود نیتروژن معنی دار شد(05/0> p). عملکرد ساقه نیز در سطوح مختلف نیتروژن به ترتیب 321، 732، 645 و 581 کیلوگرم در هکتار بود و تحت تأثیر کود نیتروژن قرار گرفت(05/0> p). همچنین عملکرد بقایای میوه در سطوح مختلف کود نیتروژن به ترتیب 744، 1960،1487 و 922 کیلوگرم ماده خشک در هکتار بود و کود نیتروژن تأثیر معنی دار بر آن داشت (05/0> p). عملکرد کل بقایا نیز تحت تأثیر کود نیتروژن معنی دار گردید(05/0> p). کود نیتروژن در برگ روی پروتئین خام تأثیر معنی دار داشت (05/0> p)؛ ولی دیواره سلولی بدون همی سلولز، دیواره سلولی و ماده آلی را تحت تأثیر قرار نداد. دیواره سلولی بدون همی سلولز، دیواره سلولی، پروتئین خام و ماده آلی در ساقه و بقایای میوه تحت تأثیر کود نیتروژن قرار نگرفتند. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نیز تحت تأثیر کود نیتروژن معنی دار نگردید(05/0< p). فراسنجه گاز تولیدی از ماده بالقوه قابل تخمیر( b ) در برگ، ساقه و بقایای میوه تحت تأثیر کود نیتروژن قرارگرفت (05/0> p) ولی نرخ تولید گاز( c ) در هیچکدام از اجزای بقایا شامل برگ، ساقه و بقایای میوه تحت تأثیر کود نیتروژن معنی دار نشد(05/0< p). همچنین زمان تاخیر( lag ) در بقایای میوه تحت تأثیر کود نیتروژن قرار گرفت(05/0> p) ولی در برگ و ساقه تحت تأثیر کود نیتروژن قرار نگرفت(05/0< p).

تاثیر سطوح مختلف پلی اتیلن گلیکول و پلی وینیل پلی پیرولیدون بر تولید گاز، قابلیت هضم و الگوی تخمیر میوه سه گونه بلوط در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  عثمان زمانی   فرخ کفیل زاده

این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پلی اتیلن گلیکول (peg) و پلی وینیل پلی پیرولیدون (pvpp) بر تولید گاز، قابلیت هضم و فرآیند تخمیر میوه بلوط در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. بدین منظور، مایع شکمبه از سه راس قوچ سنجابی فیستوله شده، جمع آوری گردید. تیمار های آزمایشی شامل میوه سه گونه بلوط (برو، مازو، ویول) و سطوح مختلف pegیاpvpp (0، 250، 375 و 500 میلی گرم به ازای500 میلی گرم ماده خشک) بود. مطالعه به صورت طرح کاملاً تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد ماده آلی، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) برو به ترتیب 45/92، 9/3، 32/6، 42/36 و 14/20 درصد، برای مازو به ترتیب 11/92، 44/4، 49/3، 17/40 و 32/19 درصد و برای ویول به ترتیب 91/91، 77/3، 36/4، 47/41 و 87/20 درصد ماده خشک بود. کل ترکیبات فنولی، کل تانن قابل استخراج، تانن متراکم و تانن قابل هیدرولیز برو به ترتیب 65/5، 32/5، 213/0، 01/2، مازو به ترتیب52/4، 27/4، 121/0، 69/3 و ویول به ترتیب 71/5، 30/5، 128/0، 14/3 درصد ماده خشک بود. افزودن peg یاpvpp در هر سه گونه سبب افزایش تولید گاز بالقوه "a" گردید و بیشترین مقدار مربوط به سطح 500 بود (01/0>p)؛ هرچند سرعت تولید گاز کاهش یافت (01/0>p). روند تغییرات فاز تأخیر (l)، نیمه عمر و rel1 در دو گونه مازو و ویول کاهشی (01/0>p) بود اما peg در گونه برو سبب افزایش مقدار rel1 شد (01/0>p). در مقابل، مقدار rel2 در هر سه گونه افزایش یافت. قابلیت هضم ماده خشک ، ماده آلی و پروتئین خام در گونه مازو بیشتر از گونه های ویول و برو بود و با استفاده از سطوح مختلف peg یاpvpp قابلیت هضم افزایش یافت و بیشترین بهبود در سطح 500 مشاهده گردید (05/0>p). بیشترین مقدار نیتروژن آمونیاکی و اسید های چرب فرار تولید شده در حضور برو، مازو و ویول در 12 ساعت ابتدای انکوباسیون مشاهده شد و در هر سه گونه با استفاده از سطوح peg یا pvpp مقدار این دو فراسنجه در ساعات مختلف انکوباسیون افزایش یافت (05/0>p). بیشترین مقدار سنتز پروتئین میکروبی (پورین) و راندمان سنتز پروتئین میکروبی (emps) در حضور گونه مازو برآورد گردید و افزودن peg یاpvpp سبب کاهش سنتز پروتئین میکروبی و راندمان سنتز پروتئین میکروبی شد (01/0>p). تعداد انتودینومورف ها در محیط کشت محتوی مازو بیشتر از دو گونه دیگر بود و با استفاده از peg یا pvpp در ساعات مختلف انکوباسیون افزایش پیدا کرد (01/0>p)، ولی اثر متقابل گونه و سطوح peg یا pvpp معنی دار نبود. جمعیت هولوتریش ها تحت تأثیر گونه و سطوح peg یا pvpp قرار نگرفت. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از peg و pvpp به دلیل تمایل برای باند شدن با ترکیبات فنولی، پتانسیل بهبود تولید گاز، قابلیت هضم و الگوی تخمیر شکمبه را دارند.

