نام پژوهشگر: جمشید رزمجو

اثر تیمار کردن بذر و رژیم های آبیاری بر عملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت دانه کنجد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1389
  مرتضی مقنی باشی نجف آبادی   جمشید رزمجو

تنش خشکی یکی از مهم ترین عوامل کاهش دهنده عملکرد محصولات زراعی می باشد. از جمله مهمترین راههای بهبود جوانه زنی و استقرار گیاهچه در شرایط رطوبت کم پرایمینگ می باشد. این تحقیق در دو مرحله آزمایشگاهی و مزرعه ای با هدف بررسی اثرات استفاده از پرایمینگ و مدت زمان این تیمار بر روی کنجد توده بومی جیرفت و نیز تاثیر پرایمینگ بذر بر تحمل به خشکی در شرایط مزرعه به کار رفت. مرحله آزمایشگاهی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1388 اجرا شد. . در این آزمایش نه تیمار بذری ( شاهد، 2 - ، 5- ، 10- و 15- بار پلی اتیلن گلایکول و 3/ ، 1 و 2 مولار کلرید سدیم) فاکتور اول و پنج مدت زمان تیمار کردن بذر (4 ، 12 ، 16 ، 24 و48 ساعت ) فاکتور دوم بود. صفات اندازه گیری شده شامل درصد و سرعت جوانه زنی، طول و وزن ریشه چه و ساقه چه بودند. تیمارهای پتانسیل اسمزی با محلول peg در غلظت های پایین و هیدروپرایمینگ در زمان های متفاوت بکار رفته در این آزمایش بطورکلی باعث افزایش درصد، سرعت جوانه زنی طول و وزن ریشه چه و ساقه چه نسبت به شاهد و هالوپرایمینگ با غلظت های بالای نمک شد. تیمار بذر با محلول 2- بار پلی اتیلن گلایکول به مدت 24 ساعت به عنوان بهترین تیمار بذری انتخاب گردید و بر روی بذور مطالعه در مزرعه اعمال گردید. مرحله مزرعه ای، با هدف مطالعه تاثیر شرایط مختلف رطوبتی و اثرات پرایمینگ بر اجزای عملکرد کنجد در سال زراعی 88-1387 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در شرودان فلاورجان انجام شد. در این آزمایش چهار رژیم آبیاری ( پس از 75، 100، 120 و 150 میلی متر تبخیر از تشت کلاس آ ) به عنوان کرت اصلی و دو سطح تیمار بذر ( بذر تیمار شده با پلی اتیلن گلایکول و بذر شاهد) در کرت های فرعی قرار گرفتند. طول دوره کاشت تا سبز شدن، 50% گلدهی، نیام بندی و رسیدگی فیزیولوژیک در حالت اسموپرایمنگ نسبت به بذور شاهد کمتر بود. رژیم آبیاری تاثیر معنی داری بر مراحل مختلف نمو کنجد نداشت. ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، وزن خشک اندام های هوایی و شاخص برداشت در اسموپرایمینگ نسبت به بذور تیمار نشده بالاتر بود. با کاهش میزان رطوبت قابل استفاده در خاک، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن خشک اندام های هوایی و شاخص برداشت کاهش یافت. عملکرد دانه در واحد سطح در حال اسموپرایمینگ نسبت به بذور شاهد 01/12 بیشتر بود. با افزایش میزان رطوبت قابل دسترس برای گیاه بر عملکرد دانه افزوده شد. درصد و عملکرد روغن و عملکرد پروتئین در حالت اسموپرایمینگ نسبت به حالت شاهد بیشتر بود. درصد روغن و پروتین تحت تاثیر تیمار رطوبتی قرار گرفت، با این تفاوت که با تاخیر در آبیاری، درصد روغن کاهش و درصد پروتئین افزایش یافت. حداکثر عملکرد روغن در حالت اسموپرایمینگ و در رژیم آبیاری 75 میلی متر تبخیر و حداقل عملکرد روغن در حالت بذر شاهد و در رژیم آبیاری 150 میلی متر تبخیر و حداکثر عملکرد پروتئین برای بذر شاهد و رژیم آبیاری 150 میلی متر و حداقل عملکرد پروتئین برای برای بذر شاهد و رژیم آبیاری 75 میلی متر بدست آمد. پرایمینگ باعث افزایش سرعت و درصد جوانه زنی و رشئد گیاهچه در آزمایشگاه شد بذرهای پرایم شده باعث سبز شدن بیشتر و بالا بردن صفات کمی و کیفی کنجد در شرایط تنش و معمولی شد.

بررسی مقاومت به شوری رقم های مختلف چمن آبی (poa pratensis l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  ابراهیم کیانی   نعمت اله اعتمادی

چمن یکی از بهترین گیاهان پوششی است که از دیرباز شناخته شده و هم اکنون نیز یکی ازعناصر اصلی و جز لاینفک طراحی فضای سبز به شمار می آید. که به کمک آن می توان با آن چهره خشک و بی روح زمین را تغییر و گستره ای سبز و با طراوت جایگزین خاک کرد. به دلیل اینکه به جز بخشی از شمال کشور، سایر نواحی کشور در مناطقی قرار دارند که در این مناطق به دلیل کاهش میزان نزولات آسمانی، استفاده بیش از حد از آب های زیرزمینی و نفوذ جبهه های آب شور به سفره های آب شیرین و مدیریت بد آبیاری موجب شور شدن خاکها شده است. لذا با توجه به محدودیتهای فوق، پژوهشی با هدف بررسی مقاومت به شوری 10 رقم از جمن پوآ(poa pratensis l. )، شامل “ampellia”، “park”، “harmony” ، “merion”، “crusade”، “nutop”، “balin” ، “challanger”، “genome” و “banf” بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار و 6 سطح شوری ) 3/0، 5/1، 3، 5/4، 6 و 5/7 ( دسی زیمنس بر متر در مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج حاصل از آنالیز واریانس داده ها نشان داد که اثر رقم، شوری و اثر متقابل آنها بر بیشتر شاخص های اندازه گیری شده در سطح یک درصد تفاوت معنی دار داشته است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش شوری شاخص های رشد چمن شامل وزن خشک اندام هوایی و ریشه، درصد آب برگ و کیفیت چمن کاهش یافتند در حالیکه میزان سوختگی چمن افزایش یافت. بالاترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب در ارقام “ampellia”، “park”، “harmony” مشاهده گردید و کمترین میزان آن در ارقام “banf” و “nutop” حاصل شد. همچنین بیشترین میزان درصد آب برگ در “ampellia”، “ park”و کمترین میزان آن در رقم “banf” مشاهده گردید. بیشترین کیفیت چمن مربوط به ارقام “ampellia” و “harmony” بود در حالیکه ارقام “banf” و “crusade”کمترین کیفیت را داشتند. مقایسه نتایج نشان داد که با افزایش شوری، ارقام “ampellia” و “harmony”کمترین درصد سوختگی را نشان داده اند در حالی که ارقام “banf” و “crusade” بیشترین درصد سوختگی را به خود اختصاص داده اند. از لحاظ میزان پرولین تولیدی، رقم “banf” بیشترین میزان و رقم “ampellia” کمترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. مقایسه اثر متقابل شوری و میزان کلروفیل نیز نشان داد که در سطوح پائین تر کلروفیل افزایش و سپس در سطوح بالاتر شوری کاهش می-یابد. رقم “ampellia”در سطوح پائین شوری کمترین افزایش و در سطوح بالاتر شوری نیز کمترین کاهش میزان کلروفیل را داشته است. مقایسه نتایج نشان داد با وجود افزایش غلظت سدیم و کلر بخش هوایی در همه ارقام، کمترین غلظت سدیم در رقم “ampellia” و بیشترین میزان آن در رقم “banf” داشته است. بیشترین میزان پتاسیم بخش هوایی در رقم “ampellia” و کمترین میزان آن در رقم “banf” تجمع یافته بود. بیشترین نسبت پتاسیم به سدیم بخش هوایی نیز در رقم “ampellia” و کمترین میزان آن در رقم “crusade” مشاهده گردید. کمترین میانگین غلظت سدیم ریشه مربوط به رقم “ampellia” بوده است و بیشترین میانگین غلظت سدیم ریشه نیز در رقم “banf” مشاهده گردید. بیشترین میانگین غلظت پتاسیم ریشه مربوط به رقم “harmony” بوده است وکمترین میانگین غلظت پتاسیم ریشه نیز در رقم“banf” وجود داشته است. بیشترین میانگین کلر بخش هوایی مربوط به رقم”crusade” بوده است وکمترین میزان کلر بخش هوایی نیز مربوط به رقم “harmony” بوده است. مطالعه همبستگی بین صفات نشان می دهد که با افزایش میزان پرولین داخل برگ ها، کیفیت چمن، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و درصد آب برگ به میزان معنی داری کاهش می یابد و درصد سوختگی چمن ها نیز افزایش یافته است. در ارقام حساستر این گونه میزان تولید پرولین بیشتر بوده است که احتمالاً می تواند به عنوان شاخص میزان تنش وارده شد و سلامت گیاه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین معلوم شد با افزایش شوری، میزان سدیم و کلر بخش هوایی گیاهان افزایش یافت که این خود باعث سوختگی چمن ها و کاهش کیفیت آن شد. به نظر می رسد تجمع سدیم و کلر تحت شرایط شوری یکی از مهمترین دلایل کاهش شاخص های رشد در این آزمایش بوده است و دلیل تفاوت این ارقام می تواند به دلیل توانایی برخی از ارقام در ترشح یون های مضر مانند سدیم و کلر از اندام های هوایی باشد. جذب بیشتر پتاسیم در اندام هوایی نیز توانست باعث کاهش صدمات ناشی از شوری شود به نحوی که معلوم شود هنگامی که پتاسیم در اندام هوایی کاهش می یابد کیفیت چمن نیز کاهش یافته و درصد سوختگی برگها افزایش می یابد. البته نسبت بین عناصر پتاسیم و سدیم در برگ از غلظت هر یک به تنهایی دارای اهمیت بیشتری است. پایان این آزمایش و بر اساس مقایسه نتایج، به طور کلی رقم’ “ampellia” بیشترین مقاومت به شوری را داشته است و پس از آن به ترتیب ارقام “harmony” ، “park” و “nutop” مقاومت بیشتری در برابر شوری داشته اند.. همچنین مشخص گردید که اندازه گیری غلظت عناصری مانند سدیم ، کلر ، و پتاسیم فاکتورهای مناسبی بربای ارزیابی مقاومت به شوری در چمن ها هستند. همچنین نتایج نشان داد که بین این ارقام از لحاظ مقاومت به شوری تنوع بالایی وجود دارد و امکان انتخاب ارقام مقاوم از بین آنها وجود دارد.

بررسی برخی خصوصیات فتوسنتزی و فیزیولوژیک چهار توده کدو تخم کاغذی (cucurbita pepo l.) تحت تنش کمبود آب
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  عالیه طاهری عزیزآبادی   پرویز احسان زاده

خشکی از جمله تنش های فیزیکی است که به عنوان مهمترین عامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی در اکثر نقاط جهان و ایران شناخته شده است. این تحقیق با هدف مطالعه تاثیر سطوح مختلف رطوبتی بر خصوصیات فتوسنتزی، پرولین، کربوهیدرات های محلول، عملکرد و اجزای عملکرد چهار ژنوتیپ کدو تخم کاغذی در سال زراعی 1389 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد انجام شد. سطوح مختلف تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر از طشت تبخیر کلاس a شامل شاهد(65 میلی متر تبخیر)، کمبود متوسط آب(95 میلی متر تبخیر) و کمبود شدید آب(130 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و چهار ژنوتیپ کدو تخم کاغذی (اردبیل، چهار محال، نجف آباد و فریدون شهر) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای خصوصیات فتوسنتزی در دو مرحله ابتدای گلدهی و دو هفته پس از آغاز میوه دهی، محتوی آب نسبی برگ، غلظت پرولین، کربوهیدرات محلول، پروتئین، تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن و ترکیب اسیدهای چرب اندازه گیری شدند. در هر دو مرحله کاهش میزان دسترسی به آب، میزان فتوسنتز خالص برگ و هدایت روزنه را کاهش داد ولی غلظت دی اکسید کربن در حفره زیر روزنه را افزایش داد. در سطح کمبود شدید آب محتوی آب نسبی برگ 29 درصد نسبت به سطح شاهد کاهش یافت. محدودیت رطوبت در کدوی تخم کاغذی به ترتیب منجر به افزایش 96 و 103 درصدی غلظت پرولین و کربوهیدرت های محلول در برگ شد. ژنوتیپ چهارمحال بیشترین میزان پرولین و کربوهیدرات محلول را نشان داد. اثر آبیاری بر میزان پروتئین دانه معنی دار نشد. در سطح کمبود شدید آب تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه و عملکرد روغن به ترتیب به میزان 40، 15، 5، 45، 52 و 56 درصد نسبت به سطح شاهد کاهش پیدا کرد. بیشترین عملکرد دانه را ژنوتیپ فریدون شهر (23/467 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن را ژنوتیپ چهارمحال (21/309 کیلوگرم در هکتار) دارا بود. همچنین در این آزمایش ژنوتیپ چهار محال با 15/139 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن و ژنوتیپ اردبیل با 31/194 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن را به خود اختصاص داد. در ژنوتیپ اردبیل در شرایط کمبود شدید آب نسبت به شاهد میزان اسید چرب اولئیک 1/2 و در ژنوتیپ نجف آباد میزان اسیدهای چرب اولئیک و لینولئیک به ترتیب 2/2 و 7/1 درصد کاهش نشان داد. اثر متقابل برای هیچ یک از صفات مورد بررسی معنی دار نشد. به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که ضمن آنکه تنش کمبود آب تاثیر جدی بر کاهش عملکرد و اجزای آن در کدوی تخم کاغذی می گذارد، این تاثیر عمدتا ناشی از کاهش سرعت فتوسنتز خالص می باشد. در ارقام مورد مطالعه تعداد میوه در بوته و تعداد دانه در میوه در بین اجزای عملکرد بیشترین نقش را در تعیین عملکرد دانه کدو تخم کاغذی داشتند.

تاثیر علف کشهای پیش و پس رویشی و تلفیق آنها، تحت پیش تیمار هیدروپرایمینگ بر کنترل علف های هرز و عملکرد کنجد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  سمانه وفایی   جمشید رزمجو

حضور علف های هرز در مزرعه و رقابت آن با گیاه زراعی از عوامل اصلی کاهش کیفیت و کمیت محصول محسوب می‏شود. پرایمینگ بذور قبل از کاشت باعث بهبود استقرار و سرعت جوانه زنی و افزایش رقابت با علف هرز می شود. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر علف کشهای پیش رویشی آلاکلر (5/3 و 5 لیتر درهکتار)، تریفلورالین (5/1 و 5/2 لیتر در هکتار) و دو علف کش پس رویشی بنتازون (75/0 و 1 لیتر در هکتار) وهالوکسی فوپ( 2و 3 لیتر در هکتار) و تلفیق آن ها، تحت پیش تیمار هیدروپرایمینگ، بر کنترل علف های هرز و اجزای عملکرد کنجد، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد درسال 1389، اجرا گردید. سیزده تیمار علف کش همراه با شاهد وجین و شاهد علف هرز به عنوان یک فاکتور، و نوع بذر شامل بذرهای پرایم شده با پیش تیمار هیدروپرایمینگ به عنوان فاکتور دیگر به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هیدروپرایمینگ طول دوره کاشت تا سبز شدن گیاهچه کنجد را کاهش داد، همچنین باعث افزایش وزن خشک گیاهچه و عملکرد کنجد شد. سوروف، تاج خروس وحشی و سلمه تره علف های هرز غالب در این مزرعه بودند. مقایسه میانگین تیمارها برای تراکم کلیه علف های هرز نشان دادکه تیمار های تلفیقی بنتازون با آلاکلر و بنتازون با ترفلان موثرترین تیمارها در کاهش تراکم کل علف های هرز بودند. اثر متقابل علف کشها و تیمار بذور بر اجزای عملکرد معنی دار شد، به طوریکه بیشترین میزان تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه و عملکرد ماده خشک در تیمارهای پرایم شده علف کش پیش رویشی آلاکلر در دو سطح 5/ 3 و 5 لیتر در هکتار و ترفلان در سطح 5/1 لیتر در هکتار بدست آمد. علف کش بنتازون با اینکه در تلفیق با تیمارهای پیش رویشی توانست کنترل مناسبی از علف های هرز به عمل آورد، اما رشد کنجد را تا حدی مختل نمود و عملکرد کاهش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که پرایمینگ بذور به تنهایی تاثیری بر کنترل علف های هرز نداشت، اما با استفاده از علف کشهای پیش رویشی آلاکلر و ترفلان و تلفیق این علف کشها با هالوکسی فوپ باعث افزایش عملکرد شد. جهت حصول عملکرد مناسب و حذف رقابت علف های هرز با کنجد، تیمار کردن بذور قبل از کاشت و کاربرد علف کشهای پیش رویشی آلاکلر( 5/3 ،5 لیتر در هکتار) و ترفلان(5/1 لیتر در هکتار) مناسب به نظر می رسد.