بررسی اثر منابع مختلف زئولیت برسنتز پروتئین میکروبی جمعیت پروتوزوا کینتیک تخمیروph منابع مختلف کربوهیدرات و پروتئین به روش ازمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  مریم کریمی زندی   فرخ کفیل زاده

به منظور مطالعه اثر چهار نوع زئولیت (کلینوپتیلولیت 1، کلینوپتیلولیت 2، a وهیولاندیت) روی فراسنجه های شکمبه 7 آزمایش جداگانه در شرایط آزمایشگاهی انجام گردید: آزمایش اول: در این آزمایش روند تولید گاز منابع مختلف کربوهیدرات (دانه گندم، دانه ذرت، تفاله چغندرقند، علوفه سیلو شده ذرت و شکر) در 2، 6، 10، 14، 18، 22، 24، 48 و 72 ساعت بعد از انکوباسیون تولید گاز اندازه گیری گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که کلینوپتیلولیت 2 سبب افزایش فاز تأخیر و کلینوپنیلولیت1 سبب افزایش نرخ تولید گاز به طور معنی داری (0.05p?) نسبت به گروه شاهد شد.در همه زئولیت ها جز کلینوپتیلولیت 2 افزایش میزان پتانسیل تولید گاز داشتند اما از نظر آماری اختلاف معنی دار نسبت به گروه شاهد نداشتند.آزمایش دوم: در این آزمایش نیز از تکنیک تولید گاز استفاده شد، با این تفاوت که خوراک های مورد آزمایش از منابع پروتئینی مختلف (پودر ماهی، کنجاله سویا، کنجاله پنبه دانه و اوره به عنوان منبع نیتروژن غیر پروتئینی) انتخاب شد و زئولیت های کلینوپتیلولیت 2 و هیولاندیت به طور معنی دار(0.05p?) سبب کاهش میزان پتانسیل تولید گاز نسبت به گروه شاهد شدند. برای پارامترهای فاز تءخیر و نرح تولید گاز اختلاف معنی داری(0.05p?) بین زئولیت ها و نسبت به گروه شاهد مشاهده نگردید. در آزمایش سوم با استفاده از خوراک های کربوهیدراته ph لوله های آزمایش حاوی خوراک های کربوهیدرات که در آزمایش اول مورد مطالعه قرار گرفتند در ساعت 2، 6، 10، 14، 18 و 22 بعد از انکوباسیون اندازه گیری شد. اضافه کردن زئولیت ها باعث تغییری در ph محیط نشدند. آزمایش چهارم: در این آزمایش ph محیط انکوباسیون با استفاده از خوراک های به کار رفته در آزمایش 2 تعیین شد با این تفاوت که ph منابع پروتئینی مورد استفاده در آزمایش دوم در ساعات 2، 6، 10، 14، 18 و 22 بعد از انکوباسیون اندازه گیری شد. اضافه کردن زئولیت ها منجر به تغییر در ph محیط نشد. آزمایش پنجم: در شرایط آزمایشگاهی و طبق روش تیلی و تری (1963) انجام گردید . ابتدا پروتئین خام منابع کربوهیدرات (دانه گندم، دانه ذرت، علوفه خشک شده یولاف، علوفه سیلو شده ذرت و شکر) را توسط اضافه کردن اوره به 12 درصد ماده خشک رسانده و تولید گاز آن ها در ساعات 2، 6، 10، 14، 18، 22، 24 ،48 و 72 ساعت بعد از انکوباسیون اندازه گیری گردید. اوره میزان میانگین فاز تأخیر خوراک ها را به طور معنی داری (0.05p?) نسبت به گروه شاهد کاهش داد. زئولیت ها اختلاف معنی داری را برای هیچکدام از پارامترها (میزان پتانسیل تولید گاز، نرخ تولید گاز و فاز تأخیر) با گروه شاهد نشان ندادند. زئولیت ها در کنار به طور معنی داری (0.05p?) سبب کاهش میزان پتانسیل تولید گاز و افزایش نرخ تولید گاز نسبت به گروه شاهد گردید. اما زئولیت ها در تیمارهای فاقد اوره به طور معنی دار (0.05p?) سبب افزایش و کاهش به ترتیب میزان پتانسیل تولید گاز و نرخ تولید گاز گردید.آزمایش ششم: در این آزمایش اثر زئولیت های کلینوپتلیولیت 2 و a بر جمعیت پروتوزوآها با دو جیره مختلف، یکی شامل 25 درصد کنستانتره و 75 درصد علوفه و دیگری شامل 40 درصد کنستانتره و 60 درصد علوفه، در ساعات 3 ، 6 و 10 بعد از انکوباسیون مورد بررسی قرار گرفت. زئولیت کلینوپتلیولیت 2 سبب افزایش معنی دار (0.05p?) جمعیت پروتوزآها در ساعت 3 و 10 بعد از انکوباسیون و برای زئولیت a فقط در ساعت 3 بعد از انکوباسیون این افزایش مشاهده گردید. آزمایش هفتم: این آزمایش همانند آزمایش پنجم انجام شد با این تفاوت که اثر زئولیت های کلینوپتلیولیت 2و a را بر پروتئین میکروبی در ساعات 3، 6 و 10 بعد از انکوباسیون، با جیره های پایه ای شامل 25 درصد کنستانتره 75 درصد علوفه و 40 درصد کنستانتره و 60 درصد علوفه ، مورد بررسی قرار گرفت. زئولیت های کلینوپتلیولیت 2 در ساعات 3 و 10 بعد از انکوباسیون کاهش معنی دار (0.05p?) میزان پروتئین میکروبی نسبت به گروه شاهد گردید اما برای زئولیت a این کاهش در ساعت 3 اختلاف معنی داری نسبت به گروه شاهد نداشتند.

عملکرد، ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گازآزمایشگاهی در علوفه و کلش واریته های مختلف یولاف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1389
  نوش افرین حیدری   فرخ کفیل زاده

چکیده ندارد.