تأثیر تیمار کردن بذر با اسید سالیسیلیک و همزیستی میکوریزی بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک بزرک در شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  آیدا انصاری   جمشید رزمجو

خشکی یکی از مهمترین عوامل محدودکننده تولیدات زراعی می باشد. از جمله روش های مقابله با خشکی، استفاده از تیمار بذر با غلظت های بهینه هورمون های رشد گیاهی همانند سالیسیلیک اسید و کاربرد میکروارگانیسم های مفید همچون قارچ های میکوریز می باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثرات تیمار با سالیسیلیک اسید و تلقیح با قارچ میکوریز در سطوح مختلف آبیاری در گیاه بزرک انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در 6 تکرار (3 تکرار در مرحله گلدهی برای مطالعه خصوصیات ریشه و سایر صفات و 3 تکرار هم برای بررسی عملکرد و اجزای عملکرد) در سال 90-1389 در اتاقک رشد اجرا شد. تیمارهای آزمایشی به صورت رژیم های آبیاری در 3 سطح (100%، 70% و 40% ظرفیت زراعی)، میکوریز در 3 سطح (عدم تلقیح و تلقیح با 2 گونه mosseae glomus و g. intraradices) و تیمار بذر با سالیسیلیک اسید در 2 سطح (بذور تیمار شده با غلظت mµ 250 سالیسیلیک اسید به مدت 8 ساعت و بذور بدون تیمار) بودند. درصد سبز شدن بذور، ارتفاع، تعداد و سطح برگ، روز تا گلدهی (طول دوره رشد رویشی)، پرولین، محتوای نسبی آب، کارتنوئید، کلروفیل a، b و کلروفیل کل، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، وزن خشک ساقه، برگ و کل اندام هوایی، طول و وزن خشک ریشه، فسفر اندام هوایی، فسفر خاک، قطر هیف و وزیکول، درصد کلنیزاسیون، تعداد و وزن کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و عملکرد دانه در بوته اندازه گیری شدند. 40% ظرفیت زراعی باعث کاهش صفات تعداد و سطح برگ، محتوای نسبی آب، طول و وزن خشک ریشه، ارتفاع، وزن خشک ساقه، برگ و کل اندام هوایی، تعداد و وزن کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و عملکرد دانه و افزایش پرولین، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز، فسفر خاک، روز تا گلدهی، قطر وزیکول و درصد کلنیزاسیون شد ولی تأثیری روی فسفر اندام هوایی، کارتنوئید، کلروفیل a، b و کلروفیل کل، قطر هیف، فعالیت آنزیم های گلوتاتیون ریداکتاز و کاتالاز نداشت. هر دو گونه میکوریز در هر 3 سطح آبیاری اثرات مثبتی در صفات مورد بررسی داشتند به طوریکه تحمل به خشکی در گیاهان بزرک تلقیح شده با هر دو نوع میکوریز نسبت به گیاهان بدون تلقیح افزایش یافت. در شرایط تنش خشکی می توان قارچ mosseae glomus را به دلیل افزایش تعداد کپسول در بوته و تعداد دانه در کپسول، به عنوان گونه بهتر در این آزمایش معرفی نمود. سالیسیلیک اسید باعث افزایش درصد سبز شدن، ارتفاع، فعالیت آنزیم گلوتاتیون ریداکتاز و روز تا گلدهی و کاهش میزان کارتنوئید، فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز، تعداد و سطح برگ، طول و وزن خشک ریشه، قطر هیف، وزن خشک ساقه، برگ و کل اندام هوایی شد ولی در بقیه صفات مورد بررسی تأثیر معنی داری را نداشت. اثر متقابل بین میکوریز و سالیسیلیک اسید نشان داد که تلقیح با میکوریز در کنار تیمار با سالیسیلیک اسید باعث کاهش صفات مورد بررسی نسبت به شرایط تلقیح با میکوریز و عدم کاربرد سالیسیلیک اسید شد که این حالت نشان دهنده عدم وجود اثر افزایشی بین میکوریز و سالیسیلیک اسید می باشد. نتایج نشان داد که 100% ظرفیت زراعی و گونه mosseae glomus به ترتیب بهترین سطح آبیاری و بهترین قارچ میکوریز بودند.

تاثیر رژیم های آبیاری و قارچ میکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد کنجد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  عبداله احمدنژاد   سید فرهاد موسوی

کنجد یکی از مهمترین گیاهان دانه روغنی در دنیاست و برای کشت تناوبی با گیاهان مختلف، مناسب می باشد. محدودیت منابع آب برای آبیاری در سطح جهانی مطرح است. تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محیطی محدودکننده تولید کنجد می باشد. آبیاری به علت تأثیر مثبت بر عملکرد دانه، در مناطق خشک و نیمه خشک در تولید کنجد بسیار حائز اهمیت است. تأثیر کمبود آب می تواند به وسیله تلقیح ریشه گیاهان با قارچ میکوریزا کاهش یابد. در این مطالعه، هدف، تعیین تأثیر سطوح مختلف آب کاربردی (تأمین 60، 80، 100 و 120 درصد کمبود رطوبتی خاک) با روش آبیاری قطره ای- نواری سطحی (تیپ) و تلقیح گیاهان با قارچ میکوریزا (گلوموس موسه آ) بر عملکرد، اجزای عملکرد و کارایی زراعی مصرف آب کنجد بود. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در استان اصفهان، که از مناطق خشک ایران محسوب می شود، در سال 1389 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. مقدار آب آبیاری بر اساس رطوبت روزانه خاک در طول دوره رشد گیاه محاسبه شد. نتایج نشان داد که تأثیر مقدار آب کاربردی (رژیم آبیاری) بر ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد کپسول در بوته، طول کپسول، تعداد دانه در کپسول، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد دانه، شاخص برداشت، عملکرد روغن و پروتئین و غلظت فسفر در ریشه و اندام هوایی در سطح احتمال 1% معنی دار است. تأثیر کاربرد میکوریزا بر عملکرد دانه و روغن در سطح احتمال 5% و بر کارایی زراعی مصرف آب و غلظت فسفر در ریشه و اندام هوایی در سطح احتمال 1% معنی دار شد. بیشینه عملکرد دانه (05/2858 کیلوگرم در هکتار) در تیمار آبیاری 120 درصد نیاز آبی و تلقیح شده با قارچ میکوریزا و بیشینه عملکرد روغن کنجد (94/1698 کیلوگرم در هکتار) در تیمار آبیاری 100 درصد آبیاری مورد نیاز و تلقیح شده با قارچ میکوریزا حاصل شد. کمینه عملکرد دانه (2/1460 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (774 کیلوگرم در هکتار) در تیمار آبیاری 60 درصد آب مورد نیاز و بدون کاربرد میکوریزا به دست آمد. تأثیر رژیم های آبیاری بر کارایی زراعی مصرف آب محصول دانه به دلیل وجود رابطه خطی، بین کاهش عملکرد محصول و کاهش مقدار آب آبیاری در سطح احتمال 5% معنی دار نشد. ولی تأثیرکاربرد قارچ میکوریزا بر کارایی زراعی مصرف آب محصول دانه در سطح احتمال 1% معنی دار شد. بیشترین کارایی زراعی مصرف آب محصول دانه (74/0 کیلوگرم بر مترمکعب) مربوط به رژیم آبیاری 80 درصد و تلقیح شده با قارچ میکوریزا و کمترین آن (53/0 کیلوگرم بر مترمکعب) مربوط به رژیم آبیاری 60 درصد و بدون تلقیح بود. تأثیر رژیم های آبیاری و کاربرد قارچ میکوریزا بر کارایی زراعی مصرف آب محصول روغن معنی دار شد. بیشترین کارایی زراعی مصرف آب محصول روغن (43/0 کیلوگرم بر مترمکعب) مربوط به رژیم آبیاری 100 درصد و تلقیح شده با قارچ میکوریزا و کمترین آن (28/0 کیلوگرم بر مترمکعب) مربوط به رژیم آبیاری 60 درصد و بدون تلقیح بود. با توجه به تحلیل اقتصادی صورت گرفته، بیشترین سودآوری از نظر عملکرد دانه مربوط به تیمار 80 درصد و تلقیح شده با میکوریزا و از نظر عملکرد روغن مربوط به تیمار 100 درصد و تلقیح شده با میکوریزا بود. نتایج نشان داد که کم آبیاری منجر به محصول کمتر شده و تلقیح با قارچ میکوریزا، عملکرد گیاهان تحت تنش را به واسطه اثر مثبت بر جذب مواد غذایی بهبود می بخشد. پیشنهاد می شود که در سال های کم آبی، از روش آبیاری قطره ای- نواری همراه با کاربرد قارچ میکوریزا در سطح آبیاری 80 درصد آب مورد نیاز برای ذخیره آب مصرفی استفاده گردد.

برآورد قابلیت ترکیب پذیری عمومی و پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف از طریق ارزیابی جوامع پلی کراس در علف باغ (dactylis glomerata l.) و بروم گراس نرم (leyss. inermis bromus)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  بهرام عراقی   آقافخر میرلوحی

علف باغ (dactylis glomerata l. ) و بروم گراس نرم (علف پشمکی) (l. bromus inermis ) از مهمترین گراس های چند ساله مراتع ایران می باشند که قابلیت کشت بصورت مخلوط با لگوم ها وهمچنین به صورت خالص را دارا می باشند. وجود تنوع ژنتیکی در جمعیت های موجود در کشور تولید ارقام ساختگی با عملکرد و کیفیت بالاتر را امکان پذیر می سازد. این مطالعه به منظور برآورد میزان تنوع ژنتیکی صفات مختلف از طریق ارزیابی بین و درون جوامع پلی-کراس در دو گونه علف باغ و بروم گراس نرم ، بررسی قابلیت ترکیب پذیری عمومی ویژگی های مرفولوژیک، صفات مرتبط با عملکرد و کیفیت علوفه به منظور شناسایی و معرفی ژنوتیپ های مناسب از نظر خصوصیات کمی و کیفی مهم جهت تولید واریته های ساختگی، برآورد پارامترهای ژنتیکی از جمله اثرات افزایشی ژنها، وراثت پذیری عمومی و خصوصی برای صفات مختلف انجام شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در همه صفات اندازه گیری شده در هر دو سال تنوع قابل ملاحظه-ای وجود داشت. بیشترین ضرایب تنوع فنوتیپی بروم گراس نرم در سال اول مربوط به قطر یقه و عملکرد علوفه خشک و در سال دوم مربوط به ارتفاع و طول خوشه بود. نتایج تجزیه واریانس اثر سال برای صفات روزتاخوشه دهی، روزتاگرده افشانی، ارتفاع بوته، تعداد ساقه و قطر یقه را برای هر دو گیاه در سطح احتمال یک درصد معنی دارنشان داد. فامیل های مورد مطالعه در بروم گراس نرم از لحاظ تمام صفات در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنی دار نشان دادند. مقایسه عملکرد سالانه نشان داد فامیل 4 با متوسط عملکرد 89/13 تن در هکتار در هر دو سال فامیل برتر در تولید علوفه خشک بوده است. فامیل 4 از علف باغ در سال اول و فامیل 18 در سال دوم دارای بیش ترین عملکرد ماده خشک بودند. در سال 90 فامیل های 5 ،6 و 23 بروم گرا س نرم بیشترین مقدار ترکیب پذیری عمومی برای صفت روزتاخوشه دهی و همچنین روزتاگرده افشانی را دارا بودند. برای صفت عملکرد علوفه خشک در سال 89 و 90 فامیل 4 بیشترین مقدار ترکیب پذیری را داشت. در علف باغ بیش ترین ترکیب پذیری برای صفات فنولوژیک به فامیل های 13و20 اختصاص داشت. برای صفت عملکرد علوفه خشک در سال 89 فامیل 4 و در سال 90 فامیل 18 بالاترین مقدار ترکیب پذیری عمومی را داشتند. صفات فنولوژیک در هر دو گونه وراثت پذیری بالائی را نشان دادند. نتایج وراثت پذیری بدست آمده از رگرسیون والد نتاج نیز در اکثر صفات با نتایج حاصل از فامیل های ناتنی همخوانی داشت. وراثت پذیری عملکرد علوفه بروم گراس نرم براساس داده های یک سال 46درصد، بر اساس دو سال 49 و به روش والد-نتاج 24 درصد بدست آمد. وراثت پذیری عملکرد علوفه برای علف باغ براساس داده های یک ساله 20درصد، بر اساس دو سال 28 و به روش والد-نتاج 27 درصد بدست آمد. همبستگی بین روز تا خوشه دهی با صفات روز تا گرده افشانی، طول برگ پرچم، طول خوشه، رشد بهاره، دیرزیستی و درصد ماده خشک در بروم گراس نرم معنی دار بود. همبستگی معنی داری بین عملکرد علوفه خشک با ارتفاع و تعداد ساقه در هر دو گیاه مشاهده شد. گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای در محل فاصله اقلیدسی 5/1 توانست ژنوتیپ های بروم گراس نرم را درسه گروه مجزا قرار دهد. گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای در محل فاصله اقلیدسی22توانست فامیل های علف باغ را در دو گروه مجزا قرار دهد.

اثر مواد افزودنی بر کارایی علف کش بنتازون در کنترل علف های هرز پهن برگ مزارع بزرک (.linum usitatissimum l) در دو تراکم کاشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  احمد قاسمی پیربلوطی   حسن کریم مجنی

چکیده به منظور بررسی تأثیر مواد افزودنی مختلف بر کارایی علف کش بنتازون در تلفیق با تراکم کاشت بر کنترل علف های هرز پهن برگ و همچنین عملکرد و اجزای عملکرد محصول زراعی بزرک (کتان دانه روغنی) آزمایشی در سال زراعی 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تراکم کاشت بزرک در دو سطح 400 و 700 بوته در متر مربع، میزان مصرف علف کش بنتازون در سه سطح (96/0، 2/1 و 44/1 کیلوگرم ماده موثره در هکتار) و نوع ماده افزودنی در 5 سطح، آمونیوم سولفات w/v2%، توئین 20 بعنوان سورفکتانت غیر یونی v/v25/0%، و روغن گیاهی سویا v/v25/1%، مایع پاک کننده بعنوان سورفکتانت آنیونیv/v 5/0% و شاهد بدون ماده افزودنی بود. نتایج نشان داد که صفات مرتبط با کنترل علف های هرز تحت تأثیر تراکم کاشت قرار گرفت به طوریکه تراکم کاشت 700 بوته در متر مربع نتایج مناسب تری در مقایسه با تراکم 400 بوته در مترمربع داد. با افزایش میزان مصرف علف کش بنتازون در ترکیب با مواد افزودنی اثربخشی علف کش در تنزل علف های هرز پهن برگ بهبود یافت. بطوریکه مقادیر 2/1 و44/1 کیلوگرم ماده موثره در هکتار از بنتازون در ترکیب با ماده افزودنی سولفات آمونیوم مناسب-ترین تیمارهای کنترل علف های هرز شناخته شدند. افزایش میزان مصرف علف کش بنتازون موجب افزایش عملکرد دانه و تعداد انشعابات و تعداد کپسول در بوته گردید. گر چه اختلاف بین مقادیر مصرفی 2/1 و 44/1 کیلوگرم ماده موثره در هکتار معنی دار نبود و از لحاظ تأثیر مواد افزودنی بر کارایی علف کش، ماده افزودنی سولفات آمونیوم بالاترین راندمان و در مایع پاک کننده و تیمار بدون ماده افزودنی کمترین راندمان را داشتند. با افزایش میزان کاربرد علف کش درصد گیاه سوزی بزرک افزایش یافت. میزان تأثیر مواد افزودنی مختلف بر افزایش گیاه سوزی بزرک متفاوت بود بطوریکه سولفات آمونیوم با حداقل گیاه سوزی (2%) و مایع پاک کننده باعث بیشترین گیاه سوزی (47%) شد. در این آزمایش طولانی شدن دوره رشد گیاه در نتیجه افزایش تراکم کاشت، رقابت علف هرز و گیاهسوزی منجر به کاهش معنی دار عملکرد دانه گردید. به نظر می رسد این نتیجه به دلیل همزمان شدن دوره رسیدگی بزرک با درجه حرارت های بالا باشد. طولانی شدن دوره رشد گیاه موجب افزایش درصد روغن دانه بزرک شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در تراکم کاشت 700 بوته در مترمربع برای حصول عملکرد مطلوب و کنترل علف های هرز بزرک مناسب تر می باشد. و کاربرد علف کش بنتازون در اختلاط با ماده افزودنی سولفات آمونیوم، امکان 17 درصد کاهش در مصرف علف کش شد. به نظر می رسد تحت شرایط این آزمایش مصرف 2/1 کیلوگرم ماده موثره در هکتار از علف کش بنتازون برای کنترل علف های هرز پهن برگ در بزرک مناسب می باشد. در بین مواد افزودنی مورد آزمایش سولفات آمونیوم نتایج بهتری در مقایسه با سایر مواد افرودنی به همراه داشت. اثر مطلوب سولفات آمونیوم در این آزمایش احتمالاً می تواند به دلیل کاهش اثرات آنتاگونیستی آب سخت و اثرات این ماده افزودنی بر تعدیل ph و ecآن باشد.