بررسی اثر فصل بر ترکیب شیر تولیدی گاوداری های استان همدان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1390
  رضا سلطانی فرد   فرخ کفیل زاده

اثر فصل بر ترکیب شیر گاوداریهای استان همدان در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های شیر به صورت ماهیانه از یازده گاوداری صنعتی و نوزده مرکز جمع آوری شیر از مناطق مختلف استان همدان طی سال های 1389- 1385 جمع آوری و مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان چربی و پروتئین شیر و همچنین سلول های سماتیک و بار میکروبی شیر اندازه گیری شد. میانگین درصد چربی شیر در استان همدان در طول این پنج سال 24/3درصد بود. بررسی درصد چربی شیر فصول مختلف در این پنج سال در فصول سرد سال، پاییز و زمستان، بیشترین درصد چربی و در فصول گرم سال، بهار و تابستان، کمترین درصد چربی مشاهده شد. میانگین درصد پروتئین شیر در استان همدان طی این پنج سال 11/3 درصد بود.نتیجه این بررسی ها نشان دادکه در فصول سرد سال استان همدان، درصد پروتئین شیر نسبت به فصول گرم بیشتر بود. طی پنج سال، شیر جمع آوری شده در فصل تابستان کمترین درصد پروتئین را دارا بود.همچنین مقایسه سال های مختلف این پنج سال نشان داد که بیشترین درصد پروتئین در سال 1389 با 25/3 درصد وکمترین در سال 1385با 95/2درصد بوده است. میانگین بار میکروبی شیر در استان همدان طی سال های مورد بررسی حدود 90/13میلیون باکتری در میلی لیتر شیر بود.بررسی های انجام گرفته نشان داد که طی پنج سال مورد نظر بیشترین بار میکروبی در فصل تابستان و در ماه تیر به تعداد 4/20 میلیون باکتری بود وکمترین بار میکروبی در فصل پاییز در ماه آذر با 1/9 میلیون باکتری مشاهده شد. هر چند مجموع بار میکروبی طی سه ماه زمستان کمترین میزان را طی 5 سال مورد مقایسه داشت. در مجموع با بررسی های پنج ساله مشخص گردید که در استان همدان حداکثر تعداد سلول های سوماتیک شیر در ماه مرداد به تعداد 339 هزار سلول در میلی لیتر شیر خام و حداقل آن در آذر ماه به تعداد 270هزار سلول در هر میلی لیتر شیر خام بود. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی می توان اظهار نمود که کیفیت شیر (بار میکروبی و سلول های سوماتیک) و همچنین میزان چربی و پروتیین شیر در فصول سرد استان همدان بیشتر از فصول گرم سال بود.

اثر عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی بر روند تولید گاز آزمایشگاهی و اجزای پروتئین خام در واریته های مختلف دانه کلزا با استفاده از سیستم cncps و sds-page
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1390
  مریم صاحبی اعلا   فرخ کفیل زاده

هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی بر بخش های مختلف پروتئین خام دانه کلزا با استفاده از سیستم cncpsو بررسی اینکه آیا هشت واریته مختلف دانه کلزا عکس العمل مشابهی را نسبت به عمل آوری ها نشان می دهند یا نه؟ همچنین کنیتیک تخمیر دانه های عمل آوری نشده و عمل آوری شده با روش های مختلف با استفاده از تکنیک تولید گاز مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت جهت بررسی چگونگی تأثیر عمل آوری های مختلف بر زیر واحد های پروتئینی در دو واریته (اکاپی و مودنا) از الکتروفورز ژل پلی اکریلامید استفاده شد. در این مطالعه از فرمالدهید (5/3 درصد) به عنوان عمل آوری شیمیایی و از برشته کردن (150 درجه به مدت 15 دقیقه) و اتوکلاو کردن(125 درجه به مدت 30 دقیقه) به عنوان عمل آوری های فیزیکی استفاده شد. در مرحله نخست، ترکیب شیمیایی و کنیتیک تخمیر و پارامتر های cncps هشت واریته مختلف دانه کلزا اندازه گیری شد. در مرحله دوم دانه ها تحت عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی قرار گرفته و تأثیر عمل آوری های مربوطه بر روی کنیتیک تخمیر و حلالیت پروتئین در قالب یک طرح فاکتوریل 2 عاملی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در مرحله سوم چگونگی تأثیر عمل آوری ها بر زیرواحد های پروتئین 2 نمونه از واریته ها (اکاپی و مودنا) به وسیله الکتروفورز ژل پلی اکریلامید (sds-page) مورد مطالعه قرار گرفت. واریته های مختلف دانه کلزا از نظر ماده خشک، ماده آلی، خاکستر، پروتئین خام، عصاره اتری، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (01/0p<). میانگین ماده ی خشک، ماده ی آلی، خاکستر، پروتئین خام، عصاره اتری، دیواره ی سلولی و دیواره ی سلولی بدون همی سلولز در این آزمایش به ترتیب 986، 947، 2/39، 224، 363، 253 ،174 گرم درکیلوگرم بدست آمد. گاز تولیدی در ساعات 2، 4، 6، 9، 12، 24، 48، 72 و 96 انکباسیون اندازه گیری شد و فراسنجه های تخمیر از روی تولید گاز تجمعی تعیین شدند. بین واریته ها و عمل آوری های مختلف و اثر متقابل واریته و عمل آوری، تفاوت های معنی داری در اکثر پارامترهای تولید گاز (a, b, lag, t1/2 ) دیده شد (01/0p<). حلالیت آزمایشگاهی پروتئین تیمار های مختلف دانه کلزا به منظور تعیین بخش های مختلف پروتئین خام از جمله بخش های a+b1 ، b2 ، b3 و c نیز انجام شد.این بخش ها بر اساس حلالیت پروتئین دانه کلزا در سه محلول مختلف از جمله بافر فسفات، محلول شوینده خنثی و شوینده اسیدی اندازه گیری شد. بخش محلول در بافر فسفات (scp) شامل بخش a+b1، بخش b2 شامل تفاضل مجموع بخش های a+b1 ، b3 و cاز پروتئین خام، بخش b3 حاصل تفاضل بخش نامحلول در شوینده خنثی از بخش نامحلول در شوینده اسیدی و بخش c نیز همان بخش نامحلول در شوینده اسیدی می باشد. بررسی حلالیت آزمایشگاهی واریته های عمل آوری شده با روش های فیزیکی و شیمیایی کاهش معنی داری(01/0p<) را در بخش a+b1 نشان داد. درحالیکه، بخش b2 و b3در این تیمار ها افزایش یافت. برشته و اتوکلاو کردن تأثیری بر تغییر بخش c نسبت به گروه شاهد نشان نداد درحالیکه عمل آوری با فرمالدهید باعث کاهش این بخش نسبت به گروه شاهد شد. بررسی زیرواحد های پروتئینی واریته های اکاپی و مودنا نشان داد که در هر دو واریته، عمل آوری با فرمالدهید باعث ناپدید شدن همه باندها ی با وزن مولکولی بیشتر از 4/14 کیلودالتن نسبت به گروه شاهد شد. در واریته مودنا بر خلاف اکاپی اتوکلاوکردن باعث ناپدید شدن یکی از باندهای موجود در وزن مولکولی بین 30 تا 45 کیلو دالتن شد. درحالیکه عمل آوری برشته تأثیری بر باندهای این دو واریته نداشت. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که عمل آوری های انجام شده بر روی دانه کلزا بخصوص عمل آوری با فرمالدهید میزان تولید گاز و حلالیت پروتئین وتعداد باندها را کاهش داد و به نظر می رسد که فرمالدهید در محافظت از دانه های کلزا از تجزیه پذیری در شکمبه موترباشد. کلمات کلیدی: واریته های دانه کلزا، عمل آوری، کنیتیک تولید گاز،cncps، sds-page، in vitro

اثرعمل آوری های فیزیکی و شیمیایی بر روند تولید گاز و اجزای پروتئین خام به روش آزمایشگاهی در واریته های مختلف دانه گلرنگ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1390
  معصومه حیدری   فرخ کفیل زاده

هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی بر بخش های مختلف پروتئین خام دانه گلرنگ با استفاده از سیستم cncpsو بررسی اینکه آیا 9 واریته مختلف دانه گلرنگ عکس العمل مشابهی را نسبت به عمل آوری ها نشان می دهند یا نه؟ همچنین کینیتیک تولید دانه های عمل آوری نشده و عمل آوری شده با روش های مختلف با استفاده از تکنیک تولید گاز مورد مطالعه قرار گرفت. در نهایت جهت بررسی چگونگی تأثیر عمل آوری های مختلف بر زیر واحد های پروتئینی در دو واریته (زرفان و 62) از الکتروفورز ژل پلی اکریلامید استفاده شد. در این مطالعه از فرمالدهید (5/3 درصد) به عنوان عمل آوری شیمیایی و از برشته کردن (150 درجه به مدت 60 دقیقه) و اتوکلاو کردن(120 درجه به مدت 60 دقیقه) به عنوان عمل آوری های فیزیکی استفاده شد. در مرحله نخست، ترکیب شیمیایی و کینیتیک تولیدگاز و پارامتر های cncps 9 واریته مختلف دانه گلرنگ اندازه گیری شد. در مرحله دوم دانه ها تحت عمل آوری های فیزیکی و شیمیایی قرار گرفته و تأثیر عمل آوری های مربوطه بر روی کینیتیک تولیدگاز و حلالیت پروتئین در قالب یک طرح فاکتوریل 2 عاملی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در مرحله سوم چگونگی تأثیر عمل آوری ها بر زیرواحد های پروتئین 2 نمونه از واریته ها (زرفان و 62) به وسیله الکتروفورز ژل پلی اکریلامید (sds-page) مورد مطالعه قرار گرفت. واریته های مختلف دانه گلرنگ از نظر پروتئین خام، عصاره اتری، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند (01/0p<). میانگین ماده ی خشک، خاکستر، پروتئین خام، عصاره اتری، دیواره ی سلولی و دیواره ی سلولی بدون همی سلولز در این آزمایش به ترتیب 975، 1/17، 142، 270، 370و 467گرم درکیلوگرم بدست آمد. گاز تولیدی در ساعات 2، 4، 6، 9، 12، 24، 48، 72 و 96 انکوباسیون اندازه گیری شد و فراسنجه های تولید گاز از روی تولید گاز تجمعی تعیین شدند. بین واریته ها و عمل آوری های مختلف و اثر متقابل واریته و عمل آوری، تفاوت های معنی داری در همه ی پارامترهای تولید گاز (a،b،lag، t1/2، µ) دیده شد (01/0p<). حلالیت آزمایشگاهی پروتئین تیمار های مختلف دانه گلرنگ به منظور تعیین بخش های مختلف پروتئین خام از جمله بخش های a+b1 ، b2 ، b3 و c نیز انجام شد.این بخش ها بر اساس حلالیت پروتئین دانه گلرنگ در سه محلول مختلف از جمله بافر فسفات، محلول شوینده خنثی و شوینده اسیدی اندازه گیری شد. بخش محلول در بافر فسفات (scp) شامل بخش a+b1، بخش b2 شامل تفاضل مجموع بخش های a+b1 ، b3 و cاز پروتئین خام، بخش b3 حاصل تفاضل بخش نامحلول در شوینده خنثی از بخش نامحلول در شوینده اسیدی و بخش c نیز همان بخش نامحلول در شوینده اسیدی می باشد. بررسی حلالیت آزمایشگاهی واریته های عمل آوری شده با روش های فیزیکی و شیمیایی کاهش معنی داری(01/0p<) را در بخش a+b1 نشان داد. درحالیکه، بخش b2 و b3در این تیمار ها افزایش یافت. بررسی زیرواحد های پروتئینی واریته های زرفان و 62 نشان داد که در هر دو واریته، عمل آوری با فرمالدهید در مقایسه با دو عمل آوری دیگر باعث ناپدید شدن بیشتر باندهای پروتئینی نسبت به گروه شاهد شد. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که عمل آوری های انجام شده بر روی دانه گلرنگ بخصوص عمل آوری با فرمالدهید میزان تولید گاز و حلالیت پروتئین وتعداد باندها را کاهش داد و به نظر می رسد که فرمالدهید در محافظت از دانه های گلرنگ از تجزیه پذیری در شکمبه موترباشد.

ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی برگ ارقام مختلف زیتون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1391
  راضیه حاتمی   فرخ کفیل زاده

در آزمایش اول ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی برگ سرشاخه ی 6 واریته ی مختلف برداشت شده در فصل بهار ارزیابی شد. در آزمایش دوم نه تنها مقایسه ای در پارامترهای مذکور بین برگ سرشاخه و برگ پاجوش از همان 6 واریته که در پاییز جمع آوری شد صورت گرفت، همچنین اجزای فیزیکی، ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم، روند تولید گاز و فاکتور تفکیک کننده در کل (ساقه و برگ) سرشاخه و پاجوش مورد مطالعه قرار گرفت. عصاره ی اتری، پروتئین خام و دیواره ی سلولی در سرشاخه های واریته های مختلف زیتون برداشت شده در فصل بهار، به ترتیب در واریته ی کنسروالیا (72.6 گرم در کیلوگرم)، روغنی رودبار و کنسروالیا (به ترتیب 122.8 و 120.7 گرم در کیلوگرم) و کنسروالیا (427 گرم در کیلوگرم) دارای بیشترین مقدار بود و بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی (به ترتیب 508.3 و 483 گرم در کیلوگرم ماده ی خشک) و نیز کل گاز تولیدی (40.53 میلی لیتر در ازای 200 میلی گرم) در این نمونه ها در واریته ی مانزانیلا مشاهده شد. در مقایسه ی برگ سرشاخه با پاجوش واریته های مختلف برداشت شده در فصل پاییز اثرات متقابلی بین واریته و نوع نمونه و نیز تفاوت معنی داری (0.01>p) در ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی وجود داشت. در این نمونه ها نیز برگ سرشاخه ی واریته ی مانزانیلا و سرشاخه و پاجوش واریته ی کنسروالیا به ترتیب دارای بیشترین مقدار ماده ی خشک،عصاره ی اتری و دیواره ی سلولی و برگ پاجوش واریته های مانزانیلا و آمیگدالولیا به ترتیب دارای بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی بودند(به ترتیب 585 و 530 گرم در کیلوگرم). بیشترین مقدار کل گاز تولیدی در برگ سرشاخه و پاجوش نیز در برگ پاجوش شنکه (57.1 میلی گرم در میلی لیتر) بود. در کل واریته ها درصد برگ سرشاخه ها از پاجوش بیشتر بود و واریته ی روغنی رودبار بیشترین درصد برگ را به خود اختصاص داد (85.1%). در مقایسه ی کل (ساقه و برگ) سرشاخه و پاجوش در ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم، روند تولید گاز و فاکتور تفکیک کننده اثرات متقابلی بین واریته و نوع نمونه وجود داشت. ترکیب شیمیایی واریته های مختلف در سرشاخه و پاجوش نیز دارای تفاوت معنی داری بود(0.01>p). قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی در سرشاخه ی واریته ی مانزانیلا بیشترین مقدار بود. میانگین کل گاز تولیدی در سرشاخه و پاجوش به ترتیب 48.9 و 51.3 میلی لیتر در میلی گرم بود و بیشترین و کمترین نرخ ثابت تولید گاز به ترتیب در سرشاخه ی واریته ی روغنی رودبار(0.02 میلی لیتر در ساعت) و واریته ی شنکه (0.001 میلی لیتر درساعت) و بیشترین مقدار فاکتور تفکیک پذیری درپاجوش واریته ی روغنی رودبار (2.96 میلی گرم در میلی لیتر) مشاهده گردید. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد در برخی پارامترها پاجوش ها عملکرد بهتری داشتند و در برخی دیگر سرشاخه ها بهتر بودند ولی آنچه را که می توان با قاطعیت گفت این است که برتری سرشاخه ها نسبت به پاجوش ها از نظر قابلیت هضم بود اگرچه چنین برتری در مقایسه ی برگ سرشاخه ها با برگ پاجوش ها مشاهده نشد و این برتری سرشاخه نسبت به پاجوش تابع نوع واریته بود. با توجه به این مطلب و موارد مشابه به طور یقین نمی توان ارزش تغذیه ای سرشاخه را بهتر از پاجوش دانست.

ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و روند تخمیر 8 علف مرتعی و اثر آنها بر تولید گاز متان و جمعیت پروتوزائی جیره علوفه ای در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  محیا کولیوند   فرخ کفیل زاده

در آزمایش اول ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی و میزان متان تولیدی هشت گیاه مرتعی بابونه، بادیان رومی، گزنه، غزیاغی، شنگ، کنگر و کاسنی زرد در مرحله رویشی ارزیابی شد. در آزمایش دوم چهار علوفه مرتعی بابونه، گزنه، کنگر و کاسنی زرد که از نظر قابلیت هضم و اثر بر تولید گاز متان نسبت به سایر گیاهان مورد مطالعه مورد توجه بودند، جهت افزودن به علوفه یولاف (جیره پایه) انتخاب شدند و بررسی اثر افزودن قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی، میزان تولید متان، روند تولید گاز و فاکتور تفکیک کننده و جمعیت پروتوزوآی جیره پایه صورت گرفت. عصاره¬ی اتری، پروتئین خام و دیواره¬ی سلولی در گیاهان مرتعی، به ترتیب در بادیان رومی (1/93 گرم در کیلوگرم)، خاکشیر و کنگر (به ترتیب 2/269 و 4/203 گرم در کیلوگرم) و کاسنی زرد (4/625 گرم در کیلوگرم) دارای بیشترین مقدار بود و بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده¬ی خشک و ماده¬ی آلی (به ترتیب 779و 739 گرم در کیلوگرم ماده¬ی خشک) و نیز کل گاز تولیدی (9/51 میلی لیتر در ازای 200 میلی گرم) در گیاه بابونه مشاهده شد. بین گیاهان از نظر میزان دیواره سلولی و قابلیت هضم آزمایشگاهی،پتانسیل کاهش متان و نیمه عمر در تولید گاز آنها همبستگی منفی مشاهده شد (01/0p<). بالاترین میزان پتانسیل کاهش متان نسبت به متان تولیدی در جیره پایه به ترتیب در چهار علوفه بابونه، کنگر، کاسنی زرد و گزنه (29/26، 30/17،16/16 و 42/14درصد) بود (01/0p<). قابلیت هضم جیره پایه با افزودن 14درصدی بابونه به طور معناداری افزایش یافت(01/0p<) و بیشترین میزان کل گاز تولیدی و نرخ ثابت تولید گاز جیره پایه همراه با 14 درصد بابونه ( 20/61 میلی لیتر در ازای 200 میلی گرم و03/0 میلی لیتر در ساعت) و بیشترین مقدار ndf ناپدید شده در 24 ساعت و فاکتور تفکیک پذیری جیره پایه در ترکیب با 14درصد علوفه بابونه ( 10/32 درصد و 15/3 میلی گرم در میلی لیتر ) مشاهده گردید. جمعیت پروتوزوایی جیره پایه تنها با افزودن علوفه بابونه تغییر معناداری نداشت و با اضافه کردن علوفه های گزنه، کنگر و کاسنی زرد به طور معناداری افزایش در جمعیت پروتوزوایی دیده شد(05/0p<). نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد در کل گیاه بابونه عملکرد بهتری نسبت به سایر گیاهان مورد بررسی داشت. با توجه به این مطلب و موارد مشابه به طور یقین نمی توان اثر آنها را بر جیره پایه به طور قطع موثر دانست.