تاثیر نوع و میزان کود آهن برعملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت دانه گندم دوروم و نان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - پژوهشکده کشاورزی 1391
  حمیده غفاری   جمشید رزمجو

چکیده در بسیاری از کشورها از جمله ایران، گندم غذای اصلی مردم را تشکیل می دهد. بنابراین، کیفیت دانه ی گندم در کنار افزایش کمیت آن، از لحاظ سلامت افراد جامعه، اهمیت زیادی دارد. آهن یک نقش مهم در عملکرد و کیفیت گیاه به عهده دارد. بنابراین، این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر میزان محلول پاشی آهن بر روی عملکرد و کیفیت گندم نان و دوروم صورت گرفت. این مطالعه در دو سال زراعی 1389 و90 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی و در سه تکرار صورت گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل دو رقم (پیشتاز، گندم نان) و (لاین 5-10-85-d، گندم دوروم) و سه منبع کودی نانو اکسیدآهن (یک و دو در هزار)، کلات آهن ( دو و چهار در هزار) و سولفات آهن ( دو و چهار در هزار) و شاهد (عدم محلول پاشی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. محلول پاشی آهن در دو مرحله ساقه رفتن و گلدهی اعمال شد. پارامترهای ارتفاع گیاه، طول سنبله، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، شاخص برداشت، آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز، درصد پروتئین و کربوهیدرات دانه، محتوای آهن دانه و محتوای کلروفیلa ، b، کل، نسبت a به b و کارتنوئید برگ اندازه گیری شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که محلول پاشی آهن بر صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. در اثر محلول پاشی سولفات آهن با غلظت 4 در هزار تعداد سنبله درمترمربع، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد کربوهیدرات دانه نسبت به شاهد افزایش یافت. کود سولفات آهن همچنین باعث افزایش 2/29 و 23 درصدی عملکرد دانه و شاخص برداشت نسبت به شاهد شد. کود نانو اکسیدآهن علاوه بر افزایش عملکرد و اجزای عملکرد دانه باعث افزایش محتوای کلروفیلa، b، کل، نسبت a به b، درصدپروتئین دانه و غلظت آهن دانه شد. محتوای پروتئین دانه تحت نانو اکسیدآهن یک در هزار و شاهد به ترتیب 05/18 و 55/11 درصد بود. کود کلات آهن در مقایسه با نانو اکسیدآهن و سولفات آهن تاثیر کمتری در پارامتر های مورد ارزیابی داشت. همه منابع کودی باعث افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز شدند. در حالی که، آنها اثر معنی داری بر آنزیم پراکسیداز نداشتند. یک همبستگی مثبتی بین تعداد سنبله در مترمربع، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد پروتئین و کربوهیدرات دانه، محتوای آهن دانه و فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز با محلول پاشی آهن وجود داشت. محلول پاشی آهن اثر بیشتری روی عملکرد دانه، شاخص برداشت و محتوای کلروفیلa، b، نسبت a به b گندم نان در مقایسه با گندم دوروم داشت. درحالی که، کاربرد کود آهن پروتئین دانه، محتوای آهن دانه و درصد کربوهیدرات دانه گندم دوروم را بیشتر از گندم نان افزایش داد. نتایج نشان داد محلول پاشی یک در هزار کود نانواکسیدآهن درصد پروتئین دانه، محتوای کلروفیلa، b، کل، نسبت a به b، محتوای آهن دانه، درصد کربوهیدرات دانه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز، عملکرد و اجزای عملکرد گندم را افزایش داد. بنابراین کود نانواکسیدآهن با این مقدار برای تولید گندم در این ناحیه و نواحی مشابه پیشنهاد می شود.

بررسی تحمل ژنوتیپ های کنجد(sesamum indicum) به انگل گل جالیز (orobanche aegyptiaca)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  مینا تیموری جروکانی   حسن کریم مجنی

چکیده گل جالیز مصری(orobanche aegyptiaca) مزارع گیاهان زراعی، مرتعی، سبزیجات و بسیاری از دیگر گیاهان گلدار را در منطقه مدیترانه آلوده و آنها را از مواد غذایی و آب تهی می سازد. بیولوژی خاص این گیاه انگل بر خلاف سایر علف های هرز به گونه ای است که کنترل آن را مشکل ساخته است.کنجد به عنوان یک گیاه دانه روغنی مهم در مناطق نیمه خشک ایران و از جمله اصفهان می باشد. دانستن نحوه واکنش ژنوتیپ های مختلف آن نسبت به این تنش زیستی می تواند در احیای این محصول با ارزش موثر واقع شود. بدین منظور بذر 11 ژنوتیپ ایرانی و 10 ژنوتیپ خارجی کنجد با اسامی اردستان، اسفراین، اولتان، اهواز، برازجان، داراب14، فردوس، کلات، ناز تک شاخه، ورامین، یکتا، s16، s21، s23، s25، s4، s5، s6،s7، s8وs9 به همراه بذر گل جالیز در گلدان کشت شدند. بوته های کنجد در مرحله گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک مورد بررسی قرار رفتند. صفات مورد بررسی در گل جالیز عبارت بودند از تعداد گره گل جالیز بر روی ریشه کنجد، تعداد ساقه گل جالیز ظهور یافته در سطح خاک، وزن خشک ساقه گل جالیز، وزن خشک بخش زیرزمینی گل جالیز و ارتفاع گل جالیز و در گیاه کنجد نیز صفات تعداد برگ، ارتفاع گیاه، تعداد کپسول، تعداد دانه در کپسول، وزن 100 دانه، عملکرد دانه، وزن خشک بخش هوایی و بخش زیر زمینی کنجد و محتوی آنزیم های آنتی اکسیدانت ریشه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که عکس العمل ژنوتیپ های مختلف به گل جالیز متفاوت بوده است. ژنوتیپ s9 با ایجاد بیشترین تعداد گره در خاک و ایجاد کمترین تعداد ساقه گل جالیز در سطح خاک هم به عنوان یک گیاه تله مناسب برای تخلیه بانک بذر خاک از این انگل و هم به عنوان یک گیاه مقاوم و ژنوتیپ s7 با ایجاد کمترین تعداد گره در خاک به عنوان ژنوتیپ مقاوم معرفی شدند. ژنوتیپ های s8و s21 هرچند عملکرد کمی داشتند به دلیل ایجاد کمترین تعداد ساقه گل جالیز در سطح به عنوان ژنوتیپ نسبتاً مقاوم معرفی شدند. ژنوتیپ های اردستان، اهواز و ورامین هر چند از لحاظ برخی صفات مربوط به گل جالیز در سطح بالایی قرار داشتند به دلیل ایجاد بیشترین عملکرد نسبت به ژنوتیپ های دیگر به عنوان ژنوتیپ های متحمل معرفی شدند. آلودگی به گل جالیز سیستم آنتی اکسیدانتی گیاه را تحریک کرد بطوریکه از بین 11 ژنوتیپ انتخابی بر اساس ارزیابی ظاهری (s16، s23، s25، اردستان، اسفراین، اهواز، داراب 14، فردوس، ناز تک شاخه، ورامین و یکتا)ژنوتیپ های یکتا، ورامین، s16 و s25 از لحاظ آنزیم آسکوربات پراکسیداز، ژنوتیپ های اردستان، داراب 14 و s16 از لحاظ آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و ژنوتیپ های اسفراین و اردستان از لحاظ آنزیم کاتالاز دارای بیشترین فعالیت بودند. نتایج تجزیه خوشه ای نشان داد که واکنش ژنوتیپ های ایرانی و خارجی مورد استفاده در این آزمایش نسبت به انگل گل جالیز تقریباً متفاوت است و ژنوتیپ ها را در 4 گروه دسته بندی کرد. بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که کلیه ی ژنوتیپ های کنجد به عنوان یک گیاه تله و یا میزبان می توانند با ترشحات ریشه خود باعث جوانه زنی گل جالیز شوند و بسیاری از آنها توانستند باعث استقرار و نمو گل جالیز تا مراحل انتهایی رشد شوند لذا بر اساس این نتایج قطعاً می توان کنجد را به عنوان گیاه میزبان برای گل جالیزدر نظر گرفت. کلمات کلیدی: گل جالیز، ژنوتیپ های کنجد،گیاه میزبان، گیاه تله، آنزیم آنتی اکسیدانت

اثر تنش خشکی و میدان مغناطیسی بر عملکرد، اجزای عملکرد و محتوای اسانس توده-های زیره سبز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  سارا علی نیان   جمشید رزمجو

کمبود منابع آبی یکی از عواملی است که تولید در سیستم های کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک را محدود می کند به طوری که در بین عوامل مختلف ایجاد کننده تنش های زنده و غیر زنده، تنش خشکی به تنهایی عامل 45 درصد از کاهش عملکرد محصولات زراعی بوده است.برخی از مطالعات اثرات سودمند اعمال میدان مغناطیسی را بر روی جوانه زنی و خصوصیات رشدی گیاهان مختلف بررسی کرده اند اما در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد اثرات آن بر گیاه زیره سبز وجود دارد. لذا این تحقیق با هدف تعیین مناسب ترین تیمار میدان مغناطیسی و بهترین رژیم آبیاری در گیاه دارویی زیره سبز در سال زراعی 1390-1389 به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری شامل سه سطح شاهد (mm70)، تنش متوسط(mm150) و تنش شدید(mm200) به عنوان فاکتور اصلی و چهار توده اصفهانی، خوروبیابانک، نیشابوری و یزدی زیره سبز و سه سطح تیمار میدان مغناطیسی شامل شاهد، mt 150و mt 500 به عنوان فاکتورهای فرعی بودند. پارامترهای تعداد روز تا سبز شدن، گلدهی و رسیدگی ، محتوای کلروفیلa ، b، کل،کارتنوئید، محتوای پرولین، ارتفاع،تعداد شاخه فرعی در گیاه، تعداد چتر در گیاه، تعداد چترک در چتر،تعداد دانه درچتر، وزن هزار دانه، وزن خشک تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد و عملکرد اسانس، درصد و عملکرد روغن و شاخص برداشت اندازه گیری شد. اعمال میدان مغناطیسی باعث زودتر جوانه زنی بذرها،کاهش طول دوره گلدهی و رسیدگی گیاه شد. اعمال میدان مغناطیسی باعث افزایش وزن خشک تک بوته ، عملکرد دانه و عملکرد روغن وکاهش محتوای پرولین برگ شد. کاهش رطوبت در توده های مختلف زیره تنها باعث کاهش تعداد روز تا 50 درصد رسیدگی شد. رژیم آبیاری مقدار کلروفیل a، b،کل و کارتنوئید را کاهش داده بود. در حالی که پرولین تحت تاثیر رطوبت خاک قرار گرفته بود و بالاترین مقدار در تنش رطوبتی شدید به مقدار 475/0 و کمترین مقدار آن 375/0 درتنش رطوبتی متوسط بود. رژیم آبیاری در میان اجزای عملکرد فقط بر تعداد چتر، وزن هزار دانه و وزن خشک تک بوته اثر گذاشته بود و بالاترین مقدار اجزای عملکرد در تیمارآ بیاری شاهد بود. عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه،درصد و عملکرد اسانس و عملکرد روغن تحت تاثیر کاهش رطوبت خاک قرار گرفته بودند. درصد اسانس با کم شدن رطوبت افزایش 10درصد داشت. عملکرد روغن و اسانس در تیمار شاهد بالاترین مقدار بود و در شرایط تنش رطوبتی شدید کاهش حدودا 11درصد و 13درصد داشت. توده اصفهانی کوتاهترین طول فصل رشد و بالاترین محتوای کلرفیل a، b،کل و بیشترین تعداد چتر، توده خوروبیابانک بالاترین درصد اسانس و روغن، توده نیشابوری بالاترین وزن هزار دانه و محتوای پرولین و شاخص برداشت، و توده یزدی بیشترین عملکرد بیولوژیک و دانه درصد و عملکرد اسانس و عملکرد روغن را داشت. اثر متقابل توده و تیمار آبیاری برای صفت روز تا 50 درصد رسیدگی معنی دار و بیشترین تعداد روز تا50 درصد رسیدگی درتیمار شاهد و توده های خوروبیابانک و یزدی و کمترین را اصفهانی و خوروبیابانک در شرایط تنش شدید داشتند اثر متقابل رژیم آبیاری و توده برای صفات کلروفیل b ، کارتنوئید و پرولین معنی دار شد توده یزدی از لحاط این صفات بر دیگر توده ها برتری داشت. با توجه به نتایج این تحقیق اعمال میدان مغناطیسی نسبت به عدم تیمار بذر برتری دارد و توده یزدی در بین توده ها بالاترین عملکرد دانه واسانس را دارا بود و در شرایطی مشابه مطالعه حاضر نسبت به بقیه توده ها برتری دارد.

آثار تنش کمبود آب بر خصوصیات فیزیولوژیک، شاخص های رشد، کارایی مصرف آب و میزان اسانس و ترکیبات آن در گونه های آویشن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  بابک بحرینی نژاد   مهدی میرزا

چکیده آویشن یکی از مهمترین و پرمصرف‏ترین گیاهان دارویی دنیا است که تعدادی از گونه‏های آن بومی ایران هستند. با توجه به این‏که ایران در یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، بررسی تنش خشکی در این گیاه از اولویت‏های تحقیقات کشور می باشد. بنابراین پژوهش حاضر در راستای تعیین ژنوتیپ و رژیم آبیاری مناسب برای کاشت و همچنین ارزیابی اثرات تنش آبی بر خصوصیات رشد و کیفیت شش ژنوتیپ متعلق به چهار گونه آویشن از جنس thymus شامل آویشن دنایی t. daenensis (ژنوتیپ‏های چادگان، کهرویه و مارگون)، آویشن کوهی t. kotschyanus (ژنوتیپ پلور) و آویشن کرمانی t. carmanicus (ژنوتیپ سُه) به عنوان گونه های بومی ایران و آویشن باغی t. vulgaris از گونه های وارداتی اجرا شد. پژوهش در سه مرحله آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای انجام شد. آزمایش جوانه‏زنی در آزمایشگاه بر روی بذور ژنوتیپ‏های مورد مطالعه و با به‏کارگیری محلول‏هایی از ‏پلی اتیلن گلیکول با پتانسیل اسمزی صفر، 3/0-، 6/0-، 9/0- و 2/1- انجام گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار داخل اتاقک رشد با دمای 20 درجه سانتیگراد، 12 ساعت نور و 12 ساعت تاریکی انجام شد. درصد جوانه زنی و سرعت جوانه‏زنی، طول ریشه‏چه و ساقه‏چه در اثر کاهش پتانسیل آب در تمامی ژنوتیپ‏ها کاهش یافت به‏طوری که در پتانسیل‏های منفی‏تر از 3/0- مگاپاسکال بذور هیچ یک از ژنوتیپ‏ها قادر به جوانه‏زنی نبود. در شرایط تنش بذور ژنوتیپ‏های باغی، کرمانی و کوهی از نظر صفات اندازه‏گیری شده نسبت به ژنوتیپ‏های دنایی برتری داشتند. آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل و آزمایش مزرعه‏ای به صورت کرت های خرد شده، هر دو در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد، فاکتور اصلی شامل آبیاری پس از تخلیه 20، 50 و 80 درصد رطوبت قابل استفاده در خاک به ترتیب نمایانگر بدون تنش (t20)، تنش متوسط (t50) و تنش شدید (t80)و فاکتور فرعی شامل ژنوتیپ‏های آویشن بود. در این دو آزمایش بطورکلی تنش باعث کاهش زمان رسیدن به مراحل فنولوژیک (شامل 50 درصد غنچه‏دهی، 50 درصد گل دهی و 100 درصد گل‏دهی)، ارتفاع بوته، سطح برگ، عملکرد اندام هوایی، ریشه و عملکرد اسانس، راندمان مصرف آب بر اساس وزن خشک اندام هوایی (iwuedm) و محتوای کلروفیل و سدیم شد در حالی‏که باعث افزایش محتوای پرولین، پتاسیم و محتوای اسانس شد. تنش در ژنوتیپ‏های متعلق به گونه دنایی باعث افزایش میزان راندمان مصرف آب بر اساس عملکرد اسانس (iwueeso) شد در حالی که در سایر گونه ها باعث کاهش این صفت گردید. گونه باغی علیرغم دارا بودن بیشترین مقادیر کلروفیل، پرولین و پتاسیم و کمترین میزان نقطه پژمردگی دائم نتوانست در طول آزمایش عملکرد بیشتری در مقایسه با گونه دنایی نشان دهد. در گونه‏های باغی و دنایی، تیمول و در گونه‏های کرمانی و کوهی، کارواکرول ترکیب اصلی اسانس بود. در تمامی ژنوتیپ‏ها تنش باعث افزایش تیمول و کاهش کارواکرول در اسانس شد. با افزایش شدت تنش از مقادیر تمامی شاخص‏های رشد کاسته شد لیکن میزان کاهش در شاخص‏های سطح برگ، میزان وزن خشک و سرعت رشد محصول بیشتر مشهود بود. در شرایط تنش و بدون تنش بیشترین مقادیر سطح برگ، وزن خشک و سرعت رشد متعلق به گونه دنایی بود. در مجموع گونه دنایی در شرایط بدون تنش و تنش شدید به ترتیب با متوسط عملکرد اندام هوایی 3033 و 1781 کیلوگرم در هکتار و متوسط عملکرد اسانس به ترتیب با مقادیر 60 و 49 کیلوگرم در هکتار به عنوان برترین گونه جهت کاشت در شرایط مشابه محل آزمایش معرفی می گردد. چنانچه هدف از کشت، صرفاً تولید کارواکرول باشد گونه کوهی در شرایط بدون تنش و تنش شدید به ترتیب با متوسط عملکرد اندام هوایی 1634 و 625 کیلوگرم در هکتار و متوسط عملکرد اسانس به ترتیب با مقادیر 28 و 14 کیلوگرم در هکتار به عنوان گونه برتر معرفی می‏گردد. کلمات کلیدی: خشکی، آویشن دنایی، آویشن کرمانی، آویشن کوهی، آویشن باغی، رشد.

اثر تلقیح قارچ piriformospora indica و سویه های ریزوبیومی بر گیاه لوبیا در شرایط تنش شوری و خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1391
  علی صادقی حصنی   مژگان سپهری

شوری و خشکی از شایع ترین تنش های محیطی می باشند که تولید موفقیت آمیز محصولات زراعی را به مخاطره انداخته اند. با توجه به اینکه بخش وسیعی از زمینهای زیر کشت محصولات عمده کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک ایران قرار گرفته است و این گیاهان در معرض شرایط نا مطلوب محیطی قرار دارند، افزایش توان گیاهان جهت تحمل تنش های محیطی ناشی از کمبود آب و حضور املاح اضافی در خاک، از نظر تقلیل افت عملکرد مهم می باشد. روشهای بیولوژیک مبتنی بر استفاده از پتانسیل ارگانیسم های مفید خاکزی در برقراری روابط همزیستی با گیاهان، می تواند با تغییر ساختار ژنتیکی محصولات زراعی و سایر گیاهان، عملکرد آنها را در واحد سطح افزایش دهد و امکان توسعه کشت آنها را در خاکهای شور، خشک یا اقلیم هایی با تنش های غیر زیستی و زیستی فراهم آورد. این پژوهش به بررسی اثرات تلقیح توأم قارچ p. indica و سویه های ریزوبیومی بر شاخص های مختلف رشد گیاه لوبیا در شرایط تنش شوری و خشکی در دو آزمایش مجزا می پردازد. بدین منظور، آزمایش گلخانه ای در قالب فاکتوریل کاملاٌ تصادفی با تیمارهایی شامل دو سطح قارچ (تلقیح و عدم تلقیح)، سه سطح باکتری ریزوبیوم (rb 141، rb 122 و فاقد ریزوبیوم)، سه سطح شوری (0، 35 و 70 میلی مولار کلرید سدیم)، سه سطح خشکی (fc، fc 50% و fc 25%)، در سه تکرار در گلدان های حاوی شن و پرلیت (نسبت 1: 2) در مرکز پژوهش کشت بدون خاک واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. اثرات تلقیح قارچ، ریزوبیوم و شوری بر وزن خشک اندام هوایی و ریشه نشان داد که گیاهانی که در تلقیح توأم با قارچ و سویه ریزوبیوم rb 122 بودند در هر سه سطح شوری وزن خشک بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. غلظت پتاسیم اندام هوایی در گیاهان فاقد قارچ و باکتری با افزایش سطح شوری روند کاهشی داشت ولی با اعمال تیمارهای قارچ یا ریزوبیوم و یا تلقیح توأم غلظت پتاسیم با افزایش سطح شوری تغییر معنی داری نداشت. غلظت سدیم ریشه و اندام هوایی در اکثر تیمارها با افزایش شوری روند افزایشی داشت که در گیاهان فاقد قارچ و باکتری افزایش بیشتری داشت. غلظت فسفر ریشه در گیاهانی که فقط با قارچ تلقیح شده بودند و یا در تلقیح توأم با سویه های ریزوبیومی بودند به طور معنی داری افزایش یافت که در این میان غلظت فسفر ریشه گیاهان تلقیح یافته با قارچ p. indica و ریزوبیوم rb 122 در هر سه سطح شوری بیشترین مقادیر را دارا بودند. با افزایش شوری فعالیت آنزیم کاتالاز در گیاهان دارای ریزوبیوم rb 122 و فعالیت آنزیم پراکسیداز در گیاهان دارای ریزوبیوم rb 141 افزایش یافت. نیتروژن اندام هوایی و ریشه نیز با افزایش سطح شوری کاهش یافت. نتایج آزمایش خشکی نشان داد در همه تیمارهای آزمایشی با افزایش سطح خشکی وزن خشک اندام هوایی کاهش یافت، اما گیاهان تلقیح یافته با قارچ وزن خشک بیشتری نسبت به تلقیح توأم نشان داد. غلظت پتاسیم ریشه با افزایش خشکی در همه تیمارهای گیاهی کاهش یافت ولی گیاهانی که به قارچ آغشته بودند و یا در تلقیح توأم بودند غلظت پتاسیم ریشه بیشتری در ریشه خود داشتند. غلظت فسفر ریشه گیاهانی که فقط با قارچ p. indica تلقیح شده بودند در مقایسه با گیاهانی که در تلقیح توأم بودند در هر سه سطح خشکی افزایش بیشتری داشت. غلظت فسفر اندام هوایی گیاهانی که فقط با قارچ p. indica تلقیح شده بودند در شرایطی که تنش اعمال نشده بود بیشتر از گیاهان فاقد قارچ و باکتری بود ولی در تنش های سطح دوم و سوم خشکی غلظت فسفر کاهش یافت. گیاهانی که در تلقیح انفرادی با ریزوبیوم rb 122 بودند در هر سه سطح شوری فعالیت آنزیم کاتالاز بیشتری نسبت به گیاهان آغشته به ریزوبیوم rb 141 داشتند. همچنین گیاهانی که در تلقیح با قارچ و ریزوبیوم rb 122 بودند نسبت به گیاهان آغشته به قارچ و سویه ریزوبیوم rb 141، در هر سه سطح خشکی مقدار نیتروژن بیشتری در ریشه خود داشتند.

اثر میزان سایه بر خصوصیات کمی و کیفی ده ژنوتیپ بزرک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  مهدی فداییان آغمیونی   جمشید رزمجو

سایه ممکن است باعث کاهش کیفیت و عملکرد گیاهان زراعی شود. اگرچه پاسخ گونه ها و ارقام درون گونه ها به سایه متفاوت است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر سطوح سایه بر خصوصیات کمّی و کیفی ده ژنوتیپ گیاه بزرک دراواخر اسفند سال 1390 در مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرارصورت گرفت. تیمارها شامل پنج سطح سایه (شاهد (نور کامل) 30%-20، 50%-40، 70%-60 و 90%-80) و ده ژنوتیپ بزرک شاملsh10، kh25، ch14، kh22، ko11، kh40 ،kh13 ، ch10 ، ko12 ، kh19 بودند. بذور در گلدان کشت شدند و40 روز پس از کاشت سایه اندازی توسط تورهایی از جنس پلی اتیلن اعمال گردید. صفات روز تا 50 درصد سبز شدن، روز تا 50 درصد گلدهی و رسیدگی، عملکرد دانه در بوته، ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد انشعاب در بوته، وزن صد دانه، شاخص سطح برگ، شاخص برداشت، محتوای کلروفیل و کارتنوئید برگ، محتوای پرولین برگ، درصد پروتئین و روغن دانه اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که به طور متوسط اثر سطوح سایه بر صفات اندازه گیری شده به جز روز تا 50 درصد سبز شدن معنی دار بود. سایه اندازی تا سطح 50%-40، موجب افزایش محتوای کلروفیلa، کلروفیل b، کلروفیل کل، کارتنوئید و تعداد دانه در کپسول گردید ولی با افزایش سطح سایه بیشتر از این سطح، کاهش یافتند. محتوای پرولین برگ تا سطح 50%-40 سایه کاهش یافت اما با افزایش سطح سایه افزایش یافت. روز تا 50 درصد گلدهی، روز تا رسیدگی، ارتفاع گیاه، تعداد انشعاب در بوته، شاخص سطح برگ و درصد روغن دانه با افزایش سایه افزایش یافت. سایه اندازی تا سطح 70%-60 موجب افزایش عملکرد بیولوژیک گردید ولی با افزایش سطح سایه بیشتر از این سطح، کاهش یافت. سایه اندازی تا سطح 30%-20 موجب افزایش تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه در بوته، وزن صد دانه و شاخص برداشت گردید ولی با افزایش سطح سایه بیشتر از این سطح، کاهش یافت. درصد پروتئین دانه با افزایش سایه کاهش یافت. بیشترین و کمترین نسبت کلروفیل a/b به ترتیب به سطح 90%-80 ( 58/2 میلی گرم در گرم برگ ) و سطح 30%-20 سایه ( 08/2 میلی گرم بر گرم برگ ) تعلق داشت. اثر متقابل سطوح سایه و ژنوتیپ بر صفات روز تا 50 درصد گلدهی، روز تا رسیدگی ، عملکرد دانه در بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد انشعاب در بوته، وزن صد دانه، شاخص سطح برگ، شاخص برداشت، محتوای کلروفیل و کارتنوئید برگ، محتوای پرولین برگ، درصد پروتئین و روغن دانه معنی دار بود. ژنوتیپ sh10در صفات درصد روغن و شاخص سطح برگ در سطح 90%-80 بالاتر بود. بیشترین تعداد کپسول در بوته و عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ kh22در سطح30%-20 بود. نتایج نشان داد که سایه اندازی تا سطح 30%-20 تعداد کپسول در بوته، وزن دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت و سایه اندازی تا سطح 90%-80 روغن دانه را افزایش داد. ژنوتیپ kh22 و kh19 به ترتیب مقاوم ترین و حساس ترین به سایه بودند.

تاثیر تنش شوری بر رشد، عملکرد و میزان اسانس در ژنوتیپ های نعناع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  کامران قنبری   جمشید رزمجو

شوری آب یا خاک یکی از مهمترین تنش ها در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد که به شدت رشد گیاهان را از طریق تاثیر بر فرایندهای فیزیولوژیک محدود می کند. از اینرو به منظور بررسی تاثیر شوری آب بر برخی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک ژنوتیپ ها مختلف نعناع آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار به صورت گلدانی در دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 91 اجرا گردید. در این آزمایش چهار سطح شوری به میزان 0 (شاهد)، 25 )شوری کم)، 50 (شوری متوسط) و 75 (شوری شدید) میلی مولار نمک طعام خالص (nacl) به عنوان یک فاکتور و هشت ژنوتیپ نعناع شامل پونه اصفهان، پونه کرج، پونه همدان، طبس، فلفلی کرمانشاه، قزوین، کبوترآباد و اهواز به عنوان فاکتور دیگر در نظر گرفته شدند. پارامترهای تعداد روز تا گلدهی، ارتفاع بوته،وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد ساقه در بوته، تعداد و سطح برگ در بوته، میزان کلروفیل، کاروتنوئید و پرولین و نیز میزان اسانس ژنوتیپ های مختلف نعناع در هر واحد آزمایشی اندازه گیری شد.در سطح شدید شوری ارتفاع بوته ها نسبت به تیمار شاهد 56/50 درصد کاهش یافت. شوری 75 میلی مولار به ترتیب منجر به کاهش 30/42، 5/60 و 36/47 درصدی غلظت کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل نسبت به سطح شوری شاهد شد. محتوای پرولین برگ با افزایش شوری افزایش یافت و سطح شدید شوری با میانگین82/1 میکرومول در گرم بیشترین و شاهد با 22/1 میکرومول در گرم کمترین میزان پرولین را داشتند و در بین ژنوتیپ ها ژنوتیپ همدان با 05/2 و ژنوتیپ طبس با میانگین 19/1 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان پرولین را دارا بودند. وزن تر اندام هوایی در سطح شوری شدید نسبت به شاهد کاهش 70 درصدی داشت و ژنوتیپ اهواز با میانگین وزن تر 87/136 گرم و وزن خشک 26/35 گرم دارای بیشترین وزن بود و ژنوتیپ کرمانشاه با وزن تر 12/73 و وزن خشک 83/18 گرم کمترین وزن را داشت. درصد اسانس در شوری کم نسبت به شاهد افزایش 20 درصدی نشان داد ولی در سطوح شوری بالاتر از میزان اسانس کاسته شد. بیشترین درصد اسانس در شوری کم معادل 01/1 و کمترین درصد در شوری شدید معادل 69/0 درصد وزن خشک گیاه بود. ژنوتیپ طبس با میانگین 77/1 و ژنوتیپ کرج با میانگین 51/0 درصد به ترتیب دارای بیشترین و کمترین درصد اسانس بودند. اثر متقابل شوری و ژنوتیپ برای صفات کلروفیل کل، کاروتنوئید، وزن اندام هوایی و ریشه، تعداد برگ در ساقه، سطح برگ و rwc معنی دار گردید. در سطوح شوری صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار بیشترین عملکرد اسانس در ژنوتیپ ها اهواز، اهواز، طبس و اهواز مشاهده شد که بر این اساس (از لحاظ عملکرد اسانس) می توان ژنوتیپ اهواز را به عنوان مقاوم ترین ژنوتیپ و ژنوتیپ کرج را حساس ترین ژنوتیپ به شوری معرفی کرد. از نتایج مطالعه ی حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که حتی سطوح متوسط شوری نیز بر کلیه صفات نعناع تاثیر منفی بر جای می گذارند. بعلاوه شدت تاثیر شوری بر نعناع تابع ژنوتیپ می باشد و با توجه به هدف تولید نعناع باید ژنوتیپ مناسبی انتخاب گردد.

اثر میزان سایه بر خصوصیات مورفولوژی، فیزیولوژی و میزان اسانس ارقام مختلف نعناع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  هاجر راعی دهقی   جمشید رزمجو

با وجود پیشرفت های چشمگیر در تولیددارو های شیمیایی، بشر همواره سلامتی خود را در میان گیاهان دارویی جستجو می کند. نعناع یکی از مهمترین گیاهان دارویی و معطر در جهان است که بشر هیچگاه نمی تواند آن را از زندگی خود حذف کند. یکی از عوامل موثر بر رشد و تولید اسانس در نعناع نور می باشد. با توجه به اینکه کشت نعناع اغلب در سایه انداز درختان و کنار مزارع انجام می شود آنرا با کمبود نور روبرو میکند، همچنین به دلیل محدودیت منابع و اطلاعات موجود در رابطه با تاثیر سایه بر انواع ژنوتیپ نعناع، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف سایه دهی بر انواع ژنوتیپ های نعناع انجام شد. به همین منظور آزمایشی در سال1392 در فضای باز مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان، به صورت کرت خرد شده در قالب کاملاً تصادفی در 3 تکرارو بصورت گلدانی انجام شد. تیمار ها شامل: 5 سطح سایه (آفتاب کامل(شاهد)، 30-20 درصد سایه، 50-40 درصد سایه، 70-60درصد سایه و سایه 90-80 درصد) و9ژنوتیپ (کرج، همدان، اصفهان (گونه پونهm. longifolia، طبس، قزوین و 7-1 گونهpiperitam.و 1-2، 11-3 و بجنورد (گونه نعناع سبز m. spicata) بودند.صفات ارتفاع بوته، وزن تر وخشک اندام هوایی شاخساره، وزن تر وخشک ریشه، تعداد ساقه فرعی، تعداد برگ، سطح برگ، محتوای کلروفیل و کاروتنوئید برگ، درصد و عملکرد اسانس اندام هوایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که سایه 30-20 درصد موجب افزایش اغلب صفات ارتفاع بوته، وزن تر اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، کاروتنوئید، کلروفیل a، درصد و عملکرد اسانس شد. تعدادساقه، سطح برگ، تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی و کلروفیل bدر نور کامل بیشترین مقدار را دارا بودند. بیشترین وکمترین ارتفاع بوته به ترتیب در ژنوتیپ های 7-1 در سایه 30-20% و قزوین در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین و کمترین تعداد ساقه به ترتیب در ژنوتیپ های اصفهان در سطح شاهد و همدان در 90-80% سایه دیده شد. بیشترین و کمترین تعدادبرگ در ژنوتیپ همدان به ترتیب در سطح شاهد و 90-80% سایه دیده شد. بیشترین و کمترین سطح برگ به ترتیب در ژنوتیپ های بجنورد و قزوین بود. بیشترین و کمترین وزن تر اندام هوایی در ژنوتیپ کرج در سایه 30-20% و قزوین در سطح سایه 90-80% مشاهده شد. بیشترین و کمترین وزن خشک اندام هوایی در ژنوتیپ اصفهان در سطح شاهد و همدان در سایه 90-80%دیده شد. بیشترین و کمترین وزن تر ریشه در ژنوتیپ کرج در سایه 30-20% و قزوین در سایه 90-80% دیده شد. ژنوتیپ کرج در سایه 50-40% بیشترین و ژنوتیپ قزوین در سایه 90-80% کمترین وزن خشک ریشه را به خود اختصاص داد. کلروفیل a در ژنوتیپ2-1 بیشترین مقدار و ژنوتیپ بجنورد کمترین محتوای کلروفیل را داشت. بیشترین محتوای کلروفیلb در ژنوتیپ اصفهان در سطح شاهد و کمترین مقدار در ژنوتیپ همدان در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین محتوای کاروتنوئید در ژنوتیپ قزوین در سایه 30-20% و کمترین میزان به ژنوتیپ 3-11 در سایه 90-80% تعلق داشت. بیشترین و کمترین درصد اسانس به ترتیب در ژنوتیپ طبس در سایه 30-20% و کرج در سایه 90-80% دیده شد. بیشترین عملکرد اسانس در ژنوتیپ اصفهان در 30-20 % سایه و کمترین عملکرد متعلق به ژنوتیپ کرج در سایه 90-80% بود. 1-2 بیشترین اسانس و کرج کمترین اسانس را تولید کردند. در سایه 90-80% رقم طبس بیشترین اسانس و ژنوتیپ کرج کمترین اسانس را تولید کرد. با توجه به نتایج این تحقیقژنوتیپ های طبس، اصفهان، کرج، 2-1 و 3-11 به ترتیب بیشترین عملکرد اسانس را در آفتاب کامل، 30-20%، 50-40%، 70-60% و 90-80% تولید کردند.