اثر دزهای مختلف پرتوتابی الکترون و گاما بر قابلیت هضم، کینتیک تولید گاز، محتوای تاننی، جمعیت پروتوزوآ و تولید گاز متان تفاله دانه و پوست انار در شرایط آزمایشگاهی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  محسن زارعی   پروین شورنگ

ایران با تولید سالیانه 908550 تن انار، ازجمله مهمترین کشورهای تولیدکننده انار در جهان محسوب می شود، که این حجم انبوه تولید همراه با مقادیرقابل توجهی ضایعات، به نامهای تفاله دانه انار (یا هسته انار) و تفاله پوست انار بطور جداگانه می¬باشد. اما میزان تانن بالای آن عامل اصلی محدودیت مصرف این ماده خوراکی است. پرتوتابی مواد خوراکی یک روش عمل آوری فیزیکی، شامل استفاده کنترل شده از انرژی پرتوهای یون ساز شامل پرتو گاما و الکترون برای بهبود ارزش غذایی مواد خوراکی است. بنابراین اثر دزهای مختلف پرتوتابی الکترون و گاما بر قابلیت هضم، کینتیک تولید گاز، محتوای تاننی، جمعیت پروتوزوآ و تولید گاز متان تفاله دانه و پوست انار در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. تفاله دانه و پوست انار در دو آزمایش جداگانه با پرتوی گاما و پرتو الکترون در دزهای 5، 10، 15 و 20 کیلوگری پرتوتابی شدند که برای هر تفاله یک تیمار شاهد (بدون پرتوتابی) در نظر گرفته شد و داده-ها در قالب طرح کاملاً تصادفی آنالیز شدند. مقادیر ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، چربی خام (عصاره اتری) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) تفاله دانه و پوست انار بین تیمارها معنی دار نبود (05/0p>). اما در مورد دیواره سلولی علی رغم عدم تفاوت معنی دار پرتوتابی گاما و الکترون بر مقدار ndf تفاله پوست انار، مقایسات گروهی حکایت از تأثیر معنی دار پرتو گاما بر مقدار ndf تفاله دانه انار داشت. پرتو الکترون تغییر معنی داری در مقدار ndf تفاله دانه ایجاد نکرد. پرتوهای گاما و الکترون مقدار تانن متراکم تفاله دانه و پوست انار رابطور معنی داری کاهش دادند و این کاهش در دزهای بالاتر هر دو پرتو بیشتر بود. مقایسات گروهی مستقل پرتوهای یون ساز نشان داد که پرتوهای گاما و الکترون اثرات متفاوتی بر مقدار تانن متراکم تفاله دانه انار داشتند، بطوریکه پرتو الکترون نسبت به پرتو گاما، تأثیر بیشتری در کاهش مقدار تانن متراکم تفاله دانه انار داشت، اما تفاوت معنی داری بین اثر پرتو گاما و الکترون بر مقدار تانن تفاله پوست انار مشاهده نشد. تیمارهای مختلف پرتوتابی قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تفاله دانه انار را کاهش دادند. درحالیکه قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تفاله پوست انار تحت تأثیر پرتوتابی قرار نگرفت. بنابراین به نظر می رسد اثر پرتوتابی بر قابلیت هضم به نوع خوراک، نوع پرتو و دز مورد استفاده بستگی داشته باشد. پرتوتابی باعث تغییر پتانسیل تولید گاز (b) و نرخ تولید گاز (c) تفاله دانه گردید. از طرفی افزایش پتانسیل تولید گاز تفاله پوست انار به¬وسیله پرتو گاما در دزهای بالایی (15 و 20 کیلوگری) و پرتو الکترون در تمامی دزها، در مقایسه با تیمار شاهد معنی دار نبود. همچنین پرتوتابی تغییری در نرخ تولید گاز (c) تفاله پوست انار ایجاد نکرد. تیمارهای آزمایشی تغییری در میزان فاکتور تفکیک کننده تفاله دانه و پوست انار پرتوتابی شده (گاما و الکترون) نسبت به شاهد ایجاد نکردند. مقایسات گروهی نشان داد پرتو گاما تولید گاز متان تفاله دانه انار را بطور معنی داری (05/0p<) کاهش داد، که این کاهش در دزهای پایین پرتوگاما (5 و 10 کیلوگری) مشاهده شد. کاهش تولید گاز متان تفاله دانه انار پرتوتابی شده با الکترون معنی دار نبود. همچنین تولید گاز متان در تفاله پوست انار تحت تأثیر پرتوهای گاما و الکترون قرار نگرفت. جمعیت کل و 5 جنس پروتوزوآ تفاله دانه و پوست انار نیز تحت تأثیر پرتوتابی (گاما و الکترون) قرار نگرفت. بنابراین نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد پرتوتابی بطور کلی باعث بهبود ارزش تغذیه ای این محصولات فرعی به ویژه تفاله پوست انار گردید.