ارزیابی قارچ های بیمارگر و گیاهان آللوپاتیک در کنترل دو علف هرز تاج خروس و پیچک صحرایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  مرضیه صباغ نکونام   بهرام شریف نبی

نیاز به کاهش اثرات مضر زیست محیطی حاصل از علفکش های مختلف، باعث شده است که سیستم های مدیریتی جدیدی برای کنترل علف های هرز تعریف گردد که به جای مواد شیمیایی کشاورزی، مبنای اکولوژیکی دارند. در راستای این هدف چهار مطالعه برای کنترل بیولوژیکی و مدیریت دو علف هرز پیچک صحرایی (convolvulus arvensis l.) و تاج خروس (amaranthus retroflexus l.) توسط قارچ ها و آللوپاتی اجرا گردید. اولین مطالعه شامل جمع آوری و شناسایی قارچ های بیمارگر این دو علف هرز و پیدا کردن بهترین قارچ به عنوان عامل کنترل بیولوژیک بود. یک قارچ از جنس alternaria sp. با دو ایزوله از علف هرز تاج خروس جدا گردیدند که پتانسیل بیماریزایی بسیار پایینی داشتند. اما از علف هرز پیچک صحرایی 5 قارچ شامل alternaria sp. (هفت جدایه)، cladosporium sp. (دو جدایه)، fusarium compactum، chaetomium globosum و phaeoacremonium sp. جدا گردیدند که قدرت بیماریزایی بالایی روی این علف هرز داشتند. بالاترین درصد کشندگی علف هرز مربوط به قارچ alternaria sp. ایزوله ai3 بود. این قارچ ها روی گیاهان زراعی (سویاglycine max ، گوجه فرنگی lycopersicon lycopersicum، گلرنگ carthamus tinctorius، سیب زمینی solanum tuberosum، چغندرقندbeta vulgaris ، گندم triticum aestivum، جو hordeum vulgare و ذرت zea mays) علایم بیماری نشان ندادند. این آزمایش نشان داد که ایزوله ai3 پتانسیل استفاده به عنوان علفکش قارچی برای پیچک را دارد. دومین مطالعه شامل زیست سنجی شش گونه گیاه آللوپاتیک (زعفران crocus sativus، کرچک ricinus communis، توتون nicotiana tabacum، تاتوره datura inoxia، خرزهره nerium oleander، و سورگوم sorghum vulgar) بر جوانه زنی، رشد گیاهچه و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی (کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز) گیاهچه پیچک صحرایی بود. عصاره آبی گیاهان مذکور در چهار غلظت 5/2، 5، 5/7 و 10 گرم بر لیتر استفاده شدند و برای شاهد از آب مقطر استفاده شد. عصاره همه گیاهان نسبت به شاهد، بر جوانه زنی و رشد گیاهچه پیچک اثر بازدارنده داشتند اما عصاره های کرچک، توتون، تاتوره و سورگوم بیشترین تأثیر و عصاره های زعفران و خرزهره کمترین تأثیر را داشتند. فعالیت آنزیم کاتالاز در دو تیمار عصاره زعفران و خرزهره نسبت به شاهد افزایش نشان داد اما سایر تیمارها فعالیت آنزیمی کمتری نسبت به شاهد داشتند. در مورد دو آنزیم پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در همه تیمارها نسبت به شاهد افزایش فعالیت آنزیمی مشاهده شد که عکس العمل گیاهچه پیچک در برابر تنش آللوپاتیک بود. با توجه به نتایج این آزمایش می توان گفت عصاره های کرچک، توتون، تاتوره و سورگوم می توانند به عنوان علفکش های پیش رویشی استفاده کرد. سومین آزمایش به منظور بررسی پتانسیل آللوپاتیک عصاره و پودر گیاهان زعفران، کرچک، توتون، تاتوره، خرزهره و سورگوم بر رشد گیاه پیچک صحرایی در شرایط گلخانه صورت گرفت. تأثیر عصاره ها در غلظت 10 گرم بر لیتر و پودر گیاهان در مقادیر 1، 2 و 4 تن در هکتار بر ارتفاع، وزن خشک، درصد زنده ماندن، سطح برگ، کلروفیل (a، b و کل) و میزان کاروتنوئیدهای گیاه پیچک صحرایی بررسی شدند. اسپری عصاره ها بر علف هرز باعث کاهش در تمام صفات مورد بررسی نسبت به شاهد گردید که این تأثیر بستگی به گونه ها داشت و گیاهان آللوپاتیک از لحاظ تأثیر بر رشد علف هرز با هم متفاوت بودند. کاربرد پودر گیاهان نیز به عنوان مالچ بر تمام صفات تأثیر معنی داری داشتند که تفاوت بین گونه ها هم معنی دار بود و با افزایش غلظت پودر کاهش بیشتری در صفات مورد بررسی مشاهده شد. چهارمین مطالعه بررسی تأثیر عصاره گیاهان آللوپاتیک زعفران، کرچک، توتون، تاتوره، خرزهره و سورگوم بر جوانه زنی و رشد گیاهچه در چهار غلظت(5/2، 5، 5/7 و 10 گرم بر لیتر) و همچنین تأثیر عصاره ها در غلظت 10 گرم بر لیتر و پودر گیاهان در مقادیر 1، 2 و 4 تن در هکتار بر ارتفاع، وزن خشک، درصد زنده ماندن، سطح برگ، کلروفیل (a، b و کل) و میزان کاروتنوئیدهای گیاه تاج خروس بودند. همه عصاره گیاهان تأثیر بازدارنده بر جوانه زنی تاج خروس داشتند که این تأثیر وابسته به غلظت و افزایشی بود. عصاره کرچک، توتون و تاتوره بیشترین بازدارندگی را داشتند. در شرایط گلخانه نیز هم عصاره ها و هم پودر گیاهان بر رشد علف هرز تاج خروس تأثیر بازدارنده داشتند و صفات مورد بررسی را کاهش دادند. با افزایش غلظت پودرها تأثیر بازدارندگی بر رشد علف هرز بیشتر شد به طوری که بالاترین میزان پودر بیشترین تأثیر را بر رشد تاج خروس داشت. نتایج این آزمایش نشان داد که هم عصاره و هم پودر این گیاهان پتانسیل آللوپاتیک داشته و می توانند در کنترل تاج خروس به عنوان علف کش طبیعی و مالچ به کار برده شوند.

بررسی میزان خودگشنی و دگرگشنی در گیاهان حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت فسکیوی بلند
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم داودی   محمدرضا سبزعلیان

تولید بذر از طریق خودگشنی به عنوان مهمترین سیستم تولید مثلی در تولید و حفظ ژنوتیپ گیاهان بخصوص در فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) که برای احداث چمن و تولید علوفه استفاده می شود کاربرد اصلاحی دارد. این گیاه با قارچ اندوفایت neotyphodium coenophiallum همزیستی دارد. این همزیستی موجب بالا رفتن عملکرد علوفه و بذر در گیاه می گردد و گیاه را در برابر آفات و بیماری ها حفاظت می کند. تغییر در ژنوتیپ گیاه به دلیل دگرگشنی می تواند درکاهش میزان اثر قارچ های اندوفایت تاثیر بسزایی داشته باشد. این آزمایش به منظور بررسی میزان خودگشنی و دگرگشنی در ژنوتیپ های مختلف فسکیوی بلند و تاثیر قارچ اندوفایت در میزان خودگشنی و دگرگشنی انجام شد. مواد ژنتیکی این آزمایش شامل 11 ژنوتیپ خارجی به همراه 6 ژنوتیپ جمع آوری شده از ایران بودند که در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با سه تکرار کشت گردیدند. در زمان خوشه دهی و قبل از گلدهی به تعداد نه خوشه از هر ژنوتیپ توسط پاکت کاغذی پوشانده شد و خودگشنی اجباری صورت گرفت و سایر خوشه های گیاه برای انجام آزاد گرده افشانی بررسی گردیدند. صفات طول پدانکل، سطح برگ پرچم، قطر بوته، ارتفاع بوته، تعدادخوشه، وزن تر، سبزینگی برگ پرچم، درصد دانه گرده زنده، تعداد بذر در خوشه خودگشن، تعداد بذر در خوشه دگرگشن، درصد خودگشنی، وزن 100 دانه خودگشن، وزن 100 دانه دگرگشن، نسبت وزن دانه در خوشه خودگشن به دگر گشن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن و تعداد بذر در خوشه دگرگشن دارای ضرایب تنوع ژنتیکی بالایی بودند که نشان می دهد این صفات کمتر تحت تاثیر محیط قرار می گیرند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که در بین ژنوتیپ های مطالعه شده، دو ژنوتیپ خارجی jaguar2 و silverado و ژنوتیپ ایرانی سُه دارای درصد خودگشنی به ترتیب 66/16%، 58/1% و 58/93% بودند. ژنوتیپmonarch هم دارای بیشترین درصد تولید بذر دگرگشن بود. این نتایج نشان می دهد که امکان تولید بذر خودگشن و احتمالاً تولید لاین خالص در ژنوتیپ های فسکیوی ایرانی و خارجی وجود دارد. تجزیه به عامل ها نشان داد که 85% از تغییرات موجود در صفات را 2 فاکتور اول توجیه می کنند. عامل اول 80 در صد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن، درصد خودگشنی، وزن بذر 100دانه خودگشن و نسبت وزن دانه خودگشن به دگرگشن در خوشه بیشترین تغییرات را در این فاکتور توجیه نمودند. لذا این عامل تحت عنوان عامل مخزن بذرخودگشن نامیده شد. عامل دوم 5 درصد از واریانس را توجیه نمودکه در ضرایب عامل دوم، قطر بوته، وزن تروارتفاع بوته بیشترین نقش را داشت که عامل دوم به نام عامل عملکرد نامگذاری شد. به منظور بررسی تاثیر قارچ اندوفایت (neotyphodium coenophialum) در میزان خودگشنی و دگرگشنی از دو ژنوتیپ حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت استفاده گردید و ارزیابی داده ها با استفاده از آزمایش فاکتوریل 2*2 صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد اثر اندوفایت بر اکثر صفات معنی دار است و همچنین نتایج تجزیه واریا نس نشان داد اثر متقابل ژنوتیپ و اندوفایت در صفات وزن تر گیاه، سبزینگی برگ پرچم، تعداد بذر در خوشه دگرگشن و درصد خودگشنی معنی دار است که این اختلاف نشان می دهد اثر اندوفایت در ژنوتیپ های مختلف متفاوت می باشد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها حاکی از افزایش میزان خودگشنی و دگرگشنی در حضور قارچ اندوفایت بود. این نتایج احتمالاً به علت تغییرات هورمونی ناشی از حضور قارچ اندوفایت در گیاه است که باعث افزایش عملکرد علوفه و بذر در گیاه می شود

تأثیر رژیم آبیاری بر ویژگی های مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی ژنوتیپ های کنجد (sesamum indicum l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  اعظم کدخدایی   مرتضی زاهدی

تنش خشکی سالانه اثرات زیانباری را بر تولید محصولات زراعی کشور از جمله گیاهان دانه روغنی تحمیل می کند. از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تأثیر شرایط مختلف رطوبتی بر گیاه کنجد در سه سطح آزمایشگاهی ، گلدانی و مزرعه ای انجام شد. در سطح آزمایشگاهی، پارامترهای رشد گیاهچه ای 24 ژنوتیپ کنجد مورد مطالعه از پتانسیل 0 تا 7/0- مگاپاسکال کاهش نشان داد. با انتخاب 12 ژنوتیپ از بین 24 ژنوتیپ از طریق تجزیه خوشه ای بر اساس درصد کاهش صفات گیاهچه ای و تشکیل سه گروه حساس، نیمه متحمل و متحمل، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی اندازه گیری شد. نتایج بررسی فعالیت آنزیم های کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز نشان داد افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی دلیلی بر برتری ژنوتیپ های متحمل بود. در بخش اول مطالعه آزمایش گلدانی، 24 ژنوتیپ کنجد از نظر صفات کارایی کوانتومی فتوسیستم ii، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا، تعداد و شاخص سطح برگ، ارتفاع، وزن خشک بوته و ریشه، اجزاء عملکرد و عملکرد مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس درصد کاهش عملکرد در سطح آبیاری 85 درصد تخلیه رطوبت خاک نسبت به شاهد، ژنوتیپ ها به گروه های متحمل شامل اصفهان 4، رشتخوار، اصفهان 1 و برازجان 1،نیمه متحمل شامل سبزوار 2، اردستان، کاشمر، کل، بیرجند، شیراز، اهواز، مبارکه، داراب 2، داراب 14 و اولتان و حساس شامل فردوس 2، مرکزی، اسفراین، کلات، کازرون، خواف 2، خواف 1، شهرضا و فردوس طبقه بندی شدند. در این بخش مطالعه به دلیل تعداد زیاد ژنوتیپ ها از بین 3 گروه معرفی شده، 13 ژنوتیپ انتخاب شد و سپس محتوای کلروفیل،کارتنوئید برگ، محتوای پرولین ریشه و برگ و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز برگ و ریشه در این ژنوتیپ ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد ژنوتیپ های رشتخوار، اصفهان 4 و برازجان 1 با بیشترین درصد افزایش در صفات ذکر شده، متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش خشکی، ژنوتیپ های اولتان، مرکزی، شهرضا، خواف 2 و خواف 1 با کمترین درصد افزایش این صفات حساس تر و اصفهان 1، اهواز، شیراز، کل و اردستان بعنوان ژنوتیپ های نیمه متحمل معرفی شدند. 10 ژنوتیپ انتخابی کنجد از آزمایش جوانه زنی از نظر صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی مشابه با آزمایش گلدانی در آزمایش مزرعه مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس درصد کاهش عملکرد در سطح آبیاری 85 درصد تخلیه رطوبت نسبت به شاهد ژنوتیپ ها به گروه های متحمل (اصفهان 4، برازجان 1، اصفهان 1، اهواز، اردستان) و حساس (شیراز، مرکزی، کل، شهرضا و اولتان) تقسیم شدند. به طور کلی نتایج نشان می دهد ژنوتیپ هایی که با افزایش تنش کمبود آب کاهش کمتری در محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا، محتوای کلروفیل، کارایی فتوسیستم ii، فتوسنتز، هدایت گازی برگ و افزایش بیشتری در محتوای کارتنوئید، پرولین برگ و ریشه، کربوهیدرات های محلول برگ، و میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز بعنوان شاخص هایی از مقاومت به خشکی داشتند، بعنوان ژنوتیپ های متحمل تر به تنش مطرح بودند. در این آزمایش اثر رژیم آبیاری بر کمیت و کیفیت روغن کنجد بسته به شدت تنش و ژنوتیپ ها متفاوت بود. ژنوتیپ های متحمل اصفهان 4، برازجان 1 و اصفهان1، اهواز و اردستان با افزایش شدت کمبود آب، کاهش کمتری در اسید چرب غیر اشباع در مقابل اسید چرب اشباع را دارا بودند. بنابراین یک رژیم آبیاری مناسب در طول فصل رشد گیاه، ممکن است باعث کاهش اندکی در کل میزان روغن شود، اما می تواند موجب افزایش کیفیت روغن کنجد شود

ارزیابی پاسخ ژنوتیپ های جو به تنش شوری در سطوح مختلف نیتروژن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  حسین عزیزی الوار   حمیدرضا عشقی زاده

چکیده این تحقیق به منظور مطالعه تاثیر سطوح مختلف نیتروژن بر واکنش ژنوتیپ های جو به تنش شوری در شرایط گلدانی در گلخانه آموزشی-پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1392 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این بررسی تعداد 9 ژنوتیپ جو (لاین cb-84-10، رقم یوسف، رقم ریحان 03، لاین 4 متحمل به شوری، لاین 5 متحمل به شوری، رقم نصرت، رقم لوت، رقم بهمن و رقم فجر 30) در دو سطح شوری (صفر و 150 میلی مولار کلرید سدیم) و دو سطح نیتروژن (صفر و 2/46 میلی گرم نیتروژن در هر کیلوگرم خاک گلدان) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این آزمایش ارتفاع گیاه، تعداد پنجه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، راندمان فتوشیمیایی فتوسیستم ii (fv/fm)، غلظت نیتروژن، پتاسیم و نسبت غلظت پتاسیم به سدیم اندام هوایی در اثر شوری کاهش یافت. در حالی که شدت زردبرگی، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، شاخص سبزینگی، غلظت سدیم، پرولین و کربوهیدرات های محلول اندام هوایی و غلظت نیتروژن ریشه در شرایط شور افزایش یافت. کاربرد نیتروژن موجب افزایش مقادیر مربوط به ارتفاع گیاه، تعداد پنجه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، شاخص سبزینگی، راندمان فتوشیمیایی، غلظت پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی، غلظت نیتروژن ریشه و اندام هوایی گردید. در حالی که با کاربرد نیتروژن شدت زردبرگی کاهش یافت. برهمکنش اثر شوری و نیتروژن بر تعداد پنجه، سطح برگ، شدت زردبرگی، وزن خشک اندام هوایی، شاخص سبزینگی، محتوای پتاسیم و کربوهیدرات های محلول اندام هوایی و غلظت نیتروژن ریشه و اندام هوایی معنی دار بود. در شرایط غیر شور، کاربرد نیتروژن موجب افزایش 24 درصدی وزن خشک اندام هوایی نسبت به تیمار عدم کاربرد نیتروژن گردید، در حالی در سطح شوری 150 میلی مولار کلرید سدیم تفاوت دو سطح نیتروژن از این نظر معنی دار نشد. برهمکنش اثر شوری و رقم بر تعداد پنجه، وزن خشک ریشه، محتوای سدیم و نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی، محتوای پرولین اندام هوایی و نیتروژن ریشه معنی دار بود. بر اساس میزان کاهش وزن خشک اندام هوایی در شرایط شور ارقام نصرت و لوت به ترتیب مقاوم ترین و حساس ترین ارقام نسبت به شوری در مقایسه با دیگر ژنوتیپ های مورد مطالعه بودند. ارتباط مثبت و معنی داری بین کاهش کمتر نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی و مقاومت ارقام به شوری وجود داشت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که بین ژنوتیپ های جو از نظر واکنش به تنش شوری تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. همچنین، افزایش سطح نیتروژن خاک موجب رشد بهتر گیاهان جو در شرایط بدون تنش گردید، ولیکن تحت شرایط این آزمایش افزایش سطح نیتروژن خاک تاثیر معنی داری بر بهبود رشد گیاهان در شرایط شور نداشت. کلمات کلیدی: شوری، ژنوتیپ های جو، نیتروژن، سدیم، پتاسیم، نسبت پتاسیم به سدیم، شاخص سبزینگی، راندمان فتوشیمیایی فتوسیستم ii (fv/fm)

اثر هیدروپرایمینگ و رژیم های آبیاری بر عملکرد، اجزاء عملکرد و برخی خصوصیات رشد و فیزیولوژیک ژنوتیپ های نخود (.cicer arietinum l) در دوکشت بهاره و پاییزه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  علی غلامی زالی   پرویز احسان زاده

چکیده تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت از عوامل بسیار تاثیرگذار بر تولیدات کشاورزی از لحاظ کمی و کیفی می باشند. پیش اندازی بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت مقابله با اثرات تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت در نظر گرفته می شود. اطلاعات کاملی از اثر فصل کشت (پاییزه و بهاره)، رژیم های آبیاری و پیش اندازی بذر و اثرات توام آن ها بر روی نخود به ویژه در نواحی سردسیر استان لرستان نظیر نورآباد وجود ندارد. این مطالعه در سال زراعی 92-1391 جهت ارزیابی اثر فصل کشت و رژیم های آبیاری بر روی شش ژنوتیپ نخود و تعیین مناسب ترین تیمار پیش اندازی بذر در شرایط آزمایشگاهی و بررسی نقش آن در رشد و عملکرد ژنوتیپ هاشم تحت چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در مزرعه اجرا شد. بر اساس سرعت و درصد جوانه زنی در یک آزمایش اولیه آزمایشگاهی تیمار 10 ساعت پیش اندازی به عنوان مناسب ترین زمان پیش اندازی برای اعمال بر روی ژنوتیپ هاشم در شرایط مزرعه انتخاب شد. دو مطالعه مزرعه ای هر کدام به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شدند. در آزمایش اول مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد بذور پیش اندازی شده و پیش اندازی نشده ژنوتیپ هاشم در معرض چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در دو فصل کشت پاییزه و بهاره مورد مطالعه قرار گرفتند. در آزمایش دوم مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم،ilc-482 ، گریت و نورآباد) به چهار سطح آبیاری بالا در دو فصل کشت بهاره و پاییزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که تیمار پیش اندازی به واسطه تسریع در مراحل نموی به ترتیب سبب کاهش 6/9 و 47 درجه روز- رشد در نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مراحل 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در ژنوتیپ هاشم شد. تیمار پیش اندازی به ترتیب سبب افزایش 4/3، 2/6، 9/17، 9/8، 5/8، 1/7 و 2/8 درصدی و معنی داری در درصد پوشش سبز، شاخص سبزینگی، تعداد گره فعال ریشه، ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و بهره وری مصرف آب عملکرد دانه ژنوتیپ هاشم نسبت به تیمار شاهد شد. نتایج مطالعه دوم مزرعه ای نشان داد که نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مرحله 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در کشت بهاره به دلیل بالا بودن دما در این مراحل رشدی نسبت به کشت پاییزه بیشتر بود اما نیاز تجمعی در کشت پاییزه برای رسیدن به مرحله پایان گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک به واسطه طولانی شدن دوره گلدهی نسبت به کشت بهاره افزایش یافت. با تغییر زمان کاشت از پاییز به بهار درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد گره فعال ریشه،تعداد نیام بارور، تعداد نیام نابارور، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و بهره وری مصرف آب دانه کاهش یافت. در کشت بهاره با تشدید کمبود آب میزان پرولین برگ افزایش و درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد ببولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت کاهش یافت. حداکثر عملکرد دانه (3/2608 کیلوگرم در هکتار) در کشت پاییزه و در سطح آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و حداقل عملکرد دانه (7/910 کیلوگرم در هکتار) در شرایط دیم (بدون آبیاری) کشت بهاره با 3/392 میلی متر بارندگی بدست آمد. در هر دو فصل کشت بیشترین بهره وری مصرف آب دانه در شرایط دیم (بدون آبیاری) بدست آمد. ژنوتیپ گریت به واسطه شاخص سطح برگ بالا و طولانی بودن طول دوره پرشدن دانه توانست بالاترین عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و دانه را به خود اختصاص دهد. بر اساس نتایج بالا می توان استنباط کرد که پیش اندازی بذر و کشت پاییزه ژنوتیپ گریت به همراه آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر می تواند جهت دستیابی به حداکثر تولید نخود در نواحی نظیر نورآباد در استان لرستان مناسب باشد.

اثر سطوح مختلف نیتروژن، تداخل علف هرز منداب (eruca sativa) و روش های مختلف کاشت بر کارایی کشت مخلوط بزرک و شبدر برسیم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  عبدالرسول حیدری اصل   جمشید رزمجو

کشت مخلوط می تواند به عنوان راه کاری موفق در جهت افزایش عملکرد محصولات زراعی و کنترل علف های هرز مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین پژوهشی در سال زراعی 1392-1391 به منظور بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن، تداخل علف هرز منداب و روش های مختلف کاشت بر کارایی کشت مخلوط بزرک و شبدر برسیم به صورت تجزیه مرکب طرح کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. سطوح مختلف نیتروژن در سه سطح (شاهد، 30، 60 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) به عنوان محیط های مختلف در نظرگرفته شدکه در هر یک از این محیط ها تداخل علف هرز منداب در پلات اصلی (تداخل و عدم تداخل) و نیز روش های مختلف کاشت در پلات فرعی( کشت خالص بزرک با تراکم560 بوته در مترمربع،کشت خالص شبدر برسیم با تراکم 430 بوته در مترمربع، کشت مخلوط درهم با نسبت 50-50 و کشت مخلوط ردیفی با نسبت 50-50)مطالعه شد. نتایج آزمایش نشان داد اثر کود نیتروژن اثر معنی داری بر ارتفاع، تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد کپسول در بوته(بزرک)، تعداد گل آذین در بوته(شبدر برسیم)، وزن هزار دانه(شبدر برسیم)، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه داشت. تداخل علف هرز منداب باعث کاهش کلیه صفات اندازه گیری شده در هر دو گیاه بزرک و شبدر برسیم نسبت به عدم تداخل علف هرز منداب شد به جز ارتفاع که در تیمارهای تداخل علف هرز منداب گیاهان زراعی از ارتفاع بیش تری برخوردار بودند. بیش ترین ارتفاع، تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد کپسول در بوته(بزرک)و تعداد گل آذین در بوته(شبدر برسیم) در کشت مخلوط بدست آمد. بیش ترین عملکرد بیولوژیک و دانه بزرک در سطح کودی 60 کیلوگرم در حالت عدم تداخل و کم ترین آن در سطح کودی 60 کیلوگرم در حالت تداخل علف هرز منداب به دست آمد. شبدر برسیم بیش ترین عملکرد را در سطح کودی 30 کیلوگرم در هر دو حالت تداخل و عدم تداخل داشت. گرچه عملکرد بیولوژیک و دانه بزرک و شبدر برسیم در کشت خالص به دلیل افزایش تراکم بیش تر از کشت مخلوط بود ولی ler جزیی هر دو گیاه در همه تیمارهای مورد مطالعه بیش تر از 5/0 بود که نشان داد کشت مخلوط به کشت خالص هر یک از گیاهان برتری داشت. بیش ترین نسبت برابری زمین کشت مخلوط در سطح کودی 30 کیلوگرم از هر دو مخلوط درهم و ردیفی حاصل شد. با توجه به شاخص های درجه تهاجمی و نسبت رقابت کنندگی در مخلوط بزرک و شبدر برسیم، گیاه شبدر برسیم گیاه غالب بود. بیش ترین وزن خشک علف هرز منداب در کشت خالص بزرک و سطح کودی 60 کیلوگرم و کم ترین آن در کشت مخلوط درهم در سطح کودی شاهد به دست آمد. نتایج این آزمایش نشان داد که کشت مخلوط این دو گیاه و استفاده از 30 کیلوگرم نیتروژن در هکتار نسبت به تک کشتی آن ها دارای برتری بوده و عملکرد بالاتری را به دست می دهد. همچنین ترکیب این دو گیاه در کشت مخلوط در کاهش وزن خشک علف هرز منداب موثر است.

اثر تنش شوری و پرایمینگ بذر بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت بذر ارقام مختلف نخود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  یعقوب خانی کریم آبادی   پرویز احسان زاده

تنش شوری به عنوان یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که اثرات سوء بر خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیای و عملکرد ماده خشک و دانه محصولات کشاورزی دارد. پرایمینگ بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت تعدیل اثرات تنش های محیطی مطرح می باشد. این مطالعه در سال زراعی 93-1392 جهت ارزیابی پاسخ ژنوتیپ های نخود و اثر سطوح مختلف پرایمینگ بذر بر روی ژنوتیپ آرمان تحت چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرور سدیم) به صورت دو آزمایش مجزا اجرا شد. در آزمایش اول که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم، ilc-482، خرم آباد و نورآباد) به چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرور سدیم) مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش دوم که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار اجرا شد اثر چهار سطح پرایمینگ (شاهد، 14 ساعت کلرور سدیم 5/0 درصد، 14 ساعت کلرور پتاسیم 5/0 درصد و 24 ساعت مانیتول 5 درصد) بر روی ژنوتیپ آرمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که شوری باعث تسریع در گلدهی تمام ژنوتیپ ها شد. همچنین شوری باعث کاهش ارتفاع، تعداد شاخه اصلی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، تعداد نیام بارور، تعداد دانه درنیام، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد دانه و میزان تجمع کلسیم شد. تنش شوری تجمع سدیم، پتاسیم و نسبت سدیم به پتاسیم را افزایش داد. ژنوتیپ ilc-482با میانگین 99/1 گرم و ژنوتیپ آرمان با میانگین 47/0 گرم در بوته به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد دانه را داشتند. بیشترین مقدار نسبت سدیم به پتاسیم مربوط به ژنوتیپ آرمان (یک میلی مول بر گرم) و کمترین مقدار مربوط به ژنوتیپ ilc-482 (58/0 میلی مول بر گرم) بود. ژنوتیپ ilc-482 داری بیشترین مقدار روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، تعداد شاخه اصلی، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تجمع پتاسیم، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود.در مطالعه دوم تنش شوری باعث کاهش روز تا 90 درصد گلدهی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت شده است. تجمع سدیم، تجمع پتاسیم و نسبت سدیم به پتاسیم از سطح شاهد به سطح 75 میلی مولار شوری به ترتیب 78/16، 8/1 و 1/9 برابر شده اند. در بین سطوح پرایمینگ صفات تجمع پتاسیم، نسبت سدیم به پتاسیم، روز تا 50 درصد سبز شدن، تعداد شاخه اصلی، شاخص برداشت، عملکرد دانه تفاوت معنی دار آماری را نداشتند. تیمار با کلرور پتاسیم باعث کاهش درصد سبز شدن نسبت به سایر سطوح پرایمینگ شد. کمترین میزان تجمع سدیم مربوط به تیمار با کلرور سدیم و بیشترین مربوط به تیمار با مانیتول 5 درصد بود. تیمار کردن بذر با کلرور پتاسیم باعث افزایش ظول دوره رسیدگی فیزیولوژیک و ارتفاع بوته شد.

تاثیر همزیستی ریزوبیوم و میکوریزا بر خصوصیات رویشی و کیفیت علوفه ارقام یونجه (medicago sativa l.) تحت تنش شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  انسیه اشرفی   جمشید رزمجو

یونجه از مهمترین گیاهان علوفه ای در ایران و جهان است. کمیت و کیفیت علوفه این گیاه تحت تنش شوری قرار می گیرد. بنابراین هدف از انجام این تحقیق تعیین تحمل به شوری ارقام یونجه و شناسایی نشانگر های موثر در انتخاب ارقام متحمل به شوری می باشد. بر این اساس، این پژوهش در قالب سه آزمایش جداگانه در شرایط آزمایشگاهی، مزرعه ای و گلدانی انجام شد. در آزمایش اول (جوانه زنی) و دوم (مزرعه) پاسخ 9 رقم یونجه (رهنانی، اصفهانی، قره یونجه، رنجر، همدانی، یزدی، نیکشهری، پایونیر و بمی) به چهار سطح شوری (0، 60، 120 و 180 میلی مولار کلرید سدیم) مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش گلدانی اثر چهار سطح تلقیح بذر (عدم تلقیح، میکوریزا، ریزوبیوم و میکوریزا+ریزوبیوم) بر ارقام رهنانی، همدانی و بمی که به ترتیب به عنوان ارقام متحمل، نیمه متحمل و حساس به شوری (بر اساس نتایج آزمایش مزرعه-ای) در چهار سطح شوری مذکور ارزیابی شد. آزمایش جوانه زنی و گلدانی به صورت فاکتوریل و آزمایش مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده و هر سه آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. در اثر شوری صفات گیاهچه ای کلیه ارقام کاهش یافت. ارقام یونجه بر اساس مقدار کاهش صفات گیاهچه ای شامل درصد و سرعت جوانه زنی، طول و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه در شرایط شور به سه گروه متحمل (رهنانی، اصفهانی، قره یونجه و رنجر)، نیمه متحمل (همدانی، یزدی و نیکشهری) و حساس (پایونیر و بمی) گروه بندی شدند. در آزمایش گیاهچه ای ارقام با غلظت کمتر مالون دی آلدهید و فعالیت بالاتر آنزیمی دارای ثبات عملکرد بیشتری در شرایط شور بودند. با عنایت به وجود ارتباط بین فعالیت آنزیم ها و غلظت مالون دی آلدهید با تحمل ارقام به تنش شوری در مرحله جوانه زنی ممکن است بتوان از این ویژگی ها به عنوان شاخص های بیوشیمیایی در انتخاب ارقام متحمل به شوری در مرحله جوانه زنی استفاده کرد. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش مزرعه ای، غلظت پرولین، کربوهیدرات، کاروتنوئید و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز و غلظت مالون دی آلدهید نیز با افزایش سطح شوری افزایش یافت. بر اساس درصد کاهش عملکرد علوفه خشک و افزایش غلظت پرولین، کربوهیدرات، کاروتنوئید و فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز و غلظت مالون دی آلدهید در اثر شوری ارقامی (رهنانی و اصفهانی) که با افزایش تنش شوری افزایش بیشتری در غلظت پرولین، کربوهیدرات، کاروتنوئید، و میزان فعالیت آنزیم های پراکسیداز و کاتالاز و افزایش کمتری در غلظت مالون دی آلدهید به عنوان شاخص هایی از مقاومت به شوری داشتند، به عنوان ارقام متحمل تر به تنش مطرح بودند. با توجه به همبستگی بالای غلظت مالون دی آلدهید در سطح شوری 120 میلی مولار با عملکرد استفاده از غلظت مالون دی آلدهید در شرایط تنش شوری، شاخص مطمئن تری برای انتخاب ارقام متحمل به شوری می باشد. مقایسه گروه بندی ارقام از نظر میزان تحمل آنها به تنش شوری در مرحله جوانه زنی و در شرایط مزرعه نشان داد که ترتیب ارقام از نظر تحمل به تنش شوری در مرحله جوانه زنی با ترتیب آنها از این نظر در مراحل بعدی رشد تا حدود زیادی مشابه بود. در اثر شوری درصد آغشتگی میکوریزایی، ارتفاع بوته، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوائی و ریشه، تعداد و وزن گره در ریشه، سطح کل و طول تجمعی ریشه و غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، روی و مس کاهش ولی قطر ریشه، غلظت سدیم و غلظت پرولین افزایش یافت. در اثر تلقیح گیاهان با ریزوبیوم سطح کل و طول تجمعی ریشه، غلظت پرولین، غلظت کلسیم ریشه و غلظت فسفر و نسبت پتاسیم به سدیم ریشه و برگ ها، ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام هوائی و غلظت پروتئین بطور معنی داری افزایش ولی قطر ریشه و غلظت سدیم کاهش یافت. تلقیح گیاهان با میکوریزا موجب افزایش معنی دار سطح کل و طول تجمعی ریشه، غلظت پرولین، تعداد و وزن گره در ریشه، غلظت فسفر، کلسیم، منیزیم، روی و مس و نسبت پتاسیم به سدیم ریشه و برگ ها، ارتفاع بوته، وزن تر و خشک اندام هوائی، غلظت پروتئین ولی باعث کاهش قطر ریشه و غلظت سدیم ریشه و برگ ها گردید. تلقیح دوگانه گیاهان با ریزوبیوم و میکوریزا در مقایسه با تلقیح آنها با هر یک از این میکروارگانیسم ها به تنهائی تاثیر مثبت بیشتری بر افزایش غلظت عناصر، بهبود عملکرد و کیفیت علوفه و همچنین افزایش تحمل گیاهان به تنش شوری داشت. تفاوت قابل ملاحظه ای بین ارقام مورد مطالعه یونجه از نظر پاسخ به تنش شوری وجود داشت و در شرایط آب و هوائی اصفهان رقم رهنانی نسبت به دیگر ارقام مورد مطالعه از نظر عملکرد، کیفیت علوفه و تحمل به شوری دارای برتری بود. از بین صفات اندازه گیری شده محتوای مالون دی آلدهید و پرولین به ترتیب مهمترین نشانگر های تحمل به شوری یونجه معرفی شدند.