اثر محیط های تعریف شده، نیمه تعریف شده و غیر تعریف شده بر روی بلوغ آزمایشگاهی و روند بعدی نمو رویانی تخمک های گوسفندی: اثرات ویتامین ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1388
  لیلا ساطانی   فرخ کفیل زاده

چکیده: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات افزودن mem ویتامین ها به محیط بلوغ تعریف شده (محیط حاوی پلی وینیل الکل )، محیط بلوغ نیمه تعریف شده (محیط حاوی سرم آلبومین) و محیط بلوغ غیر تعریف شده (محیط حاوی سرم و یا مایع فولیکولی) تخمک های گوسفندی بر روی تسهیم و روند بعدی نمو رویانی های حاصل از آن می باشد. در آزمایش اول، اثرات پلی وینیل الکل، سرم آلبومین گاوی و سرم گوساله جنینی در محیط مایع بلوغ اویداکتی مصنوعی(sofm ، ساف مکمل شده با گونادوتروپین کوریونیک انسانی، گونادوتروپین کوریونیک اسب، استرادایول 17 بتا، سدیم پیروات) تحت چهار گروه تیماری: ساف بلوغ (بدون مکمل پروتئینی)، محیط بلوغ تعریف شده (ساف بلوغ + 1 میلی گرم در میلی لیتر پلی وینیل الکل)، محیط بلوغ نیمه تعریف شده (ساف بلوغ + 8 میلی گرم در میلی لیتر سرم آلبومین گاوی)، محیط بلوغ غیر تعریف شده (ساف بلوغ + 10% سرم گوساله جنینی) ارزیابی شد. مقایسه بین سرم آلبومین گاوی با پلی وینیل الکل و سرم گوساله جنینی نشان داد که تیمار حاوی سرم آلبومین گاوی بالاترین نسبت بلاستوسیست (p<0.05) را داشت. در آزمایش دوم، اثر غلظت های مختلف mem ویتامین ها در محیط نیمه تعریف شده ارزیابی شد. این آزمایش در چهار تیمار: محیط نیمه تعریف شده به عنوان کنترل، محیط نیمه تعریف شده + غلظت 0.5mem ویتامین ها، محیط نیمه تعریف شده + غلظت 1 از mem ویتامین ها و محیط نیمه تعریف شده + غلظت 1.5 از mem ویتامین ها، انجام گرفت. افزودن غلظت 1 ازmem ویتامین ها به محیط نیمه تعریف شده میانگین تشکیل بلاستوسیست را در مقایسه با تخمک های بالغ شده در محیط نیمه تعریف شده بدون ویتامین و محیط حاوی غلظت 0.5 و 1.5 بهبود داد. میانگین نرخ تسهیم و مورولا در بین گروه های مختلف تیماری از نظر آماری معنی دار نبود. در آزمایش سوم، اثرات غلظت 1 از mem ویتامین ها بر روند تسهیم و نمو بعدی تخمک های گوسفندی در محیط ساف بدون مکمل پروتئینی، تعریف شده، نیمه تعریف شده و غیر تعریف شده مقایسه شد. این آزمایش تحت چهار گروه تیماری: ساف بدون مکمل + غلظت 1 از mem ویتامین ها، محیط بلوغ تعریف شده + غلظت 1 از mem ویتامین ها، محیط بلوغ نیمه تعریف شده + غلظت 1 از mem ویتامین ها و محیط بلوغ غیر تعریف شده + غلظت 1 از mem ویتامین ها انجام گرفت. وجود غلظت 1 از mem ویتامین ها در محیط نیمه تعریف شده بلوغ به صورت معنی داری درصد بلاستوسیست ها را در مقایسه با محیط تعریف شده، و غیر تعریف شده و بدون مکمل (p<0.05) افزایش داد. تخمک های بالغ شده در گروه بدون مکمل تمایل به درصد بالاتری از بلاستوسیست در مقایسه با گروه های تعریف شده و غیر تعریف شده داشتند. نتایج نشان داد، که افزودن غلظت 1 از mem ویتامین ها به محیط نیمه تعریف شده در مقایسه با افزودن این غلظت به محیط های تعریف شده، نیمه تعریف شده و محیط بدون مکمل بر روند بعدی نمو رویانی سودمندی بیشتری داشته است.