بررسی میزان خودگشنی و دگرگشنی در گیاهان حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت چچم بومی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  عباس صالحی   آقافخر میرلوحی

در گیاهان، خودناسازگاری مانع تولید بذر خودگشن می شود. عدم تولید بذر خودگشن امکان تولید ژنوتیپ های خالص را غیرممکن می کند و مانع از انجام برخی روش های اصلاحی می شود. چچم (lolium pernene) چندساله، یکی از علف های پرکاربرد در مناطق معتدله است. حضور قارچ های اندوفایت باعث عملکرد بالا در گیاه میزبان می گردد. با توجه به آثار گسترده ای که قارچ بر گیاه میزبان دارد این مطالعه به منظور بررسی اثر حضور قارچ اندوفایت، در تولید بذر خودگشن و برخی دیگر از صفات گیاه چچم انجام شد. این پژوهش، در دو سال 1393-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان (چاه اناری) اجرا گردید. مواد ژنتیکی این مطالعه، 64 کلون، شامل 32 کلون حاوی اندوفایت و 32 کلون عاری از اندوفایت بود که از مناطق مختلف کشور، بخصوص شمال و شمال شرق جمع آوری شده بودند. آزمایش بر اساس طرح بلوک کاملاً تصادفی و به صورت آشیانه ای با دو تکرار در مهر ماه 1391 کشت گردید. صفات مورفولوژیک و زراعی طی یک دوره رشد دو ساله ارزیابی و ثبت گردیدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در صفات وزن خشک، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه حاصل از هر بوته در شرایط حضور و عدم حضور قارچ اندوفایت در سال اول تفاوت معنی دار وجود داشته است. در سال دوم تفاوت بین گیاهان همزیست و عاری از اندوفایت برای صفات وزن خشک، تعداد بذر دگرگشن و تعداد پنجه معنی دار بوده و برای صفات ارتفاع، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و وزن هزار دانه تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین در صفات ارتفاع، وزن خشک، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، تعداد بذر دگرگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه هر بوته بین ژنوتیپ های حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت، در سال اول و دوم ارزیابی تفاوت معنی دار وجود داشت. در ارزیابی سال اول صفت وزن کل بذر بیشترین ضریب تغییرات ژنتیکی ( 22/1) را در شرایط حضور اندوفایت داشت، درحالی که در شرایط بدون حضور اندوفایت این صفت ضریب تغییرات کمتری (84/0) داشت و در این شرایط تعداد بذر خودگشن دارای تغییرات بیشتری (75/1) بود. در سال دوم ارزیابی دو صفت وزن کل بذر و تعداد بذر خودگشن در حالت حضور و عدم حضور اندوفایت دارای بیشترین تغییرات بودند. در تجزیه خوشه ای سال اول ژنوتیپ های همزیست با اندوفایت از ژنوتیپ های غیر همزیست با اندوفایت جدا نشدند. ولی هریک از زیر گروه ها شامل ژنوتیپ های عاری و حاوی اندوفایت بودند که به طور نسبی تفکیک شده بودند. دندروگرام حاصل سال دوم نیز مجدداً 6 گروه مجزا را مشخص نمود. تجزیه به عامل ها نشان داد 3 عامل تنوع موجود در بین صفات را به میزان بیش از 58 درصد توجیه نمودند. عامل اول 75/24 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل خودگشنی نامیده شد. عامل دوم 17/19 درصد از واریانس را توجیه نمود که به نام عامل عملکرد ماده خشک نام گذاری شد. عامل سوم 53/14 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل ذخیره ماده خشک نامیده شد. در سال دوم سه عامل اول در مجموع 55 درصد از تنوع موجود بین صفات را توجیه نمودند.اندوفایت تولید بذر خودگشن و دگرگشن را در چچم های ایرانی افزایش داد. تنوع موجود بین جمعیت های چچم ایرانی به ویژه از نظر تولید بذر خودگشن امکان اصلاح این گیاه برای شرایط اقلیمی ایران را خواهد داد.

بررسی ویژگی های مورفولوژیک و درصد اسانس گونه های مختلف بومادران درشرایط آبیاری معمولی و کم آبیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  مهدی اکبری سامانی   مهدی رحیم ملک

چکیده بومادران (achillea sp)یکی از مهمترین گیاهان دارویی و زینتی دنیا است. با توجه به این که ایران در یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، بررسی تنش خشکی و معرفی گیاهان زینتی مقاوم به شرایط کم آبیاری و همچنین تاثیر کم آبیاری بر گیاهان دارویی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. پژوهش حاضر در راستای تعیین ژنوتیپ و رژیم آبیاری مناسب و همچنین ارزیابی اثرات تنش آبی برخصوصیات مرفولوژیک و فیزیولوژیک وانتخاب ژنوتیپ های مناسب از نظر مقاومت به خشکی و عملکرد بهتر در شرایط کم آبیاری بر روی دوازده ژنوتیپ از شش گونه بومادران هزاربرگ شامل a.millefolium (ژنوتیپ های همدان، کندوان، لیتوانی، انگلیس، ارومیه )، filipendulina a. (ژنوتیپ های آمریکا و اردبیل)، a. santolina (ژنوتیپ چهارمحال وبختیاری)، nobilis a. (ژنوتیپ مشهد)، a.aucherii (ژنوتیپ البرز) و a. pachycephalla (ژنوتیپ های همدان و گلستان) اجرا شد. آزمایش به صورت تجزیه مرکب و در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد و از لحاظ برخی صفت مورفولوژیک و فیزیولوژیک و درصد اسانس تحت دو شرایط آبیاری شامل آبیاری بر اساس 70 و 140 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a مورد بررسی قرار گرفتند. اثر متقابل رژیم آبیاری بر روی نمونه ها معنی دار شد.کم آبیاری باعث کاهش ارتفاع بوته، گسترش بوته، قطرگل آذین و مدت زمان گلدهی گردید در حالی که باعث افزایش پرولین و درصد اسانس شد. بالاترین ارتفاع بوته، پوشش بوته، قطر گل آذین، مدت زمان گلدهی، پرولین، کلروفیل و درصد اسانس به ترتیب در ژنوتیپ های لیتوانی، همدان و گلستان، کندوان، شهرکرد، کالیفرنیا، انگلستان و لیتوانی اندازه گیری شد، در حالی که کمترین ارتفاع بوته، پوشش بوته، قطر گل آذین، مدت زمان گلدهی، پرولین، کلروفیل و درصد اسانس به ترتیب در ژنوتیپ های شهرکرد، شهرکرد، البرز، ارومیه، همدان، کندوان و البرز تحت آبیاری کامل حاصل شد. بالاترین ارتفاع بوته، پوشش بوته، قطر گل-آذین، مدت زمان گلدهی، پرولین، کلروفیل و درصد اسانس به ترتیب در نمونه های لیتوانی، همدان و گلستان، انگلستان، شهرکرد، کالیفرنیا، انگلستان و شاندیز اندازه گیری شد، در حالی که کمترین ارتفاع بوته، پوشش بوته، قطر گل آذین، مدت زمان گلدهی، پرولین، کلروفیل و درصد اسانس به ترتیب در نمونه های شهرکرد، شاندیز، البرز، ارومیه، همدان، کندوان، و همدان تحت شرایط کم آبیاری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که صفات اندازه گیری شده تحت تاثیر ژنوتیپ و رژیم آبیاری قرار گرفتند و امکان انتخاب ژنوتیپ مناسب در شرایط کم آبیاری و آبیاری معمولی وجود دارد. ژنوتیپ های کالیفرنیا و اردبیل مناسب برای استفاده در فضای سبز و ژنوتیپ لیتوانی مطلوب برای تولید اسانس در شرایط آبیاری معمولی بودند در حالی که، ژنوتیپ های انگلستان، شهرکرد و البرز مناسب برای استفاده در فضای سبز و ژنوتیپ های کالیفرنیا و شاندیز مناسب برای تولید اسانس تحت شرایط کم آبیاری بودند. واژه های کلیدی: بومادران، درصد اسانس،کم آبیاری، گیاهان زینتی

تاثیر همزیستی میکوریزا بر خصوصیات رویشی و عملکرد گلرنگ تحت تاثیر شوری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  سیما معمارمنتظرین   جمشید رزمجو

شوری یکی از مهمترین عوامل محدود کننده تولیدات زراعی می باشد. از جمله روش های مقابله با شوری، استفاده از ریزموجودات مفید هم چون قارچ های میکوریز می باشد. این تحقیق با هدف بررسی اثرهای تلقیح با قارچ میکوریز در سطوح مختلف شوری بر رشد و عملکرد گیاه گلرنگ انجام شد. آزمایش به شکل گلدان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. تیمار های آزمایشی شامل سطوح شوری در چهار سطح (صفر، 50، 100 و 150 میلی مولار) و میکوریزا در پنج سطح (عدم تلقیح و تلقیح با چهار گونه glomus mossea,g. langula, g. versifrom, g. intraradicea) بودند. ارتفاع بوته، سطح برگ، تعداد برگ، پرولین، محتوای آب نسبی، غلظت کارتنوئید وکلروفیلa، b و کل، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، درصد کلنیزاسیون، پایداری غشا و عملکرد دانه اندازه گیری شدند. شوری باعث کاهش سطح برگ، تعداد برگ، محتوای آب نسبی، کارتنوئید، کلروفیل a، b و کل، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، پایداری غشا و عملکرد دانه شد. اما غلظت پرولین و درصد کلنیزاسیون با افزایش سطح شوری افزایش یافت. غلظت پرولین، محتوای آب نسبی، غلظت کارتنوئید ( با g. versifrom)، میزان کلروفیل a، b و کل، پایداری غشا، تعداد برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه ( با g. versifrom)، درصد کلنیزاسیون (با g. versifrom) و عملکرد دانه در تلقیح با گونه g. mossea در شرایط غیر شور و شور بیشترین میزان را دارا بودند. در حالی که کمترین غلظت کارتنوئید و کلروفیل a، b و کل، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک اندام هوایی (در شرایط عدم تلقیح) در تلقیح با گونه g. intraradicea در شرایط غیر شور و شور پایین ترین میزان را دارا بودند. بالاترین میزان سطح برگ در شرایط شور و غیر شور متعلق به تلقیح با گونه g. versifrom بود. تلقیح با گونه g. langula کمترین غلظت پرولین، سطح برگ، پایداری غشا و عملکرد دانه را در شرایط شور و غیر شور دارا بودند.هم چنین کمترین محتوای آب نسبی در شرایط عدم تلقیح تحت شرایط غیر شور و شور بود و کمترین تعداد برگ در شرایط غیرشور و شور مربوط به تلقیح با گونه g. versifrom بود. نتایج نشان داد که تلقیح با میکوریزا در تحمل به شوری در گلرنگ موثر می باشد. اگر چه دو گونه g. mossea و g.versifrom کارایی بالاتری نسبت به بقیه دارا بودند.

اثر هیدروپرایمینگ و رژیمهای آبیاری بر عملکرد، اجزای عملکرد و کیفیت دانه ژنوتیپهای مختلف لوبیا چیتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  رحیم قائدی   جمشید رزمجو

لوبیا چیتی در مناطق نیمه خشک که در آن آب آبیاری محدود است کشت می¬گردد. انتخاب ژنوتیپ¬های متحمل به تنش خشکی و تیمار بذر می¬تواند نیاز آبی این محصول در چنین مناطقی را کاهش دهد. بنابراین، دو آزمایش به¬منظور بررسی اثرات رژیم¬های آبیاری و هیدروپرایمینگ روی لوبیا چیتی در سال 1392-1391 به¬صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در فریدونشهر انجام شد. در آزمایش اول، اثر سه رژیم آبیاری (آبیاری بعداز50، 100 و 150 میلی¬متر تبخیر از تشتک کلاس a) و ده ژنوتیپ لوبیا چیتی (21193ks-، 21191ks-، 21189ks-، 10e، 9e، صدری، تلاش، توده¬های محلی خمین، اقلید و فریدونشهر) روی عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت دانه و در آزمایش دوم، ژنوتیپ 21193 ks- برای دو ساعت پرایم و تحت سه رژیم آبیاری ( آبیاری بعداز50، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک کلاس a) مورد بررسی قرار گرفتند. عملکرد دانه، اجزای عملکرد، ارتفاع بوته و پروتئین دانه توسط رژیم¬ های آبیاری و ژنوتیپ تحت تاثیر قرار گرفت. عملکرد دانه، اجزای عملکرد، ارتفاع بوته، به جز پروتئین دانه در شرایط تنش کاهش یافت. بیشترین افزایش عملکرد دانه در ژنوتیپ 21191ks- (2319 کیلوگرم/هکتار) درحالی¬که کمترین عملکرد در ژنوتیپ اقلید (1700 کیلوگرم/هکتار) بدست آمد. بیشترین عملکرد در سطح آبیاری اول (1i) در حالی¬که کمترین عملکرد در سطح آبیاری سوم (3i) به¬دست آمد. با این حال، اثر متقابل بین رژیم¬¬های آبیاری و ژنوتیپ روی عملکرد دانه معنی¬دار بود. بالاترین عملکرد دانه در ژنوتیپ 21191ks- در سطح آبیاری اول (1i) در حالی که کمترین میزان در ژنوتیپ صدری در سطح آبیاری سوم) 3(i مشاهده شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش و بدون تنش ژنوتیپ¬های لوبیاچیتی مقاوم به خشکی انتخاب شوند. هیدروپرایمینگ اثر معنی¬دار روی بسیاری از صفات اندازه¬گیری شده به¬جز عملکرد بیولوژیک و در صد پروتئین دانه نداشت.