the effects of high non fibrous carbohydrates diet on milk production, inflammation and molecular mechanism of innate immunity in lactating dairy cows
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1393
  گلناز تأسلی   فرخ کفیل زاده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد و بروز التهاب در گاوهای شیرده در دو آزمایش جداگانه انجام شد. در آزمایش اول 20 رأس گاو مبتلا به ورم پستان از دو گروه کم تولید و پرتولید (هر کدام 10 رأس) و 20 رأس گاو سالم از دو گروه کم تولید و پرتولید (هر کدام 10 رأس) انتخاب شدند. همه گاوها در دوره دوم و یا سوم شیردهی و در روزهای 80-120 پس از زایش بودند. میانگین تولید شیر در گروه های پرتولید و کم تولید به ترتیب 35 و 25 کیلوگرم شیر در روز بود و همه گاوها یک نوع جیره با میزان7/36 درصد کربوهیدرات غیرالیافی مصرف می کردند و گاوهای پرتولید خوراک بیشتری دریافت می کردند. مقایسه میزان هاپتوگلوبین در گاوها نشان داد که مقدار آن در گاوهای سالم در بین دو گروه کم تولید و پرتولید دارای تفاوت معنی داری بود (05/0p<) به طوری که میزان هاپتوگلوبین در گاوهای سالم پرتولید بیشتر از گاوهای سالم کم تولید که مصرف خوراک کمتر و در نتیجه مصرف کربوهیدراتهای غیرالیافی کمتری داشتند، بود. این نتایج حکایت از اثر مصرف زیاد جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی و بروز التهاب در گاوهای شیرده دارد. آزمایش دوم با هدف مطالعه اثر جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد بر تولید شیر، القاء التهاب و بیان ژن برخی از ژن های مرتبط با سیستم ایمنی ذاتی صورت گرفت. در این آزمایش از 7 رأس گاو شیرده جرزی چند شکم زا ( دوم یا سوم) با میانگین روز های شیردهی 3 ± 71 و تولید شیر 6 ± 29 کیلو گرم در روز استفاده شد. گاو ها در 14 روز اول آزمایش جیره ای با میزان دیواره سلولی زیاد (8/33 درصد ماده خشک) و کربوهیدراتهای غیرالیافی کم (3/34 درصد ماده خشک) مصرف کردند و سپس به مدت 7 روز جیره ای با میزان دیواره سلولی کم (2/30 درصد ماده خشک) و کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد (7/40 درصد ماده خشک) دریافت کردند. نسبت علوفه به کنسانتره در هر دو جیره ثابت و برابر40 به 60 بود. نمونه های خون و شیر در روز صفر )انتهای روز 14 ، که گاوها جیره شاهد دریافت کردند) و روز های 2، 4 و 7 پس از تغییر جیره گرفته شد. مصرف اختیاری خوراک، تولید شیر، نشانگر های التهابی خون و بیان ژن برخی از ژن های مرتبط با سیستم ایمنی ذاتی در طی آزمایش اندازه گیری شد. داده های این آزمایش به صورت داده های تکرار شونده در زمان تجزیه و تحلیل شدند. مصرف جیره با میزان کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد باعث کاهش معنی دار مصرف ماده خشک گردید(05/0p<). تولید شیر تحت تأثیر قرار نگرفت (05/0p>) اما تولید چربی شیر به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<). تولید پروتیین ال- سلکتین بر سطح نوتروفیل به عنوان یکی از نشانگر های التهابی ابتدا افزایش (روز دوم) و سپس کاهش یافت(05/0p<). بیگانه خواری و انفجار تنفسی نوتروفیل از دیگر نشانگر های التهابی تحت تأثیر مصرف جیره با میزان کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد قرار نگرفتند (05/0p>). میزان هاپتوگلوبین پلاسما در روز های 2 و 7 پس از مصرف جیره با میزان کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد افرایش معنی داری داشت(05/0p<) ولی غلظت روی پلاسما تحت تأثیر قرار نگرفت (05/0p>). بیان ژن سایتوکاین های پیش التهابی tnf-? و il1? و پروتیین های ضد التهابی mnda ,tlr2, selectin, tgf1? و cd74 در اثر مصرف جیره با میزان کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p<). نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از جیره حاوی سطح بالای کربوهیدراتهای غیرالیافی در گاوهای شیرده سیستم ایمنی ذاتی را متأثر می کند .کاهش مصرف خوراک همراه با افزایش هاپتوگلوبین و کاهش تجلی ژن های مرتبط با سیستم ایمنی ذاتی در این آزمایش نشان دهنده القای التهابی ملایم در نتیجه مصرف جیره حاوی کربوهیدراتهای غیرالیافی زیاد بود.

conjugated linoleic acids, amino acid profile and other characteristics of meat produced under identical condition from two iranian fat tailed breeds of lamb
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1393
  الهه ملکی چقازردی   فرخ کفیل زاده

گوشت قرمز یکی از مهم ترین فرآورده های دامی در تأمین پروتئین و انرژی می باشد که در حمل ویتامین های محلول در چربی نیز حائز اهمیت می باشد. انسان مانند سایر مهره داران اسید های چرب ضروری (لینولئیک و آلفا لینولنیک) مورد نیاز خود از طریق غذا تأمین می نماید. اسید های چرب ضروی پیش ساز اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه هستند. اسید لینولنیک پیش ساز اسیدهای چرب امگا 3 و اسید لینولئیک نیز پیش ساز دسته اسیدهای چرب امگا 6 می باشد. گروهی از ایزومر های اسید لینولئیک به نام اسیدلینولئیک مزدوج (سیس 9- ترانس 11) دارای اثرات ضد تجمع چربی، جلوگیری از انسداد عروق قلبی، ضد سرطان، ضد التهاب و نیز اثرات ضد دیابت هستند. چربی موجود در گوشت نشخوارکنندگان یکی از غنی ترین منابع اسید لینولئیک مزدوج است. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد میزان اسید لینولئیک مزدوج بافت چربی زیر جلدی در نشخوارکنندگان متفاوت است. تفاوت هایی در میزان اسید لینولئیک مزدوج در چربی زیرجلدی نژاد های مختلف گوسفند مشاهده شده است. گوسفندان سنجابی و مهربان از گوسفندان نژاد گوشتی موجود در ایران بوده که به ترتیب بومی استان های کرمانشاه و همدان می باشند. به علت هم جواری این دو استان در مزارع پرواربندی استان کرمانشاه نژاد مهربان نیز پرورش داده می شود. از آن جایی که پژوهش بسیار محدودی در رابطه با بررسی ترکیب اسیدهای چرب گوسفندان نژاد ایرانی به ویژه دو نژاد سنجابی و مهربان وجود دارد، در این پژوهش ترکیب اسید چرب گوشت دو نژاد دنبه دار سنجابی و مهربان مورد مقایسه قرار گرفت.

اثر افزایش سطح پروتئین خام جیره پیش از زایش با استفاده از پودر ضایعات کشتارگاهی طیور بر توان تولیدی و سلامت گاوهای شیری هلشتاین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1386
  محمدحسین یزدی   فرخ کفیل زاده

چکیده ندارد.

بررسی ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم، تولید گاز و عملکرد کاه در کلش گندم حاصل از تراکم های کشت، ارقام و توده های ژنتیکی مختلف گندم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1386
  ضرغام عبداللهی پور   فرخ کفیل زاده

چکیده ندارد.

اثر استفاده از مکمل ویتامین e خوراکی علاوه بر ویتامین e- سلنیوم تزریقی بر عملکرد تولیدمثل، تولید شیر و سیستم ایمنی گاوهای شیرده
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1387
  حبیب اله خیرمنش   فرخ کفیل زاده

چکیده ندارد.

اثر محیط های تعریف شده، نیمه تعریف شده و غیر تعریف شده بر روی بلوغ آزمایشگاهی و روند بعدی نمو رویانی تخمک های گوسفندی: اثرات ویتامین ها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1388
  لیلا سلطانی   فرخ کفیل زاده

چکیده ندارد.