تاثیر هورمون مپیکوات کلراید، منبع کود نیتروژن و میزان آهن بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت پنبه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  سامره بیدکانی بختیاروند   پرویز احسان زاده

پنبه مهمترین گیاه لیفی درجهان و دومین گیاه مهم از دانه های روغنی است . عملکرد و کیفیت محصول این گیاه زراعی تحت تاثیر کودهای نیتروژن و آهن است. بعلاوه یکی از چالش ها در رابطه با تولید این گیاه زراعی رشد نامحدود بودن آن است که می تواند منجر به کاهش عملکرد الیاف و پنبه دانه شود. این آزمایش برای تعیین اثرات منبع نیتروژن ، میزان آهن و میزان مپیکوات کلراید روی برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی ، عملکرد پنبه دانه و عملکرد الیاف انجام شد. تیمار ها شامل 3 سطح مصرف نیتروژن (شاهد-صفر، نیتروژن معمولی-اوره و نیتروژن کند رها به میزان 450 کیلوگرم در هکتار)، 2 سطح آهن (شاهد-صفر و محلول پاشی 1 در هزار) و مپیکوات کلراید در سه سطح (شاهد-صفر، دز توصیه شده 5/1 لیتر در هکتار و دوبرابر دز توصیه شده یعنی 3 لیتر در هکتار) بودند. صفات مورد ارزیابی شامل: محتوای کلروفیل a و b و محتوای کلروفیل کل، سطح برگ ، تعداد میانگره، ارتفاع بوته، تعداد غوزه در بوته، وزن غوزه، شاخص بذر، عملکرد وش، عملکرد الیاف، شاخص الیاف و ویژگی های الیاف (یکنواختی، طول، استحکام، ظرافت و کشش الیاف) بودند. نتایج این آزمایش نشان داد تیمار نیتروژن کلروفیل a وb و محتوای کلروفیل کل ، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد دانه در غوزه ،عملکرد وش، عملکرد الیاف و طول الیاف را افزایش داد اما کود نیتروژن کندرها موثرتر از کود اوره بود. تیمار نیتروژن همچنین ، تعداد میانگره و ارتفاع بوته را افزایش داد اما تفاوت بین دو منبع کود نیتروژن قابل توجه نبود. درخصوص سطح برگ تفاوتی بین کود نیتروژن کندرها و کود اوره وجود نداشت. تیمار مپیکوات کلراید همچنین محتوای کلروفیل aو b و کل، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد دانه در غوزه ،عملکرد وش، عملکرد الیاف و شاخص الیاف را افزایش و تعداد میانگره ، ارتفاع بوته و سطح برگ را کاهش داد اما تفاوت قابل توجهی بین دو میزان مورد مصرف مپیکوات کلراید مشاهده نشد. کود آهن باعث افزایش کلروفیل a و b و محتوای کلروفیل کل ، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد بذر در غوزه ،عملکرد وش ، عملکرد الیاف و سطح برگ شد اما تاثیر قابل توجهی بر تعداد میانگره و ارتفاع بوته نداشت. کاربرد کود نیتروژن و آهن و مپیکوات کراید اثر قابل توجهی بر خصوصیات الیاف نداشت. اثرات متقابل بین تیمارها روی ویژگی های اندازه گیری شده مشاهده نشد به غیر از اثرات متقابل نیتروژن و مپیکوات کلراید بر روی تعداد میانگره و ارتفاع بوته و اثرات متقابل نیتروژن و آهن بر روی محتوای کلروفیل ، شاخص الیاف و تعداد دانه در غوزه. نتایج نشان داد که استفاده از آهن ، کود نیتروژن کندرها و غلظت 5/1 در هزار مپیکوات کلراید می تواند موجب افزایش پنبه دانه و عملکرد الیاف پنبه شود اما اثری روی ویژگی های کیفی الیاف ندارد.

تاثیر کودهای نانو اکسید روی و آهن بر عملکرد، اجزای عملکرد و میزان پروتئین لوبیا قرمز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  مهدی روشن ضمیر   پرویز احسان زاده

این مطالعه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی انجام شد. در این مطالعه تاثیر کودهای نانو اکسید آهن و روی بر عملکرد و اجزاء عملکزد و پرو تئین و محتوای آهن و روی دانه لوبیا قرمز بررسی شد.

بررسی اثر رژیم رطوبتی و اسید سالیسیلیک بر خصوصیات مورفو-فیزیولوژیک، عملکرد، اسانس و مواد موثره جمعیت های رازیانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1393
  احسان عسکری   پرویز احسان زاده

پژوهش حاضر به منظور ارزیابی توده های رازیانه در رژیم های مختلف آبیاری ، شناسایی مکانیسم های موثر در تحمل خشکی، ارائه ی راهکاری عملی برای غلبه بر آثار منفی خشکی، و معرفی رژیم آبیاری برتر در کشت این گیاه دارویی، طراحی و روی 12 توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند، یزد، اردبیل، ابن سینا، کاشان، مشهد، بوشهر و اصفهان) و در سه مرحله ی آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای اجراء شد. آزمایش جوانه زنی در اتاقک رشد و با استفاده از محلول هایی از پلی اتیلن گلایکول در چهار سطح پتانسیل آب (0/0، 2/0-، 4/0- و 6/0- مگا پاسکال) انجام پذیرفت. در آزمایش گلدانی، آثار محلول پاشی اسید سالیسیلیک (سه سطح شامل صفر، 5/0 و یک میلی مولار) روی شش توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند و یزد) در دو رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه-ی 35 و 75 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش مزرعه ای، آثار چهار رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه 35 و 55 و 75 و 85 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) روی 12 توده رازیانه بررسی شد.

شبیه سازی اثرات تغییر اقلیم بر تولید سیب زمینی در منطقه فریدون شهر اصفهان و ارائه راهکارهای سازگاری بر اساس رهیافت های مدلسازی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  ظهراب اداوی   محمودرضا تدین

تغییراقلیم یکی از مهمترین مسائل پیشرو در تولید گیاهان زراعی در آینده می باشد. راهکارهای سازگاری به تغییر اقلیم و همچنین تخفیف اثرات تغییر اقلیم از جمله رهیافت های مدیریتی در جهت مقابله با پدیده تغییر اقلیم در کشاورزی می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تغییر اقلیم و همچنین ارائه راهکارهای مدیریتی در جهت سازگاری و تخفیف اثرات تغییر اقلیم بر تولید سیب زمینی در منطقه فریدون شهر می باشد. دراین مطالعه برای شبیه-سازی داده های آب و هوایی از مدلlars-wg و برای شبیه سازی رشد و نمو سیب زمینی از مدل substor–potato استفاده شد. به منظور واسنجی و اعتباردهی مدل رشد، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در دو سال زراعی 1392-1391 و 1393-1392 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تاریخ کاشت به عنوان کرت اصلی در سه سطح (15 اردیبهشت، 1 و 15 خرداد) و ارقام مختلف سیب¬زمینی به عنوان کرت فرعی در سه سطح (آگریا، سانته و آریندا) بودند. در بخش سازگاری، تغییر تاریخ کاشت و همچنین استفاده از ارقام مختلف سیب زمینی در دو مدل گردش عمومی hadcm3 و ipcm4 تحت سه سناریویa2، b1 و a1b در سه دوره زمانی 2015 تا 2045 (2030)، 2046 تا 2075 (2060) و 2076 تا 2105 (2090) مورد ارزیابی قرار گرفت. در بخش تخفیف نیز تلقیح گیاه سیب زمینی با قارچ مایکوریزا به عنوان جایگزینی برای کودهای شیمیایی فسفره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج شبیه سازی نشان داد که عملکرد غده سیب زمینی تحت تاثیر تغییر اقلیم در آینده کاهش خواهد یافت که این کاهش در سناریوی a2 بیشتر از دو سناریوی دیگر بود. با گذشت زمان اثرات منفی تغییر اقلیم بر عملکرد سیب زمینی افزایش نشان داد، به طوری که کمترین عملکرد غده در سال 2090 مشاهده شد. تغییر تاریخ کاشت منجر به کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم بر سیب زمینی گردید، به طوری که کشت دیرهنگام سیب زمینی (15 خرداد) نسبت به کشت رایج (1 خرداد) از عملکرد بیشتری در شرایط تغییر اقلیمی آینده برخوردارخواهد بود. عملکرد بیشتر سیب زمینی در کشت دیرهنگام نسبت به رایج در شرایط تغییر اقلیم آینده را می-توان به عدم انطباق مرحله گلدهی سیب زمینی با حداکثر دمای هوای منطقه در کشت دیرهنگام نسبت داد. استفاده از ارقام مختلف نیز پاسخ مثبتی در جهت کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم بر عملکرد سیب زمینی می باشد وکشت رقم آریندا(رقم زودرس) نسبت به رقم آگریا (رقم رایج منطقه) از عملکرد بالاتری در تغییر اقلیم آینده برخوردار خواهد بود. بنابراین، با توجه به نتایج شبیه سازی، می توان کاشت سیب زمینی در 15 خرداد و رقم آریندا را به عنوان بهترین راهکار مدیریت زراعی در منطقه در جهت کاهش اثرات سوء تغییر اقلیم گزارش کرد که در طراحی اکوسیستم کشاورزی در این منطقه بایستی در آینده مدنظر قرار گیرد.نتایج آزمایش نشان داد که تلقیح گیاه سیب زمینی با قارچ مایکوریزا منجر به کاهش مصرف کود شیمیایی فسفره به مقدار 61/5 کیلوگرم در هکتار می گردد که با توجه به ضریب انتشار گاز گلخانه ای به ازای مصرف هر کیلوگرم کود فسفره (0/2 کیلوگرم دی اکسید کربن)، می¬توان عنوان کرد که تلقیح سیب زمینی با قارچ مایکوریزا منجر به کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن

ارزیابی اثر متقابل رژیم آبیاری و محلول پاشی سولفات روی بر رشد و برخی خصوصیات فیزیولوژیک گیاه دارویی رازیانه (.foeniculum vulgare mill)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  احمد رجبی دهنوی   جمشید رزمجو

پژوهش حاضر به منظور ارزیابی آثار خشکی بر خصوصیات مورفو-فیزیولوژیک، عملکرد دانه و اسانس دوازده توده رازیانه شامل ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند، یزد، اردبیل، ابن سینا، کاشان، مشهد، بوشهر و اصفهان، و محلول پاشی عنصر ریز مغذی روی به عنوان راهکاری کاربردی برای غلبه بر آثار زیان بار خشکی بر این گیاه دارویی در سال زراعی ??-???? به صورت کرت های دو بار خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش دو سطح آبیاری (آبیاری پس از تخلیه 40? رطوبت قابل استفاده در خاک به عنوان شاهد بدون تنش و تخلیه 80? به عنوان سطح تنش) به عنوان فاکتور اصلی و دوازده توده رازیانه به عنوان فاکتور فرعی و دو سطح عنصر ریز مغذی روی (محلول پاشی برگی) با غلظت چهار در هزار و شاهد بدون محلول پاشی به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظرگرفته شدند. بر اساس شاخص حساسیت به خشکی، متحمل ترین تا حساس ترین توده به تنش خشکی به ترتیب شامل توده های شیراز، ارومیه، کرمان، بوشهر، مشهد، ابن سینا، اصفهان، کاشان، اردبیل، همدان، یزد و بیرجند بودند. تنش خشکی موجب کاهش معنی دار صفات محتوای نسبی آب برگ، غلظت کلروفیل و کارتنوئید برگ، فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز، عملکرد و اجزا آن و همچنین عملکرد ماده خشک شد، در حالی که صفاتی نظیر غلظت پرولین، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز و غلظت و عملکرد ماده موثره را افزایش داد. کلمات کلیدی : تنش خشکی، آنزیم های آنتی اکسیدانی، پتانسیل آب، سولفات روی، ماده موثره

بررسی پاسخ به شوری (nacl) ژنوتیپ های مختلف برنج متحمل و حساس به کمبود آهن در محلول غذایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  علیرضا اسماعیلی راد   محمدحسین اهتمام

برنج به عنوان یکی از مهم ترین غلات دنیا، غذای اصلی بیش از دو میلیارد نفر از مردم جهان از جمله ایران را تشکیل می دهد.یکی از راه های مناسب جهت مقابله با مشکل کمبود آهن در خاک انتخاب ژنوتیپ های متحمل به کمبودآهن (ژنوتیپ های آهن کارا) یاانتخاب و اصلاح ارقامی با قدرت جذب بیشتر عناصر کم مصرف می باشد. یکی از راهکارهای مناسب برای زراعت در شرایط شور انتخاب ارقام مقاوم به شوری می باشد. لذا در این راستا پژوهش حاضر به منظور ارزیابی ژنوتیپ های برنج ایرانی در رابطه با تغذیه کود کلات آهن در دو غلظت 5 و50 میکرومولار محلول غذایی و بررسی پاسخ ژنوتیپ های متحمل و حساس به کمبود آهن نسبت به افزایش شوری در قالب دو آزمایش جداگانه تحت شرایط گلخانه در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان طی سال های 1392 و 1393 به اجرا درآمد. در آزمایش اول، 12 ژنوتیپ برنج ایرانی (در سه گروه ارقام محلی شمال، اصلاح شده شمال و مرکزی ایران) در دو سطح کودی کلات آهن (5 و 50 میکرومولار در محلول غذایی یوشیدا) ارزیابی شدند. در آزمایش دوم، چهار ژنوتیپ با حساسیت متفاوت به کمبود آهن (زاینده رود، کوهرنگ، سازندگی و جوزدان) در چهار سطح شوری (صفر، 30، 60، 90 میلی مولار کلریدسدیم) مورد مطالعه قرار گرفتند. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. نتایج این آزمایش نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای در صفات اندازه گیری شده 12 رقم محلی و اصلاح شده برنج ایرانی در سطوح 5 و 50 میکرومولار کلات آهن و همین طور در چهار ژنوتیپ تحت تنش شوری کلرید سدیم محلول غذایی مشاهده شد. بر اساس میزان کاهش وزن خشک گیاه در شرایط کمبود آهن ژنوتیپ های زاینده رود و کوهرنگ متحمل و سازندگی و جوزدان حساس به کمبود آهن محلول غذایی بودند. بر اساس نسبت سدیم به پتاسیم، ژنوتیپ های کوهرنگ و جوزدان نسبت به شوری حساس تر از ژنوتیپ های زاینده رود و سازندگی بودند.

اثر علف کش های پس رویشی نازک برگ کش و پهن برگ کش به صورت انفرادی و مخلوط بر گیاه دارویی سنبل الطیب (.valeriana officinalis l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1394
  نادیا منجزی زیلایی   جمشید رزمجو

سنبل الطیب (valeriana officinalis l.) به عنوان یک گیاه دارویی ارزشمند همواره مورد توجه و استفاده انسان بوده است. با این حال، به رغم سابقه طولانی از کشت این گیاه همچنان مشکلاتی در زمینه تولید از جمله مدیریت علف های هرز این گیاه دارویی وجود دارد. بنابراین، این تحقیق با هدف ارزیابی اثر علف کش های پس رویشی پهن و نازک برگ کش به صورت انفرادی و مخلوط بر گیاه دارویی سنبل الطیب انجام شد. این پژوهش در قالب سه آزمایش جداگانه در شرایط گلدانی انجام شد. در آزمایش اول علف کش های پس رویشی پهن برگ کش بنتازون، اگزادیازون، اگزادیارژیل و اکسی فلورفن و نازک برگ کش هالوکسی فوپ آر متیل استر و ستوکسیدیم در سه دز ( x75/0، x و x25/1 ،که x برابر با دز توصیه شده می باشد) به صورت انفرادی مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش مرحله دوم دو علف کش پهن برگ کش اگزادیازون و اگزادیارژیل حاصل از انتخاب در آزمایش اول در دو دز ( x75/0 و x ) و نازک برگ کش هالوکسی فوپ آر متیل استر و ستوکسیدیم ( در دز توصیه شده)، به صورت انفرادی و مخلوط با یکدیگر ارزیابی شد. آزمایش مرحله سوم با هدف بررسی سطح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سنبل الطیب در مواجه با تنش اکسیداتیو ناشی از مصرف علف کش های اکسی فلورفن وبنتازون که در آزمایش مرحله اول بالا ترین میزان خسارت را موجب شدند، در شش دز ( x25/0، x50/0، x75/0، x1، x25/1 و x5/1 ) انجام شد. هر سه آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد اگزادیارژیل تحت هر سه دز مصرفی، اگزادیازون در دزمصرفی توصیه شده و 25 درصد کمتر از دز توصیه شده ، هالوکسی فوپ آر متیل استر و ستوکسدیم تحت هر سه دز مصرفی می توان به صورت ایمن در گیاه سنبل الطیب تحت شرایط مشابه آزمایش حاضر استفاده کرد. نتایج آزمایش مرحله دوم نشان داد کاربرد مخلوط علف کش های اگزادیازون + ستوکسیدیم تحت هر دو دز توصیه شده و 25 در صد کم تر از دز توصیه شده در سنبل الطیب علاوه بر عدم اثرات گیاه سوزی در سایر صفات اندازه گیری شده (شاخص سبزینگی، ارتفاع بوته، تعداد برگ، قطر طوقه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، عملکرد اسانس و درصد اسانس) نیز بالاتر ین مقادیر را به دنبال داشت. همچنین، نتایج آزمایش دوم نشان داد که مخلوط علف کش های اگزادیارژیل + هالوکسی فوپ آر متیل استر بالا ترین میزان آسیب را در سنبل الطیب موجب می شود و به علت کاهش قابل توجه در تمامی صفات مورد بررسی در مقایسه با شاهد، خصوصا عملکرد ریشه و عملکرد اسانس مخلوط علف کشی مناسبی جهت استفاده در گیاه سنبل الطیب نبود. سطح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و آسکوربات پر اکسیداز تحت تیمار های اکسی فلورفن و بنتازون در آزمایش مرحله سوم به طور قابل توجهی در مقایسه با شاهد افزایش یافت، اما توجه به گیاه سوزی این علف کش ها بر سنبل الطیب به نظر می رسد این سطح فعالیت برای مقابله با تنش اکسیداتیو ایجاد شده توسط این علف کش ها نا-کافی است.